مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعات انجام شده بر روی افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی و پرخوری عصبی طیف وسیعی از متغیرها را که در این دو اختلال نقش دارند، شناسایی کرده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تشخیصی مؤلفه های ترس از ارزیابی مثبت و منفی، کمال گرایی مثبت و منفی و توجه معطوف به خود میان افراد با اختلال بولیمیا، دچار اضطراب اجتماعی و عادی انجام شد. روش: در قالب یک طرح علّی مقایسه ای90 نفر(30 نفر مبتلا به پرخوری عصبی، 30 نفر مبتلا به اضطراب اجتماعی، 30 نفر بهنجار) در دامنه سنی 40-20 به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه های هراس اجتماعی، نگرش خوردن، ترس از ارزیابی مثبت و منفی، کمال گرایی مثبت و منفی و توجه معطوف به خود را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل تشخیص مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین نمرات گروه بهنجار و پرخوری عصبی در مؤلفه ی کمال گرایی مثبت بالاتر از گروه اضطراب اجتماعی است و میانگین نمرات گروه اضطراب اجتماعی غیر از کمال گرایی مثبت در بقیه ی مؤلفه ها از گروه بهنجار و پرخوری عصبی بالاتر است. همچنین نتایج تحلیل تشخیص نشان داد این تفاوت در ترکیبی از متغیرهای پژوهش برحسب اهمیت شان به ترتیب ترس از ارزیابی منفی، کمال گرایی منفی، توجه درونی، ترس از ارزیابی مثبت و توجه بیرونی، سه گروه را از هم متمایز می کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت مؤلفه های ترس از ارزیابی منفی، کمال گرایی منفی، توجه معطوف به خود و ترس از ارزیابی مثبت می تواند وقوع یا عدم وقوع اضطراب اجتماعی و پرخوری عصبی را متمایز کند؛ از این رو مداخلات درمانی باید به این عوامل بپردازند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر فن آوری واقعیت مجازی و ذهن آگاهی- پذیرش بر خودکارآمدی اجتماعی و نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر فن آوری واقعیت مجازی و ذهن آگاهی- پذیرش بر خودکارآمدی اجتماعی و نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود . روش: در این پژوهش که با روش نیمه آزمایشی دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون انجام شد، تعداد 30 نفر از مراجعین یکی از کلینیک های مشاوره تهران به صورت در دسترس و بر مبنای مصاحبه اولیه تشخیصی و نقطه برش مقیاس اضطراب اجتماعی، مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی تشخیص داده شدند، انتخاب و با روش انتساب تصادفی در دو گروه 15 نفره گمارش شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس خودکارآمدی برای موقعیت های اجتماعی گودییانو و هربرت و پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور و همکاران بود. نتایج با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه درمان مبتنی بر واقعیت مجازی و گروه درمان ذهن آگاهی- پذیرش از نظر خودکارآمدی اجتماعی تفاوت معنادار وجود دارد و درمان ذهن آگاهی-پذیرش اثربخش تر است. دیگر نتایج نشان داد که دو گروه درمان واقعیت مجازی و ذهن آگاهی-پذیرش تفاوت معناداری در اختلال اضطراب اجتماعی ندارند. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن آگاهی-پذیرش بر خودکارآمدی اجتماعی و اختلال اضطراب اجتماعی اثربخش هستند و می توان از آنها برای درمان اختلال اضطراب اجتماعی استفاده کرد، اما برای افزایش خودکارآمدی اجتماعی درمان ذهن آگاهی- پذیرش مناسب تر است.
مقایسه عملکرد حافظه ی دیداری در افراد وابسته به ماری جوانا و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مصرف مواد و درگیری با اثرات مخرب آن از چالش های بزرگ اکثر جوامع است. گستره این تخریب به حدی است که نه تنها بر خود فرد بلکه بر ارتباطات اجتماعی فرد از دوستان و خانواده تا محل تحصیل و شغل را تحت تأثیر قرار می دهد. ماری جوانا یکی از موادی است که در بین جوانان شایع بوده و نسبت به سیگار و الکل رشد بیشتری در مصرف میان جوانان داشته است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد حافظه ی دیداری در افراد وابسته به ماری جوانا با افراد بهنجار انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر علی- مقایسه ای بود که به روش نمونه گیری در دسترس روی دو گروه افراد وابسته به ماری جوانا و بهنجار انجام شد. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه افراد وابسته به ماری جوانای شهر تهران بودند که در بازه ی زمانی اردیبهشت تا مرداد سال 1396 به مراکز ترک اعتیاد مراجعه می نمودند. نمونه آماری شامل 30نفر وابسته به ماری جوانا و گروه مقایسه شامل 30 نفر از افراد عادی بودند که از میان همراهان مراجعین به مراکز ترک اعتیاد انتخاب شدند و از لحاظ سن، جنس و تحصیلات با گروه افراد وابسته به ماری جوانا همتاسازی شدند. برای سنجش عملکرد حافظه دیداری آزمون تصویر پیچیده ری-استریث مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که افراد وابسته به ماری جوانا مشکلات بیشتری در حافظه ی دیداری داشتند و نمرات پایین تری در هر سه مرحله ی اجرای آزمون نسبت به گروه بهنجار کسب کردند. نتیجه گیری: مصرف منظم ماری جوانا، نقایص و آسیب های شناختی فراوانی در عملکرد حافظه دیداری برای فرد به همراه دارد. می توان در برنامه های توان بخشی که برای بهبود شرایط معتادان و درمان آنها در نظر گرفته می شود به این نوع از نقایص توجه داشت و در صدد طراحی برنامه هایی مناسب برای کاهش آن بود.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر حساسیت اضطرابی و تصویر تن دختران مبتلا به پرخوری عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پرخوری عصبی به عنوان عمده ترین اختلال خوردن شناخته شده است. عوامل متعددی در ایجاد این اختلال نقش دارند که از بین این عوامل می توان به حساسیت اضطرابی و تصویر تن این افراد اشاره کرد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر حساسیت اضطرابی و تصویر تن در دانش آموزان دختر مبتلا به پرخوری عصبی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دختران دبیرستانی مبتلا به پرخوری عصبی در شهر نیشابور تشکیل می دادند. نمونه آماری شامل 24 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی مبتلا به پرخوری عصبی بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تصویر تن مارش و ردماین و مقیاس حساسیت اضطرابی تیلور و کاکس استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون برنامه رفتار درمانی دیالکتیکی به مدت 12 جلسه اجرا شد. در پایان دوره درمان، پس آزمون انجام شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیکی بر کاهش حساسیت اضطرابی و هم چنین بر تغییر تصویر تن در دانش آموزان دختر مبتلا به پرخوری عصبی مؤثر بوده است. نتیجه گیری: رویکرد رفتار درمانی دیالکتیکی مداخله های مربوط به درمان شناختی- رفتاری را که مبتنی بر اصل تغییر می باشند با آموزه ها و فنون شرقی که مبتنی بر اصل پذیرش می باشند در هم آمیخته، برای بهبود نشانه های حساسیت اضطرابی و تصویر تن دختران مبتلا به پرخوری عصبی مفید می باشد.
روابط ساده و چندگانه نظم جویی هیجان، خودکارآمدی درد و ادراک بیماری با بهزیستی روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساده و چندگانه نظم جویی هیجان، خودکارآمدی درد و ادراک بیماری با بهزیستی روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گردید. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر اصفهان در بهار 1397 بود. متعاقباً 160 زن مبتلا به سرطان پستان تحت درمان به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های نظم جویی هیجان گراس و جان، پرسشنامه خودکارآمدی درد نیکولاس (PSEQ)، پرسشنامه ادراک بیماری بردبنت و همکاران (IPQ) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (RPWS) بود. به منظور تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی به روش گام به گام به کمک نرم افزار SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین راهبرد ارزیابی مجدد (20/0)، درک پیامد (16/0)، کنترل شخصی (17/0)، کنترل درمان (16/0) و نمره کل ادراک بیماری (17/0) با بهزیستی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که از بین متغیر های پژوهش، متغیرهای 1-راهبرد ارزیابی مجدد و 2- درک پیامد بیماری به طور مثبت و معناداری می تواند تغییرات مربوط به بهزیستی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان را پیش بینی نماید . این دو متغیر بر روی هم قادر به تبیین 8 درصد از واریانس بهزیستی روانشناختی است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که تغییرات در راهبرد ارزیابی مجدد و درک پیامد بیماری با تغییرات در بهزیستی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان همراه است. از این رو می توان با شناخت و درک عمیق تر از ویژگی های روان شناختی و باورهای مربوط به بیماری در زنان مبتلا به سرطان پستان، گام هایی را برای افزایش بهزیستی روانشناختی آنان با شرایط جدید برداشت.
اثربخشی معنادرمانی گروهی بر تاب آوری زنان دارای نشانه های ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی یک پروتکل معنادرمانی گروهی بر تاب آوری زنان دارای نشانه های ناگویی هیجانی انجام شد. روش: روش انجام پژوهش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان آلکسیتایمی مراجعه کننده به مراکز درمانی سطح شهر تبریز در فاصله زمانی 4 ماهه بود. از بین این افراد با بهره گیری از مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو(TAS-20) 24نفر به عنوان نمونه غربال شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل(12 نفره) جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش معنا درمانی قرار گرفتند در حالیکه گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. آزمودنی های هر دو گروه مقیاس تاب آوری کونور و دیویدسون(CD‐RISC) را در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. اطلاعات استخراج شد و تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: یافته ه ای این پژوهش نشان داد که معنادرمانی گروهی پس از 10 جلسه، اثر معنی داری بر میانگین نمرات تاب آوری گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون داشته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، معنادرمانی گروهی می تواند یک مداخله اثرگذار مفید برای افزایش تاب آوری زنان آلکسی تایمی باشد و لذا به بالینگران در کار با این بیماران توصیه می شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر شبیه سازی ذهنی بر رضایت از زندگی و رضایت از خود در افراد دارای لکنت زبان 20-45 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: لکنت زبان اختلالی است که تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی فرد را درگیر می کند و تأثیرات منفی زیادی روی بهداشت روانی و رضایت از زندگی و خود در افراد دارد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شبیه سازی ذهنی بر رضایت از زندگی و رضایت از خود افراد دارای لکنت زبان 20 تا 45 ساله شهر تهران بود. روش: در پژوهشی با طرح نیمه آزمایشی با شیوه پیش آزمون، پس آزمون به همراه پیگیری تعداد 30 نفر از افراد مبتلا به لکنت زبان مراجعه کننده به کلینک های توانبخشی در دامنه سنی20 تا 45 ساله به صورت دردسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه های رضایت از زندگی و رضایت از خود و پروتکل درمانی شبیه سازی ذهنی تقی زاده بکار گرفته شد. داده های حاصل از پرسشنامه ها با آزمون آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که درمان به شیوه شبیه سازی ذهن توانسته در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل، افزایش معناداری در میزان رضایت از خود و رضایت از زندگی داشته باشد. نتیجه گیری: از درمان شبیه سازی ذهنی می توان برای افزایش رضایت از زندگی و رضایت از خود در اشخاص مبتلا به لکنت زبان بخاطر تاکید آن بر تمارین و فنون روانشناختی مفید و تمرین دهی ذهن و گفتار استفاده کرد.
رواسازی و اعتباریابی مقیاس رفتار جنسی نرمال در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اعتبارسنجی و رواسازی یک مقیاس کارا برای سنجش رفتار جنسی نرمال در کودکان می تواند به ایجاد یک برنامه جامع برای آموزش والدین و روان شناسان کودک کمک کند. پژوهش حاضر باهدف بررسی پایایی وروایی مقیاس رفتار جنسی نرمال در کودکان انجام شد. روش: جامعه آماری مورد نظر از تمامی کودکانی که بین مهر 94 تا بهمن 94 به بیمارستان فوق تخصصی دکتر شیخ مشهد مراجعه کرده بودند. روش نمونه گیری بصورت طبقه ای-سهمیه ای بود و نمونه مورد نظر با توجه به جنس، سن و منطقه از میان کودکان مراجعه کننده به آن مرکز جمع آوری شدند. حجم نمونه با توجه به مطالعات انجام شده در این زمینه و فرمول کوکران برای متغیر پیوسته ، بیش از 200 نمونه برای آزمون سازی ارزیابی شد که برای اطمینان بیشتر تعداد 230 کودک برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. یافته ها: این پرسشنامه ابزاری مناسب جهت اندازه گیری میزان سلامت جنسی کودکان در جمعیت ایرانی می باشد. همچنین، این مطالعه توان آماری کافی برای تحلیل عاملی را داشت، چرا که حجم نمونه کافی را جهت بررسی رفتار جنسی کودکان انتخاب کرد. آزمون های روایی مقیاس رفتار جنسی نرمال در کودکان نیز نشان دهنده روایی مناسب این پرسشنامه بود. تحلیل عاملی پرسشنامه رفتار نرمال جنسی درکودکان از مدل چهار عاملی شامل مشغله ذهنی با مسائل جنسی، تمایل جنسی، رفتارهای مرتبط با تشفی امیال بدنی و تمایل به خودنمایی در کودکان پیروی می کرد. آلفای کرونباخ برای مقیاس رفتارهای نرمال جنسی در کودکان برابر با 77/0 بود و آلفای کرونباخ هر یک از مؤلفه ها بین 75/0تا 78/0 محاسبه شد. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که پرسشنامه رفتار جنسی نرمال در کودکان دارای همسانی درونی بالا است و ابزاری مناسب برای استفاده در تحقیقات جهت بررسی سلامت جنسی کودکان خواهد بود.
پیش بینی سازگاری زناشویی زوج های جوان بر مبنای ویژگی های شخصیتی، تمایزیافتگی خود و سرسختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش پیش بینی سازگاری زوج های جوان از طریق ویژگی های شخصیتی، تمایزیافتگی خود و سرسختی روانشناختی در شهر اهواز بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه زوج های جوان 20 تا 40 ساله شهر اهواز در سال 1397 بودند که به مراکز بهداشتی و درمانی مراجعه کرده بودند و بر طبق آمار شبکه بهداشت شهر اهواز 9374 نفر بودند. نمونه مورد مطالعه 368 نفر (184 زوج) بود که به روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های شخصیتی نئو مک کرا و کاستا، سازگاری زناشویی گراهام بی اسیانیر، تمایزیافتگی خود دریک و سرسختی کوباسا را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها: از ویژگی های شخصیتی نئو: برون گرایی 75/0، وظیفه شناسی 49/0، توافق جویی48/0 ، گشودگی33/0 و روان رنجورخویی 54/0- ؛ از ابعاد تمایزیافتگی خود: جایگاه من 056/0، واکنش پذیری عاطفی 4/0، و گریز عاطفی19/0- ؛ و از ابعاد سرسختی: کنترل41/0، چالش طلبی42/0 و تعهد 41/0 با سازگاری زناشویی ارتباط داشتند. بررسی رگرسیون بطور معنادار برای برون گرایی، روان رنجورخویی و گشودگی ضرایب بتای 63/0، 112/0- و 07/0 ؛ برای جایگاه من، واکنش پذیری عاطفی، هم آمیختگی و گریز عاطفی ضرایب بتای 59/0 ، 27/0 ، 26/0 و 13/0- ؛ و برای کنترل، چالش طلبی و تعهد نیز ضرایب بتای 26/0 ، 22/0 و 18/0 را نشان داد. نتیجه گیری: می توان گفت زوج هایی که برون گرایی، وظیفه شناسی، توافق جویی و گشودگی بالاتر و روان رنجورخویی پایین تری دارند و از تمایزیافتگی خود و سرسختی روان شناختی بالاتری برخوردارند در زندگی زناشویی خود سازگارتر هستند.