ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۱۸۱ تا ۶٬۲۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
۶۱۸۱.

سروده های حکیم میرفندرسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: میرفندرسکی قصیده شکوائیه قصیده کیمیایی غزل میرفندرسکی صفویه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۳ تعداد دانلود : ۴۲۲
نام میرفندرسکی بیشتر یادآور قصیده یائیه اوست که شهره است و شارحانی، چند شرح بر آن نگاشته و شاعرانی آن را تخمیس و گاه تضمین کرده اند. به دلیل شهرت میرفندرسکی، گاهی ابیات، قطعات، قصاید و رباعیاتی به وی نسبت داده شده است، که به وضوح معلوم است از او نیست. گاهی از سر ذوق و علاقه ابیاتی از شعرای مختلف را حسب حال خود در حواشی کتب و رساله ها نگاشته و متأخرین گمان برده اند که سروده های وی است. برخی از این ابیات به طور مشخص به شعرای دیگر تعلق دارد و شاعر بعضی از این ابیات نیز ناشناخته است و انتساب این اشعار به میرفندرسکی نیاز به تحقیق دارد. در این پژوهش، ضمن احصای کتاب شناختی منابعی که، حاوی اشعاری به جز قصیده یائیه از میرفندرسکی، یا منسوب به اوست، کوشش شده تا با اتکای به مضامین مربوط به زندگی و اندیشه میرفندرسکی و با استقصایی ژرف در میان نسخ خطی، ابیاتی پراکنده از سروده های میرفندرسکی معرفی شود؛ که هم از حیث شعر، واجد کیفیت است و هم از حیث مضمون، و هم حالات شاعر را در هنگام سرایش آنها به ویژه در هند و ایران به خوبی بیان کند. این سروده های نویافته که برای نخستین بار است معرفی، تصحیح و تدوین می شود، بی تردید مرز دانش ما را در مطالعات درباره دورة صفویه و زندگانی حکیم میرفندرسکی گسترش می دهد.
۶۱۸۲.

جزمیت یا عقلانیتِ رویکرد تجربی ون فراسن؟(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عقلانیت متافیزیک تجربه گرایی ون فراسن عقلانیت نقاد موجه گرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹۴ تعداد دانلود : ۹۷۴
کتاب رویکرد تجربی از آثار متأخر ون فراسن است که در آن هم بیان جدیدی از تجربه گرایی ارائه می کند و هم به تبیین نسبت آن با علم و دین می پردازد. رویکرد تجربی ون فراسن، که وجه بارز آن نگرشی منفی به متافیزیک است، قرار است در کنار معرفت شناسی جدید وی با عنوان اراده گرایی، که یک رویکرد غیرجزمی به عقلانیت است، دیدگاهی منسجم را نتیجه دهد. هدف مقاله حاضر این است که نشان دهد،این انسجام پایدار نیست؛ زیرا روایت جدیدِ ون فراسن از تجربه گرایی هنوز گرفتار رگه هایی از جزم گرایی است که تلاش برای رهایی از آن، باعث نزدیک شدن وی به رویکرد عقلانیت نقاد می شود، اما در این صورت مواجهه وی را با متافیزیک تحت تأثیر قرار خواهد داد. در پایان، ضمن بیان مواردی از تاریخ علم بر این نکته تأکید خواهد شد که تجربه گرایی نباید هویت خود را با ضدیت با متافیزیک گره بزند.
۶۱۸۳.

نگاهی به نظریه اصلاح نژاد فرانسیس گالتُن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اصلاح نژاد فرانسیس گالتُن نبوغ ارثی گزینش طبیعی گزینش مصنوعی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زیست شناسی
تعداد بازدید : ۲۸۰۴ تعداد دانلود : ۱۴۲۵
موضوع مقاله حاضر بررسی و نقد نظریه اصلاح نژاد فرانسیس گالتُن است. گالتُن، پسر عموی چارلز داروین، با انجام مطالعات آماری بر روی افراد برجسته علمی، ادبی، ورزشی، و نظامی انگلستان در طول چندین نسل مدعی شد که هوش و قابلیت های طبیعی در انسان ها امری ارثی است. بر این اساس، وی نظریه اصلاح نژاد را مطرح ساخت که در جهت عکس نظریه داروین و بر مبنای انتخاب مصنوعی بود. هدف گالتُن از طرح نظریه اصلاح نژاد بهبود و اصلاح نسل و تبار انسان از طریق افزایش هوش و ممانعت از بلاهت و کودنی بود. درواقع، گالتُن مدعی بود، همانند حیوانات اهلی، انسان ها را نیز می توان با انتخاب مصنوعی اصلاح کرد. با شروع قرن بیستم ایده گالتُن به جنبشی اجتماعی و فراگیر در کشور های مختلف عالم از جمله انگلستان، امریکا و آلمان تبدیل شد و باعث تصویب قوانینی غیراخلاقی از سوی دولت ها همچون عقیم سازی اجباری و نظایر آن به بهانه اصلاح نسل شد. در آلمان نازی، جنبش اصلاح نژاد به ابزاری برای نژادپرستی و ارتکاب جنایت های بزرگ مبدل گشت. با این حال ایده اصلاح نژاد هیچ گاه به طور کامل از میان نرفت. پیشرفت های علمی در حوزه ژنتیک انسانی و کشف DNA انسان و نیز رمزگشایی از ژنوم انسانی همراه با عواملی دیگر باعث احیای نظریه اصلاح نژاد در سال های پس از جنگ جهانی دوم شد. جریان جدید اصلاح نژاد بر خلاف جریان اصلی آن، که ترکیبی از باور های علمی و شبه علمی بود، بر باور های علمی مبتنی بود. از این حیث اشکالات علمی وارد بر جریان اصلی اصلاح نژاد بر آن وارد نبود. با این حال نظریه اصلاح نژاد همواره، چه در گذشته و چه در حال، به دلیل پیامد های خطیری که داشته است و نیز سوءاستفاده های زیادی که از آن شده است مورد نقد های اخلاقی جدی بوده است. در نوشتار حاضر سعی شده است مهم ترین نقد های علمی و اخلاقی وارد بر جریان اصلی اصلاح نژاد مورد بحث و فحص قرار گیرد.
۶۱۸۴.

دموکراسی و اخلاق لیبرالی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: اخلاق دموکراسی عقلانیت لیبرالی و لیبرال دموکراسی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه‌ اخلاق
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
تعداد بازدید : ۱۷۵۸ تعداد دانلود : ۲۰۷۴
دموکراسی داعیه دار مردم داری و ضدیت با استبداد در چارچوب اضلاع سه گانة «قانون گرایی»، «مشارکت سیاسی» و «نظارت پذیری» است. ولی هدف یاد شده با تکیة صرف بر این اضلاع، دور از دسترس به نظر می رسد. صفحات تاریخ اقدامات سیاه پرشماری از دموکراسی ها را به ثبت رسانده است. آنچه موجب شده دموکراسی با ظاهری انسانی به فرجامی چنین غیرانسانی گرفتار شود، ضعف و یا به عبارت دیگر، فقدان ضلع چهارمی به نام «اخلاق» بوده است. واقعیت این است که دموکراسی با موجودی به نام انسان سروکار دارد که در عین بهره مندی از قوّة خرد، سودجو، خودخواه و استخدام گر است. افتادن قدرت به دست چنین موجودی از هر طریقی، او را به سمت طغیان و زیر پا نهادن هر محدودیتی، از جمله قواعد محدود کنندة دموکراسی سوق می دهد. آنچه موجب می شود انسانی با این خصوصیات، به تکالیف صادره شده از سوی دموکراسی، که نوعاً همسنخ قواعد اخلاقی هستند، گردن نهد، این است که دموکراسی در یک بستر عقلانی و منطقی موجّه ساز اخلاق کشت شود. تنها در چنین صورتی است که انسان سودجو التزام به قواعد دموکراسی را منطقی خواهد یافت و به محدودیت های آن سر خواهد سپرد. اما واقعیت نه چندان آشکاری که وجود دارد، این است که بسیاری از مکاتب مدعی دموکراسی، از فراهم ساختن چنین بستری برای دموکراسی عاجز مانده اند و ادعاهای دموکراسی خواهانة آنها در واقعیات اجتماعی مجال بروز پیدا نمی کند. مقالة پیش رو مسئلة یاد شده را در خصوص لیبرالیسم، به عنوان بزرگ منادی دموکراسی، بررسی کرده است. نتیجة به دست آمده نامناسب بودن عقلانیت لیبرالی برای کشت و باروری دموکراسی را نشان می دهد. در واقع، لیبرالیسم با ترتیب دادن عقلانیت مبتنی بر اومانیسم، فردگرایی، سکولاریسم و سودگرایی در وهلة اول، قواعد اخلاقی را بی اعتبار ساخته، و سپس التزام به قواعد دموکراسی را جز در مواقعی که برای فرد سودی در میان باشد، غیرمعقول نشان داده است.
۶۱۸۶.

بررسی ماده اولی از منظر فلسفه اولای ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ماده صورت قوه فعل جوهر وجود لاوجود موضوع ماهیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹۱ تعداد دانلود : ۵۴۷
موافقان و مخالفان ماده اولی به دو نحو در اثبات و نفی آن استدلال می کنند؛ یکی بر اساس آثار ارسطو و شواهد متنی و دیگر بر اساس تحلیل نقش ماده و صورت در فلسفه طبیعی. در این مقاله ماده اولی از منظری دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت، یعنی بر اساس نظام فکری ارسطو در فلسفه اولی. در فلسفه اولی ارسطو پرسش «جوهر چیست» را طرح می کند، زیرا جوهر آنی است که به حسب خود هست و بنابراین با تحلیل جوهر پرسش «موجود چیست» پاسخ داده می شود. او بین جوهر به عنوان موضوع و جوهر به عنوان ذات و ماهیت تمایز قائل است، اما معتقد است رابطه بین این دو رابطه ماده و صورت است و ماده و صورت را نیز بر اساس قوه و فعل توضیح می دهد. ماده بالقوه صورت است و صورت فعلیت ماده است. او بر این اساس از وحدت جوهر دفاع می کند. نزد افلاطون قابل یا موضوع فاقد هر نوع صورت و تعینی است، زیرا اگر تعینی داشته باشد، نمی تواند تعین و صورتی دیگر بپذیرد، چرا که هر تعین و وجودی در مقابل تعین دیگر است، اما ارسطو با طرح قوه و موجود بالقوه معتقد می شود که موضوع چیز خاص و متعینی است، اما قوه تعین و وجودی دیگر را نیز دارد. بنابراین برخلاف افلاطون که قابل وجود را لاوجود می دانست، در نظر ارسطو وجود است که قابل وجودی دیگر است. به عقیده ارسطو دیدگاه افلاطون منجر به جدایی هر چیز از وجودش و خودش می شود. بر این اساس نه تنها ماده اولی در نظام فلسفی ارسطو جایی ندارد، بلکه در تعارض با دیدگاه اوست. ماده اولی که از هر تعینی خالی است، منطبق بر دیدگاه افلاطون است نه ارسطو.
۶۱۸۸.

تأثیر آموزش مستقیم مهارت های تفکر بر تفکر نقادانۀ دانش آموزان دختر پایۀ پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفکر نقادانه آموزش مستقیم قیاس استقرا مشاهده اعتبار و هماهنگی مفروضات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۶ تعداد دانلود : ۳۴۲
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مستقیم مهارت های تفکر بر تفکر نقادانۀ دانش آموزان دختر ابتدایی است. روش تحقیق از نوع روش نیمه تجربی و طرح دوگروهی با پیش آزمون و پس آزمون بوده است. آزمودنی ها شامل 32 دانش آموز پنجم ابتدایی شهر مراغه بودند که 17 نفر به عنوان گروه آزمایش برای آموزش مستقیم مهارت های تفکر و 15 نفر به عنوان گروه شاهد برای آموزش با برنامۀ جاری مدرسه که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار به کار گرفته شده در پژوهش آزمون تفکر نقادانه کرنل بوده و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد آموزش مستقیم مهارت های تفکر نقادانه موجب افزایش مهارت های تفکر نقادانه (مؤلفۀ قیاس) در گروه آزمایش شد. اما در مؤلفه های استقرا، مشاهده، اعتبار، هماهنگی و مفروضات مؤثر نبود.
۶۱۸۹.

«موجود» و «وجود» در کتاب الحروف فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: موجود وجود ماهیت منحاز ذاتی صادق هل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹۶ تعداد دانلود : ۹۷۱
فارابی در کتاب الحروفسه معنا برای موجود ذکر می کند که عبارت اند از «مقولات»، «صادق» و «منحاز بماهیة ما فی الخارج» و دو معنای آخر را به عنوان معانی اصلی موجود معرفی می کند. او جهت حفظ جایگاه فلسفی معنای اصطلاح «موجود»، کاربرد آن را به عنوان رابط بین ماهیت موضوع و محمول در قول جازمه موجبه، در زبان عربی جایز و هم ردیف افعال وجودی مانند کان یکون می داند. فارابی موجود -به معنای منحاز بماهیة ما فی الخارج- را دارای دو گونه ماهیت می داند؛ منقسم و غیر منقسم. در ماهیات منقسم، «موجود» بودن شیء به تمام ماهیت آن به نحو غیر تفصیلی است (مانند انسان) و «وجود» یا عبارت است از تمام ماهیت به نحو تفصیلی (مانند حیوان ناطق) و یا اجزای آن جدا از هم (مانند حیوان یا ناطق). او تمام این مباحث را در حرف سؤال «هل» جمع می کند. در فلسفه سؤال هل مقرون به «موجود» است و این «موجود» یا خودش محمول است یا رابط بین موضوع و محمول. با توجه به معانی اصطلاح موجود، در هر دو گونه سؤال در مرحله اول پرسش از صدق در میان است. پس از علم به صدق حرف هلِ مقرون به موجود برای پرسش از وجود (ذاتیات) موضوع که ذات و ماهیت آن را تشکیل می دهند و موجب انحیاز خارجی آن از دیگر موجودات می شوند به کار می رود.
۶۱۹۰.

فوکو؛ فلسفه همچون بدیل روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روان شناسی فلسفه مراقبت از دیگران مراقبت از خود تفاوت رابطه متقارن و متقابل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۱ تعداد دانلود : ۸۵۲
مقاله حاضر به تقابلِ فلسفه و روان شناسی در اندیشه فوکو می پردازد. روایت فوکو از روان شناسی از همان آثار نخستین، واضح و روشن است، به نحوی که فوکو به عنوان یک منتقدِ سرسختِ روان شناسی مطرح شده است. فوکو همواره درباره روان شناسی به شکلِ سلبی سخن گفته است. سیمای بدبینانه فوکویی از اتخاذ چنین مواضعی ناشی شده است. اما فوکو، در مواجهه با فلسفه باستان، روایتی خوشبینانه عرضه می کند؛ فلسفه، برخلاف روان شناسی، سوژه های خودآیین می آفریند، بر تفاوت و تکینه گیِ سوژه تأکید می کند، جامعه ای مبتنی بر روابط متقارن و متقابل را می سازد و از هرگونه مرجعیت معرفتی اجتناب می ورزد. بدین ترتیب، فلسفه، نوعی مراقبت معطوف به آزادی است، اما روان شناسی به روابط سلطه منتهی می شود. در واقع، فلسفه میان«خودآفرینی» و «با دیگران بودن» تلائم و هماهنگی ایجاد می کند. مقاله حاضر می کوشد تا نشان دهد که براساسِ اندیشه فوکو، در فلسفه باستانی می توان برای نقاطِ تاریک روان شناسی، بدیلی جستجو کرد.
۶۱۹۱.

تحلیل و نقد فلسفه مکانیکی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خدا حکمت متعالیه جهان نیوتن فلسفه مکانیکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴۷ تعداد دانلود : ۵۷۷
علم و دین در طول تاریخ همواره با هم تعامل داشته اند و نظریه های علمی جدید در تغییر نگرش انسان ها نسبت به جهان مؤثر بوده است. در قرون وسطی جهانبینی ارسطویی، اندیشه حاکم بر تفکر مسیحی در اروپا بود. بعد از رنسانس و انقلاب صنعتی در اروپا و پیدایش مکانیک نیوتنی جهانبینی مکانیکی به تدریج جایگزین جهانبینی ارسطویی شد. این دیدگاه نگرش انسان را نسبت به مداخله خداوند در جهان آفرینش تغییر داد و به تدریج به نظریه هایی دال بر عدم ضرورت وجود خداوند منتهی شد. با توجه به اینکه اعتقاد قلبی به وجود خداوند اساس و مبنای التزام به دستورات او در زندگی دنیایی و تأمین سعادت اخروی برای انسان هاست، تحمل سختی ها و مشقت های دنیا را برای وصول به مواهب اخروی برای انسان ها قابل قبول می سازد و بنابراین آثار روانی و اخلاقی بسیار مطلوبی برای آنها دارد. بنابراین هر جهانبینی و نگرشی که حضور و مداخله خداوند در امور جهان را کم رنگ و غیر ضروری جلوه دهد یا منکر ضرورت نیاز جهان به خالق یکتا شود یقیناً سبب از بین رفتن سعادت دنیوی و اخروی انسان ها خواهد شد. بنابراین ضروری است که جهانبینی مکانیکی که در آن مداخله خداوند در تدبیر جهان غیر ضروری به نظر می رسد، مورد بررسی و نقد قرار گیرد. ما در این تحقیق مبانی نگرش مکانیکی نسبت به جهان را تبیین نموده و تأثیر آن را بر تغییر دیدگاه های دینی انسان ها بررسی می کنیم. سپس با توجه به مبانی حکمت متعالیه و اصول فلسفه ملاصدرا، دیدگاه فلسفه مکانیکی را مورد نقد قرار خواهیم داد.
۶۱۹۲.

ابعاد ابتکاری نظریه مثل در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهره مندی افلاطون ملاصدرا ثبات تقلید مثل تجرد کلیت

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۱۷۸۳ تعداد دانلود : ۶۵۶
تبیین مبتکرانه ملاصدرا از نظریه مُثل اهمیت خاصی دارد؛ زیرا او می کوشد تا با استفاده از اصالت و تشکیک حقیقت وجود، تبیین جدیدی از چیستی، جایگاه و کارکردهای مُثل ارائه دهد که متفاوت از رویکرد گذشتگان و حتی افلاطون است. او ضمن پذیرش اصل وجود مُثل، با رویکردهای مختلف وجودشناختی، معرفت شناختی، عرفانی و دینی به اثبات آن ها و ویژگی هایشان در نظام کل هستی می پردازد. از جنبه وجودشناختی، نشان داده می شود که به امر ثابتی نیاز است تا وحدت، ثبات و غایت حرکت جوهری موجودات مادی را تضمین نماید. از جهت معرفت شناختی، استدلال می شود که در ادراک عقلانی، نفسِ انسان نمونه های عالی و مجرد اشیای جسمانی را مشاهده می کند که همان مثل افلاطونی اند. در رویکرد عرفانی مُثل افلاطونی شبیه اعیان ثابته و صفات الهی در نظر گرفته می شوند. در رویکرد دینی نیز به آیاتی از قرآن استناد می شود که طبق برداشت صدرایی اصل موجودات این جهانی را در عالمی مجرد می دانند. ملاصدرا در همه این تعابیر، رابطه وجودی چون علیت و معرفت شناختی چون تقلید و بهره مندیِ اشیای جسمانی از مثل را مد نظر دارد و با استفاده از مراتب تشکیکی عوالم، شکاف بین عالم جسمانی و عقلانی مثل را از بین می برد. همچنین تلاش ملاصدرا برای تبیین دقیق تر مثل افلاطونی منجر به در نظر گرفتن عالم مثال می گردد که واسطه بین عالم محسوس و معقول است. در این جستار تلاش می شود تا جنبه های ابتکاری تبیین ملاصدرا از نظریه مثل بررسی گردد و میزان موفقیت او نشان داده شود.
۶۱۹۴.

اثربخشی تدریس مبتنی بر الگوی چرخۀ یادگیری هفت مرحله ای بر بهبود مهارت های تفکر نقادانۀ دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روش تدریس مدل چرخۀ یادگیری هفت مرحله ای روش سنتی مهارت تفکر نقادانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۴ تعداد دانلود : ۵۴۱
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تدریس مبتنی بر الگوی چرخۀ یادگیری هفت مرحله ای در درس علوم تجربی بر بهبود مهارت های تفکر نقادانۀ دانش آموزان پسر پایۀ اول دورۀ اول متوسطه است. روش پژوهش از نوع شبه آزمایش و از طرح دوگروهی نامعادل با پیش آزمون پس آزمون است. 52 دانش آموز پسر در دو کلاس پایۀ مذکور در شهر کرمانشاه در این پژوهش مشارکت داشتند که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و از این تعداد 25 نفر در گروه آزمایش و 27 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش با مدل چرخۀ یادگیری (الگوی هفت مرحله ای) و گروه کنترل به روش تدریس سنتی (معمول) آموزش دیدند. مدت این دوره 8 هفته بود. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسش نامۀ مهارت های تفکر نقادانۀ کالیفرنیا (فرم ب) بود. برای تحلیل داده های آماری از تحلیل کوواریانس یک راهه (ANCOVA) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزانی که با مدل چرخۀ یادگیری آموزش دیده بودند در مقایسه با دانش آموزان آموزش دیده با روش تدریس سنتی مهارت تفکر نقادانۀ بالاتری داشتند. هم چنین، تحلیل هر یک از مؤلفه های تفکر نقادانه در دو گروه نتایج نشان داد که در مؤلفه های تحلیل، تفسیر، ارزش یابی و استنباط بین دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد، اما در مؤلفۀ استنتاج تفاوت معناداری بین دو گروه به دست نیامد.
۶۱۹۵.

نظریه انگیزش الهیِ زاگزبسکی درباره نسبت دین و اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دین اخلاق زاگزبسکی نظریه انگیزش الهی انگیزه های الهی تشبه به خدا آموزه تجسد

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
تعداد بازدید : ۱۳۰۶ تعداد دانلود : ۱۰۷۹
نظریه انگیزش الهی نظریه ای است اخلاقی با بنیاد الهیاتی که در تلاش است، با خوانشی نو–ارسطویی و انگیزش–محور، نسبت بین دین و اخلاق را در چارچوب الهیات مسیحی تبیین کند. این نظریه که لیندا زاگزبسکی آن را مطرح کرده است، گونه ای نو از اخلاق فضیلت مدار را عرضه می کند که در آن انگیزه های الهی، به خصوص انگیزه عشق، بنیادِ حیات و زیستِ اخلاقی اند و این انگیزه ها هم به لحاظ وجودشناختی و هم به لحاظ تبیین شناختی پایه تمام اوصاف و ارزش های اخلاقی در نظر گرفته می شوند. این نظریه برای پیش برد مقصد خود از پنج گام بهره می برد. در گام اول تشخص خدا را اثبات می کند. در گام دوم نشان می دهد که خداوند از عالی ترین فضایل و انگیزه ها بهره مند است. در گام سوم انگیزه خداوند در فعل خلقت را انگیزه عشق معرفی می کند و آن را پایه ای ترین انگیزه الهی به شمار می آورد. در گام چهارم آموزه تشبه به خدا را پی گیری می کند و بر نقایص جدی این آموزه تأکید می کند. در گام آخر تلاش می کند تا این آموزه را با آموزه تجسد مسیح عجین کند و از نقایص آن بکاهد.
۶۱۹۶.

مطالعه تطبیقی در مورد کلی و جایگاه آن در منطق ارسطو ، فرفوریوس و ابن سینا

کلیدواژه‌ها: ارسطو ابن سینا کلی مقولات فرفوریوس ایساغوجی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطو
تعداد بازدید : ۱۸۰۰ تعداد دانلود : ۱۵۴۷
پژوهش حاضر نگاهی اجمالی و کلی به ریشه های هستی شناسانه و ابداعات منطقی ارسطو، فرفوریوس و ابن سینا در حوزه کلیات است. ارسطو با نگاهی هستی شناسانه در رساله مقولات بررسی کلیات را بعنوان مقدمه ای بر منطق خود آورده است و این بدان جهت است که منطق و متافیزیک ارسطو غیرقابل تفکیک اند. به زعم وی مقولات اقسام وجود هستند و کلیات مراتب وجود در هر مقوله اند. فرفوریوس با تفسیری مختصر بر مقولات ب ه نام ایساغوجی و مطرح کردن کلیات خمس مقولات ارسطو را منطقی صرف می کند و در نهایت نشان می دهد که دیدگاه های هستی شناسانه افلاطون و ارسطو با هم سازگارند. به عبارتی هستی شناسی غیر افلاطونی ارسطو را در مقولات تغییر می دهد و مقولات را به منطق محدود می داند. از سوی دیگر بینش ابداعی ابن سینا دیدگاه های افلاطونی فرفوریوس، دیدگاه ارسطو و برخی آراء رواقی را در خود جمع می کند. یافته های این پژوهش حاصل بررسی تطبیقی دیدگاه های این سه فیلسوف است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که اختلاف دیدگاه این سه تن و نوآوری های آن ها در مسئله کلیات در اصل به جهت در نظر گرفتن مقسمی متفاوت برای مقولات می باشد. بطوریکه در نظر گرفتن وجود بعنوان مقسم مقولات در ارسطو موجب تفکیک ناپذیری منطق و هستی شناسی وی می شود. در فرفوریوس با در نظر گرفتن لفظ بعنوان مقسم مقولات این رساله، رساله ای منطقی می شود. سازگاری که ابن سینا بین دیدگاه های فرفوریوس، ارسطو و رواقیون برقرار می کند هم به جهت در نظر گفتن مفهوم بعنوان مقسم کلیات می باشد.
۶۱۹۸.

ماتریالیسم و امکان آگاهى(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: رفتارگرایى ماتریالیسم تعین گرایى فیزیک گرایى معرفت شناسى طبیعى شده

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر مارکسیسم و ماتریالیسم آلمانی (قرن 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۴۱۱ تعداد دانلود : ۱۱۱۷
ماتریالیسم نوعى انحصارگرایى در حوزه وجود است که در دوران مدرن نخست در چارچوب فلسفه هاى مکانیکى و با تکیه بر اتمیسم طرح شد. با اینکه این بیان از ماتریالیسم به دلیل جزم اندیشى حاکم بر آن اکنون طرفدار چندانى ندارد، هنوز پیش فرض هاى ماتریالیستى در معرفت شناسى حضورى پررنگ دارند. این نوشتار با نگاهى انتقادى به بررسى لوازم این پیش فرض ها در ارتباط با دو مؤلفه آگاهى و اختیار مى پردازد. در این مسیر از فیزیک گرایى، رفتارگرایى، الگوى کامپیوترى ذهن و معرفت شناسى طبیعى شده به منزله رویکردهایى ماتریالیستى که در معرفت شناسى معاصر حضور دارند بحث خواهد شد و در نهایت لازمه مشترک این رویکردها مبنى بر تعین گرایى و امکان پیش بینى رفتارهاى فردى و جمعى انسان ها مورد نقد قرار خواهد گرفت. روش بحث، تحلیلى است و نتیجه این پژوهش بر ناکارآمدى رویکردهاى ماتریالیستى در حوزه علوم انسانى تأکید دارد.
۶۱۹۹.

مبانی نظری و مفهوم انسان معنوی در اندیشه ابن سینا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علامه طباطبایی ابن سینا انسان معنوی مبانی نظری انسان معنوی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : ۲۵۴۳ تعداد دانلود : ۱۲۰۰
انسان در دنیای معاصر، نیازمند تدوین الگو و سبک معناداری از زندگی است تا با رصد نقطه تعالی و کمال، بر محور آن حرکت کند و به مسیر هدایت رهنمون شود. رسیدن به چنین گونه ای از زندگی که بسیاری از انسان شناسان و فیلسوفان الهی و حتی غیر الهی بر ضرورت آن تأکید کرده اند، نیازمند ارائه الگوی شایسته ای از شخصیت انسان به نام «انسان معنوی» است. پژوهش حاضر به تبیین و تحلیل دیدگاه های دو اندیشمند و فیلسوف اسلامی ابن سینا به عنوان یک متفکر عقل گرا و علامه طباطبایی در مقام یک حکیم صدرایی با نگرش دینی درباره مبانی فکری انسان معنوی پرداخته و با شاخص قرار دادن عقل و وحی، مفهومی از انسان معنوی را ارائه نموده است. ازجمله مهم ترین مبانی فکری انسان معنوی در نگرش سینوی، مرجعیت عقل، خیریت و حقانیت محض حق تعالی، سریان عشق در کائنات و تکامل تدریجی عقل است. در منشور فکری علامه نیز مهم ترین مبانی فکری انسان معنوی عبارتند از: وحدت وجود، مبدئیت محض حق تعالی، شرافت نفس ناطقه، فطرت الهی و فقر محض کائنات. مفهوم انسان معنوی در حکمت سینوی به وجهی معادل «انسان معقول» و در اندیشه علامه طباطبایی، بیشتر دارای صبغه دینی و مبتنی بر گرایش های فطری است. گرچه انسان معنوی موردنظر آن دو به لحاظ گرایش های متافیزیکی شان، دارای وجوه مشترک زیادی است، اندیشه علامه طباطبایی به دلیل تکیه بر تعالیم دینی در کنار دریافت های عقلی، برجستگی خاصی دارد که می توان آن را هم تراز با انسان دینی (الهی)، انسان فطری و طبیعی لحاظ نمود.
۶۲۰۰.

بررسى دیدگاه کوآین درباره «وجود محمولى»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صدرالمتألهین وجود محمولى سور ویژگى این همانى خودشکن کوآین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷۰ تعداد دانلود : ۷۸۹
اگر بگوییم پگاسوس وجود دارد، گرفتار همان گویى شده ایم و اگر بگوییم پگاسوس وجود ندارد، گزاره اى خودشکن ساخته ایم؛ زیرا لفظ پگاسوس اشاره به شیئى در خارج دارد. کوآین در تلاش براى حل این عویصه، به تبع دیگر فیلسوفان تحلیلى، با اعتقاد به اینکه گزاره هاى وجودى از نوع گزاره هاى این همانى هستند، به لحاظ فلسفى منکر ویژگى بودن وجود، و به لحاظ منطقى منکر محمول واقع شدن وجود شده، و ایفاگرى نقش سور را حداکثر مقام کارکرد وجود دانسته است. گرچه انکار وجود محمولى از هیوم و کانت آغاز شده است، این داستان در کار کوآین و دیگر فیلسوفان تحلیلى به اوج رسیده است. با معیار قرار دادن دیدگاه صدرالمتألهین مبنى بر تفکیک میان ثبوت الشى ء در هلیات بسیطه و ثبوت شى ء لشى ء در هلیات مرکبه روشن مى شود که تلاش کوآین، نافرجام است. به علاوه بحث وجود محمولى، بحثى فلسفى منطقى است و نه، آن گونه که کوآین و تابعانش تصور مى کنند، یک بحث منطقى زبانى. استدلال وى مخدوش است؛ زیرا او گمان میکند هلیات، اعم از بسیطه و مرکبه دلالت بر ثبوت شى ء لشى ء مى کند. همچنین این همانى در نظریه وى داراى ابهام است؛ زیرا پیش فرض این همانى وجود است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان