ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۵۷۱ مورد.
۵۴۱.

راه کارهای نهادینه سازی سیاست های بالادستی در عناصر زنجیره ارزش تولید محتوا در بخش خبر سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تولید محتوا زنجیره ارزش زنجیره ارزش خبر در صداوسیما سیاست گذاری رسانه ای نهادینه سازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۶۵
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی راه کارهای نهادینه سازی سیاست های بالادستی در عناصر زنجیره ارزش تولید محتوا در سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر خبر صداوسیما بوده است. روش: این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و از حیث ماهیت داده های استفاده شده کیفی است. گردآوری اطلاعات کتابخانه ای این پژوهش، به صورت اسنادی و نیز مطالعات میدانی مبتنی بر مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان حوزه خبر صداوسیما بوده است. یافته ها: یافته های پژوهش مشتمل بر ۱۶ تم اصلی کاربردی و سازنده بود که در سه دسته راه کار ها، موانع و عوامل پیش برنده نهادینه سازی سیاست های بالادستی در عناصر زنجیره ارزش خبر صداوسیما معرفی شد. مبتنی بر یافته های پژوهش، در صورتی سازمان صداوسیما می تواند در مرحله اجرایی شدن سیاست های بالادستی در میان عناصر زنجیره ارزش خبر موفق عمل کند که در وهله نخست، سیاست گذاران آن با حوزه برنامه سازی در خبر، عملیات خبر و همچنین، دانش سیاست گذاری آشنا باشند. در وهله دوم، این سیاست ها به خوبی به عناصر زنجیره ارزش خبر انتقال داده شود و با پیوست های چگونگی اجرای سیاست ها، عناصر زنجیره ارزش خبر را به طور کامل در خصوص سیاست توجیه کند. نتیجه گیری: در این راستا اگر در اجرای سیاست ها، به سردبیر و خبرنگار که دو عنصر مهم زنجیره ارزش خبر هستند و بیشترین تأثیر را روی خبر دارند، توجه بیشتری شود، نتیجه اجرای سیاست ها به خوبی روی خروجی خبر مشاهده خواهد شد. نکته مهم این است که در قسمت ارزیابی اجرای سیاست ها، فقط به جنبه های کمّی و کیفی تحقق سیاست توجه می شود، در صورتی که لازم است جنبه اثربخشی در مخاطب نیز در کانون توجه قرار گیرد.
۵۴۲.

ارائه مدل اقناع آگهی های تبلیغاتی تجاری با رویکرد ترویج تولید ملی (مطالعه موردی: رسانه ملی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اقناع آگهی تجاری تلویزیون رسانه ملی تولید ملی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۲۵
هدف: هدف اصلی این پژوهش، ارائه مدلی برای راهبرد اقناع تبلیغات با رویکرد ملی گرایی در رسانه ملی است. روش: این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نوع اکتشافی است. برای دستیابی به هدف پژوهش از روش کیفی (مصاحبه) استفاده شده است. داده های کیفی با استفاده از مصاحبه عمیق جمع آوری شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی انجام شد. پس از خواندن خط به خط متن مصاحبه ها و جمع آوری و بررسی داده ها، کدگذاری باز انجام گرفت. کدهایی که اشتراک مفهومی داشتند، ذیل یک مقوله قرار گرفتند. مقوله های اولیه، بر اساس مفاهیم به دست آمده شکل گرفتند. از کدگذاری باز و مقوله پردازی داده ها، برای شناسایی معیارها و زیرمعیارهای تدوین مدل پژوهش استفاده شد. یافته ها: برای اطمینان از پایایی پژوهش، استاد راهنما فرایند پژوهش را بررسی کرد و بازبینی آن با همکاری ناظران دیگر انجام شد. به منظور تأیید روایی نتایج نیز با اجازه مصاحبه شوندگان، هنگام مصاحبه، هم زمان با نکته برداری، کل مصاحبه ها ضبط شد. در پژوهش حاضر، یک مدل پارادایمی ارائه شده که محور اصلی آن، اقناع رسانه ملی در راستای ترویج تولید ملی است. بر اساس نتایج به دست آمده، «اجماع ملی و سازمانی»، «الزامات جغرافیایی» و «رشد اقتصادی»، سه ویژگی مهم حمایت از تولید داخلی است که در صورت حمایت نهادهایی از جمله سازمان صداوسیما، تحقق خواهد یافت. نتیجه گیری: در این پژوهش، الگوی پارادایمی اقناع آگهی های تبلیغاتی تجاری با رویکرد ترویج تولید ملی و به طور خاص، در رسانه ملی تدوین شد. الگوی پژوهش مشتمل بر ۱۰ مقوله اصلی است که محور اصلی، اقناع رسانه ملی در راستای ترویج تولید ملی است. در این الگو شرایط علّی، چهار مقوله کمک به اقتصاد داخلی، الزامات جغرافیایی، اجماع ملی و سازمانی را دربرمی گیرد. همچنین سه راهبرد برای نیل به هدف پژوهش انتخاب شد که عبارت است از: صرفه اقتصادی، تاکتیک های مدیریتی و امنیت.
۵۴۳.

تحلیل نقش هویت اجتماعی کاربران در واکنش نسبت به برند با تأکید بر نقش شبکه های اجتماعی (مورد مطالعه: دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شبکه اجتماعی هویت اجتماعی تبلیغات شفاهی الکترونیکی واکنش نسبت به برند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۹۳
هدف: هویت اجتماعی آن قسمت از برداشت شخصی از خود است که از شناخت فرد از عضویتش در یک گروه یا گروه های اجتماعی، به همراه ارزش و شاخص های احساسی ای که با این عضویت همراه شده باشد، نشئت می گیرد. هویت اجتماعی کاربران، بر تمایلات رفتاری آن ها در شبکه های اجتماعی، نقش و تأثیرگذاری چشمگیری دارد. در این راستا، هدف اساسی این پژوهش، تحلیل نقش هویت اجتماعی کاربران در واکنش به برند با تأکید بر نقش میانجی اشاعه تبلیغات شفاهی الکترونیکی و استفاده از شبکه های اجتماعی تعیین شده است.روش: مدل پژوهش بر اساس مطالعه وانگ (۲۰۱۷) و جورج و همکاران (۲۰۱۳) است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران، در سال تحصیلی ۱۳۹۸ تا ۱۳۹۹ بوده است. به منظور جمع آوری داده ها با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم، از ۴۴۸ نفر نمونه گیری به عمل آمد. داده های پژوهش از طریق پرسش نامه جمع آوری و با استفاده از مدل معادلات ساختاری و آزمون سوبل با به کارگیری نرم افزارهای اس پی اس اس ۱۸ و لیزرل 54/8 تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد: الف. هویت اجتماعی (عاطفی، شناختی، ارزیابانه) کاربران، بر استفاده از شبکه های اجتماعی مؤثر است؛ ب. هویت اجتماعی (عاطفی، شناختی، ارزیابانه) کاربران، بر اشاعه تبلیغات شفاهی الکترونیکی مؤثر است؛ ج. هویت اجتماعی (عاطفی، شناختی، ارزیابانه) کاربران، بر واکنش به (قصد خرید) برند مؤثر است؛ د. استفاده از شبکه های اجتماعی، در اثرگذاری هویت اجتماعی (عاطفی، شناختی، ارزیابانه) کاربران بر قصد خرید برند نقش میانجی ایفا می کند؛ ﻫ. اشاعه تبلیغات شفاهی الکترونیکی در اثرگذاری هویت اجتماعی (عاطفی، شناختی، ارزیابانه) کاربران، بر قصد خرید برند نقش میانجی ایفا می کند.نتیجه گیری: هویت اجتماعی به ویژگی هایی اشاره دارد که یک جامعه را از جوامع دیگر متمایز می کند. این مقوله که با ورود شبکه های اجتماعی مجازی، دچار تحولات عمده ای شده است، بیش از هر گروهی، در ارتباط با جوانان اهمیت می یابد؛ چرا که جوانی، مرحله تکوین هویت مستقل و استقلال یابی آنان است. هویت اجتماعی در تعاملی دوسویه با رسانه های اجتماعی، کنش های مصرف کنندگان جوان را نسبت به برندها تحت تأثیر قرار می دهد.
۵۴۴.

شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای برند ملی با تأکید بر جاذبه های گردشگری ایران و با استفاده از ظرفیت های رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارتقای برند ملی جاذبه های گردشگری ایران رسانه های اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۲۳
هدف: پژوهش حاضر به شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای برند ملی با تأکید بر جاذبه های گردشگری ایران و با استفاده از ظرفیت های رسانه های اجتماعی می پردازد. روش: این پژوهش در زمره پژوهش های آمیخته به شمار می آید. جامعه آماری بخش کیفی، ۱۷ نفر از خبرگان و مدیران گردشگری ایران و در بخش کمّی، کلیه گردشگران به ایران است. روش نمونه گیری در بخش کمّی، غیرتصادفی در دسترس بود. داده های بخش کمّی با توزیع ۳۸۴ پرسش نامه بین گردشگران به ایران جمع آوری شد؛ سپس با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس ۳ تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: یافته های بخش کیفی، مؤلفه هایی بودند که در دسته های عوامل علّی، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدها قرار گرفتند. عوامل علی: مؤلفه های ارتقای ظرفیت های اقتصادی، توسعه اقتصادی، توسعه زیست محیطی. عوامل زمینه ای: ارتقای ظرفیت های اطلاع رسانی، آموزشی، زیرساختی، فناورانه و نیز توسعه زیرساختی، چالش هایی همچون اقتصادی، تبلیغاتی، توسعه فیزیکی و محیطی. عوامل مداخله گر: چالش های اجتماعی فرهنگی، سیاسی حقوقی و قانونی، مدیریتی و نیز موانع اجتماعی فرهنگی. راهبردها: ارتقای ظرفیت های اجتماعی فرهنگی، تبلیغاتی، مسئولیت اجتماعی، اطلاع رسانی، افزایش دانش و آگاهی گردشگری، راهبردهای اجتماعی فرهنگی، راهبردهای بازاریابی و راهبردهای سیاسی قانونی. پیامدها: ارتقای ظرفیت های بازاریابی، توسعه فرهنگی اجتماعی. در نهایت، بر اساس الگوی پیشنهادی، میزان تأثیر مؤلفه های الگو بر یکدیگر آزمون و مشخص شد که مؤلفه ها تأثیر مثبت و معناداری روی یکدیگر دارند. نتیجه گیری: مؤلفه های مؤثر بر ارتقای برند ملی با تأکید بر جاذبه های گردشگری ایران، مؤلفه های همه گیر و در سطح کلان است. تمام مؤلفه ها از زمینه های قانونی و سیاستی، اقتصادی و اجتماعی تأثیر می پذیرند؛ از این رو استفاده از ظرفیت رسانه های اجتماعی، می تواند زمینه را برای ارتقای برند ملی، فراهم کند.
۵۴۵.

اینستاگرام و آثار بازاریابی کالاهای تجملی: بررسی تأثیر تبلیغات برند تجملی بر مشارکت جامعه برند(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بازاریابی کالاهای لوکس اینستاگرام مشتری مشارکت جامعه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۱۳
هدف: به تازگی بازاریابان و صاحبان برندهای لوکس، توجه خود را به رسانه های اجتماعی مبتنی بر مشتری و نیز رفتارهای مشتری با برندهای های خود معطوف کرده اند. اینستاگرام به عنوان یکی از رسانه های اجتماعی بسیار محبوب و پُرمخاطب، در سال های اخیر نقش بسزایی در بازاریابی و تبلیغات کسب وکارها، از جمله کالاهای لوکس ایفا کرده است. مقاله حاضر با هدف تبیین آثار بازاریابی کالاهای لوکس در اینستاگرام بر مشارکت جامعه انجام شده است. در این پژوهش متغیرهای مربوط به فعالیت های بازاریابی در اینستاگرام، شامل سفارشی سازی، مُدروزسازی و تعامل و متغیرهای مربوط به مشارکت جامعه برند لوکس، شامل ابعاد عاطفی، شناختی و رفتاری، بررسی شده است. روش: این پژوهش به روش کاربردی اجرا شده است. از لحاظ نحوه جمع آوری داده ها توصیفی از نوع هم بستگی است که در آن، از دو شیوه کتابخانه ای و میدانی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه مردم ایران است که از اینستاگرام استفاده می کنند. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان ۳۸۴ نفر در نظر گرفته شد. روش انتخاب نمونه ها تصادفی بود. متغیرهای این پژوهش از طریق توزیع پرسش نامه استاندارد فتایس و همکاران (۲۰۲۲) در بین دانشجویان دانشگاه تهران بررسی شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای اکسل و اس پی اس اس انجام گرفت. یافته ها: با ۹۵ درصد اطمینان می توان گفت که سفارشی سازی در اینستاگرام حدود ۴۶ درصد بر بُعد عاطفی مشارکت جامعه برند لوکس و ۴درصد بر بُعد شناختی مشارکت جامعه برند لوکس تأثیر دارد؛ اما نمی توان تأثیر آن را بر بُعد رفتاری به درستی اندازه گیری کرد. مُدروزسازی در اینستاگرام، بر بُعدهای عاطفی و شناختی مشارکت جامعه برند لوکس تأثیر چشمگیری دارد؛ اما تأثیر چشمگیری بر بُعد رفتاری مشارکت جامعه برند لوکس مشاهده نشد. از سوی دیگر، می توان گفت تعامل نیز بر بُعد عاطفی و شناختی مشارکت جامعه برند لوکس تأثیرگذاراست؛ اما با وجود تأثیر آن بر بُعد رفتاری مشارکت جامعه برند لوکس، نمی توان با اطمینان گفت که مشتری از طریق پلتفرم اینستاگرام خرید خود را انجام می دهد یا روش های وبسایت، حضوری و... روی خرید کالاهای لوکس تأثیرگذار است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از آزمون استنباطی متغیرهای پژوهش مشخص می کند که فعالیت های بازاریابی در اینستاگرام، بر مشارکت جامعه برند لوکس تأثیرگذار است. مشتریانی که در تعامل با رسانه های اجتماعی هستند، می توانند تجربه های خود را به اشتراک بگذارند، بازخورد دریافت کنند و ارتباطات عاطفی با دیگران ایجاد کنند که همه این ها به افزایش احساس رضایت و رفاه عاطفی منجر می شود.
۵۴۶.

چه عواملی کاربران را به کامنت گذاری در شبکه های تجارت اجتماعی ترغیب می کند: شواهدی از کاربران اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رتبه بندی کامنت گذاری شبکه اجتماعی تجارت اجتماعی اینستاگرام

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۷۴
هدف: در حال حاضر، بسیاری از افراد در شبکه های اجتماعی، مانند اینستاگرام، بر اساس انگیزه ای فعالیت می کنند. افراد در این شبکه برای اظهارنظر از روش های مختلفی از جمله استوری، اشتراک متن و تصویر، کامنت گذاری و غیره استفاده می کنند. هدف از این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی انگیزه های کامنت گذاری این افراد است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری و تحلیل اطلاعات، توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه استفاده کنندگان از شبکه اجتماعی اینستاگرام، در بازه زمانی مهر ۱۴۰۱ تا مرداد ۱۴۰۲ بود. نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران ۳۸۴ نفر به دست آمد که درنهایت ۴۰۰ نفر به آن پاسخ دادند. برای گردآوری داده ها، از ابزار پرسش نامه استفاده شد. برای رتبه بندی انگیزه ها، از آزمون فریدمن و نرم افزارهای اس پی اس اس و آموس استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که همه انگیزه های کامنت گذاری مطلوب بودند و مهم ترین متغیر، متغیر دستیابی به حالت های عاطفی مثبت (41/9) است. متغیر تخلیه استرس ها و فشار روانی (46/8) رتبه دوم و به همین ترتیب، متغیر اطلاع رسانی به دیگران (95/7) رتبه سوم، متغیر اشتراک گذاری لذت از یک محصول (79/7) رتبه چهارم، متغیر پیشگام شدن در تبلیغات دهان به دهان (51/7) رتبه پنجم، متغیر ترویج یک عقیده یا تفکر خاص (77/6) رتبه ششم و در نهایت، متغیر تلاش برای مشهور شدن (59/5) رتبه آخر را دارد. نتیجه گیری: بسیاری از افراد در دنیای واقعی با استرس های روزانه و فشارهای روانی درگیرند. این افراد برای تخلیه این احساسات خود، ممکن است به کامنت گذاری اقدام کنند. بلاگرها یا سلبریتی های مجازی که تمایزهای منحصربه فردی دارند، ممکن است هدف این افراد باشند تا این با کامنت های خود، فشار روانی وارده را تخلیه کنند. شناسایی این انگیزه و پاسخ گویی درست به آن، می تواند این حس را در کاربران کنترل کند و کاربردی باشد.
۵۴۷.

طراحی الگوی برندسازی رسانه های اجتماعی شرکت های تولیدی موادغذایی ایران با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برندسازی رسانه های اجتماعی شرکت های تولیدی موادغذایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۱۲۵
هدف: برندسازی را می توان یک مدل ارتباطی دانست و همان گونه که می دانیم، ارتباطات همواره دوسویه است؛ به این معنا که هویت برند و تصویر و ذهنیت از برند، همگی اهمیت بسیار زیادی دارند. هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی برندسازی رسانه های اجتماعی در شرکت های تولیدی موادغذایی در ایران است. روش: این پژوهش، از نوع پژوهش های کیفی است که با استفاده رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد اجرا شده است. جامعه آماری آن، کارشناسان دانشگاهی و خبرگان صنعتی بوده است. کارشناسان دانشگاه، از میان اعضای هئیت علمی با مدرک دکتری مدیریت بازرگانی و بازاریابی و خبرگان صنعتی، از بین معاونان و مدیران حوزه بازاریابی و فروش شرکت های تولید با حداقل ۱۰سال سابقه کار انتخاب شدند. نمونه گیری با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند انجام شد. در مجموع تعداد ۱۵ نفر به عنوان مشارکت کننده در پژوهش شرکت کردند. داده ها به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. برای به دست آوردن اعتبار و روایی داده ها از روش بازبینی و بررسی نظر مشارکت کنندگان استفاده شد. یافته ها: نتیجه این پژوهش به ارائه الگوی برندسازی رسانه های اجتماعی در شرکت های تولیدی ایران منجر شد. این الگو از ۹ مقوله اصلی (معیار) و ۲۶ شاخص تشکیل شده است. معیارهای فناوری اطلاعات، برند، بازاریابی، ارتباطات، تبلیغات، محصول، مشتری، فروش و درون سازمانی، نُه معیار شناسایی شده برای الگوی برندسازی رسانه های اجتماعی شرکت های تولیدی موادغذایی ایران است. نتیجه گیری: در بازارهای به شدت رقابتی امروز، مدیران شرکت ها در جست وجوی روش های جدیدی هستند تا به کمک آن ها، مردم را از محصولات و بهبود برند خود آگاه کنند. یکی از این روش های جدید، برندسازی مبتنی بر رسانه های اجتماعی است که در این پژوهش الگوسازی شد.
۵۴۸.

طراحی الگوی جذب کارکنان صنایع خلاق (مورد مطالعه: موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صنایع خلاق صنعت رسانه جذب کارکنان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۱۱۰
هدف: صنایع خلاق را می توان به عنوان صنعتی که حوزه تلاقی و اشتراک بین فرهنگ، فناوری، علم و تجارت است، تشریح کرد. صنایع خلاق گونه ای از صنایع است که به خلق ایده، تولید و توزیع محصولات و خدماتی می پردازد که ماهیت فرهنگی دارد. از این رو، موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، برای خلق ایده، تولید و توزیع محصولات و خدماتی که ماهیت فرهنگی دارند، به الگویی برای جذب کارکنان خلاق نیازمند است تا یاریگر موزه برای رسیدن به اهداف سازمانی خود باشد. هدف از اجرای پژوهش حاضر، طراحی الگوی جذب کارکنان صنایع خلاق در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و ارتقای سطح کیفی و کمی فعالیت های این موزه، به عنوان بخشی از صنعت خلاق است. نتایج این قابلیت را دارد که به سایر صنایع خلاق با گرایش های تاریخی تعمیم داده شود. روش: روش پژوهش حاضر، روش داده بنیاد است و از نمونه گیری نظری در مصاحبه ها استفاده شده است. مشارکت کنندگان در پژوهش حاضر، ۳۱ نفر از کارکنان و خبرگان فعال در حوزه مدیریت مجموعه موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و سایر مدیران فعال در حوزه صنایع خلاق هستند. یافته ها: بر اساس مصاحبه با مشارکت کنندگان پژوهش، الگوی جذب کارکنان صنایع خلاق در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس طراحی شد. عناصر مدل به دست آمده عبارت اند از: ۱. شرایط علّی مشتمل بر مقوله های ارزش مداری، آینده نگری، کارامداری و ایده مداری؛ ۲. شرایط زمینه ای مشتمل بر مقوله های تعاملات محیطی، آگاهی و شناخت محیط و مدیریت محیط؛ ۳. شرایط مداخله گر مشتمل بر مقوله های مزیت آفرینی، خطرپذیری، انگیزه محوری و دانش محوری؛ ۴. راهبردها مشتمل بر مقوله های تخصص گرایی، یکپارچگی، ضابطه گرایی، روابط اداری و هم اندیشی؛ ۵. پیامدها مشتمل بر مقوله های پایداری سازمان، خودبرانگیختگی، خودشکوفایی، موفقیت (کسب هدف)، مهارت محوری، جامعه پذیری سازمانی، پویایی سازمانی، رضایت مندی. نتیجه گیری: موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، به عنوان صنعت خلاق نیاز دارد به ایجاد تغییرات مختلف برای افزایش بهره وری از امکانات و شناخت بیشتر مخاطبان داخل و عرصه بین الملل. برای تحقق این مهم، بایستی موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، سطح کیفی جذب کارکنان خود را افزایش دهد تا با استفاده از منابع انسانی خلاق، بتواند به موفقیت های مدنظر دست یابد.
۵۴۹.

طراحی چارچوب برندسازی کارآفرینانه مؤثر بر قابلیت های پویا در کسب و کارهای کوچک و متوسط صنعت نشر کتاب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برندسازی کارآفرینی کسب وکارهای کوچک و متوسط قابلیت های پویا صنعت نشر کتاب تحلیل تماتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۱۲۲
هدف: از آنجایی که برندسازی در کسب وکارهای کوچک و متوسط، حوزه تحقیقاتی کمابیش جدید و ناشناخته ای است و برندسازی در صنعت نشر کتاب نیز حوزه ای است که کمتر بررسی شده است، هدف این پژوهش، طراحی چارچوب برندسازی کارآفرینانه مؤثر بر قابلیت های پویا در کسب وکارهای کوچک و متوسط صنعت نشر کتاب است. روش: رویکرد این پژوهش کیفی است و با استراتژی مطالعه موردی چندگانه، کسب وکارهای صنعت نشر کتاب بررسی شده است. داده ها از طریقِ مطالعه منابع مستند و مصاحبه های مبتنی بر رویداد با ۲۰ نفر، شامل مدیران و بنیان گذاران فعال در صنعت نشر کتاب در تهران، از طریق نمونه گیری هدفمند و به کمک نرم افزار اطلس تی نسخه۷ جمع آوری شده است. یافته ها: بر اساس نتایج حاصل از مصاحبه ها و اسناد و مدارک، پنج گام ضروری به همراه دو مؤلفه داخلی و خارجی مؤثر بر برندسازی کارآفرینانه در کسب وکارهای کوچک و متوسط شناسایی شد. این گام ها به ترتیب عبارت اند از: «محرک های اولیه در ایده پردازی»، «مسیر خلق ایده برند»، «شکل گیری مفهوم برند»، «ارزیابی برند» و «بهره برداری و توسعه برند». نتیجه گیری: با توجه به نقش برندسازی برای کسب وکارهای کوچک و متوسط، به ویژه صنعت نشر که از چنین تخصص و تمرکزی بی بهره است، توصیه می شود که این نوع کسب کارها از چارچوب ارائه شده در پژوهش حاضر، برای کسب و ارتقای قابلیت های خود در جهت پایداری و بقا بهره بگیرند.  
۵۵۰.

شناسایی عوامل مؤثر بر هوش مصنوعی در بازاریابی صنعت بانکداری با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش مصنوعی بازاریابی صنعت بانکداری رسانه های اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۱۰۳
هدف: مطالعه حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر هوش مصنوعی، در بازاریابی رسانه های اجتماعی صنعت بانکداری با رویکرد فراترکیب انجام شده است. روش: مرور جامع ۱۱۵ مقاله به شناسایی عملکرد کنشگران علمی، مانند مناسب ترین نویسندگان و مناسب ترین منابع کمک کرده است. علاوه براین تحلیل هم نویسندگی و هم رخدادی با استفاده از نرم افزار وس ویور، شبکه مفهومی و عقلانی را پیشنهاد کرده است. با به کارگیری روش فراترکیب برای بررسی ابعاد برنامه بازاریابی رسانه های اجتماعی مبتنی بر هوش مصنوعی، تعداد ۵۹ مقاله بررسی شد که در بین مقاله های بررسی شده، بیشترین درصد مطالعات انجام شده مربوط به عامل محصول / مصرف کننده (۳۸) و کمترین درصد مطالعات انجام شده مربوط به عامل قیمت هزینه (۱۴) است. یافته ها: برای بررسی پیشایندها و پسایندهای استفاده از هوش مصنوعی در تدوین برنامه بازاریابی رسانه های اجتماعی، ۳۴ مقاله بررسی شد که پیشایندها شامل عوامل تکنولوژیکی سازمانی محیطی، رفتاری و فردی بود و پسایندها عبارت بودند از: تجربه مشتری، مدیریت سفر مشتری، سودآوری، مزیت رقابتی، رضایت مشتری وفاداری مشتری مدیریت ارتباط با مشتری درگیری مشتری. نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه فراترکیب انجام گرفته برای تدوین برنامه بازاریابی رسانه های اجتماعی، می توان از هوش مصنوعی مکانیکی برای استانداردسازی، از هوش مصنوعی فکری برای شخصی سازی و از هوش مصنوعی احساسی برای رابطه سازی استفاده کرد.  
۵۵۱.

تأثیر رسانه های اجتماعی بر شهرت، تقدس، ارزش ویژه و حمایت از برند: بررسی جدید در دنیای دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رسانه های اجتماعی شهرت برند تقدس برند ارزش ویژه برند حمایت از برند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۹۱
هدف: رسانه های اجتماعی ابزارهای قدرتمندی هستند که به برندها این امکان را می دهند تا با مخاطبان خود تعامل کنند. این تعاملات به شهرت و تقدس برند کمک می کند و ارزش آن را در نظر مخاطبان افزایش می دهد. حمایت از برند نیز، از طریق رسانه های اجتماعی تقویت می شود. در این مطالعه، تأثیر رسانه های اجتماعی بر شهرت، تقدس، ارزش و حمایت از برند در پلتفرم فیلیمو بررسی شده است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع، مقطعی و توصیفی هم بستگی است و از روش تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار اس پی اس اس و اسمارت پی ال اس ۳ بهره می برد. نمونه آماری این پژوهش ۱۹۶ نفر از مشتریان اصفهانی پلتفرم فیلیمو است که به کمک روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که میان رسانه های اجتماعی، شهرت، تقدس، ارزش ویژه و حمایت از برند، رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج از وجود اثر میانجیگری شهرت، تقدس، ارزش ویژه در رابطه میان رسانه های اجتماعی بر حمایت از برند حکایت دارد. نتیجه گیری: استراتژی های بازاریابی و ارتباطی فیلیمو، باید به گونه ای طراحی شوند که احساس علاقه به این برند را القا کنند و آن را به درجه بالاتری، یعنی تقدس برسانند. این کار امکان تبدیل مشتری به حامی برند را تقویت می کند. همچنین با بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی و تسهیل ارتباط و همکاری بین برند فیلیمو و مشتریانشان، می توان شهرت، محبوبیت و ارزش این برند را برای مشتریان آن افزایش داد و در نهایت موجب تقویت حمایت از این برند شد.
۵۵۲.

بررسی تأثیر محتوای تولیدشده در رسانه های اجتماعی توسط اینفلوئنسرها و کاربران بر قصد خرید مشتریان کم درآمد، کاربست مدل SOR(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت اطلاعات اعتبار منبع محتوای رسانه های اجتماعی قصد خرید

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۸۸
هدف: گسترش تکنولوژی و استفاده از رسانه های اجتماعی، شیوه های بازاریابی شرکت ها را تغییر داده و شکل های نوینی برای تأثیرگذاری بر مصرف کنندگان ایجاد کرده است، محتواهایی که توسط کاربران رسانه های اجتماعی منتشر می شود، نمونه ای از این شیوه های بازاریابی است. با توجه به این موضوع، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر کیفیت اطلاعات و اعتبار منبع محتوای به اشتراک گذاشته شده توسط مشتریان و کاربران، بر قصد خرید مشتریان کم درآمد است.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها، پیمایشی تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کاربران عضو شبکه های اجتماعی اینستاگرام، توییتر، فیسبوک و... در مشهد در سال 1402 است. برای تعیین حجم نمونه، از قاعده معادلات ساختاری، یعنی 5 تا 15 برابر تعداد گویه های پرسش نامه استفاده شده است؛ بنابراین از آنجایی که پرسش نامه پژوهش حاضر مشتمل بر 27 گویه است، حجم نمونه 135 (135=27× 5) تعیین شد که در نهایت 164 پرسش نامه جمع آوری شد. ابزار پژوهش پرسش نامه استاندارد بوده است. برای روایی ابزار، از روایی صوری با تأیید خبرگان، روایی سازه با بارهای عاملی، روایی هم گرا با AVE و روایی واگرا با آزمون فورنل لارکر استفاده و همه تأیید شد. پایایی ابزار پژوهش با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی انجام گرفت و تأیید شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها نیز، از روش مدل یابی معادلات ساختاری با حداقل مربعات جزئی استفاده شد.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که کیفیت اطلاعات و اعتبار منبع، بر اهمیت مرتبط با به اشتراک گذاری مشارکتی توسط اینفلوئنسرها و کاربران در بین کاربران شبکه های اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین مشخص شد که اهمیت مرتبط با به اشتراک گذاری غیر مشارکتی توسط اینفلوئنسرها و کاربران در بین کاربران شبکه های اجتماعی بر قصد خرید مشتریان کم درآمد تأثیر مثبت و معناداری دارد.نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که تا چه اندازه اعتبار منبع و کیفیت محتوای به اشتراک گذاشته شده توسط دو گروه کاربران رسانه های اجتماعی و اینفلوئنسرها، می تواند بر قصد خرید مصرف کنندگان تأثیر بگذارد. همچنین راه کارهایی را برای بهبود استراتژهای بازاریابی و افزایش بازدهی کمپین های تبلیغاتی ارائه می کند.
۵۵۳.

تحلیل شکاف اجرایی- ادراکی عناصر بازی وارسازی در محتوای پیام های تبلیغاتی (مورد مطالعه: شبکه اجتماعی و اپلیکیشن اختصاصی تاکسی اینترتی تپسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازی وارسازی مکانیک دینامیک تاکسی اینترتی تپسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۶۸
هدف: در سال های اخیر، بازی وارسازی به عنوان ابزاری قدرتمند در بازاریابی دیجیتال، به ویژه در شبکه های اجتماعی، بسیار در کانون توجه قرار گرفته است. یکی از این حوزه ها، صنعت حمل ونقل آنلاین است. شرکت تپسی نیز در محتوای پیام های تبلیغاتی خود در اپلیکیشن اختصاصی و شبکه اجتماعی اینستاگرام، از مکانیک ها و دینامیک های بازی وارسازی برای جذب مشتریان بیشتر استفاده کرده است؛ اما عملکرد شرکت در استفاده از عناصر بازی و ادراک مشتری از آن مبهم است. از این رو، پژوهش حاضر با تمرکز بر اهمیت بازی وارسازی در تبلیغات رسانه های اجتماعی در صنعت خدمات خودروی آنلاین و با هدف بررسی میزان استفاده از بازی وارسازی در این شبکه اجتماعی و اپلیکیشن اختصاصی این شرکت و همچنین، درک مشتری از میزان رعایت مکانیک ها و دینامیک های بازی وارسازی، به منظور شناسایی شکاف اجرایی ادراکی اجرا شده است. روش: این پژوهش با رویکرد آمیخته و طی دو گام اجرا شده است. در گام نخست با رویکرد تحلیل محتوای کیفی، پست های بارگذاری شده در اپلیکیشن و صفحه اینستاگرام این شرکت، در بازه زمانی ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲ بررسی شد. درگام دوم، به منظور بررسی ادراک مشتری، پرسش نامه ای بین ۳۸۴ نفر از مشتریان توزیع شد. یافته ها: نتایج مرحله نخست نشان داد که از ۵ عنصر دینامیک موجود، تمامی آن ها و از ۱۰ عنصر مکانیک موجود ۸ عنصر (به جز نوبت و معاملات) در پست های این شرکت استفاده شده اند. نتایج تحلیل شکاف اجرایی ادراکی نیز نشان داد که ادراک مشتری از به کارگیری عناصر معاملات، همکاری و نوبت، بسیار ضعیف و از عناصر داستان سرایی، پیشرفت، محدودیت، رقابت، مالکیت منابع و پاداش ضعیف است. نتیجه گیری: به نظر می رسد علی رغم تلاش این شرکت برای استفاده از عناصر بازی وارسازی در محتوای تبلیغاتی خود، ادراک کاملی از این عناصر برای مشتریان اتقاق نیفتاده و به طور کامل، در جلب توجه کاربران اثربخش نبوده است. استفاده و تنوع بخشی به عناصر بازی وارسازی در محتوای تبلیغات ارائه شده بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی (مانند سن، جنسیت، تحصیلات و...)، می تواند در اثربخش کردن این تلاش مؤثر باشد.
۵۵۴.

شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر استفاده از شبکه های اجتماعی داخلی در فضای مجازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شبکه های اجتماعی ایرانی فضای مجازی اولویت بندی تصمیم گیری چندشاخصه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷ تعداد دانلود : ۸۳
هدف: پژوهشحاضر به دنبال شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر استفاده از شبکه های اجتماعی داخلی است. با وجود رشد مطلوب شبکه های اجتماعی داخلی در سال های اخیر، این شبکه ها در مقایسه با نمونه های خارجی کامیابی چندانی نداشته اند. روش: پژوهش حاضر از نظر جهت گیری، کاربردی و از حیث گردآوری داده ها، یک مطالعه میدانی است. جامعه نظری پژوهش، خبرگان شبکه های اجتماعی مورد استفاده در ایران، از قبیل بله، آیگپ، ایتا و... بود و نمونه گیری بر اساس تخصص خبرگان در این حوزه، به صورت قضاوتی انجام شد. حجم نمونه برابر با ۱۰ نفر بود. مهم ترین ابزارهای گردآوری داده در این پژوهش عبارت بودند از: پرسش نامه های خبره سنجی و پرسش نامه های اولویت سنجی. یافته ها: پژوهش حاضر در سه مرحله انجام شد. در گام نخست، ۲۴ عامل از طریق مرور ادبیات و مصاحبه با خبرگان استخراج شد. در مرحله بعد، این عوامل با توزیع پرسش نامه های خبره سنجی و روش دلفی فازی غربال شدند. عدد دی فازی هشت عامل بالاتر از ۷/۰ به دست آمد و این عوامل برای رتبه بندی نهایی انتخاب شدند. در نهایت، عوامل غربال شده با توزیع پرسش نامه های اولویت سنجی و روش کوکوسو رتبه بندی شدند. عوامل اولویت دار عبارت بودند از: تنوع خدمات ارائه شده توسط شبکه اجتماعی مدنظر، اعتماد کاربران به شبکه اجتماعی مد نظر، حریم خصوصی کاربران و امنیت و خط مشی های درآمدزایی شبکه های اجتماعی. نتیجه گیری: پیشنهادهای کاربردی پژوهش بر اساس مهم ترین عوامل توسعه یافت. برخی پیشنهادهای کاربردی عبارت اند از: توسعه یک مدل کسب وکار مشخص، جلب اعتماد کاربران، تنظیم مقررات، داشتن پلن درآمدی مشخص و توجه به اخلاق فناوری.
۵۵۵.

استراتژی های کسب وکار صنعت سینمای ایران؛ مدل کسب وکار صنعت سینمای ایران در بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کسب وکار سینما پاندمیک بحران استروالدر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۱۰۰
هدف: سینما به عنوان یک صنعت رسانه ای جا افتاده، مدل های کسب وکار متنوعی را تجربه کرده است؛ هرچند وضعیت آن در شرایط ایدئالی قرار ندارد. با پیش آمدن شرایط پاندمی در جهان، سینما یکی از تجارت های پُرسودی بود که آسیب شدیدی دید. هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل کسب وکار سینمای ایران، در وضعیت بحران، به ویژه در وضعیت پاندمی است.روش: این پژوهش کاربردی، اکتشافی و کیفی است. جامعه آماری آن، فعالان حوزه سینما و مالکان و مدیران کسب وکارهای سینمایی بود و نمونه گیری با روش گلوله برفی و تا رسیدن به حد اشباع نظری انجام گرفت. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه با ۱۵ نفر از فعالان حوزه سینما و مالکان و مدیران کسب وکارهای سینمایی، با استفاده از تحلیل مضمون انجام و کدگذاری شد.یافته ها: بر اساس نتایج مشتریان (مخاطبان) کسب وکار سینما، در هر دو وضعیت عادی و پاندمیک، طبقه متوسط شهری هستند. فیلم سازان در وضعیت پاندمیک، به ساخت سریال روی آورده اند. هزینه ها در وضعیت پاندمیک تغییری نکرده است؛ اما دستمزد بازیگر افزایش یافته است. اکران آنلاین در پلتفرم ها و تولیدات VODها، اصلیترین جریان درآمدی در زمان پاندمی و مقوله کمدی و سرگرمی، مهم ترین ارزش پیشنهادی سینمای ایران بوده است.نتیجه گیری: نشناختن مخاطب، اصلی ترین چالش سینمای ایران در حوزه مدیریت کسب وکار است. تأثیرات شرایط پاندمی بر کسب وکار سینمای ایران، اگرچه کاهش تولید و ضربه های مالی و ریزش مخاطب بود؛ از طرفی فرصت های زیادی را همچون بهبود بسترهای توزیع، قالب های جدید سرگرمی، بهینه شدن تولید با استفاده از تکنولوژی، جلب سرمایه، تغییر بازار و حتی بهبود رابطه دولت و سینما و تبلیغات تخصصی تر ایجاد کرد.
۵۵۶.

بررسی تأثیر ابعاد سواد تبلیغاتی بر استراتژی های مقاومتی کاربران در رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سواد رسانه ای سواد تبلیغاتی استراتژی های مقاومت اجتناب رقابت توانمندسازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۷۲
هدف: سواد تبلیغاتی برای مقاومت در برابر تأثیر پیام های تبلیغاتی عامل مهمی به شمار می رود؛ بنابراین این پژوهش با هدف مطالعه تأثیر ابعاد سواد تبلیغاتی بر استراتژی های مقاومتی کاربران در رسانه های اجتماعی اجرا شده است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی است. در این مطالعه، اطلاعات از طریق پرسش نامه ای مشتمل بر ۴۱ سؤال جمع آوری شده است. این پرسش نامه در اختیار ۲۲۰ کاربر شبکه اجتماعی اینستاگرام که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، قرار گرفت. پایایی پرسش نامه با محاسبه پایایی مرکب و آلفای کرونباخ و روایی هم گرای آن نیز به کمک شاخص میانگین واریانس استخراج شده (AVE) بررسی و تأیید شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش تأثیر ابعاد انتقادی (مشکوک شدن به تبلیغات و بیزاری از تبلیغات) و برخی از ابعاد مفهومی (شناخت منبع تبلیغات و درک قصد فروش ادراک قصد متقاعدکننده) را بر استراتژی های مقاومت تأیید می کند. نتیجه گیری: توسعه مهارت های سواد تبلیغاتی، می تواند به افراد در ارزیابی انتقادی پیام های تبلیغاتی و تصمیم گیری آگاهانه کمک کند.
۵۵۷.

شناسایی عوامل مؤثر بر رشد شناختی کودکان خردسال از طریق تلویزیون، به کمک فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه تماشای تلویزیون ساختار محتوا تلویزیون آموزشی رشد شناختی مخاطب کودک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۹۴
هدف: وسایل ارتباط جمعی و تعامل آن ها با مخاطب، ضرورت شناخت و توجه به سیاست گذاری های رسانه ای با تمرکز بر گروه های مختلف مخاطب را افزایش می دهد. کودکان یکی از گروه های اصلی مخاطب رسانه ها هستند. نگرانی ها به طور خاص در باب اوقات فراغت رسانه ای کودکان رو به افزایش است؛ زیرا رسانه به عنوان یکی از عوامل غیرانسانی مؤثر در تربیت کودک، هم زمان بر سلامت و ادراک یا تفسیر کودکان از محیط تأثیر می گذارد. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر رشد شناختی مخاطب کودک از طریق تلویزیون انجام شده است.روش: به منظور افزایش دقت در یافته های پژوهش، با استفاده از روش نمونه گیری نظری، از بین همه رسانه ها تلویزیون انتخاب شد؛ زیرا کودکان از تلویزیون استفاده بیشتری می کنند. در گام نخست پژوهش، تکنیک فراترکیب هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو (۲۰۰۷) به کار گرفته شده است.یافته ها: در مرحله اول فراترکیب، سؤال های پژوهشی تعیین شد و در مرحله دوم، به جست وجوی مقاله ها با کلمات کلیدی مرتبط با سؤال پژوهش پرداخته شد. در گام سوم، بعد از فیلتر کردن ۴۱۵ مقاله یافت شده با تکنیک ارزیابی انتقادی، ۶۱ مقاله مرتبط با سؤال پژوهش به دست آمد. در گام های چهارم و پنجم فراترکیب، به مطالعه و استخراج کدها و دسته بندی ها پرداخته شد و در گام ششم، برای تأیید اعتبار کدگذاری، دو سند توسط یکی از اعضای کمیته خبرگان مجدداً کدگذاری شد و شاخص کاپا برای این دو سند، به ترتیب 63/0 و 69/0 به دست آمد. به این ترتیب، در گام هفتم، ۱۷ زیر معیار و ۶ معیار اصلی شامل رفتار مراقب هنگام مشاهده، دلایل مشاهده، سبک مشاهده، نوع محتوای مشاهده شده (بر مبنای سن)، تلویزیون اولیه و ساختار محتوا از عوامل مؤثر و همچنین زمینه ساز تأثیر تلویزیون بر رشد شناختی مخاطب کودک شناسایی و تأیید شد. نتیجه گیری: در حوزه سیاست گذاری، به سازمان های رسانه ای پیشنهاد می شود که در برنامه ریزی های آتی خود، به عواملی از جمله درگیر کردن توجه مخاطب، ارزیابی تجربه تماشای تلویزیون، سرمایه گذاری بر پتانسیل های آموزشی تلویزیون و رویکردهای مربوط به ترکیب سرگرمی با آموزش بیش از قبل تمرکز داشته باشند.
۵۵۸.

امکان سنجی کاربست فیلم مستند در فراهم سازی شواهد سیاستی در سیاست گذاری مبتنی بر شواهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیاست گذاری مبتنی بر شواهد شواهد سیاست گذاری فیلم مستند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۹۵
هدف: با توجه به اهمیت سیاست گذاری شواهدمحور در حوزه اقتصاد و نقش بالقوه فیلم مستند در فراهم سازی این شواهد، پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی کاربست فیلم مستند و پیشنهاد یک مدل کاربردی برای استفاده از این محصول رسانه ای در فرایند سیاست گذاری شواهدمحور اجرا شد. روش: این پژوهش از ترکیب روش های کمی و کیفی بهره برده است. در بخش کیفی، با استفاده از روش نمونه گیری ملاکی، ۸ فیلم مستند اقتصادی با معیارهایی همچون تک قسمتی بودن، پرداختن به مشکلات اقتصاد ایران، جدید بودن، کیفیت نسبی بالا در تولید، حضور در بین فیلم های پذیرفته شده و جایزه گرفته در جشنواره های مستند داخلی انتخاب شد؛ سپس بر اساس کدهای قیاسی مبتنی بر ادبیات نظری رویکرد شواهدمحور، این فیلم ها تحلیل محتوا شدند. در بخش کمّی، برای سنجش میزان اجماع در خصوص ۶۱ گزاره پژوهشی حاصل از تحلیل محتوا، از روش دلفی در سه فاز استفاده شد. جامعه آماری بخش کمّی، متخصصان حوزه اقتصاد بود که از بین آن ها ۲۵ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. یافته ها: بر اساس تحلیل محتوای انجام شده، ۶۱ گزاره پژوهشی استخراج شد. پس سه دور اجرای دلفی، ۴۰ گزاره، نمره بالای ۷۵ درصد و ۲۱ گزاره، نمره بالای ۵۰ درصد را به دست آوردند و متخصصان آن ها را تأیید کردند. گزاره های استخراج شده دربرگیرنده این موضوعات بودند: انواع شواهد قابل ارائه در فیلم مستند، نحوه گردآوری و به کارگیری آن ها در سیاست گذاری اقتصادی و معیارهای کیفیت و اعتبار این شواهد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که فیلم مستند می تواند به عنوان ابزاری کارآمد، شواهد مورد نیاز سیاست گذاری اقتصادی را فراهم کند. بر این اساس، یک مدل عملیاتی برای تعامل فیلم مستند با فرایند سیاست گذاری شواهدمحور ارائه شد. همچنین برای ارتقای کیفیت و کاربردپذیری فیلم مستند اقتصادی در این زمینه، پیشنهادهایی ارائه شد.
۵۵۹.

تأثیر اعتبار تأییدکننده بر بخشندگی و عشق به برند با تعدیلگری نگرش به برند در پلتفرم های چند رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتبار تأییدکننده بخشندگی برند تعاملات اجتماعات آنلاین برند عشق به برند نگرش به برند هویت برند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۷۸
هدف: این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر اعتبار تأییدکننده بر بخشندگی و عشق به برند، در پلتفرم های چندرسانه ای از طریق تعاملات اجتماعات آنلاین برند و هویت برند و تعدیلگری نگرش به برند بوده است.روش: این پژوهش از حیث هدف کاربردی و از حیث روش، توصیفی است. جامعه آماری آن، کلیه مصرف کنندگان برند مک در پلتفرم های چندرسانه ای بوده است. از آنجا که تعداد مصرف کنندگان برند مک در پلتفرم های چندرسانه ای نامشخص و نامحدود بود، بر اساس جدول مورگان برای جامعه نامحدود، ۳۸۴ نمونه به روش غیرتصادفی در دسترس تعیین شد. داده ها با استفاده از ابزار پرسش نامه استاندارد نیک هاشمی، کندی و ماوندو (۲۰۲۳) جمع آوری شدند. برای سنجش روایی صوری، از نظر خبرگان، روایی هم گرا و واگرا و تحلیل عاملی و برای پایایی، از آلفای کرونباخ و پایایی مرکب استفاده شد.یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزار پی ال اس ۳ انجام شد. بار عاملی متغیرها از 4/0 بیشتر به دست آمد و گویه ها روایی مناسبی داشتند. میانگین واریانس استخراج شده بالاتر از 5/0 بود و روایی هم گرای خوب سازه را نشان داد. آلفای کرونباخ و پایایی مرکب متغیرها کمتر از 7/0 نبود و پایایی تأیید شد. نتایج نشان داد که قابل اعتماد بودن و جذابیت تأییدکننده مشهور و نیز هویت برند، بر تعاملات اجتماعات آنلاین برند تأثیر معناداری دارد؛ اما این تأثیرگذاری برای بُعد تجربه و تخصص معنادار نیست. همچنین تجربه و تخصص تأییدکننده مشهور بر هویت برند تأثیر معناداری دارد؛ اما این تأثیرگذاری برای ابعاد قابل اعتماد بودن و جذابیت معنادار نیست. هویت برند بر عشق به برند و بخشش برند تأثیر معناداری می گذارد. تعاملات اجتماعات آنلاین برند بر عشق به برند تأثیر معناداری دارد؛ اما تأثیر تعاملات اجتماعات آنلاین برند بر بخشش برند معنادار نیست. همچنین تأثیر عشق به برند بر بخشش برند نیز معنادار گزارش شده است. در نهایت یافته ها نقش تعدیلگر نگرش به برند در روابط بین قابل اعتماد بودن و تجربه و تخصص تأییدکننده مشهور و هویت برند بر تعاملات اجتماعات آنلاین برند و همچنین، جذابیت تأییدکننده مشهور بر هویت برند را تأیید کرده است.نتیجه گیری: مشارکت جامعه برند در محیط مجازی، به دلیل فناوری های نوآورانه صورت می گیرد. این مطالعه بر تئوری های اعتبار منبع و هویت اجتماعی مبتنی بود. داده ها از اعضای انجمن آنلاین برند آرایشی مک جمع آوری شد. نتایج نشان می دهد که قابل اعتماد بودن و تخصص تأییدکنندگان مشهور، می تواند به عنوان سیگنال های ارتباطی، برای تسریع فرایند هویت برند مصرف کننده و مشارکت جامعه برند مجازی استفاده شود. مصرف کنندگانی که به شدت با نام تجاری شناسایی می شوند و در جامعه مجازی آن شرکت می کنند، به احتمال زیاد با برند پیوند عاطفی برقرار می کنند و پس از یک بحران آن را می بخشند.
۵۶۰.

تأثیر بی نزاکتی خانوادگی بر قلدری در محیط کار با نقش میانجی امنیت روانی در سازمان های رسانه ای (مورد مطالعه: روزنامه های شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بی نزاکتی خانوادگی قلدری در محیط کار امنیت روانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۸۷
هدف: پژوهش ها نشان داده اند که تأثیر بی نزاکتی خانوادگی با پیامدهای منفی متعدد کاری و غیرکاری مرتبط است. سازوکار های زیربنایی توضیح می دهد که چرا تأثیر بی نزاکتی خانوادگی با این نتایج مرتبط است؛ با توجه به این مقدمه، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بی نزاکتی خانوادگی، بر قلدری در محیط کار با نقش میانجی امنیت روانی است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع هم بستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه شاغلان حوزه مطبوعات شهر اصفهان به تعداد ۳۵۰ نفر بود که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران ۲۷۰ نفر محاسبه شد و افراد نمونه با استفاده از روش هدفمند مبتنی بر معیار انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه استاندارد بی نزاکتی خانوادگی لیم و تای (۲۰۱۴)، پرسش نامه استاندارد قلدری در محیط نوتلرز و همکاران (2019) و پرسش نامه استاندارد امنیت روانی می و همکاران (۲۰۰۴) بود که روایی پرسش نامه ها بر اساس روایی محتوایی، صوری و سازه بررسی شد و پس از اصطلاحات لازم، روایی آن به تأیید رسید. از سوی دیگر، پایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 80/0 ، 90/0 و 80/0 برآورد شد. تجزیه وتحلیل داده ها در سطح استنباطی بر اساس مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بی نزاکتی خانوادگی، بر قلدری در محیط کار تأثیر مثبت می گذارد و ضریب تأثیر آن 55/0 به دست آمد. همچنین، امنیت روانی در بین رابطه بین بی نزاکتی خانوادگی با قلدری در محیط کار، به عنوان متغیر میانجی با ضریب 45/0 نقش ایفا کرد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش درک این موضوع را گسترش می دهد که چگونه یک عامل استرس زای غیرکاری می تواند بر قلدری در محیط کار در سازمان های رسانه ای تأثیر بگذارد. یافته های مطالعه برای کاهش اثرهای نامطلوب بی نزاکتی خانوادگی و گسترش مجموعه دانش موجود، جهت گیری های ارزشمندی را ارائه می دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان