فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۶۱ تا ۴٬۱۸۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۷ شماره ۷۳
139 - 158
حوزههای تخصصی:
استعاره مفهومی یکی از نظریه های معناشناختی است که با آسان سازی درک مفاهیم فرامادی، دستیابی به فرایند مفهوم سازی یک متن را هدف قرار داده است. قرآن کریم متنی اللهی و دربردارنده تعبیرهای حکیمانه برای انتقال به مخاطب است. این تعابیر به گونه ای است که با کمک استعاره مفهومی، می توان تاحدودی، برخی مفهوم سازی های قرآن را کشف کرد. در گستره کاربست استعاری قرآن، چنین می نماید که استعاره «زندگی تجارت است»، الگوی مناسبی برای به تصویر کشیدن حقیقت زندگی انسان و نقش تسهیل کننده و زمینه ساز استعاره در فهم معانی پیچیده قرآن است. نگاشت از حوزه مبدأ به حوزه مقصد چارچوب اصلی پژوهش حاضر را تشکیل داده و این فرض را مطرح کرده که سود و زیان حقیقی زندگی، بسته به ارتباط با باری تعالی است. فرجام انسان ها در تجارت زندگی و تقسیمشان به سه گروه مؤمن، کافر و منافق و نسبت سود و زیان هر یک، از مواردی است که نگارنده به آنها دست یازیده است.
بررسی انتقادی راه حل های مسئله شرّ بر اساس رویکرد نوتومیستی برایان دیویس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله شرّ یکی از مسائل مطرح در فلسفه دین معاصر است که تقریرهای مختلفی از آن ارائه شده و فیلسوفان خداباور نیز راه حل های مختلفی را برای حل آن ارائه کرده اند. برایان دیویس با نقادی رویکرد الهیاتی فیلسوفان دین معاصر و بر مبنای رویکرد الهیات سنتی آکوئیناس کوشیده است پاسخی مبنایی و متفاوت به مسئله شرّ بدهد. وی با ردّ تصور شخص گرایانه از خدا و نیز نقد یکسان انگاری اخلاق خدا و انسان در فلسفه جدید، اولاً طرح مسئله شرّ در نظر خداناباوران و نیز برخی دفاعیه ها و تئودیسه ها در نظر فیلسوفان خداباور را برنمی تابد، و ثانیاً می کوشد با در پیش گرفتن روش اصلاح رویکردی، یعنی با تحلیل برخی مفاهیم اصلی در الهیات سنتی آکوئیناس مانند «وجود»، «خالق» و «مخلوق»، و تأکید بر نقص معرفتی انسان، پاسخ مبتنی بر الهیات تومیستی به مسئله شرّ را بازسازی کند. به باور وی، با توجه به عینیت خدا و خیر در الهیات سنتی، در خدا و افعال او ممکن نیست شرّی باشد، و بنابراین شرّ موجود یا به نوعی محروم بودن از وجود است یا شامل محرومیتی است و در واقع اساساً امری عدمی است. در این مقاله تلاش کرده ایم نقدهای برایان دیویس به رویکرد الهیاتی فیلسوفان دین معاصر به مسئله شرّ و نیز پاسخ رویکرد اصلاحی برایان دیویس به این مسئله را بررسی کنیم و در پایان به بررسی انتقادی دیدگاه وی بپردازیم. نتیجه این که به نظر می رسد هرچند برخی نقدهای وی به فیلسوفان دین معاصر جدّی است، در عین حال نوع برداشت و تفسیر وی از مبانی تومیسم و نیز راه حل پیشنهادی خود او برای مسئله شرّ نیز چندان راهگشا نیست.
تنقیح مبانی اخلاق دینی و محتوای آن از منظر علامه طالقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
1 - 26
حوزههای تخصصی:
قانون طبیعی نظریه ای در عقل عملی است که در زمینه های عملی فلسفه و الاهیات از آن بحث می شود. نظریه الاهیاتی قانون طبیعی عهده دار تنقیح توصیه های اخلاقی خداوند است و دو خوانش حداقلی و حداکثری دارد. خوانش حداقلی توصیه های اخلاقی خداوند را بر پایه واقعیت هایی طبیعی و عینی «تبیین» می کند و «کشف» همه آن واقعیت ها یا قسمتی از آن ها را در گرو رجوع به منابع نقلی و تاریخی دین می داند. خوانش حداکثری بر آن است که افزون بر «تبیین»، «کشف» توصیه های اخلاقی خداوند نیز در چارچوب قانون طبیعی صورت می گیرد. نوشتار حاضر آثار علامه ملا نظرعلی طالقانی، فیلسوف، فقیه و اصولی شیعی، را بررسی می کند و پس از تنقیح مبانی الاهیاتی، انسان شناختی، معرفت شناختی و متافیزیکی، با بازآرایی اندیشه اخلاقی و الاهیاتی وی، نشان می دهد که نظریه طالقانی ذیل خوانش حداکثری از قانون طبیعی قرار می گیرد.
بازاندیشی در تقریرهای مختلف از راز تسبیح کائنات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
251 - 274
حوزههای تخصصی:
آیات و روایات بسیاری بر این مطلب دلالت دارند که هر آنچه در کائنات است، از ذوی العقول و غیر آن، تسبیح گوی خداوند متعال بوده و هستند. این ظهور یا تصریح، در تاریخ اندیشه اسلامی شرح و بسط های مختلفی را موجب شده است. عارفان، فیلسوفان و متکلمان و نیز مفسران و محدثان هر یک بر اساس مبانی و مشارب خاص خود، به تبیین این موضوع پرداخته اند. آنچه در این نوشتار می آید، نخست بیان اقسام مختلف نصوص دینی و سپس دسته بندی و ارائه هشت رویکرد و نظریه در تبیین آنهاست، به گونه ای که تا کنون در آثار موجود یافت نشده است. در پایان، تحلیل و نقد نظریات به همراه بررسی لوازم هر یک ارائه خواهد شد. نتیجه سخن آنکه، از حیث وجودشناختی سریان نوعی شعور و حیات در تمام مراتب هستی از یک سو و از حیث معرفت شناختی دلالت هر موجودی بر وجود و تنزیه خالقش از سوی دیگر، ما را به پذیرش تسبیح حقیقی کائنات -که مفاد قطعی آیات و روایات است- رهنمون می شود.
ماهیت عرفان اجتماعی با تکیه بر مؤلفه انسان کامل از منظر امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
913 - 937
حوزههای تخصصی:
عرفان اجتماعی مولود طبیعی عرفان اسلامی – اهل بیتی و نیاز ضروری زمان و زمانه ما، به ویژه در تکوین و تکامل تمدن نوین اسلامی است. عرفان اجتماعی در معارف عرفانی مبتنی بر کتاب و سنت، نه تنها در برابر عرفان فردی نیست، بلکه سالک سفر اول سلوکی (سفر از خلق به حق) و سفر دوم سلوکی (سفر از حق در حق به حق) را به سفر سوم سلوکی (سفر از حق به خلق با حق) یکی پس از دیگری پشت سر می گذارد تا به سفر چهارم سلوکی (سفر در خلق به خلق با حق) نائل شود و در حقیقت، بعد از «استکمال وجودی»، مسئولیت «اکمال» و «تکمیل» خلق و دستگیری مردم را بر عهده می گیرد که در سه عنصر: 1. هدایت فکری؛ 2. تربیت اخلاقی - روحی و 3. عدالت اجتماعی امکان بیان و تبیین دارد که انسان کامل مکمل معصوم، در درجه اول و انسان متکامل در درجه دوم، مسئولیت یادشده را بر عهده می گیرند. بنابراین پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که عرفان اجتماعی با تکیه بر مؤلفه انسان کامل دارای چه ماهیتی و شأنی از منظر امام خمینی است؟ در این مقاله با روش نقلی – عقلی، چیستی عرفان اجتماعی را معطوف به جایگاه انسان کامل در هستی و شأن اجتماعی یا ولایت اجتماعی – سیاسی عارف ربانی، تحلیل و تعلیل کرده ایم.
تجربه در فلسفه ابن سینا با مراجعه به کاربست عملی آن در آثار طبیعی او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
245 - 260
حوزههای تخصصی:
ابن سینا در کنار مباحث نظری درباره تجربه، در علوم طبیعی از جمله پزشکی، زیست شناسی و هواشناسی نیز به صورت عملی تجربه را به کار برده است. او در مباحث نظری، احکامی را ناظر به شرایط حصول، مؤلفه ها و کارکرد معرفت تجربی بیان کرده است که از جمله آنها می توان به لزوم مشاهده حسی همراه با تکرار، یقینی بودن و کلیت مشروط معرفت تجربی و استفاده برهانی از معرفت تجربی اشاره کرد. اما بی توجهی نسبت به کار بست عملی تجربه توسط ابن سینا، ما را از رسیدن به تصویر دقیق تجربه نزد او محروم خواهد ساخت. خطا پذیری معرفت تجربی و تأکید فراوان بر مشاهده نظام مند، دو حکمی هستند که ابن سینا در مباحث کاربردی خود به آنها پرداخته و در مباحث نظری او کمتر مورد توجه بوده است.
بازخوانی تأویل ابن عربی از عرش در پرتو حکمت متعالیه و تبلور آن در معماری آئینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر می کوشد تا ضمن واکاوی حقیقت واژه قرآنی «عرش»، به ایضاح معنای حقیقی و مجازی آن پرداخته و تأویل عرش، موضوع استوای حق بر عرش و رابطه آن با انسان کامل در کلام ابن عربی و امام در مکتب شیعه و تفسیر مفسرین حکمت متعالیه از «عرش» در آیات کریمه قرآن را بررسی کرده و سپس به تبیین معانی واژه عرشه، آرکه و آرخه لاتین بپردازد. در واقع، همان گونه که «عرش» در قرآن کریم به معنای حقیقی عرش الله که همان مبدأ المبادی آفرینش است و به معنای مجازی (مثل جنات معروشات یا سقف خانه ها) نیز به کار رفته است، واژه آرخه نیز به معنای مبدأ آفرینش در فلسفه یونان و نیز طاقی و طاقچه در هنر معماری است. در پاسخ به این پرسش که چرا «عرش» در معانی گوناگون به کار رفته است، می توان - برمبنای اصل مراتب وجود در حکمت متعالیه - گفت که حقیقت عرش در هر مرتبه ای از نشیات وجودی، ظهوری متناسب با آن حقیقت دارد و ظهور ناسوتی عرش در عالم، معابد و مساجد، در انفس، وجود عنصری پیامبر و امام و به تبع در انسان های پیرو آنهاست.
ارادة آزاد، برخاسته از جوهر مجرد نفس یا ویژگی ای نوخاسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوخاسته گرایی ویژگی ها علی رغم پذیرش حالات، قوا و علیت ذهنی، منکر جوهر مجرد نفس/ذهن است و نهایتاً حالات ذهنی را ویژگی هایی نوخاسته از شبکه و سیستم فیزیکی-عصبی بدن معرفی می کند و گرچه حالات ذهنی را به بدن و اجزا و خود این شبکه فروکاهش نمی دهد ولی آن ها را در ایجاد و استمرار وجود خود، وابسته به تعاملات سیستم عصبی و شبکه ای اجزای بدن می داند. نوخاسته گرایان ویژگی ها در مورد اراده آزاد، به دو دسته تقسیم می شوند: عده ای آن را یک ویژگی برآمده و نوخاسته از کل سیستم عصبی و شبکه اجزای بدن می دانند و عده ای دیگر علی رغم پذیرش سایر ویژگی های ذهنی منکر وجود اراده آزاد هستند و صرفاً آن را توهم می دانند. این در حالی است که در فلسفه اسلامی با توجه به وجود اراده به اثبات نفس مجرد پرداخته شده است. هدف این پژوهش طرح هر دو ادعای نوخاسته گرایی ویژگی ها در مورد اراده آزاد، و ارزیابی آن با روش تحلیلی، استدلالی و میان رشته ای با نگاهی به استدلال های فلسفه اسلامی بر جوهر مجرد نفس از طریق اراده است؛ و پس از نقد هر دو ادعای نوخاسته گرایان ویژگی ها و نیز نقد و تقویت ادله فلاسفه اسلامی، نتیجتاً با استدلال هایی برتر و با یافته های علمی روز، به اثبات جوهر مجرد نفس از طریق وجود اراده آزاد می رسد.
The Paradigmatic Significance of Perception in Mullā Ṣadrā’s Philosophy of Being(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۴
115 - 143
حوزههای تخصصی:
Ṣadrā presents the usefulness of the faculties of perception governed by the intellect as a fitting paradigm for understanding man’s being in the world in relation to the divine purpose and source of this being. Perception raises challenging questions which, while peripheral to philosophy proper, have contributed to the debate on knowing and being. Dating back to the Presocratics, this debate came to a head in Islamicate civilization, where perception played a paradigmatic role that also put civilization, on a human scale, at the forefront of the philosophical enterprise. Contemporary historians of thought obscure this role when their interpretations of past traditions are too heavily colored by the positivist conception of perception.
بررسی کارکردهای فطرت در اندیشه ی غزالی، در مقایسه با آثار ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۶ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
107 - 125
حوزههای تخصصی:
غزالی در آثار مختلفش، ابراز می کند که هر انسانی بر فطرتی بی نشان (الفطره الاصلیه) متولد می شود اما این والدین هستند که انسان را از فطرت نخستینش به آئین خاصی سوق می دهند. او فطرت را در معانی مختلف و با رویکردهای متفاوت به کار می برد. در رویکرد انسان شناسی دینی، از نظر غزالی، اولاً نمی توان به سادگی پذیرفت که فطرت اصلی انسان که با آن متولد می شود دقیقاً مطابق با اسلام است و ثانیاً برای رسیدن به حقیقت، باید به فطرت اصلی توجه نمود. همچنین غزالی در محک النظر و احیاءالعلوم، با رویکرد منطقی نسبت به فطرت، آن را گاهی مترادف با عقل می داند و گاهی ابزاری شهودی برای فرایند استدلال های منطقی. در جستار حاضر بر آنیم تا به اهمیت مفهوم فطرت در اندیشه ی غزالی و تأثیرپذیری وی در این بحث، از ابن سینا توجه کنیم و نشان دهیم که غزالی، گاهی فطرت را در مباحث انسان شناسانه ی دینی مورد توجه قرار داده و گاهی در مباحث معرفت شناسانه و نیز در برخی از مبادی منطق. از این رو، غزالی و ابن سینا را در متن آثارشان مورد توجه قرار خواهیم داد، البته آثاری که در آنها از فطرت بیشتر سخن گفته اند، تا مقایسه ی دقیق تری میان آراء آن دو در خصوص فطرت داشته باشیم.
ادراک خیالی به مثابه رابطه ای دوسویه میان نفس و عالم خیال از نظر سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
39 - 56
حوزههای تخصصی:
سهروردی ادراک خیالی را اضافه اشراقی بی واسطه نور اسپهبد نفس با صور معلقه عالم خیال مستقل از نفس می داند و در این فرآیند برای هیچ امری حتی صور ادراکی، حیثیت وساطت قائل نیست. بنابراین با حذف مدخلیت صور ذهنی در ادراک خیالی، بحث مطابقت صور ذهنی با متعلَّق خارجی جای طرح نمی یابد. از نظر سهروردی آنچه در ادراک خیالی به عنوان امر جدیدی برای انسان حادث می شود، اضافه اشراقی خاصی است که پیش از این ادراک خاص، فاقد آن بود. در اضافه اشراقی نفس با عالم خیال، حضور بی واسطه صور معلقه در مشهد نفس را می توان جنبه انفعالی نفس و توجه نفس به این حضور را می توان جنبه فعال بودن نفس به شمار آورد و ادراک خیالی از دید سهروردی را آمیزه ای از فعل و انفعال نفس دانست. از نظر سهروردی خیال انسان با عالم خیال رابطه ای دوسویه دارد. از یک سو ادراک خیالی در ارتباط نفس با عالم خیال محقق می شود و از سوی دیگر نفس می تواند صور معلقه خیالی، در عالم خیال مستقل از خود بیافریند. صور خیالی ذهنی با اینکه از دید سهروردی مدخلیتی در ادراک خیالی ندارند، می توانند ابزار نفس برای خلق صور معلقه خیالی و تصرف در عالم خیال که متعلَّق ادراک خیالی همه نفوس است، باشند. رابطه دو سویه نفس با عالم خیال مبین مسائل فکری بسیاری از آفرینش هنری تا حشر جسمانی است.
بررسی بصر محوریِ ملاصدرا در مسئله وجود ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از تاریخ نگاران فلسفه، تفکر یونانی را یک شناختِ بصر محور می دانند. از آنجا که یکی از اضلاع هندسه معرفتی فلسفه اسلامی تفکر یونانی است نگارندگان این پرسش را روبه روی خویش یافتند که آیا شناختِ بصر محور را می توان در جریان تفکر فیلسوفان اسلامی رصد نمود؟ بسیاری از واژگان مستعمل در منطق و فلسفه همانند تصور، صورت، وجود عینی، ظهور، تبیین و.....تداعی کننده و تایید گرِ چنین شناختی است. نگارندگان در این جستار دایره پژوهش خود را محدود به مسئله وجود ذهنی ملاصدرا کرده اند و به این مسئله پرداخته اند که معلومات و مدرَکات ما نه تنها از تاثیر حواس ظاهری در امان نیستند؛ بلکه بیش از دیگر حواس تحت تاثیر قوه بینایی اند. ملاصدرا در مواضعی، خصوصا صور عقلی، سعی در دوری جستن از حس محوری (و بصر محوری) مبتنی بر نظام هستی شناختی و معرفت شناختیِ فلسفه اش می کند، اما به نظر می رسد اگر در خلال بررسی سخنان او در وجود ذهنی پرسشهایی از زاویه ی دیدی خاص مطرح شود، او هم دچار چالش های جدیِ درون سیستمی می گردد. به باور نگارندگان، مقوله شناخت در نظام فلسفی ملاصدرا، دست کم بر پایه آنچه در وجود ذهنی می گوید تحت تاثیر نمودهای حسی معلومات خارجی است و بیش از سایر حواس، بینائیده شده است و این نکته علاوه بر صور جزئی بر صور کلی صادق است.
نقد پاسخ های مایکل تای به آزمون زمین معکوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی کارآمدی تئوری بازنمودگرایانه مایکل تای در پاسخ به یکی از مهم ترین اشکالات می پردازد: آزمون فکری زمین معکوس که نظریه تای در باب تجربه پدیداری را به چالش می کشد. او اما دو پاسخ در برابر این اشکال مطرح کرده که مقاله پیش رو، هر دو پاسخ را به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار داده است.بنا به استدلالات نویسنده مقاله، پاسخ اوّلیه تای به آزمون زمین معکوس– با وجود توانمندی در برابر برخی اعتراضات و صرفنظر از برخی لازمه های عجیبی که دارد – اما با اشکالی مهم مواجه است که در نهایت، خود تای نیز آن را می پذیرد. همچنین پاسخ دوم و نهایی تای با یک مثال خلاف واقع در باب طیف معکوس (که نویسنده مقاله مطرح می کند)، به چالش کشیده و نقد می شود.در نهایت مقاله به این جمع بندی می رسد که تلاش مایکل تای برای نجات تئوری بازنمودگرایانه برون گرا در برابر اشکال زمین معکوس، نتیجه نداده و به نظر می رسد این نظریه همچنان باید در پی پاسخی برای رهایی از اشکال مذکور باشد.
بررسی آراء اندیشمندان پیرامون حدوث و قدم نفس انسانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بحث درباره حدوث یا قدم نفس انسانی، از با سابقه ترین و پرچالش ترین مباحث میان اندیشمندان است. متفکران با مبانی فکری و روش های تحقیقی گوناگون خود، دیدگاه های متفاوتی در این باره دارند. بسیاری از متکلمان اسلامی، قائل به قدم زمانی نفس هستند به استثنای گروه اندکی مانند خواجه نصیر که قائل به حدوث آن است. در بین فلاسفه، افلاطون بنا بر قول به مُثُل، معتقد به قدم نفس است. در مقابل، شاگرد او ارسطو، ابن سینا و شیخ اشراق، با ردّ قول به قدم نفس بصورت برهانی، قائل به حدوث آن هستند. در این میان صدر المتألهین شیرازی نیز قائل به حدوث آن است. البته وی با استفاده از مبانی حکمت متعالیه مانند حرکت جوهری، قائل به حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس است برخلاف ابن سینا که قائل به حدوث روحانی نفس است. عرفا که در مبانی فکری صدرایی سهم مهمی دارند، به نظر می رسد به حدوث جسمانی نفس همراه با اعتقاد به وجود اندماجی آن نزد وجودات برتر خود قائل هستند.
مفهوم «واقعیت» نزد موریس شلیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه همیشه درباره پوزیتیویست های منطقی مورد توجه بوده است، وجوه معرفت شناختی و روش شناختی آنها بوده است. حال قصد داریم با توجه به چالش موریس شلیک و حلقه وین با متافیزیک، وجه هستی شناختی اندیشه او را بازسازی کنیم.شلیک شناخت ما از «واقعیت»، و همچنین «جهان خارج مستقل از ما» را به دو قلمرو شناخت عرفی یا شناخت مورد نیاز در زندگی روزمره و شناخت علمی تفکیک می کند. او با تکیه بر این تفکیک نشان می دهد که چگونه مکتب پوزیتیویسم منطقی در هیچیک از این دو قلمروی شناختی، نیازمند مواجهه متافیزیکی با واقعیت و جهان خارج نیست. در این مقاله اولا به این مساله خواهیم پرداخت که تصور او از واقعیت و جهان مستقل از ما به عنوان مقولاتی هستی شناختی چه بوده است؟ ثانیا، این تلقی از واقعیت بر روش شناسی و معرفت شناسی پوزیتیویسم منطقی چه تاثیری داشته است؟
ارزیابی فلسفی مدل خطی از تمایز علم محض- علم کاربردیمطالعه ای موردی در علم نانو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقسیم بندی علوم به محض و کاربردی سابقه ای دویست ساله دارد. در این مدت، فیلسوفان و مورخان علم و فناوری درگیر این مسأله بوده اند که چه معیاری این دو نوع علم را از یکدیگر متمایز می کند. مدل خطی یکی از قدیمی ترین و رایج ترین مدل هاست که مبتنی بر معیار حاصل از آن، هدف علم محض رسیدن به معرفت است، در حالی که هدف علم کاربردی به کار گرفتن معرفت علمی برای حل مشکلات عملی است. در این مقاله استدلال خواهد شد که مدل خطی برای تمایز علم محض– علم کاربردی در حوزه ی نانو کارآمد نیست. بنابراین، اگر پیش فرض تمایز علم محض از علم کاربردی درست باشد، رسم تمایز در حوزه ی مذکور نیازمند مدلی دیگر است.
بررسی پدیدارشناسی به مثابه مبنای معرفت شناختی اگزیستانسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، منابع معرفتی فلسفه های اگزیستانس بررسی می شود. بدین منظور ابتدا به اختصار پیشینه نظرات درباره ارزش معلومات بشری از یونان باستان تا دوره معاصر و فلسفه قرن بیستم بیان می گردد. و در خلال تبیین این سیر تاریخی، اندیشه پدیدارشناسی و درون ماندگاری به عنوان یکی از منابع معرفتی فلسفه های اگزیستانس رصد می شود. در این بخش شیوه انتقال این اندیشه از کسانی همچون لامبرت و کانت در دوره جدید به نیچه، سارتر و دیگران در دوره معاصر و فلسفه اگزیستانسیالیسم مورد توجه قرار می گیرد. و نقش حلقه واسط این جریان فکری یعنی شوپنهاور، به عنوان شاگرد باواسطه کانت و استاد بی واسطه نیچه برجسته می گردد. سپس جایگاه پدیدارشناسی در میان دانش های همگنش یعنی هستی شناسی، معرفت شناسی، اخلاق و منطق تشریح، و مشخص می شود. که پدیدارشناسی نمی تواند گرایشی در برابر دانش های همگنش باشد؛ زیرا پدیدارشناسی یعنی شناخت پدیده ها و با این وصف جزو دانش شناخت به شمار می آید، نه در مقابل آن. سپس مفهوم لغوی و اصطلاحی، تعریف، ادوار و موضوع پدیدارشناسی واکاوی می شود. و این نتیجه به دست می آید که ارائه تعریف ثابت و یقینی برای پدیدارشناسی، ناممکن است. در پایان، دیدگاه (پدیدارشناسی به مثابه مبنای معرفت شناختی اگزیستانسیالیسم) نقد و بررسی می گردد.
شناخت سواد دانشگاهی؛ چیستی و ماهیت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مفهوم سواد دانشگاهی به طور عمیقی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. به همین منظور دیدگاهی تاریخی با ریشه یابی تکامل سواد دانشگاهی برگرفته از ادبیات نظری مربوطه فراهم خواهیم آورد. با وجود این، از همه مهم تر، در این مقاله به دنبال تعریف سواد دانشگاهی از طریق توصیف دیدگاه ها، رویکردها و الگوهای بسیار متفاوتی که متضمن این اصطلاح بسیار پیچیده است خواهیم بود. سپس به بررسی مفهوم «سواد» برگرفته از «مطالعات جدید سواد» خواهیم پرداخت، گفتمان های دانشگاهی را در ارتباط با حوزه ی سواد دانشگاهی مورد توجه قرار خواهیم داد و به نقش «مهارت زبانی» در توسعه ی سواد دانشگاهی خواهیم پرداخت. در خاتمه ی مقاله، آثار متأخر در زمینه ی سواد دانشگاهی بحث خواهد شد، و موضوع «وضعیت سواد دانشگاهی در نظام آموزش عالی ایران» را با تفسیری انتقادی مورد بررسی قرار خواهیم داد. لذا مجموع مباحث مطرح شده در این مقاله منظری مناسب ارائه می کند که از طریق آن کار تجربی در این حوزه از «توسعه ی دانشگاهی» می تواند مورد تحلیل قرار گیرد.
مبانی و قواعد فلسفی کلام و کتاب الهی در هستی شناسی نوین صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث الهیات، بحث کلام حق تعالی و متکلم بودن خداوند است. این مسیله با روش حکمت متعالیه صدرالمتألهین، تحت عنوان بحث کلام و کتاب در کتب مختلف صدرالمتألهین آمده است. وی با دیدگاهی وجودشناختی و با ذهن انتزاعی و تجریدی خود و با مدد آیات و روایات به بررسی کلام و کتاب الهی پرداخته و از مبانی فلسفی خود در تبیین مسیله بهره جسته است. صدرالمتألهین نگاهی معرفت شناسانه به هستی دارد و اصولاً میان هستی و هدایت های الهی جدایی نمی بیند. عالم و مراتب آن از نظر او، سراسر دلالت و به مثابه الفاظ انباشته از معنایند و براین اساس هر مرتبه از هستی از حیثی کلام است و از حیث دیگر کتاب؛ اما اینها نه شعر و تخیل است و نه صرف شهود عرفانی، و هنر صدرالمتألهین در همین جاست که با رویکرد وجودشناختی، به تبیین فلسفی حکمی این ساحت از هستی پرداخته است که می توان برای آن قواعدی تنظیم کرد. در این مقاله، این قواعد استخراج و تبیین می شود.
بررسی تطبیقی روش علم کلام و فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در صدد تبیین روش دو علم کلام و فلسفه اسلامی و سپس بررسی رابطه روشی میان آن دو است. این دو علم به عنوان دو علم مستقل مانند دیگر علوم اسلامی، در بستر زمان، با یک دیگر تعاملاتی از جمله تعاملات روشی داشته اند. علوم اسلامی (تفسیر، فقه،کلام، فلسفه و …) چون شبکه هایی در هم تنیده هستند که بر یک دیگر بسیار تأثیر گذارند. صرف نظر از دیدگاه های افراطی و تفریطی در این زمینه، می توان گفت از ابتدا تا کنون، بین این دو تعاملاتی نظیر تعاملات تاریخی، تداخل در مسایل، تعاملات روشی و … وجود داشته است. با توجه به عنوان این مقاله، در تحلیل روش این دو علم، به این نتیجه می رسیم که بین روش های کلامی ای که از ابتدا تا کنون، تحولات و تطوراتی داشته اند، یعنی از روش ابتدایی جدلی، شروع و در نهایت، به روش فلسفی و برهانی تحول یافته است و همچنین روش های فلسفه اسلامی که آنها نیز تحولاتی داشته اند؛ یعنی از روش عقلی محض - به سبک روش مشایی فلسفه یونان – شروع شده و تا انواع روش های مشایی اسلامی (بومی سازی روش مشایی اسلامی)، اشراقی اسلامی و حکمت متعالیه صدرایی، تکامل یافته است، مناسباتی وجود داشته و دارد.