فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
320 - 337
حوزههای تخصصی:
مهمترین مشخصه تفکر نوافلاطونی در نظر گرفتن مبدئی فوق عقل و ورای وجود است؛ مبدئی که مطلقاً ناگفتنی است و هیچ عنوانی شایستهاش نیست و تنها به طریق سلب میتوان راجع به آن سخن گفت؛ اما چنین مبدأ متعالیای، که ابتکار افلوطین به حساب میآید، در میان دیگر نوافلاطونیان بدون نقض و ابرام باقی نماند. مفصلترین نقدی که به این نظریه از سوی یک نوافلاطونی به دستمان رسیده بخش نخست از کتاب درباره مبادی نخستینِ داماسکیوس است. او که آخرین رئیس آکادمی آتن بود در این متن استدلال میکند که واحد افلوطینی اگر بناست مبدأ نخستین باشد نمیتواند متعالی از وجود دانسته شود و اگر بناست متعالی از وجود فرض شود نمیتواند در عین حال مبدأ و آرخه باشد. میان مبدئیت و تعالی ناسازگاری وجود دارد و از این رو واحد نوافلاطونی که مبدأ نخستین است باید موجود دانسته شود، نه متعالی از وجود. از قضا این ادعا، یعنی موجودیت مبدأ نخستین که اساس استدلال داماسکیوس است، از سوی پژوهشگران مورد توجه واقع نشده است و ایشان به دنبال تقریرهای دیگری برای سخن داماسکیوس گشتهاند. با شواهد متنی استدلال کردهایم که میتوان این مدعا را به داماسکیوس نسبت داد و همین را مبنای اعتقاد او به امری مطلقاً متعالی و غیر از واحد دانست، امری که درباره آن هیچ نمیتوان گفت و اندیشید و تنها سکوت در موردش رواست.
شهر انسان محور در فلسفه مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
338 - 363
حوزههای تخصصی:
با ظهور آنچه که انقلاب فلسفی خوانده شده است، روشن است که بدون رویه ها و مسائل اندیشه ای لازم، هر علمی صرفاً تداوم جهان پذیرفته شده در وضعیت فعلی است، و نقش اصلی خود به عنوان عمل انتقادی را در برابر عمل علمی انکار می کند. ما در این جا مسئله انسان (محوری) را در فلسفه مدرن و فلسفه شهر گرد هم می آوریم. ما در اینجا این اصطلاح را ابتدائاً در فلسفه مدرن بررسی و سپس برای تدقیق یا باز تفسیر آن در فلسفه شهر، به تحلیل آثار دست اول در جهت تعریف شهر انسان محور مدرن می پردازیم. لذا سوال اصلی پژوهش این گونه مطرح می گردد که شهر انسان محور در فلسفه مدرن چیست؟ مطابق نتایج، همانطور که کانت، طرح انسانی کردن علم را با جدا کردن انسان از ساحت غیرمادی شناخت انجام می دهد؛ شهرسازان مدرنیست نیز طرح انسانی کردن شهر یا همان شهر انسان محور را با جدا کردن آن از ساحت و جهان اصلی ا ش انجام می دهند. طرح استعلائی شهرسازان مدرنیست با شناخت پسینی، آنچه برای انسان در شهر مناسب بوده را دریافت و سپس به صورت یکسان در امر پیشینی یعنی جهانشمول و محض در یک امر کلی برای تمام انسان ها و تمام شهرها اعمال می کند. این در حالی ست که فهم انسان در شرایط یکسان، ما را به این نکته می رساند که انگار هیچ انسانی وجود ندارد؛ چرا که مشخصه های شخصیتی، فرهنگ و تجربه زیستی انسان قربانی ویژگی های انتزاعی و کلی می گردد و این همان انسانی کردن شهر مدرن با حذف انسان از شهر می باشد.
از رویکرد معنادرمانی تا اندیشۀ سعادت گرای فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
39 - 53
حوزههای تخصصی:
معنادرمانی، مکتبی که ویکتور فرانکل بنیان نهاد، می کوشد به فرد بیاموزد معنای زندگی خویش را دریابد و از رخوت و خلأ وجودی بیرون آید و در پس سختی ها و مشکلات زندگی، معنایی برای زندگی خود بیابد. در این پژوهش سعی شده با رویکردی به اصول و مبانی معنادرمانی فرانکل، برخی اصول و مبانی در مفهوم سعادت فارابی تبیین و تحلیل شود که وی نه تنها فیلسوف و اندیشمندی سیاسی، بلکه پزشکی است روانشناس که درمان درد و رنج مردمان جامعه اش را تحقق سعادت ازطریق تعلیم، تأدیب، آموزش سیاست و فلسفه می داند. در فلسفۀ فارابی، خیر یا سعادت غایتی است که هر انسانی بدان تشویق و برانگیخته می شود. فهم مبانی معنادرمانی در اندیشۀ وی در تطبیق با اندیشۀ فرانکل، در بخش تعلیم علم مدنی با 1. انجام کار ارزشمند، 2. ایجاد ارزش های تجربی، 3. ارزش تجربیات والا صورت می گیرد و مقومات آن با «شناساندن مسئولیت فردی»، «ایجاد فضایل اخلاقی»، «تشکیل اجتماع»، «عشق ورزی» می تواند قابل تبیین باشد؛ زیرا از این وجه دست یابی به معنای زندگی با کسب سعادت ارتباط دارد و سعادت امری جدا از زندگی مدنی نیست؛ پس مشارکت در امور مدنی و کسب فضایل اخلاقی از اصول و مبانی اصلی روش معنادرمانی در فلسفۀ فارابی است.
آیا جوهر ذهنی می تواند برخی ویژگی های فیزیکی را داشته باشد؟ ارزیابی مدهای جاناتان لو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
121 - 137
حوزههای تخصصی:
مهم ترین اشکالی که دیدگاه دوگانه انگاری جوهری دکارتی را به دیدگاهی منسوخ بدل کرده، مسئلۀ علّیت ذهنی است. اگر دو جوهر ذهنی و فیزیکی هیچ ویژگی مشترکی ندارند، چگونه می توان ارتباط علّیِ میان این دو جوهر را توضیح داد؟ جاناتان لو، با بازنگریِ اساسی در دیدگاه دکارتی، دیدگاه دوگانه انگاری جوهری غیردکارتی خود را مطرح می کند که براساس آن، من، به عنوان سوژۀ حالات ذهنی ام، می توانم برخی ویژگی های فیزیکیِ بدنم را «به معنای واقعی کلمه» داشته باشم. باوجودِاین، نگارنده عقیده دارد تلاش او بی ثمر است؛ برای مدلل کردن مدعای پیش گفته، باتوجه به قائل شدن تمایز میان امکان سلبی و ایجابی، ابتدا استدلال می شود که جاناتان لو باید بتواند امکان ایجابی طرح پیشنهادی خودش را نشان دهد؛ اما ازآنجاکه او این همانی ویژگی را، حداقل تاحدی، وابسته به جوهر دارندۀ آن می داند، نمی تواند این امکان را با توسل به مفهوم «داشتن یک ویژگی به شکل اشتقاقی» نشان دهد. باوجوداین، به نظر می رسد بتوان با توسل به انگارۀ مکان مندی جوهر ذهنی و ویژگی های برآمده از آن، مدعای اصلی وی را تعدیل کرد و باور داشت که ذهن می تواند مکان مند باشد و بنابراین، همچنان برخی ویژگی های فیزیکی را داشته باشد. در پایان نیز نگارنده سعی می کند به انتقادهای جگوان کیم به انگارۀ مکان مندی جوهر ذهنی پاسخ دهد.
تبیین مسئله فلسفی دعای مستجاب بر اساس مدل استجابت انکشافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دعا و عرض حاجت به خداوند، که اصالتاً مفهومی دینی است، همواره از ابعاد گوناگون فلسفی، اخلاقی، معرفت شناختی و زبان شناختی محل تأمل و پرسشگری متکلمان و فیلسوفان، به ویژه فیلسوفان دین، بوده است. نوشتار کنونی، مشخصاً با تکیه بر مفهوم دعای مستجاب، به بررسی یکی از مهم ترین چالش های فلسفی فراروی آن یعنی تبیین سازگاری دعای مستجاب با صفات الهی تغییرناپذیری و تأثیرناپذیری می پردازد. این مهم بر اساس مبانی و اصول حکمت صدرایی صورت می پذیرد، زیرا ظرفیت های موجود در این نظام فلسفی این امکان را فراهم می کند تا به روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، مدلی نو و تبیینی جدید از مسئله استجابت دعا به نام «استجابت انکشافی» مطرح شود. در مدل پیشنهادی، تأثیرپذیری و تغییرپذیری خداوند در فرآیند استجابت دعا مستلزم خروج از قوه به فعل نبوده بلکه از سنخ تبدیل بطون به ظهور و یا اجمال به تفصیل است. علاوه بر این تأثیر دعای بندگان بر تصمیم خداوند از وجه فقر وجودی و نیاز محض تبیین شده است که نقش مهمی در حفظ تمایز میان خالق و مخلوق در عالی ترین سطح دارد. برخورداری از مبانی مدلل عقلی، ارائه مدلی سازگار با فهم عرفی از استجابت دعا، و نیز خوانشی متناسب با ساحت الهی از استجابت دعا سبب شده است تا مدل یادشده در مقایسه با مدل های پیشنهادی الهیات اسلامی و مسیحی از مزایای بیشتری برخوردار باشد و با برخورداری از قوّت تبیین فلسفی در برابر چالش های موجود در فلسفه دین تاب آوری بیشتری از خود نشان دهد.
مطالعه اثربخشی بازی رایانه ای لِگو بر تفکر خلاق نوآموزان دختر و پسر پیش دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تفکر و کودک سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
131 - 148
حوزههای تخصصی:
موثرترین رویکرد برای افزایش خلاقیت، به عنوان یکی از توانایی های اساسی انسان، توسعه مهارت های تفکر خلاق است که از اواسط قرن بیستم هدف آموزشی مطلوب بوده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان اثربخشی بازی رایانه ای لِگو بر مهارت های تفکر خلاق و به تبع آن رویکرد حل مسئله در میان نوآموزان مقطع پیش دبستان انجام پذیرفت. این پژوهش، به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، انجام شد. نمونه ی آماری شامل 39 نوآموز دختر و پسر پیش دبستانی به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند که توسط پرسشنامه تورنس مورد مطالعه قرار گرفتند. بر اساس نتایج به دست آمده بین مولفه های خلاقیت پیش آزمون و پس آزمون دختران و پسران مشارکت کننده، تنها در بُعد انعطاف پذیری دختران تفاوت معناداری ایجاد شده بود. اما در بین سایر مولفه های خلاقیت پیش آزمون و پس آزمون هر دو گروه دختران و پسران، هیچ رابطه ی معناداری مشاهده نشد.
مروری انتقادی بر نظریات هستی شناسانه مصنوعات تکنیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
135 - 157
حوزههای تخصصی:
مسئله هستی شناسی مصنوعات تکنیکی این است که چه چیزی باعث می شود یک شیء به عنوان یک مصنوع تکنیکی لحاظ شود. از آنجا که مصنوع تکنیکی کارکردی را برای کاربران محقق می کند، اغلب نظریات با تحلیل مفهوم کارکرد به بررسی هستی مصنوعات پرداخته اند. دسته ای از نظریات با توجه به ساختار فیزیکی مصنوع و نقش علی که در ایفای کارکرد دارد، به تبیین هستی مصنوعات پرداخته اند، برخی دیگر بر مقاصد عامل ها در طراحی و کاربرد مصنوعات تأکید کرد ه اند و کارکرد را همان قصد عامل تلقی کرده اند. برخی نیز تطور یک مصنوع یعنی تاریخچه انتخاب و بازتولید یک مصنوع را در هستی آن مؤثر دانسته اند.با توجه به نواقص نظریه هایِ نقش علی، قصدی و تطوری، تلاش هایی برای ارایه نظریه های ترکیبی صورت گرفته است. ما در این مقاله ضمن مرور مهم ترین نظریات هستی شناسی مصنوعات تکنیکی، از رهگذر نقد و بررسی آن ها توضیح می دهیم که یک نظریه هستی شناختی مناسب برای مصنوعات باید به چه مسائلی پاسخ دهد.
کارکرد استعاره در یادگیری از دیدگاه ویتگنشتاین: یک تبیین نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
غرب شناسی بنیادی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
119 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش با تحلیل مفاهیمی مرتبط با یادگیری در نوشتار ویتگنشتاین و نمونه هایی از استعاره های مشهور و مهمی که وی در آثار خود به قصد عینیت بخشی به مفاهیم آورده به بررسی کارکرداستعاره در تحقق « یادگیری در عمل» پرداخته و نقش استعاره به عنوان « حلقه واسط» در شناخت مورد بررسی قرار دهد. روش حیث هدف کاربردی و رویکرد کیفی و به شیوه تحلیلی می باشد. از نظر ویتگنشتاین استعاره فراتر از ابزاری بلاغی و به مثابه حلقه رابط قابلیت برانگیختن روشن سازی ذهن یادگیرنده را به سوی تحقق یادگیری مطلوب دارد. در آثار ویتگنشتاین استعاره به مثابه گونه ای امکان و چهارچوب برای درک صورت های زندگی و بستر ساز توافقی که در آن یادگیری در عمل روی می دهد قابل شناخت ا ست. استعاره ها جهانی بر ساخته از بازی های زبانی خلق می نمایند؛ برآمده از صورت های زندگی که معلم و فراگیر در آن به فهمی متقابل دست می یابند یادگیری را ممکن می سازد. استعاره های ویتگنشتاین عامل زمینه ساز عینیت بخشی به مفاهیم، بستر ی لازم برای الگوهای آموزشی است که یادگیری را از رهگذر توافق دربافتار صورت های زندگی به شیوه ای اثر بخش پیش می رانند.
رویکرد سهروردی در درمان بیماری های نفس(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
25 - 44
حوزههای تخصصی:
سهروردی از جمله فلاسفه ای است که در مقایسه با سایر حکما نظام فکری خود را با نوآوری تدوین کرده است. نظام فکریِ اشراقی سهروردی حاصل اندیشه های او در فلسفه و عرفان است و غایت مشرب اشراقی او رسیدن به مقام ذوق و تأله با استفاده از کشف و شهود و استدلال است. نفس خالص، رکن مهمی در کشف و شهود سالک است و از آنجا که نفس از عالم انوار قاهر به عالم طبیعت نزول کرده است، مانند جسم ممکن است بیمار شود. شیخ اشراق در رساله های خود با طرح بحث بیماری نفس، دریچه جدیدی را در حکمت باز می کند و با طرز تفکر اشراقی خود به دنبال ارائه راهکار عرفانی و اخلاقی برای درمان نفس ناطقه انسانی است. شیوه درمانی سهروردی برای درمان بیماری های نفس، از این جهت که جزئی از مطالب عرفانی وی به شمار می آید، به صورت تمثیل بیان شده است و از این جهت که نسخه ای برای تمامی سالکان است، مطلبی اخلاقی محسوب می گردد. با بازشناسی نمادها در رساله های تمثیلی سهروردی، می توان شیوه اخلاقی او برای درمان بیماری های نفس را بازشناخت.
نقد و بررسی روش ولفسون در بازخوانی متون فلسفی و الهیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
93 - 117
حوزههای تخصصی:
ولفسون، فیلسوف نام آشنای یهودی، با نگارش مجموعه ای از آثار، در صدد بازنویسی تاریخ فلسفه غرب با محوریت یهودیت برآمد. او برای انجام این مهم، روش فرضی-استنتاجی یا روش تلمودی مطالعه متون را به کار بست. ولفسون از این طریق به دنبال مسائل حل ناشده، منابع ناشناخته، روابط ناشناخته و مسیرهای ناشناخته فلسفه بود. چالش درک و کشف منشأ و خاستگاه، ساختار و تنوع نظام های فلسفی برای او جذاب بود. با این که هیچ گونه ارتباطی بین مطالعه تلمودی و تحقیقات فلسفی وجود نداشت و ولفسون کاملاً غرق در دومی بود، از یک قرابت روش شناختی بین آن دو بهترین بهره برداری را کرد. این روش مبتنی بر این پیش فرض است که تناقض واقعی در اندیشه های یک متفکر واقعی وجود ندارد. بدیهی است با یافتن یک مورد نقضی می توان پیش فرض فوق و به تبع آن، روش مورد نظر ولفسون را زیر سوال برد. منسجم و نظام مند نشان دادن اندیشه های یک متفکر و بیان ناگفته ها و نانوشته های اندیشه وی، مرتبط ساختن مطالب غیرمرتبط و رفع تناقضات ظاهری اندیشه های یک اندیشمند، از جمله کارکردهای روش پیش گفته است. استفاده ولفسون از اصطلاحات، بدون توجه به تطور تاریخی آن ها، تحمیل چارچوب فکری خود بر متفکر مورد بحث، گزافی و دل بخواهی انتخاب کردن متن و یهودی سازی تاریخ تفکر و جانبداری او از تفکر یهودی، از مهم ترین نقدهایی است که بر او وارد است. افزون بر این، ابهامات یا خطرات قرائت متنی نیز می تواند دستمایه روش او قرار گیرد.
تبیین و تحلیل خلافت انسان در زمین با تکیه بر دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
5 - 26
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث پردامنه و مهم، انسان و انسان شناسی و جایگاه او در هندسه عالم آفرینش است، که در درازای تاریخ از منظر گوناگون بدان پرداخته شده است. و در ادبیات فکری علوم انسانی و اسلامی به این مهم نیز نگریسته شده، از این جهت بحث خلافت و مقام خلیفهالهی انسان حائز اهمیت در نظام اندیشه و فکری اندیشمندان می باشد؛ و در دستگاه فکری فلسفه و معارف اسلامی، برخی اندیشمندان عروج نهایی مقام انسانی را مقام خلیفهالهی وی دانسته که ملازم با «علم به اسما» می باشد. در تحقیق پیش رو، حقیقت خلافت انسان و قلمرو آن به صورت توصیفی- تحلیلی با تأکید بر اندیشه علامه طباطبائی بر این نتیجه رهنمون گردیده است که خلیفه مظهر و مراآت تمام عیار مستخلف عنه و حاکی از صفات وجودی او در حد استعداد امکانی خلیفه باشد، که قلمرو خلافت آن تمام عوالم را شامل می شود و شرط کافی و ملاک برای احراز و تصدی خلافت میزان بهره مندی از علم به اسما الهی بوده که شامل همه فرزندان آدم می شود.
Image, Time, and Photography Based on Heidegger’s Kant and the Problem of Metaphysics(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۵
72 - 89
حوزههای تخصصی:
In Kant and the Problem of Metaphysics (KPM), Heidegger shows how the initial image-making power of the imagination is pictorial in the pure image of time. He further clarifies the recognized link between the syntheses and the time-visualizing power of images which is pictorial formative power, which can visualize time. The three syntheses of imagination are replaced with the modes of existence of Dasein. Three kinds of photographs resemble the images produced when the transcendental imagination functions as Dasein. We can address the ways to visualize time by considering Dasein with a photographic preoccupation through 1. A possible look in the form of presentation (a photograph shows an immediate look of a house or person as intuitable this-here); 2. An immediate look of the thing, house, or deceased person, as well as a copy or its reproduction as a death mask; and, 3. The manner of contemplation of a likeness is an immediate look of a being present in the form of representation.
نقد کتاب "دیگر دوستی مؤثر: رساندن بیشترین خیر چگونه فهم ما را از زندگی اخلاقی تغییر می دهد"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
246-235
حوزههای تخصصی:
کتاب دیگردوستی مؤثر، کمک به دیگری را هم در حوزه مبانی نظری و هم در حوزه مبانی عملی مورد توجه قرار داده است. در واقع کمک به دیگری شامل کمک به انسان های دیگر، حیوانات، محیط زیست و هر چیزی است که سبب بهبود شرایط انسان ها و جهان می شود و پرداختن به این موضوع سابقه ای به قدمت وجود انسان دارد. کتاب دیگردوستی مؤثر، توسط پیتر سینگر از متفکران معاصر در حوزه اخلاق عملی نگاشته شده و شامل چهار بخش و پانزده فصل است. کتاب به شیوه بسیار مناسب و البته مؤثر و کاربردی در زمینه کمک به دیگران سخن گفته است و در این زمینه در حوزه خود کم نظیر است؛ اما مهم ترین نقطه ضعف کتاب، عدم توجه به نقش سازمان های جهانی در پیشگیری از جنگ و ... است که این امر خود می تواند نقش مؤثر و بلکه اساسی در زمینه دیگردوستی ایفا نماید.
وجود ذهنی و تطابق آن با وجود عینی از منظر ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
157 - 172
حوزههای تخصصی:
ذهن شناسی فلسفی یکی از مباحث بسیار مهم در معرفت شناسی فلسفی است که می توان گفت نسبت به مسائل دیگر این علم تقدم دارد؛ چراکه تا مسئله ذهن و وجود ذهنی و مطابقت ذهن و عین دقیق بیان نشود، در باب ارزش ادراک و علم و معلومات نتیجه ای سودمند به دست نمی آید و تا زمانی که درباره ارزش معلومات یقین حاصل نشود، بحث از مسائل دیگر فلسفه و حتی دیگر علوم، سودمند و یقین آور نخواهد بود. بنابراین بحث درباره ذهن شناسی و به تبع آن وجود ذهنی و بررسی نقش معرفتی آن اهمیت ویژه ای دارد. نظر ابن سینا، فیلسوف بزرگ اسلامی، در باب ذهن شناسی می تواند ما را از منشأ بسیاری از اختلافات در مسئله ارزش علم و معلومات آگاه گرداند. پژوهش حاضر با بررسی توصیفی تحلیلی نظریه ابن سینا و بازخوانی ادله او در اثبات وجود ذهنی و تطبیق آن با وجود عینی قصد دارد به توجیه اختلافات بیرونی حول علم و معلومات از دیدگاه او بپردازد.
انسان شناسی استعلایی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
119 - 142
حوزههای تخصصی:
بی تردید مسئله انسان و شناخت ماهیت او از دغدغه های اصلی کانت محسوب می شود. این دغدغه، پیش از آن که کانت نگارش فلسفه انتقادی خود را شروع کند، او را به تحقیق در موضوعات مرتبط با ماهیت انسان سوق داد و سرانجام باعث شد تا او انسان شناسی را پاسخ گوی سؤالات اصلی فلسفه در نظر بگیرد. کانت میان دو نوع پژوهش در باب ماهیت انسان تمایز قائل می شود: پژوهش پراگماتیکی که در «انسان شناسی از منظر پراگماتیکی» خود درباره آن صحبت می کند و پژوهش استعلایی که با عنوان «انسان شناسی استعلایی» از آن یاد می کند؛ اصطلاحی که آن را در هیچ کدام از آثار خود توضیح نداده است، اما منظور کانت از این اصطلاح چیست و ذیل این مفهوم درباره انسان چه می گوید؟ در این مقاله درصدد هستیم تا با بررسی دو وجه این اصطلاح، یعنی انسان شناسی و استعلایی، نه تنها منظور کانت از این اصطلاح را تبیین کنیم، بلکه تعریفی که از این طریق، از انسان به دست می آید، روشن نماییم. این مطالعه نشان می دهد که کانت در ذیل انسان شناسی استعلایی با استفاده از پژوهش استعلایی، قوای ذهنی انسان را به نحو پیشینی بررسی کرده و می کوشد تا او را از درون بشناسد. بر این اساس، از منظر او اولاً، انسان چیزی جز مبدأ قوانین طبیعت نیست و آنچه می تواند بشناسد، قوانین بنیادین طبیعت است. ثانیاً، آنچه باید انجام دهد، تبعیت از قانون اخلاق است که توسط عقل خودش بر او تحمیل می شود و درنهایت آنچه می تواند بدان امید داشته باشد جز این نیست که می تواند از طریق قانون اخلاقی اهداف خود را در جهان طبیعی تحقق بخشد و آن را به جهان اخلاقی تبدیل کند.
توجیهِ تیغِ اُکام در چارچوبِ نظریۀ ساختارهای دیالکتیکیِ بِتس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
63 - 88
حوزههای تخصصی:
مطابق با تیغ اُکام، مفروضات نباید بیش از ضرورت افزوده شوند. اگرچه این تجویز اصلی همه پذیر را پیش می نهد، توجیه آن بحث برانگیز است. به سخن دقیق تر، چه دلیلی داریم که تیغ اُکام راهنمای صدق باشد؟ پژوهش پیش رو قصد دارد تا این مسألۀ را در چارچوب نظریۀ ساختارهای دیالکتیکی، منطبق بر دیدگاه بِتس، واکاوی کند. در این راستا، نخست آن اندازه از نظریۀ بِتس که بحث ما در گروی فهم آن است، توضیح داده می شود. سپس تبیین می کنیم که چرا نظریۀ بِتس به جای رویکرد رایج بیزگرایی مبنای مواجهۀ ما قرار گرفته است. در گام بعد استدلال می شود دست کم در وضعیت هایی که از پیچیدگی حداقلی برخوردارند، تا تیغ اُکام به میان نیاید دیگر ملاک هایی که رقیب بالقوۀ آن به شمار می آیند، نقشی ایفا نمی کنند. پس از آن نشان می دهیم که در وضعیت های یادشده برتری این ملاک ها تنها در درجۀ توجیه بالاتر قریب الوقوعی شاهد در پرتو فرضیه نمود می یابد در حالی که برتری تیغ اُکام، افزون بر آن، بالاتر بودن درجۀ توجیه پسین فرضیۀ مربوط را نیز در پی دارد. به نظر می رسد یافتۀ اخیر می تواند تا حدودی تیغ اُکام را توجیه کند. این یافته زمانی برجسته تر می شود که می بینیم در چنین شرایطی با وجود اختلاف بیشتر مقبولیت اولیۀ فرضیه هایی که تیغ اُکام ملاک انتخاب میان آن هاست، سرانجام فرضیه ای که مقبولیت اولیۀ کمتری دارد درجۀ توجیه پسین بالاتری را به دست می آورد.
هدف فلسفه اسلامی و نسبت آن با اسلامیت فلسفه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
167 - 182
حوزههای تخصصی:
فلسفه اسلامی دانشی است که به دین اسلام منتسب شده و چرایی این انتساب بحث های فراوانی را برانگیخته است. یکی از روش های اثبات اسلامی بودن این فلسفه سنجش نسبت ارکان علمی آن با دین اسلام است. شناخت یک دانش با بررسی ارکان علمی آن دانش همچون موضوع، تعریف و مسائل علم به دست می آید و «غرض» یا هدف علم از جمله این ارکان است. سنجش نسبت غرض فلسفه با دین اسلام ما را در فهم چرایی انتساب این فلسفه به دین اسلام یاری خواهد کرد. فیلسوفان اسلامی در لابه لای تعریف فلسفه یا به شکل مستقل اهداف گوناگونی برای فلسفه ذکر کرده اند. در این پژوهش با روش کتابخانه ای این اهداف گردآوری شده و سپس با روش توصیفی - تحلیلی، نسبت آن ها با اهدافی که دین برای آفرینش، بعثت انبیا یا نزول کتاب های آسمانی برشمرده، سنجیده شده است. اهداف فلسفه را می توان در پنج دسته علم به حقایق اشیا، معرفت به خداوند متعال، تکمیل نفوس، شباهت یافتن به خداوند و مبدل شدن به جهان عقلی جای داد. از میان این اهدف «علم به حقیقت اشیا» مهم ترین غرض محسوب می شود. این اهداف بر تعالیم اسلام منطبق یا دست کم به نوعی از این تعالیم متأثر و بهره مندند. این بررسی نشان می دهد که فلاسفه اسلامی در برشمردن اغراض فلسفه، غایات و اهدافی که در دین اسلام برای زندگی بشر آمده را در نظر داشته اند و همان اهداف را با زبان فلسفی برشمرده اند.
سه معنای قضیه خارجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
215 - 244
حوزههای تخصصی:
ابن سینا در آثار متعدد خود به کاربردهای مختلف «هر ج ب است» اشاره کرده و معانی مختلفی برای آن برشمرده است و پیروان او این کاربردها را «قضیه حقیقیه» و «قضیه خارجیه» نامیده اند. مثال های ابن سینا برای «قضیه خارجیه» برخی صرفا ناظر به زمان حال است و برخی به زمان های گذشته و حال هر دو اشاره دارد؛ ولی پیروان ابن سینا قضیه خارجیه را به هر سه زمان گذشته، حال و آینده تعمیم داده اند. برای تفکیک این سه معنا و سه کاربرد که به ترتیب از اخص به اعم ارتقا یافته اند، آنها را به ترتیب قضیه خارجیه «خاص»، «متوسط» و «عام» می نامیم. در این مقاله نشان می دهیم که نسبت هر یک از سه معنای قضیه خارجیه به هر معنای عام تر خارجیه، شبیه نسبت آن خارجیه به قضیه حقیقیه است به این معنی که اختلاط هر دو معنای خارجیه در قیاس دقیقا احکام اختلاط هر یک از آن دو با قضیه حقیقیه را دارد.
مبانی معرفت شناختی تعریف ناپذیری خوب و بد اخلاقی از دیدگاه ابن سینا و مور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
7 - 25
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با تحلیل آراء ابن سینا و مور ضمن آنچه درباره تعریف ناپذیری خوب و بد اخلاقی مطرح است، نگرش آنها از جهت معرفت شناختی تبیین شده و آراء این دو متفکر بر اساس شیوه گفتگو مقایسه می شود. مسئله اصلی تحقیق نگرش ابن سینا و مور درباره نقد ملاک و معیار طبیعت گرایانه برای حمل خاصه های اخلاقی نظیر خوب و بد در موضوعات اخلاقی است. ابن سینا در آراء خویش بیان می دارد که اعتدال به عنوان امری مابعدالطبیعی و طبیعی نمی تواند در همه زمینه ها معیار و ملاک برای خوب یا بد بودن موضوعات اخلاقی باشد، مور نیز با تحلیل مغالطه طبیعت گرایانه لذت یا هماهنگی با طبیعت را ملاک و معیار حمل خوب و بد بر موضوعات اخلاقی نمی داند. نتایج تحقیق نشان می دهند که رویکرد این دو متفکر برای اثبات مدعای خویش توجه به ایراد منطقی ای است که در مساوق دانستن خوب و بد با اموری نظیر اعتدال، لذت و هماهنگی با طبیعت رخ می دهد. ابن سینا و مور برای پاسخ به مسئله، از واقع گرایی غیرطبیعت گرایانه گزاره های اخلاقی دفاع می کنند، در این میان تأکید بر شهودِ خاصه ها در شهودِ عقلای قوم برای یافتن ملاک و معیار برای صدق و کذب پذیری گزاره های اخلاقی امکان گفتگو در آراء این دو متفکر را میسر می سازد. روش انجام پژوهش تحلیل محتوای آراء این دو فیلسوف در جهتِ پدید آمدن نوعی گفتگو برای مقایسه آراء ایشان است.
بیناسوبژکتیویته امر سیاسی: خوانش ساخت گشایانه باتلر از اندیشه آرنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تطبیق و تحلیل آرای هانا آرنت و جودیت باتلر پیرامون شکل گیری شرایط امر سیاسی است. دغدغه محوری این دو تألیف نظریه ای نظام مند و رسمی درباره امر سیاسی نیست، بلکه بررسی امکان و امتناع شرایط امر سیاسی است. آرای متأخر باتلر چنان که خودش هم بارها به آن اشاره کرده با بازتعریف مفاهیم اندیشه سیاسی آرنت پیرامون فضای نمود، کثرت و کنش هماهنگ در بیناسوبژکتیویته سیاسی شکل گرفته است. باتلر در آثار متأخرش از نظریه اجراگری فردی گذر کرده و بر ساحت اجراگری جمعی تأکید می ورزد، وی همچنین مفهوم بدن و نقش آن در فضای نمود و اجرای کنش های متکثر را برجسته می سازد تا نشان دهد که بدون صحه گذاشتن بر اهمیت زندگی بدنمند و به تبع آن ساحت خصوصی اساساً بحث از آزادی بیان و کنش های هماهنگ در ساحت عمومی امری پوچ و غیرمنطقی است. پرسش راهبر مقاله عبارت است از این که باتلر چگونه در مفهوم پردازی نظریه اجراگری تجمع، همزمان با الهام از عاملیت امر سیاسی در اندیشه آرنت، شکل های جدیدی از هستی-شناسی، سیاست و اخلاق را مطرح می کند؟ برای تحقق چنین امری با کاربست رویکرد ساخت گشایی از مفاهیم کلیدی کثرت و امر عمومی، دگرگون ساختن معانی سنتیشان و مفهوم پردازی در حوزه دیگربودگی