ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۶۱ تا ۳٬۳۸۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
۳۳۶۱.

اخلاق در سیاست، پیامد معرفت شناسی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اخلاق کلاسیک ناب گرایی معرفت شناسی مدرن اخلاق در سیاست اقتصاد خشونت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۳ تعداد دانلود : ۴۱۹
این جستار با بررسی انواع مفروض رابطه اخلاق و سیاست، مسأله تقلیل پذیری امر سیاسی به اخلاق کلاسیک را مورد بازبینی قرار می دهد. از این رو پس از کاویدن معرفت شناسی کلاسیک، به نقد پیش فرض های آن می پردازد. سپس به این نتیجه می رسد که هرچند اندیشه مدرن معرفت شناسی را دیگرگون ساخته است اما در رهانیدن اخلاق از پیش فرض های ناب گرایانه به جا مانده از دوران متافیزیکی ناکام مانده است. چراکه معرفت شناسی مدرن با تاریخی دانستن مفاهیم از جمله اخلاق و سیاست از ناب گرایی و اصول مطلق فاصله گرفته است. درحالی که اخلاق کلاسیک در جست وجوی امری ناب هم چنان به دنبال فهرستی از خوب و بدهای از پیش تعیین شده می گردد. در این میان ماکیاولی از اولین کسانی است که لزوم بازنگری در نظام ارزش ها و منطبق ساختن اخلاق با معرفت شناسی مدرن را تشخیص داد. وی ادعا می کند که اخلاق جدید، نه تنها قابل فروکاستن به چند اصل ازپیش موجود نیست، بلکه به عنوان یک برساخت تاریخی، خودش را در موقعیت های مختلف بازتولید می کند. در واقع دستیابی به این اخلاق جدید، در سایه پذیرش شر و سازگاری با طبع زمانه ممکن می گردد. به این ترتیب سیاست نیز فرصتی می یابد تا به هدف اصلی خود یعنی کمینه کردن خشونت بپردازد. پژوهش حاضر ایده «اخلاق در سیاست» را به عنوان اخلاق خاص سیاست ورزی مدرن معرفی می کند.
۳۳۶۲.

نقد نیچه ای پل تیلیش بر دیالکتیک کارل بارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بارت تیلیش نیچه دیالکتیک کریسیس معنا نهیلیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۰ تعداد دانلود : ۵۷۰
یکی از مسائلی که در کلام مسیحی بحثهای دامنه داری را موجب شده، تبیین نحوه رابطه میان دو قلمرو اگزیستانس (جهان اسفل) و ذات (جهان برتر) است. پاسخ به این مسئله از آن جهت که می تواند راه حلی برای معضل بی معنایی و نهیلیسم ارائه دهد، حائز اهمیت است. معنای از دست رفته جهان باید از راه تعامل میان خدا و جهان اگزیستانس به آن بازگردانده شود و از این رو رابطه دیالکتیکی میان این دو قلمرو ظاهراً از هم جدا افتاده می تواند در عین حال دو کارکرد معنابخشی و نجات را ایفا کند. بر اساس پیشنهاد کارل بارت، فاصله ای که جهان را از قلمرو الهی جدا کرده با تکیه بر عقل و قوای بشری قابل عبور نیست و لاجرم باید خود خدا با اراده مطلقش وارد عمل شده و جهان را نجات دهد. در مقابل پل تیلیش معتقد است که همان نظامی که خلقت را موجب شده، از دل خود امکانات نجات را نیز ارائه می کند و این دو نمی توانند بی ارتباط باشند. بدین ترتیب برای نجات لازم نیست که نظام خلقت نقض شده و معنا از فراسوی جهان به آن افاضه شود. با پذیرش اینکه جهان بطور کامل تهی از معنا نیست می توان از جنبه مثبت به آن «آری» گفت هر چند ضرورت «نه» گفتن به ابهامات و تضادهای جهان هبوط یافته همچنان وجود دارد. در این مقاله ضمن بررسی نظریه بارت و نقدهای تیلیش بر آن، نشان خواهیم داد که تیلیش چگونه ایده «آری گویی» نیچه را برای ارائه دیالکتیکی ایجابی به کار می گیرد.
۳۳۶۳.

نسبت نفس و معرفت(نقد علم حصولی) با تاکید بر انتقادهای سهرودی از مشائیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سهروردی مشائیان اشراق نفس معرفت علم حصولی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۰ تعداد دانلود : ۶۵۱
مساله نفس از دیرباز توجه اندیشمندان مختلف را به خود معطوف داشته وموجب پیدایش عقاید گوناگون درباره آن شده است. این پژوهش در قسمت نخست به بیان نظرات فارابی و ابن سینا در مورد «تعریف» پرداخته و سپس انتقادات سهروردی بر فلسفه مشائی را در این زمینه بیان نموده ودر پایان به بیان دیدگاه سهروردی می پردازد. زیرا شناخت نفس و مظاهر و تجلیّات آن اساس و مایه شناخت موجودات به شمار می رود. بعنوان ضرورت انجام می توان گفت نفس ما به چه طریقی به شناخت می رسد؟ مشایین قائل به شناخت اشیاء از طریق مشخص کردن حد ورسم آنها می باشند. سهروردی دیدگاه آنها را مورد نقد قرارداده واینگونه تعریف ها را نادرست می داند و دیدگاه تازه ای برمبنای هستی شناسی خود که مبتنی بر نور است ارائه می دهد.به اعتقاد وی نفس بدلیل نور بودنش نزد خود، ظاهر است ونور هر چقدر که نورانیتش بیشتر باشدخود آگاهی بالاتری دارد.او روشهای استدلالی وعلم حصولی را برای بدست آوردن معرفت کافی ندانسته وشناخت شهودی را لازمه آن می داندو با برابر دانستن نفس با نور به بیان دیدگاه های خودش می پردازد.
۳۳۶۴.

نقش فیلسوف در پدیدارشناسی هگل با نظر به آرای ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی هگل ویتگنشتاین هگل نردبان فلسفه دیالکتیک سلبی دیالکتیک ایجابی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۶ تعداد دانلود : ۴۳۸
در این نوشتار می کوشیم به این پرسش پاسخ دهیم: در پدیدارشناسیِ هگل فیلسوف در رسیدنِ آگاهیِ طبیعی به جایگاه فلسفه چه نقشی دارد؟ برای پاسخ گویی به این پرسش، علاوه بر مقدمه پدیدارشناسیِ هگل به عنوان منبع اصلی، از آرای ویتگنشتاین درباره نقش فلسفه در رسیدن به شناخت نیز استفاده می کنیم. مسئله اینجاست که هگل از یک سو بر آن است که آگاهی در مسیر تکاملی خویش نیازمند نقش فعالِ فیلسوفی است که در پشت آگاهی حضور دارد؛ از سوی دیگر می گوید پدیدارشناسی مسیر خودتکاملیِ آگاهی است و در نتیجه نقش فیلسوف در این میان صرفاً مشاهده گری است. ما نشان دادیم پاسخ گویی به پرسش یادشده در گرو این است که چه خوانشی از دیالکتیکِ پدیدارشناسی داشته باشیم: سلبی یا ایجابی؟ از آنجا که پدیدارشناسی برای هگل نردبانِ رسیدن به فلسفه است، برداشت ما این است که دیالکتیکِ پدیدارشناسی مستعد هر دو خوانشِ سلبی و ایجابی است. در اینجا از قیاس ویتگنشتاین و هگل استفاده کردیم و نشان دادیم سویه سلبیِ دیالکتیکِ هگل همانندی ویژه ای با آرایِ ضدفلسفیِ ویتگنشتاین دارد، و سویه ایجابی رویکردهای هگل است که در مقابلِ مواضع ویتگنشتاین قرار می گیرد.
۳۳۶۵.

نظریه شبح به خوانش ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شبح علم علم به کیفیات علم به معدومات وجود ذهنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰۸ تعداد دانلود : ۴۰۲
پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به پرسش: «رابطه میان علم و نظریه شبح به خوانشِ ملاصدرا چیست؟» شکل گرفت؛ با نگاهی به شبکه واژگانی ملاصدرا و رویکرد وجودی خاص او، می توان تحلیلِ خوانشِ او از نظریه شبح را در مراحل زیر خلاصه نمود: 1. بیان مفاد نظریه شبح و نفی هرگونه تطابق میان وجود خارجی و شبح ذهنی، پذیرش اثر وجودیِ شبح و معرفی شبح به عنوان علت معده حصول علم با نگاه وجودی خاص خود. 2. بیان مفید علم بودن شبح برای کیفیات و معدومات. 3. بیان نقدهای وارد بر نظریه شبح و تحلیل نقدها. 4. طرح نظریه وجود ذهنی که علاوه بر ایجاد علم در معدومات و کیفیات، در سایر موارد وجودی نیز مفید علم باشد. با این تحلیل، می توان این احتمال را به عنوان یافته این تحقیق بیان نمود که تئوری شبح، با اینکه مورد انتقاد جدی ملاصدرا است، با این حال ملاصدرا با نگاهی خاص، از این نظریه به عنوان مرحله ای از مراحل تکامل نظریه وجود ذهنیِ خود بهره برده است، نگارندگان بر این نگاه پافشاری ندارند اما این گونه می اندیشند که در صورت پذیرش این نگاه مسئله صورت جدیدی پیدا خواهد نمود.
۳۳۶۶.

نقش انواع شناخت در نظریه «حیات معقول» علامه جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شناخت حیات معقول عقلانیت علامه جعفری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۱ تعداد دانلود : ۵۲۶
نیاز بشر به سبک درست زندگی، انگیزه و ضرورتی برای تبیین مؤلفه های شناختی آن است. هدف از این پژوهش، پرسش از چیستی و نقش انواع شناخت در نظریه «حیات معقول» علامه جعفری با بررسی توصیفی- تحلیلی آثار مکتوب ایشان است. «حیات معقول» در برابر «حیات طبیعی محض»، نوعی زندگی مبتنی بر تعقل با محوریت عقل عملی و نفی راسیونالیسم غربی است که طیف وسیعی از شناخت های وحیانی، عرفانی، حکمی و علمی را در بر می گیرد. این دریافت ها به شکل حضوری یا حصولی و از راه هایی چون آموزش، تقلید یا تعبد به دست می آیند. معارف یادشده، علاوه بر ارزش ذاتی، واجد هویتی ابزاری برای پرورش استعدادها و هدایت اختیاری انسان اند که پیامد آن ورود به هدف اعلای زندگی یعنی شرکت در آهنگ کلی هستی و به تعبیر دیگر عبادت خداوند خواهد بود. نتیجه اینکه حیات معقول وابسته به مجموعه ای کامل از شناخت های الهی و بشری با درجات ارزشی متفاوت است، مشروط بر اینکه با کمک سازوکارهای عقلی و وحیانی از آسیب های معرفتی و عملی در امان بماند.
۳۳۶۷.

تحلیلی فلسفی از جهان های اعتباری؛ جهان ذهن و جهان ساخت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اعتبار امور اعتباری جهان های اعتباری جهان زیست جهان ساخت جهان ذهن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۱ تعداد دانلود : ۴۲۴
انسان به طور طبیعی و عادی این گونه می اندیشد که با اشیای طبیعی همان گونه که هستند، تعامل دارد. این پندار تا حدودی درست است؛ لکن برخی اندیشمندان متأخر در تبیین لایه ای عمیق تر از حیات انسانی معتقدند که بشر در طبیعت صرف، زندگی نمی کند؛ زیرا بسیاری از اشیا در زندگی این موجود عجیب، معانی طبیعی خود را ندارند و انسان در تعامل با طبیعت این اشیا را آن گونه که هستند در نظر نمی گیرد، بلکه آنها در زندگی انسان معانی ویژه ای دارند که حاصل فاعلیت ذهنی انسان است. این اندیشمندان مسئله زیست انسان در جهان هایی ساختگی را مطرح می سازند و هریک در تبیین آن، راهی ویژه برگزیده اند؛ اما نویسنده پژوهش مفصلی درباره چیستی عمل اعتبار و واقعیت های اعتباری انجام داده و نظریه جدیدی در این زمینه دارد که از آن با عنوان «نظریه واقعیت های اعتباری» یاد می کند. بر پایه این نظریه، انسان بر اساس اموری که می توان آنها را زمینه های اعتبار نامید، برای هر چیزی که با آن تعامل دارد، هویت هایی ذهنی ایجاد می کند که معنا و واقعیت آن شیء برای وی خواهد بود. هویت های ذهنی مزبور وقتی که در کنار هم و به صورت مجموعی در نظر گرفته شوند، جهانی را می سازند که می توان آن را جهان اعتباری یا ساخته انسان دانست. براین اساس انسان در فرایند حیات خود دو جهان اعتباریِ جهان ذهن و جهان ساخت را ایجاد، و در آن زیست می کند.
۳۳۶۸.

بررسی تطبیقی آثار و نتایج نظریه صیانت ذات اسپینوزا و نظریه فطرت علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صیانت ذات حفظ خود فطرت اختیار آزادی و بندگی سعادت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۸ تعداد دانلود : ۳۴۵
اسپینوزا درکتاب «اخلاق»، برای تبیین حیات عقلانی انسان و چگونگی اختیار آدمی، پای قانون صیانت ذات را به میان می آورد. به موجب این قانون «هر شی از این حیث که در خود هست می کوشد تا هستی اش را حفظ کند.» اهمیت این قانون در شکل دادن به نظام اخلاقی و وصول به غایتِ «سعادت انسانی»-که مقصود اصلی اسپینوزا از تلاش فلسفی اوست-روشن می شود. مفاهیمی نظیرآزادی اراده، اختیار، سعادت و فضیلت، مبتنی بر صیانت ذات؛ تبیین نویی پیدا می کنند. در طرف دیگر علامه طباطبایی با طرح نظریه فطرت، اساس نظریه اجتماعی خود را پی ریزی می کند ودر ادامه روش زندگی برآمده از فطرت یا همان دین فطری را مبتنی بر «ساختمان وجودی» ویژه آدمی می داند که انسان باعمل به مقتضای دین فطری در پرتو زندگی عقلانی به حیات طیبه می رسد و نهایتاً در این نظریه مفهوم اختیار و آزادی انسان، مبتنی بر فطرت معنای تازه ای می یابد. در این مقاله سعی شده تا با نگاهی تحلیلی-تطبیقی به بررسی نظرگاه دو فیلسوف و رهیافت های مشترک و متفاوت آنها در عرصه آثار و نتایج دو سنت فلسفی پرداخته شود.
۳۳۶۹.

خوبی، خوش کامی و پذیرش جهان از دیدگاه ویتگنشتاین متقدم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ویتگنشتاین رساله منطق- فلسفی اخلاق خوش کامی پذیرش جهان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۲ تعداد دانلود : ۳۳۹
اخلاق به عنوان یکی از موضوع های مهم و اساسی در رساله منطقی- فلسفی دست کم از سال ۱۹۱۶ ویتگنشتاین را به خود مشغول داشته بوده است. وی «خوبی» را به خوش کامی و «خوش کامی» را به پذیرش جهان تعریف کرده است. با این همه کامیابی چنین برنامه ای وابسته به داشتن درک روشنی از مفهوم «پذیرش جهان» است. نویسنده در این مقاله به بررسی دو تعبیر از این مفهوم خواهد پرداخت. مطابق با تعبیر اول، «فرضیه جهان واقع»، مقصود ویتگنشتاین از «پذیرش جهان» پذیرش و هماهنگی با جهانِ واقع بوده است. بر پایه نظریه جایگزین، یعنی «فرضیه جوهرِ جهان»، منظور پذیرش و هماهنگی با جوهرِ جهان بوده است. موریس و گریور نمونه ای از مفسرانی اند که از فرضیه نخست استقبال کرده اند. در این مقاله نویسنده می کوشد نشان دهد گریور و موریس دلایل مناسبی برای دفاع از فرضیه جهان واقع و مخالفت با فرضیه جوهرِ جهان ارائه نداده اند. در انتها با استفاده از آرای مگینیس راهی برای فهم توضیح «پذیرش جوهرِ جهان» نشان خواهد داد که گرفتار ایراد گریور بر فرضیه جوهرِ جهان نشود. سرانجام استدلال خواهد کرد که به رغم سرنخی که در آرای مگینیس وجود دارد خود وی در فهم ارتباط پذیرش جهان واقع و پذیرش جوهر جهان به خطا رفته است.
۳۳۷۰.

نگاهی انتقادی به تفسیر درمان گرانه (ضدمتافیزیکی) از تراکتاتوس، و خوانش کرکگوری از ویتگنشتاین اول(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ویتگنشتاین کرکگور تفسیر درمان گرانه کُرا دایاموند جیمز کونانت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۸ تعداد دانلود : ۳۰۸
در برابر تفسیر سنتی از تراکتاتوس ، که مطابق آن گزاره های بی معنای تراکتاتوس به دو دسته بی معنای گمراه کننده و بی معنای روشنگر تقسیم می شوند، در دهه 1980 تفسیر جدید درمانگرانه (ضدمتافیزیکی) از تراکتاتوس شکل گرفت که به مخالفت با این ایده مرکزی تفسیر سنتی پرداخت و گفت اولاً تراکتاتوس میان گزاره های بی معنا هیچ تفکیکی قائل نمی شود و همه بی معناها را بی معنای محض می داند و در یک دسته قرار می دهد، ثانیاً هدف تراکتاتوس نه انتقال یک معرفت نظری، بلکه القای یک بینش عملی است. جیمز کونانت، به عنوان یکی از مهم ترین چهره های این نوع از تفسیر، معتقد است که ویتگنشتاین متقدم و کرکگور به نحوی بنیادین همسو هستند و تراکتاتوس را باید کاملاً هم راستا با کتاب آخرین پی نوشت غیرعلمی کرکگور در نظر گرفت و فهمید. در این مقاله، ضمن توضیح برخی از مهم ترین مفردات تفسیر درمانگرانه از تراکتاتوس ، دیدگاه کونانت در مورد خوانش کرکگوری از ویتگنشتاین متقدم را بیان خواهم کرد، که مطابق آن ویتگنشتاین و کرکگور قول به «حقایق بیان ناپذیر» را ناسازگار می دانند و آن را همچون نوعی بیماری تلقی می کنند که باید به درمان آن پرداخت. در پایان نیز به ارزیابی این تفسیر از ویتگنشتاین متقدم خواهم پرداخت و نشان خواهم داد که اولاً این تفسیر در درک مراد ویتگنشتاین از «بی معنا» به خطا رفته، و ثانیاً به آن معنایی که خود این تفسیر به مفهوم «بی معنا» نسبت می دهد نمی تواند پایبند بماند.
۳۳۷۱.

انگیزه ها و استدلال های پریست در دفاع از دوحقیقت باوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دوحقیقت باوری گراهام پریست اصل امتناع تناقض منطق فراسازگار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۷ تعداد دانلود : ۱۴۱۱
دوحقیقت باوری(dialetheism) دیدگاهی است که می گوید برخی از تناقض های صادق وجود دارند. ازآنجایی که در منطق سنتی(ارسطوئی-کلاسیک) اصل امتناع تناقض(LNC) معتبر و برقرار است، این دیدگاه چالش برانگیز است. در این مقاله سعی می شود که مسئله ی اساسیِ دوحقیقت باوری توضیح داده شود، و استدلال ها و انگیزه های گراهام پریست را در عدم پذیرش اصل امتناع تناقض و روی آوردن به منطق های فراسازگار بررسی شود. بنابر این، در بخش های پی در پی، سعی می کنیم وجودِ دوصدقه ها یا تناقض های صادق را در نظام های حقوقی، زبان طبیعی و زبان فرمال و جهان خارج نشان دهیم و دلایل پریست برای پذیرفتنِ آن ها و نقدِ وی از دیدگاه های رقیب را بیان کنیم. با انجام این کارها به نظر می رسد برای مان مشخص می شود به شرط آنکه نقضی بر استدلال های پریست وارد نباشد، دیدگاه پریست در پذیرشِ تناقض های صادق، می تواند پذیرفتنی یاشد. واژگان کلیدی: دوحقیقت باوری، گراهام پریست، اصل امتناع تناقض، منطق فراسازگار
۳۳۷۲.

جستاری بر باخودبیگانگی اگزیستانسیالیستی و تحلیل آن با رویکرد قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اِگزیستانسیالیسم باخودبیگانگی حقیقت انسان قرآن کریم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۷ تعداد دانلود : ۴۷۳
با افول سیطره کلیسا و تردید و انکارِ باورهای منبعث از الهیات کلیسایی و حتی وجود خداوند، به عنوان یگانه هستی بخش و ساماندهنده حیات انسانی؛ اندیشوران غربی بر آن شدند تا با استغنای از هدایت های فرابشری و بر اساس مبانی انسان محورانه، حقیقت و هویت انسانی را بازطراحی کنند. در این مسیر، باخودبیگانگیِ انسان، به ویژه از سوی فیلسوفان اگزیستانسیالیستی مورد توجه جدی قرار گرفت؛ اما ژرفای عمیق و پیچیده حقیقت انسان، تکاپوی اندیشه های خودبنیان را از پیگیری اهداف شایسته و متعالی انسانی عاجز کرده، اهمیت و ضرورت پناهندگی به معارف وحیانی را بیش از پیش جلوه گر کرد. نوشتار پیش رو، با شیوه اسنادی تحلیلی ضمن نمایاندن تلاش های ناتمام اندیشوران وجودگرا در رازگشایی باخودبیگانگی انسان، در صدد برآمده است تا با بهره گیری از آموزه های قرآنی، به پاسخ پرسش اساسی پیرامونِ خود حقیقی انسان و مظاهر با خود بیگانگی او رهنمون شود و برای مصونیت از آن، راهکارهای قرآنی ذکر، توسل، دعا و توبه را ترسیم کند.
۳۳۷۳.

کارکرد خدای قرآن در کفایت کاستی های انسان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خدای قرآن کفایتگری خدا ناتوانی انسان نقش خدا نقش دین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۰ تعداد دانلود : ۳۲۲
«الکافی» (کفایت کننده) نامی از نام های نیکوی خداوند در قرآن است. کفایتگری و حفاظت آسمانی انسان به دست خدای قرآن، جلوه ها و زوایایی متعدد دارد. آیات قرآن، خداوند را حمایتگر انسان در مقابل تهدیدهای طبیعت و اجتماع و کفایتگر وی در زندگی پس از مرگ معرفی می کند. تحقیق حاضر بر آن است تا  بر کارکرد خداباوری در جبران کاستی ها و نقص های انسان تأکید ورزد و ابعاد کفایتگری خدای قرآن برای ایمان داران را بازکاود. بدینسان آشکار می شود که پاسخ دادن قرآن به نیازهای سرشت بشر و وعده کفایت کاستی های او، در پذیرش آموزه های آن از سوی مخاطبان مؤثر بوده است و سرّ نیرومندی قرآن، نیرومندی این نیازمندی ها در آدمیان است.
۳۳۷۴.

کارکرد معرفتی زبان نزد فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فارابی زبان واژه معنا معرفت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۲ تعداد دانلود : ۲۶۴
چیستی «زبان» و و ویژگی های آن، از جمله مسائلی است که از دیرباز ذهن و اندیشه عالمان و متفکران را به خود مشغول داشته است. در این میان، فارابی نخستین متفکر اسلامی است که در آثار خویش به تفصیل به فلسفه زبان و زبان شناسی پرداخته است. اما نوشتار حاضر، ناظر به فلسفه زبان و زبان شناسیِ فارابی نیست که در این باره قبلاً تحقیقاتی به انجام رسیده است؛ بلکه مسئله اصلی آن، نقش و کاربرد زبان در معرفت یا شناخت است؛ یعنی اینکه مقوله زبان به طور کلی چه محصول معرفتی یا شناختی برای انسان به همراه دارد. از دید امروزین، در پاسخ به این مسئله، به ویژه باید به دو دانش توجه کنیم: زبان شناسی شناختی و معناشناسی شناختی، که البته فارابی به این دو دسترسی نداشته است. با این حال، مدعای نوشتار حاضر این است که او کارکرد معرفتی یا شناختیِ قابل توجهی برای زبان درنظر گرفته و ابعاد و ویژگی های مهمی از آن را مشخص کرده است و اگرچه یافته های او در این عرصه در قیاس با دستاوردهای معاصرین، ممکن است ناچیز به نظر آید، اما نقش کاملاً تأسیسی او در این عرصه غیرقابل انکار است. روش تحقیق در نوشتار حاضر، از جهت نحوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای و از جهت نحوه تحلیل داده ها، عقلی است.
۳۳۷۵.

بررسی امکان ردِّ شکاکیت فلسفی با پذیرش برون گرایی معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شکاکیت نسبت به جهان خارج برون گرایی معنایی دور معرفتی پاتنم فرضیه شکاکانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۰ تعداد دانلود : ۴۴۴
برطبق آموزه برون گراییِ معنایی، معنای حداقل برخی از واژگان و در نتیجه محتوای حداقل برخی از حالات ذهنی، تا اندازه ای توسط جهانِ مستقل از ما متعیِّن می شود. برای اولین بار پاتنم تلاش می کند تا با ارائه استدلالی نشان دهد که قبول برون گرایی منجر به ردِّ شکاکیت نسبت به جهان خارج می شود. این استدلال دارای نقایصی است؛ به همین دلیل پس از او برخی از فلاسفه تلاش کرده اند استدلالی جایگزین ارائه دهند که با قبول رویکرد برون گرایی معنایی، در ردِّ شکاکیت نسبت به جهان خارج موفق باشد. با این حال این استدلال ها نیز مصون از نقد باقی نمانده اند. جدای از نقدهایی که پیش تر در مورد این استدلال های برون-گرایانه ارائه شده، در مقاله حاضر تلاش شده تا نشان داده شود که هیچ کدام از این استدلال های برون-گرایانه در ردِّ شکاکیت نسبت به جهان خارج موفق نیستند. از سوی دیگر، با توجه به ایده اساسی استدلال-های شکاکانه در ردِّ امکان حصول معرفت نسبت به جهان خارج، برهانی پیشنهاد شده است که نقدهای وارد بر دیگر استدلال های برون گرایانه در مورد آن کارا نبوده و بر اساس آن می توان به درستی ادعا نمود که قبول برون گراییِ معنایی منجر به ردِّ شکاکیت نسبت به جهان خارج خواهد شد.
۳۳۷۶.

از آن خودسازی و فلسفه ژیل دلوز: جستاری درباره ارتباط تفکر و ضد افلاطون گراییِ دلوزی با هنر مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلوز هنر مدرن ضد افلاطون گرایی بدیو سیمولاکروم بودریار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵۲ تعداد دانلود : ۹۸۰
جستار حاضر تلاشی است برای نشان دادن چند پیوند احتمالی میان نحوه تفکر دلوز و شیوه کار هنرمندان مدرن و پست مدرن. این قیاس در بستر ضد افلاطونگرایی دلوزی تعریف و تبیین می شود تا ببینیم که آیا می توان نسبتی برقرار کرد میان تلاش دلوز برای ضدیت با افلاطون گرایی، خواست او مبنی بر ایجاد یک شیوه تفکر جدید، و آنچه هنرمندان مدرن در عمل انجام داده اند یا خیر؟ در این مسیر پس از تعریف بعضی مفاهیم و نشان دادن اهمیت و کارکرد آنها در هنر مدرن، سعی خواهیم کرد رد پای همان مفاهیم را در اندیشه دلوزی نیز بیابیم. سپس ضدیت دلوز با افلاطون گرایی را با تکیه بر مفهوم وانموده یا سیمولاکروم تبیین خواهیم کرد و به انتقاد بدیو به افلاطون گرایی دلوز نیز به طور مختصر جواب خواهیم داد. در نهایت نیز نشان خواهیم داد که دلوز با تکیه بر این ضدیت و در واقع با استفاده از فرایند هایی فکری که متأثر از نوع مواجهه هنرمندان پست مدرن با موضوع کار خویش است، راه سومی را برای اندیشیدن به دنیای پر از تصویر معرفی می کند؛ راهی که نه رأی به بازگشت و ارتجاع می دهد و نه همچون بودریار آدمی را یکسر در جهانی آخرالزمانی که از تصاویر آگنده است به حال خود وامی نهد.
۳۳۷۷.

محوریت نظام نمادشناسی افلاطون در بازخوانی هستی شناختیِ ارتباط موجودات با خدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اصل خیر افلاطون ایده خدا نماد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴۳ تعداد دانلود : ۵۳۴
افلاطون واژه نماد را به صورت آشکار در مباحث فلسفی خود به کار نبرده است، اما با تدقیق در آثار وی بر اساس اصل حکایت گری نماد از امر نمادینه شده و نوع نگاه وی به هنر و اثر معرفتی آن، می توان به معنای نماد در تفکر فلسفی وی پی برد. اهمیت نظریه ایده که مرکز ثقل نظریه های هستی شناسی افلاطون است، در مفهوم شناسی نماد نقش محوری ایفا می کند، به طوری که رابطه نماد و امر نمادینه شده بر پایه رابطه سایه یا تصویر با اصل و بهره مندی سایه از اصل استوار است. تدقیق در معنای بهره مندی نیز معنای ظهور را دربر دارد که اساس ارتباط نماد و امر نمادینه شده محسوب می شود. بنابراین تحلیل معنای نماد در مستندات افلاطون مؤید این مطلب است که در مراتب جهان هستی نیز روابط نمادین حکمفرما هستند؛ چنانکه محسوسات نماد ایده ها و ایده ها نماد اصل خیر (خدای نظام فلسفی افلاطون) هستند. این پژوهش با ابتنای بر روش تحلیلی - توصیفی و واکاوی آثار افلاطون، جایگاه خدا در هستی و نوع روابط موجودات با او را، با محوریت نظام نمادین تبیین می کند و آشکار می شود که خدا اصل وحدتی است که هیچ گاه نماد چیزی قرار نمی گیرد و شناخت و توصیف ذات او، صرفاً از طریق شناخت نمادها حاصل خواهد شد.
۳۳۷۸.

حکم، گزاره و جمله-نشانه از کانت تا هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکم گزاره منطق کانت بولتزانو بول فرگه هوسرل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۸ تعداد دانلود : ۶۱۶
در این مقاله به تبارشناسی مفاهیم حکم، گزاره و جمله-نشانه و نحوه موضوعیت یابی آنها در منطق در خلال دو جریان اصلی مطالعات منطقی در قرن نوزدهم میلادی می پردازیم. این دو جریان را می توان سنت جبری، که منطق را نوعی از جبر و حساب قلمداد می کند، و سنت نظریه استنتاجی، که استنتاج را جدا از جبر و بنیادی تر از آن می داند، نامید. ما در این مقاله از کانت آغاز می کنیم که تلاش او برای تفکیک منطق از متافیزیک نقش عمده ای بر هر دو جریان داشته است و همچنین پژوهش های او در مورد حکم و انواع آن را می توان نقطه شروع نظریه سنت اسنتاجی دانست. نشان می دهیم که چگونه در یک سنت منطقی مفهوم حکم و در قدم بعدی گزاره مفاهیم مرکزی منطق قلمداد می شوند و در سنتی دیگر مفهوم جمله و به تبع آن مفهوم فرمول درست ساخت و قواعد معطوف به آن محور مطالعات منطقی را شکل می دهد. سیر این تحولات را درآرای کانت، بولتزانو، بول و فرگه پی خواهیم گرفت و نهایتا به تحلیل دیدگاه پدیده شناسانه هوسرل از ماهیت مفاهیم مذکور و نسبت آنان با منطق خواهیم پرداخت.
۳۳۷۹.

بررسی و تحلیل انتقادی دلیل اثبات هیولا و مبانی آن نزد فیاض لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عبدالرزاق لاهیجی هیولا برهان مقاومت برهان معارضت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۰ تعداد دانلود : ۴۶۴
لاهیجی در تمامی کتاب های فلسفی و کلامی خود از میان هشت برهان بر اثبات هیولا تنها به برهان وصل و فصل اکتفا کرده است. استحکام این برهان نزد فیاض به حدّی است که بر خلاف دأبش در شرح تجرید بر سر این مسأله از دیدگاههای خواجه فاصله پیدا می کند. وی نقد خواجه را به چالش کشیده است. با وجود آنکه خواجه در کتب فلسفی اش مؤید هیولا است در کتاب تجرید مخالف وجود هیولا است. لاهیجی علت مخالفت خواجه را تبیین کرده است که در این نوشتار به آن پرداخته شده است. این مقاله بر اساس قاعده «الحد و البرهان یتشارکان فی الحدود» دلیل، سپس مبادی تصوری و تصدیقی فیاض در اثبات هیولا را توصیف دقیق و تحلیل انتقادی کرده و نشان داده است مخالفان هیولا از دو قیاس مقاومت و قیاس معارضت در انکار هیولا بهره برده اند. در باره قیاس مقاومت اطلاعات کافی وجود دارد، اما در قیاس معارضت، پژوهش فیاض در بررسی و نقد آن مغتنم و جزء تحقیقات پیشرو در این زمینه است.
۳۳۸۰.

بررسی و نقد تعامل عِلّی نفس و بدن دکارتی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: تعامل علّی اتحاد نفس و بدن حالات ذهنی انسداد علی عدم تعیّن چندجانبه برخورد فیزیکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۲ تعداد دانلود : ۴۶۶
دیدگاه دکارت درباره رابطه نفس و بدن بر اصولی همچون تفاوت جوهری و اتحاد ذاتی آن دو استوار است. دکارت معتقد است، حقیقت انسان، نه به بدن، بلکه به نفس اوست که ویژگی اساسی آن تفکر و آگاهی است. با وجود این آن دو با یکدیگر اتحاد داشته و رابطه ای علّی دارند. دکارت برای تبیین رابطه نفس و بدن از غده صنوبری، اتحاد بین نفس و بدن و گاهی نظریه توازی بهره می برد. شش اشکال عمده بر این دیدگاه دکارت وارد است که عبارتند از: عدم امکان تعامل، عدم تبیین ماهیت اتحاد، عدم تماس فیزیکی، نامعقول بودن علّیت ذهنی، ناسازگاری با اصل انسداد علّی و عدم تعیّن چندجانبه و انکار علّیت بر اساس نظریه توازی. در این مقاله- که با روش اسنادی و تحلیل محتوا صورت گرفته- ابتدا تعامل نفس و بدن از دیدگاه دکارت تبیین می شود و سپس اشکالات شش گانه به این دیدگاه، مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان