جستارهای زبانی (پژوهش های زبان و ادبیات تطبیقی)
جستارهای زبانی دوره 15 خرداد و تیر 1403 شماره 2 (پیاپی 80) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
گرایش فارسی زبانان به افزایش کاربرد افعال مجهول، لزوم توجه به آن را در فراگیری زبان مطرح می سازد. نظر به اهمیت روند فراگیری مجهول، پژوهش حاضر با درنظر گرفتن سن دو تا سه سالگی به عنوان دوره حیاتی تکامل نحوی زبان کودکان، گروهی 60 نفره از کودکان دختر و پسر 24 تا 36 ماهه فارسی زبان را که در مراکز مهدکودک در معرض تماس با گروه های همسالان و مربیان قرار داشتند، با شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب و ضمن تقسیم آن ها به گروه های سنی 4 ماهه، با ضبط و جمع آوری داده های زبانی آن ها به دو شیوه «گفتار انفرادی و خودکار» و «مصاحبه گروهی و هدفمند» کیفیت و نحوه ظهور نشانه های مجهول و مجهول سازی را در گفتار این گروه مطالعه کرده است. همچنین جهت مطالعه تأثیر گفتار اطرافیان بر گفتار کودک با استفاده از شیوه «شبه آزمایشی»، داده های مرتبط با تولید جملات مجهول در دو گروه کنترل و آزمایش جمع آوری و ارزیابی شده است. نتایج حاصل از مطالعه حاضر مؤید آن است که مشخصه های معنایی فعل ازجمله «حرکتی» و «حسی» بودن آن، و نیز مشخصه معنایی عنصر کنش پذیر فعل در درک معنای جمله مجهول در گروه سنی 24 تا 28 ماه اثرگذار است. همچنین اولویت ظهور ساخت مجهول در این گروه سنی نشان دهنده تقدم تولید ساخت «صفت ساده/نسبی + شدن» بر دو الگوی «صفت مفعولی + شدن» و «اسم + شدن» در گفتار کودک فارسی زبان است. همچنین نتایج آزمون شبه آزمایشی صورت گرفته، شواهدی از تأثیرپذیری ساخت و فراوانی جملات مجهول کودک از گفتار اطرافیان را نشان می دهد.
گذرایی سرنمونی و حذف مفعول در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حذف مفعول پدیده ای است که در آن فعل متعدی که برای تکمیل معنا به دو موضوع فاعل و مفعول نیاز دارد، با حذف مفعول خود به فعل لازم تبدیل می شود. با این حال، بدون آنکه بافت کلی سرنخ هایی پیرامون هویت مفعول به دست دهد، مخاطب قادر به درک معنای جمله بوده و درک مفهوم مفعول محذوف برای او امکان پذیر است. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تأثیر مؤلفه های گذرایی سرنمونی بر ساخت حذف مفعول در زبان فارسی است. با توجه به اینکه حذف مفعول از عوامل کاهنده ظرفیت فعل و به تبع آن کاهنده میزان گذرایی است، انتظار می رود در این ساخت مؤلفه های گذرایی سرنمونی بیشتری با ارزش منفی حضور داشته باشند. به منظور بررسی این موضوع 435 مورد حذف مفعول از گونه های گفتاری و نوشتاری زبان فارسی معاصر از منابع متنوعی استخراج شده و تأثیر مؤلفه ها به صورت مجزا بر هر نمونه مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد مؤلفه هایی نظیر ارادی بودن و کنش گری بر حذف مفعول تأثیری ندارند و برخلاف انتظار بسامد ارزش مثبت مؤلفه های جنبشی، وجه و مثبت بودن که بیانگر میزان گذرایی بالاست در چنین ساخت کاهنده گذرایی بیشتر است. طبیعتاً حذف مفعول از دیگر مؤلفه های گذرایی سرنمونی پیروی می کند و بسامد ارزش منفی این مؤلفه ها در این ساخت بیشتر است. بررسی میزان تأثیرگذاری مؤلفه های گذرایی سرنمونی و دلایل آن، ارائه آمار مربوط به بسامد هر یک در ساخت حذف مفعول و درنهایت معرفی پیوستاری از شرایط سرنمونی حذف مفعول، مواردی است که در پژوهش حاضر به آن پرداخته شده است.
نقش پاد گفتمان ها در مجاب سازی مخاطب در قابوس نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی پژوهش حاضر واکاوی نقش پادگفتمان ها در تقویت، بسط، تثبیت و دلالت پذیری پیام در کتاب قابوس نامه است و نگارنده بر آن است تا تبیین سازد که مؤلف چگونه به مدد پادگفتمان ها توانسته ابزارهایی حمایتی ایجاد کند که مؤید گفتار وی و نیز همسو و در تعامل با گفتمان اخلاقی تعلیمی کتاب باشد. بنابراین با رویکرد نشانه معناشناسی و با استفاده از روش تحلیل کیفی گفتمان و تمسک به روش توصیفی تحلیلی به مطالعه نقش پادگفتمان ها در مجاب سازی روایت شنو (مخاطب) در قابوس نامه پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که راوی خوش بیان با ژرف نگری ها و نکته سنجی های خردمندانه، کلام خویش را به پادگفتمان هایی نظیر: مجابی، دوراندیشی، تضمینی، مذاکره ای، تفکیکی، تراکمی، تطابقی و زنجیره ای مسلح ساخته است.
بررسی جو معرفت شناختی یک کلاس درس زبان انگلیسی پایه دهم دوره متوسطه در ایران با رویکرد قوم شناختی موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«جو معرفت شناختی» کلاس درس را می توان از عناصر اصلی تعیین کننده روند آموزش در کلاس و بازده فراگیری دانست. مطالعه قوم شناختی موردی حاضر، جهت گیری معرفت شناختی مواد درسی، معلم و دانش آموزان یک دوره برخط درس زبان انگلیسی را در مقطع دهم دوره دوم متوسطه در ایران، از منظر ابعاد اساسی معرفت شناسی (یعنی ثبات، سادگی، منبع و توجیه دانش زبان دوم) بررسی می کند. داده های پژوهش شامل یادداشت های تأملی و مشاهده ای محقق، و مصاحبه های نیمه ساختارمند با معلم و دانش آموزان بود. تحلیل داده های مصاحبه، 9 مضمون مرتبط با معرفت شناسی به دست داد. نتایج حاکی از مطلق گرایی غالب در مواد درسی و همچنین در میان دانش آموزان، و عقاید پیشرفته معرفت شناختی معلم مبنی بر ماهیت بافتار محور، ترکیبی و یکپارچه دانش زبان دوم، با قابلیت حصول از منابع متعدد و امکان انتقادگری بافتاری در به کارگیری این دانش بود. باوجوداین، عقاید معرفت شناختی معلم با عملکرد او و جهت گیری غالب در مواد درسی و در میان دانش آموزان ناهماهنگی قابل ملاحظه ای داشت که او به ماهیت مواد درسی و ذهنیت دست اندرکاران امر آموزش نسبت به یادگیری زبان دوم نسبت داد. یافته های این پژوهش، اهمیت بررسی اساس معرفت شناختی آموزش و یادگیری زبان دوم را از بُعد تعاملی با هدف تسهیل تکامل معرفت شناختی دانش آموزان و پیشبرد ادراک آن ها نسبت به ماهیت بافتارمحور دانش و دانستن زبان دوم به تصویر می کشد.
زبان اول یا دوم؟ گزینش زبانی دوزبانه ها به هنگام پردازش هیجان شادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوزبانگی بر بسیاری از فرایندهای شناختی و هیجانی تأثیرگذار است و پژوهش ها نشان داده اند که حالات برانگیختگی هیجانی نیز، زبان و مشخصاً گزینش زبانی را تحت تأثیر قرار می دهند. این پژوهش شبه تجربی با هدف بررسی گزینش زبانی دوزبانه های ترکی فارسی در پردازش هیجان شادی صورت گرفت. بدین منظور، ۲۰ فردِ دوزبانه متوالی ترکی فارسی (میانگین سنی ۲۶ سال) را از میان دانشجویان دانشگاه های تهران به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب کردیم. از شرکت کنندگان خواسته شد پس از تکمیل پرسش نامه های تاریخچه زبانی، سلامت عمومی، برتری دست و خلق سنجی، با شرکت در آزمون کامپیوتری طراحی شده جهت القای شادی، معناداری واژه های ترکی، فارسی و ناواژه ها را مشخص کنند. طبق بررسی عملکرد افراد در آزمون از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، این نتیجه حاصل شد که در موقعیت القای هیجان شادی در مقایسه با موقعیت عادی، افراد از لحاظ آماری به طور معناداری زمان بیشتری را صرف پاسخ به این کردند که آیا واژه نمایان شده در یکی از زبان های آن ها معنای مشخصی دارد یا خیر. همچنین، در ارتباط با مقایسه هر دو زبان به صورت مجزا در هر دو موقعیت، نتایج مقایسه زوجی نشان داد که زمان واکنش افراد به واژه های ترکی در موقعیت القای هیجان شادی به طور معناداری طولانی تر بود (05/0Ps<). درنتیجه، می توان گفت که افراد دوزبانه ترکی فارسی در موقعیت هیجانی و مشخصاً هیجان شادی، درگیری بیشتری با زبان اول دارند و زبان ترکی بار هیجانی و تداعی های هیجانی بیشتر و عمیق تری برای آن ها دارد، و درگیری هیجانی آن ها در زبان مادری شان بیش از زبان دومشان است.
خلاقیت استعاری در داستان های کوتاه زکریا تامر (مورد کاوی دو مجموعه داستان کوتاه صهیل الجواد الأبیض و دمشق الحرائق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسان شناختی منکر خلاقیت استعاری شاعران و نویسندگان نیستند. براساس نظریه «شعرشناسی شناختی» لیکاف و ترنر (1989) شاعران و نویسندگان در آثارشان اغلب از همان استعاره های مفهومی معمولی در زبان عادی و روزمره استفاده می کنند و خلاقیت شاعرانه نتیجه به کارگیری و تغییر استادانه همین استعاره های مفهومی روزمره در اثر بهره گیری از چهار ابزار مفهومی: گسترش، پیچیده سازی، پرسش و ترکیب است. هدف اصلی از این پژوهش معرفی این شگردها و بررسی قابلیت کاربرد آن ها در تحلیل شناختی پاره ای از استعاره های نو در دو مجموعه از داستان های کوتاه زکریا تامر (1931) نویسنده مشهور و معاصر سوری است. تحلیل داده ها نشان می دهد تامر در داستان هایش از همان استعاره های مفهومی روزمره استفاده کرده است. بنابراین، خلاقیت این نویسنده می تواند نتیجه بهره گرفتن از ابزارهای نامبرده در کاربرد استادانه استعاره های معمولی باشد. برپایه تحلیل داده ها، تامر در آفرینش استعاره های بررسی شده، بیشتر از ابزار ترکیب و کم تر از ابزار پرسش بهره برده و از ابزارهای گسترش و پیچیده سازی به طور متوسط استفاده کرده است. نتایج به دست آمده همچنین نشان می دهد تامر با بهره گیری هوشمندانه از استعاره علاوه بر ایجاد ظرافت و زیبایی در بیان، مفاهیم و پیام داستان هایش را به خواننده انتقال می دهد.
پردازش معناشناختی واژه های گفتاری در نوجوانان مبتلا به فلج مغزی: شواهدی از آزمون انطباق واژه با تصویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارزیابی پردازش معناشناختی واژه های گفتاری (اسم ها) در نوجوانان مبتلا به فلج مغزی و مقایسه آن با نوجوانان سالم بوده است. بدین منظور، 30 نوجوان مبتلا به فلج مغزی 10 تا 15 ساله به روش نمونه گیری در دسترس برای پژوهش انتخاب شدند که عارضه همه آن ها از نوع اسپاستیک بود. برای گروه کنترل، 30 نوجوانان سالم مطابق با جنسیت، سن و تحصیلات نوجوانان مبتلا به فلج مغزی انتخاب شدند. در این پژوهش متغیرهای مستقل و وابسته به ترتیب عارضه فلج مغزی و نمرات کسب شده آزمودنی ها در آزمون واژه های گفتاری بود. متغیرهای کنترل نیز جنسیت، سن و تحصیلات را دربرمی گرفت. برای گروه کنترل، 30 نوجوانان سالم مطابق با جنسیت، سن و تحصیلات نوجوانان مبتلا به فلج مغزی انتخاب شدند. جهت ارزیابی آزمودنی ها، از آزمون (47) انطباق واژه گفتاری با تصویر (پالپا) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که مهارت نوجوانان مبتلا به فلج مغزی از نوع اسپاستیک در واژه های گفتاری به طور معناداری نسبت به همتایان سالم ضعیف تر است. همچنین، الگوی رشد واژه های گفتاری نوجوانان مبتلا به فلج مغزی از نوع اسپاستیک نسبت به همتایان سالم دچار تأخیر است. علاوه براین، تحلیل داده ها مشخص کرد نوجوانان مبتلا به فلج مغزی از نوع اسپاستیک در پردازش واژه های گفتاری دچار اختلال در شبکه واژگانی و اختلال ادراکی هستند، اما اختلال ادراکی آن ها به مراتب بیشتر است.
تحلیل آوایی فواصل قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فواصل قرآنی یکی از برجسته ترین ویژگی های لفظی قرآن به شمار می روند. با توجه به اینکه برای بسیاری از موضوعات واجی، تبیینی آوایی وجود دارد، جستار حاضر تلاش دارد تا با رویکردی توصیفی تحلیلی علاوه بر تعیین و توصیف فواصل قرآنی، تبیینی آوایی برای گزینش و حضور واج های مختلف در این جایگاه ارائه دهد. به این منظور، ابتدا تمامی فواصل که همان واج پایانی کلمه انتهایی آیات است (6236 مورد)، استخراج و بسامد آن ها مشخص شد. در ادامه براساس مباحث مطرح در علم تجوید و تطبیق آن ها با مباحث و نظریه های آواشناسی نوین، حضور هر واج مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که عواملی همچون کمّیت و کیفیت سرنخ های شنیداری و ادراکی، میزان دشواری آوایی و همچنین میزان نشانداری یک آوا نقشی تعیین کننده در رابطه با حضور یا عدم حضور هر واج و فراوانی آن در این جایگاه دارد. به عبارت دیگر، آواهایی که از سطح شنیداری و ادراکی بالاتری برخوردارند و شنونده آن ها را درست تر و بهتر دریافت می کند و همچنین از میزان دشواری آوایی و نشانداری کم تری برخوردارند، مانند واکه ها و همخوان های رسا، حضور چشمگیرتری در این جایگاه دارند و در مقابل آواهایی که فاقد چنین ویژگی هایی هستند، مانند همخوان های گرفته یا همخوان هایی با تولید دوّمین، نقش کم رنگ تری را در این محیط ایفا می کنند.
تحلیل گفتمان انتقادی مجموعه کتب زبان انگلیسی پراسپکت و ویژن برمبنای خوانش فوکویی از مفهوم سن زدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان ایرانیان، همواره پیران همچون نماد حکمت و حرمت تلقی شده و جوانان را به تلمذ از خزائن تجربه زیسته شان سفارش کرده اند. در اینجا عنصر «سن» در بازنمایی هویتی ارزشی مثبت دارد و بر غنای معرفت/ تجربه دلالت می کند. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر پاسخی بر نحوه بازنمایی مفهوم سن به عنوان یکی از عناصر هویت بخشی وبه تبع آن سالمندی یا به تعبیر دقیق تر سن زدگی، در کتب زبان انگلیسی مدارس است. همانگونه که فوکو تصریح می کند سن، نه یک انگاره صرفاً بیولوژیک، بلکه برساخته ای تاریخی گفتمانی است که در شبکه روابط قدرت بازتولید می شود. به طور خاص، در این پژوهش تحلیل محتوای داده های کتب زبان انگلیسی متوسطه اول و دوم (مجموعه پراسپکت و ویژن) براساس روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلاو و موفه (با خوانش فوکویی) صورت گرفت. تحلیل تکرار شواهد و داده ها نوعی غیریت سازی را به عنوان گفتمان غالب از مفهوم سن زدگی نشان داد. سالمندان در سایر تمرینات، در اکثر فعالیت های روزمره و حوزه عمومی غایب هستند؛ در هنگام حضور نیز یا شکل بیمارگون یا صرفاً کارکرد نمایشی/انفعالی داشته اند و در حالت «تعویق نامحدود» به سر می برند. در این مجموعه دسترسی سالمندان به گفتمان مسلط کتب آموزشی قطع شده و نوجوانان و میان سالان جایگاه سوژه گفتمانی را اشغال کرده اند، به نحوی که دوقطبی حاشیه مرکز تشدید شده است. ضرورت دارد برنامه ریزان کتب درسی به تعریف روشنی از مفهوم سن و گفتمان سالمندان دست یابند تا آنان را در مسیر تبدیل به سوژه های کنش گر و مساوات طلبانه (مورد تأکید سند تحول بنیادین) درنیل رسیدن به آرمان عدالت آموزشی یاری رساند.
معیارهای توسعه پایدار در سازماندهی محتوای کتاب های عربی دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهبود کیفیت محتوای کتب درسی براساس مبانی توسعه پایدار یکی از موضوعات مهم هر نظام آموزشی است که نقش مهمی در ارتقای مهارت های عمومی فراگیران دارد. در همین راستا، پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش پیمایشی به بررسی معیارهای توسعه پایدار در سازماندهی محتوای کتاب های عربی دوره متوسطه اول بپردازد. ابزار اصلی این پژوهش را پرسش نامه محقق ساخته معیارهای توسعه پایدار شامل معیارهای دینی، اجتماعی، محیطی، اقتصادی و فکری علمی تشکیل داد. به منظور توصیف و تحلیل داده ها، از آماره های توصیفی و آزمون های هم بستگی پیرسون، آنوا (ANOVA) و فریدمن استفاده شد. یافته ها نشان داد که به طور کلی سطح پایداری معیارهای توسعه در سازماندهی محتوای کتاب های عربی متوسطه اول در وضعیت ضعیف قرار دارد؛ بدین معنا که به طور خاص، سه معیار محیطی، اجتماعی، اقتصادی در سطح مطلوبیت ضعیف قرار دارند و تنها دو معیار دینی و فکری علمی در سطح مطلوبیت متوسط قرار دارند. همچنین از لحاظ هم بستگی میان معیارها با توسعه پایدار، یافته ها حاکی از این بود که معیارهای محیطی، اجتماعی و اقتصادی بیشترین هم بستگی را با توسعه پایدار دارند، ولی به سطح مطلوب نرسیده اند. پیشنهاد می شود در راستای بهبود سازماندهی محتوای کتب عربی دوره متوسطه اول بر مبنای معیارهای توسعه پایدار، ضمن حفظ معیارهای دینی و فکری علمی در کتاب ها به گنجاندن معیارهای توسعه محیطی، اجتماعی و اقتصادی توجه در محتوای این کتاب ها نیز توجه بیشتری شود.
بررسی مبتداسازی در جمله های مرکب زبان فارسی بر مبنای رویکرد دستور واژی- نقشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دستور واژی نقشی بر مبنای رویکرد برزنن و همکاران (2016) به کارگرفتن ابزار صرفی و یا ساختی برای نشان دادن نقش موضوع ها، سبب بازنمایی متفاوت نقش های گفتمانی دستوری شده در زبان ها می شود. علاوه برآن، در این نظریه نقش های موضوعی به صورت موضعی در یک بند تعیین می شوند که این امر نیز سبب بازنمایی متفاوت عناصر گفتمانی دستوری شده در جملات مرکب طی فرایند مبتداسازی ضمیر گذار و ناگذار می شود. ازاین رو، هدف از این پژوهش ضمن بررسی چگونگی تعیین نقش های فاعل و مفعول در زبان فارسی، بررسی مبتداسازی ضمیر گذار و ناگذار در جملات مرکب زبان فارسی در چارچوب مذکور با اتخاذ روشی توصیفی تحلیلی است. یافته ها نشان می دهند در ساخت نقشی گروه اسمی مفعولی مبتدای ضمیر گذار و گروه اسمی فاعلی مبتداسازی شده در بند بالاتر دارای نقش گفتمانی اند. در بند پایین تر ضمیر واژه بستی و وند تصریفی فعل (شناسه) نقش موضوعی را ایفا کرده و با نقش گفتمانی به صورت ارجاعی بر طبق شروط خوش ساختی مطابقه پیدا کرده اند. در ساخت سازه ای، شناسه به عنوان جزء صرفی بر خلاف ضمیر واژه بستی فعل فاقد گره ای مستقل است. در ساخت نقشی، مشخصه معنایی نقش مفعول «رایی» در ارزش نقش مبتدا در بند بالاتر قرار می گیرد و مبتدا توسط پس اضافه «را» دارای حالت مفعولی است. اما به دلیل آنکه نقش های موضوعی به صورت موضعی در یک بند تعیین می شوند، در ساخت سازه ای برای رعایت شروط خوش ساختی بر مبنای اصل اقتصاد، در جایگاه متعارف گروه اسمی بند پایین تر مقوله تهی به صورت برون مرکز ملزم شده است. مفعول بدون پس اضافه «را» نیز رفتاری مشابه دارد، با این تفاوت که فاقد ابزار صرفی برای تعیین نقش مفعول است. ازاین سو، در ساخت سازه ای به صورت درون مرکز مقوله تهی در گروه فعلی بند پایین تر درنظر گرفته شده است.
سواد پژوهشی معلمان: مرور دامنه ای نقش معلمان در پژوهش و الگوهای سواد پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای امروز گسترش دانش از طریق پژوهش یکی از محورهای اصلی پیشرفت در نظام آموزشی محسوب می شود. برای تحقق این هدف، لازم است که معلمان از سواد پژوهشی که پیش نیاز مشارکت در پژوهش است برخوردار باشند و با به کارگیری رویکردهای مبتنی بر نتایج پژوهشی در کلاس های خود در مسیر بهبود کیفیت فرایندهای آموزشی حرکت کنند. یکی از اقدامات اولیه ب رای توانمندسازی معلمان در این حوزه، آگاهی از وضعیت کنونی سواد پژوهشی و تعی ین دان ش و مهارت های مورد نیاز آن ها ب رای مشارکت مؤثر در پژوهش است. در این راستا، پژوهش حاضر به معرفی مفهوم سواد پژوهشی به عنوان سازه ای مهم و تأثیرگذار در مشارکت معلمان در پژوهش و اهمیت آن در غنی سازی روش های تدریس و درنهایت ارتقای کیفیت آموزش می پردازد. مقاله حاضر بر آن است تا از طریق مروری دامنه ای ضمن پرداختن به نقش های معلمان در رابطه با پژوهش، به تبیین مفهوم سواد پژوهشی و الگو های مطرح شده برای سازه سواد پژوهشی در حوزه آموزش بپردازد. یافته های این مطالعه حاکی از آن است که معلمان به منظور حل مسائل مرتبط با فرایندهای تصمیم گیری درمورد فرایندهای مختلف آموزشی و پیاده سازی کاربردهای مطالعات پژوهشی در کلاس های درس نیازمند سواد درک انتقادی گزارش های پژوهشی و کاربرد یافته های پژوهشی در آموزش هستند. درنهایت، با هدف تقویت پویایی نظام آموزشی و بهره برداری از یافته های پژوهشی کارآمد در محافل آموزشی راهکارهایی عملی در راستای تثبیت و ترویج جایگاه و فرهنگ پژوهش در محیط های آموزشی و همچنین توانمندسازی معلمان برای مشارکت در پژوهش از طریق گسترش سواد پژوهشی آن ها ارائه می شود.
اثربخشی آموزش میان فرهنگی شعر معاصر فرانسه و فارسی بر استفاده از راهبردهای عاطفی اجتماعی و علاقه مندی به محتوای ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقابل فرهنگ «خودی» و «دیگری» در اسناد آموزشی ، به ویژه دروس ادبی مربوط به رشته زبان فرانسه در دانشگاه های ایران، امری طبیعی است و نیاز به رویکردی میان فرهنگی که بتواند دانشجویان را در فضایی بینافرهنگی، تعدیل شده و به دور از شوک فرهنگی قرار دهد، ایجاد کرده است. با توجه به اینکه راهبردهای عاطفی اجتماعی ، با تکیه بر تفاوت های فردی، تلاش دارند تا زبان آموزان را در فرایند یادگیری کمک و روند آموزش زبان را تسهیل کنند، هدف این پژوهش، ارائه روشی کاربردی به منظور پیوند بیشتر ادبیات و آموزش زبان فرانسه از طریق فعال کردن ظرفیت های حسّی هیجانی و به کارگیری راهبردهای عاطفی اجتماعی نزد دانشجویان و علاقه مند کردن آنان به محتوای ادبی (شعر) است. همچنین، جامعه آماری تحقیق، شامل 110 نفر از دانشجویان زبان فرانسه در ترم آخر مقطع کارشناسی، در دو گرایش ادبیات و ترجمه در دانشگاه های مختلف ایران است که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. ازاین رو، با طراحی پرسش نامه ای محقق ساخته و در 20 سؤال 5 گزینه ای، ابتدا در قالب پیش آزمون، میزان استفاده دانشجویان از راهبردهای عاطفی اجتماعی و علاقه مندی شان به شعر را سنجیدیم. سپس، طی یک دوره آموزشی مجازی و تعامل محور (درمجموع به مدت 50 ساعت) به آموزش میان فرهنگی پرداختیم. در ادامه نیز، از فراگیران، پس آزمون به عمل آمد. براساس نتایج آزمون تی (T test)، می توان چنین استنباط کرد که اختلاف معناداری بین میانگین دانشجویان در پیش آزمون و پس آزمون در زمینه استفاده از راهبردهای عاطفی اجتماعی و علاقه مندی به محتوای ادبی (شعر)، دیده شده است.
تبیین فازی موضوع درونی محذوف در گروه فعلی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله در چارچوب رویکرد پویا به نظریه فاز، به تبیین چگونگی حذف موضوع درونی فعل در زبان فارسی می پردازیم. ابتدا با استفاده از معیارهایی مانند خروج هسته فعلی به بیرون از گروه فعلی، همسانی فعل، حذف متمم گروه حرف اضافه، ساخت هم پایه، ترتیب قید حالت و مفعول و همچنین قلب نحوی به بررسی داده های موردنظر در زبان فارسی می پردازیم تا نشان دهیم که فرایند حذف از کدام نوع است: حذف موضوع و یا حذف گروه فعلی به همراه ابقای فعل اصلی. آنگاه با توجه به ناکارآمدی معیارهای ذکرشده در مطالعات پیشین، براساس رویکردی پویا به نظریه فاز در نحو کمینه گرا برمبنای آرای بشکویچ (2005, 2013, 2014) به تحلیل فرایند حذف در جملات مورد نظر می پردازیم و نشان می دهیم که دراین چارچوب نظری، آنچه در دامنه گروه فعلی ساده حذف می شود معادل کل فاز و یا متممِ فاز است. بدین ترتیب، بر مبنای این رویکرد می توان به جای تحلیل دوگانه حذف گروه فعلی به همراه ابقای فعل و یا حذف موضوع از ساخت های مورد نظر، تحلیلی جامع و به تبع آن اقتصادی به دست داد.
تحلیل زبان عرفانی عبهرالعاشقین در مبحث عشق بر اساس الگوی گفتمان پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های عرفان روزبهان از عارفان سده ششم، توجه ویژه به موضوع عشق و شرح مراحل آن است. شرح این مراحل موجب ایجاد زبان خاص عرفانی در عبهرالعاشقین شده است. عبهرالعاشقین که به طور ویژه به موضوع عشق می پردازد، حاصل تجربه های عرفانی روزبهان است و از صیرورت مدام سالک حکایت می کند. تجربه این «شدن های» پیوسته وقتی در بستر زبان جاری می شود، ویژگی های خاصی به خود می گیرد. تحلیل زبان عرفانی ویژه او در مراحل مختلف صیرورت سالک در مراتب عشق با استفاده از الگوی گفتمان پویا میسر می شود. این الگو نشان می دهد زبان عرفانی عبهرالعاشقین ایستا نیست و بنیاد آن بر تحول است. هدف این پژوهش روشن کردن مسیر پویایی تجربه عرفانی سالک در طریقت عشق و در بستر زبان است. بر این اساس، این پژوهش به بررسی«هویت» و مسیر «شدن» سالک خواهد پرداخت. با استفاده از مربع معناشناسی بخشی از روند صیرورت در کلام را می توان بررسی کرد. این مطالعه آشکار می کند که هویت سالک، عبارت از عارفی است که به مقام فنای صفاتی رسیده است، اما خشنودی به عشق انسانی و توقف در آن حجاب راه اوست. غایت سیر سالک دیدار تجلی جمال الهی در سیمای معشوق انسانی و رسیدن به فنای ذات و توحید است. فعل مؤثر «خواستن» به هنگام گزینش میان دو راهِ توقف یا پویایی نمود می یابد. فعل مؤثر «بایستن» در تقدیر حق تعالی در قرار دادن امتحان عشق تجلی می یابد. اما رسیدن سالک به فاعل «توانشی» و منزل مشاهده و وصل به فضل و جذبه الهی میسر است نه اراده سالک.