سارا طاهری

سارا طاهری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۰ مورد از کل ۱۰ مورد.
۱.

موانع و راهکارهای ارتقای مدیران زن در سازمان های بهداشتی و درمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: مدیران زن سازمان های بهداشتی و

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 430 تعداد دانلود : 819
حدود 5/49 درصد جمعیت ایران در سال 1400 زن بودند. با وجود این، تفاوت زیادی بین اشتغال مردان و زنان در بازار کار وجود دارد. نرخ مشارکت اقتصادی مردان و زنان به ترتیب 63 و 11 درصد در سال 1400 بود. [1] فقط ۵/۵ درصد از زنان مدیران عالی، ۳/۹ درصد مدیران میانی و ۲۳ درصد مدیران پایه در سال ۱۳۹۸ بودند. سهم زنان از گروه عمده شغلی قانونگذاران، مقامات عالی رتبه و مدیران در کشور ۵/۲۰ درصد در سال ۱۳۹۸ بود. [2]زنان حدود 7/60 درصد کارکنان وزارت بهداشت را در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند. [1]ولیکن، حضور آنها در پست های ارشد سازمان های بهداشتی و درمانی محدود است. در حالی که یک مسیر راهه شغلی خطی، نردبانی و سریع برای ارتقای شغلی مردان وجود دارد (پدیده پله برقی شیشه ای)، زنان با موانع ادراکی و سازمانی نامرئی زیادی برای جابجایی در پست های مدیریت همتراز (پدیده دیوار شیشه ای) یا ارتقا به سطوح بالای سازمانی (پدیده سقف شیشه ای) مواجه هستند. [3] موانع فردی، خانوادگی، سازمانی و اجتماعی بر سر راه ارتقای شغلی زنان به سطوح ارشد سازمان ها وجود دارد. احساساتی بودن، اعتماد به نفس و انعطاف پذیری پایین، تمایل به انجام عالی کارها و ترس از پذیرش مسئولیت، مانع پیشرفت زنان در مسیر راهه شغلی آن ها می شود. تعارض کار- خانواده از موانع اصلی زنان برای دستیابی به مشاغل مدیریتی بالای سازمان است. زنان به دلیل داشتن مسئولیت بیشتر کار در خانه، تمایل کمتری به پذیرش مسئولیت های مدیریتی دارند. همچنین، همسران مدیران زن به دلایلی مانند استقلال بیشتر اجتماعی و اقتصادی زن، آگاهی زن نسبت به حقوق خود و در نتیجه، تغییر رفتار و عدم اطاعت از همسر و امکان درگیری خانواده با مسائل کاری زن، ممکن است با ارتقای شغلی آن ها موافقت نکنند. علاوه براین، والدین در خانواده به نوعی در برنامه های توانمندسازی خود، بین فرزندان پسر و دختر تبعیض قائل می شوند. آنها برای پسران نقش های فعالی برای حضور در جامعه تعیین می کنند، ولیکن، ترجیح می دهند که فعالیت های دختران محدود به محیط خانه شود که منجر به کاهش اعتماد به نفس دختران می شود. تبعیض سازمانی مثل حقوق و دستمزد نابرابر، دسترسی نابرابر به منابع سازمانی، مشارکت نابرابر در تصمیم گیری ها، دسترسی محدود به شبکه های ارتباطی و فرصت نابرابر برای ارتقای شغلی از عوامل سازمانی محدودکننده زنان برای مشاغل مدیریت ارشد سازمان است. در نهایت، باورهای ذهنی و کلیشه های سنتی جنسیتی غلط در جامعه مثل «زن موجود ضعیفی است.»، «زن نباید تهاجمی رفتار کند»، «جای زن در خانه است.»، «زن احساساتی است و نمی توان روی قضاوت او حساب کرد.»، «زن نباید به مرد دستور دهد»، «مرد نباید از زن دستور بگیرد» و «مدیریت امور سازمان را نمی توان به زن سپرد.»، موجب کاهش حضور زنان در مشاغل مدیریتی می شود. [4] حضور مدیران زن و مرد در تیم مدیریت سازمان موجب ارتقای عملکرد و بهره وری سازمان می شود. بنابراین، مداخلاتی باید در سطوح مختلف بکار گرفته شود. در سطح خانواده باید تبعیض بین پسر و دختر کاهش یابد و دختران طوری تربیت شوند تا اعتماد به نفس، پشتکار، عزم راسخ و سخت کوشی را تجربه کنند. اعضای خانواده نظیر همسر، فرزند و والدین باید از مدیران زن حمایت کنند و وظایف ایشان در محیط خانه را کم کنند تا وظایف پست های رهبری ارشد سازمان را انجام دهند. مدیران ارشد باید فرصت های بیشتری برای توانمندسازی کارکنان و مدیران زن فراهم کنند. افزایش تعداد زنان در هیات مدیره سازمان های بهداشتی و درمانی، آموزش و ارتقای دانش و مهارت های مدیریت و رهبری آن ها، تعیین مربیانی برای آموزش و مشاوره مدیران زن، تعیین معیارهای علمی و عینی ارتقای شغلی مستقل از جنسیت و ایجاد فرصت های ارتقای شغلی برابر برای زنان ضروری است. برابری جنسیتی باید در مدارس و دانشگاه ها آموزش داده شود تا نگرش عموم مردم در این زمینه تغییر یابد. ریشه کنی تبعیض جنسیتی از نظام سلامت نیازمند تعهد و تلاش سیاستگذاران و مدیران ارشد حکومت و دولت است. سیاستگذاران نظام سلامت با توجه به حضور زیاد کارکنان زن در سازمان های بهداشتی درمانی، باید سهمیه ای برای مدیران زن این سازمان ها تعیین کنند و سیاست ها، استراتژی ها و برنامه هایی برای افزایش برابری جنسیتی، جلوگیری از تبعیض علیه زنان و افزایش حضور آنها در سطوح ارشد سازمان ها تدوین و اجرا کنند.
۲.

A Comparative Study of Persian Translations of the Adventures of Huckleberry Finn: Cultural Gain and Loss in Focus

کلید واژه ها: Culture-Specific Items gain Loss translation procedures

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 981 تعداد دانلود : 482
Discrepant cultural systems of languages are more likely to reflect challenges for translators maintaining the cultural dynamics of translation. Such perspective is mostly highlighted in the translation of literary texts where the main parts of the equation are language and culture. The present study aims to investigate cultural, historical and religious loss or gain in the translation of culture-specific items (CSIs) along with the rendering procedures used by the translators. To this end, through a comparative analytical and descriptive method based on (Vinay & Darbelent Model, 1995), culture-specific items of three Persian translations of the Huckleberry Finn story were extracted and divided into three subcategories of cultural, historical, and religious; consequently, the procedures applied by the translators which led to the cultural loss or gain were analyzed. The findings demonstrated that the first translation by Mohebbi had the highest degree of loss (17.16%), and the third translation by Daryabandari had the highest degree of gain (41.58%). Also, the highest frequency of lost items belonged to the cultural type with %6/31 in the first translation by Mohebbi and %2/52 in the second translation by Pirnazar. The findings indicated that the policies and normative differences of societies in different periods had an undeniable impact on the transmission of concepts which reflects the degree of loss and gain in translation. The result of the present study could be thought-provoking for psychoanalytical studies on the translator’s decision-making.         
۳.

طبقه بندی، بررسی و آنالیز بقایای استخوان های جانوری محوطه شیرتل (تپه شیره پز خانه) دشت قزوین از دوره نو سنگی تا عصر مفرغ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: محوطه شیرتل بقایای استخوان های جانوری رژیم غذایی اقتصاد معیشتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 241 تعداد دانلود : 643
تپه موسوم به محوطه باستانی شیره پزخانه (شیرتل) در فاصله 9 کیلومتری جنوب شرقی شهر قزوین واقع شده است. با توجه به نمونه هایی که به روش کربن14 تاریخ گذاری مطلق شده اند (شامل دو نمونه زغال و چهار نمونه از بقایای استخوان های جانوری) این محوطه از عصر برنز تا اواسط عصر آهن را شامل می شود. افزون بر بقایای به دست آمده از این محوطه مانند اماکن استقراری، سفال، پیکرک و بقایای انسانی و غیره، مجموعه بقایای استخوان های جانوری به دست آمده است که در بین آن ها می توان از بقایای استخوانی بز، گوسفند، غزال، گاو، گوزن، اسب سانان و درصد اندکی بقایای استخوانی سگ سانان، جوندگان و گراز را نام برد. در میان مجموعه استخوان های جانوری در محوطه شیرتل بیشترین درصد فراوانی را بقایای استخوانی گاو اهلی(Bos Taurus) تشکیل می دهد که با انواع آثار برش، آثار سوختگی و شکستگی قابل شناسایی هستند؛ با توجه به درصد بالای گاو اهلی نابالغ در این مجموعه به نظر می رسد، از نیروی محرکه این گونه جانوری بیشتر در مزارع و تسریع فرایند کشاورزی استفاده شده است. در مجموعه بقایای استخوانی محوطه شیرتل از رسته نشخوار کننده های کوچک (Small Ruminant) همانند دیگر محوطه-های دشت قزوین گوسفند اهلی(Ovis aries ) بیشترین درصد فراوانی را دارد. افزون بر نقش پروتئین در رژیم غذایی جوامع انسانی، از بقایای به دست آمده از محوطه شیر تل این طور به نظر می رسد که از استخوان های حیوانات اهلی برای ساخت ابزار استخوانی استفاده کرده اند. در این محوطه تعدادی بقایای استخوان های حیوانات وحشی نیز به دست آمده است که نقش شکار در اقتصاد معیشتی مردم را نشان می دهد.
۴.

مسئولیت مدنی متصدی حمل و نقل ریلی کالای محترقه و خطرناک در حقوق ایران و اسناد بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مسئولیت مدنی حمل و نقل کالای خطرناک کالای محترقه جغرافیای وقوع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 613 تعداد دانلود : 474
مسئولیت مدنی ناشی از حمل و نقل وجغرافیای وقوع آن از مهم ترین موضوعاتی است که با توجه به تغییرات نوین در چگونگی و وسایل آن ، مورد توجه قوانین داخلی کشورها و اسناد بین المللی قرار گرفته است. رژیم مسئولیت مدنی ناشی از حمل و نقل نیز با توجه به شرایط اقتصادی و جغرافیایی کشورها و پایبندی به اسناد بین المللی متفاوت از هم می-باشند.در سیستم حقوقی برخی از کشورها مسئولیت مبتنی بر تقصیر است ودر برخی دیگراز نظام های حقوقی، مسئولیت مطلق در مسئولیت های قراردادی به ویژه در عرصه حمل و نقل کالاهای خطرناک یا پیش فرض مسئولیت در سوانح و خدمات بیمه ای نیز مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی به مسئولیت مدنی ناشی از حمل این کالاهادر حقوق ایران واسناد بین المللی پردا خته است .در حقوق ایران در خصوص حمل این کالاها ،قوانین جامعی وجود ندارد لذا برای تعیین شرایط حمل و میزان مسئولیت متصدی باید به قوانین داخلی چون آیین نامه ی حمل کالاو مسافر با راه آهن ، قانون تجارت ، قانون مدنی ، قانون مسئولیت مدنی، قانون اصلاح قانون بیمه اجباری وسیله نقلیه موتوری در مقابل اشخاص ثالث و کنوانسیون های بین المللی با عنوان کنوانسیون RID,SMGS(ضمیه Cکنوانسیون کوتیف) که ایران به آن پیوسته استناد نمود .
۵.

واکاوی دلالت ماده «عصم» با رویکرد ریشه شناسی و تاریخ انگاره(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ریشه شناسی تاریخ انگاره ماده «عصم» کاربردهای قرآنی و حدیثی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 693 تعداد دانلود : 928
فهم دقیق انگاره عصمت که از واژگان کلیدی حوزه امامت به شمار می آید، وجهه اصلی نوشتار حاضر است. این مقاله می کوشد با بررسی داده های لغوی ریشه عصم در زبان های سامی و ارزیابی استعمال های قرآنی و حدیثی آن با احتراز از پیش فرض های کلامی شیعه در خصوص معنا و مفهوم ساخت یافته عصمت در دوره های بعد، معنای متقدم آن و سیر تطور معنایی اش را بکاود. طبق یافته های این پژوهش در بخش مربوط به زبان های سامی، می توان سه معنای استعمالی از جمله بستن و محکم کردن، پناه بردن، دفاع و مقاومت کردن را برای ماده «عصم» در نظر گرفت که معنای اصلی یا قدر مشترک هر سه معنا، حفظ و صیانت است. در زبان عبری و عربی به حفظ از گناه و معصیت نیز به طور مشخص تصریح شده است. این معانی دقیقا در آیات قرآن نیز قابل مشاهده است با این توضیح که معنای التجاء، از بسامد بالاتری برخوردار است. در روایات نیز کاربست ماده در معنای حفظ را به طور بسیار گسترده برای اهل بیت(ع) شاهدیم که متعلق آن اموری چون زلل، رجس، ذنوب، معصیت، شبهه و تردید و ... است و جالب آن که مصادیق یادشده برای انسان های عادی هرگز در روایات مطرح نشده؛ لذا می توان ادعا نمود هر دو مرتبه عصمت (حفظ از خطا و گناه) برای اهل بیت(ع) قابل اثبات است. در نهایت می توان گفت ماده عصم در آیات قرآن و روایات دچار یک نوع تضییق معنایی شده و عمدتاً در معنای حفظ از گناه و خطا به کار رفته است.
۶.

رویکردی ریشه شناختی به واژه قرآنی «ضرب»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قرآن کریم ریشه شناسی ضرب خانواده زبان های سامی معناشناسی تاریخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 898 تعداد دانلود : 913
ریشه «ضرب» که در مجموع 58 مرتبه در قرآن کریم بکار رفته از جمله واژه های پیچیده در زبان عربی است که به زعم برخی از قدیمی ترین کتب لغت نویسان عرب برای جمیع اعمال بکار می رود. از راه های رسیدن به فهم صحیح، جامع و روشمند یک واژه، انجام بررسی های لغوی و ریشه شناسی آن است. بدین منظور در این پژوهش معانی ضرب از کهن ترین زبان های آفروآسیایی و سامی باستان استخراج و سیر تطور معنایی واژه تبیین می شود. در مرحله بعد با توجه به دسته بندی معنایی که از ریشه شناسی ضرب بدست آمده، معانی ضرب در آیات مختلف بررسی و دسته بندی می شود. مطالعه حاضر نشان می دهد که کاربردهای قرآنی ماده ضرب همگی ذیل دسته اول معنایی بدست آمده از ریشه شناسی یعنی «متصل کردن/مخلوط کردن/بهم پیچیدن/بستن» صورت بندی می شوند و معنای دوم یعنی «سوختن» عملاً در قرآن کاربرد نداشته است. با بررسی آراء مفسران درباره معانی ضرب در قرآن بر اساس نتایج ریشه شناسی، این نتیجه حاصل شد که بعضی از معانی ضرب که در طیفی از تفاسیر و ترجمه ها مدنظر قرار گرفته است، با شواهد ریشه شناختی تأیید نمی شود. ازجمله معنای کتک زدن برای ضرب در بررسی های ریشه شناختی یافت نشد و برای «اضْرِبُوهُنَّ» در آیه 34 النساء بر اساس نتایج ریشه شناختی معنای روی گرداندن/رفتن پیشنهاد می شود.
۷.

اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر بخشش خود و افسردگی دختران نوجوان دارای سابقه خودزنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گذشت افسردگی خودزنی رفتاردرمانی دیالکتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 768 تعداد دانلود : 420
مقدمه: خودزنی از جمله علائم برخی از اختلالات روانشناختی است که بعضا از نوجوانی شروع می شود . این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر گذشت و افسردگی دختران نوجوان دارای سابقه خودزنی شهر اصفهان انجام گرفت. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دختران نوجوان با سابقه خودزنی که در سال 1397 به مراکز مشاوره شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. به این ترتیب 30 دختر نوجوان به شکل نمونه گیری در دسترس با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های مقیاس گذشت بین فردی و پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت رفتاردرمانی دیالکتیک قرار گرفتند اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و سطح استنباطی (تحلیل کواریانس چندمتغیره) تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در متغیر بخشش خود افزایش معنادار در مرحله پس آزمون داشته و در متغیر و افسردگی نیز کاهش معناداری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل وجود داشت. نتیجه گیری: بنابر یافته های پژوهش، می توان برای یهیود گذشت بین فردی و کاهش افسردگی در دختران نوجوان دارای سابقه خودزنی، از رفتاردرمانی دیالکتیک سود جست.
۸.

اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خستگی، اضطراب و افسردگی کارکنان دارای سندرم خستگی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضطراب افسردگی خستگی سندرم خستگی مزمن شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 117 تعداد دانلود : 552
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خستگی، اضطراب و افسردگی کارکنان دارای سندرم خستگی مزمن دانشگاه آزاد اصفهان (خوراسگان) به مرحله اجرا در آمد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اصفهان(خوراسگان) در سال 1394 شامل می شد. بدین منظور 200 نفر از کارکنان براساس جدول کوهن و همکاران، که دارای معیارهای ورود به پژوهش بودند به شیوه تصادفی ساده، انتخاب شدند و به پرسشنامه های علائم دوپال (جیسون و همکاران) و کیفیت زندگی (وار و شربن) پاسخ دادند، سپس 28 نفر که تشخیص سندرم خستگی مزمن را دریافت نمودند به طور تصادفی در گروه آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شدند (هر گروه 14 نفر). آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله و 1 ماه بعد، در مرحله پیگیری به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های خستگی(چالدر)، اضطراب و افسردگی بیمارستانی (زیگموند و اسنیث) پاسخ دادند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند اما بر گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده گردید. یافته ها حاکی از کاهش میانگین خستگی، اضطراب وافسردگی در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل، در مراحل پس آزمون و پیگیری بود(05/0p≤). بنابر یافته های پژوهش، می توان برای کاهش خستگی، اضطراب و افسردگی در کارکنان مبتلا به سندرم خستگی مزمن، از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی سود جست.
۹.

اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برعلائم خستگی، شفقت خود و ذهن آگاهی کارکنان دارای سندرم خستگی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علائم خستگی شفقت خود ذهن آگاهی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی سندرم خستگی مزمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 519 تعداد دانلود : 838
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برعلائم خستگی(ذهنی و بدنی)، شفقت خود و ذهن آگاهی کارکنان دارای سندرم خستگی مزمن دانشگاه آزاد اصفهان(خوراسگان) اجرا گردید. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اصفهان(خوراسگان) در سال 1394 بود. بدین منظور 200 نفر از کارکنان براساس جدول کوهن و همکاران(2000)، که دارای معیارهای ورود به پژوهش بودند به شیوه تصادفی، انتخاب شدند و به پرسشنامه علائم دوپال(جیسون و همکاران،2010) و کیفیت زندگی (وار و شربن، 1992) پاسخ دادند، سپس 28 نفر که تشخیص سندرم خستگی مزمن را دریافت نمودند به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند(هر گروه 14 نفر). آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله و یک ماه بعد، در مرحله پیگیری به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های خستگی (چالدر، 1993)، شفقت خود(نف،2003) و ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006) پاسخ دادند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند اما بر گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده گردید. یافته ها حاکی از کاهش میانگین نمرات ابعاد خستگی(ذهنی و بدنی) و افزایش میانگین نمرات شفقت خود و ذهن آگاهی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بود(05/0p<). بنابر یافته های پژوهش، برای کاهش علائم خستگی(ذهنی و بدنی) و افزایش شفقت خود و ذهن آگاهی در کارکنان مبتلا به سندرم خستگی مزمن می توان از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی استفاده نمود.
۱۰.

بررسی ارتباط سرمایه روان شناختی با شادکامی ذهنی و عملکرد جنسی پرستاران زن بیمارستان های دولتی شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: امیدواری خوش بینی سرمایه روان شناختی شادکامی ذهنی عملکرد جنسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 664
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط سرمایه روان شناختی و شادکامی ذهنی در عملکرد جنسی زنان پرستار بیمارستان های دولتی شهر قزوین بود. روش پژوهش پس رویدادی و همبستگی بود. تعداد نمونه ۲۸۵ پرستار زن بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از بیمارستانهای دولتی انتخاب شدند. برای گرد آوری داده ها از سه پرسشنامه، سرمایه روان شناختی لوتانز و همکاران(۲۰۰۷)، شادکامی آکسفورد (۱۹۸۹ (و شاخص عملکرد جنسی زنان(۲۰۰۰) استفاده شد. داده ها با استفاده از رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین سرمایه روان شناختی, شادکامی ذهنی و عملکرد جنسی رابطه معنا دار وجود دارد. نتایج ضریب رگرسیون نشان داد که سرمایه روان شناختی ۱۸% ، متغیر شادکامی ذهنی ۱۲% بر عملکرد جنسی پرستاران تاثیر دارد گرچه مجموعاً ۲۱ درصد از عملکرد جنسی پرستاران توسط این دو متغیر قابل تبیین بود. هم چنین , بررسی سئوالات فرعی پژوهش نشان داد که مولفه های امیدواری و خوش بینی سرمایه روان شناختی مجموعاً با ترکیب مولفه شادکامی ذهنی ۲۳ درصد واریانس عملکرد جنسی پرستاران را تبیین نمودند. با توجه به یافته های پژوهش، آموزش روان شناختی با محتوای گروه درمانی و سکس تراپی برای قشر پرستاران زن پیشنهاد می شود تا عملکرد جنسی آنها بهبود حاصل کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان