روانشناسی بالینی
روانشناسی بالینی سال چهاردهم تابستان 1401 شماره 2 (پیاپی 54) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: انسان ها طی دوران زندگی با طیف گسترده ای از اختلالات جسمی روبرو هستند که برخی از این اختلالات جسمی، منجر به مشکلات روانشناختی در فرد و اطرافیان می گردد. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان فراشناختی بر پریشانی روانشناختی و سندرم شناختی- توجهی همسران بیماران مبتلا به تومور مغزی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را همسران بیماران مبتلا به تومور مغزی ساکن شهر تبریز در سال 1399 تشکیل داد. نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله جایگزین شدند. همسران گروه مداخله 8 جلسه 45 تا 60 دقیقه ای از درمان فراشناختی برخوردار گردیدند. داده ها با استفاده از مقیاس سندرم شناختی- توجهی (CAS-1) و پریشانی روانشناختی کسلر، قبل و یک هفته بعد از مداخله جمع آوری و با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری و در نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تجریه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل بعد از مداخله در متغیرهای سندرم شناختی- توجهی با حجم اثر 97% و پریشانی روانشناختی با حجم اثر 82% تفاوت معناداری (0.01>p ) وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به تأثیر درمان فراشناختی در بهبود سندرم شناختی- توجهی و پریشانی روانشناختی همسران بیماران مبتلا به تومور مغزی، اجرای مداخلات فراشناختی می تواند زمینه را برای بهبود روان شناختی این افراد فراهم نماید.
مدل یابی ساختاری شدت اختلال نارسایی توجه/فز ون کنشی بر اساس عملکرد خانواده و تمایز یافتگی خود: نقش میانجی رضایت زناشویی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نارسایی توجه / فزون کنشی شایع ترین اختلال رفتاری در سنین کودکی و نوجوانی است، و حدود ۳٪ تا ۵٪ کودکان قبل از هفت سالگی به آن مبتلا می شوند. این عارضه بیشتر در دوران ابتدایی مدرسه برای کودکان و در هنگام بلوغ رخ می دهد و با افزایش سن بسیاری از افراد مبتلا بهتر می شوند. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی رضایت زناشویی در رابطه بین عملکرد خانواده و خود تمایزیافتگی مادران با شدت اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی کودکان شهر تهران بود. روش: در این مطالعه همبستگی، جامعه آماری را کلیه کودکان دختر بیش فعال به همراه مادران آن ها در شهر تهران در سال 1400 تشکیل دادند. به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 210 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بود از: پرسشنامه های عملکرد خانواده مک مستر، خود تمایزیافتگی اسکورن و اسمیت، شدت اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی کانرز، ارهاد و اسپارو و رضایت زناشویی انریچ از السون، فورنیر و دراکمن بودند. ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها: نتایج مسیرهای مستقیم معناداری را به جز مسیر عملکرد خانواده با شدت اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی نشان داد. همچنین، مسیرهای غیرمستقیم عملکرد خانواده با شدت اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی با نقش واسطه رضایت زناشویی و نیز رابطه خود تمایزیافتگی با شدت اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی با نقش واسطه ای رضایت زناشویی معنادار شدند . نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر شدت اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی کودکان محسوب می شود.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس دشواری در تنظیم هیجان مثبت (DERS-P)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بدتنظیمی هیجانی به عنوان یک عامل مهم فراتشخیصی برای علت شناسی و درمان مشکلات روانشناختی مختلف و رفتارهای پرخطر شناسایی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس دشواری در تنظیم هیجان های مثبت (DERS-P) در دانشجویان انجام شد. روش: جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی دانشجویان دانشگاه خوارزمی و دانشگاه رازی در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند که از بین آن ها تعداد 313 دانشجو (195زن، 118 مرد) به صورت نمونه گیری در دسترس از طریق شبکه های مجازی شرکت کردند و به مقیاس دشواری در تنظیم هیجان مثبت (DERS-P)، مقیاس بدتنظیمی هیجانی (DERS) و فرم کوتاه پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (PWQ) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی، آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی پیرسون در نرم افزارهای SPSS-25 و AMOS-22 تحلیل شد. یافته ها: شاخص های تحلیل عاملی تاییدی دلالت بر برازش مطلوب مدل سه عاملی مقیاس دشواری در تنظیم هیجان مثبت داشت. روایی همگرا و واگرا نیز از طریق محاسبه ی همبستگی مقیاس به ترتیب با مقیاس دشواری در تنظیم هیجان و بهزیستی روانشناختی تایید شد ( 05/0>P). میزان آلفای کرونباخ برای پذیرش برابر با 72/0، اهداف برابر با 84/0، تکانه برابر با 86/0 و کل مقیاس برابر با 90/0 به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان عنوان کرد که نسخه فارسی مقیاس دشواری در تنظیم هیجان مثبت (DERS-P)، در ایران از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است و می تواند ابزار قابل اعتمادی در موقعیت های بالینی و پژوهشی باشد.
پیش بینی نشانه های افسردگی براساس روان رنجورخویی با توجه به نقش میانجی تاب آوری و ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه یکی از مشکلات شایع و اساسی جوامع افسردگی است. افسردگی علاوه بر شیوع و نرخ عود بالا، هزینه های اقتصادی بسیاری هم به دنبال دارد. حتی وجود چند علامت خفیف از علائم افسردگی نیز می تواند منجر به کاهش معناداری در عملکرد افراد و ضعف وضعیت سلامت جسمانی و روانی شود. از این رو پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نشانه های افسردگی بر اساس روان رنجورخویی با متغیرهای میانجی تاب آوری و ذهن آگاهی انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک طرح همبستگی مبتنی بر روابط ساختاری، مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه ی مورد مطالعه، دانشجویان مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 99-1398 در دانشگاه قم بوده که 266 دانشجو به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه ی افسردگی بک ویرایش دوم(BDI-II)، مقیاس تاب آوری کانر_ دیویدسون(CD-RISC)، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی(FFMQ) و خرده مقیاس روان رنجورخویی مقیاس پنج عاملی شخصیت نئو(NEO) را به صورت اینترنتی تکمیل کردند. در پایان، داده ها توسط نرم افزارهای SPSSوPLS تحلیل شد. یافته ها: نتایج ارتباط بین نشانه های افسردگی را با متغیرهای روان رنجورخویی، تاب آوری و ذهن آگاهی تایید کردند. همچنین نتایج نشان دادند روا ن رنجورخویی نیز با تاب آوری و ذهن آگاهی رابطه معناداری دارد. همچنین مدل پژوهش که عبارت است از پیش بینی نشانه های افسردگی بر اساس روان رنجورخویی با متغیرهای میانجی تاب آوری و ذهن آگاهی با برازش 0.90 تایید شد. نتیجه گیری: بنابر نتایج این پژوهش، ذهن آگاهی و تاب آوری رابطه ی نشانه های افسردگی و روان رنجورخویی را میانجی گری می-کنند. بر این اساس می توان از نتایج پژوهش حاضر در پیشگیری از ابتلا به نشانه های افسردگی و همچنین درمان آن سود جست.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اجتناب تجربه ای و افسردگی دانشجویان دختر دارای سندروم ترومای عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تجربه ی شکست در روابط عاشقانه در میان دانشجویان دختر، می تواند به مشکلات روانشناختی زیادی منجر شود. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)بر اجتناب تجربه ای و افسردگی دانشجویان دختر مبتلا به سندروم ترومای عشق بود. روش: این پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک موردی و از نوع خط پایه چندگانه انجام شده است. بدین منظور سه شرکت کننده به شیوه نمونه گیری هدفمند از بین دانشجویان دانشگاه تبریز انتخاب شده و بر اساس ملاک های پژوهش وارد درمان شدند. شرکت کنندگان در چهار مرحله خط پایه و جلسات درمانی چهارم، هشتم، یازدهم و یک مرحله پیگیری یک ماهه با پرسشنامه های سندروم ضربه عشق (LTI)، افسردگی بک (BDI-II) و پذیرش و تعهد (AAQ- II )مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل ترسیمی، درصد بهبودی و اندازه اثر استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد مداخله درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب کاهش افسردگی و اجتناب تجربه ای میشود. میزان بهبودی کلی بین هر سه آزمودنی در متغیر اجتناب تجربه ای 69/77 و در متغیر افسردگی 45/59 برآورد شد. نتیجه گیری: روان درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اجتناب تجربه ای و افسردگی موثر است واستفاده از این درمان برای کاهش عوارض شکست عشقی توصیه میشود.
مقایسه اثربخشی نوروفیدبک و توانبخشی شناختی بر تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و جرح خویشتن در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی نوروفیدبک و توانبخشی شناختی بر تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و رفتار جرح خویشتن در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با جایگزینی تصادفی از نوع طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل شامل پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری کلیه بیماران مراجعه کننده به بیمارستان روانپزشکی و سوختگی زارع ساری و مطب های روانپزشکی شهر ساری در سال 1399 که بر اساس تشخیص روانپزشک و مصاحبه بالینی بر مبنای نسخه پنجم راهنمایی تشخیصی و آماری اختلال های روانی، تشخیص اختلال شخصیت مرزی دریافت کردند، بود. 45 نفر از بیماران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه( دو گروه آزمایشی آموزش نوروفیدبک و توانبخشی شناختی و گروه کنترل) تقسیم شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات پرسشنامه تکانشگری بارات، پرسشنامه بدتنظیمی هیجانی گراتز و رومر، مقیاس خودآسیبی سوانسون و همکاران بودند. داده ها با تحلیل کوواریانس چندمتغیره( مانکووا) و تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شدند. یافته ها : یافته ها نشان داد در کاهش تکانشگری حرکتی از مولفه های تکانشگری و عدم وضوح هیجانی از مولفه های بی ثباتی هیجانی بین گروه نوروفیدبک و توانبخشی شناختی تفاوت معناداری وجود داشت (001/0=p). در کاهش سایر موارد بین گروه نوروفیدبک و توانبخشی شناختی تفاوت معناداری وجود نداشت(05/0<p). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت نوروفیدبک طی جلسات مختلف مغز را برای فعالیت با الگوهای مناسب پرورش می دهد و تمرینات توانبخشی به مغز کمک می کند که این تغییرات را در رفتار نمایان کند.
اثربخشی برنامه اقدام در مقابل اضطراب بر کاهش علائم بالینی کودکان پیش دبستانی مبتلا به اختلال اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثر بخشی برنامه اقدام بر کاهش علائم بالینی کودکان پیش دبستانی مبتلا به اختلال اضطرابی بود. روش: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق، کودکان 5 تا 6 ساله مبتلا به اضطراب شهرستان گرگان و مادران آنها بودند، که از بین آنها، 27 کودک با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل اختصاص داده شدند. برنامه اقدام در 8 جلسه برای کودکان و 4جلسه آموزشی مجزا برای والدین گروه آزمایش انجام شد. به منظور بررسی تاثیر مداخله در ابتدا و انتهای درمان و مرحله پیگیری، مقیاس اضطراب پیش دبستانی اسپنس بر روی مادران تمام کودکان اجرا شد. در نهایت از تحلیل کوواریانس و فرمول درصد بهبودی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج کاهش معنادار در اضطراب کودکان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری نشان داد(05/0P<). نتایج معناداری بالینی هم نشان داد که اضطراب گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری، به طور معناداری بهبود یافت. نتیجه گیری: برنامه اقدام در بهبود علایم کودکان مبتلا به اضطراب موثر است. نتیجه این پژوهش و پژوهش های مشابه می تواند در حوزه های تشخیصی و درمانی اختلالات اضطرابی در کودکان مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب با آموزش زوج درمانی با مدل EIS بر تعارضات زناشویی، انعطاف پذیری کنشی و دلزدگی زناشویی در زنان نابارور در دوران قرنطینه ناشی از بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان دارای مشکل ناباروری مراجعه کننده به مطب های متخصصین زنان و زایمان سطح شهر کرمانشاه تشکیل می دهند. 120نفر از این افراد (40نفر تحت آموزش زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب، 40نفر تحت آموزش زوج درمانی با مدل EIS و 40 نفر هم گروه گواه) به عنوان نمونه مشخص می گردد که این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب خواهند شد. ملاک ورود آزمودنی ها به این پژوهش شامل دامنه سنی 30 تا 40 سال، داشتن حداقل سابقه 5سال نازایی و عدم توانایی باروری داشته اند، ملاک خواهد بود. ازمقیاس های تعارضات زناشویی (MCQ-R)، انعطاف پذیری کنشی کانر و دیویدسون (2003)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی (CBM) و آموزش زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب و زوج درمانی مدل EIS (همدلی، صمیمیت، رضایت جنسی) استفاده شد. داده ها توسط آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شد. ننتایج نشان داد بین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب و آموزش زوج درمانی EIS بر تعارضات زناشویی و مولفه های آن، دلزدگی زناشویی و انعطاف پذیری کنشی زنان نابارور تفاوت معنی داری وجود داشته است (05/0>p) و آموزش زوج درمانی با مدل EIS میزان اثربخشی بیشتری بر متغیرهای مورد بررسی داشته است
اثربخشی بخشایش درمانی بر تحریک پذیری و خطاهای شناختی دانش آموزان دختر مبتلابه بی نظمی خلق اخلالگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه :هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی، بخشایش درمانی بر تحریک پذیری و خطاهای شناختی دانش آموزان دختر مبتلابه بی نظمی خلق اخلالگر بود. روش: روش تحقیق نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش ،کلیه دانش آموزان مبتلابه اختلال بی نظمی خلق اخلاگر،محدوده سنی 17-14 سال مدارس شهر بهارستان در سال1400 بودند. تعداد 35 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود به مطالعه انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش،شامل مقیاس واکنش پذیری عاطفی استریگرزو همکاران ، پرسشنامه خطاهای شناختی کویین ، دوزس و اوجین وین بود. آزمودنی های گروه آزمایشی، 15 جلسه 60دقیقه ای تحت مداخله بخشایش درمانی پرز قرار گرفتند و گروه کنترل، هیچ مداخله ای دریافت نکردند . برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA)استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در میزان تحریک پذیری نوجوان و تحریک پذیری آنها از نظر والدین و خطاهای شناختی و مولفه های آن شامل ذهن خوانی، تفکر همه یا هیچ، نتیجه گیری احساسی، برچسب زنی، تصفیه ذهنی، تعمیم دادن بیش از حد، شخصی سازی و عبارتهای بایددار کاهش معناداری (05/0(P< داشته اند. نتیجه گیری: بنا بر یافته های حاصل از پژوهش، بخشایش درمانی از طریق کاهش تحریک پذیری و خطاهای شناختی بر دانش آموزان دارای اختلال بی نظمی خلق اخلالگر تأثیرگذار بود.