مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
زبان پریشی بروکا
حوزههای تخصصی:
"هدف: فرآیند های فیزیولوژیکی - عصبی مشترک یا به هم مرتبطی برای پردازش ساخت انتزاعی غیر زبانی مانند توالی های شناختی و بعضی از جنبه های ساخت نحوی زبان لازم است. از آنجا که تاکنون در ایران تحقیقی با هدف بررسی رابطه بین توانایی پردازش توالی های شناختی و درک ساخت های نحوی دارای ترتیب سازه ای نامتعارف در بیماران فارسی زبان مبتلا به زبان پریشی بروکا انجام نشده است، این پژوهش با همین هدف انجام شد.
روش بررسی: در یک مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، 10 بیمار مرد (6 نفر) و زن(4 نفر) فارسی زبان که مطابق آزمون زبان پریشی نیلی پور، مبتلا به زبان پریشی بروکا بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه های مورد بررسی از میان بیماران مبتلا به زبان پریشی مراجعه کننده به کلینیک های گفتاردرمانی دولتی شهر تهران به صورت ساده و مبتنی بر هدف انتخاب شدند. درک نحوی بیماران قبل و بعد از یک دوره آموزشی 10 هفته ای در زمینه توالی های شناختی (هر هفته یک جلسه) با استفاده از آزمونی که بر اساس آزمون درک نحوی در زبان پریشی برای زبان فارسی بومی شده بود، مورد سنجش قرار گرفت و توانایی پردازش توالی های شناختی بر اساس آزمون للکوف ارزیابی شد. درصد پاسخ های درست بیماران در آزمون نحوی و آزمون للکوف محاسبه و نتایج به دست آمده به وسیله آزمون تی زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین توانایی درک ساخت های نحوی که دارای ترتیب سازه ای نامتعارف هستند و توانایی پردازش توالی های شناختی بیماران ارتباط مستقیم وجود داشت (ضریب همبستگی= 50/0). پس از دوره آموزش، توانایی درک ساخت هایی که دارای ترتیب سازه ای نامتعارف در زبان فارسی هستند، به طور معناداری افزایش یافت(05/0P<)، ولی توانایی درک ساخت های دارای ترتیب سازه ای متعارف تغییر معناداری نکرد(05/0P>). توانایی پردازش توالی های شناختی بیماران در طول دوره آموزش افزایش یافته و اختلاف پیش آزمون و پس آزمون معنادار بود (05/0P<).
نتیجه گیری: تقویت توانایی پردازش توالی های پیچیده سبب بهبود توانایی درک ساخت های دارای ترتیب سازه ای نامتعارف در بیماران مبتلا به زبان پریشی بروکا می شود، اما بر توانایی آنها در درک ساخت های دارای ترتیب سازه ای متعارف تاثیری ندارد.
"
تولید اسم های ساده و مرکب در بیماران زبان پریش فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، اختلال های کنشی را در بیان شفاهی اسمهای ساده (مانند کتاب)، مرکب فعلی (مانند کمر بند) و مرکب غیر فعلی (مانند کتاب خانه) زبان فارسی در دو بیمار زبان پریش بروکا و یک بیمار ترانسکرتیکال حرکتی، به صورت موردی و با استفاده از آزمون های نامیدن در مواجهه و تکرار مطالعه میکنیم تا روی کرد استفاده شده از سوی آنها را در تولید این اسمها مشخص کنیم. در این مطالعه، تفاوت معناداری بین خطا ها در کاربرد اسم های ساده و مرکب و نیز بین نوع خطا و هسته نحوی و معنایی اسمهای مرکب دیده می شود؛ در صورتی که بین میزان خطا و مقوله دستوری سازنده اسمهای مرکب فعلی و غیر فعلی، ارتباط معناداری وجود ندارد. بیماران اسمهای ساده را به صورت کلی، اسمهای مرکب را در آزمون تکرار به صورت تقطیع و در آزمون نامیدن، هم به صورت کلی و هم به شکل تجزیه به اجزای سازنده پردازش کرده اند.
بررسی درک اسم های ساده و مرکب در بیماران زبان پریش فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور مطالعة اختلالات بیماران زبان پریش، در درک اسم های ساده و مرکب فعلی و غیرفعلی و مشخص کردن رویکرد مورد استفاده آنها در درک این اسم ها و نیز شناخت مقوله هایی که براثر زبان پریشی بیشتر در معرض اختلال قرار می گیرند، صورت گرفته است. پژوهش از نوع مورد شاهد است و آزمودنی های آن، سه بیمار زبان پریش بروکا و ترانس کرتیکال فارسی زبان و سه فرد سالم به عنوان گروه شاهد بودند که از لحاظ ویژگی های مختلف با یکدیگر مطابقت داشتند. ابزارهای تحقیق، آزمون های مطابقت واژه گفتاری-تصویر و مطابقت واژه متداعی تصویر بودند. 32 اسم ساده و 32 اسم مرکب فعلی و غیرفعلی زبان فارسی به عنوان محرک های زبانی این پژوهش انتخاب شدند. تحلیل داده ها نشان داد پردازش ادراکی به صورت فرایند پیوستاری صورت گرفت. بیمار ترانس کرتیکال حرکتی در مقایسه با گروه دیگر، اختلالات گسترده تر و شدیدتر در دستیابی به اطلاعات معنایی اسم های مرکب داشت، در صورتی که بیماران بروکا در درک مفاهیم مشکل داشتند. هر دو گروه بیماران در درک اسم های مرکب غیرفعلی متشکل از مقوله ”اسم + اسم“ در مقایسه با دیگر مقوله ها، اختلالات بیشتری داشتند. دو گروه بیماران تفاوت معنی داری در درک اسم های مرکب فعلی و غیر فعلی نشان ندادند (p= 0/179)،درصورتی که در درک اسم های ساده و مرکب تفاوت معنی داری در کنش آنها مشاهده شد (p
اختلالات نوایی در بیماران زبان پریش بروکای فارسی زبان: تولید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکته مغزی می تواند بر توانایی فرد در به کارگیریِ مناسب ویژگی های آکوستیکی به عنوان پارامترهای نوای گفتار در سطح جمله اثر منفی بگذارد. هدف از پژوهش حاضر تعیین ماهیت اختلالات آوایی در سطح جمله در بیماران زبان پریش بروکای فارسی زبان در چارچوب نظریه واج شناسی لایه ای است، که به منزله نظریه ای مطرح در واج شناسی آهنگ به شمار می رود. آزمودنی های این پژوهش، سه نفر مرد فارسی زبان بودند که به صورت هدفمند از میان بیماران زبان پریشِ مراجعه کننده به واحد گفتاردرمانی مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی قائم شهر مشهد انتخاب شدند. این بیماران دچار ضایعه ای در نیمکره چپ و به ویژه ناحیه پیشانی گیجگاهی بودند. پارامترهای آکوستیکی دیرش، شدت و اجزاء پایانی فرکانس پایه که جملات پرسشیِ آری نه را از جفت خبری آن ها متمایز می سازد، در یک تکلیف روخوانی در این بیماران سنجیده شد. نتایج پژوهش نشان داد که افراد زبان پریش بروکا قادر به تولید جملات پرسشی آری نه و جفت خبری آن ها بر اساس اجزاء پایانی پارامتر فرکانس پایه بودند؛ اما آن ها عملکرد ضعیف تری نسبت به افراد گروه شاهد داشتند. به طورکلی، پژوهش حاضر تأیید می کند که توانایی زبان شناختی بیماران زبان پریش فارسی زبان به منظور متمایز ساختن جملات خبری از پرسشی تقریباً سالم باقی مانده است. نیز، این پژوهش بر اهمیت نیمکره چپ در تولید نوای گفتار و حساسیت ناحیه پیشانی گیجگاهی به منحنی های نوایی در سطح جمله صحه می گذارد.
درک منحنی های آهنگ در بیماران فارسی زبان مبتلا به زبان پریشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوا پریشی یکی از اختلالات تولید گفتار است که در آن بیماران زبان پریش قادر به کاربرد درست علائم نواختی نیستند. نواخت همچنین نشانه ای ضروری برای درک زبان گفتاری است. پژوهش حاضر که از نوع تجربی است با هدف بررسی درک منحنی های آهنگ در بیماران فارسی زبان مبتلا به زبان پریشی بروکا انجام شده است. آزمودنی های این پژوهش تعداد ٣ نفر مرد فارسی زبان هستند که بصورت ساده و هدفمند از میان بیماران زبان پریش مراجعه کننده به واحد گفتار درمانی مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی قائم شهر مشهد انتخاب شدند. درک منحنی های آهنگ بیماران با استفاده از آزمونی که بر اساس آزمون درک منحنی های آهنگ در زبان پریشی برای زبان فارسی بومی شده بود، مورد سنجش قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که افراد زبان پریش بروکا قادر به تشخیص هر سه منحنی آهنگ (جملات خبری، پرسشی و تأکیدی ویژه) مورد آزمون بودند. اما، آنها عملکرد ضعیف تری نسبت به افراد گروه شاهد داشتند. بنابراین بطور کلی، پژوهش حاضر تأیید می کند که درک منحنی های آهنگ و به تبع آن توانایی های واجی تقریبأ سالم باقی مانده است.
گزارشی از چگونگی اختلالات گفتاری یک بیمار سه زبانه ی مبتلا به زبان پریشی بروکا (با انجام آزمون BAT)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر، گزارشی است از نتایج انجام بخشی از آزمون زبان پریشی دوزبانگی (BAT) بر روی یک بیمار سه زبانه (زبان اول: آلمانی، زبان دوم، فارسی و زبان سوم: انگلیسی) مبتلا به زبان پریشی بروکا. به منظور ارزیابی سه سطح واج شناسی، نحو و واژگان در وضعیت کنونی این سه زبان، نمونه های گفتاری بیمار از مهارت های «تکرار» و «خواندن» در هر سه زبان مذکور، ضبط شده (بیمار فاقد گفتار فی البداهه می باشد) و پس از ثبت تفصیلی و آوانگاری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. با توجه به این که بیمار، ۱۱ سال است که در ایران، یعنی محیط زبان دومش زندگی می کند (و انتظار می رود نتایج آزمون مربوط به L۲ بهتر از دو زبان دیگر باشد)، اما گفتار وی در زبان آلمانی و در هر ۳ سطح زبانی مذکور، نسبت به دو زبان دیگر آسیب دیدگی کمتری را نشان می دهد. به طور کلی، با توجه به آسیب دیدگی سه زبان بیمار در هر ۳ سطح گفتاری مذکور، چگونگی ویژگی های گفتاری این بیمار زبان پریش مؤید نتایج تحقیقات گذشته در مورد اختلالات مربوط به زبان پریشی بروکا می باشد. از آن جمله، وجود عمده ی اختلالات در بخش نحو و به ویژه، حذف حرف تعریف، حرف ربط و اضافه؛ گفتار تلگرافی و ناقص، اما بیان واژه های کلیدی و محتوایی هر جمله به منظور رساندن پیام؛ کوتاه کردن خوشه های همخوانی و لکنت را می توان برشمرد.
دستورپریشی، سیر تحول نظریه های زبان شناختی
منبع:
پازند سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۸ و ۵۹
25 - 35
حوزههای تخصصی:
دستورپریشی یکی از انواع اختلالات زبان پریشی است. در اختلال دستورپریشی که به عنوان یکی از نمونه های شناخته شده زبان پریشی مطرح است، جریان گفتار قطع نمی شود، بلکه گفتار دچار نابسامانی هایی می شود که عمدتاً اختلال در ساختار دستوری یا نحوی زبان ایجاد می کند. در پژوهش حاضر تلاش شده است ضمن مروری بر سیر تحول نظریه های دستورپریشی، دیدگاه های مطرح درباره این موضوع از آغاز تاکنون به صورت اجمالی بررسی شود. به این منظور دو فرض مبنای اصلی قرار گرفته است. بر مبنای فرض اول، روند تغییرات بالینی در دستورپریشی از ابتدا تاکنون یکسان بوده است و دیگر آن که نظریه جامع و یکپارچه ای در زمینه بیان پیچیدگی های نشانگان دستوری وجود ندارد. روش پژوهش از نوع مروری است. در این مقاله سیر تحول نظریه ها در قالب رویکرد زبان شناختی درک و تولید در دستورپریشی مطرح شده اند. در طول تاریخ بررسی های دستورپریشی، پژوهشگران و محققان توانسته اند تقریباً به طور کامل به مشخصات همگانی دستورپریشی دست یابند و در این زمینه یکدستی مشاهده می شود. اما به نظر می رسد هیچ گونه نظریه جامعی وجود ندارد که بتواند به طور کامل پیچیدگی نشانگان دستورپریشی را توضیح دهد. همچنین، نشان داده شد که چگونه و به چه دلایلی در طول تاریخ این نظریه ها تغییر یافته اند.