مقالات
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین نشانه های حرکت شتابنده یک کشور در تحقق توسعه متوازن و پایدار، میزان و کیفیت سرمایه گذاری آن برای آموزش مهارتی است. پرواضح است که ضرورت این سرمایه گذاری در هنرستان های کاردانش و فنی و حرفه ای که همه ساله با تعداد زیادی از دانش آموزان سروکار دارد، دوچندان است. این توجه از آنجا نشأت می گیرد که امروزه در کشورهای توسعه یافته، هنرستان ها به عنوان مراکز اصلی پرورش قابلیت تولید کار و شهروندانی کارآفرین (نه دانش آموزانی کارجو)، مورد توجه جدی متولیان آموزشی قرار دارد. در پژوهش حاضر سعی شده با استفاده از رویکرد کیفی، چالش های اساسی مهارت آموزی و پرورش هنرجویان کارآفرین در هنرستان های فنی و حرفه ای پسرانه شهرستان تربت حیدریه مورد کنکاش و واکاوی قرار گیرد؛ ازاین رو، با استفاده از رویکرد تفسیرگرایانه ادراک آن ها از ماهیت و تنوع این چالش ها بازنمایی شده و عوامل زمینه ساز و شکل دهنده چالش ها، احصاء شده و بازنمایی شد. انتخاب مشارکت کنندگان به روش هدفمند آغاز شد و در مجموع در مصاحبه چهل و پنجم (15 هنرآموز و 30 هنرجو) اشباع داده ها حاصل شد. به منظور تحلیل داده ها، تلاش شد تا با استفاده از راهبرد کُلایزی و مبتنی بر داده های روایتی به دست آمده از مصاحبه نیمه ساختارمند با شرکت کنندگان، ضمن درک پدیده موردمطالعه از منظر آنان، نتایج پرمایه ای تولیدشده و باورپذیری نتایج ارتقاء یابد. نتایج نشان می دهد که 10 چالش عمده در روند مهارت آموزی و پرورش هنرجویان کارآفرین هنرستان ها وجود دارد. از جمله این چالش می توان «به روز نبودن تجهیزات کارگاهی و کتب درسی»؛ « ناکافی بودن منابع مالی»؛ « به روز نبودن روش های آموزشی هنرآموزان»؛ «عدم جذب دانش آموز مستعد و علاقه مند»؛ «نبود زمان کافی برای مهارت آموزی»؛ « دیدگاه منفی والدین نسبت به هنرستان ها»؛ «عدم ارتباط لازم بین مهارت آموخته شده با نیازهای بازار کار» ؛ «مشکل ادامه تحصیل» و «حمایت ناکافی رسانه ها از مهارت آموزی»، را نام برد که هریک، مشکلات بسیار جدی در پویایی فرایند مهارت آموزی هنرستان ها و تربیت هنرجویان کارآفرین ایجاد کرده است.
تأثیر استقرار نظام مدیریت کیفیت ایزو 9001 بر ارتقاء رتبه اعتبارسنجی مراکز آموزش فنی و حرفه ای استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهانی که ما در آن زندگی می کنیم استانداردهای ایزو نقش به سزایی را ایفا می نمایند. زیرا سبب تسهیل تجارت، گسترش دانش، اشاعه پیشرفت های مبتکرانه و تسهیم مدیریت مطلوب و اجرای بهینه ارزیابی های انطباق می شود . از طرفی، اعتبارسنجی نیز به عنوان شناخته شده ترین الگوی ارزیابی کیفیت، مبنای مؤثری برای سنجش میزان توجه مراکز آموزش، به رعایت استانداردهای لازم را ایجاد کرده و با شفاف سازی امور، این اطمینان را به سازمان خواهد داد که برنامه ها منطبق با معیارهای از پیش تعیین شده پیش می روند. هدف از این پژهش، تأثیر استقرار نظام مدیریت کیفیت ایزو 9001 بر ارتقاء رتبه اعتبارسنجی مراکز دولتی است. روش تحقیق در این پژوهش روش نیمه آزمایشی، پیش آزمون پس آزمون است. جامعه آماری شامل کلیه مراکز آموزش فنی و حرفه ای استان بوشهر بود که مرکز شماره 4 خواهران به عنوان بزرگ ترین مرکز خواهران و مرکز شماره 5 برادران دشتستان به عنوان بزرگ ترین مرکز برادران استان انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه استاندارد طرح اعتبارسنجی مراکز آموزش دولتی سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور بود. در مرحله پیش آزمون، پرسشنامه اعتبارسنجی در چهار حوزه مدیریت آموزش، اجرای آموزش، بهره وری و پشتیبان تکمیل و نتایج آن استخراج و رتبه مرکز اعلام گردید. در مرحله پس آزمون، ابتدا الزامات استاندارد ایزو 9001 در مرکز پیاده سازی شد و یکبار دیگر همان پرسشنامه طرح اعتبارسنجی در دو مرکز تکمیل و رتبه مرکز اعلام گردید. نتایج نشان داد، طرح اعتبارسنجی در حوزه های مدیریت آموزش، اجرای آموزش، بهره وری در مرحله استقرار نظام تضمین کیفیت تأثیر معناداری دارد ولی در حوزه پشتیبان، تفاوت چشمگری نداشت و در کل، رتبه مرکز در زمان استقرار استاندارد ایزو افزایش چشمگیری داشت.
چالش ها و راه کارهای ارتباط مؤثر و پایدار مراکز علمی- کاربردی با بخش صنعت، مورد مطالعه: مراکز آموزش عالی علمی- کاربردی فنی و حرفه ای مهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط ضعیف دانشگاه ها و بخش صنعت همواره یکی از مباحث چالش برانگیز بوده است. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش بررسی چالش ها و راه کارهای ارتباط مؤثر و پایدار مراکز علمی- کاربردی با بخش صنعت است. در این پژوهش از روش دلفی استفاده شده است. پانل متخصصین شامل رؤسای مراکز علمی- کاربردی فنی و حرفه ای و مدیران ستادی مؤسسه آموزش عالی علمی- کاربردی مهارت بودند. این تحقیق در سه مرحله انجام شد که 47 چالش و 30 راه کار در مرحله نخست از سوی افراد مشخص شد. در مرحله دوم، چالش ها و راه کارها به صورت طیف لیکرت پنج گزینه ای درآمده و در قالب پرسشنامه به جامعه پژوهش بازگردانده شد. در نهایت، گویه هایی که کمتر از 80 درصد نسبت به آنها توافق جامع وجود داشت، حذف شد. گویه های باقی مانده در طبقات مختلف دسته بندی شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که اکثر چالش ها در حوزه ساختاری قرار دارند و اکثر راه کارهای ارائه شده نیز در راستای تأمین و توسعه زیرساخت ها بودند. در پایان با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهادهای کاربردی ارائه شد.
شناسایی معانی ذهنی شهروندان شهر اصفهان از کیفیت تحصیل و اشتغال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحصیل و آموزش مراحل اساسی زندگی هر فرد است که چنانچه واجد کیفیت و استاندارهای تعریف شده باشد، پرورش استعدادها و مهارت های افراد را به دنبال داشته و آنان را برای فعالیت در عرصه کسب و کار آماده می کند. از آنجا که تحصیل و اشتغال دو شاخص مهم برسازنده ابعاد کیفیت زندگی است مقاله حاضر در صدد است معانی ذهنی شهروندان شهر اصفهان در رابطه با چالش های موجود در فرآیند دستیابی به تحصیل، آموزش و اشتغال باکیفیت را مورد مطالعه قرار دهد. به منظور دستیابی به این هدف از پرسشنامه محقق ساخته، متشکل از سؤالات باز برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. همچنین با بهره گیری از نمونه گیری خوشه ای، 1806 نفر از شهروندان 15 تا 65 سال شهر اصفهان به عنوان مشارکت کننده، مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل یافته های نشان دهنده آن است که از نظر مشارکت کنندگان پنج مؤلفه «عوامل آموزش»، «محتوای آموزش»، «امکانات آموزش»، «سیاست های آموزش» و «نظام آموزش» برسازنده کیفیت تحصیل و آموزش است. همچنین، کیفیت شغل و درآمد در چهار حیطه «ورود به فضای اشتغال»، «تصدی شغل و کسب درآمد»، «خروج از فضای اشتغال» و «بسترها و بنیان های شغل و درآمد» قابل شناسایی است.
بررسی میزان تأثیر هدایت شغلی و مشاوره مدرسه در انتخاب رشته های آموزش فنی و حرفه ای دانش آموزان شاهد و غیرشاهد استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل و دغدغه های جوانان امروزی، شغل است که اغلب بدون توجه به زمینه های استعداد، علاقه، رغبت و هدف مشخص در زندگی تحصیلی و دوره مهارت آموزی انتخاب می شود. در بسیاری از کشورهای پیشرفته در کنار مؤسساتی که دانش آموزان را برای اشتغال به کار تربیت می کنند، مراکز خاصی نیز برای راهنمایی و هدایت تحصیلی وجود دارد. این مراکز که از راهنمایان با تجربه ای برخوردار هستند، با اتکا به روش ها و شیوه های علمی به مراجعان کمک می کنند تا ضمن انتخاب راه و روشی روشن به خود و جامعه فایده رسانند. مقاله حاضر درصدد است که میزان تأثیر هدایت شغلی و مشاوره های مدرسه را بر روی انتخاب رشته های آموزش فنی و حرفه ای دانش آموزان شاهد و غیرشاهد استان مازندران مورد بررسی قرار دهد. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان شاهد و غیرشاهد سال های دوم و سوم شاغل به تحصیل در هنرستان های فنی و حرفه ای استان مازندران می باشد (75 و 16191 نفر). نمونه آماری شامل 63 نفر از دانش آموزان شاهد و 372 نفر از دانش آموزان غیر شاهد است. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری T استیودنت، استفاده شده است. نتایج تحلیل حاکی از آن است که هدایت شغلی و مشاوره های مدرسه در انتخاب رشته های فنی و حرفه ای دانش آموزان غیرشاهد و شاهد تأثیر زیادی ندارد. همچنین، یافته های پژوهش نشان می دهد که میزان تأثیر هدایت شغلی و مشاوره های مدرسه، بر انتخاب رشته های آموزش فنی و حرفه ای در دو گروه یکسان نیست و تفاوت معنی داری در بین آنها مشاهده شده است.
بررسی توسعه آموزش های فنی و حرفه ای کشور با مشارکت ذی نفعان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ارتباط آموزش های فنی و حرفه ای رسمی (رشته های الکترونیک، الکتروتکنیک) با نیازهای بازار کار از نظر مدیران صنایع (مدیران رده میانی شامل مدیران فنی، تولید و آموزش) کارخانه ها و مؤسسات مرتبط، عنوان پژوهش حاضر است. هدف اصلی آن تعیین میزان ارتباط آموزش های فنی و حرفه ای رسمی (رشته های الکترونیک و الکتروتکنیک) با دانش ها و مهارت های مورد نیاز مدیران صنایع در بازار بوده است. در این پژوهش از آمار توصیفی همچون میانگین، انحراف استاندارد، درصد و همچنین از آمار استنباطی همچون آزمون T تک نمونه ای، برای پاسخگویی به سؤالات تحقیق استفاده شده است. همچنین، جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفته است. به طورکلی، نتایج به دست آمده: دانش فارغ التحصیلان هنرستان های فنی و حرفه ای رسمی (رشته های الکترونیک و الکتروتکنیک) از نظر مدیران صنایع در مناط ق در حد متوسط است و شناخت کمتری از این آموزش ها وجود دارد.
بازاندیشی در آموزش های فنی و حرفه ای و ارائه یک مدل پارادایمی با رویکرد ملی و بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه ارتباطات در سطوح بین المللی تا حد زیادی مرزهای کشورها را درهم نوردیده است؛ در چنین فضایی ساده انگارانه است که به آموزش کارآموزان مراکز آموزش فنی و حرفه ای فقط با رویکرد اشتغال داخلی بسنده کنیم. اتکا برالگوهای تدریس سنتی و دانش محور و فاصله داشتن با الگوهای فراشناختی در آموزش های کاربردی، از جمله چالش هایی هستنند که کسب مهارت های استاندارد را دچار وقفه و خلل کرده است. بدون تردید، شیوه ها و الگوهای مهارت آموزی، نیاز به یک بازبینی و استانداردسازی زیربنایی دارد؛ نتایج این استانداردسازی، علاوه بر نقش آفرینی در توسعه اقتصاد داخلی، زمینه های توسعه ارتباطات مؤثر بین المللی، در حوزه مهارت آموزی را نیز فراهم می سازد. در این مقاله، به منظور مطالعه عینی و عمیق پدیده مورد اشاره از روش داده بنیاد (گراندد تئوری) استفاده شده است، جامعه مورد مطالعه مربیان مراکز فنی- حرفه ای شهر تهران است؛ از این تعداد، 15 مربی از مراکز فنی- حرفه ای مناطق شرق و مرکز و جنوب شهر تهران به روش هدفمند انتخاب شدند. داده های به دست آمده با استفاده از مصاحبه عمیق از جامعه نمونه جمع آوری شد. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات به شیوه کدگذاری باز و محوری و انتخابی، مدل پارادایمی ارائه شده است که در این مدل، ضمن بیان چالش های موجود، راهبردها و استراتژی های کاربردی به منظور توسعه مهارت آموزی در سطوح ملی و فراملی ارائه شده است .