مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
ارزش شناختی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر پژوهشی است در باب صحت و سقم مدعای مشهور درباب اینکه نظام معرفتی ابن سینا صرفاً عقلانی محض است. نگارنده در این مقاله با برسی آثار ابن سینا مدعی است برخلاف آنچه در جامعه علمی ابن سینا را فیلسوفی صرفاً عقل گرا و برهان محور می دانند، ایشان صرفاً به لحاظ رو شناسی تکیه بر عقل و برهان، به عنوان روش حقیقی فلسفه دارد اما از حیث معرفت شناختی و ارزش شناختی، نه تنها ابن سینا عرفان و شریعت را رد نمی کند، بلکه آن را واجد جایگاهی مهم تلقّی می نماید و همواره از این دو حیث، آنها را مورد اشاره قرار و پر اهمیت جلوه می دهد. بنابراین، سخن مشهور در باب نظام فلسفی صرفا عقلانی شیخ الرئیس، تنها از جنبه روش شناختی آن تأیید می گردد اما از حیث جنبه های معرفتی و ارزش شناختی، به هیچ عنوان نمی توان تأیید کرد که ایشان بر مباحث عملی و عرفانی و نیز شرع مقدس و آموزه های وحیانی، تأکید نمی ورزد. همچنین، برخلاف آنچه برخی معتقدند ابن سینا در اواخر عمر راه به سوی عرفان و حکمت عملی می گذارد، نگارنده مدعی است ایشان از همان ابتدا به مباحث عملی و عرفانی توجه داشته اند و نوشته های ایشان در دیگر کتبی که بسیار قبل تر از اشارات نگاشته اند، شاهدی بر این مدعاست.
شناخت گرایی ادبی و پیوند میان ارزش شناختی و ارزش ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۰
39-65
حوزه های تخصصی:
سنتی در نقد و نظریه ادبی و نیز در بحث های فلسفه ادبیات معاصر وجود دارد که قایل به افتراق میان ارزش زیبایی شناختی آثار ادبی و ارزش شناختی آن هاست. بنا به این نظرگاه، حتی اگر اثری برخوردار از ارزش شناختی باشد، این امر چیزی به ارزش ادبی آن اضافه نمی کند و از دیگر سو نادرست یا ناموجه بودن نظرگاه ها یا چشم اندازهای مطرح در اثر ادبی خللی به ارزش زیبایی شناختی آن وارد نمی کند. در این مقاله به نفع موضع مقابل، یعنی دیدگاه شناخت گرایان ادبی، استدلال و سعی شده است با تشبث به آزمایشی فکری و مفهوم جهان های ممکن، نشان داده شود که قایل شدن به این افتراق چندان موجه نیست. همچنین برای تقویت جنبه اثباتی مقاله در بخش آزمایش فکری، این اندیشه بیان و صورت بندی می شود که فهم چندصدایی به مثابه مزیتی زیبایی شناختی بدون لحاظ کردن جنبه های شناختی آثار ادبی، معنای محصلی ندارد . سپس به استدلال نهادی به مثابه قوی ترین استدلال علیه موضع شناخت گرایان ادبی پرداخته شده است و اشکالات جدی آن در چارچوب نظریه ادبی و فلسفه ادبیات مطرح شده است. ماحصل مقاله موجه داشتن این نظرگاه است که ارزش شناختی بر ارزش زیبایی شناختی اثر می افزاید و توجه به این امر راه را بر درک دقیق تر و جامع تری از ارزش آثار ادبی می گشاید.
بررسی تحلیلی مبانی ارزش شناختی تعلیم و تربیت اسلامی ازمنظر استاد مطهری به منظور تدوین الگوی مدرسه ی مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف معرّفی الگوی مدرسه ی مطلوب براساس تحلیل مبانی ارزش شناختی استادمطهری (ره) به نگارش درآمده است. نوع پژوهش، پژوهش تربیتی از نوع بنیادی-کاربردی و روش مورد استفاده، تحلیلی-استنباطی بوده و با استفاده از روش کتابخانه ای (واقعی ومجازی) اطّلاعات جمع آوری و ابزار گردآوری اطّلاعات نیز فیش برداری است. ابتدا مفهوم تعلیم و تربیت اسلامی، الگو، ارزش شناختی و مدرسه ی مطلوب تعریف و سپس مبانی ارزش شناختی از منظر شهیدمطهری(ره) مورد بررسی قرار گرفته و استخراج شده است و در ادامه الگوی مدرسه ی مطلوب با نگاه تحلیلی به مبانی ارزش شناختی استاد، استنباط و ترسیم شده است. یافته های پژوهش نشان داد که: از منظر استادمطهری، مدرسه ی مطلوب، مدرسه ای است که انسانیّت، پذیرش ارزش ها درفضایی آکنده از آرامش، تکریم و احترام فراگیران، آموزش رفتاری توام با تدبر و تامّل در مقابل ارزش ها، مادی نبودن صرف ارزش ها، تدوین اهداف ارزشمند و پرجاذبه، توام بودن علم و عمل، اخلاق محوری، پرورش انسان های صاحب درد دوری از حق، طالب کمال مطلق ، پرورش مصلحان اجتماعی عابد و عالمان مصلح اجتماعی، انسان های آزاده، ، مسئولیّت پذیر، تقویت اراده ی دانش آموزان، عدالت محوری، احقاق حق، تقویت عاطفه ی به جا و توجّه به برنامه های عبادی، تقویت و پرورش جنبه های هنری و خلّاقیت و درس شرف و انسانیت و معنویت و تعادل در ارزش ها از جمله آموزه های مدرسه ی مطلوب می باشد.
معمای معرفت بخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش محوری فرگه در مقاله در باب معنی و مدلول آن است که چگونه می توان تفاوت معرفتزایی جمله هایی به فرم a=a را از a=b توجیه کرد.a=a تحلیلی و پیشین است در حالی که a=b پسین است و ارزش شناختی متفاوتی دارد. نظریه معنی (sense) و مدلول فرگه برای پاسخ به همین پرسش طرح می شود.سنس نحوه رسیدن به یک مدلول است و تفاوت راههای رسیدن به یک مدلول توجیه گر چگونگی معرفتزایی اینهمانیهای تجربی است.در سنت تحلیلی توجیه معرفتزایی نقطه قوت نظریه فرگه محسوب می شود.ما بر آنیم استدلال کنیم که اگر ساختار منطقی پیشنهادی فرگه برای اینهمانیهای تجربی را مفروض گرفته و نظریه معنی و مدلول او را بپذیریم، آنگاه اساسا جایی برای کشف تجربی باقی نمی ماند.کشف تجربی در حالتی معنی پیدا می کند که ساختار منطقی متفاوتی به جمله های مورد بحث فرگه نسبت دهیم و در این صورت دیگر نیازی به نظریه معنی و مدلول نخواهیم داشت.
بررسی انتقادات به «روش انتقالی» بلور در مورد نظریۀ «معرفت عینی» پوپر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
211-233
حوزه های تخصصی:
جامعه علمی، مانند هر اجتماع دیگری، متشکل از ساختار های اجتماعی مربوط به خود است که برای شناختن آن می بایست، به شناختن موضوعاتی مثل سیر تکامل تاریخی آن، ساختار علم و... همت گماشت. در همین رابطه، مطلبی که از اهمیت ویژه ای برخوردار است مساله هنجار ها در علم –مجموعه ای از ارزش های بنیادین حاکم بر جامعه های علمی_ است. هنجار ها در علم از آن جهت مهم هستند که به عقیده برخی ساختار رفتار در جامعه علمی را توصیف می کنند. نسبت به مساله هنجار ها در علم، رویکرد های متفاوتی وجود دارد. دو نظریۀ مهم در این بین عبارت اند از دو نظریه ای که کارل پوپر و دیوید بلور به آن ها پرداخته اند: الف) هنجارها در علم حاصل توافقی اجتماعی اند. (بلور، 1991) و ب) هنجارها در علم اموری انتزاعی و افلاطونی هستند. (پوپر، 1972) در این نوشتار قصد دارم علاوه بر شرحی کلی بر نظریات پوپر و بلور، انتقاداتی که از سوی مدافعین پوپر بر بلور وارد شده است را بررسی نمایم.
بررسی تحلیلی ادله همگرایانه و واگریانه در تقریب بین ادیان با تأکید بر مبانی ارزش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
121-136
حوزه های تخصصی:
شباهت ها و تفاوت های ادیان دو رویکرد «همگرایانه» و «واگرایانه» در گفت وگو و تقریب میان پیروان ادیان به وجود آورده است. هر دو رویکرد برای خود دلایلی دارند. این نوشتار بعد از مباحث مقدماتی، به معرفی دو رویکرد اصلی در تقریب ادیان پرداخته و دلایل رویکرد «واگرایانه»، از قبیل طبیعت انسان ها، تفاوت در مبانی ادیان، تفاوت در خاستگاه تقریب میان ادیان و دلایل نقلی را بررسی کرده است. در ادامه مبانی ارزش شناختی تقریب با مباحث ذاتی یا غیری بودن ارزش تقریب، مطلوبیت عمل و انگیزه در رویکرد «همگرایانه» مطرح و این رویکرد تقویت می شود. این تحقیق با رویکرد توصیفی تحلیلی، کوشیده تا کارکرد رویکرد همگرایانه را فراتر از رفع سوءتفاهم ها، به مثابه عامل مهم بسیج فرصت ها و توانایی ها ببیند و این ظرفیت در جهت کمال انسانی و جامعه دین داران، با سرمایه فطرت توحیدی ملاحظه شود.