آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

بنابر تعریف نظریه-برهانی از مفهوم پیامد منطقی، جمله  پیامد منطقی مجموعه مقدّمات  محسوب می شود اگر از  برهانی برای  وجود داشته باشد. تارسکی استدلال می کند که با افزایش هر تعداد قاعده به نظام های استنتاجی، همواره در آن نظام مواردی وجود دارد که جمله ای شهوداً پیامد منطقی مجموعه ای از جملات است، درحالی که در آن نظام ارائه برهانی برای آن جمله ممکن نیست. از این رو تعریف نظریه-برهانی نمی تواند بیانگر مفهوم شهودی پیامد منطقی باشد. مقاله حاضر به بررسی نقد تارسکی به تعریف نظریه-برهانی اختصاص دارد. بر اساس بررسی ما مشخّص شد که نقد تارسکی تعریف نظریه-برهانی را با مشکلی جدّی مواجه می کند؛ امّا این مطلب به این معنا نیست که تعریف نظریه-مدلی نسبت به تعریف نظریه-برهانی ارجحیت دارد؛ زیراکه نقدهایی قابل قبول نیز به رویکرد نظریه-مدلی وارد است. به نظر می رسد هیچ کدام از این دو رویکرد در ارائه تعریفی دقیق از مفهوم شهودی پیامد منطقی به منظور کاربرد در نظام های استنتاجی موفّق نیستند. بااین حال در نظام های استنتاجی مختلف می توان تقریری از هر یک از این دو رویکرد ارائه داد به گونه ای که در انسجام با سایر دیدگاه های متافیزیکی و معرفت شناختی مربوط به آن نظام بوده، و بنابر اهداف کاربردی قابل قبول باشد.

Proof-Theoretic Approach to Logical Consequence, and Tarski’s Criticism of it

According to the proof-theoretic definition of the concept of logical consequence, the sentence X is a logical consequence of the set of assumptions Γ if there is an argument from Γ for X. Tarski argues that by adding any number of rules to inferential systems, there are always cases in which a sentence is intuitively the logical consequence of a set of sentences, whereas in that system it is not possible to provide an argument for that sentence. Hence, the proof-theoretic definition cannot express the intuitive concept of logical consequence. The present article examines Tarski's critique of proof-theoretic definition. Based on our study, Tarski's critique poses a serious problem to the proof-theoretic definition, but this does not mean that the model-theoretic definition is superior to proof-theoretic definition, because there are also acceptable critiques of model-theoretic definition. It seems that neither of these approaches succeed in providing an accurate definition of the intuitive concept of logical consequence for deductive systems. However, in different deductive systems, an interpretation of each of these two approaches can be presented in a way that it is consistent with other metaphysical and epistemological perspectives related to that system, and it is acceptable according to the practical goals.

تبلیغات