مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال وسواسی- اجباری دارای سیری مزمن است که با تداوم و افزایش علائم، ابعاد مختلف سلامت روان را کاهش می دهد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی- تحلیلی بر سلامت روان بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری اجرا شد.
روش: در یک طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با پیگیری با استفاده از دو گروه آزمایش و کنترل، از میان بیماران مراجعه کننده به مرکز درمان و توانبخشی روان سبز، 20 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند. در ابتدا، همه شرکت کنندگان پرسشنامه جمعیت شناختی را تکمیل و توسط مصاحبه بالینی ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتند. سپس، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط پرسشنامه سلامت روان مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 16 جلسه هفتگی تحت درمان شناختی- تحلیلی قرار گرفتند. داده ها به کمک تحلیل واریانس آمیخته تحلیل گردید.
یافته ها: بعد از اجرای درمان شناختی- تحلیلی، بین گروه آزمایش و کنترل در بهبود سلامت روان و زیر مقیاس های آن در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت آماری معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: درمان شناختی- تحلیلی به شیوه گروهی راهبرد مؤثری برای بهبود سلامت روان مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری است. این یافته ها دارای دستاوردهای کاربردی برای مسیرهای پژوهش در آینده و نیز کار بالینی در این اختلال است.
سیستم های مغزی- رفتاری، باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سیستم های مغزی- رفتاری تأثیر زیادی بر شخصیت و رفتار انسان دارند. سیستم بازداری رفتاری با رفتارهای اجتناب و کناره گیری مرتبط است؛ در حالی که سیستم فعال ساز رفتاری با رفتار روی آورد در ارتباط می باشد. بیش فعالی و کم کنشی هر یک از این سیستم ها می تواند دامنه وسیعی از اختلالات را تبیین کند. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین فعالیت سیستم های مغزی- رفتاری، باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر فراشناختی در بیماران مبتلا به وسواسی- اجباری انجام گرفت.
روش: در این پژوهش که از نوع مطالعات همبستگی بود، 80 بیمار مرد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری با روش نمونه گیری در دسترس از بین مراجعه کنندگان به مراکز روان پزشکی 22 بهمن و ابن سینای شهر مشهد در شش ماهه اول سال 1391 انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های وسواسی- اجباری مادزلی، شخصیت گری ویلسون، باورهای فراشناخت- 30 سؤالی و راهبردهای کنترل فکر را تکمیل نمودند. داده های پژوهش از طریق روش همبستگی و رگرسیون چندگانه گام به گام تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: باور نیاز به کنترل افکار و راهبرد تنبیه خود، بیشترین همبستگی را با سیستم بازداری رفتاری داشتند. خودآگاهی شناختی، باورهای مثبت درباره ی نگرانی و باورهای مربوط به کنترل ناپذیری و خطر؛ راهبردهای تنبیه خود و نگرانی؛ و سیستم بازداری رفتاری قوی ترین پیش بینی کننده های علائم وسواس بودند.
نتیجه گیری: بین باورهای فراشناختی، راهبردهای کنترل فکر و سیستم های مغزی- رفتاری در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری ارتباط معناداری وجود دارد. آشنایی با سطوح فراشناختی و انتخاب راهبردهای کنترل فکر مناسب در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، می تواند چارچوب ارتباط این اختلال را با سیستم های مغزی- رفتاری مشخص تر سازد.
مقایسه ذهن آگاهی و حساسیت اضطرابی در دانشجویان دارای احتکار وسواسی و علائم اختلال بدشکلی بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه ذهن آگاهی و حساسیت اضطرابی در میان دانشجویان دچار احتکار وسواسی و بدشکلی بدن بود.
روش: این پژوهش، توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی دانشجویان پیام نور دانشگاه های استان تهران که در سال تحصیلی 92- 91 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می دهد. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از دانشجویانی بود که در پرسشنامه احتکار وسواسی نمره بالا گرفته بودند و همچنین 30 نفر از دانشجویانی بود که در مقیاس اختلال بد شکلی بدنی نمره بالا گرفته بودند برای جمع آوری داده ها از مقیاس ذهن آگاهی، مقیاس حساسیت اضطرابی، مقیاس رفتارهای ذخیره ای، پرسشنامه چند بعدی خود بدنی و مصاحبه بالینی ساختار یافته استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین دانشجویان دو گروه در ذهن آگاهی و حساسیت اضطرابی تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: در مجموع دانشجویان گروه دارای علائم اختلال بدشکلی بدنی از ذهن آگاهی پایین تر و حساسیت اضطرابی بالاتری نسبت به دانشجویان گروه احتکار وسواسی برخوردارند. این نتایج نشان می دهد که مشکل در سازماندهی اطلاعات، ترس از ارزیابی منفی و انزوا ازجمله عوامل خطر پذیر برای ابتلای این افراد به اختلالات روانی و بدشکلی بدنی است.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار بر علائم افسردگی و استرس پس از سانحه ناشی از روابط فرازناشویی در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خانواده درمانگران و مشاوران ازدواج هر ساله با زوجین متعددی روبرو هستند که مشکل آنها خیانت است. در این پژوهش به بررسی مقایسه دو روش زوج درمانی برای بهبود روابط زوجین پس از افشای خیانت پرداخته شد.
روش: روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون همراه با پیگیری با استفاده از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه ی تحقیق شامل کلیه ی زوجین درگیر با مسأله خیانت زناشویی همسر (مرد) مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی مشاوره و روان شناختی شهر اصفهان در سال 1390 بوده است. از این جامعه 45 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه ی جایگزینی تصادفی در سه گروه زوج درمانی یکپارچه نگر (15 زوج)، زوج درمانی هیجان مدار (16 زوج) و گواه (14 زوج) گماشته شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ی افسردگی بک و پرسشنامه استرس پس از سانحه استفاده شد. گروه زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار هر کدام 8 جلسه زوج درمانی یک ساعته و هفته ای یکبار دریافت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغییری و آزمون تعقیبی T توکی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین زوجین گروه های آزمایش و کنترل در متغیرهای وابسته (افسردگی و علائم استرس پس از سانحه) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که دو رویکرد زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار در کاهش افسردگی و علائم استرس پس از سانحه، هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت اثر تقریباً یکسانی دارند.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش در کل بیانگر آن است که زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار می تواند مشکلات روان شناختی ناشی از ضربه ی خیانت همسر را کاهش دهد و استفاده از این دو رویکرد برای کار با زوجین درگیر با خیانت زناشویی توصیه می شود.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشانه های افسردگی و پذیرش کودکان دارای والدین مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش نشانه های افسردگی در کودکان دارای والدین مطلقه بود.
روش: جامعه آماری شامل تمام کودکان 10 تا 13 ساله ی دارای والدین مطلقه و ساکن در شهر تهران بود که با توجه به مجوزهای صادر شده از سوی آموزش و پرورش، امکان دسترسی به آنها وجود داشت. نمونه شامل 30 نفر از دختران و پسران مذکور بودند که به شیوه در دسترس از جامعه انتخاب شدند و در نهایت به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (16 نفر) و آزمایش (14 نفر) جایگزین شدند. برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در 12 جلسه نود دقیقه ای و طی سه ماه، گروه آزمایش اجرا گردید. تمام آزمودنی ها قبل و بعد از درمان و نیز پس از شش ماه، پرسشنامه های شاخص افسردگی کودک، و سنجش ذهن آگاهی و پذیرش کودک را تکمیل کردند.
یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معناداری نشانه های افسردگی (ناکارآمدی، بی لذتی، مشکلات بین فردی، خلق پایین، و عزت نفس پایین) را در کودکان دارای والدین مطلقه کاهش داد. همچنین افزایش معناداری در ذهن آگاهی و پذیرش کودکانی که در درمان شرکت کرده بودند مشاهده شد. نتایج ذکر شده در مرحله پیگیری نیز حفظ شده بودند.
نتیجه گیری: برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند نشانه های افسردگی را در کودکان دارای والدین مطلقه کاهش و ذهن آگاهی و پذیرش کودکان را افزایش دهد.
اثربخشی درمان تعامل والد کودک بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک روی مادران بر میزان کاهش علائم نافرمانی مقابله ای در کودکان پیش دبستانی بود.
روش: جامعه آماری شامل همه کودکان سنین 4 تا 7 ساله تحت آموزش در مهد کودک های خصوصی زیر نظر سازمان بهزیستی مشهد بود. آزمودنی ها شامل 30 کودک دارای اختلال نافرمانی مقابله ای و مادران آنها بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس و با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودک انتخاب شدند. آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه مقایسه) جایگزین شدند. مادران گروه آزمایش در 7 جلسه درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک شرکت نموده و سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان تعامل والد- کودک، در شدت علائم نافرمانی مقابله ای در گروه آزمایش از نظر آماری کاهش معناداری پدید آورده است.
نتیجه گیری: درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک روی مادران، می تواند علائم نافرمانی مقابله ای کودک را کاهش دهد.
روایی و اعتبار پرسشنامه مشکلات بین فردی (IIP-32)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مشکلات بین فردی مشکلاتی هستند که در رابطه با دیگران ایجاد می شوند. هر چه در حیطه روابط بین فردی مشکلات بیشتری تجربه کنیم، شانس زندگی بهتر، رضایت و سلامتی را از دست خواهیم داد. در این راستا پرسشنامه مشکلات بین فردی به منظور ارزیابی این دسته از مشکلات طرح ریزی شده است.
روش: هدف از مطالعه حاضر، بررسی روایی و اعتبار پرسشنامه مشکلات بین فردی-32 سؤالی است. این مقیاس به منظور بررسی مشکلات بین فردی افراد بزرگسال طراحی شده است. حیطه اصلی مشکلات شامل مردم آمیزی، جرأت ورزی، پرخاشگری، حمایت گری، مشارکت، در نظر گرفتن دیگران، گشودگی و وابستگی می باشد. نمونه مورد بررسی در این پژوهش 384 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شیراز بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پس از تکمیل این مقیاس توسط گروه نمونه، محتوای مقیاس بر اساس تحلیل عاملی اکتشافی به روش مؤلفه های اصلی مورد تحلیل عاملی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج این تحلیل منجر به استخراج 6 عامل صراحت و مردم آمیزی، گشودگی، در نظر گرفتن دیگران، پرخاشگری، حمایت گری و مشارکت و وابستگی شد. رابطه مثبت و معنادار بین مشکلات بین فردی و آلکسی تیمیا بیانگر روایی همگرای پرسشنامه مشکلات بین فردی است. همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ و ضریب اعتبار به شیوه تنصیف نیز حاکی از اعتبار مطلوب این مقیاس بود.
نتیجه گیری: از آنجایی که عوامل مؤثر بر روابط بین فردی ریشه در فرهنگ و محیط دارد، یافته های به دست آمده با ساختار فرهنگی و ویژگی های شخصیتی موجود در این ساختار به ویژه در جامعه زنان ایرانی مطابقت دارد.
ویژگیهای روان سنجی مقیاس احساس تنهایی دانشجویان (SLFS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس احساس تنهایی آشر و همکاران بود.
روش: تعداد 376 نفر از دانشجویان دانشگاه سمنان با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به ابزارهای پژوهش (مقیاس احساس تنهایی آشر و همکاران و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی، ضریب آلفای کرونباخ و همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافته ها: برای تعیین روایی سازه مقیاس احساس تنهایی (SLFS) از روش تحلیل عاملی و روایی همگرا استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که مقیاس احساس تنهایی SLFS، دو عامل تنهایی عاطفی و تنهایی اجتماعی را اندازه گیری می کند. نتایج روایی همگرا نیز نشان داد که بین احساس تنهایی و افسرگی، اضطراب و استرس رابطه معنی داری وجود دارد. اعتبار مقیاس احساس تنهایی (SLFS) با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 84/0، تنهایی عاطفی 82/0 و تنهایی اجتماعی 71/0 به دست آمد که همگی رضایت بخش می باشند.
نتیجه گیری: با توجه به سهولت اجرا، سهولت نمره گذاری، سهولت تعبیر و تفسیر، زمان اندک برای پاسخ گویی (3 تا 5 دقیقه)، قابلیت اجرا به صورت فردی و گروهی، عملی بودن، روایی و اعتبار مناسب، نتیجه گرفته می شود که مقیاس احساس تنهایی (SLFS) ابزار مناسبی برای اندازه گیری احساس تنهایی دانشجویان می باشد.
نشانگان شناختی/ توجّهی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان: فرآیندهای فراتشخیصی یا وابسته به تشخیص در اختلال های خلقی و اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: میزان بالای همبودی میان اختلالات خلقی و اضطرابی می تواند به دلیل فرآیندهای فراتشخیصی مشترک باشد. به همین دلیل هدف از پژوهش حاضر ارزیابی نقش دو فرآیند فراتشخیصی نشانگان شناختی/ توجّهی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان، در ایجاد و تدوام اختلال های خلقی و اضطرابی است.
روش: 89 بیمار (21 نفر مبتلا به افسردگی اساسی؛ 35 نفر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر؛ 33 نفر مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری) از بیمارستان های طالقانی و بقیه الله به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به وسیله ی مقیاس نشانگان شناختی/ توجّهی و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان ارزیابی گردیده و با گروه بهنجار (31 نفر) مورد مقایسه قرار گرفتند. داده ها، با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس، تحلیل کوواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی بون فرنی تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال وسواسی- اجباری و اختلال افسردگی اساسی در نشانگان شناختی/ توجّهی و راهبردهای ناسازگارانه نظم جویی شناختی هیجان (نشخوارفکری، ملامت خویش و فاجعه سازی)، نمرات بیشتری نسبت به افراد بهنجار کسب کردند. این تفاوت پس از در نظر گرفتن اختلال های همبود همچنان پابرجا ماند.
نتیجه گیری: نشانگان شناختی/ توجّهی و برخی از راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان (نشخوارفکری، فاجعه سازی و ملامت خویش) فرآیندهای فراتشخیصی بوده و می توانند در ایجاد و تداوم اختلال های اضطرابی و خلقی گوناگون نقش حیاتی ایفا کنند.
گزارش خبری: بررسی وضعیت همکاری نویسندگان مقالات چاپ شده در مجله روان شناسی بالینی دانشگاه سمنان در بازه زمانی 1388 تا 1391(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: انتشار مقاله در مجلات علمی پژوهشی، به عنوان یکی از مجراهای ارتباط علمی میان پژوهگشران، به روند توسعه علم و فناوری در کشور ما سرعت بخشیده است. بررسی وضعیت مقالات منتشر شده در نشریات دارای درجه (علمی- پژوهشی و علمی- ترویجی)، شمایی کلی از آثار انتشار یافته از پژوهشگران در مجلات را در اختیار مدیران نشریات و نیز خوانندگان آنها قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت همکاری نویسندگان مقالات در مجله علمی پژوهشی روان شناسی بالینی دانشگاه سمنان در سال های 1388 تا 1391 صورت گرفت.
روش: پژوهش حاضر به شیوه علم سنجی و تحلیل داده ها با کمک نرم افزا اکسل (Excel) انجام شده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که 128 مقاله در طی بازه زمانی انجام پژوهش، توسط 431 نویسنده در مجله روان شناسی بالینی نگارش یافته بود که در مجموع، تعداد 124 نفر زن (8/28 درصد) و 307 نفر مرد (2/71 درصد) بوده اند. میانگین تعداد نویسندگان در طی بازه زمانی انجام پژوهش، 35/3 بود. یافته ها نشان داد که متخصصان و پژوهشگران ""دانشگاه اصفهان"" در مجموع با انتشار 18 مقاله، بیشترین سهم را در انتشار مقالات مجله روان شناسی بالینی دانشگاه سمنان به خود اختصاص داده اند. تنها 6 مقاله (7/4 درصد) از مجموع 128 مقاله منتشر شده در بازه زمانی انجام پژوهش، صرفاً دارای یک نویسنده بوده اند. میانگین ضریب همکاری گروهی نویسندگان مقالات در مجله، 7/0 است.
نتیجه گیری: میزان همکاری گروهی بین تولید کنندگان مقاله در مجله در سطح بالایی قرار دارد.