آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۰

چکیده

دیپلماسی فرهنگی تبادل ایده ها، اطلاعات، هنر و جنبههای دیگر فرهنگ در بین ملل و مردمان آن ها برای تقویت تفاهم میان آن ها است. هدف از این پژوهش تدوین الگوی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بود. این پژوهش از نوع کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیاد و مدل پارادایمی استراوس و کوربین انجام شده است و داده ها از طریق مصاحبه های عمیقی با استفاده از نمونه گیری هدفمند از اساتید، صاحب نظران، رایزنان عوامل دخیل در حوزههای مختلف دیپلماسی فرهنگی ج.ا.ایران صورت گرفت. بعد از حاصل شدن اشباع نظری با 24 مصاحبه و تحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شد و بر اساس نظریه داد بنیاد الگوی مورد نظر تبیین شد.(توسعه فرهنگی، توسعه سیاسی و توسعه ارتباطی)به منزله شرایط علی، (پیروی از اصول، ارزش ها و سیاست ها؛ جغرافیای فرهنگی؛ اسلام و تشیع؛ زیر ساخت های آموزشی؛رسانه ای و فضای مجازی؛ دینی و مذهبی؛ تمدنی و میراثی؛ علمی فرهنگی؛ نهادی؛ سبک زندگی ایرانیان؛ قابلیت های فرهنگی و اجتماعی؛ ادبی و هنری؛ انسانی؛ سیاسی؛ کارگزاران فرهنگی؛ ماهیت ایدئولوژیک) عوامل زمینه ای، (تهدیدها، فرصت ها، متغیرهای محیطی و ضعف ها و کاستی های داخلی) به عنوان عوامل مداخله گر شناسایی شدند. راهبردها در8 محور(تنوع بخشی به راهبردها و ابزارها، ارتقاء اقدامات، توسعه بازیگران، تقویت زیرساخت ها، ارتقای ساختار و الگوی مدیریت) و پیامدها شامل6 محور(تامین منافع و امنیت ملی، توسعه ایدئولوژیک دینی و انقلابی، تولید و بازتولید فرهنگ، رشد اقتصادی در بستر فرهنگ، تفاهم و صلح پایدار، تقویت مشروعیت و پرستیژ بین المللی) می باشد.

Presenting cultural diplomacy pattern of Islamic republic of Iran based on–grounded theory

Cultural diplomacy is an intercommunication of ideas, information, art, and other aspects of culture among nations and people to amplify mutual comprehension between them. The object of this study was to present a cultural diplomacy model for the Islamic Republic of IRAN. This qualitative study was implemented using grounded theory and the Strauss and Corbin paradigm model. The data were collected through in-depth interview through a purposive sampling between professors, pundits, cultural attaches, and actors involved in the various fields of cultural diplomacy in Iran. After reaching theoretical saturation with 24 interviews and analyzing the data through three stages of open coding, axial coding, and selective coding, the desired model was developed based on grounded theory. Cultural development, political development, and communication development were considered as causal conditions. Adherence to principles, values, and policies, cultural geography, Islam and Shiism, educational infrastructure, media and cyberspace, religious and spiritual, civilization and cultural heritage, cultural-scientific, institutional, Iranian lifestyle, cultural and social possibility, literary and artistic, humanistic, political; cultural agents; ideological nature were considered as contextual conditions and threats, opportunities, environmental variables, internal weaknesses, and deficiencies as intervention conditions. Strategies included diversification of strategies and tools, actions update, development of actors, strengthening infrastructure, and upgrading the structure and management pattern. The consequences included national security interests, religious and revolutionary ideological development, cultural reproduction, economic growth in the context of culture, Understanding and sustainable peace, strengthening legitimacy and international prestige.

تبلیغات