مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین نشخوار فکری و پرخاشگری در بیماران دوقطبی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش شامل تمام بیماران دارای اختلال دوقطبی مراجعه کننده و بستری به مراکز نگهداری و توان بخشی استان تهران در سال 1397 بود که از میان آن ها 200 نفر به روش نمونه برداری هدف مند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس پاسخ های نشخواری، پرسشنامه تنظیم هیجان و پرسشنامه پرخاشگری بود. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که راهبردهای تنظیم هیجان سرکوبی فکر (0/01>P، 2/71=Z، 0/075=β) و ارزیابی مجدد (0/05 > P، 2/47 =Z،0/074 =β)رابطه بین نشخوار فکری و پرخاشگری را در بیماران دوقطبی میانجی گری می کند. نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر بررسی میزان نشخوار فکری و راهبردهای تنظیم هیجانی بیماران دوقطبی در فرایند درمان و ارائه درمان های مناسب جهت کاهش نشخواری فکری و راهبرد تنظیم هیجانی سرکوبی فکر در این بیماران پیشنهاد می شود.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر بخشش خود و افسردگی دختران نوجوان دارای سابقه خودزنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خودزنی از جمله علائم برخی از اختلالات روانشناختی است که بعضا از نوجوانی شروع می شود . این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر گذشت و افسردگی دختران نوجوان دارای سابقه خودزنی شهر اصفهان انجام گرفت. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دختران نوجوان با سابقه خودزنی که در سال 1397 به مراکز مشاوره شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. به این ترتیب 30 دختر نوجوان به شکل نمونه گیری در دسترس با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های مقیاس گذشت بین فردی و پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت رفتاردرمانی دیالکتیک قرار گرفتند اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و سطح استنباطی (تحلیل کواریانس چندمتغیره) تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در متغیر بخشش خود افزایش معنادار در مرحله پس آزمون داشته و در متغیر و افسردگی نیز کاهش معناداری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل وجود داشت. نتیجه گیری: بنابر یافته های پژوهش، می توان برای یهیود گذشت بین فردی و کاهش افسردگی در دختران نوجوان دارای سابقه خودزنی، از رفتاردرمانی دیالکتیک سود جست.
اعتیاد به گوشی هوشمند در نوجوانان: تدوین پروتکل روان درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری و اثربخشی آن بر نظم جویی هیجانی و احساس تنهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کاربرد افراطی گوشی هوشمند به یک بحران نوظهور بدل شده است. از این رو پژوهش حاضر بر تدوین پروتکل رواندرمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری و اثربخشی آن بر درمان اعتیاد به گوشی هوشمند، احساس تنهایی و نظم جویی هیجانی تمرکز دارد. روش: بخش نخست این پژوهش به طراحی پروتکل درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری اختصاص دارد. سپس، بر اساس یک طرح نیمه آزمایشی، 30 نوجوان دختر مبتلا به اعتیاد به گوشی هوشمند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه درمان قرار گرفت. مقیاس اعتیاد به گوشی هوشمند (SAS-SV)، پرسشنامه نظم جویی هیجانی ((ERQ و مقیاس احساس تنهایی ((UCLA به عنوان ابزار به کار برده شد. همچنین از تحلیل کواریانس تک متغیره (ANCOVA) و چند متغیره (MANCOVA) به منظور تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پروتکل روان درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری علاوه بر درمان اعتیاد به گوشی هوشمند، منجر به کاهش قابل توجه احساس تنهایی و بهبود مهارت های نظم جویی هیجانی شده است. نتیجه گیری: پروتکل روان درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری می تواند به عنوان یک راهبرد اثربخش در درمان اعتیاد به گوشی هوشمند به شمار آید و در عین حال احساس تنهایی را کاهش و منجر به تقویت مهارت های نظم جویی هیجانی گردد.
مقایسه اثربخشی آموزش مثبت نگری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سرخوردگی زناشویی، اسنادهای ارتباطی و تمایزیافتگی خود در مراجعین به مراکز روان شناختی شهر بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثر بخشی آموزش مثبت نگری و مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ، سرخوردگی زناشویی، اسنادهای ارتباطی و تمایزیافتگی خود در افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر بهبهان بود. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون_ پیگیری با گروه کنترل بود. حجم نمونه 45 فرد متأهل که از جامعه مذکور، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های چهار گانه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). ابزارهای پژوهشی مورد استفاده شامل مقیاس اسناد ارتباطی (RAM)، ، پرسشنامه سرخوردگی زناشویی کایزر و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر بود. گروه آزمایشی مثبت نگری 12 جلسه و گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد 10 جلسه درمان دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیره و تک متغیری و آزمون تعقیبی بنفرونی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد دو رویکرد درمانی در مرحله پس آزمون بر اسنادهای ارتباطی علی و مسئولیت پذیری، ، سرخوردگی زناشویی و تمایزیافتگی خود تأثیر معناداری داشته و منجر به بهبود این متغیرها در گروه های آزمایشی شدند مقایسه ی تطبیقی بین دو رویکرد آموزش مثبت نگری و مبتنی بر پذیرش و تعهد نشان داد که در متغیر تمایزیافتگی خود تفاوت معناداری به نفع درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد مشاهده شد. نتایج به دست آمده مبنی بر اثربخشی دو رویکرد مذکور به تفصیل مورد بحث قرار گرفت. نتیجه گیری: آموزش مثبت نگری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث بهبود سرخوردگی زناشویی، اسنادهای علی، اسنادهای مسئولیت و تمایزیافتگی خود افراد متأهل می شود.
مقایسه ی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و هیجان مدار بر افسردگی و سازگاری زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شرایط نامساعد زندگی زناشویی می تواند به افسردگی منجر شده و سبب اختلال کارکردهای خانوادگی افراد متأهل شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی اثربخشی زوج درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و هیجان مدار بر افسردگی و سازگاری زناشویی انجام شده است. روش: در این پ ژوهش از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چن دگانه ناهم زمان استفاده شد. جامعه ی آماری پژوهش شامل 20 زوج مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده سینا شهرستان دزفول در سال 1397 بودند. نخست، آزمودنی ها با استفاده از ملاک های ورود و خروج غربال شدند. سپس 6 زوج (12 نفر) به طور هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها در دو گروه زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانی هیجان مدار به صورت تصادفی جایگزین شدند (سه زوج در هر گروه). پروتکل های دو روش زوج درمانی به طور جداگانه به صورت سه مرحله خط پایه و 12 جلسه 90 دقیقه ای و پیگیری دو ماهه اجرا شد. آزمودنی ها به مقیاس سازگاری زوجی اسپینر و افسردگی بک ویرایش دوم پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: در گروه زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد میزان درصد بهبودی کلی پس از درمان در متغیر افسردگی 70/34% و در متغیر سازگاری زناشویی 06/29%، در گروه زوج درمانی هیجان مدار درصد بهبودی کلی پس از درمان در متغیر افسردگی 39/39% و در متغیر سازگاری زناشویی 81/40% به دست آمد. نتیجه گیری: درصد بهبودی پس از درمان هر دو گروه زوج درمانی در طبقه بندی بهبودی اندک قرار دارد، بنابراین، هر دو رویکرد بر کاهش افسردگی و افزایش سازگاری زناشویی زوجین مؤثر است.
اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت در تجارب تجزیه ای، روابط موضوعی و نادیده انگاری پاداش تأخیری درافراد مبتلا به اختلالات اعتیادی و مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت (ISTDP) در زمینه تجارب تجزیه ای، روابط موضوعی و نادیده انگاری پاداش تأخیری درافراد مبتلا به اختلالات اعتیادی و مصرف مواد بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه این پژوهش 30 نفر از مردان مبتلا به سوء مصرف مواد در کلینیک های ترک اعتیاد شهر مریوان بودند که توسط روان پزشک مرکز و مصاحبه ساختار یافته انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و کنترل(15) گمارده شدند و مقیاس تجارب تجزیه ای، روابط موضوعی و پرسشنامه انتخاب پاداش را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل نمودند. گروه آزمایش تحت 15 جلسه 90 دقیقه ای گروه درمانی درمان پویشی فشرده کوتاه مدت قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها، از تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت به شیوه گروهی، پس از 15 جلسه مداخله، اثر معنی داری در کاهش خرده مقیاس های تجارب تجزیه ای، روابط موضوعی و نادیده انگاری پاداش تأخیری گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل داشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که درمان پویشی فشرده کوتاه مدت به شیوه گروهی، راهبردی مؤثر در بهبود علائم تجارب تجزیه ای، روابط موضوعی و نادیده انگاری پاداش تأخیری درافراد مبتلا به اختلالات اعتیادی و مصرف مواد می باشد و می توان از آن به عنوان روش درمانی مؤثر بهره برد.
اعتباریابی و پایایی سنجی نسخه فارسی پرسشنامه نشخوار فکری مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نشخوار فکری مشترک به گفتگوی مکرر در خصوص مشکلات شخصی در روابط دونفره اشاره دارد. هدف از این پژوهش اعتباریابی و پایایی سنجی نسخه فارسی پرسشنامه نشخوار فکری مشترک بود. روش: در یک طرح همبستگی، 167 نفر از افراد مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر مشهد با روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. گردآوری داده ها با پرسشنامه نشخوار فکری مشترک، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) و مقیاس پاسخ نشخواری (RRS) صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پرسشنامه نشخوار فکری مشترک دارای سه عامل بازسازی، تشویق به گفتگو در مورد مشکل و ژرف اندیشی است که 01/66 درصد واریانس را تبیین می کنند. نشخوار فکری مشترک با استرس، اضطراب، افسردگی و پاسخ نشخواری رابطه مثبت و معناداری داشت (0/01>P). سن با نشخوار فکری مشترک رابطه معناداری نداشت، اما بر حسب جنسیت تفاوت ها معنادار بود و زنان میانگین بالاتری داشتند. نتیجه گیری: به نظر می رسد نسخه فارسی پرسشنامه نشخوار فکری مشترک از پایایی و روایی مناسبی در جمعیت عمومی برخوردار بوده و می تواند در پژوهش های مرتبط مورد استفاده قرار گیرد.
ذهنی سازی والدینی و تنظیم هیجان: اعتباریابی و پایایی سنجی نسخه فارسی پرسشنامه کنش وری بازتابی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف سنجش پایایی و اعتبار نسخه فارسی پرسشنامه کنش وری بازتابی والدین (PRFQ) انجام گرفت. روش:به این منظور پرسشنامه پس از آماده سازی به روش ترجمه و ترجمه مجدد، به همراه پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان (DERS)، توسط 308 والد (233 زن و 75 مرد) دارای فرزند زیر سه سال، در شهر تهران تکمیل شد. برای استخراج نتایج، از ضریب آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی و همبستگی استفاده شد. یافته ها: دامنه آلفای کرونباخ برای سه زیر مقیاس پرسشنامه شامل، "پیش ذهنی سازی"، "اطمینان از حالت ذهنی" و "علاقه و کنجکاوی به حالات ذهنی" به ترتیب 90/0، 89/0 و 75/0 بود. پایایی باز آزمایی با دامنه همبستگی92/0 تا 97/0، نیز نشان دهنده پایایی مطلوب این مقیاس بود. در بررسی اعتبار سازه سه زیر مقیاس به دست آمد که معادل سه زیر مقیاس در نسخه اصلی بودند. همه زیرمقیاس های دشواری در تنظیم هیجان، با زیرمقیاس " علاقه و کنجکاوی به حالات ذهنی" همبستگی منفی معنادار داشتند و بیشتر زیرمقیاس های دشواری در تنظیم هیجان، با دو زیر مقیاس دیگر کنش وری بازتابی والدین، همبستگی مثبت معنی دار داشتند که بیانگر اعتبار همگرا و واگرای مطلوب مقیاس است. نتیجه گیری:در نهایت می توان گفت نسخه فارسی پرسشنامه کنشوری بازتابی والدین دارای پایایی و اعتبار مطلوب است و می تواند در مطالعات در نمونه ایرانی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش خوردن آگاهانه مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش وزن ، خودکارآمدی ، تنظیم هیجان و تغذیه سالم در زنان مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خوردن آگاهانه مبتنی بر ذهن آگاهی بر; کاهش وزن، خودکارآمدی، تنظیم هیجانی و تغذیه سالم زنان مبتلا به چاقی است. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس-آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری، زنان چاق باشاخص توده بدنی( BMI) بالاتر یا برابر ۲۵ شهر کرج در سال ۱۳۹۸ بود. ۴۰ نفر با توجه به معیارهای ورود و نمونه گیری هدفمند به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. وزن با ترازو ، خود کارآمدی با پرسشنامه سبک زندگی مبتنی بر خودکارآمدی وزن و خوردن هیجانی بامقیاس دشواری در تنظیم هیجان و تغذیه با چک لیست سنجش شد. آموزش طی ۱۲ جلسه هر جلسه ۱۵۰ دقیقه و داده ها با طرح تحلیل آمیخته، نرم افزار 22SPSS و سطح معناداری ۰۵/۰ و۰۱/۰ در نهایت برای۳۳ نفر تحلیل شد. یافته ها: نشان داداین آموزش برکاهش وزن (۰۰۱/ ۰=P)، خودکارآمدی (۰۰۱/ ۰=P)، تنظیم هیجانی (۰۰۱/ ۰=P) و تغذیه سالم زنان (۰۰۱/ ۰=P) اثربخش بوده است. نتیجه گیری: آموزش خوردن آگاهانه بر برکاهش وزن، خودکارآمدی ، تنظیم هیجانی و تغذیه سالم زنان مبتلا به چاقی اثربخش بود. این آموزش به متخصصان فعال در این حوزه پیشنهاد می شود.