فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۲۲۱ تا ۶٬۲۴۰ مورد از کل ۷٬۰۱۲ مورد.
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
97 - 120
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی مدل سمبل گرایی سازمانی در سازمان های دولتی استان ایلام صورت گرفت. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها از نوع اکتشافی است که با رویکرد آمیخته (کیفی- کمی) مورد تحلیل قرار گرفته است. در مرحله اول جهت شناسایی مؤلفه های الگو، از روش کیفی و مصاحبه های عمیق استفاده شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی، 12 نفر از خبرگان دانشگاهی و متخصصان دستگاه های اجرایی استان ایلام بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. در مرحله دوم جهت برازش الگوی طراحی شده در بخش کیفی، از روش کمی و رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری این بخش شامل مدیران و کارشناسان حوزه اداری و منابع انسانی دستگاه های دولتی استان ایلام بودند که 188 نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این بخش پرسشنامه 71 سؤالی محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل داده های بخش کیفی به روش کدگذاری و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا و تحلیل داده های بخش کمی با نرم افزار اسمارت پی. ال. اس. انجام شد. براساس یافته های پژوهش، 71 کد اولیه و 12 مقوله فرعی در قالب 6 مقوله اصلی شناسایی شد که عبارت اند از: پدیده محوری، شامل مؤلفه سمبل گرایی سازمانی؛ عوامل علی، شامل مؤلفه های مدیریتی، قانونی، دانشی و فردی؛ عوامل بسترساز، شامل مؤلفه های فرهنگ سازمانی و سبک رهبری؛ عوامل مداخله گر، شامل تعدد و تناقض قوانین سازمانی؛ راهبردها، شامل راهبردهای سمبل گرایانه و پیامدها، شامل مؤلفه های بهبود عملکرد سازمانی، توسعه فردی و سازمانی و اعتماد عمومی به سازمان می باشند. نتایج بخش کمی الگوی طراحی شده از تناسب قابل قبولی برخوردار است.
الگوی مدیریت منابع انسانی دانش محور در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
262 - 241
حوزههای تخصصی:
امروزه در تمامی سازمان ها، مدیریت دانش و مدیریت منابع انسانی به عنوان مفاهیم مکمل و دیده می شوند. مدیریت منابع انسانی دانش محور یکی از الزامات اصلی و اساسی سازمان های دولتی است که در بسیاری از جوامع، پیاده سازی و بکارگیری شده است. هدف اصلی تحقیق حاضر، ارائه الگوی مدیریت منابع انسانی دانش محور در سازمان های دولتی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی، ترکیبی یا آمیخته است. رویکرد مورد استفاده در تحقیق، رویکرد مت والی تبیینی است که در آن، ابتدا داده ها و اطلاعات کمّی گردآوری و تحلیل می شوند، و سپس اطلاعات کیفی مورد بررسی قرار می گیرند. در فاز اول مطالعه، از روش تحلیل محتوای کمّی، و در فاز دوم به منظور طراحی الگوی مربوطه از روش کیفی نظریه داده بنیاد بهره برده شده است. مطابق با یافته های تحقیق، در فاز اول از میان 214 تحقیق مرتبط، 28 تحقیق اصلی یا معیار شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفتند. در فاز دوم، داده ها و اطلاعات از طریق نمونه گیری هدفمند، از 12 تن از خبرگان این حوزه با استفاده از ابزار مصاحبه های نیمه ساختاریافته استخراج شدند. گزاره های مستخرج با استفاده از رهیافت نظامند استراوس و کوربین کدگذاری شدند که در نهایت، 137 کد باز، 63 کد محوری و 20 کد انتخابی حاصل شدند. مطابق با الگوی حاصله می توان نتیجه گرفت که منابع انسانی دانش محور، وابسته به شیوه های مدیریت منابع انسانی است که مجموعه ای از شیوه های مورد استفاده سازمان برای مدیریت منابع انسانی از طریق تسهیل توسعه شایستگی ها و مدیریت دانش را در بر می گیرد و ضمن ایجاد سرمایه فکری دانش محور؛ سازمانی یادگیرنده و چا
شایستگی های رهبری رؤسای دانشگاه ها در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۰ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
146 - 165
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: موفقیت در محیط های پویا، پیچیده و در حال تغییر دانشگاه های امروزی نیازمند برخورداری از رهبرانی شایسته برای پیشبرد مأموریت و اهداف داننشگاه است. این پژوهش با هدف شناسایی و رتبه بندی شایستگی های رهبری مورد نیاز رؤسای دانشگاه ها در نظام آموزش عالی ایران انجام شده است. روش: این پژوهش کاربردی، توصیفی و پیمایشی است. شایستگی های مورد نظر با مرور پژوهش های پیشین، شناسایی شدند و در سه گروه دانشی، نگرشی و مهارتی قرار گرفتند. برای اعتبارسنجی این یافته ها، از اعضای هیئت علمی دانشگاه های تهران، علامه طباطبائی و خوارزمی که حداقل 3 سال عضو هیئت علمی بودند، نظرسنجی به عمل آمد. داده های لازم با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته گردآوری شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز، از آزمون های بارتلت و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها: شایستگی های دانشی، نگرشی و مهارتی، به ترتیب بیشترین اهمیت را دارند و در هر یک از این طبقات نیز، به ترتیب اهمیت «صلاحیت علمی و اعتبار دانشگاهی»، «انتصابات به دور از جناح بندی های سیاسی»، و «متنوع سازی منابع مالی» برای رؤسای دانشگاه ها در نظام آموزش عالی ایران بیشتر است. نتیجه گیری: دستیابی به اهداف آموزش عالی در دانشگاه ها تا اندازه زیادی به توانمندی و شایستگی های رهبران دانشگاهی بستگی دارد. ماهیت ویژه مأموریت، اهداف و عملکرد دانشگاه ها در محیط های پیچیده امروزین ایجاب می کند که در انتخاب رؤسای دانشگاه ها به شایستگی های رهبری آنان توجه ویژه ای شود.
کاوشی پدیدارشناسانه به ادراک دانشجویان دکتری رشته های علوم انسانی دانشگاه شیراز از تصویر دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال بیستم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶۵)
545 - 564
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش کیفی کاوشی پدیدارشناسانه به ادراک دانشجویان دکتری رشته های علوم انسانی دانشگاه شیراز از تصویر دانشگاه بود. به منظور فهم عمیق موضوع پژوهش از روش پژوهش پدیدارشناسی از نوع تفسیری استفاده شد. مشارکت کنندگان پژوهش شامل دانشجویان دکتری رشته های علوم انسانی دانشگاه شیراز در نیم سال اول سال تحصیلی 1399 1400 بودند که با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند از نوع گروه بارز با در نظر گرفتن بحث اشباع نظری انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده های پژوهش از مصاحبه نیمه ساختمند استفاده شد. جهت اعتباریابی داده ها از معیارهای تأییدپذیری و قابل قبول بودن با استفاده از روش های هم سوسازی و خودبازبینی محقق طی فرایند جمع آوری و تحلیل داده ها و مطابقت مصاحبه ها و مبانی نظری و پژوهشی استفاده شد. به علاوه، به کمک روش تحلیل مضمون، کدها و مضامین استخراج و شبکه مضامین تصویر سازمانی دانشگاه ترسیم شد. نتیجه پژوهش نشان داد ادراک دانشجویان از تصویر دانشگاه (مضمون فراگیر) مشتمل بر 56 مضمون پایه، 19 مضمون سازمان دهنده سطح دوم، و 7 مضمون سازمان دهنده سطح اول یعنی سرمایه انسانی، فرایند یاددهی یادگیری، وجهه دانشگاه، نوع ساختار سازمانی، جوّ دانشگاه، خدمات و تسهیلات، و همچنین معماری و فضای سبز دانشگاه است. گفتنی است خروجی این کار می تواند به مدیران و برنامه ریزان توسعه دانشگاهی یاری کند تا با آگاهی از مؤلفه های تأثیرگذار بر تصویر دانشگاه به صورت آگاهانه تری به مدیریت تصویر دانشگاه و ایجاد تصویر سازمانی پایدارتر در ذهن دانشجویان بپردازند.
اگر دوباره جوان می شدم: پدیدارشناسی تجارب شغلی اعضای هیئت علمی بازنشسته دانشگاه های اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
103 - 131
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از دغدغه های سازمان های دانش محور، بَعد از بازنشستگی کارمندان ماهرشان، اطمینان از این موضوع است که دانش آن ها در سازمان حفظ شود. به ویژه این موضوع در خصوص اعضای هیئت علمی بازنشسته دانشگاه که کوله باری از تجربیات مفید و دانش آشکار و ضمنی فراوانی دارند، از اهمیت بیشتری برخوردار است. در همین راستا، یکی از سؤال های کلیدی این است که چگونه می توان از ذخیره گرانبهای دانش و سواد این فرهیختگان که با سختی فراوان، در طول سال های فعالیت آن ها اندوخته شده است، بهره مند شد؟ هدف از پژوهش حاضر مطالعه کیفی تجربه زیسته اعضای هیئت علمی بازنشسته در طول سال های اشتغال آن هاست.
روش: در این پژوهش با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی هوسرل، ۱۷ نفر از اعضای هیئت علمی بازنشسته دانشگاه های اصفهان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان شرکت کننده انتخاب شدند. تعداد نهایی شرکت کنندگان از طریق اشباع نظری تعیین شد. برای جمع آوری اطلاعات مربوط به تجربیات شرکت کنندگان، از مصاحبه های عمیق استفاده شد. تجزیه وتحلیل مصاحبه ها نیز به کمک روش کلایزی انجام گرفت.
یافته ها: یافته ها به شناسایی پنج مضمون اصلی انجامید که عبارت اند از: پایبندی به هنجارها و خطوط قرمز دانشگاه؛ تعادل فرد، کار و زندگی؛ تغییر نوع نگاه از کمیت به کیفیت؛ آمادگی برای زندگی بَعد از بازنشستگی؛ توسعه مهارت های ارتباطی. همچنین با تحلیل نتایج، ۱۶ مضمون فرعی به دست آمد.
نتیجه گیری: از بُعد نظری، نتایج این پژوهش به توسعه مفاهیم مرتبط با مدیریت دانش و به طور خاص، به اشتراک گذاری دانش اعضای هیئت علمی بازنشسته کمک می کند. از بُعد کاربردی، نتایج به دست آمده این قابلیت را دارد که هم در سطح فردی (برای اعضای هیئت علمی جوان تر)، هم در سطح دانشگاه (برای مدیران عالی دانشگاه) و هم در سطح ملی (برای سیاست گذاری های کلان وزارت علوم) استفاده شود.
نقش میانجی توسعه منابع الکترونیکی انسانی و توانمندی نوآوری کارکنان در تأثیر ظرفیت یادگیری بر عملکرد استراتژیک سازمان (نمونه پژوهی: وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
149 - 173
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه، گسترش پارادایم اقتصاد دانش بنیان، ضرورتِ پرورش ظرفیت یادگیری سازمان را برای دستیابی به عملکرد استراتژیک برتر دوچندان کرده است. بر پایه پژوهش های گذشته، به نظر می رسد که ظرفیت یادگیری سازمانی با عملکرد سازمان پیوند دارد؛ اما تأثیر آن بر عملکرد، مستقیم نیست. ظرفیت یادگیری به دلیل گرایش به کسب، استفاده، اشتراک و در نهایت انتشار دانش، سبب می شود که قابلیت های نوآوری کارکنان برانگیخته شود. از سوی دیگر، ظرفیت یادگیری سازمانی، به دلیل ترغیب و تشویق یادگیری جمعی، یکی از محرک های اصلی توسعه منابع الکترونیکی انسانی در راستای خودکارسازی، بهبود و تسریعِ ارتباطات و فرایندهای عملکردی است. به این ترتیب، پژوهش حاضر مبتنی بر تعریف مسئله و پیشینه بررسی شده، به دنبال بررسی نقش میانجی توسعه منابع الکترونیکی انسانی و توانمندی های نوآوری کارکنان در تأثیر ظرفیت یادگیری سازمانی بر عملکرد استراتژیک سازمان است. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر، کارکنان وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران است که 162 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی در دسترس بررسی شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه بود و تجزیه وتحلیل داده های پژوهش، از طریق مدل سازی معادلات ساختاری با روش کمترین مربعات جزئی و با نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام شد. یافته ها: در این پژوهش، اثرهای مستقیم، غیرمستقیم و کل ظرفیت یادگیری بر عملکرد استراتژیک محاسبه شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، در ارتباط بین ظرفیت یادگیری و عملکرد استراتژیک، اثر غیرمستقیم قوی تر از اثر مستقیم عمل می کند و این بدان معناست که متغیرهای توسعه منابع الکترونیکی انسانی و توانمندی های نوآوری کارکنان در اثر ظرفیت یادگیری بر عملکرد استراتژیک، نقش میانجی دارند. نتیجه گیری: به منظور بهره گیری کارآمد از ظرفیت یادگیری سازمانی به منظور ارتقای عملکرد استراتژیک سازمان، مدیران باید به توسعه منابع الکترونیکی انسانی و همچنین ارتقای توانمندی های نوآوری کارکنان توجه بیشتری کنند. در این رابطه، در پژوهش حاضر برای توسعه منابع انسانی الکترونیک و توانمندی های نوآوری کارکنان، چند راه کارهای مدیریتی پیشنهاد شده است.
نقش فناوری در رهبری با رویکرد ترکیبی اکتشافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فناوری در رهبری از دیدگاه رهبران و پیروان است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و از نظر روش شناسی به روش آمیخته اکتشافی- متوالی (کیفی-کمی) انجام شد. جامعه این پژوهش، مدیران و خبرگان آموزشی مدارس دخترانه ابتدایی دولتی شهر تهران بود و روش نمونه گیری کیفی، هدفمند ملاک مدار بود که 9 نفر انتخاب گردید و در مرحله کمی حجم نمونه بر اساس فرمول «کوکران» ۳۶۹ نفر برآورد شد که تعداد ۳۴۰ نفر به عنوان نمونه نهایی با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و طبقه ای انتخاب شدند. ابزارگردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود که پایایی آن با ضریب توافق (75%) مورد تایید قرار گرفت. داده ها در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد که پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ، 95/0 برآورد شد. در بخش تحلیل داده های کیفی این پژوهش از روش کدگذاری داده بنیاد بر مبنای رویکرد استرواس و کوربین و در مرحله کمی از تکنیک های آماری t تک نمونه ای، t گروه های مستقل و تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که فناوری توانسته است در فعالیت های رهبران تأثیر مثبت بگذارد و با شناسایی مهم ترین چالش های آن ها در زمان استفاده ازفناوری و عوامل اثربخش تیم های مجازی، رهبران و پیروان می توانند خیلی بهتر از فناوری ها استفاده کنند و کارایی آن ها در زمان فعالیت های روزمره بالاتر برود.
طراحی الگوی کارکردهای مدیریت منابع انسانی تاب آور در نظام سلامت کشور (نمونه پژوهی: دانشگاه های علوم پزشکی کلان منطقه 3 کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۵
26 - 50
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: «تاب آوری» منابع انسانی، به معنای توانایی کارکنان برای ادامه فعالیت در شرایط کاری نامساعد است. از آنجایی که فعالیت کاری بلندمدت، در شرایط کاری نامساعد، به فرسودگی شغلی و ترک خدمت کارکنان منجر خواهد شد، موضوع تاب آوری منابع انسانی توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. کارکردهای منابع انسانی یا همان مجموعه وظایفی که مدیران منابع انسانی برای اداره کارکنان اعمال می کنند، در این زمینه به عنوان عاملی بسترساز، نقش مهمی را ایفا می کند. با توجه به اینکه اغلب کارکنان کادر درمان کشور، در شرایط کاری نامساعد فعالیت می کنند، پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی کارکردهای مدیریت منابع انسانی تاب آور در نظام سلامت کشور اجرا شده است.
روش: پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد آمیخته اکتشافی (کیفی کمّی) اجرا شده است. در بخش کیفی، ابتدا 14 مصاحبه نیمه ساختاریافته، بر مبنای قاعده اشباع نظری با مدیران و کارشناسان منابع انسانی حوزه سلامت کشور، به عنوان جامعه آماری انجام شد. روش نمونه گیری زنجیره ای (گلوله برفی) بود. در نهایت با استفاده از راهبرد تحلیل مضمون، الگوی اولیه «کارکردهای مدیریت منابع انسانی تاب آور نظام سلامت کشور» به دست آمد. در مرحله کمّی نیز، الگوی به دست آمده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزارهای اس پی اس اس و اسمارت پی ال اس ارزیابی و اعتبارسنجی شد.
یافته ها: الگوی پژوهش که بر اساس تحلیل متن مصاحبه ها به دست آمد، از 66 مضمون پایه، 18 مضمون سازمان دهنده و 5 مضمون فراگیر تشکیل شده است. مضمون های فراگیر عبارت اند از: «نظام روابط کار و کارکنان»؛ «نظام جبران خدمات»؛ «نظام برنامه ریزی، کارمندیابی و جذب و استخدام»؛ «نظام توسعه منابع انسانی»؛ «نظام مدیریت عملکرد کارکنان». نتایج حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری، اعتبار الگوی استخراج شده را تأیید می کند؛ به نحوی که مقدار برازش کلی الگو (GOF) 529/0 محاسبه شد که از برازش کلی قوی آن حکایت می کند.
نتیجه گیری: پیاده سازی ﻣﺆﺛﺮ اﻗﺪامﻫﺎی ﺷﻨﺎﺳﺎیی ﺷﺪه در جهت اصلاح و بهینه سازی کارکردهای منابع انسانی، از یک سو به ﺗﺄﻣیﻦ اﻧﺘﻈﺎرها و توانمندسازی کﺎرکﻨﺎن، ﺑﻪ ﻋﻨﻮان یکی از ذی ﻔﻌﺎن ﺑﺴیﺎر ﻣﻬﻢ درون ﺳ ﺎزﻣﺎﻧی منجر می شود و از سویی دیگر، افزایش تاب آوری کارکنان را به ارمغان می آورد. در نظر گرفتن تمهیدهایی در جهت اوﻟﻮیت بندی ایﻦ اﻗﺪامﻫﺎ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻣیﺰان ﺗﺄﺛیﺮ آنﻫﺎ ﻧیﺰ، در ارﺗﻘﺎی ﻋﻤﻠکﺮد ﺷﻐﻠی، افزایش اﻧﮕیﺰه و در نهایت ارﺗﻘﺎی تاب آوری سازمانی مؤثر است.
بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر رقابت پذیری شرکت های منتخب دانش بنیان در انقلاب صنعتی چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
160-141
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر الگویی که برای رقابت پذیری شرکت های منتخب دانش بنیان در انقلاب صنعتی چهارم ارائه شده است، می پردازد. 23 مؤلفه شناسایی و در شش عامل شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، پدیده محوری، راهبردها، اقدام ها و پیامدها دسته بندی شد. با استفاده از این مؤلفه ها، پرسشنامه ای برای تعیین وضعیت موجود شرکت های منتخب دانش بنیان ایران طراحی و تعداد 127 پرسشنامه تکمیل شده قابل استناد از 197 شرکت دانش بنیان تولیدی نوع یک در حوزه برق و الکترونیک، لیزر و فوتونیک در سطح کشور جمع آوری شد تا وضعیت کنونی مؤلفه های مدل بررسی شود. داده ها با نرم افزار SPSS و PLS تحلیل شد. در تحلیل انجام شده مقدار ضرایب بارهای عاملی مؤلفه ها از 4/0 بیشتر است که نشان از مناسب بودن این مدل دارد. آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی نیز بیشتر از 7/0 است که نشان از پایایی مناسب مدل است. روایی سازه، روایی همگرا و روایی واگرا نیز نتیجه مطلوبی داشت. نتایج نشان داد که تمام مؤلفه ها در مدل ارائه شده برای رقابت پذیری شرکت های منتخب دانش بنیان در انقلاب صنعتی چهارم نقش داشته و وضعیت کنونی تمام عوامل به جز عامل علّی که در وضعیت متوسط قرار دارد، در وضعیت مطلوب می باشند.
طراحی الگوی مدیریت ترس سازمانی کارکنان در سازمان های مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
23 - 55
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ترس سازمانی بر عملکرد کارکنان در محل کار تأثیر منفی دارد؛ فرهنگی که خاموشی ایجاد می کند، باعث می شود که تصمیم گیری به تأخیر بیفتد و از ایجاد نوآوری و توسعه در سازمان جلوگیری می کند. هدف از این پژوهش ارائه الگویی جامع از مدیریت ترس در سازمان های مالی است.روش: این پژوهش کاربردی، رویکرد کیفی دارد و با روش نظریه پردازی داده بنیاد اجرا شده است. مشارکت کنندگان در این پژوهش خبرگان سازمان های دولتی و خصوصی فعال در صنعت مالی شهر تهران بودند که با روش نمونه گیری هدفمند برگزیده شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود.یافته ها: بر اساس نتایج این پژوهش، مقوله محوری در قالب مقوله های فرعی ابعاد ارتباطی، عملکردی و انگیزشی تعریف شد. شرایط علی در قالب مقوله های عوامل درون و برون سازمانی، شرایط زمینه ای در قالب مقوله های بستر اجتماعی و تکنولوژیک و شرایط مداخله گر در قالب مقوله های وضعیت اقتصادی جامعه و وضعیت روانی محرک ترس سازمانی دسته بندی شدند. کنش واکنش ها نیز در قالب مقوله های مدیریت ریشه های ترس در کارکنان، اقدام های مدیریت منابع انسانی، اصلاحات رفتاری و اقدام های فرهنگی شناسایی شد. در نهایت، پیامدها به مقوله های آسیب های عملکردی، رفتاری، ساختاری و اجتماعی دسته بندی شدند.نتیجه گیری: مدیران می توانند به کمک این مدل، در زمینه شناخت ترس سازمانی کارکنان گام بردارند و برای پیشگیری یا درمان آن نیز اقدام هایی در راستای شناسایی و تعریف عوامل ایجاد ترس انجام دهند و در نهایت، به اصلاحات ساختاری و فرهنگی در جهت مقابله با ترس سازمانی بپردازند.
مدل ساختاری تحلیل مولفه های نوین نیروی کار در صنعت خودرو با ملاحظه اینترنت اشیاء صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
224 - 205
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به اهمیت استقرار اینترنت اشیاء در صنعت و پیشرفت روزافزون فناوری ها در این حوزه، بهره گیری از نیروی کار ماهر برای موفقیت صنایع ضروری می باشد. افزایش پیچیدگی فناوری ها مستلزم تمرکز بر معیارهای لازم برای مهارت ها و مشخصه های نیروی کار در حوزه ی اینترنت اشیاء صنعتی می باشد؛ لذا در این پژوهش سعی شده جهت بررسی کارآمدی نیروی کار، در اجرا و پذیرش اینترنت اشیاء صنعتی در صنعت خودرو، به شناسایی و بهره گیری از معیارهای ارزیابی و روابط ساختاری بین آنها پرداخته شود. بدین منظور بعد از مطالعه ی ادبیات تحقیق و استخراج معیارها، با استفاده از ارزیابی خبرگان که ده نفر از مدیران و کارکنان در حوزه ی صنعت خودرو بوده به وسیله ی تکنیک دلفی فازی معیارها بومی سازی شده است. در ادامه به وسیله تکنیک دیمتل تجدید نظر شده، روابط علی و معلولی معیارها مشخص شده، سپس با بکارگیری تکنیک مدل ساختاری تفسیری کل به سطح بندی معیارهای پرداخته شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار MATLAB استفاده شده است. با توجه به نتایج به دست آمده معیارهای پشتیبانی مدیریت، هماهنگی و یکپارچگی فناوری، مهارت ارتباطی، رهبری، مدیریت ریسک و بحران و تجربه ی کاری مرتبط معیارهای علی می باشند و معیارهای سطح عملکرد کارکنان، ارزش و باور و فرهنگ کار، استفاده از تکنولوژی دیجیتال و انعطاف پذیری با تغییر شرایط، معیارهای معلول می باشند؛ بنابراین باید تمرکز لازم به معیارهای اثرگذار از سوی مدیران و صنایع برای پیاده سازی بهتر اینترنت اشیاء صنعتی صورت گیرد تا نتایج موثری به دست آورند.
تحلیل مسیر الگوی بازنشستگی نیروی انسانی در ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موارد مغفول مانده در سازمان های ورزشی توجه به بازنشستگی و داشتن الگوی مناسب برای بازنشستگی نیروی انسانی با کمترین آسیب به سازمان می باشد. بنابراین تحقیق پیش رو با هدف کلی تحلیل مسیر الگوی بازنشستگی نیروی انسانی در وررزش انجام گرفت. روش پژوهش حاضر روش آمیخته (کیفی و کمی) است که از لحاظ هدف در زمره تحقیقات اکتشافی و از لحاظ نتیجه جزء تحقیقات بنیادی و کاربردی است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان مرتبط با موضوع بوده و نمونه گیری در این بخش به صورت هدفمند و تکنیک گلوله برفی انجام شد. جامعه آماری در بخش کمی شامل کلیه مدیران و کارشناسان ورزشی، مربیان ورزشی بود ه به صورت تصادفی ساده نمونه گیری شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش مصاحبه (بخش کیفی) و پرسشنامه (بخش کمی) بود. مصاحبه به روش نیمه ساختار یافته انجام شد و از نتایج مصاحبه ها برای ساخت پرسشنامه استفاده شده و بعد از تایید روایی و پایایی توزیع گردید. به منظور تحلیل مسیر مدل بازنشستگی نیروی انسانی در ورزش از تحلیل معادلات ساختاری با کمک نرم افزار Smart PLS نسخه 3 استفاده شد. اصلاح ساختار و کاهش نیروهای مازاد بر شاخص های شفاف و منطقی بر برنامه ریزی و اجرای طرح آمایش و جذب و بازنشستگی نیروی انسانی تاثیر مثبت و معنی داری دارد (01/0=p)، همچنین شایسته سالاری و جانشین پروری بر شاخص های شفاف و منطقی بر برنامه ریزی و اجرای طرح آمایش و جذب و بازنشستگی نیروی انسانی تاثیر مثبت و معنی داری دارد. می توان گفت که بدون داشتن برنامه مناسب برای بازنشستگی نیروی انسانی و تامین نیروهای جایگزین، در بلند مدت سازمان از سرمایه های ارزشمند خالی خواهد شد.
نقش میانجی توانمندسازی روانشناختی در تأثیر رهبری مثبت گرا بر اعتماد سازمانی (مورد مطالعه: معلمان مدارس کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۰ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
101 - 124
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اعتماد سازمانی نوعی سرمایه ارزشمند است که شناخت پیشایندها و چگونگی توسعه آن می تواند موجب تسهیل همکاری و تلاش جمعی برای ارتقای بهره وری سازمان شود. این پژوهش به بررسی نقش میانجی توانمندسازی روانشناختی در تأثیر رهبری مثبت گرا بر اعتماد سازمانی پرداخته است. روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی، توصیفی- همبستگی و کمی است. جامعه آماری آن را معلمان مدارس شهر کاشان تشکیل می دهند که از میان آنها 328 نفر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه گردآوری و با کمک نرم افزارهای SPSS و آموس در دو سطح توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: رهبری مثبت گرا هم به طور مستقیم و هم از راه توانمندسازی روانشناختی بر اعتماد سازمانی، اثر مثبت و معنادار داشته است. همچنین وضعیت موجود هر سه این متغیرها در جامعه مورد مطالعه بالاتر از حد متوسط بوده است. نتیجه گیری: رهبران سازمانی می توانند با ترویج روابط انسانی، ارتباطات، معناگرایی و جو مثبت گرایانه در سازمان خود زمینه تقویت نگرش مثبت کارکنان به نقش خود در سازمان را فراهم سازند و بدین ترتیب اعتماد سازمانی را توسعه دهند.
ارائه و تبیین مدل جبران خدمت اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی استان لرستان با استفاده از رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۱)
69 - 85
حوزههای تخصصی:
هدف. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل جبران خدمت اعضای هیئت علمی در دانشگاه های دولتی استان لرستان با استفاده از رویکرد آمیخته انجام شده است.
روش شناسی. پژوهش حاضر ترکیبی از پژوهش کیفی و کمّی است و از منظر پیش فرض های فلسفی در حیطه پارادایم پراگماتیسم و از نظر هدف جزء پژوهش های توسعه ای کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشگاه های دولتی استان لرستان است. نمونه پژوهش بر اساس اصل کفایت نظری مشتمل بر 30 نفر از خبرگان است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد ند. در بخش کیفی، با استفاده از روش تحلیل مضمون و سپس از طریق کدگذاری، داده ها جمع آوری و استخراج شدند. سپس، در بخش کمّی پژوهش، داده ها با استفاده از توزیع پرسشنامه و با بهره گیری از روش مدل سازی ساختاری تفسیری تجمیع و مدل نهایی ارائه شده است.
یافته های پژوهش. یافته های پژوهش در بخش کیفی شامل شناسایی مضامین جبران خدمت از قبیل ویژگی های موقعیتی جبران خدمت، ابعاد جبران خدمت، پیامدهای جبران خدمت، و شاخص های جبران خدمت و در بخش کمّی بیانگر سطح بندی مضامین و ارائه مدل جبران خدمت است.
نتیجه گیری. بر اساس مدل اکتشاف شده رضایت شغلی، عدالت سازمانی، تعلق خاطر شغلی، و تعهد سازمانی دارای اثرپذیری بالا، شاخص های فردی و محیطی دارای تأثیرگذاری بالا، جذب و نگهداشت استعداد، محیط شغلی، عوامل جغرافیایی، حساسیت شغلی، عملکرد برجسته، عملکرد شایسته، شاخص سازمانی، شاخص شغلی، پرداخت پایه، پرداخت عملکردی، و پرداخت غیرمستقیم دارای تأثیرپذیری و تأثیرگذاری بالا هستند. همچنین نتایج پژوهش می تواند از حیث نظری به دانش موجود در حوزه جبران خدمت بیفزاید.
واکاوی جایگاه مشاغل در الگوی معماری مدیریت منابع انسانی بر اساس مدل لپک و اسنل (مطالعه موردی: شرکت کارگزاری بیمۀ سایپا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۰)
307 - 323
حوزههای تخصصی:
هدف معماری منابع انسانی ترسیم جهت گیری های کلی و جزئی مدیریت منابع انسانی برای گروه های مختلف شغلی و ارائه تصویری منسجم از عملکرد مدیریت منابع انسانی سازمان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت معماری مدیریت منابع انسانی در شرکت کارگزاری بیمه سایپا و مشخص ساختن میزان تناسب آن با وضعیت مطلوب با بهره گیری از مدل لپک و اسنل و همچنین واکاوی جایگاه مشاغل شرکت بر اساس این مدل است. روش پژوهش حاضر مطالعه موردی است. روش نمونه گیری هدفمند و ابزار گردآوری داده پرسشنامه بود و برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد، برخلاف مدل چهاربخشی لپک و اسنل، اکثر مشاغل شرکت کارگزاری بیمه سایپا در دو بخش ماتریس (استراتژی متعهدانه و استراتژی قراردادی) قرار می گیرد. به عبارت دیگر، بین وضعیت مطلوب و موجود زیرسیستم های مدیریت منابع انسانی در شرکت فوق تفاوت وجود دارد. با توجه به جایگاه به دست آمده برای هر یک از گروه های شغلی در مدل، برای زیرسیستم های منابع انسانی هر یک از دو گروه اصلی مشاغل، نسخه هایی در قالب پیشنهادهای کاربردی ارائه شد.
نقش سرمایه اجتماعی، مدیریت دانش و نوآوری بر توسعه بازار کالاهای سرمایه ای ورزشی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی نقش سرمایه اجتماعی، مدیریت دانش و نوآوری بر توسعه بازار کالاهای سرمایه ای ورزشی در کشور انجام گرفت. پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی و از حیث جمعآوری اطلاعات، پیمایشی بود. جامعه آماری تحقیق را استفاده کنندگان از کالاهای سرمایه های ورزشی تشکیل میداد که به صورت جامعه نامحدود در نظر گرفته شد و از میان آنها 384 نفر به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها چهار پرسشنامه؛ سرمایه اجتماعی، مدیریت دانش، نوآوری سازمان و توسعه بازارکالاهای سرمایهای ورزشی محقق ساخته بود که به روش کورس طراحی شد. نتایج مدل معادلات ساختاری بر مبنای آزمون تحلیل مسیر نشان داد، متغیرهای سرمایه اجتماعی، مدیریت دانش، نوآوری سازمانی بر توسعه بازارکالاهای سرمایهای ورزشی اثر مثبت و معناداری میگذارند و مدل ترسیم شده در این خصوص از کیفیت مناسبی برخوردار است ( 592/0GOF=). علاوه براین، با توجه به میزان ضریب تأثیر هریک از متغیرها، عامل نوآوری سازمانی دارای بیشترین نقش (916/6β=) و مدیریت دانش کمترین نقش (189/6 β=) را در پیش بینی رفتار توسعه بازارکالاهای سرمایهای ورزشی دارد (479/0 R2=). مراکز تحقیقاتی و مهارت آموزی باید به منظور تسهیل عملکرد نیروی کار در بازار کالاهای سرمایه ای ورزشی ایجاد شود.
فراترکیب اقدام ها و ره آوردهای مسئولیت اجتماعی سازمانی با رویکرد مدیریت منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
1 - 24
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در محیط های بسیار رقابتی امروزی، تلاش سازمان ها برای برآورده کردن انتظارها و جلب رضایت ذی نفعان کلیدی خود از جمله کارکنان، در بقا و ارتقای قابلیت رقابت پذیری و بهره وری سازمان تأثیر چشمگیری دارد. به منظور کسب شناخت جامع تر از مدیریت منابع انسانی مسئولیت پذیر اجتماعی، پژوهش حاضر به مرور و طبقه بندی نتایج و دستاوردهای پژوهش هایی پرداخته است که در زمینه اقدام های بانک ها در راستای عمل به مسئولیت اجتماعی سازمانی خود در خصوص کارکنان انجام داده اند.
روش: این پژوهش از نظر هدف توسعه ای است و با رویکرد کیفی و روش فراترکیب اجرا شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش، مقاله هایی است که در پایگاه های علمی معتبر بین المللی در بازه زمانی منتخب منتشر شده است. گفتنی است که این مقاله ها بر اساس معیارهای ورود به فرایند فراترکیب انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است.
یافته ها: اقدام هایی که بانک ها برای عمل به مسئولیت اجتماعی سازمانی خود در ارتباط با کارکنان انجام داده اند، در قالب شش دسته اصلی طبقه بندی شدند: اقدام های مربوط به استخدام و ارتقا، حقوق و پاداش، مزایا و خدمات رفاهی، آموزش و توسعه مستمر، ایجاد محیط کاری مطلوب و روابط کار سازنده. افزون بر این، نتایج این اقدام ها از نگاه منابع انسانی، به دو دسته نتایج نگرشی و نتایج عملکردی طبقه بندی شد.
نتیجه گیری: تلاش و توجه بانک ها به تأمین انتظارهای کارکنان، به عنوان یکی از ذی نفعان بسیار مهم درون سازمانی، موجب می شود که نگرش های شغلی و سازمانی مثبت در کارکنان تقویت شود تا آن ها برای ارتقای عملکرد شغلی و سازمانی تلاش و انگیزه بیشتری داشته باشند و در اجرای طرح های مسئولیت اجتماعی سازمانی، مساعدت بیشتری انجام دهند. یافته های پژوهش حاضر به عنوان الگویی برای تدوین طرح های مسئولیت اجتماعی بانک ها در حوزه منابع انسانی قابل بهره برداری است.
ارائه الگوی مفهوم سازی و آسیب شناسی شایسته سالاری در سازمان.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۳ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱۰
21 - 44
حوزههای تخصصی:
برخی متخصصان مدیریت با محدودساختن نگاه خود به شایسته سالاری، آن راصرفاً با یکی از کارکردهای مدیریت منابع انسانی و شامل موضوعاتی چون انتخاب و انتصاب مشاغل مدیریتی مرتبط نموده و از این رو در چارچوب معیارهای شایستگی، مدل هایی را برای آن در نظر می گیرند و همین معیارها را ملاک سنجش و ارزیابی شایسته سالاری سازمان های بزرگ و دولتی قرار می دهند. شاید مهم ترین علت عدم توفیق بسیاری از این مدل ها در تحقیق شایسته سالاری در سازمان ها آن باشد که فرآیندهای انتخاب و انتصاب تنها نمودهای ظاهری یک نظام شایستگی هستند. ارزیابی و آسیب شناسی این مقوله جامع بر اساس ادبیات روزآمد جهان، مفهومی فراسازمانی است . هم چنان که هرگونه تحول و توسعه نقش منابع انسانی سازمان ها جز با تحلیل توامان ابعاد درون و برون سازمانی اثربخش نخواهد بود، استقرار و آسیب شناسی شایسته سالاری نیز به معیارها و شاخص هایی نیاز دارد که همزمان عوامل و پارامترهای محیطی و درون سازمانی را در کنار یکدیگر مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش، سعی بر آن است تا ضمن مروری بر ادبیات، چالش ها و مدل های مرتبط با شایسته سالاری، در قالب مدلی جامع به آسیب شناسی اثربخشی شایسته سالاری پرداخته شود.
طراحی و اعتبارسنجی مدل مفهوم شناختی ناتوانی آموخته شده در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
24 - 49
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سال هاست که از مطرح شدن پدیده ناتوانی آموخته شده در حوزه مطالعات منابع انسانی می گذرد، اما نشانه های پیدا و پنهان آن همچنان نامکشوف مانده است. هدف این پژوهش، کاوش مفهوم ناتوانی آموخته شده در سازمان های دولتی ایران برای رسیدن به درکی عمیق از محتوای این پدیده، از دیدگاه خبرگان امر در نظام اداری است.وش: راهبردپژوهش، نگاشت تفسیری نظریه پردازی داده بنیاد بود و مشارکت کنندگان آن، کارکنان سازمان های دولتی شهر ایلام بودند که از طریق روش نمونه گیری نظری و رعایت قاعده اشباع نظری، با بیست نفر مصاحبه انجام شد. ابزار جمع آوری اصلی داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته برای احصای پدیده محوری و در بخش کمّی، پرسش نامه ای محقق ساخته برای اعتبارسنجی مدل مفهومی به دست آمده بود. اعتبار مصاحبه ها، به کمک دو راهبرد کثرت گرایی و وارسی همکاران بررسی شد، همچنین برای اطمینان یافتن از داده های کیفی، روش پایایی بین دو کدگذار به اجرا درآمد.
یافته ها: بر اساس نتایج، ناتوانی آموخته شده در قالب الگوی سه لایه ای تصور و ترسیم می شود که در عمیق ترین لایه مفهومی، پنج عامل شکل گیری هراس اداری، احساس کِهتری، نهادینگی عادت های شغلی، تعصب پیشین و بسندگی در شغل، پدیده محوری را شکل می دهند و بالاترین لایه ناتوانی آموخته شده، در قالب رفتارهایی از قبیل روزمرگی شغلی، واپس گرایی شغلی و مصون سازی شغلی نمود می یابد. همچنین، نتایج اعتبارسنجی مدل از طریق آزمون تی تک نمونه ای با در نظر گرفتن شش شاخص جامعیت، ایجازگرایی، منحصربه فرد بودن، انسجام، تناسب با سازمان ها و تناسب با نیازهای فعلی سازمان ها، نشان داد که از نظر خبرگان و مطلعان، مدل مفهومی از اعتبار نظری برخوردار است. نتیجه گیری: آگاهی از نشان دهنده های پدیده ناتوانی آموخته شده در محیط سازمان های دولتی کشور، گامی مهم در راستای افزایش شناخت مدیران در خصوص پدیده های کمتر شناخته شده در چارچوب گفتمان لبه تاریک رفتار سازمانی به شمار می رود. استراتژی های مطرح شده در این زمینه نیز، می تواند برای تقلیل اثرهای آن بر پیکره سازمان ها، بستر لازم را فراهم آورد.
ارتقای عملکرد شغلی به وسیله ذهن آگاهی در پرتو خلاقیت، مشارکت خلاقانه و رهبری متواضع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
92 - 111
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ذهن آگاهی به عنوان نوعی حالت و فرایند روان شناختی مثبت، زمینه ساز بروز رفتارهای سازنده و ارتقای عملکرد شغلی است. به منظور شناخت بهتر چگونگی این تأثیرگذاری، مطالعه حاضر به بررسی نقش میانجی خلاقیت و مشارکت فرایند خلاقانه و نقش تعدیلگر رهبری متواضع در تأثیر ذهن آگاهی بر عملکرد شغلی کارکنان اجرا شده است.روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوردی داده ها از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری آن، کارکنان یکی از سازمان هایِ نظامیِ شهر تهران است که از میان آن ها، به روش تصادفی نمونه گیری شده است. داده ها با کمک ابزار پرسش نامه گردآوری و با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری مبنی بر حداقل مربعات جزئی تجزیه وتحلیل شده اند.یافته ها: بر اساس یافته ها ارتباط بین ذهن آگاهی، خلاقیت و مشارکت فرایند خلاقانه با عملکرد شغلی تأیید شد. همچنین نتایج نشان داد که رهبری متواضع رابطه بین خلاقیت و مشارکت فرایند خلاقانه و عملکرد شغلی را تعدیل می کند. تأثیر ذهن آگاهی بر عملکرد شغلی از طریق خلاقیت کارکنان نیز تأیید شد.نتیجه گیری: پرورش قابلیت ذهن آگاهی کارکنان، به ارتقای آمادگی و سیالیت ذهنی آنان، برای خلاقیت و تمایل به مشارکت فعالانه در فرایندهای خلاقانه سازمان، به ارتقای عملکرد شغلی آنان کمک می کند. یافته های این پژوهش می تواند توجه به مقوله ذهن آگاهی را در میان پژوهشگران و دست اندرکاران سازمانی ارتقا دهد.