بازخوانی مروری سنّت تحلیلِ هستی شناختی نماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش هایی که به موضوع نماد می پردازند در کل ذیل دو سنّت کلان قرار می گیرند. در سنّت نخست، معنا امری پیشینی تلقی می شود که در نهایت در بستر زبان جاری می شود. چنین نگرشی با هستی شناسی افلاطونی آغاز شده است. به همین سبب، در این جستار تمامی این دیدگاه ها ذیل سنّت هستی شناختیِ تحلیل نماد گنجانده می شوند. در سنّت دوم، معنا خود اساساً ازطریق نماد ممکن می شود. این منظر شامل دو رویکرد کلی رئالیستی و ایده الیستی است. به هر ترتیب، زبانی که شاخصه اصلی آن بهره مندی از حضورِ مسلط نماد است، یا به بیانی فنّی تر، زبان شعر، زبان تمثیلی یا زبان عرفانی، همواره موضوع بحث و بررسی بوده است. براین اساس، جُستار پیش رو بر آن است که با اتخاذ رویکردی در-زمانی یا تاریخی، به بررسی اجمالی این موضوع بپردازد که سنّت تحلیلِ هستی شناختی نماد در چه دوره های تاریخی و در کدام نگرش ها غالب بوده است. به این ترتیب، این پژوهش ضمن بازخوانی مروری سنّت تحلیلِ هستی شناختی نماد، روشن می سازد که این سنت چه موضعی در بابِ مفهوم، جایگاه و کارکردِ نماد اتخاذ می کند.