مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
قوه متخیله
حوزه های تخصصی:
همواره بحث از چیستی وحی از منظرهای گوناگون بحثی جذاب بوده است. در این میان، جسارت حکیمان در ورود به این عرصه و دست اندازی به فهم ابعاد و اضلاعِ وحی ستودنی است. فلاسفه، با طرح این بحث، گام مؤثّری در راه تلفیق دین و فلسفه و تحلیل فلسفی آموزه های دینی برداشتند. ملّاصدرا وحی را نوری میداند که طوری ورای طور سایر مدرَکات دارد. وی فاعل وحی را خدا و البته حامل آن را نبی میداند که افزون بر کمال سه قوّة عاقله، متخیّله، و حاسّه، از جانب خدا نیز مأموریت یافته است و از رهگذرِ وحدت با عقل فعّال، به درک معارف ملکوت میرسد. وحی در اندیشة وی، گزاره ای و زبانی بوده که از طریق تنزّل در مراتب وجودی عالم و انشای نفسانیِ نبی، رقم خورده و دارای مراتب عقلانی، مثالی، و حسّی میگردد.
مهم ترین دستاورد این مقاله آن است که زبانی بودن وحی در نظریه ملّاصدرا، سازوکار لازم را مییابد. در نگاه نهایی، میتوان ادّعا نمود که پاره های مثبتِ نظریة وحی فلسفی میتواند در تکمیل و غنای وحیشناسی قرآنی، به ویژه در مباحثی همچون تمثّل و دیداری و شنیداری شدن وحی، ما را مدد رساند و عدم اعتنا به این دیدگاه، چالش های جدّیِ فرارویِ وحی را بیپاسخ میگذارد.
مبادی فلسفی وحی در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی نبی کیست، وحی چیست
صدرالمتألهین شیرازی در تبیین فلسفی پدیده وحی، از مبادی و پیش فرض های متعددی بهره می گیرد. نگارنده در این مقال کوشیده است تا این مبادی و پیش فرض ها را از متن آثار ملاصدرا استخراج کند و ارتباط هر کدام از آن ها با وحی را توضیح دهد. مبادی فلسفی وحی شناسی ملاصدرا عبارت اند از: «پذیرش خداوند و انتساب برخی از صفات خاص به او»، «ترکیب انسان از نفس و بدن»، «وجود قوای مُدرِکِ معارف وحیانی در انسان»، «نظام طولی عالم و سعه وجودی نبی»، «عقل فعال یا واهب الصور»، «نفوس فلکی و علم آن ها به جزئیات عالم طبیعت»، «اتصال نفس نبی به عالم مثال یا خیال متصل» و «هم سنخی وحی و رؤیا». در مقاله پیش رو، هر کدام از مبادی فوق به تفصیل واکاوی شده و نقش هر کدام از آن ها در نظام وحی شناسی این فیلسوف متأله به بحث گذاشته شده است.
مواجهه ی نظریه «زیگفرید کراکوئر» و «راجر اسکروتن» در ماهیت بازنمایی رسانه فیلم با رویکرد به نظریه «خیال» در فلسفه هنر دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«زیگفرید کراکوئر» به مثابه آخرین نظریه پرداز واقع گرا در دوران کلاسیک، وجه ذاتی ماهیت بازنمایی رسانه فیلم را «مفاهیم بنیادین» و به تعبیر خودش «رویکرد عکاسانه» تلقی می کند و خلاقیت های فنی را عرضِ ذاتی فیلم می شناسد. «راجر اسکروتن»، «بازنمایی» را حد اطلاق به کنشی می داند که «علت غایی» خودش باشد. اگر عکس «الف»، تصویرگر موضوع «ب» است، به شرطی عکس «الف» مصداق بازنمایی است، که مقصود اصلی دیدار، عکس «الف» باشد و نه دیدن موضوع «ب». بنابراین «رویکرد عکاسانه» در فیلم، که ذهن آگاه و نیت هدف مند را از واسطه ی موضوع «بازنموده» و تصویر آن حذف می کند؛ نه کنش «بازنمایی» تلقی می شود و نه بالمآل «اثر هنری». منازعه ناتمام شکل گرا واقع گرا در دوران کلاسیک، در نظریه های فیلم معاصر یا در مباحث زبان شناختی، نشانه شناختی، معناشناختی، روان کاوی، جامعه شناختی، مفقود می شود و یا در نظریه هایی معطوف به منازعه، چون راجر اسکروتن و موارد مشابه، به انسداد مضاعف می رسد. مدعای این نوشتار آن است که رویکردهای شناختی، همواره در جمع بندی منازعه شکل گرا واقع گرا به بن بست می رسد. راهکار بنیادین، رویکرد هستی شناختی به ماهیت بازنمایی فیلم است، که از ابتدا مورد توجه متفکران و فلسفه ورزان «فلسفه هنر دینی» بوده است.
رهیافت هستی شناختیِ متفکران اسلامی در فلسفه فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم بهار ۱۳۹۹ شماره ۹۵
191 - 219
حوزه های تخصصی:
نظریه های «شکل گرایی» و «واقع گرایی» در آرای فیلسوفان هنر و بالتبع آن در آرای دوران کلاسیک «نظریه فیلم» در منازعه ناتمام فیلسوفان «واقع گرا» و «ایده انگار» در سرآغاز شکل گیری مابعدالطبیعه مغرب زمین و اقوال و آرای افلاطون و ارسطو تا جدل عقل گرایان و تجربه گرایان در بدو رنسانس قابل ردیابی است. با عنایت به شکل گیری پدیده سینما در آغاز به کار دوربین «لومیر» در ساحت واقع گرایی و دوربین «مه لیس» در سپهر شکل گرایی و تأثیر شگرف هر دو بر پیشرفت و توسعه زبان سینما و وجود نقاط قوت و نکات سازنده در هر دو نظریه به نظر می رسد، در عدم امکان خروج از انسداد منازعه باید تردید روا داشت. مدعای این نوشتار بر آن است که این منازعه یک جدلِ «شناختی» است و رهیافت متفکران اسلامی مبنی بر رویکرد «هستی شناختی» در ساحت عالم خیال راهگشای خروج از این بن بست خواهد بود. چنانچه آرای ژیل دولوز آخرین متفکر ژرف اندیش نظریه فیلم این رهیافت را غنیمت می شمارد.
توصیف، تحلیل و تبیین معرفتی وحی در اندیشه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
141-160
حوزه های تخصصی:
در تفکر فارابی، قوای ناطقه و متخیله بیشترین کارکرد را در ادراکات وحیانی ایفا می کنند. فارابی وحی را حاصل اتصال قوه ناطقه نبی به عقل فعال و دریافت معقولات از آن دانسته، معتقد است نبی با طی مراتب عقلانی، می تواند صور معقوله از عقل فعال را دریافت نماید. اما در بیانی دیگر، به نقش ابزاری قوه خیال در محاکاتگری از معقولات و حقایق کلی وحی و دریافت عینی و بدون واسطه حقایق جزئی وحی تأکید دارد. هدف این جستار، توصیف، تحلیل و تبیین معرفت شناختی وحی از دیدگاه فارابی است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به بررسی چگونگی ارتباط قوه متخیله با عقل فعال، نحوه تبدیل معقولات کلی و جزئی به یکدیگر در نبی و حکیم و نحوه دریافت معارف وحیانی در نظام معرفتی فارابی پرداخته و در این تحلیل به این مسئله رهنمون شده است که تفاوتی که در اندیشه فارابی پیرامون نحوه افاضات عقل فعال به انسان و نقش قوه متخیله وجود دارد، حاکی از آن است که فارابی وحی را به قوه متخیله نبی تنزل نمی دهد؛ بلکه به علت وجود ضعف در نفس انسان ها، ارتباط نبی و انسان را از راه قوه متخیله امکان پذیر می داند. بنابراین از دیدگاه فارابی، وحی اصالتاً با توجه به قوه ناطقه مفهوم سازی می شود و رکن این ارتباط یعنی تخیل در تعریف وحی نقشی اساسی دارد.
تبیین وحی بر اساس نقش قوای ادراکی نبی با تکیه بر آرای ملاصدرا و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۹
5 - 20
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان مسلمان از جمله سهروردی و بالاخص ملاصدرا علیرغم باور به رویکرد عقلانی وحی، به آموزه های قرآنی نیز توجه دارند. از نظر آنان انتساب مبدأ و منشأ معارف وحیانی به عقل فعال(روح القدس) در طول انتساب به خدای متعال می باشد به این معنا که فاعل وحی، خدا و حامل آن نبی است. تبیین نقش قوای ادراکی پیامبر در قوس صعود بیانگر این نکته است که پیامبر نسبت به ادراکات کلی وحیانی حالت قابلی داشته که یا به تعبیر سهروردی به واسطه روح القدس و فرشته وحی دریافت کننده وحی است و یا به تعبیر ملاصدرا علاوه بر حالت قبل، معارف را بدون واسطه نیز از خداوند دریافت می کند. در آگاهی از امور جزئی و وقایع گذشته و آینده نیز نبی به واسطه اتصال قوه متخیله اش به جواهر عالیه، در معرض انفعال و تأثیر از صُور علمی موجود در نفوس فلکی قرار می گیرد. قوای ادراکی نبی بار دیگر در قوس نزول نقش آفرینی بیشتری دارند به این معنا که ملاصدرا و سهروردی در اینکه نبی، صورت مثالی فرشته وحی را در عالم مُثُل معلّقه مشاهده کرده و الفاظ وحیانی را از او شنیده است، با یکدیگر هم رأی هستند، لیکن ملاصدرا این صُور را تا حد حواس نبی تنزل می دهد. در این پژوهش سعی شده ضمن تبیین دیدگاه دو فیلسوف در ارتباط با نکات فوق، در باب مبدأ و منشأ و همچنین مراتب وحی، به جمع رویکرد عقلانی با آموزه های قرآنی نیز توجه شود.
نسبت وحی رسالی و رؤیای صادقه غیروحیانی در اندیشه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
آیا وحی رسالی و رؤیای صادقه از یک مقوله و خانواده اند که با شناخت یکی بتوان به شناخت دیگری نزدیک شد؟ اگر عینیت این دو در ارکان ماهوی مبرهن شود، می توان با شناخت یکی مدعی شناخت دیگری شد. و معقولیت روششناسانه این راه مستدل شده و راه برای تحقیقات گسترده آتی باز می شود. اما اگر این دو فقط تشابهات جزئی خانوادگی داشته باشند، نه عینیت ماهوی، در این صورت هر چند شناخت هر کدام می تواند به صورت جزئی در شناخت دیگری مددکار باشد، اما شناخت یکی نمی-تواند موجب شناخت کامل دیگری باشد. هدف این پژوهش بررسی تشابهات و تمایزاتِ رؤیای صادقه غیروحیانی و وحی رسالی از نگاه یکی از فیلسوفان تأثیرگذار در تاریخ فلسفه اسلامی؛ یعنی فارابی است. حاصل این نوشته آن است که این دو پدیده از نگاه فارابی دارای تشابهات فراوانی هستند و می-توان آن دو را در یک مقوله قرار داد. از این جهت می توان با شناخت یکی به فهم دیگری نزدیک شد، اما تمایزاتی بین این دو وجود دارد که مانع یکسان انگاری می شود. یافته های این پژوهش از نظر تشابهات عبارت است از: در وحی رسالی و رؤیای صادقه، نفس ناطقه بدون تأمل و تفکر، به عقل فعّال متصل شده و معارف کلی و جزئی را دریافت می کند. هر دو گاهی نیاز به تعبیر دارند. در هر دو قوه تخیل حضور دارد. اما تمایزاتی بین این دو وجود دارد که عبارتند از: نبی در سایه ویژگی های خاصی از قبیل قوه قدسی، عقل مستفاد، قوه متخیله بسیار قوی و مصونیت از خطا در دریافت وحی، از رؤیابین متمایز می شود. نتیجه این که هر چند به صورت جزئی می توان از شناخت یکی برای فهم دیگری بهره برد اما شناخت هیچکدام مساوی شناخت دیگری نیست. تمایز رؤیای صادقه و نبوت از مقوله تشکیکی است که در عین اشتراک دارای احکام خاص هستند.
تحلیل حِکْمی نقش قوه واهمه و متخیله در «تزیین شیطان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۰
239 - 256
حوزه های تخصصی:
تزیین و زیباآراییِ یک رفتار باطل و کنش نادرست و جذاب جلوه دادن آن در ذهن و دیده انسان یکی از راهکارهای شیطان برای فریب و گمراهی اوست. پرسش بنیادین آن است که چه اتفاقی در دستگاه ادراکی و شناختی انسان رخ می دهد تا کاری نازیبا و زشت در نفس انسان زیبا و جذاب و درست جلوه کند؟پاسخ به این پرسش را باید در تهییج قوای باطنی انسان و تحریک عواطف کور او توسط شیطان جست وجو کرد. نقش دو قوه «واهمه» و «متخیله» که یکی کاردکرد ادراکی و دیگری کارکرد تصرف دارد، برجسته و شایان توجه است. قوه واهمه به عنوان سلطان قوای حیوانی با تسخیر قوه متصرفه نقش اصلی جلوه پردازی و زیبانمایی وجذابیت سازی باطل را بر عهده دارد. شیطان به عنوان دشمن بیرونی از هفت شیوه برای فریب و اغوای انسان بهره می برد که در همه آن ها از دو قوه واهمه و متخیله سوءاستفاده می شود؛ این هفت روش عبارت ا ند از: نگاه استقلالی به اسباب ظاهری، به هیجان درآوردن عواطف و احساسات، تحریک حس لذت جویی و شهوت انسان، توجیه گری و محمل تراشی برای کار ناشایست، اختلال در دستگاه شناختی با سفسطه و مغالطه، بهره بردن از خلأها و کمبودهای روانی، سهل جلوه دادن باطل و ناچیز انگاری آن. این شیوه ها توسط دشمن بیرونی در جنگ شناختی نیز به کار گرفته می شود.در این پژوهش با روشی تحلیل عقلی نقش دو قوه واهمه و متخیله در فرایند تزیین شیطان کاویده شده و نمونه های قرآنی آن تحلیل گردیده است.
تحلیل کارکردهای معرفت شناختی خیال از دیدگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
29 - 49
حوزه های تخصصی:
قوه خیال از مهم ترین قوای حس باطنی و دارای کارکردهای مختلفی است. پژوهش و تحلیل این قوه از منظر فیلسوفان، به تعیین کارکردهای آن کمک خواهد کرد. مسئله پژوهش حاضر، تحلیل کارکردهای معرفت شناسی خیال از دیدگاه فارابی و پاسخ به این سٶال است که موضع فارابی در تبیین ماهیت و تعیین کارکردهای معرفت شناسی خیال چیست؟ در این مقاله به روش تحلیلی و با تمرکز بر تحلیل چیستی و کارکردهای قوه متخیله و استقصای ادله، قرائن و شواهد دالّ بر نقش خیال در حوزه معرفت شناسی، به تبیین گستره خیال در دو عرصه صوری و مفهومی و معنای خاص و عام خیال در این دو عرصه پرداخته و نشان داده ایم معنای عام خیال که متعلق به ساحت مفهومیِ قوه متخیله است، شامل انواع معارف برهانی (یقینی) و غیر برهانی (ظنّی) می شود. رویکرد فارابی در تبیین گستره خیال مبتنی بر مشکک بودن مراتب معرفتی انسان و مبانی روان شناختی، معرفت شناختی و در نهایت نگاه غایت انگارانه فارابی استوار است؛ در حالی که رویکرد ابن سینا بیشتر بر نظریه انسان شناختی و معرفت شناختی او تکیه دارد.
تبیین عوامل مؤثر بر محاکات با تأکید بر دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
89 - 111
حوزه های تخصصی:
محاکات از دوران یونان باستان تا کنون مورد توجه فلاسفه بوده و از میان فیلسوفان اسلامی، ملاصدرا نیز به مسئله محاکات و نسبت آن با قوه متخیله پرداخته است. این قوه، ادراکات کلی قوه عاقله را به امور جزئی تبدیل و تحت تاثیر عوامل مختلف به محاکات صور می پردازد. در این پژوهش با بررسی اسناد و به شیوه توصیفی-تحلیلی به چیستی و تبیین عوامل و زمینه های موثر بر قوه متخیله در دیدگاه ملاصدرا پرداخته شده است. یافته های پژوهش آن است که محاکات، تحت تأثیر عواملی چون، تعدیل قوای نفس؛ ضعف و قوت نفس؛ مزاج و تغذیه است؛ این عوامل در نسبت باهم و درهم تنیده هستند. به این معنا که تغذیه، دارای نسبت خاصی با بدن است و بدن با نفس متحد است؛ براساس این اصل کلی که «حکم یکی از متحدین به دیگری سرایت می کند»، پس تغذیه، دارای نسبت خاصی با نفس است؛ از یک طرف، نفس در پیدایش مزاج، مؤثر است و از سویی دیگر، تغذیه در پیدایش مزاج، مؤثر است و مزاج نیز در پیدایش، تقویت و تضعیف کیفیّات نفسانی اثرگذار است. لذا، اعتدال در کیفیات نفسانی، نقش ویژه ای در سلامت روح و جسم و به تَبَع آن تعادل مزاج دارد و تمام قوا و افعال نفس را تحت تأثیر قرار می دهد و مزاج و اعتدال آن، بر کیفیت، قوّت و ضعف نفس و محاکات آن مؤثر است.
نقش عقل فعال در شایستگی نبی برای ریاست و رهبری جامعه سیاسی از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
173 - 198
حوزه های تخصصی:
مبحث ضرورت وجود نبی در رهبری مدینه و نسبت نبوت با سیاست در فلسفه اسلامی از دیرباز، موردتوجه فراوان بوده است. ابن سینا نیز دراین باره اتصال نبی به عقل فعال به عنوان موجودی مجرد و مستقل از نفس، و برقراری رابطه میان نبی با سیاست در تئوریزه کردن زعامت و رهبری اتباع مدینه را مطرح کرده است؛ ازاین رو، تبیین چگونگی اتصال نبی به عقل فعال، و پیوند نبوت و سیاست براساس منابع دینی و حکمت سینوی از دستاوردهای بوعلی در فلسفه سیاسی است؛ بدین ترتیب، در پژوهش حاضر، درصدد پاسخ گویی به این پرسش بوده ایم که شیخ الرئیس بر چه اساس، بر رابطه نبوت و سیاست صحه گذاشته و طبق کدام مبنای نظری، نبی را شایسته زعامت و رهبری مدینه دانسته است. در این تحقیق، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلیِ موردی، بر یک مورد واحد و مشخص در آرای سیاسی ابن سینا متمرکز شده و با بهره گیری از رویکرد تفسیری- تفهمی ازنوع هرمنوتیک روش شناسانه ویلهلم دیلتای نتیجه گرفته ایم شرط اتصال نبی به عقل فعال به عنوان حلقه واسط عالم محسوس با عالم معقول، راهبریِ سیاسی و دینی وی درخصوص اتباع مدینه را نیز توجیه می کند و بدین صورت، نبی به واسطه داشتن سه ویژگی قوه عقلیه قوی، قوه متخیله و قوه متصرفه به مثابه منشأ صدور اعجاز، لازمه رهبری مدینه به سوی سعادت دنیوی و رستگاری اخروی به شمار می آید. ریاست فاضله نبی با اتصال قوه متخیله و نفس ناطقه نبی، یعنی اتصال عقل مستفاد به عقل فعال و همچنین تجلی پدیده وحی، به حد اعلای سعادت می رسد و دیگران را نیز به سمت این سعادت هدایت می کند. بوعلی قوه عقلیه نبی را مستعد دریافت پرتو نورانی عقل فعال دانسته است که به مرتبه عقل قدسی دست می یابد؛ ازاین رو، این اتصال موجب می شود مردم فقدان آن را در خود ببینند و از قوانین شریعتِ ابلاغ شده ازجانب نبی پیروی کنند؛ بنابراین، حصول اتباع به سعادت حقیقی، لزوم رهبری نبی را به دلیل اتصال به عقل فعال و دریافت وحی ازمنظر ابن سینا اثبات می کند.