فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۰۱ تا ۵٬۴۲۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم، فرایند پیچیده ای بوده و میزان کسب موفقیت در یادگیری آن به متغیرهای زیادی وابسته است. هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه آموزش ضرب المثل های انگلیسی مبتنی بر کاریکاتور و بررسی اثربخشی آن بر اضطراب یادگیری زبان دوم و جهت گیری یادگیری زبان بود. روش: روش پژوهش حاضر، طرح پژوهشی آمیخته اکتشافی (کیفی- کمی) بود. جامعه آماری در بخش کیفی پژوهش شامل متخصصان آموزش زبان انگلیسی و متخصصان روان شناسی بودند که 10 نفر از آنان به روش گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند و در بخش کمّی جامعه آماری شامل تمامی یادگیرندگان زبان انگلیسی در مؤسسه آموزش زبان انگلیسی امیر واقع در منطقه سه شهر تهران در سال ۱۳۹۸ بود که30 نفر از آنان به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۵ نفری آزمایش 1 و 2 جایدهی شدند و به مدت 5 هفته تحت آموزش ضرب المثل های انگلیسی قرار گرفتند. آموزش برای گروه آزمایش 1 با استفاده از کاریکاتور و اسلاید آموزشی و برای گروه آزمایش 2 بدون کاریکاتور و اسلاید بود. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های محقق ساخته ارزیابی اعتبار بسته آموزشی، هیجان های تحصیلی پکران و همکاران (2002) و جهت گیری یادگیری زبان نولز و همکاران (2000) بود. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس یک متغیری و چند متغیری و با نرم افزار spss26 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که برنامه آموزش ضرب المثل های انگلیسی با کاریکاتور بر اضطراب یادگیری زبان دوم در یادگیرندگان زبان دوم مؤثر بوده است (0/05<p) و در هر دو گروه بین نمرات اضطراب یادگیری زبان دوم در پس آزمون تفاوت معنادار وجود داشته است (در سطح 0/001)؛ همچنین موجب تفاوت معنادار در نمرات بی انگیزگی و جهت گیری بیرونی بین گروه آزمایش 1 و 2 شد (0/05>p )، اما تأثیرات طی زمان پایدار نبود (0/05<p). در نمرات جهت گیری درونی بین گروه آزمایش 1 و 2 تفاوت معناداری حاصل شد و پایداری نمرات در مرحله پیگیری نیز برقرار بود ( 0/05>p ). نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که این روش آموزشی در کاهش اضطراب یادگیری زبان دوم به صورت پایدار و درونی کردن جهت گیری یادگیری زبان دوم در یادگیرندگان انگلیسی مؤثر بوده است و برنامه ریزان آموزش زبان های خارجی می توانند از این روش آموزشی استفاده کنند.
شناسایی و واکاوی عوامل سازنده و موثر بر رشد خودباوری در نوجوانان عضو کانون های پرورش فکری کودکان و نوجوانان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
12 - 25
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی و واکاوی عوامل سازنده و موثر بر رشد خودباوری در نوجوانان عضو کانون های پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی اسناد و متون مرتبط و خبرگان و متخصصان تعلیم وتربیت و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری 15 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی نوجوانان عضو کانون های پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر تهران در سال 1399 بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان 285 نفر از آنها با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی فیش برداری و مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود که شاخص های روانسنجی ابزارهای هر دو بخش کیفی و کمی قابل قبول بود. داده های بخش کیفی با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA و بخش کمی با روش تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند یافته ها: نتایج نشان داد که عوامل سازنده بر رشد خودباوری در نوجوانان دارای 2 بعد، 6 مولفه و 40 شاخص و عوامل موثر بر رشد خودباوری در نوجوانان دارای 3 بعد، 9 مولفه و 42 شاخص بود. عوامل سازنده شامل ابعاد فردی (با 3 مولفه ویژگی های فردی، قدرت و ارزیابی) و اجتماعی (با 3 مولفه ارتباط، الگوگزینی و مشارکت) و عوامل موثر شامل ابعاد خانواده (با 3 مولفه اعتمادسازی، حمایت و شیوه های تربیتی)، مدرسه (با 3 مولفه توانمندسازی، تعهد و نشاط) و جامعه (با 3 مولفه عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی و عوامل روانی) بود. دیگر نتایج نشان داد که بار عاملی همه گویه ها و برازش مدل مناسب بود و اثر همه ابعاد بر عوامل سازنده و موثر بر رشد خودباوری در نوجوانان تایید شد. نتیجه گیری: با توجه به عوامل سازنده و موثر شناسایی شده برای رشد خودباوری نوجوانان می توان از طریق آنها برنامه هایی جهت بهبود رشد خودباوری آنان طراحی و اجرا کرد.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مفاهیم مشاوره پیش از ازدواج مبتنی بر دو رویکرد شناختی رفتاری و واقعیت درمانی بر تمایز یافتگی خود دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
71 - 82
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف این تحقیق تعیین تفاوت اثربخشی آموزش گروهی مفاهیم مشاوره پیش از ازدواج مبتنی بر دو رویکرد شناختی- رفتاری و واقعیت درمانی بر تمایز یافتگی خود دانشجویان است. روش : این تحقیق از دسته تحقیقات نیمه آزمایشی با طرح پژوهشی، پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه هدف این پژوهش دانشجویان مجرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی(ره) شهرری و تعداد نمونه مورد مطالعه برابر با 45 نفر است. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه تمایز یافتگی خود (DSI) و دوره آموزش گروهی مفاهیم مشاوره پیش از ازدواج با رویکرد شناختی- رفتاری و واقعیت درمانی در 8 جلسه 2 ساعته به آزمودنی ها استفاده گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها : نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آن است که آموزش گروهی مفاهیم مشاوره پیش از ازدواج با دو رویکرد شناختی- رفتاری و واقعیت درمانی بر افزایش تمایز یافتگی خود دانشجویان معنادار بوده، اما این دو روش آموزش، از نظر اثربخشی، تفاوت آماری معنا داری با هم نداشته اند. نتیجه گیری: اگرچه هر دو روش آموزش مشاوره پیش از ازدواج شناختی رفتاری و واقعیت درمانی تاثیر معنا داری بر افزایش تمایز یافتگی خود داشته اند اما تفاوتی ندارد که از کدامیک از این روشها برای آموزش استفاده شود.
مقایسه اثربخشی یادگیری مغزمحور و تفکر خلاق در ارتقاء مهارت های اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
35 - 52
حوزه های تخصصی:
مقدمه: برای موفقیت در روابط بین فردی به مهارت های اجتماعی نیازمندیم. احساسات مثبت و رضایت از خود حاصل موفقیت در این روابط است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی یادگیری مغزمحور و تفکر خلاق در ارتقاء مهارت های اجتماعی دانش-آموزان پسر پایه نهم متوسطه شهرستان بناب انجام گردیده است. روش: نوع پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون -پس آزمون بود و جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان پسر پایه نهم متوسطه اول سال تحصیلی 1400-1399 شهرستان بناب تشکیل داده بودند. از بین این دانش آموزان 45 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. دانش آموزان به طور تصادفی در سه گروه 15 نفر به صورت دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. تعداد جلسات آموزشی، 15 جلسه ی 45 دقیقه ای برای هر کدام از گروه های آزمایش بود. جمع آوری اطلاعات به وسیله پرسشنامه رشد مهارت های اجتماعی کرامتی (1386) صورت گرفت. اطلاعات به دست آمده توسط تحلیل کوواریانس و با نرم افزار SPSS-26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های به دست آمده از تحلیل کوواریانس نشان داد، کلاس های آموزشی در افزایش مهارت های اجتماعی گروه های آزمایش موثر بوده است. همچنین تفکر خلاق 2/39 درصد و آموزش مبتنی بر مغز 9/37 درصد واریانس نمرات مهارت های اجتماعی را تبیین کردند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که، آموزش یادگیری مغزمحور و تفکر خلاق تأثیر معنی داری (05/0>p) بر روی مهارت های اجتماعی گذاشته و موجب ارتقاء آن در گروه های آزمایش گردیده است. همچنین تأثیر تفکر خلاق در ارتقاء مهارت های اجتماعی بیشتر از یادگیری مغز محور بوده است.
اثر ابعاد شناختی و رفتاری اضطراب اجتماعی بر استفاده آسیب زا از اینترنت با میانجیگری نقش های جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
167 - 186
حوزه های تخصصی:
مقدمه : این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین ابعاد اضطراب اجتماعی و استفاده آسیب زا از اینترنت با میانجیگری نقش های جنسیتی صورت گرفت.
روش : پژوهش حاضر توصیفی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل در نیمسال دوم تحصیلی 1399-1400 ساکن شهر دامغان بود که از این میان 250 نفر از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. در پژوهش حاضر از مقیاس اضطراب اجتماعی (پاپلک و ویدک، 2008)، نقش های جنسیتی (بولدیزار، 1999) و پرسشنامه استفاده آسیب زا از اینترنت (کالوو- فرانسس، 2016) به عنوان ابزار استفاده گردید. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام شد. روابط واسطه ای در الگوی پیشنهادی نیز با استفاده از روش بوت استرپ آزموده شدند.
یافته ها : نتایج حاکی از برازش مناسب مدل بود و نشان داد که بعد رفتاری اضطراب اجتماعی با میانجیگری نقش جنسیتی مردانگی اثر غیرمستقیم بر استفاده آسیب زا از اینترنت دارد (05/0 > p).
نتیجه گیری : یافته های پژوهش حاضر چهارچوب مفیدی را در شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار در حوزه روانشناسی اجتماعی-فرهنگی در استفاده آسیب زا از اینترنت فراهم می کند. نتایج حاصل از این یافته ها به ضرورت توجه به نقش جنسیتی مردانگی در کاهش اضطراب اجتماعی و استفاده آسیب زا از اینترنت در دانش آموزان تأکید ویژه می کند.
مقایسه اثربخشی درمان وجودی فروم و واقعیت درمانی گلاسر بر بهزیستی روانی زنان مبتلا به سرطان سینه
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مقایسه ای درمان وجودی فروم و واقعیت درمانی گلاسر بر بهزیستی روانی زنان مبتلا به سرطان سینه بود. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل تصادفی سازی شده است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان سینه شهرستان تهران در نه ماهه اول سال 1400 بود. افراد نمونه در مرحله نخست به صورت نمونه گیری هدفمند از بیمارستان خاتم که تحت عمل و شیمی درمانی قرار گرفته بودند، انتخاب شدند و پس از تکمیل مقیاس بهزیستی روانی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (١٢ نفر) و کنترل (١٢نفر) گمارده شدند. داده های حاصل با آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاکی بر این است که تفاوت معناداری بین دو روش درمان (درمان وجودی فروم و واقعیت درمانی گلاسر) در پس آزمون ابعادی از قبیل استقلال، پذیرش خود، تسلط محیطی ، رابطه ی مثبت با دیگران، بعد داشتن هدف در زندگی و رشد شخصی وجود ندارد (٠٥/٠ .(p > بنابراین ، نتیجه گرفته می شود، هر دو روش درمان وجودی فروم و واقعیت درمانی گلاسر برای افزایش بهزیستی روانی تاثیر یکسانی داشته و می توانند مکمل هم مورد استفاده قرار گیرند.
اثربخشی تلفیق درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد و بازی درمانگری دلبستگی محور (تراپلی) بر شدت نشانه ها و عملکرد کودکان مبتلا به اختلال وسواس - ناخودداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۵۵۲-۱۵۳۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: چند مطالعه به بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شدت نشانه های اختلال وسواس پرداخته اند؛ اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی این درمان در ترکیب با بازی درمانگری دلبستگی محور بر نشانه ها و عملکرد کودکان مبتلا به این اختلال پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی درمان ترکیبی پذیرش و تعهد و بازی درمانگری دلبستگی محور بر علائم و عملکرد کودکان مبتلا به اختلال وسواس - ناخودداری می پردازد. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با پیگیری سه ماهه و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان مبتلا به اختلال وسواس 8 تا 12 ساله در سطح شهر اصفهان در سال 1398، به همراه مادرانشان بود که از این میان 20 زوج کودک و مادر پس از تشخیص روان پزشک یا روانشناس معتبر، به اختلال وسواس و کسب حداقل نمره 14 در مقیاس وسواس جبری ییل براون کودکان بر اساس نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. گروه آزمایش درمان ترکیبی را به مدت 10 جلسه مشاوره فردی دریافت کردند، ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار مورداستفاده شامل مقیاس وسواس - ناخودداری ییل براون کودکان (CY-BOCS) و مقیاس تأثیر وسواس در کودک - نسخه والدین (COIS- R/ P) بود. یافته ها: برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته های این پژوهش، تأثیر درمان ترکیبی پذیرش و تعهد و بازی درمانگری دلبستگی محور بر کاهش علائم وسواس، بهبود عملکرد کلی و بهبود عملکرد تحصیلی، اجتماعی، خانوادگی و توانش های زندگی روزمره را مورد تأیید قرارداد (0/05 P<). نتیجه گیری: درمان ترکیبی پذیرش و تعهد و بازی درمانگری دلبستگی محور بر کاهش نشانه ها و بهبود عملکرد در کودکان مبتلا به اختلال وسواس - ناخودداری اثربخش است.
روایی سنجی پرسشنامه خرافات ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۶۱۶-۱۶۰۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: دهه های زیادی است که خرافات در میان جمعیت ورزشی مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته است. خرافات به ورزشکار کمک می کند تا با استرس مربوط به شرایط رقابتی کنار بیاید. خرافات ورزشی را به عنوان باورهای غیر منطقی و یا شیوه ای از تفکر معرفی می کنند که نتایج رویداد را تحت تأثیر قرار می دهد. با در نظر گرفتن این نکته و غیاث یک پژوهش علمی، می توان اهمیت بکارگیری ابزار معتبر جهت اندازه گیری دادها را نشان داد. هدف: این پژوهش با هدف روایی سنجی پرسشنامه خرافات ورزشی تماشاگران انجام شد. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از حیث روش انجام کار از نوع همبستگی (از نوع تحلیل عاملی با روش تحلیل مؤلفه های اصلی) است. جامعه آماری پژوهش، هواداران تیم های لیگ برتر فوتبال، بسکتبال و والیبال ایران در فصل 98-99 بودند که بر اساس حجم تعیین نمونه بر اساس گویه های پرسشنامه (26 سؤال)، تعداد 390 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ای استاندارد استفاده شد که جهت روایی سنجی آن در جامعه ی موردنظر، به فارسی ترجمه و مورد تحلیل قرار گرفت. جهت روایی پرسشنامه از روایی سازه، همگرا و واگرای فورنل و لارکر استفاده گردید و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ 0775 به دست آمد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل عاملی تاییدی) با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس و آموس استفاده شد . یافته ها: براساس نتایج تحلیل عاملی، مؤلفه های خرافات صنعتی، باورهای خرافاتی، رفتارهای خرافاتی و منبع کنترل به عنوان چهار بعد خرافات ورزشی مورد تأیید قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که بار عاملی تمامی سؤالات از مقدار مبنا بالاتر و مدل پژوهش از برازش معناداری برخوردار است که نشان دهنده مطلوب بودن پرسشنامه خرافات ورزشی می باشد. نتیجه گیری: پرسشنامه خرافات ورزشی مقیاسی قابل اطمینان و معتبری است که می توان برای ارزیابی میزان خرافات در ورزش استفاده نمود و بینش و درک هواداران و افراد را نسبت به آن افزایش داد.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های هیجانی - اجتماعی و آموزش حل مسئله اجتماعی بر شایستگی اجتماعی دانش آموزان دختر تک والد دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۶۶۶-۱۶۵۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: شایستگی اجتماعی به توانایی فرد در انجام امور مرتبط با استقلال شخصی خود و مسئولیت های اجتماعی اشاره دارد و موجب رشد اجتماعی بهنجار و برقراری روابط مثبت و سازنده می شود. آموزش مهارت های هیجانی – اجتماعی نقش مهمی دراحساس شایستگی اجتماعی و کارآمدی بیشتری در مسئولیت های روزانه و چالش های زندگی دختران تک والد دارد. تحقیقات نشان داده است که آموزش حل مسئله اجتماعی موجب افزایش شایستگی اجتماعی در دوران نوجوانی و بزرگسالی می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای اثربخشی آموزش مهارت های هیجانی - اجتماعی و آموزش حل مسأله اجتماعی بر شایستگی اجتماعی دانش آموزان دختر تک والد دوره دوم متوسطه شهر سراب انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه که در سال تحصیلی 1399- 1398 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 45 دانش آموز بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. افراد نمونه پرسشنامه شایستگی اجتماعی فلنر، لیس و فیلیپس (1990) را ابتدا و به عنوان مرحله پیش آزمون تکمیل کردند و پس از 12 جلسه آموزش مهارت های هیجانی - اجتماعی (صدری دمیرچی و همکاران، 1389) و 10 جلسه آموزش حل مسئله (منتظر و همکاران، 1398) 90 دقیقه ای به صورت گروهی برای گروه های آزمایش، در مرحله پس آزمون هر سه گروه مورد سنجش مجدد قرار گرفتند. تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS-24 انجام شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد آموزش های مهارت های اجتماعی - هیجانی و حل مسأله اجتماعی موجب افزایش شایستگی اجتماعی دانش آموزان دختر تک والد مؤثر گردید (0/05 >p). از سویی دیگر، در میزان اثربخشی آموزش های مهارت های اجتماعی - هیجانی و حل مسأله اجتماعی در متغیر شایستگی اجتماعی تفاوت معنا داری وجود نداشت (0/05 <P). نتیجه گیری: آموزش مهارت های اجتماعی - هیجانی و مهارت حل مسأله اجتماعی به نوجوانان سبب شکل گیری تعامل های اجتماعی بین او و دنیای بیرونی، مدیریت هیجان ها و در نتیجه افزایش و بهبود شایستگی اجتماعی فرد می شود. بدین منظور لازم است متخصصان و روانشناسان خانواده آموزش هایی در این زمینه به دانش آموزان و والدین آنها ارائه دهند.
بررسی نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه بین محیط حامی خودپیروی و تفکر انتقادی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (بهمن) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
۱۹۷۸-۱۹۶۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: تفکر انتقادی از سازه های مهم و قابل توجه در سال های اخیر بوده است؛ اما شناسایی متغیرهای پیش بینی کننده آن در قالب یک مدل ساختاری و در محیط آموزشی تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش ذهن آگاهی به عنوان متغیر واسطه ای در رابطه بین محیط حامی خودپیروی و تفکر انتقادی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه این پژوهش شامل همه دانش آموزان متوسطه دوم شهر شیراز در سال تحصیلی 99-1398 بود. از بین جامعه آماری، 525 نفر دانش آموز (301 دختر و 224 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کننده ها به پرسشنامه های محیط یادگیری حامی خودپیروی (آسور و همکاران،2002؛ آسور، 2012)، ذهن آگاهی فرایبورگ (فرم کوتاه) (والاچ و همکاران، 2006) و تفکر انتقادی کالیفرنیا (فاسیون، 2013) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار آماری AMOS و شاخص های برازندگی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادند که مدل پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است. ضرایب مسیر مستقیم بیانگر این بود که محیط حامی خودپیروی پیش بینی کننده معنی دار ذهن آگاهی (0/001 P<، 0/18 =β) و تفکر انتقادی (0/001 P<، 0/18 =β) بود. همچنین ذهن آگاهی پیش بینی کننده معنی دار تفکر انتقادی (0/001 P<، 0/28 =β) بود. علاوه براین نتایج بیانگر این بود که ذهن آگاهی توانست نقش واسطه ای در رابطه بین محیط حامی خودپیروی با تفکر انتقادی ایفا نماید. نتیجه گیری: ویژگی های بافتی مانند محیط حامی خودپیروی در کنار عوامل درون فردی نظیر ذهن آگاهی، نقش مهمی در تفکر انتقادی دانش آموزان ایفا می کنند و توجه به آنها در برنامه ریزی های آموزشی و تربیتی ضروری است.
کرونا به عنوان یک شوک شغلی و اثرات آن بر شغل مشاوران: یک مطالعه پدیدار شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: همه گیری کرونا به عنوان یک "شوک شغلی جهانی"، در زمره عوامل بافتی موثر بر مسیر شغلی افراد محسوب می شود که مشاغل گوناگون از جمله شغل مشاوره را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی اثرات کرونا بر شغل مشاوران بوده است. روش: این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدار شناسی انجام شد. بدین منظور 15 نفر از مشاوران مرکز مشاوره دانشگاه اصفهان در سال 1400 به روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه عمیق و اکتشافی در طول یک دوره 6 ماهه مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها جمع آوری، ثبت و سپس کدگذاری شدند و در قالب مقوله های اصلی طبقه بندی گردید. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها منجر به شناسایی 439 کد اولیه، 9 مضمون اصلی( سبک مشاوره، کیفیت و اثربخشی مشاوره، تعداد مراجعان، نوع مراجعان، نقض برخی از اصول اخلاقی مشاوره، گسترش و توسعه فعالیت های مشاوره ایی، رشد شخصی و حرفه ایی مشاور، انعطاف پذیری در ساختار زمانی و ساعات برگزاری جلسات مشاوره، وضعیت اقتصادی مشاور) و22مضمون فرعی در زمینه اثرات کرونا بر شغل مشاوره شد. نتیجه گیری: کرونا به عنوان یک رویداد غیر منتظره بیرونی و خارج از کنترل و در زمره عوامل بافتی موثر بر مسیر شغلی، به عنوان یک "شوک شغلی" مفهوم سازی می شود که بر شغل مشاوران در دوران همه گیری کرونا تاثیر گذاشته است.
اثربخشی مشاوره با رویکرد تحلیل تبادلی بر سازگاری فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله دانش آموزان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۵
93 - 106
حوزه های تخصصی:
مقدمه: توانایی برخورد با چالش های زندگی نیازمند سازگاری فردی و اجتماعی و توانایی حل مساله سازنده است. بر این اساس استفاده از رویکردهایی که بتواند دانش آموزان را برای برخود موثر با تکالیف پیش رو آماده کند، ضروری است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مشاوره با رویکرد تحلیل تبادلی بر سازگاری فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله دانش آموزان متوسطه دوم بود.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. ابتدا پیش آزمون با استفاده از ابزارهای پژوهش بر روی هر دو گروه اجرا شد، سپس مداخله گروه آزمایشی با رویکرد تحلیل تبادلی انجام گرفت و در انتها مجددا پس آزمون توسط هر دو گروه تکمیل شد و نتایج مقایسه شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزن دختر متوسطه دوم در شهر فیروزآباد در 6 ماهه پاییز و زمستان 1398 بود که در مدارس این شهر مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه 30 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه 15 نفره آزمایشی و گواه گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری سینها و سینگ (1993) و سبک های حل مسأله کسیدی و لانگ (1996) بود.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات سازگاری و مولفه های سازگای فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله سازنده در پس آزمون در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است. همچنین نتایج نشان داد که میانگین نمرات سبک های حل مساله غیرسازنده در پس آزمون در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافته است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که مشاوره با رویکرد تحلیل تبادلی بر سازگاری فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله دانش آموزان متوسطه دوم اثربخش است.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس رضایت جنسی جدید (NSSS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
372 - 384
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر، بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس رضایت جنسی جدید (NSSS) بود. روش پژوهش: پژوهش از نوع توصیفی بود. جامعه آماری، شامل کلیه مردان و زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه دو شهر تهران بود. تعداد 6 مرکز به صورت تصادفی ساده انتخاب و از بین آن ها تعداد 295 نفر (171 زن و 124 مرد) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده مقیاس رضایت جنسی جدید بود. برای بررسی روایی سازه مقیاس از تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آلفای کرونباخ و ضریب باز آزمایی استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار LISREL و SPSS تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مقیاس رضایت جنسی جدید در ساختار عاملی مرتبه اول با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. ضریب بازآزمایی حاصل از اجرای این آزمون در فاصله یک هفته ای برآورد شده است. ضریب آلفای کرونباخ کل مقیاس، 0.80 و ضریب باز آزمایی آن، 0.80 برآورد شده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که نسخه فارسی مقیاس رضایت جنسی جدید (NSSS) از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بوده و ابزار خودگزارش دهی کارآمدی برای اهداف پژوهشی و مشاوره زوجین است
نقش کنکور آزمایشی در موفقیت دانش آموزان در کنکور سراسری
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش کنکور آزمایشی در موفقیت دانش آموزان در کنکور سراسری در استان یزد انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی و پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان سال چهارم متوسطه استان یزد و همه دبیران این مقطع تحصیلی در سال 90-1389 بود؛ از این بین با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و طبقه ای تناسبی 392 دانش آموز و با استفاده از روش تصادفی ساده 135 دبیر انتخاب شدند. جهت گرداوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته رضایت از کنکور آزمایشی و داده های مکتوب آموزش و پرورش در رابطه با کنکور آزمایشی دانش آموزان سال چهارم متوسطه سال 90-1389 و نتایج کنکور آن ها در سال مذکور استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد بین نتایج کنکور آزمایشی و کنکور سراسری (درصد پاسخگویی به دروس و رتبه کنکور) در هر سه رشته ریاضی-فیزیک، علوم تجربی و علوم انسانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج آزمون t تک نمونه ای نیز نشان داد هم دانش آموزان و هم دبیران از کنکور آزمایشی رضایت دارند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و روان نمایشگری بر نشانه های اختلال های برونی سازی شده کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: روان نمایشگری نوعی تخلیه هیجانی است که به بازگشایی مشکل شخصیتی یک فرد مشخص و ارائه جنبه هایی از زندگی او می پردازد و مقایسه آن با درمان شناختی-رفتاری می تواند تعیین کننده میزان اثربخشی آنها باشد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و روان نمایشگری بر نشانه های اختلال های برونی سازی شده کودکان 7 تا 12 سال می باشد. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی (شبه آزمایشی) است که با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به همراه گروه کنترل صورت پذیرفت. گروه نمونه به صورت در دسترس از بین کودکانی که در مراجعه به مرکز مشاوره آوای مهر پاسارگاد، تشخیص نشانه های اختلال برونی سازی شده برای آنان ثبت شده بود و واجد ملاک های لازم جهت شرکت در پژوهش بودند، تعداد 24 نفر بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. درمان شناختی- رفتاری و روان نمایشگری برای گروه های آزمایشی اجرا گردید، اما گروه کنترل هیچ مداخله خاصی دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی سیاهه ی رفتاری کودک آخنباخ (نسخه والدین) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی روابط بین متغیرها از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی توکی و آزمون t مستقل استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که بین اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان روان نمایشگری در متغیرهای رفتار پرخاشگری و رفتار قانون شکنانه در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود ندارد (P≥0.001) ولی در مرحله پیگیری در متغیر رفتار قانون شکنانه تفاوت معنی داری وجود دارد.(P≤0.001) با توجه به مقادیر اندازه اثر برای متغیرهای رفتار پرخاشگری و رفتار قانون شکنانه در درمان شناختی رفتاری و روان نمایشگری مشخص گردید اثربخشی درمان روان نمایشگری بیشتر از درمان شناختی رفتاری می باشد.(P≤0.001) نتیجه گیری: به نظر می رسد که روش درمان روان نمایشگری نسبت به درمان شناختی-رفتاری در بهبود رفتارهای پرخاشگرانه و قانون شکنانه سودمندتر می باشد.
نقش میانجی سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری در رابطه بین تجارب آسیب زای دوره کودکی با نشانگان اختلال دوقطبی در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به شیوع و نرخ عود دوباره اختلال دوقطبی، درک عوامل پیش بین و عوامل آسیب پذیری این بیماری از اهمیت بالایی برخوردار است، ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری در رابطه بین تجارب آسیب زای دوره کودکی با نشانگان اختلال دوقطبی در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری را کلیه بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی بستری شده در بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل تشکیل داد. حجم نمونه ۳۷۹ نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس و در یک بازه زمانی ۱۸ ماهه انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه تجارب آسیب زای کودکی، پرسشنامه افسردگی بک، مقیاس خود گزارشی مانیا و سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری (خرده مقیاس کمال گرایی/ ارزیابی عملکرد مقیاس نگرش های ناکارآمد، خرده مقیاس خود نکوهشگری مقیاس تجربیات افسردگی و خرده مقیاس خودمختاری مقیاس خودمختاری- اجتماع مداری) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS وLISREL و به کمک روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد تجارب آسیب زای دوره کودکی بر سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری و نشانگان (افسردگی و مانیا) اختلال دوقطبی اثر دارد (۰۵/۰>p). سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری بر نشانگان (افسردگی و مانیا) اثر دارند (۰۵/۰>p). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر از این فرض حمایت می کند که سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری، میانجی رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و نشانگان (افسردگی و مانیا) اختلال دوقطبی هستند.
اثربخشی درمان رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والد محور بر سازگاری شخصی-اجتماعی و تمایزیافتگی خود در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والد محور بر سازگاری شخصی-اجتماعی و تمایزیافتگی خود در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی شهر تهران در سال 1399 است. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودکان بیش فعال 3 تا 7 ساله شهر تهران بودند نمونه مورد مطالعه با روش نمونه گیری در دسترس در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) انتخاب شدند. گروه آزمایش 8 جلسه تحت آموزش رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والدمحور قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد سازگاری فردی-اجتماعی کالیفرنیا (کلارک و همکاران، 1953) و تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998) انجام گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSS23 در دو بخش توصیفی و استنباطی (آزمون t گروه مستقل، تحلیل واریانس چند متغیری) انجام پذیرفت. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین سازگاری فردی و اجتماعی مادرانی که دارای کودک بیش فعالی-نقص توجه بودند و تحت "آموزش رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والدمحور" قرار گرفته اند، به طور معنی داری افزایش داشته است. همچنین نتایج نشان داد که درمان رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والدمحور باعث افزایش تمایزیافتگی در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که درمان رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والد محور بر سازگاری اجتماعی فردی و اجتماعی مادران و تمایزیافتگی مادران دارای کودکان بیش فعالی-نقص توجه موثر است.
تأثیر آموزش پیش از ازدواج طرحواره محور بر ترس از ازدواج و سبک های مقابله ای در دختران مجرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه، ازدواج به سادگی گذشته نیست و جوانان در آستانه ازدواج از یک ترس یا نگرانی در مورد ازدواج و مسائل آن رنج می برند که مربوط به تحریف های شناختی، طرح واره ها و سبک های مقابله ای است که افراد در برابر طرح واره ها بکار می گیرند. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش پیش از ازدواج طرحواره محور بر ترس از ازدواج و سبک های مقابله ای در دختران مجرد شهر اصفهان بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر از نوع مطالعه ی نیمه تجربی با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل و بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دختران مجرد و دانشجوی شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش شامل ۳۰ نفر بود که با روش نمونه گیری هدفمند که به روش نمونه گیری ذر دسترس انتخاب و به طور تصادفی و برابر به گروه آزمایش یا کنترل تخصیص یافتند. شرکت کننده ها در مرحله پیش از مداخله و پس از مداخله به پرسشنامه های ترس از ازدواج سمیعی، یوسفی و نشاط دوست (۱۳۹۳) و ذهنیت های طرح واره ای یانگ (۲۰۰۸) پاسخ دادند. گروه آزمایش تحت آموزش گروهی پیش از ازدواج طرحواره محور در ۱۵ جلسه ۹۰ دقیقه ای قرار گرفتند درحالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و با استفاده از نسخه ی ۲۳ بسته ی آماری برای علوم اجتماعی تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج مقایسه گروه آزمایش با گروه کنترل نشان داد که کارکرد ترس از ازدواج و سبک های مقابله ای نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری داشته است. به عبارت دیگر، آموزش پیش از ازدواج طرحواره محور بر ترس از ازدواج و سبک های مقابله ای دختران مجرد تأثیر معناداری داشته است (۰۵/۰>p). نتیجه گیری: به طورکلی نتایج حاکی از تأثیر آموزش پیش از ازدواج طرحواره محور بر ترس از ازدواج و سبک های مقابله ای دختران مجرد بود؛ و می توان از آن به عنوان یک مداخله مهم و کلیدی در حوزه پیش از ازدواج بکار گرفته شود. همچنین، نتایج این تحقیق می تواند مورداستفاده مشاوران خانواده و ازدواج قرار بگیرد.
بررسی رضایتمندی فارغ التحصیلان مقاطع تحصیلات تکمیلی دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی تبریز از عوامل مؤثر بر تجربه پژوهشی درفاصله سال های 93-96(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بررسی عوامل موثر بر تجربه پژوهشی می تواند به ارتقای کیفیت پایان نامه ها کمک نماید. از این سو، هدف این مطالعه بررسی رضایتمندی فارغ التحصیلان مقاطع تحصیلات تکمیلی دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی تبریز از عوامل مؤثر بر تجربه پژوهشی بین سال های 96-93 می باشد. روش ها: این مطالعه توصیفی و مقطعی می باشد و جامعه آماری مطالعه شامل فارغ التحصیلان مقاطع تحصیلات تکمیلی می باشد که از ابتدای سال 1393 تا پایان سال 1396 پایان نامه خود را نگاشته و دفاع کرده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد. نمونه گیری به روش سرشماری انجام شد و تحلیل داده ها بصورت آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی و میانگین) صورت گرفت. نتایج: نتایج مطالعه نشان میدهد که فارغ التحصیلان از زیر ساختها و امکانات دانشکده، ارائه شرایط و زمینه های رشد فکری و روند اجرای پایان نامه، کمترین رضایت و از عوامل گسترش مهارتها، آزمون پایان نامه، اساتید راهنما بیشترین رضایت را داشتند. در خصوص تصویب طرح مقدماتی پایان نامه میزان رضایت در حد متوسط می باشد و فارغ التحصیلان نسبت به مدت زمان تصویب پروپوزال در گروه آموزشی و دانشکده میزان رضایت مطلوبی دارند. نتیجه گیری: اگر توجه به عوامل دخیل در فرایند انجام پایان نامه و به خصوص عامل زیر ساختها و امکانات در اولویت برنامه ریزی آموزش عالی قرار گیرد، انگیزه افراد برای ادامه تحصیل بیشتر شده، پایان نامه ها و مقالات با کیفیت تری نگاشته و چاپ می شوند، در نتیجه جایگاه ایران در تولیدات علمی بالا می رود.
مولفه های فرهنگ تجاری سازی نتایج تحقیقات دانشگاه علوم پزشکی : مطالعه فراترکیب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تعالی و انحطاط هر جامعه ای، مرهون فرهنگ آن است. بنابراین توسعه دانشگاه ها در جهت تجاری سازی نتایج تحقیقات در اولین گام نیازمند درک و شناخت مولفه های فرهنگ تجاری سازی نتایج تحقیقات دانشگاهی است . این تحقیق با هدف ارائه تصویری جامع از مؤلفه های فرهنگ تجاری سازی نتایج تحقیقات در دانشگاه علوم پزشکی از طریق ترکیب تحقیقات پیشین انجام شد. روش ها: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و با روش فراترکیب کدگذاری(تحلیل مضمون) انجام شده است . فراترکیب با فراهم کردن یک نگرش نظام مند برای پژوهشگران از طریق ترکیب پژوهش های مختلف، به کشف موضوع ها و استعاره های جدید و اساسی می پردازد، و با این روش دانش فعلی را گسترش داده و یک دید جامع و کلی را نسبت به مسائل به وجود می آورد. یافته ها: پس از تحلیل یافته های محققان قبلی و ترکیب نتایج حاصله ، از مجموع 99کد ، 15 مفهوم و 4 مؤلفه در زمینه فرهنگ تجاری سازی نتایج تحقیقات دانشگاه شناسایی شدند. براساس یافته های تحقیق کدهای انگیزش و پاداش ، هماهنگی و تعامل با صنعت ، حمایت مدیریت دانشگاه و خدمات مشاوره ای بیشترین فراوانی را در فرهنگ تجاری سازی نتایج تحقیقات دانشگاه داشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه، یکی از دلایلی که نتایج تحقیقات در دانشگاه زیاد تجاری سازی نمی شود عدم توجه کافی سیاست گذاران و تصمیم گیرندگان دانشگاه به فرهنگ سازی در این زمینه بوده است بنابراین یافته های این پژوهش می تواند در سیاست گذاری دانشگاه در راستای فرهنگ سازی جهت گسترش تجاری کردن نتایج تحقیقات مورد استفاده قرار گیرد.