ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۰۱ تا ۲٬۹۲۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
۲۹۰۱.

واکاوی دین پژوهیِ شریعتی با تاکید بر دو مفهوم تشیع علوی و تشیع صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تشیع علوی تشیع صفوی اسلام نظام شیعه نظام اسلام حرکت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۹ تعداد دانلود : ۴۳۹
این مقاله این مسئله را مورد بازیابی و بررسی قرار داده که مبنای بحث شریعتی در گفتمان خویش، از تشیّع چیست. دو مفهوم تشیّع علوی و تشیّع صفوی در نگاه شریعتی باید در قالب دیالکتیک نهضت و نظام، مفهوم سازی شود. او مفاهیم تشیّع علوی و تشیّع صفوی را معادل یا در قالب بحث جامعه شناختیِ تبدیل حرکت به سازمان، مفهوم سازی می کند و از این روی می گوید تشیّع دارای دو دوره کاملاً منفک و جدا از هم است؛ یکی دوره از قرن اول، که خود، تعبیری از اسلام حرکت است در برابر اسلام نظام (تسنّن) تا اوایل صفویه، دوره نهضت و حرکت شیعه است و دیگری از دوره صفویه تا امروز که دوره تبدیل شدن شیعه حرکت به شیعه نظام است. او معتقد است می توان قانون تبدیل حرکت به نظام که در جامعه شناسی یک قاعده شناخته شده است را بر سیر تطوّرات تشیّع سوار کرد و از آن برای فهم انحطاط جامعه ایران بهره برد. به سخن دیگر، انحطاط جامعه ایرانی در قالب تحولات فرمیک تشیّع، موضوعی است که شریعتی آن را طرح می کند و به زعم خویش با برساختن مفهوم تشیّع علوی و بازگشت به تشیّع علوی می توان راه های عبور از انحطاط را به مثابه یک نقشه راه ترسیم کرد. روش مطالعه در این مقاله، روش تجزیه و تحلیل متون است.
۲۹۰۲.

جایگاه سوبژکتیویسم اخلاقی در اندیشه نیچه و لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیچه لویناس سوژه دیگری اخلاق قدرت رنج

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۹ تعداد دانلود : ۴۷۰
نیچه و لویناس از برجسته ترین فیلسوفان معاصر هستند که بر ضرورت گذر از سوبژکتیویسم عقلانی تأکید کرده اند. آن ها به دنبال تلاش برای اندیشه دوباره در باب معنای اخلاق در جهانی بودند که نه دین و نه فلسفه های اخلاقی دیگر نمی توانستند مراجع یقینی و محکمی را برای بحران انسان معاصر ایجاد کنند. لویناس و نیچه هر دو در تلاش برای معنای سوبژکتیویته، بینش های مختلفی ارائه کرده اند و تلاش آن ها در یافتن معنای سوبژکتیویته با ضرورت واسازی معنای اخلاق نیز همراه بوده است. بر همین اساس، با محور قرار دادن ابَرانسان (نیچه) و دیگری (لویناس) به جست وجوی باز ارزش گذاریِ ارزش ها (نیچه) و مسئولیت اخلاقی نامتقارن (لویناس) پرداخته و در این راستا، نگاه کاملاً متفاوتی با نگاه سنّتی به اخلاق اتخاذ کرده اند. برغم آن که این دو فیلسوفْ با نقطه نظرهای مشترکی آغاز می کنند ، اما روش ، تفسیر و نتایجشان با هم متفاوت است. نیچه با رویکردی تبارشناسانه ، ارادهٔ قدرت در سوژه فعّال و تولد ابَرانسان را به قصد پایان دادن به تاریخ بسط نیهیلیسمْ مطلوب و عملی شمرده و لویناس با رویکردی پدیدارشناسانه و با طرح مفهوم «مسئولیت نامتقارن» در سوژه منفعل ، پایان تاریخ غفلت از دیگری و سوبژکتیویسم عقلانی را مطرح کرده است. پیشنهاد نهایی این است که نگرش های نیچه درباره انسان ترکیبی از رویکرد طبیعی گرایانه و فراانسان گرایانه است و با تقدم خودگزینی ، نگاهی منفی به دیگری ابراز کرده است؛ در حالی که فلسفه لویناس انسان گرایانه و بیناذهنی است و اخلاق با بازشناسی تقدم دیگری آغاز می شود.
۲۹۰۳.

How to define ‘Moral Realism’(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: moral realism universalizability Cuneo Shafer-Landau moral fixed points reflective equilibrium

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۴ تعداد دانلود : ۲۶۱
Moral realism is the doctrine that some propositions asserting that some action is ‘morally’ good (obligatory, bad, or wrong) are true. This paper examines three different definitions of what it is for an action to be ‘morally’ good (with corresponding definitions for ‘morally’ obligatory, bad, or wrong) which would make moral realism a clear and plausible view. The first defines ‘morally good as ‘overall important to do’; and the second defines it as ‘overall important to do for universalizable reasons’. The paper argues that neither of these definitions is adequate; and it develops the view of Cuneo and Shafer-Landau that we need a definition which is partly in terms of paradigm examples of morally good actions, which they call ‘moral fixed points’. Hence the third and final definition is that an action is morally good if it is ‘overall important to do because this follows from a fundamental universalizable principle, belonging to a system of such principles which includes almost all the moral fixed points; when a suggested fundamental principle is one which would be shown to be very probably true by the exercise of reflective equilibrium over many centuries’.
۲۹۰۴.

مبادیِ فلسفیِ «قواعد» در علومِ اجتماعی از وینچ تا دیویدسن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قواعد کُنش معنادار کنش اجتماعی علیت عاملیت علوم اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۳ تعداد دانلود : ۳۸۴
در این مقاله می کوشم به تحلیلِ فلسفیِ جایگاه و نقشِ «قواعد» در چارچوبِ زندگیِ اجتماعی بپردازم، و نشان دهم که یک علم اجتماعیِ قواعدبنیاد چه مبادی و لوازمی دارد. در این راستا، ابتدا بحثهای کلاسیکِ وینچ دربابِ «کنشهای معنادار» را بازسازی می کنم، و نشان می دهم که چگونه وینچ با تحلیلِ «زندگی اجتماعیِ قاعده مند» نوعی «جامعه شناسی تفسیری» پی می ریزد. سپس به سه نقدِ اصلی به استناد به «قواعد» به عنوان منبعِ تحلیلهای جامعه شناختی می پردازم، که به نظر می رسد خزانه فلسفیِ وینچ برای پاسخ به آنها کفایت ندارد. در گامِ آخر این ادّعا مطرح می گردد که بسیاری از این نقدها به فقدانِ نوعی «نظریه عاملیت» در «نظریه ساختاریِ» ویتگنشتاینیِ وینچ بر می گردد، و از اینرو می توان با افزودنِ یک نظریه عاملیتِ مقتضی آن نقدها را پاسخ گفت. بدین منظور، ایده های دیویدسن، دیگر فیلسوفِ تفسیرگرای سده بیستم، به عنوان منبعی ارزشمند برای دستیابی به فهمِ بهتری از رابطه کُنشگران با قواعدِ اجتماعی معرّفی می شود.
۲۹۰۵.

توصیف، تحلیل و تبیین معرفتی وحی در اندیشه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وحی نبی قوه متخیله عقل فعال فارابی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۲ تعداد دانلود : ۳۰۹
در تفکر فارابی، قوای ناطقه و متخیله بیشترین کارکرد را در ادراکات وحیانی ایفا می کنند. فارابی وحی را حاصل اتصال قوه ناطقه نبی به عقل فعال و دریافت معقولات از آن دانسته، معتقد است نبی با طی مراتب عقلانی، می تواند صور معقوله از عقل فعال را دریافت نماید. اما در بیانی دیگر، به نقش ابزاری قوه خیال در محاکاتگری از معقولات و حقایق کلی وحی و دریافت عینی و بدون واسطه حقایق جزئی وحی تأکید دارد. هدف این جستار، توصیف، تحلیل و تبیین معرفت شناختی وحی از دیدگاه فارابی است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به بررسی چگونگی ارتباط قوه متخیله با عقل فعال، نحوه تبدیل معقولات کلی و جزئی به یکدیگر در نبی و حکیم و نحوه دریافت معارف وحیانی در نظام معرفتی فارابی پرداخته و در این تحلیل به این مسئله رهنمون شده است که تفاوتی که در اندیشه فارابی پیرامون نحوه افاضات عقل فعال به انسان و نقش قوه متخیله وجود دارد، حاکی از آن است که فارابی وحی را به قوه متخیله نبی تنزل نمی دهد؛ بلکه به علت وجود ضعف در نفس انسان ها، ارتباط نبی و انسان را از راه قوه متخیله امکان پذیر می داند. بنابراین از دیدگاه فارابی، وحی اصالتاً با توجه به قوه ناطقه مفهوم سازی می شود و رکن این ارتباط یعنی تخیل در تعریف وحی نقشی اساسی دارد.
۲۹۰۶.

خوانش بافت محور شهید مطهری از داستان موسی(ع) و خضر(ع) و دلالت های آن در تفکر عقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: داستان موسی و خضر مطهری بافت عقل سلیم تفکر عقلانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۱ تعداد دانلود : ۲۲۹
این پژوهش به خوانش عقلی شهیدمطهری از داستان موسی(ع)وخضر(ع) در قرآن کریم می پردازد. وجه عقلی این خوانش به استفاده از مفهوم فلسفی بافت در تحلیل رفتار طرفین داستان، تحلیل عقلی و غیرباطنی رفتار موسی(ع) و نیز دلالت هایی در تفکر عقلانی وانتقادی است. در نگاه مطهری بافت فکری طرفین داستان از جهاتی قیاس ناپذیر و متمایز از یکدیگر است و آن ها دچار موقعیتی تکافوآمیز هستند. نوع نگاه مطهری به او فرصت داده که از دریچه دید موسی(ع) هم به ماجرا بنگرد و رفتار موسی(ع) را هم در بافت فکری خودش کاملاً موجه ببند. لذا موسی(ع) از سرسپرده ای منفعل و واقعاً ناشکیبا در برخی خوانش ها به مقلّدی مسئول و ممیِّز در پرتو عقل سلیم مبدّل می شود. در این نگاه دیگر پرسش از غلبه خضر بر موسی یا بالعکس از میان می رود و سلوک معقول موسی(ع) در برابر خضر(ع)، به میزان قابل توجهی کارکردهای تربیتی کل داستان را نسبت به دیگر خوانش ها دگرگون می سازد. در خوانش مطهری عموم انسان ها در جهان سه بعدی موسی(ع) زندگی می کنند نه جهان چهار بعدی خضر(ع) که شامل علم به آینده است. آنها در قلمروهای بسیار اندکی صاحب نظرند و در بسیاری قلمروها مقلِّد؛ لذا نه تنها به لحاظ هستی شناختی و معرفتی بلکه به لحاظ روانی هم به بافت فکری وزیستی موسی(ع) نزدیک ترند و می توانند از واکنش های عقلی او الگو بگیرند.
۲۹۰۷.

دریدای لویناسی؛ گذار از هستی شناسی به اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژاک دریدا سنت فلسفی لویناس هستی شناسی اخلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۳ تعداد دانلود : ۵۹۶
در این مقاله به دنبال فهم اندیشه فلسفی دریدا و رفع ابهام آن هستیم؛ پاسخ ما به این ابهام آن است که دریدا را باید پیش از هرچیز در چارچوب مباحثِ امانوئل لویناس فهمید و قرار داد. این جایگذاری درید،ا در نوع خود، بسیار کلیدی است و معنای ضمنی فلسفه او را متفاوت می سازد. دلیل این تحول آن است که در خوانش عمومی دریدا را در درجه نخست وارث نیچه و پس از آن هایدگر می دانند که در افق فکری آن دو و در سنت نقد متافیزیک آن دو قرار می گیرد. لویناسی دیدن دریدا به این معنی است که فلسفه او را گذار از فلسفه هایدگری، یعنی هستی شناسی، به اخلاق بدانیم. یعنی آن که سخن دریدا، بر اساس زبانِ لویناس، در چارچوبِ عدالت قرار می گیرد. مطابق این سخن، سوال اصلیِ مقاله پیش رو این است که چگونه می توان تقدم امر اخلاقی بر هستی شناسی را در فلسفه دریدا نشان داد؟ بر این اساس تلاش فکری دریدا را باید تلاشی برای فراروی از مباحث هستی شناسانه دانست و روش واسازی وی را تحلیلی بدانیم که نه در ساحت هستی که در نیرویِ الزام آورِ امر اخلاقی صورت می گیرد، عملی که رو به بیرون و شناخت آن چه هست ندارد، بلکه به نام دیگری، از آنچه که انجام شده و انجام داده، سخن می راند. بر این اساس، هدفِ مقاله حاضر ایضاحِ تقدم اخلاق بر هستی شناسی به معنای رویکردی درست به فلسفه دریدا می باشد.
۲۹۰۸.

اعتراض هیوم به برهان نظم بر مبنای وجود شر و خداباوری شکاکانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برهان نظم برهان غایت شناسانه هیوم شر خداباوری شکاکانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۲ تعداد دانلود : ۱۱۶۷
در کتاب گفتگویی درباره دین طبیعی، هیوم بر مبنای مشاهده شر در عالم تلاش می کند نشان دهد وجود شر خللی ترمیم ناپذیر در استدلال های طبیعی به سود خداوند ایجاد می کند. موضوع این نوشته این اعتراض عمده هیوم است. در این مقاله، مشخصاً می خواهیم بررسی کنیم که خداباوری، که در پاسخ به مسئله شر از ایده خداباوری شکاکانه دفاع می کند، آیا هنوز می تواند دم از برهان غایت شناسانه (یا نظم) به سود خدا بزند. بر اساس اعتراض عمده هیوم، پاسخ به پرسش فوق منفی است؛ یک خداباور شکاک نمی تواند از برهان غایت شناسانه به سود خدا بهره برد. مسئله این است که پاسخ خداناباور به برهان غایت شناسانه کاملاً شبیه است به پاسخ خداباور شکاک به مسئله شر. اگر پاسخ خداباور شکاک به مسئله شر پذیرفتنی باشد، پس لابد پاسخ خداناباور به برهان غایت شناسانه هم پذیرفتنی است. استدلال می کنیم که لااقل در بادی امر به نظر می رسد که اعتراض هیوم را می توان به صورت ادعای دو نوع تقارن میان نظم و شر بیان کرد. تقارن اول را «دلایل ناپیدای نظم» نامیده ایم و تقارن دوم را «جهل به دلایل خداوند». استدلال می کنیم که اگرچه تقارن اول برقرار نیست، تقارن دوم می تواند نتیجه استدلال غایت شناسانه را تا حد قابل ملاحظه ای تضعیف کند، با این همه ممکن است خداباور از نتیجه تضعیف شده هم چندان ناخرسند نباشد.
۲۹۰۹.

سلامتی و بیماری از منظر پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلامتی بیماری پدیدارشناسی پزشکی بدن زیسته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۵ تعداد دانلود : ۵۰۵
طی دهه های گذشته، توسعه تکنولوژی پزشکی و دغدغه های اقتصادی، همچنین گسترش تخصص گرایی در حوزه سلامت باعث زدودن چهره انسانی این حوزه شده است. این مسئله باعث شده به هنگام معالجه بیمار، تأثیر جنبه های روانی و محیطی بر وی نادیده گرفته شود و کادر سلامت توجه خود را فقط به بدن بیولوژیکی بیمار معطوف دارند که این امر نیز به دلیل رفتار نادرست آنها با بیمار، شکایات بیماران را در پی داشته است. دست اندرکاران حوزه سلامت برای برطرف کردن مشکلات خود به مکاتب مختلف فلسفی، چون پدیدارشناسی متوسل شده اند. پدیدارشناسی با آموزه های مختلف خود، چون در پرانتز نهادن پیش فرض ها و تعصبات، این امکان را در اختیار ما قرار می دهد که بتوانیم واقعیت را آن گونه که بر ما پدیدار می شود، توصیف کنیم. بی تردید یکی از واقعیاتی که در زندگی روزمره خود با آن مواجه هستیم، مسئله سلامتی و بیماری است. در حالی که در حوزه پزشکی مدرن، بیماری به منزله عدم کارکرد درست اندام ها و سیستم های بدن و سلامتی به منزله نبود این اختلالات تعریف می شود، پدیدارشناسی با تأکید بر تجربه زیسته افراد بر توجه به جنبه های روانی و محیطی بیماری و سلامتی تأکید دارد. توجه به این جنبه های بیماری و سلامتی باعث تغییر در معنای بیماری و سلامتی می شود. بر اساس این معانی پدیدارشناسانه، بیماری دیگر فقط به بدن بیولوژیکی بیمار محدود نمی شود، بلکه بدن زیسته او را دچار اختلال می کند، بدنی با ابعاد مختلف وجودی که هر کدام از این ابعاد می توانند تأثیر بسزایی در بیماری وی داشته باشند. توجه به این سطح از بدن و معانی پدیدارشناسانه سلامتی و بیماری سبب می شود که افق های دید بیمار و کادر حوزه درمان به هم نزدیک شده و آنها ارتباط بهتری با یکدیگر برقرار کنند.
۲۹۱۰.

رویارویی تفسیرگرایی حقوقی و پراگماتیسم حقوقی: یک ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تفسیرگرایی حقوقی پراگماتیسم حقوقی قانون به مثابۀ یک پارچگی صعود نظری نظریۀ حقوقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۸ تعداد دانلود : ۴۰۸
تفسیرگرایی حقوقی رونالد دورکین دارای مؤلفه هایی است که می تواند توأمان نقطۀ قوت نظریۀ او و نقطۀ ضعف آن باشد. اصلی ترینِ این مؤلفه ها مفهوم «صعود نظری» در نظام فلسفی اوست. او با پیش کشیدن این مفهوم بنیان بسیاری از نظریه های پراگماتیستی را، به ویژه در فلسفۀ اخلاق و فلسفۀ حقوق، نشانه می رود. از سوی دیگر، آمیختگیِ این مفهوم با فرض های متافیزیکی گرانبار، خودِ این مفهوم را در برابر انتقادهای پراگماتیستی آسیب پذیر می کند. در این جستار، دو هدف عمده را دنبال می کنم: 1) خواهم کوشید با زدودن این فرض های متافیزیکی، نظریۀ او را با رویّه های عملی قضات و حقوق دانانْ همخوان تر و بدین طریق کارایی آن را بیشتر کنم؛ 2) نشان دهم که تفسیرگرایی او با تکیه بر مفهوم «صعود نظری»، به شرط کاستن از تضمنات متافیزیکی، نقش نظریه را در رویّۀ حقوقی بهتر از نظریه های پراگماتیستی نشان می دهد. به تعبیری، نشان خواهم داد که تعدیلی از هر دو سو، یعنی از سوی تفسیرگرایی حقوقی و پراگماتیسم حقوقی، ما را به سمت نظریۀ حقوقی جامع تری سوق خواهد داد که هم حق «بُعد نظری» در رویّه های حقوقی حقوق دانان و قضات ادا شود و هم حق استلزامات جزئی نگرِ رویّه های حقوقی.
۲۹۱۱.

بررسی وجود رابط معلول از دیدگاه ملاصدرا(مقاله ترویجی حوزه)

کلیدواژه‌ها: وجود رابط وجود رابط معلول حقیقت معلول ادله وجود رابط عین الربط ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۶ تعداد دانلود : ۲۳۵
عین الربط بودن معل ول از سوی صدرالمتالهین بارها مورد استدلال و استشهاد قرار گرفته است و این مورد قبول است که وجود معلول در ذاتش محتاج به علت است و این احتیاج به علت مقوّم معلول است و ممکن نیست که معلول در وجود یا عدم استقلال داشته باشد؛ آنچه مورد بحث و کلام است این می باشد که آیا امکان دارد عقل، ذات معلول را با قطع نظر از علتش و به طور مستقل لحاظ کند یا نه، به عبارت دیگر آیا معلول می تواند مورد اشاره استقلا لی عقل قرار گیرد یا نمی تواند؛ ما در این مقاله مبیّن ساخته ایم که اشاره استقلالی عقل به معلولات منافاتی با عین الربط بودن در خارج ندارد و ادله ی جناب صدرالمتالهین برای نفی استقلال عقلی معلولات تام نمی باشند.
۲۹۱۲.

Experience and the Space of Reasons Rorty and McDowell on Kant and Wittgenstein(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: experience conceptual content Myth of the Given space of reasons coherentism scientism Private Language Argument skeptical paradox

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۰ تعداد دانلود : ۳۵۷
John McDowell and Richard Rorty draw on Kant’s influential account of experience. For Rorty, Kant is the antagonist who succumbs to foundationalism or what Sellars calls the Myth of the Given and Wittgenstein is the hero who helps in overcoming the siren call of the Myth. McDowell, however, is ambivalent toward Kant. With Sellars, he applauds Kant as the hero who helped us vanquish the Myth of the Given. But he argues that Kant failed to recognize the full strength of his account of experience and capitulated to a subjective idealism. Wittgenstein, for McDowell, is the hero who helps us achieve an account of experience that gets to the things themselves. I adjudicate the philosophical and the exegetical tensions between Rorty and McDowell and support the latter’s approach to experience and to the reading of Kant and Wittgenstein.
۲۹۱۳.

بررسی مبانی فضایل فکری با تاکید بر آراء لیندا زگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضایل فکری موثق گرایی شناختی مسئولیت گرایی شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۴ تعداد دانلود : ۴۸۷
«فضایل فکری» ویژگی های پایدار نفس هستند که در دستیابی به معرفت به کار می آیند در رویکرد نوینِ معرفت شناسی فضیلت محور، بر ارزش معرفتی فضایل فکری بسیار تأکید شده است. معرفت شناسان فضیلت محور معتقدند که جایگاه شناختی یک باور ویژگی های معینی (فضایل فکری) از عامل است و در فرآیند معرفت تنها با کاربرد آن ها می توان به حقیقت دست یافت. با وجود این در بینِ نظریه پردازان آن در خصوص ماهیت عمومی فضایل فکری اختلاف نظر وجود دارد، به گونه ای که برخی، همچون سوسا آن را قوای معرفتی می دانندکه افراد در اثر کاربردِشان به نحو قابل اعتمادی می توانند باورهای صادق به دست آورند و برخی دیگر چون زگزبسکی آن ها را خصوصیات شخصیتی فکری دانسته که زیر مجموعه ای از فضایل اخلاقی اند. این مقاله درصدد است با رویکرد تحلیلی از منظر هر دو نگرش به ماهیت فضایل فکری بنگرد. در حالی که وثوق گرایان شناختی، فضایل فکری را نوعی توانایی های شناختی طبیعی تلقی می کنند؛ تحلیل ها نشان می دهند که تا جایی که مفهوم تحسین در تحلیل شناختی عامل ها ضروری است، و برخورداری از فضیلت و توسعه آن عمدتاً خارج از کنترل عامل شناختی است، نظریه فضیلت به عنوان مهارت، و فهم فضیلت ها به عنوان توانایی های شناختی طبیعی را بهتر که رد کنیم و بپذیریم رویکرد شخصیت محور با قائل شدن دو مؤلفه انگیزش و قابلیت اعتماد برای فضایل فکری و وجود فضیلت به عنوان یک ویژگی شخصیتی قابل تحسین که به میزان کافی تحت کنترل عامل شناختی است، تبیین مناسب تری از ماهیت فضایل فکری باشد.
۲۹۱۴.

کرامت انسان در اسلام و کارکردهای اجتماعی و سیاسی آن(مقاله ترویجی حوزه)

کلیدواژه‌ها: کرامت انسان کرامت ذاتی کرامت اکتسابی قرآن خلیفه اللهی اختیار آزادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۷ تعداد دانلود : ۳۰۰
کرامت انسان از مهم ترین پرسش های پیش روی متفکران است. نگرش به این مساله دارای اهمیت و کارکرد خاص خود از منظر الهی و سرمدی است زیرا محدودیت های نگرش های تجربی انسانی را ندارد. براین اساس می توان به مبانی مهم کرامت انسان چون نحوه خلقت و دمیده شدن روح الهی در او، اعطای موهبت عقل، آزادی و اختیار، اعطای امانت الهی و پذیرش آن از سوی انسان و کسب مقام خلیفه اللهی اشاره دارد. نتایج مهم چنین کرامتی متعدد است که از جمله آنها می توان به اشرف مخلوقات بودن، حق برابری، حق آزادی، بهره مندی از همه حقوق فردی و اجتماعی، اصالت ارزش های اخلاقی و نظایر آنها اشاره کرد. اهمیت کرامت ذاتی و اکتسابی انسان و نتایج مترتب بر آن در بکارگیری آن در همه ابعاد زندگی آدمی، بویژه قانون گذاری ها و برنامه های کلان و رسیدن به میثاق های جهانی همچون اخلاق جهانشمول است. در این مقاله، ضمن تبیین مبانی کرامت انسان از منظر الهی و سرمدی قرآن، نتایج آن در ابعاد گوناگون زندگی و تجلیات آن در قانون اساسی ایران بررسی شده و در نهایت با مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر مقایسه می گردد.
۲۹۱۵.

آیا تغییری در الگوی دانشگاهی در راه است؟ درنگی فلسفی بر ایده فلسفی دانشگاه در آینده پساکرونایی جهان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نولیبرالیسم دانشگاه هومبولتی دانشگاه فرانسوی دانشگاه انگلیسی کرونا ویروس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۶ تعداد دانلود : ۴۴۸
نولیبرالیسم آموزشی در هفت دهه اخیر توانسته به تدریج دیگر الگوهای دانشگاهی را از دور خارج کرده و در دو دهه پایانی قرن بیستم و سه دهه اخیر به مثابه قدرتمندترین هژمونی آموزشی و پژوهشی جلوه گر شود؛ هژمونی ای که در خدمت بازار آزاد سرمایه است و با آموزش و پژوهش آزاد (لیبرال) برنامه های توسعه اقتصادی را پشتیبانی می کند. اما اینک، با شیوع ویروسی کوچک اما قدرتمند، اعتبار این نظام آکادمیک خدشه دار شده است. این نوشتار درصدد است ضمن برشمردن سابقه نظام های دانشگاهی مسلط در دو سده اخیر از جمله دانشگاه هومبولتی آلمانی، دانشگاه آموزش محور انگلیسی، دانشگاه فنی و ملی گرایانه فرانسوی و تشریح چارچوب فکری نولیبرالیسم آموزشی، این پرسش را تحلیل کند که آیا الگوی اخیر می تواند در مقابل نقدهای تند و گسترده مخالفان دوام آورد و اگر نتواند، جایگزین این نظام مسلط جهانی، چه خواهد بود؟ تحلیل نویسنده آن است که استقلال تبیین شده در الگوی کانتی از دانشگاه و ظرفیت هایی که رئالیسم انتقادی پیش پای نولیبرالیسم آموزشی می گذارد و همچنان دقت این نظام در استفاده از نقدهای منتقدان برای اصلاح و بازسازی خود، می تواند به بقاء این نظام کمک کند و این نظام به نحوی منعطف، سبک خود را تغییر دهد. با این حال باید منتظر تحولات بعدی جهان در نتیجه تبعات شیوع ویروس کرونا ماند.
۲۹۱۶.

سه گانه های تشکیکی در عالم معرفت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سه گانه ها اصل تشکیک مراتب طول و عرض فلسفه اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۵ تعداد دانلود : ۳۹۹
در بطنِ منابعِ حکمی، عرفانی و متونِ دینی به مناسبت های مختلف سه گانه های بسیاری طرح شده است؛ این سه گانه ها را می توان به سه دسته 1. سه گانه های مرتبط با مراتبِ شوونِ حق تعالی، 2. مراتب عالم و 3. مراتبِ شوون انسانی تقسیم بندی کرد. مهم ترین سه گانه در مورد خداوند، سه گانه «ذات، صفات و افعال» است که اساسِ تمامِ آموزه های عرفانی و سه گانه های مطرح در آن است؛ و در مورد عالم، به تعبیرِ عرفانی سه مرتبه «ملک، ملکوت جبروت»، به تعبیر فلسفی سه مرتبه « ماده، مثال و عقل» و به تعبیر دینی سه مرتبه «دنیا، برزخ و آخرت» قابلِ اشاره است؛ به تبع مراتبِ عالم، مراتب سه گانه بسیار مهمِ زمان یعنی «زمان، دهر، سرمد» مطرح می شود؛ اما در مورد انسان نیز سه مرتبه نیروی «حواس، خیال، عقل» محوری ترین سه گانه است؛ و به همین ترتیب سه گانه های مهمِ دیگری در خرده -موضوع های معرفتی، با تکیه بر موارد یاد شده طرح شده است. حال مساله اساسی در این مقاله این است که چرا در این جا بر «سه گانه» تاکید شده است؟ و مراتبِ سه گانه چه نسبتی با مراتبِ کم تر یا بیشتر می تواند داشته باشد؟ آیا بینِ مراتبِ یاد شده در این مقاله ارتباطِ منطقی ای وجود دارد؟ یا هر سه گانه ای را می توان در زمره مراتبِ یاد شده قرار داد؟ پاسخِ همه این سوالات در اصلِ وزینِ تشکیک در فلسفه اسلامی نهفته است؛ بنابراین اصل، هر یک شاخه از سه گانه های یاد شده سه مرتبه از یک حقیقت واحدند و با هم ارتباطِ طولی دارند؛ و در حقیقت یک چیزند با چند مرتبه.
۲۹۱۷.

موضع هایدگر درقبالِ پدیدارشناسی هوسرل در درس گفتارهای اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آزمون زیسته آگاهی پدیدارشناسی حیث التفاتی علم سرآغازینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۱ تعداد دانلود : ۶۰۵
اغلب، نام هوسرل و هایدگر را آنچنان با هم می آورند که گویی آنها متفکرانی هستند با اختلافات جزئی که به موضوعی مشترک پرداخته اند و در یک شهر تدریس کرده اند و یکی اندیشه های دیگری را به طور مستمر و بر وفق رأی دیگری ادامه داده است. این توصیف گرچه مطابق با آن چیزی است که هوسرل زمانی درباره هایدگر آرزویش را داشت، با واقعیات تاریخی جور درنمی آید. در این پژوهش سعی شده است وجوه افتراق پدیدارشناسی هایدگر و هوسرل با استناد به درس گفتارهای اولیه هایدگر توضیح داده شود. به طورِ خلاصه، هایدگر چندین ایراد به پدیدارشناسی هوسرل وارد می کند: 1) ایراد نخست این است که هوسرل آزمون زیسته عالم محیط را نادیده می گیرد؛ 2) ایراد دیگر هایدگر به هوسرل این است که او می پندارد می تواند خود را از تمامی تعلقات و ارتباطات به فرادهش (سنّت) فکری آزاد کند؛ 3) هایدگر با طرح «هرمنویتیک واقع بودگی»، با تلقی هوسرل از پدیدارشناسی درمی افتد و پدیدارشناسی را علم سرآغازینی مقدم بر نظریه تعریف می کند؛ و بالاخره باید به تفاوت برداشت هایدگر از مفهوم حیث التفاتی که او آن را پروا می خواند با آنچه هوسرل از آن مراد می کند، یعنی درک کردن چیزها اشاره کرد.
۲۹۱۸.

بررسی مقایسه ای آرای هایدگر و کربن در باب «فهم در ساحت حضور»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فهم معرفت حضور تقرب پردازش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۰ تعداد دانلود : ۵۴۸
مارتین هایدگر فیلسوف پدیدارشناس آلمانی را باید یکی از مهم ترین منتقدان فلسفه سوبژکتیو غرب در نظر آورد که به جای تأکید بر انفکاک پذیرفته شده فاعل شناسا و مورد شناسایی، که به طور خاص در نظریه تناظری صدق اصلی مسلّم انگاشته می شود، ساحت فهم را نه ساحت انطباق و ارتباط برقرار شدن میان سوژه و ابژه، بلکه ساحت حضور در ساحت فهم در نظر می آورد؛ از این جهت در نظر هایدگر میان نحوه بودن و نحوه فهم ارتباط هست. از سویی هانری کربن به مثابه یکی از مهمترین فلاسفه متأثر از هایدگر، معتقد است فلسفه ایرانی-اسلامی افق گسترده تری برای فهم را در مقابل فیلسوف قرار می دهد. پرسش اصلی این مقاله این است که کربن چه افق های هستی شناختی دیگری فراتر از هایدگر را در متن فلسفه شیعی جستجو میکرد؟ نویسندگان معتقدند به زعم کربن، فلسفه شیعی با اعتقاد به ساحتهای تشکیکی حضور، فهم عمیق تر و کامل تری را برای فیلسوف و سالک به ارمغان می آورد و بدین ترتیب فهم فراتر از تاریخ جهانی قرار می گیرد. چیستیِ براهین این دو فیلسوف مورد تأمل ما در این مقاله قرار گرفته است.
۲۹۱۹.

تحویل گراییِ اخلاق نسبت به دین در فلسفه دیوید هیوم: کوششی برای شفاف سازی نسبتِ دین و اخلاق در فلسفه دیوید هیوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اخلاق اخلاق عقل گرایانه خداباوری ظریف نهان دین هیوم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۶ تعداد دانلود : ۶۷۸
با نگاهی به اخلاق شناسی در فلسفه جدید، شاهد دو دیدگاهِ استقلال گراییِ اخلاق نسبت به دین و تحویل گراییِ اخلاق نسبت به دین در طیف های مختلف آن هستیم. بلندپروازی هیوم برای تثبیت علم اخلاق، در جدال بین جاه طلبی های طبیعت گرایانه و داوری های شکاکانه وی، اخلاق را نه تنها مستقل از دین نشان می دهد، بلکه دین را مخرب اخلاق نیز معرفی می کند. در این مقاله، با توجه به دیدگاه های متعدد موجود در باب نسبت دین و اخلاق در فلسفه هیوم، در پی یافتن موضع شفاف و منسجمی بر اساس آثار اصلی خود هیوم، مدافعان و منتقدان او خواهیم بود. یافته های ما، با تکیه بر دیدگاه معتدلِ هیوم درباب اخلاقِ عقل گرایانه و خداباوری نهان وی، حاکی از آن است که اخلاق در نظام فکری و فلسفی هیوم، در نهایت چیزی مستقل از دین و خدا نیست. به عبارت بهتر، هیوم کلِ دین را به ترکیب اخلاق و فلسفه فرومی کاهد و از جنبه های اخلاقی و عقلانی دین دفاع می کند و وجود سایر جنبه ها و ابعاد را زائد می داند. براساس شواهد نشان داده شده در این مقاله، بهتر آن است که هیوم را در ردیف قائلان به دیدگاهِ تحویل گراییِ اخلاق به دین، آن هم در مرتبه و طیف خاصی از آن قرار دهیم.
۲۹۲۰.

خوانش الن بدیو از پل قدیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الهیات سیاسی بدیو پادفلسفه پل تکینگی کلی حقیقت رخداد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۰ تعداد دانلود : ۵۳۵
فلسفه و الهیات سیاسی معاصر از جنبه های مختلف به خوانش دوباره ی پل رسول دست زده اند. اما نزد بدیو این توجه در مواجهه با وضعیت بیمار فلسفه ی معاصر و تبدیل شدن آن به سفسطه صورت می گیرد و پل به عنوان پادفیلسوف، الگوی فلسفه وکسی که به پرسش معاصر از «شرایط تحقق یک تکینگی کلی» پاسخ می دهد، برای بدیو اهمیت می یابد. در این مقاله چرایی و چگونگی اهمیت پل برای بدیو مورد بررسی قرار می گیرد و با تأمل در جزئیات خوانش بدیو از پل(بازفعال کردن پل) رهیافت بدیو به مسائل و اهداف فلسفه ی رخداد آشکار می شود. بدین ترتیب توجه بر تفسیر پل به عنوان بخشی از پروژه ی فلسفی رخداد بدیو مسیر فهم اندیشه ی بدیو را هموار می کند. از سویی دیگر با این نمونه از تاریخ مسیحی روشن می شود که چگونه بدیو حقیقت را به سیاست پیوند می زند و فیگور سیاسی رخداد را بازآفرینی می کند.در پایان انتقاداتی که به خوانش بدیو از پل قدیس وارد شده و بیشتر از جانب الهی دانان است، مورد بررسی قرار گرفته و به آن ها پاسخ داده می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان