مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شناسایی عوامل مرتبط با اختلال وسواسی - جبری به ویژه در مقایسه با گروه های غیربالینی، دارای اهمیت است. در این راستا، هدف مطالعه حاضر مقایسه درهم آمیختگی فکر – عمل و شفقت خود در افراد با الگوهای مختلف نشانه های اختلال وسواسی – جبری و عادی بود. روش: بدین منظور از میان افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناختی شهرستان بهبهان که دارای علائم وسواس فکری - عملی بودند، 45 نفر (گروه وارسی= 15 نفر، شست وشو= 15 نفر و وسواس مذهبی= 15 نفر) و از میان جمعیت عادی، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. شرکت کنندگان به پرسشنامه های وسواسی – اجباری مادزلی (MOCL)، وسواس مذهبی (PIOS)، درهم آمیختگی فکر - عمل ولز، ویلیامز، هاتن (TFI)، شفقت خود ریس و همکاران پاسخ دادند. سپس داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین افراد عادی و افراد دچار الگوهای مختلف اختلال وسواسی – اجباری از نظر آمیختگی فکر - عمل (0/001>P) و شفقت خود (0/001 >P) تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: به نظر می رسد افراد دارای نشانگان اختلال وسواسی – جبری، نسبت به افراد عادی، آمیختگی فکر – عمل بالاتری داشته و نسبت به خویش شفقت کمتری دارند.
اثربخشی تلفیق سایکودراما با درمان شناختی رفتاری گروهی بر ابعاد حساسیت بین فردی و اضطراب اجتماعی در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب اجتماعی با فراوانی 13 درصدی و شیوع بالاتر در نوجوانان دختر به عنوان سومین اختلال شایع روانی مطرح شده است؛ بنابراین هدف این پژوهش بررسی تلفیق سایکودراما با درمان شناختی رفتاری گروهی بر ابعاد حساسیت بین فردی و اضطراب اجتماعی نوجوانان دختر شهرستان سیرجان بود. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان سیرجان در سال تحصیلی 401-1400 بودند که پس از غربالگری و تشخیص اولیه، تعداد 24 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (12 نفر) و گروه کنترل (12 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان تلفیقی سایکودراما با درمان شناختی رفتاری گروهی را به مدت 9 جلسه 120 دقیقه ای و به صورت هفتگی دریافت کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب اجتماعی نوجوانان (SAS-A) و حساسیت بین فردی (IPSM) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری بیانگر تأثیر معنی دار درمان تلفیقی سایکودراما با درمان شناختی رفتاری گروهی بر کاهش حساسیت بین فردی و اضطراب اجتماعی، در مرحله پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بود (p≤0.01). نتیجه گیری: بطور کلی نتایج حاکی از آن بود که تلفیق سایکودراما با درمان شناختی رفتاری گروهی بدلیل استفاده از ایفای نقش و عینی ساختن تخیلات و گرایش های درونی و همچنین تأکید بر بازسازی شناختی، بر بهبود اضطراب اجتماعی و کاهش حساسیت بین فردی در نوجوانان مؤثر بود.
ارتباط بین ذهن آگاهی، دشواری در تنظیم هیجان، خودخاموشی و استرس ادراک شده با سندرم پیش از قاعدگی: رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر ذهن آگاهی، دشواری در تنظیم هیجان و خودخاموشی بر سندرم پیش از قاعدگی از طریق نقش میانجی استرس ادراک شده انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود که از طریق مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. در همین راستا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، نمونه ای برابر با 380 نفر از میان دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز انتخاب شد. ابزار غربالگری سندرم پیش از قاعدگی (PSST)، پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (FMI-SF)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (S-DERS)، مقیاس خودخاموشی و پرسشنامه استرس ادراک شده توسط شرکت کنندگان در پژوهش، تکمیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین ذهن آگاهی و استرس ادراک شده رابطه مستقیم و منفی معنادار وجود دارد، اما بین دشواری در تنظیم هیجان و خودخاموشی با استرس ادراک شده رابطه مستقیم و مثبت معنادار وجود دارد. همچنین بین استرس ادراک شده و سندرم پیش از قاعدگی نیز رابطه معنادار یافت شد. مهمترین یافته حاکی از آن است که استرس ادراک شده در ارتباط بین ذهن آگاهی، دشواری در تنظیم هیجان و خودخاموشی با سندرم پیش از قاعدگی به عنوان میانجی گر عمل می کند. با توجه به یافته ها، مدل پیشنهادی با داده ها برازش دارد و مورد تأیید است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی، دشواری در تنظیم هیجان، خودخاموشی و استرس ادراک شده در ابتلا به سندرم پیش از قاعدگی نقش مؤثری ایفا می کند. در همین راستا، نداشتن پذیرش و آگاهی نسبت به هیجانات و سرکوب احساسات، زمینه ساز ادراک استرس بالا می شود. در نهایت، مجموعه این الگو به تجربه شدیدتر علائم سندرم پیش از قاعدگی ختم خواهد شد.
ارائه مدل شدت علائم اختلال استرس پس از آسیب در نوجوانان بر اساس بیگانگی و ویژگی های سرشت و منش با نقش واسطه ای باورهای فراشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال استرس پس ازآسیب در هر سنی ممکن است مشاهده شود، در نوجوانان به دلیل زمینه های تسریع کننده شایع تراست. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل شدت علائم اختلال استرس پس از آسیب بر اساس بیگانگی و ویژگی های سرشت و منش با نقش واسطه ای باورهای فراشناختی در نوجوانان بود. روش: نوع پژوهش حاضر توصیفی همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. در این پژوهش جامعه آماری، شامل تمام دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر قم که در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که حجم نمونه از این میان 421 دانش آموز (105 پسر و 316 دختر) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های سرشت ومنش ، بیگانگی ، باورهای فراشناختی و شدت علائم اختلال استرس پس ازآسیب را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار ایموس استفاد شد. یافته ها: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد مدل اندازه گیری شده تحقیق با مدل مفهومی برازش مطلوب دارد. ارتباط منفی ومعناداری بین سرشت ومنش با شدت علائم PTSDو ارتباط مستقیم و معناداری(0/05>p) بین باورهای فراشناختی و بیگانگی با شدت علائم PTSDوجود داشت. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که مولفه های سرشت ومنش نقش بسزایی درکاهش شدت علائم PTSD و بیگانگی و باورهای فرا شناختی نقش بسزایی در افزایش شدت علائم PTSD دارد. لذا می توان اثرگذاری متغیرهای سرشت ومنش، بیگانگی و باورهای فرا شناختی بر سلامت روان نوجوانان در خانواده ها را گوشزد کرد.
بهبود کارایی یک سیستم تشخیص احساس از گفتار به کمک شبکه مولد متخاصمی جهت کاربرد در روانشناسی بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: فناوری تشخیص احساس از گفتار، می تواند به محققان کمک کند تا دریابند چه عواملی باعث می شود برخی از روان درمانگران درمان مؤثرتری نسبت به دیگران ارائه دهند، اطلاعاتی که می تواند برای بهبود تشخیص روش درمان استفاده شود. اگر بدانیم چه کسی می خواهد اقدام به خودکشی کند یا حداقل ریسک بالایی برای این کار دارد می توانیم پیشگیری کنیم و این دقیقاً همان چیزی است که علم روانشناسی سال هاست به آن نیاز دارد تا هزینه های درمان را کاهش دهد. ازاین رو، نیاز به تشخیص احساس از گفتار و پایگاه داده احساسی به شدت احساس می شود؛ ولی جمع آوری پایگاه داده با نمونه های زیاد نیازمند صرف چندین دهه است. افزایش داده و انتخاب ویژگی، از مفاهیم کلیدی در یادگیری ماشین هستند. روش: هنگامی که داده های آموزشی در پایگاه داده متنوع نیستند و تعداد و تنوع آن ها در هر کلاس آموزشی محدود است، آموزش یک شبکه عصبی عمیق بدون آنکه پدیده اور فیتینگ اتفاق بیفتد، بیش از حد چالش برانگیز است. برای غلبه بر این چالش، این مقاله یک شبکه افزایش داده جدید، یعنی شبکه افزایش داده متخاصمانه و مبتنی بر شبکه های مولد متخاصمی را پیشنهاد می کند. این شبکه افزایش داده پیشنهادی، از یک شبکه مولد متخاصمی، یک رمزگذار خودکار و یک طبقه بند تشکیل شده است. این شبکه ها به طور خصمانه آموزش داده می شوند تا بردارهای ویژگی وابسته به هر کلاس را در فضای ویژگی ها ترکیب کنند، و سپس آن ها را به داده های موجود در پایگاه داده بیفزایند. برای داده های هر کلاس به صورت جداگانه یک شبکه مولد متخاصمی پیشنهاد شده است که از یک سو شباهت بین نمونه های واقعی و تولید شده را تضمین کند و از طرف دیگر باعث ایجاد تمایز عاطفی در بین نمونه های تولید شده بین کلاس های مختلف شود. برای رفع مشکل کوچک شدن بیش از حد گرادیان در فرایند آموزش شبکه افزایش داده متخاصمی که منجر به عدم آموزش کافی شبکه های مولد و تشخیص دهنده و متوقف شدن فرایند آموزش پیش از یادگیری کامل توزیع داده ها در فضای ویژگی ها می شود، به جای استفاده از خطای متداول آنتروپی متقابل برای آموزش شبکه مولد متخاصمی، واگرایی و اسراستین برای تولید نمونه های مصنوعی باکیفیت بالا استفاده شده است. یافته ها: عملکرد این مدل با استفاده از پایگاه داده احساسی برلین به عنوان مجموعه داده های آموزش، تست و ارزیابی شبکه مورد آزمایش قرار گرفته و مشخص شد که با ترکیب نمودن بردارهای ویژگی مصنوعی و بردارهای ویژگی واقعی، می توان مشکل کوچک شدن بیش از حد گرادیان و متعاقباً متوقف شدن ادامه روند آموزش شبکه را تا حد زیادی کاهش داد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که داده های تولید شده توسط شبکه پیشنهادی می توانند در یک شبکه تشخیص احساس از سیگنال گفتار استفاده شوند و به این شبکه کمک کنند تا کلاسه بندی احساسی بهتری را انجام دهد.
بررسی مقایسه ای راهبردهای تنظیم هیجان و طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد مبتلا و غیر مبتلا به اختلال وحشتزدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال وحشتزدگی یکی از اختلالات اضطرابی با مشخصه حملات غیرمنتظره عودکننده است که ظرف چند دقیقه به اوج می رسد و با نشانه های جسمانی و شناختی مختلفی از جمله، مشکلات در پردازش هیجانی و پردازش اطلاعات همراه است. مطالعه حاضر به منظور بررسی مقایسه ای راهبردهای تنظیم هیجان و طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد مبتلا و غیر مبتلا به اختلال وحشتزدگی اجرا گردید. روش: به منظور اجرای ﭘﮋوﻫﺶ علی–مقایسه ای ﺣﺎﺿﺮ، تعداد 30 نفر از افرد دارای اختلال وحشت زدگی مراجعه کننده به مراکز روا ن درمانی شهر گرگان، و همچنین 30 نفر از همتایان عادی آنها، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و همگی پرسشنامه های نشانه های اختلال پانیک لیبوویتز، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ را تکمیل نمودند. داده ها با روش تحلیل واریانس چند متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که افراد مبتلا به اختلال وحشتزدگی در مقایسه با همتایان عادی نمرات کمتری در راهبرد باز ارزیابی شناختی (p<0.05)، و نمرات بالاتری در راهبرد سرکوبی هیجانی (p<0.05) و نیز در همه حوزه های طرحواره های ناسازگار اولیه (p<0.05) کسب نمودند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق حاضر، آموزش شیوه های تنظیم هیجانی به عموم مردم و همچنین مداخلات معطوف به درمان طرحواره های ناسازگار اولیه می تواند نقش موثری در پیشگیری از اختلالات اضطرابی، بویژه اختلالا وحشت زدگی داشته باشد.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر خود جرحی بدون خودکشی، انگ درونی شده، عاطفه مثبت، عاطفه منفی و علائم شیدایی در بیماران دو قطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر خودجرحی بدون خودکشی، انگ درونی شده، عاطفه مثبت، عاطفه منفی و علائم شیدایی در بیماران دوقطبی بود. روش: پژوهش حاضر با استفاده از طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه بیماران دوقطبی بود که در سال 1400 به مراکز مشاوره شهر اصفهان مراجعه کرده و با داروهای تثبیت کننده خلق تحت درمان بودند. نمونه شامل 24 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش، درمان شناختی- رفتاری را به مدت 12 جلسه 60 دقیقه ای به صورت فردی و هفته ای یک جلسه دریافت کردند، درحالی که گروه کنترل در لیست انتظار بودند. داده های پژوهش با استفاده از مقیاس های خودجرحی سانسون، انگ درونی شده کینگ، عاطفه مثبت و منفی واتسون و شیدایی یانگ گردآوری و به کمک آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه های تکراری) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی- رفتاری باعث کاهش معنادار میانگین نمرات پس آزمون و پیگیری خودجرحی بدون خودکشی (p<0.01, F=46.639, η2=0.679)، انگ درونی شده (p<0.01, F=6.460, η2=0.227)، عاطفه منفی (p<0.01, F=8.849, η2=0.287) و علائم شیدایی (p<0.01, F=27.519, η2=0.556) بیماران دوقطبی شد. نتایج نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل در مراحل پس آزمون و پیگیری در خودجرحی بدون خودکشی، انگ درونی شده، عاطفه منفی و علائم شیدایی تفاوت معنادار وجود دارد.
تحلیل روابط تکانشگری، تنظیم هیجان و تاب آوری با مولفه های سلامت روان در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف تحلیل روابط تکانشگری، تاب آوری و تنظیم هیجان با مولفه های سلامت روان در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی است. نمونه اولیه 508 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 99-1398 بودند که پرسشنامه های خودآسیب زنی، فرم کوتاه پرسشنامه نشانه های روانی، فرم کوتاه مقیاس تکانشگری، مقیاس تنظیم هیجانی، فرم کوتاه مقیاس تاب آوری را تکمیل کردند. براساس نتایج پرسشنامه خودآسیب زنی 295 نفر با حداقل 1 بار سابقه خودآسیب زنی به عنوان نمونه انتخاب شدند. تحلیل داده ها با روش همبستگی کانونی انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای پژوهش با مولفه های سلامت روان شامل اضطراب، افسردگی و جسمانی سازی در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی همبستگی کانونی معنادار داشتند و ضریب همبستگی برابر با 80/0 بود. این همبستگی با تکانشگری و تنظیم هیجان مثبت و با تاب آوری منفی بود (001/0> P). همچنین 64 درصد از تغییرات مولفه های سلامت روان قابل پیش بینی است. بیش ترین وزن کانونی نیز متعلق به تاب آوری(63/0) و افسردگی(62/0-) بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش متغیرهای تکانشگری، تنظیم هیجان و تاب آوری بر روی مولفه های سلامت روان در دانشجویان دارای رفتارهای خودآسیب زنی تاثیر می گذارند و از این طریق می توانند موجب بروز رفتارهای خودآسیب زنی شوند. متغیر تاب آوری بیش ترین نقش را در این رابطه ایفا می کند که براین اساس با آموزش تاب آوری به دانشجویان در هنگام ورود به این دوره می توان از رفتارهای خودآسیب زنی و سایر مشکلات سلامت روان پیشگیری کرد.
بهبودی از اختلال دوقطبی نوع یک بر اساس آشفتگی خواب و سوگیری حافظه ای مرتبط با مانیا: نقش میانجی حافظه کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال دوقطبی نوع یک شدیدترین و شایع ترین زیرگروه اختلال دوقطبی است. مطالعه بر چگونگی تاثیر علائم این اختلال بر روند بهبودی، می تواند در زمینه ی درمان و جلوگیری از عود به کار رود. بدین منظور هدف پژوهش حاضر مدل یابی علی بهبودی از اختلال دوقطبی نوع یک بر اساس آشفتگی خواب و سوگیری حافظه ای مرتبط با مانیا، با نقش میانجی حافظه کاری می باشد. روش: این مطالعه ی مقطعی با روش نمونه گیری در دسترس روی 126 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک در فاز شیدایی که به مطب های روانپزشکی مراجعه کرده بودند، انجام شد. افراد نمونه 30 روز پس از پر کردن پرسشنامه ها و سنجش اولیه، مورد سنجش مجدد شدت مانیا قرار گرفتند. داده ها با مدل معادلات ساختاری و با نرم افزار Smartpls-3 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که عوامل آشفتگی خواب و حافظه کاری از عوامل موثر بر بهبودی از اختلال هستند (96/1 P)، ولی رابطه ی سوگیری حافظ های مرتبط با مانیا بر بهبودی از اختلال رد شد (96/1 >t و 05/0 > P). نتیجه گیری: آشفتگی خواب به صورت مستقیم و غیر مستقیم (از طریق تاثیر بر حافظه ی کاری)، و سوگیری حافظه ای مرتبط با مانیا نیز از طریق تاثیر بر حافظه ی کاری می توانند بر بهبودی از اختلال دوقطبی تاثیرگذار باشند. واژه های کلیدی: اختلال دوقطبی نوع یک، آشفتگی خواب، سوگیری حافظه ای مرتبط با مانیا، حافظه کاری