مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثر بخشی نوروفیدبک بر کاهش علائم بیش فعالی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر آزمایشی از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور تعداد 30 نفر از دانش آموزان مبتلا به بیش فعالی نوع مختلط به شیوه نمونه گیری ملاک محور در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و دارونما (15 نفر) به تصادف گمارده شدند. کلیه آزمودنی ها قبل و بعد از درمان با آزمون کامپیوتری TOVA در دو مرحله (پیش آزمون و پس آزمون)ارزیابی شدند؛ داده ها با روش آماری کواریانس تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که 50 جلسه آموزش نوروفیدبک منجر به بهبود توجه در گروه آزمایش شد. اما در درمان تکانشگری تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: اثربخشی درمان با نوروفیدبک در نارسایی توجه در مقایسه با تکانشگری در کودکان مبتلا به ADHD احتمالاً به دلیل درگیری فزونتر فرایندهای عصبی عضوی در توجه نسبت به تکانشگری می باشد.
اثربخشی مداخلات یکپارچگی حسی مبتنی بر گروه، بر توجه، بیش فعالی و تکانشگری دانش آموزان مقطع ابتدایی با اختلال نقص توجه-بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مداخلات گروهی به طور فزاینده ای در موقعیت های بالینی مورد استفاده قرار می گیرد و راهبردی برای ذخیره زمان و انرژی در ارائه خدمات بالینی می باشد. از جمله مداخلاتی که می توان به صورت گروهی مورد استفاده قرار داد درمان یکپارچگی حسی می باشد. مداخلات یکپارچگی حسی برای حل مشکلات یکپارچگی و پردازش حسی مورد استفاده قرار می گیرد. کودکان مبتلا به نقص توجه بیش فعالی مشکلات یکپارچگی و پردازش حسی را تجربه می کنند. اختلال نقص توجه-بیش فعالی، یکی از اختلال های رفتاری است که بر عملکرد تحصیلی- اجتماعی کودکان، تاثیر منفی می گذارند. باتوجه به اینکه مشکلات پردازش و یکپارچگی حسی در این کودکان گزارش شده است و رویکردهای موثری نظیر درمان یکپارچگی حسی جهت مداخله در این حوزه در دسترس است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخلات گروهی یکپارچگی حسی بر نشانه های اختلال نقص توجه-بیش فعالی دانش آموزان دوره ابتدایی شهر همدان انجام شد.
روش: این تحقیق از نوع نیمه تجربی بود، شرکت کنندگان در این تحقیق شامل 39 کودک 6-12 ساله با اختلال نقص توجه-بیش فعالی بودند که به صورت تصادفی از بین مدارس عادی همدان انتخاب و به دو گرو 24 نفر دختر (10 نفر کنترل،14 نفر آزمایش) و 15 نفر پسر (6 نفر کنترل،9 نفر آزمایش) تقسیم شدند. گروه های آزمایش هفته ای سه بار و طی 10 جلسه یک ساعته مداخله یکپارچگی حسی در حضور والدین دریافت نمود. نشانه های اختلال نقص توجه-بیش فعالی هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه نشانه های مرضی کودکان ارزیابی شد.
یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس عاملی نشان داد که یکپارچگی حسی بر بیش فعالی، نقص توجه و تکانشگری آزمودنی های گروه آزمایش تاثیر معنی دار داشت، بعلاوه جنسیت و تعامل مداخله و جنسیت تأثیر معنی دار نداشت.
نتیجه گیری: در مجموع مداخلات گروهی یکپارچگی حسی به طور معناداری بر نقص توجه، بیش فعالی و تکانشگری نمونه مورد نظر تأثیر داشت.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناخت و نوروفیدبک بر کاهش علائم اضطراب در دانشجویان دختر دارای اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب اجتماعی، شایعترین نوع اختلالات اضطرابی است که به عملکرد و روابط اجتماعی فرد آسیب می رساند. هریک از درمانهای روانشناختی، بر درمان جنبه ای از عوامل زیربنایی آسیب دیده در این اختلال تمرکز کرده و فقط تا حدودی موفق بوده است. اخیرا درمانهای جدیدتر مانند فراشناخت و آموزش نوروفیدبک مدنظر قرار گرفته اند. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان فراشناخت با نوروفیدبک در کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی بود.
روش: این پژوهش از نوع مطالعه تک آزمودنی و نمونه گیری داوطلبانه بود. 7 نفر دانشجو با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی از دانشگاه فردوسی و فرهنگیان مشهد، همتا شده، بصورت تصادفی در سه گروه (کنترل، فراشناخت و نوروفیدبک) جای گرفتند. از پرسشنامه هراس اجتماعی کانور و مصاحبه تشخیصی DSM-IV-TR استفاده شد. درمان فردی فراشناخت بصورت 8جلسه هفتگی و نوروفیدبک 16جلسه، سه بار درهفته اجرا شد. پرسشنامه دوبار در میانه درمان، سپس انتهای درمان و در پیگیری 45روزه، تکمیل شد و برای تحلیل داده ها از درصد بهبودی استفاده گردید.
یافته ها: درمان فراشناخت و نوروفیدبک در دو آزمودنی دارای اختلال اضطراب اجتماعی خفیف، 88 و47درصد بهبودی در انتهای درمان نشان دادند. تغییرات سه آزمودنی دارای اختلال شدیدتر در گروه فراشناخت یا نوروفیدبک، در محدوده17 تا 39درصد بهبودی بوده و بهبودی آزمودنیها در پیگیری ادامه یافته است.
نتیجه گیری: درمان فراشناخت و نوروفیدبک بطور اثربخشی توانستند اختلال اضطراب اجتماعی را نسبت به گروه کنترل بهبود بخشند اما اثربخشی بیشتر درمان فراشناخت برای کاهش علائم اضطراب اجتماعی خفیف و نوروفیدبک برای اختلال اضطراب اجتماعی شدیدتر مشاهده شد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوارفکری، افسردگی و کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوارفکری، افسردگی و کارکردهای اجرایی دانشجویان مبتلا به افسردگی صورت گرفت.
روش: در قالب یک پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، با استفاده از نمونه گیری در دسترس 30 بیمار مبتلا به افسردگی انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گروه کنترل تقسیم شدند. برای اندازه گیری متغیرها از مقیاس افسردگی بک، سبک نشخوار فکری نولن-هوکسما و آزمون ایست-علامت و جهتتجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نشخوارفکری، افسردگی و نقص بازداری افراد مبتلا به افسردگی شده است.
نتیجه گیری: مبتنی بر یافته های پژوهش حاضر، می توان بیان داشت که ذهن آگاهی می تواند علاوه بر بهبود نشانه های روان شناختی بر کارکردهای اجرایی و مکانیسم های زیربنایی نوروسایکولوژیک افسردگی نیز مؤثر باشد.
رابطه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و هم جوشی فکر با مشکلات بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بروز مشکلات بین فردی در بسیاری از اختلال های روان شناختی منجر به راه اندازی پژوهش های وسیع در این حیطه شده است. هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و هم جوشی فکر با مشکلات بین فردی بود.
روش : در چارچوب طرح همبستگی، 300 نفر(150نفر دختر و150نفر پسر) از دانشجویان به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و توسط پرسش نامه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان، پرسش نامه هم جوشی فکر و پرسش نامه مشکلات بین فردی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها از طریق تحلیل رگرسیون چندمتغیری به شیوه گام به گام تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج حاکی از وجود همبستگی مثبت بین راهبردهای سازش نایافته نظم جویی شناختی هیجان و مؤلفه های هم جوشی فکر با بیشتر ابعاد مشکلات بین فردی بود، درحالی که این رابطه برای راهبردهای سازش یافته نظم جویی شناختی هیجان، منفی بود. علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون بیانگر نقش پیش بین کننده قوی راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و مولفه های هم جوشی فکر برای بیشتر ابعاد مشکلات بین فردی بود.
نتیجه گیری: راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان سازش نایافته و همجوشی فکر از همبسته های روان شناختی مشکلات بین فردی است. این یافته ها می تواند واجد تلویحات بنیادی و کاربردی در حوزه روان درمانی و سایر زمینه های آموزشی و مداخلاتی باشد.
بررسی شرایط قضاوت عاطفی بر شناخت اجتماعی نوجوانان اتیسم با عملکرد بالا در هر دو جنس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شناخت اجتماعی مبتنی بر انتزاع های حاصل از تعاملات بین فردی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی شرایط قضاوت عاطفی برشناخت اجتماعی نوجوانان اتیسم با عملکرد بالا در هر دو جنس بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی و جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان پسر و دختراز دو مدرسه عادی و یک مدرسه مخصوص افراد اتیسم تشکیل دادند. حجم نمونه تعداد 28 نفر پسر و دختر در محدوده سنی 15-11 ساله بودند که به شیوه در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و دو گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار آزمایشی شامل 10 تصویر جهت بازشناسی هیجان (5 تصویر مثبت و 5 تصویر منفی)بود که نیمی ازصاحبان آن عکس هادارای ملیت ایرانی و نیمی دیگراز آنها خارجی تبار بودند که باید تحت سه شرایط عاطفی(خود،دیگری،و مکان)مورد قضاوت قرار می گرفتند. جهت آزمون داده ها نیزاز تحلیل واریانس عاملی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان دادند که بین بیان هیجان مثبت و منفی تحت دو شرایط قضاوت عاطفی (خود و دیگری) بر شناخت اجتماعی نوجوانان اتیسم و عادی (گروه کنترل) تفاوت معناداری وجود دارد (01/0=AWT IMAGE)؛ ولی در مورد بیان هیجان مثبت و منفی تحت شرایط قضاوت عاطفی مکان (ملیت صاحب عکس) بر شناخت اجتماعی نوجوانان اتیسم و عادی تفاوت معناداری مشاهده نشد، فقط بین گروه پسر اتیسم و گروه دختر عادی در بیان هیجان مثبت تفاوت معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: در مجموع نتیجه گرفته می شود که بیان هیجان مثبت و منفی تحت شرایط قضاوت عاطفی (خصوصاً قضاوت در مورد دیگران) در افراد اتیسم ضعیف می باشد.
مقایسه ی عملکرد تصمیم گیری در سوء مصرف کنندگان هروئین و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سوء مصرف هروئین عوارض و پیامدهای نامطلوبی در حوزه های مختلف از جمله جنبه های شناختی به همراه دارد. هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی عملکرد تصمیم گیری در سوء مصرف کنندگان هروئین و افراد بهنجار بود.
روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. گروه سوء مصرف کننده ی مواد شامل 30 نفر مصرف کننده ی هروئین بود که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس از بین افراد مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد شهرستان گناباد انتخاب شدند. گروه مقایسه شامل 30 نفر از افراد عادی بود که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیده و از لحاظ سن، جنس، تحصیلات با گروه اول همتاسازی شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از دو آزمون عملکرد تصمیم گیری و تصمیم گیری پرخطر، استفاده شد. داده های تحقیق با استفاده از نرم افزار SPSS و تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان داد نمرات گروه سوء مصرف کننده هروئین در متغیر عملکرد تصمیم گیری نسبت به گروه بهنجار پایین تر و همچنین در متغیر تصمیم گیری پرخطر نمرات این گروه در مقایسه با گروه بهنجار بالاتر است. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که عملکرد گروه سوء مصرف کننده ی هروئین نسبت به گروه بهنجار در فرایند تصمیم گیری تفاوت معنی داری دارد )0001/0> .(P
نتیجه گیری: مصرف هروئین موجب تغییر در ساختار و عملکرد نواحی مغزی به خصوص قشر پیشانی و پیش پیشانی می شود و این امر موجب می شود سوء مصرف کنندگان هروئین مشکلات زیادی در فرایند تصمیم گیری و حل مساله داشته باشند.
عوامل موثر بر درک خطر ترافیکی کودک پیش دبستانی: ویژگی های نظارتی و شخصیت هیجان طلبی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در عصر حاضر حوادث ترافیکی کشنده ترین نوع حادثه برای کودکان است. مطالعات گوناگونی به بررسی عوامل تاثیر گذار بر حوادث ترافیکی کودکان پرداخته اند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر عوامل خانواده شامل ویژگی های نظارتی و شخصیتی هر دو والد پدر و مادر بر درک خطر ترافیکی کودک پیش دبستانی بود.
روش: طرح پژوهش حاضر همبستگی و به لحاظ هدف از نوع کاربردی بود. بدین منظور 105 کودک پیش دبستانی به همراه والدینشان از نواحی آموزشی 3 و 6 شهر مشهد به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش درک خطر کودکان از تکلیف شناسایی مکان ایمن و خطرناک عبور از خیابان و برای سنجش ویژگی های والدینی از پرسشنامه ویژگی های نظارت و ادراک خطرپذیری والدینی و پرسشنامه هیجان خواهی زاکرمن استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین متغیرهای درک خطر ترافیکی کودک و ویژگی های نظارتی والدین همبستگی مثبت معنادار و بین درک خطر ترافیکی کودک و هیجان طلبی والدین همبستگی معنادار منفی وجود دارد. همچنین متغیرهای ویژگی های نظارتی مادر، هیجان طلبی مادر و هیجان طلبی پدر به تریتب به میزان 36%، 28% و 23% پیش بینی کننده های معنی داری برای درک خطر کودک بودند.
نتیجه گیری: درک خطر کودک تا حد زیادی می تواند متاثر از باورها و شیوه های والدین در مراقبت از کودک و ویژگی های شخصیتی آنها باشد. بنابراین در علت یابی و پیش گیری از حوادث کودکان باید به نقش مراقبتی والدین بالاخص مادر در پیش گیری از آسیب ها و همچنین یادگیری های غیر مستقیمی که کودکان از رفتارهای مرتبط با خطر والدین دارند توجه شود.
پیش بینی استعداد آسیب احساسی(HFP) بیماران مبتلا به ام اس بر اساس صفات شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی استعداد آسیب احساسی در بیماران مبتلا به اسکلروز چندگانه با توجه به نقش پیش بین صفات شخصیت انجام شد.
روش: طرح پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل بیماران عضو انجمن حمایت از بیماران ام اس بود. نمونه آماری شامل 80 نفر از بیماران عضو این انجمن بودند. نمونه گیری به صورت نمونه گیری در دسترس انجام گرفت. مقیاس استعداد آسیب احساسی و پرسشنامه شخصیتی هگزاکو به وسیله شرکت کنندگان تکمیل شد، مقیاس های بالینی (طول دوره درمان، مدت ابتلای بیماری، نوع بیماری) و جمعیت شناختی( سن و جنسیت) بیماران نیز از پرسشنامه های جمعیت شناختی استخراج شد. بعد از جمع آوری داده ها، ضریب همبستگی پیرسون میان ابعاد شخصیتی هگزاکو و استعداد آسیب احساسی(HFP)محاسبه گردید.برای بررسی قدرت پیش بینی استعداد آسیب احساسی با استفاده ازاین صفات شخصیتی نیز، تحلیل رگرسیون گام به گام گرفته شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که ابعاد شخصیتی برون گرایی، توافق، گشودگی به تجربه با استعداد آسیب احساسی همبستگی منفی دارند، در حالیکه همبستگی مثبتی برای بعد هیجان خواهی بدست آمد.در مجموع 32 درصد از تغییرات آسیب احساسی توسط ابعاد شخصیت تبیین می شد. تحلیل رگرسیون گام به گام همچنین نشان داد که بهترین ترکیب برای پیش بینی آسیب احساسی به ترتیب شامل: توافق، هیجان خواهی و گشودگی به تجربه می باشد. در انواع وخیم تر بیماری استعداد آسیب احساسی افزایش می یابد.
نتیجه گیری: به طور کلی نتیجه گرفتیم که استعداد آسیب احساسی قویاً با ابعاد شخصیت مرتبط است و با توافق، هیجان خواهی، و گشودگی به تجربه در افراد ام اس قابل پیش بینی است.