فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱۰٬۷۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
Cultural knowledge education, which includes an understanding of both tangible and intangible cultural elements, behavioral patterns, and social processes within a specific community or group, is considered essential for promoting sustainable tourism development. Tourism higher education plays a crucial role in harnessing this knowledge. However, the integration of cultural knowledge within tourism curricula has not been extensively explored in academic research. This paper, focusing on tourism higher education in Iran, seeks to examine how different components of cultural knowledge are integrated into the curricula of undergraduate, graduate, and PhD programs. Using a qualitative design, the study analyzes the curricula of these programs through documentary research. Initially, courses relevant to cultural knowledge were identified through keyword searches, followed by a qualitative content analysis of course content to pinpoint the cultural knowledge components. The results indicate that cultural knowledge is more prominently incorporated at the undergraduate level than in the postgraduate programs. Furthermore, the distribution of cultural knowledge across graduate and PhD programs is unbalanced, especially when compared to the undergraduate curriculum. Given that these postgraduate programs aim to prepare future mid-to-senior-level managers and researchers in tourism, this imbalance highlights a significant gap. Therefore, revising the curricula to better integrate diverse cultural knowledge components is a critical priority for advancing sustainable tourism development in the country.
تأثیر هوشمندی کسب وکار بر واکنش رفتاری مشتریان با تأکید بر نقش میانجی بازاریابی، نوآوری و عملکرد مالی (مورد مطالعه: کسب وکارهای نوپای پارک علم و فناوری شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
112 - 93
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به واکاوی تأثیر هوشمندی کسب وکار بر واکنش رفتاری مشتریان از طریق بازاریابی، نوآوری و عملکرد مالی پرداخته است. پژوهش بر مبنای هدف، جزء پژوهش های توسعه ای- کاربردی است و از نظر شیوه گردآوری داده ها، از نوع توصیفی- پیمایشی است و با توجه به بررسی رابطه میان متغیرها، پژوهشی همبستگی- علی است. جامعه آماری این پژوهش، کارکنان و مدیران کسب وکارهای نوپای فعال مستقر در پارک علم و فناوری شهر کرمانشاه به تعداد 231 نفر بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان، حجم نمونه 140 نفر برآورد شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که پایایی و روایی آن بررسی و تأیید گردید. تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS16 و Smart PLS3 انجام شد. بر اساس نتایج پژوهش، مقدار معناداری t در تمامی هفت فرضیه از مقدار بحرانی 1/96 بزرگ تر بود و همچنین سطح معناداری کمتر از 0/05 است لذا تمامی فرضیه های پژوهش پذیرفته شدند. بیشترین تأثیر مربوط به نوآوری بر عملکرد مالی کسب وکار نوپا بود که نشان دهنده تأثیر ایده های نو و خلاقانه در محصولات و خدمات بر فروش کسب وکار نوپا است؛ همچنین هوشمندی کسب وکار تأثیر زیادی بر عملکرد مالی کسب وکارهای نوپا و واکنش رفتاری مشتریان دارد؛ به طور کلی متغیرهای پژوهش، توانایی پاسخگویی به 33/5 درصد از تغییرات واکنش رفتاری مشتری را داشتند. در انتها به مدیران این کسب وکارهای نوپا توصیه می شود که با به کارگیری هوشمندی کسب وکار به شناخت بازار و نیاز مشتریان پرداخته و محصولات نوآورانه متناسب با آن تولید نمایند چراکه از این طریق زمینه افزایش فروش و ارتقاء عملکرد مالی آن ها فراهم می گردد.
الگوی نوآوری خدمات در صنعت گردشگری سلامت با تمرکز بر دوران پساکرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
241 - 288
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه الگوی نوآوری خدمات در صنعت گردشگری سلامت با تمرکز بر دوران پساکرونا بود. این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و با استفاده از رویکرد آمیخته انجام شد. در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. متعاقباً، با روش دلفی و با بهره گیری از نظرات 15 نفر از خبرگان صنعت گردشگری عوامل اختصاصی شناسایی شد. در بخش کمی، داده ها گردآوری شده و با روش تحلیل عاملی تاییدی ، به اعتبارسنجی مدل کیفی پرداخته شد. یافته های نهایی پژوهش، 46 شاخص در قالب 6 بعد را نشان داد که به ترتیب اهمیت عبارتند از: حساسیت و تنوع فرهنگی در گردشگری سلامت، خدمات بیمارمحور، نوآوری های تکنولوژیکی، اقدامات ایمنی پس از کرونا، چارچوب نظارتی و ابتکارات زیست محیطی مسئولانه در گردشگری سلامت. بر اساس یافته ها، این پژوهش، توسعه و اجرای چارچوب نوآوری خدمات در صنعت گردشگری سلامت، با تمرکز بر پرداختن به چالش ها و فرصت های پس از کرونا را پیشنهاد می کند.
عوامل مؤثر بر گرایش کارآفرینانه مبتنی بر رسانه های اجتماعی در میان دختران دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ زمستان م۱۴۰۳ شماره ۴
19 - 42
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، رسانه های اجتماعی به عنوان یکی از ابزارهای کلیدی در شکل دهی به رفتارهای اجتماعی و اقتصادی افراد شناخته می شوند. این رسانه ها نه تنها به بهبود ارتباطات اجتماعی کمک می کنند، بلکه می توانند به عنوان محرکی برای ایجاد انگیزه های کارآفرینانه در میان جوانان، به ویژه دانشجویان دختر عمل کنند. هدف از تحقیق حاضر بررسی عوامل مؤثر بر گرایش کارآفرینانه مبتنی بر رسانه های اجتماعی در بین دختران دانشجو بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی- علی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در دانشگاه های دولتی در استان فارس بودند. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بود که در نهایت 386 نفر مشارکت نمودند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن ارزیابی و تأیید گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و Smart PLS4 بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد لذت درک شده، نفوذ اجتماعی و منافع اجتماعی بر سودمندی درک شده تأثیر مثبت دارند. دانش فناوری بر سهولت درک شده و به مراتب سهولت درک شده نیز بر سودمندی درک شده و نگرش به رسانه های اجتماعی تأثیر مثبت دارد. همچنین سودمندی درک شده بر نگرش به رسانه های اجتماعی تأثیر مثبت داشته و نگرش به رسانه های اجتماعی بر کارآفرینی مبتنی بر رسانه های اجتماعی تأثیر مثبت دارد. در نهایت فیلترینگ بر کارآفرینی مبتنی بر رسانه های اجتماعی تأثیر منفی دارد. نتایج این پژوهش دستاوردهای مناسبی برای سیاست گذاران و برنامه ریزان در زمینه موضوع مورد مطالعه به همراه دارد.
طراحی مدل بازاریابی پایدار با رویکرد رفتار مصرف کننده در صنعت خودروی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی مهر و آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۲۷
25 - 46
حوزههای تخصصی:
بازاریابی پایدار دغدغه اصلی مدیران صنعت خودرو برای تغییر رفتار مصرف کننده در راستای نیل به اهداف توسعه پایدار کشور است. مساله اصلی پژوهش حاضر آن است که چگونه می توان به وسیله بازاریابی پایدار، رفتار مصرف کنندگان در صنعت خودروی ایران را تحت تاثیر قرار داد. برای این منظور از روشی تفسیرگرایانه با رویکردی استقرایی استفاده شد. همچنین از نظر هدف یک پژوهش کاربردی-توسعه ای است و از منظر شیوه گردآوری داده ها، یک پژوهش غیرآزمایشی (توصیفی) است. برای دستیابی به هدف پژوهش از طرح پژوهش کیفی استفاده گردید. جامعه مشارکت کنندگان شامل اساتید بازاریابی و مدیران صنعت خودروسازی کشور است. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد و با هفده نفر به اشباع نظری دست پیدا شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه ISM استفاده گردید. نتایج کدگذاری بخش کیفی با روش هولستی و برآورد کاپای کوهن اعتبارسنجی شد. روایی پرسشنامه با روش صوری تایید و پایایی پرسشنامه نیز با برآورد ضریب همبستگی درونی مورد تایید قرار گرفت. تحلیل و کدگذاری متن مصاحبه ها با روش تحلیل کیفی مضمون (تِم) در نرم افزار MaxQDA 20 انجام شد. در بخش دوم نیز برای تعیین روابط سازه ها و طراحی مدل از روش مدلسازی ساختاری-تفسیری و نرم افزار MicMac 6 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد عوامل محیطی، عوامل سازمانی و عوامل مشتری بر زیرساخت های پایداری تاثیر می گذارند. زیرساخت های پایداری با اثرگذاری بر راهبرد مصرف پایدار و مسئولیت اجتماعی منجر به رفتار مصرف پایدار می شود. رفتار مصرف پایدار نیز با اثرگذاری بر پایداری زیست محیطی، پایداری اقتصادی و پایداری اجتماعی به بازاریابی پایدار منتهی می گردد.
تحلیل اثرات جاذبه های گردشگری شهری بر اوقات فراغت شهروندان (مطالعه موردی: شهر خرم آباد)
حوزههای تخصصی:
شرایط جدید اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، اوقات فراغت را به عنوان یکی از محورهای مهم زندگی مطرح کرده است. گذران اوقات فراغت، یکی از مهم ترین حوزه های عملکردی در شهرها محسوب می شود که در برگیرنده مجموعه فعالیت هایی است که شخص به میل خود برای استراحت، تفریح، گسترش اطلاعات و آموزش شخصی یا مشارکت آزادانه در زمان فراغت انجام می دهد. این فضاها، در تعادل روحی شهروندان بسیار حائز اهمیت می باشند؛ در نتیجه کارآمدی و بازدهی روحی شهروندان ارتباط مستقیمی با میزان کارآمدی مجموعه عملکردی این فضاها دارد. هدف از نگارش این پژوهش، تحلیل اثرات جاذبه های گردشگری شهری بر اوقات فراغت شهروندان در شهر خرم آباد است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین اوقات فراغت، زیرساخت های شهری، جاذبه فرهنگی- اجتماعی، جاذبه های تاریخی و طبیعی رابطه مستقیم و معناداری می باشد؛ بدین ترتیب رابطه اوقات فراغت با دیگر شاخص ها (جاذبه های طبیعی، جاذبه های فرهنگی- اجتماعی، جاذبه های تاریخی و زیرساخت های شهری)، طبق رگرسیون چندمتغیره 610/0، 088/0، 103/0 و 488/0 است؛ از این رو بیش ترین ضریب همبستگی بین اوقات فراغت و جاذبه های طبیعی حاصل شد. هم چنین با استفاده از روش اسپیرمن بین اوقات فراغت و زیرساخت های شهری همبستگی مثبت و معناداری با ضریب 556/0 و با سطح اطمینان 99/0 وجود دارد؛ یعنی هرچه زیرساخت ها بهتر باشد میزان رضایت مندی خانواده از گذراندن اوقات فراغت در سطح شهر بیش تر خواهد بود. از این رو بیش ترین ضریب همبستگی در روش اسپیرمن بین اوقات فراغت و زیرساخت های شهری حاصل شد.
تحلیل موانع کیفیت گردشگری تفریحی - ورزشی بر اساس نمودار استخوان ماهی در استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
63 - 98
حوزههای تخصصی:
گردشگری تفریحی-ورزشی به عنوان شاخه ای از گردشگری می تواند محرک توسعه پایدار اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... در منطقه می باشد. استان گیلان با دارا بودن جاذبه های گردشگری فراوان و شرایط اقلیمی مناسب دارای پتانسیل مناسبی در جذب گردشگران دارد. لذا این مطالعه، باهدف بررسی موانع کیفیت گردشگری تفریحی - ورزشی استان گیلان بر اساس نمودار استخوان ماهی انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی و ازنظر هدف، کاربردی بود که به روش میدانی انجام گرفت. جامعه آماری شامل گردشگران تفریحی ورزشی استان گیلان بود که 223 نمونه آماری به شیوه در دسترس انتخاب شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ای با طیف 5 ارزشی لیکرت بود که روایی صوری و محتوایی آن توسط 10 نفر از اساتید و صاحب نظران تربیت بدنی بررسی و تائید گردید. پایایی ابزار بر اساس مقدار ضریب آلفای کرونباخ (93/0=α) و اعتبار سازه (اکتشافی و تائیدی) بررسی و تأیید شد. از نرم افزار (PLS4) و (SPSS22) جهت مدل سازی و تحلیل یافته ها استفاده شد. نتایج نشان داد که از دیدگاه گردشگران تفریحی ورزشی در استان گیلان از بین 7 بعد (حمل ونقل و مسیر، اقامتگاه، بازگشت به خانه، صلاحیت و مجوز، مقصد، فعالیت ها و پذیرش و اطلاعات) به ترتیب بازگشت به خانه (50/5)، مقصد (92/4) و اقامتگاه (26/4) بیشترین موانع و اطلاعات و پذیرش (86/2)، صلاحیت و مجوزها (25/3) و فعالیت ها (54/3) کمترین موانع محسوب می شوند؛ بنابراین متصدیان و مسئولین تورهای گردشگری تفریحی ورزشی استان گیلان می بایست با شناخت موانع کیفیت، توجه بیشتری در رفع موانع یادشده در هر بخش داشته باشند.
طراحی الگوی قابلیت های بازاریابی فراگیر صادراتی در صنعت سیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک توسعه صادرات درکشورهای درحال توسعه زمینه افزایش ارزش افزوده محصولات، سرمایه گذاری در تحقیق وتوسعه، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و ایجاد فرصت های شغلی را بهمراه خواهد داشت. این پژوهش از نوع کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیاد به طراحی الگو قابلیت های بازاریابی فراگیر صادراتی درصنعت سیمان پرداخت. جامعه آماری 13 نفر از خبرگان صنعت سیمان بودند که بصورت هدفمند انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند . یافته ها نشان داد که شرایط علّی صنعت شامل: تعصب و تعهد مدیران به صادرات ، مهندسی فروش، دانش تخصصی کارکنان، خلاقیت ونوآوری، تحقیق وتوسعه ، قیمت گذاری، کانالهای توزیع، ترویج وتبلیغات، کیفیت محصول، رقابت پذیری، معرفی توانمندی شرکت و بسته بندی می باشد. پدیده محوری این الگو قابلیت های بازاریابی فراگیر صادراتی است. شرایط زمینه ای شامل : قوانین ومقررات گمرکی، پشتیبانی سیاسی ، اقتصادی دولت از صادرات، فناوری اطلاعات وشبکه های کامپیوتری، لجستیک وحمل ونقل، پشتیبانی انجمن صنفی صنعت سیمان و پشتیبانی اتاق بازرگانی از صادرات می باشد. همچنین شرایط مداخله گر شامل : تعهدات ارزی، بازاریابی سنتی، جنگ اقتصادی، شرایط فورس ماژور، آداب ورسوم وفرهنگ کشورها و دمپینگ قیمت بوده وراهبردها شامل: تحقیقات بازار، مدیریت ارتباط با مشتری، برنامه ریزی استراتژیک، استراتژی قیمت گذاری، استراتژی بازاریابی مویرگی، SWOT بازاریابی صادراتی، بودجه بازاریابی صادراتی، مدیریت ریسک، توسعه منابع انسانی وآموزش تخصصی کارکنان می باشد. پیامدهای حاصل از طرح شامل : برند شدن، بهسازی ونوسازی خطوط تولید و عزت ملی وبین المللی است.
طراحی مدل سنجش آمادگی کسب و کارهای چندملیتی به منظور استقرار سیستم های اطلاعاتی استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فناوری اطلاعات، قابلیت ها و پتانسیل های ارزشمندی جهت ایجاد و یا تغییر مزیت رقابتی کسب و کارها به ویژه در عرصه بین المللی دارد و این مهم سبب پیدایش مفهوم سیستم های اطلاعاتی استراتژیک گردید. هر سیستم اطلاعاتی که بتواند اهداف، فرایندها، محصولات و یا روابط محیطی کسب و کار را با رویکردی استراتژیک در جهت ایجاد مزیت رقابتی و یا کاهش نقطه ضعف رقابتی و تهدید تغییر دهد، سیستم اطلاعاتی استراتژیک می باشد. کسب و کار برای به کارگیری و بهره مندی از این سیستم ها نیاز به الگویی دارد تا بتواند آمادگی خود را برای به کارگیری این سیستم ها ارزیابی و سنجش کرده تا از این رهگذر بتواند پیش نیازهای لازم را جهت این کار مطابق با نیازهای سازمان تبیین ساخته و فراهم آورد. بر همین مبنا، ارایه مدلی جامع و به روز جهت سنجش آمادگی کسب و کارهایی که فعالیت های گسترده و بین المللی دارند، به منظور پیاده سازی سیستم اطلاعات استراتژیک مورد نظر این پژوهش قرار گرفت و بر اساس ساختار و فرایند پژوهش علمی نسبت به تبیین مدل یاد شده اقدام شد.در نهایت می توان اشاره کرد؛ پژوهش حاضر به ارایه مدلی برای سنجش و ارزیابی آمادگی کسب و کارهای چند ملیتی جهت پیاده سازی سیستم اطلاعات استراتژیک پرداخته است. برای شناسایی و تبیین شاخص های مدل از رویکرد کمی و راهبرد توصیفی و پیمایش استفاده شده است. بر این اساس شاخص های این مدل متشکل از 75 شاخص در هفت بعد (استراتژیک و محیطی، مدیریتی و تصمیم گیری، سرمایه انسانی و مالی، ساختاری و فرایندی، فناوری و فنی، اطلاعاتی و تحلیلی، ارتباطی و فرهنگی) طراحی و شناسایی شد.
مدل سازی مدیریت منابع انسانی بر اساس شایستگی های ممتاز با رویکرد کارآفرینی؛ مورد مطالعه: سازمان تأمین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
115 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل اجرایی مدیریت منابع انسانی مبتنی بر شایستگی های ممتاز با رویکرد کارآفرینی در سازمان تأمین اجتماعی است. این پژوهش، از نظر هدف، توسعه ای؛ از لحاظ رویکرد، کیفی و با روش فراترکیب انجام شده است. بر این اساس، جامعه مورد مطالعه پژوهش، شامل مجموعه مقالاتی است که در بازه زمانی سال های 1398 تا 1403 و با محوریت شایستگی های ممتاز در مدیریت منابع انسانی به چاپ رسیده اند. نویسندگان با جستجو در میان پایگاه های علمی مطرح داخلی و خارجی 62 مقاله را از میان 287 مقاله برگزیده و پس از تحلیل محتوای آنها، مقوله ها و مفاهیم استخراج شده و اولویت سنجی آنها با بهره گیری از روش آنتروپی شانون انجام شد. یافته های پژوهش ، در قالب 42 مفهوم و 10 مقوله در 3 گروه عوامل درون دولتی ، عوامل درون سازمانی و عوامل راهبردی دسته بندی شد. مقوله های اثربخشی و کارایی، سازماندهی کارگزاران، رضایت فردی از شغل، راهبردهای دانش بنیان، توانایی های مدیریتی، طراحی مناسب شغل، ارتباطات میان فردی و سازمانی، راهبردهای آینده نگر، یکپارچه سازی سازمانی و تخصص های تجربی و عمومی به ترتیب بیشترین ضریب اهمیّت را داشتند. نتایج پژوهش نشان داد مدیریت منابع انسانی مبتنی بر شایستگی های ممتاز با توجه به ماهیت کارآفرینانه خود، بر سیاست های رش د و ارائه بهینه خدمات سازمان تأمین اجتماعی به مثابه یک سازمان مهم و اثرگذار دولتی تأثیرات بسزایی گذارده و افزایش مسئولیت پذیری این سازمان را به همراه خواهد آورد.
بازاریابی هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا در صنعت پرداخت الکترونیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
47 - 67
حوزههای تخصصی:
امروزه سازمان ها به ابزارهای جدیدی جهت تصمیم سازی و تصمیم گیری در محیط های به شدت رقابتی نیاز دارند. از جمله این ابزارها، هوش یا بازاریابی هوشمند است. انتظار می رود که فناوری اینترنت اشیا کارایی و قابلیت هوش بازاریابی را افزایش دهد، زیرا به کمک آن می توان اطلاعات مشتریان و رقبا را بهتر جمع آوری کرد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، شناسایی مدل بازاریابی هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا در صنعت پرداخت الکترونیک می باشد. این مطالعه کیفی با استفاده از رویکرد گراندد تئوری انجام شده است. داده ها با استفاده از مصاحبه های ساختار یافته تا اشباع کامل جمع آوری و سپس با کمک کد گذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از نرم افزار اطلس تی ای 9 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته های پژوهش، شرایط علّی به دو مقوله زیرساخت های فنی و تکنولوژیکی، زمینه های موجود در کشور به عنوان مقوله شرایط زمینه ای، چالش های تجاری و عملیاتی ،چالش های قانونی و حقوقی و چالش های فناوری و محیطی به عنوان مقولات شرایط مداخله گر، تحلیل داده ها، رصد بازار، جذب پذیرنده ها، همکاری با بانک ها و مخابرات به عنوان شرایط راهبردی و پیامدهای محیطی و پیامدهای عملکردی به عنوان پیامدها شناسایی شدند.
بررسی نقش تاثیرگذاران بر قصد سفر دنبال کنندگان با نقش میانجی درک برند در بخش گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
45 - 73
حوزههای تخصصی:
در دنیای دیجیتال امروزی، اینفلوئنسر مارکتینگ به عنوان یکی از استراتژی های مهم بازاریابی در صنعت گردشگری شناخته می شود. اینفلوئنسرها نقش مهمی در شکل دهی به درک برند و تأثیرگذاری بر قصد سفر دنبال کنندگان دارد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تجربه های سفر، توصیه های سفر و اثربخشی محتوای تولیدشده توسط اینفلوئنسرها بر درک برند و قصد سفر دنبال کنندگان انجام شده است . پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه می باشد که از روایی و پایایی مناسب برخوردار است و با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) در نرم افزار Smart PLS تحلیل شده اند. جامعه آماری شامل کاربران شبکه های اجتماعی علاقه مند به سفر بوده و نمونه گیری به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که تجربه های سفر، توصیه های سفر و اثربخشی محتوای اینفلوئنسرها، تأثیر مثبت و معناداری بر درک برند دارند. همچنین، درک برند به عنوان یک متغیر میانجی، تأثیر این عوامل بر قصد سفر دنبال کنندگان را تقویت می کند. علاوه بر این اعتماد به اینفلوئنسرها و کیفیت محتوای تولیدشده نقش مهمی در افزایش انگیزه سفر و تعامل کاربران با برندهای گردشگری دارد. بر این اساس، برندهای گردشگری می توانند با همکاری مؤثر با اینفلوئنسرهای معتبر، استراتژی های بازاریابی دیجیتال خود را بهبود بخشیده و تأثیرگذاری بیشتری بر تصمیم گیری سفر مخاطبان داشته باشند.
ارائه مدل رفتار مصرف کننده در ایجاد دلبستگی به برند با تاکید بر مولفه بسته بندی شرکت های صنایع غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل رفتار مصرف کننده در ایجاد دلبستگی به برند با تاکید بر مؤلفه بسته بندی شرکت های صنایع غذایی انجام شده است. روش تحقیق کیفی- کمی (آمیخته) محسوب می گردد. نمونه نمونه بخش کیفی با تعداد 12 مصاحبه با خبرگان بازاریابی، دانشگاهی و صنایع غذایی و در بخش کمی با فرمول کوکران جوامع محدود شامل 384 نفر از مدیران و کارشناسان ارشد شرکت های صنایع غذایی تهران بوده است. در نخستین گام پژوهش، به کدگذاری مصاحبه های تخصصی پژوهش با استفاده از تحلیل کیفی مضمون با نرم افزار MAXQDA 20 و روش دلفی فازی با نرم افزار MatLab تحلیل ساختاری-تفسیری با نرم افزار MicMac در گام بعدی نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی با نرم افزار Smart PLS 3.0 انجام شد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی سه دسته از مقوله های فراگیر شامل بسته بندی، دلبستگی به برند و رفتار مصرف کننده بعنوان مولفه های اصلی شناسایی شدند. براساس نمودار قدرت نفوذ-وابستگی سازه های عوامل ارتباطی، عوامل لجستیکی، عوامل اقتصادی، عوامل زیستی-اجتماعی قدرت نفوذ بالایی داشته و تأثیرپذیری کمی دارند و در ناحیه سازه های مستقل قرار گرفته است. سازه های وفاداری به برند، آگاهی از برند، کیفیت ادراک شده، تداعی های برند نیز از وابستگی بالا اما نفوذ اندکی برخوردار هستند بنابراین سازه های وابسته محسوب می شوند. نتایج بخش کمی ضمن تأیید فرضیه های تحقیق نشان داد که مدل پیشنهادی از اعتبار مناسبی برخوردار است.
ارائه مدل توسعه ی کارآفرینی در صنعت ملی پالایش فراورده های نفتی با رویکرد پیشگیری از آسیب های زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی ارائه مدل توسعه ی کارآفرینی در صنعت ملی پالایش فراورده های نفتی با رویکرد پیشگیری از آسیب های زیست محیطی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کارکنان و کارشناسان در صنعت ملی پالایش فراورده های نفتی به تعداد 951 نفر می باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 274 نفر در نظر گرفته شد. نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای انجام شد. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر، شامل پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از روش کیفی می باشد. متغیر توسعه ی کارآفرینی شامل 4 بعد نوآوری، ریسک پذیری، پیشگامی و رقابت تهاجمی و متغیر توسعه ی کارآفرینی شامل 3 بعد انسان مداری، محیط مداری، بی اعتنایی عمومی می باشد. پایایی تحقیق با استفاده از معیار آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد. جهت برازش مدل مفهومی تحقیق از نرم افزار AMOS استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که بین مولفه ها و ابعاد توسعه ی کارآفرینی در صنعت ملی پالایش فراورده های نفتی با رویکرد پیشگیری از آسیب های زیست محیطی اثر مثبت و معنی داری وجود دارد و مدل از برازش خوبی برخوردار می باشد.
الگوی ساماندهی کودکان کار خیابانی در استان کرمانشاه: ارائه توصیه های مبتنی بر توسعه مهارت های کارآفرینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
57 - 76
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پدیده کودکان خیابانی معضلی است که کلان شهرها و شهرهای نسبتاً بزرگ جوامع معاصر اعم از پیشرفته و درحال توسعه، با آن دست به گریبان هستند و به عنوان یکی از مسائل و آسیب های اجتماعی، نه تنها بخش درخور توجهی از کودکان و نوجوانان را که سرمایه های جامعه هستند، در معرض انواع آسیب ها قرار داده، بلکه خانواده و جامعه را نیز با زیان های فراوانی روبرو ساخته است. به طورکلی، پدیده کودکان کار خیابانی یکی از آسیب های اجتماعی است که رفاه اجتماعی را با تهدید روبرو ساخته است؛ به گونه ای که سیاست گذاران به دنبال راهکارهای برای ساماندهی آن هستند. در این بین، یکی از راهکارهای مناسب برای ساماندهی آنان توسعه مهارت های کارآفرینانه است، لذا پژوهش حاضر با هدف مفهوم سازی الگوی ساماندهی کودکان کار خیابانی در استان کرمانشاه توأم با ارائه توصیه های مبتنی بر توسعه مهارت های کارآفرینانه انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر با روش نظریه بنیانی انجام پذیرفت. در این پژوهش، با استفاده از روش های نمونه گیری هدفمند و نظری، 20 نفر از مطلعان کلیدی، به عنوان نمونه انتخاب شدند. معیار تعیین حجم نمونه، رسیدن به اشباع نظری بود. در این مطالعه، از ابزارهای مصاحبه عمیق انفرادی، بحث گروهی و یادداشت برداری میدانی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای صورت پذیرفت. قابلیت اعتبار پژوهش با استفاده از تکنیک های مثلث سازی و کنترل توسط اعضا تأیید شد.یافته ها: طبق نتایج در مرحله کدگذاری باز 65 مفهوم شناسایی گردید که در کدگذاری محوری 16 زیر مقوله ظهور یافت که متعاقباً در پنج طبقه محوری مربوط به قالب نظریه بنیانی قرار گرفتند و در کدگذاری انتخابی الگوی نهایی تدوین و ارائه گردید. علل اصلی پدیده کودکان کار خیابانی در استان کرمانشاه، عوامل اقتصادی و خانوادگی، فرهنگ ناصحیح خانواده های کودکان، فرهنگ ناصحیح حاکم بر جامعه، شکل گیری خرده فرهنگ در جامعه مربوطه، عدم همکاری سازمان های مربوطه در زمینه کار کودک با متولی اصلی آن، عدم متناسب بودن حمایت های موجود نسبت به نیاز اقتصادی خانوار، چشم و هم چشمی بین کودکان، رضایت کودکان از وضعیت موجود بود.نتیجه گیری/ دستاوردها: درکل پدیده کودکان کار خیابانی را حداقل در کوتاه مدت نمی توان کاملاً از بین برد، بلکه می توان آن را با برنامه ریزی و سیاست گذاری مناسب با تأکید بر توسعه مهارت های کارآفرینی، کنترل، تعدیل و یا کاهش داد. دراین راستا، پیشنهادهای کاربردی از قبیل توسعه مهارت های کارآفرینانه کودکان کار، تلاش در جهت توسعه اشتغال زایی و فقرزدایی، توسعه آموزش به خصوص برای والدین با هدف بهبود نگرش و فرهنگ ساری مناسب، بازنگری و تدوین قوانین حمایتی با تأکید بر ساماندهی کودکان کار و توسعه مهارت آموزی آنان و درنهایت، نظارت بر اجرای دقیق آنان ارائه می شود.
شناسایی بازدارنده های فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان (مورد مطالعه: زنان کارآفرین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
65 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه: محیط دیجیتال عرصه نسبتاً جدیدی است. بسیاری از زنان کارآفرین برای کارآفرینی، فضای دیجیتال را به فضای فیزیکی ترجیح می دهند. افزون براین، حضور زنان در محیط های دیجیتال درحال افزایش است. با وجود کاهش موانع در محیط دیجیتال، زنان در این حوزه نیز با بازدارنده های متعددی روبه رو هستند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل بازدارنده فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان در شهر تهران بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر اکتشافی و از نظر هدف، کاربردی و در گردآوری داده ها از نوع تحلیل محتوای کیفی بود. در این پژوهش تکنیک نمونه گیری هدفمند تا رشیدن به اشباع نظری بود. براساس اشباع نظری، 15 مصاحبه با زنان کارآفرین صورت گرفت و با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: طبق یافته های پژوهش عوامل بازدارنده رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان در شهر تهران در سطح فردی شامل ویژگی های شخصیتی بود که خود در بردارنده عواملی نظیر کمال گرایی بیش از حد، صراحت بیش از حد، اعتماد به نفس پایین و درون گرایی بیش از حد بود. یکی دیگر از عوامل مهم بازدارنده فردی، عامل خانواده بود که خود شامل عدم باور خانواده به فعالیت های کارآفرینانه فرد، مخالفت صریح خانواده و رویکرد سنتی به نقش های زنان در خانه بود. از دیگر عوامل بازدارنده فردی شناسایی شده اهداف رشد محدود و نبود شبکه سازی بود. براساس نتایج پژوهش مشخص شد که عوامل بازدارنده در سطح سازمانی شامل نیروی انسانی، فرهنگ سازمانی جنسیت زده، موانع مالی، موانع مرتبط با بازار و ماهیت دیجیتال کسب و کار بود. عامل بازدارنده اهداف رشد محدود خود شامل مواردی از قبیل اولویت آرامش فردی بر رشد کسب وکار و عدم تمرکز بر کسب و کار بود. همچنین، عامل ماهیت دیجیتال کسب و کار در سطح سازمانی در بردارنده عواملی مانند عدم آگاهی از اینترنت و فضای دیجیتال در برخی اقشار جامعه، عدم تمایل سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در کسب وکار های دیجیتال و عدم دسترسی به برخی از فناوری های مدرن بود.
نتیجه گیری/ دستاوردها: این پژوهش به شناسایی بازدارنده های فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که اگرچه محیط دیجیتال برخی موانع کارآفرینی زنان را کاهش می دهد، اما همچنان بازدارنده های قابل توجهی برای زنان وجود دارد و بازدارنده های کارآفرینی زنان از محیط فیزیکی به محیط برخط نیز منکعس می شود. لازم است در راستای بهبود شرایط کسب وکار های دیجیتال زنان اقداماتی صورت گیرد. از جمله این اقدامات می توان به وضع قوانین حمایتی بیشتر توسط دولت برای کسب وکار های دیجیتال و همچنین، ایجاد بستر مناسب در خصوص فرهنگ سازی این حوزه از کسب و کار زنان اشاره کرد.
گونه شناسی رویکردها و نظریات زیربنایی قابلیت پویای بازاریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱۲۴
27 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل محتوای کیفی رویکردها و نظریه های زیربنایی قابلیت پویای بازاریابی و ارائه یک گونه شناسی جامع از آن ها می باشد. از این رو با بررسی مقالات پایگاه های اطلاعاتی خارجی شامل اسکوپوس، وب.آو.ساینس و گوگل اسکالر و همچنین پایگاه های اطلاعاتی داخلی کشور با استفاده از تحلیل محتوای کیفی و مبتنی بر روش نمونه گیری نظری در نهایت 61 مقاله در بازه زمانی سال های 2000 الی 2023 انتخاب و بررسی شدند. یافته های پژوهش حاضر ضمن شناسایی انواع رویکردهای نظری و تئوری های زیربنایی مرتبط با آن ها، هشت رویکرد شناسایی شده را در سه دسته کلی به ترتیب زیر طبقه بندی کرده است: دسته اول (رویکردهای اولیه) شامل رویکردهای مبتنی بر منابع و مبتنی بر دانش، دسته دوم (رویکردهای میانه) شامل رویکردهای بنیان های خرد، چندسطحی (سلسله مراتبی) و فرایندی؛ و دسته سوم (رویکردهای نوین) شامل رویکردهای سیستمی، پیکره بندی و معماری قابلیت ها. نتایج همچنین نشان داد که با استفاده از رویکردهای یکپارچه تر مانند رویکرد سیستمی، سلسله مراتبی و معماری قابلیت ها توسط محققان آتی، می توان با بررسی چگونگی تعامل و درهم تنیدگی انواع قابلیت های سطوح مختلف، به چارچوب ها و مدل های کاربردی تر و قابل اجراتری در حوزه قابلیت پویای بازاریابی دست پیدا کرد. از سوی دیگر نتایج همچنین نشان با توجه به ضرورت خودکفایی در تولید کالاهای داخلی و اهمیت صادرات محصولات غیرنفتی در کشور، رویکرد قابلیت پویای بازاریابی این امکان را برای مدیران شرکت ها فراهم می سازد تا با جذب دانش مرتبط با بازار، کشف نیازهای آشکار و پنهان مشتریان و رصد دقیق فرصت های محیطی به ارائه محصولات و خدمات جدید مطابق با نیازها و خواسته های مشتریان بپردازند.
شناسایی و تحلیل پیشایندها و پسایندهای پدیده شرم از برند در مصرف کنندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
295 - 308
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش های حوزه رفتار مصرف کننده، بیشتر بر نگرش مثبت درباره برندها متمرکز شده اند: در حالی که ارزیابی احساسات منفی از برنده نادیده گرفته شده است. یکی از مهم ترین این احساسات منفی، شرم از برند است، شرم احساسی است که افراد معمولا سعی می کنند از آن اجتناب کنند، اما به طور گسترده ای در زندگی روزمره وجود دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف شناخت و تحلیل پیشایندها و پسایندهای پدیده شرم از برند در مصرف کنندگان صورت پذیرفت.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث روش گردآوری داده ها از نوع پیمایشی و اکتشافی است و دارای فلسفه پژوهشی قیاسی استقرایی می باشد. جامعه آماری پژوهش، خبرگان مشتمل بر مدیران ارشد بازاریابی و فروشندگان لوازم آرایشی و بهداشتی هستند که اعضای نمونه آن با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری انتخاب شده اند. ابزارگردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی ابزارها به ترتیب با استفاده از روایی محتوایی و پایایی درون کدگذار میان کدگذار برای مصاحبه و روایی محتوایی پایایی بازآزمون برای پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و کدگذاری و در بخش کمی از روش نقشه شناختی فازی بهره گرفته شده است. یافته ها: در این پژوهش یافته های بخش کیفی مشتمل بر شناسایی انواع پیشایندها و پسایندهای پدیده شرم از برند است و یافته های بخش کمی مرتبط با اولویت یابی این عوامل است.نتایج : بر اساس نتایج پژوهش مهم ترین پیشایندهای پدیده شرم از برند تجربیات منفی مرتبط،......
ارائه مدل ارتقای نظریه های خلاقیت در بازاریابی و هوش مصنوعی با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۹
13 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ارائه مدل ارتقای نظریه های خلاقیت در بازاریابی و هوش مصنوعی با استفاده از روش فراترکیب می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف، توسعه ای، از نظر ماهیت داده ها کیفی و از منظر گردآوری داده ها اسنادی- فراترکیب است. برای ارزشیابی مقاله ها می توان از برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی( CASP) استفاده کرد. بر اساس 52 مقاله ی انتخاب شده از پایگاه داده های علمی معتبر، فرآیند استخراج اطلاعات از نتایج و تحلیل های این مقاله ها انجام شد که بعد از ارزیابی تک تک آن ها 25 مقاله مورد تائید نهایی قرار گرفت و غربالگری شد، سپس با بررسی پیشینه ها و مدل های مقالات تائید شده طراحی مدل مفهومی جدید به دست آمد. برای مقوله نظریه های خلاقیت از سه شاخص خلاقیت فردی(خلاقیت شخصی، بینش تبلیغات خلاقانه، عملکرد خلاقانه، خلاقیت در فروش)؛ خلاقیت سازمانی (خلاقیت جمعی، خلاقیت تبلیغاتی، نوآوری استراتژیک، خودکارآمدی خلاق)؛ خلاقیت در محصول(نوآوری محصول، تولید خلاقانه، نوآوری محصول جدید) استخراج شد. همچنین برای مقوله بازاریابی از سه شاخص استراتژی بازاریابی (استراتژی بازاریابی خلاق، فعالیت های بازاریابی، کانال های بازاریابی)؛ قابلیت بازاریابیB2B (مدیریت اطلاعات، برنامه ریزی، پیاده سازی)؛ بازاریابی دیجیتال یکپارچه(بازاریابی تجربی، بازاریابی محتوا، بازاریابی دیجیتال، بازاریابی بلادرنگ) استخراج شد و در نهایت برای مقوله هوش مصنوعی از یک شاخص قابلیت های هوش مصنوعی(استراتژی هوش مصنوعی، رهبری فناوری های هوشمند، بازاریابی مبتنی بر هوش مصنوعی) استخراج شد.
تاثیر الهام مشتری بر وفاداری مشتری با نقش تعدیل گری بازاریابی چریکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
157 - 176
حوزههای تخصصی:
مفهوم الهام بخشیدن به مشتریان، به فعالان در صنعت خرده فروشی این امکان را می دهد که قصد خرید و وفاداری مشتریان را افزایش دهند. این مقاله قصد دارد با استفاده از چارچوب مفهوم الهام گیری مشتری که با نظریه انتقال تأثیر و نظریه طبقه بندی نوآوری تکمیل شده است، سهم نوآوری درک شده کانال های مختلف فروش در الهام بخشیدن به مشتریان و ایجاد وفاداری مشتری را به کمک درنظرگرفتن استراتژی بازاریابی چریکی به عنوان متغیر تعدیلگر موثر بر رابطه بین نوآوری درک شده کانال های فروش و الهام گیری مشتری در کانال های متنوع فروش و بازاریابی، در صنعت خرده فروشی بررسی نماید.تحقیق پیش رو از نظر هدف کاربردی است و ماهیتی توصیفی- پیمایشی دارد. جامعه مورد مطالعه پژوهش، مشتریان محصولات ابزارآلات برند رونیکس در شهر تهران بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار 3 Smart PLS استفاده گردید. با تحلیل داده های گردآوری شده مشخص شد فرضیه اول پژوهش مبنی بر تأثیر مثبت نوآوری ادراک شده کانال فروش بر الهام گیری مشتری، فرضیه دوم مبنی بر تأثیر مثبت الهام گیری مشتری بر الهام دهی مشتری، فرضیه سوم مبنی بر تأثیر مثبت الهام دهی مشتری بر وفاداری مشتریان و فرضیه چهارم مبنی بر تعدیلگری مثبت بازاریابی چریکی بر رابطه بین نوآوری ادراک شده کانال فروش و الهام گیری مشتری مورد تأیید قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثرات متقابل بین حالات الهام مشتری وجود دارد و می توان نقش نوآوری ادراک شده کانال فروش و وفاداری مشتری را به عنوان پیش زمینه ها و پیامدهای الهام به ترتیب مورد تأکید قرار داد.