مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر افسردگی و کیفیت زندگی بیماران زن دیالیزی بود.
روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود، جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی زنان مراجعه کننده به انجمن بیماران کلیوی بوشهر تشکیل می دادند که از میان آنها با استفاده از نمونه گیری در دسترس، تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش تحت درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد در طی 8 جلسه 1 ساعته قرار گرفت، و گروه گواه، هیچگونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای اندازه گیری پژوهش شامل؛ پرسشنامه افسردگی بک و فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود که توسط شرکت کنندگان در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل گردیدند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین افسردگی و کیفیت زندگی گروه آزمایش در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی دار وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج بر اهمیت کاربرد این مداخلات در افسردگی و کیفیت زندگی بیماران دیالیزی و ارائه افق های جدید در مداخلات بالینی این بیماران تأکید دارد و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر بهره گرفت.
اثر بخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر بی ثباتی هیجانی و تکانشگری در افراد مبتلا به اختلال دو قطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال دو قطبی اختلالی ناتوان کننده است که با دوره های عود کننده مانیا، هیپومانیا و افسردگی مشخص می شود. رفتار درمانی دیالکتیکی اساساً برای کمک به افرادی با مشکل در تنظیم هیجان تدوین گردید. این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر بی ثباتی هیجانی و تکانشگری در افراد مبتلا به اختلال دو قطبی شهر اصفهان انجام گرفت.
روش: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان و مردان مراجعه کننده به مراکز خصوصی روانپزشکی شهر اصفهان در پاییز و زمستان 1393 شامل می شدند. از بین آنها 24 بیمار که بر اساس مصاحبه بالینی توسط روانشناس بالینی و روانپزشک، تشخیص اختلال دو قطبی را دریافت نموده و سایر ملاک های ورود به تحقیق را دارا بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی آزمودنی ها در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند(هر گروه 12 نفر). آزمودنی ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به پرسشنامه شخصیتی آیزنک (1986) و تکانشگری بارت (2004) پاسخ دادند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای، علاوه بر دارو درمانی، رفتار درمانی دیالکتیکی به شیوه ی گروهی بر اساس بسته درمانی لینهان (1987) را دریافت نمودند اما بر گروه کنترل به جز دارو هیچ مداخله روانشناختی اعمال نگردید.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه های تکراری نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیکی بی ثباتی هیجانی و تکانشگری را بیماران دو قطبی را در مرحله پس آزمون کاهش داد و این اثر بخشی در مرحله پیگیری45 روزه نیز پایداری خود را حفظ نمود.
نتیجه گیری: بنابر نتایج پژوهش حاضر، می توان از رفتار درمانی دیالکتیکی به منظور کاهش بی ثباتی هیجانی و تکانشگری این بیماران در کنار دارو درمانی استفاده نمود.
طرحواره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، اختلال شخصیت وسواسی- اجباری وگروه بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افکار مزاحم و تکرارشونده از مؤلفه های اساسی اختلال های وسواسی- اجباری (OCD) و شخصیت وسواسی- اجباری (OCPD) است. زیرساخت های شناختی، طرح واره ها و ارزیابی افراد از افکارشان در این اختلال ها همواره مورد توجه روان شناسان بالینی بوده است.
از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ی طرحواره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی در افراد مبتلا به OCD، OCPD و گروه بهنجار است.
روش: این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای و جامعه آماری آن، دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر تهران در سال 1392 بودند. نمونه ی اولیه پژوهش که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند، 385 نفر بودند. ابتدا تمام شرکت کنندگان، پرسشنامه های بازنگری شده ی وسواسی- اجباری، چندمحوری بالینی میلون3، فرم کوتاه طرح واره یانگ، فراشناخت و سلامت عمومی را تکمیل کردند. در مرحله دوم، افرادی که نمره های لازم را به دست آورده بودند، مورد مصاحبه قرار گرفتند. بدین ترتیب 127 نفر (شامل 35 نفر در گروه OCD، 39 نفر در گروه OCPD و 53 نفر در گروه بهنجار) انتخاب شدند.
یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوآ) نشان داد میانگین نمرات در تمام حوزه های طرح واره های ناسازگار اولیه در گروه های بالینی پژوهش به طور معناداری بالاتر از گروه بهنجار و در بین افراد مبتلا به OCD به طور معنادار بالاتر از دو گروه دیگر است. همچنین در باورهای فراشناختی، میانگین نمرات افراد مبتلا به OCD در خرده مقیاس های باورهای مثبت درباره ی نگرانی، کنترل ناپذیری و خطر و اطمینان شناختی به طور معناداری بیشتر از دو گروه دیگر است.
نتیجه گیری: نتایج به طور کلی نشان دادند که بررسی طرح واره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی، باعث ایجاد درک بهتری از OCD و OCPD می شوند.
اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی بر افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به افزایش روز افزون کودکان بی سرپرست و مشاهده ناسازگاری ها و اختلالات هیجانی در آنها که بر اثر جدایی از کانون خانواده به وجود می آید، توجه خاص به این کودکان احساس می گردد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش شایستگی هیجانی بر افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست با دامنهی سنی 4-8 سال در مراکز نگهداری شهر مشهد بودند. نمونه آماری شامل 18 کودک با رفتار پرخاشگرانه که با استفاده از نظر مربی و پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (9) و گروه کنترل (9) گمارده شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه 60 دقیقه ای، هفته ای دو جلسه تحت آموزش شایستگی هیجانی قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی ارومیه، آزمون تطبیق هیجانی و مقیاس ارزیابی خود نظم بخشی پیش دبستانی و خرده آزمون گنجینه لغات مقیاس هوشی وکسلر پیش دبستانی در پیش و پس آزمون اجرا شد.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس، نشان داد که نمره دانش هیجانی، تنظیم هیجانی در کودکان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون بیش از گروه کنترل بود. همچنین نمره پرخاشگری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون کاهش داشت. یافته های حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره بین مؤلفه های دانش هیجانی نشان داد که بین دوگروه در نمره پس آزمون دانش موقعیت هیجانی تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: آموزش شایستگی هیجانی می تواند روش مؤثری برای افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان باشد.
بررسی تصمیم گیری مسیر شغلی دانش آموزان دبیرستانی مبتلا به ناتوانی جسمی به شیوه نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نوجوانان مبتلا به ناتوانیهای جسمانی یکی از گروههای نیازمند توجه در سطوح مختلف خدمات سلامت هستند، مسیر شغلی این افراد نقش تعیین کننده ای در احساس توانمندی و رضایت آنها از زندگی دارد در حالیکه چگونگی تصمیم گیری مسیر شغلی این افراد مبهم بوده و به روشنی مورد پژوهش واقع نشده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی چگونگی تصمیم گیری مسیر شغلی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی جسمی بود.
روش: در این مطالعه که به شیوه کیفی و با تئوری زمینه ای صورت گرفت؛ تعداد 25 دانش آموز معلول جسمی، 13 کارمند مرتبط با معلولین و 10 متخصص با روش نمونه گیری هدفمند جهت مصاحبه انتخاب شدند. داده های کیفی با روش توصیف مبسوط و مقوله بندی مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد شدت و نوع معلولیت، ادراک از معلولیت، خودآگاهی، خودکارآمدی، تجارب مسیر شغلی، اطلاعات مسیر شغلی، شبکه حمایتی، مهارت تصمیم گیری، مهارت مقابله با استرس، واکنش خانواده به معلولیت مقولات عمده در تصمیم گیری دانش آموزان ناتوان است همچنین مقوله هسته این پژوهش انتقال سازگارانه مسیر شغلی است؛ که مقولات عمده مذکور را شامل می شود در نهایت مدل مقدماتی تصمیم گیری دانش آموزان ناتوان ارائه شد.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت مشاوره تصمیم گیری مسیر شغلی دانش آموزان ناتوان مستلزم در نظر گرفتن مهمترین مؤلفه های تصمیم گیری دانش آموزان ناتوان جسمی است.
اثربخشی مداخله ترکیبی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) همراه با فنون رویارویی بر شدت علائم و ابعاد حساسیت اضطرابی بیماران در اختلال اضطراب فراگیر (GAD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب فراگیر (GAD)یکی از شایعترین اختلالات اضطرابی مشاهده شده در مراکز بالینی و همچنین جمعیت عمومی است که غالبا مزمن است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد همراه با فنون رویارویی بر شدت علائم اختلال GAD بود.
روش: این پژوهش به شکل تجربی به شیوه تک آزمودنی با کنترل خط پایه چندگانه همزمان و با پیگیری 6 هفته ای اجرا شد. 4 نفر زن مبتلا به اختلالات اضطراب فراگیر از طریق مصاحبه تشخیصی و بالینی ساختار یافته بر اساس معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی DSM-V به روش نمونه گیری هدفمند از میان افراد مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه و مرکز خدمات روانپزشکی شهر مهاباد انتخاب شدند. بیماران پس از احراز شرایط درمان در پژوهش حاضر شرکت نمودند. اثربخشی پروتکل درمانی طی 3 مرحله (خط پایه، درمان 12 جلسه ای و پیگیری 6 هفته ای) با استفاده از پرسشنامه ی اختلال اضطراب فراگیر (GAD-7) و پرسشنامه تجدید نظر شده حساسیت اضطرابی (ASI-R) مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان دادند که تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد همراه با فنون رویارویی بر شدت علائم اختلال GAD بر کاهش ابعاد حساسیت اضطرابی و نشانه های اختلال اضطراب فراگیر در بیماران مبتلا به این اختلال از نظر آماری (در سطح P<0/05) و بالینی معنی دار است.
نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد همراه با فنون رویارویی در کاهش شدت علائم و بهبود اختلال اضطراب فراگیر مؤثر است.
اثر بخشی آموزش فنون وارونه سازی عادت در درمان تیک های حرکتی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلالات تیک از مهم ترین اختلالات دوران کودکی هستند. تیک صدا یا حرکتی ناگهانی و ناموزون است که می تواند ساده یا پیچیده باشد. یکی از روش های درمانی برای این اختلالات رفتار درمانی است. پژوهش حاضر به منظور اثربخشی آموزش فنون وارونه سازی عادت در درمان تیک های حرکتی صورت گرفته است.
روش: پژوهش حاضر طرح آزمایشی تک موردی با خط پایه است. نمونه این پژوهش را 2 پسر مقطع ابتدایی مبتلا به تیک حرکتی تشکیل دادند که به روش هدفمند انتخاب شدند. شرکت کنندگان پژوهش مراجعه کنندگان به کلینیک اعصاب و روان بزرگمهر تبریز بودند که با توجه به ملاک های تشخیصی DSM-5 توسط روانپزشک تشخیص داده و پس از اجرای خط پایه وارد طرح درمان شدند و آموزش فنون وارونه سازی عادت را به صورت انفرادی در طی 8 جلسه و به مدت 1 ماه دریافت کردند. ابزار سنجش مقیاس شدت کلی تیک یل (YGTSS، 1989) می باشد که در طی درمان و پیگیری یک ماهه از آن استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های بازبینی نمودارها ، درصد بهبودی و اندازه اثر استفاده شد.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که آموزش فنون وارونه سازی عادت باعث کاهش علائم تیک های حرکتی کودکان می شود. پیگیری 1 ماهه بعد از اتمام درمان حاکی از ماندگاری این نتایج بود.
نتیجه گیری: وارونه سازی عادت که یکی از درمان های رفتاری محسوب می شود، ازموثرترین درمانها برای اختلالات تیک کودکان است.
اثر بخشی کنترل وارسی و اطمینان بخشی در کاهش اضطراب بیماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثر بخشی کنترل وارسی و اطمینان بخشی در کاهش اضطراب بیماری بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری بود که بدین منظور از جامعه آماری که شامل افراد مبتلا به اضطرب بیماری بود و جهت درمان طی ماههای اسفند 92 تا اردیبهشت 93 به مراکز درمانی یا مشاوره ی شهر ارومیه مراجعه کرده بودند تعداد 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه درمان هفتگی 90 دقیقه ای تحت درمان قرار گرفت و گروه گواه طی این مدت هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش مقیاس نگرش به بیماری کلنر بود که به منظور جمع آوری اطلاعات در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بر روی آزمودنی ها اجرا شد.
یافته ها: به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تجزیه و تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد و نتایج نشان داد که کنترل وارسی و اطمینان بخشی باعث کاهش اضطراب بیماری در مرحله پس آزمون شده است (01/0>p) و ماندگاری اثر درمان بعد از یک ماه حفظ شده است(1 0/0>p).
نتیجه گیری: این پژوهش دو نتیجه اساسی در پی داشت: اول اینکه این پژوهش کنترل وارسی و اطمینان بخشی را روش مؤثر در درمان اضراب بیماری معرفی می کند و دوم اینکه این پژوهش این رویکرد درمانی را دارای اثرات ماندگار در درمان این اختلال می داند.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک برنشانه های اختلال شخصیت مرزی زندانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر علایم اختلال شخصیت مرزی زندانیان مرد شهرستان چناران بود.
روش: پژوهش حاضر شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل زندانیان شهرستان چناران بودند که 30 نفر از زندانیان داوطلب که واجد معیارهای شمول و عدم شمول بودند به عنوان نمونه انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش جلسات فردی ومهارت آموزی گروهی را دریافت نمود. ارزیابی در4مرحله پیش آزمون، 3ماه بعددرمان، پس آزمون وپیگیری اجرا شد. ابزارهای اندازه گیری شامل مصاحبه بالینی نیمه ساختاریافته(SCID-II)و شاخص شدت اختلال شخصیت مرزی (BPDSI) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس مختلط نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معنی داری را در علایم اختلال شخصیت مرزی به خصوص در بی ثباتی هیجانی نشان داد؛ هرچند نشانه های ترک شدن، روابط بین فردی و عقایید پارانویید تغییری نشان ندادند.
نتیجه گیری: پژوهش حاضرنشان می داد رفتاردرمانی دیالکتیک می تواند در کاهش علایم اختلال شخصیت مرزی مؤثر باشد و این تأثیر از پایداری لازم تا زمان پیگیری برخوردار است.