۱.
هدف: هدف پژوهش تعیین الگوی ساختاری تعهد زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی در زنان با نقش واسطه ای هوش هیجانی بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره تهران در سال 1397 بود. به این صورت که در انتخاب مراکز مشاوره از نمونه گیری تصادفی ساده به قید قرعه استفاده شد. بدین منظور ابتدا شهر تهران به پنج منطقه شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تقسیم شد؛ سپس از هر منطقه سه مرکز مشاوره به شکل تصادفی و به قید قرعه انتخاب و بر اساس نرم افزار سمپل پاور 300 زن انتخاب شدند. سپس پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی زوجین کریستنسن و سولاوای (1984)، و پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن (2002) تکمیل و داده ها با استفاده از معادلات ساختاری اسمارت پلاس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که الگوی ساختاری می تواند تعهد زناشویی را بر اساس الگوهای ارتباطی (41/0= β ، 01/0=P) با میانجی گری هوش هیجانی پیش بینی کند و از برازش مطلوبی برخوردار است. مسیر مستقیم الگوهای ارتباطی (57/0= β ، 01/0=P) و هوش هیجانی (28/0= β ، 05/0=P) بر تعهد زناشویی معنادار و مسیر غیرمستقیم نشان داد که الگوهای ارتباطی(51/0= β ، 01/0=P) با میانجیگری هوش هیجانی بر تعهد زناشویی شدت اثر مطلوبی داشته است. نتیجه گیری: برای انسجام و خَلق رابطه زناشویی مطلوب، می توان با تقویت هوش هیجانی هریک از زوج ها، نوع سبک الگوهای ارتباطی و تقابل عناصر درون روانی آن ها، روابط زوج ها را بهبود بخشید.
۲.
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی پیامدهای محیط مجازی بر سبک زندگی زوج های شهر شیراز بود. روش: این پژوهش کیفی از نوع پدیدار شناسی است و نمونه پژوهش زوجین شهر شیراز مراجعه کننده به مراکز مشاوره بود. در این پژوهش نمونه ها با تعداد 11 زوج به مرحله اشباع رسید. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته با پرسش های باز پاسخ بود. تحلیل داده های دریافت شده از مصاحبه ها بر اساس مدل تحلیلی استرابرت و کارپنتر (2003) صورت پذیرفت. یافته ها: آسیب های برآمده از فضای مجازی در روابط زوجین از دیدگاه متخصصین حوزه مشاوره خانواده دارای دو کد اصلی الگوهای ناکارآمد بین فردی و الگوهای ناکارآمد درون فردی بود. کد اصلی الگوهای ناکارآمد بین فردی شامل زیر مضمون های مشکلات زناشویی، روابط فرا زناشویی، کاهش صمیمیت، مشکلات ارتباطی و ناتوانی در مدیریت حل تعارض است و کد اصلی الگوهای ناکارآمد درون فردی نیز شامل زیرمضمون های اعتیاد اینترنتی، ناتوانی در کنترل هیجانات، سبک زندگی و متزلزل شدن ارزش ها است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد استفاده بیش از حد از فضای مجازی هر یک از زوجین می تواند بر سبک زندگی زناشویی، مشکلات جنسی، روابط فرازناشویی، کاهش صمیمیت، مشکلات ارتباطی و کاهش مدیریت حل تعارض بیانجامد.
۳.
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش سبک های حل مسئله و سرمایه روانشناختی در استرس ادراک شده حاصل از ویروس کرونا در زنان خانواده بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و از جامعه آماری زنان شهر بندرعباس، تعداد 155 زن به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس در پژوهش شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ (1996)، سرمایه روانشناختی لوتانز و آویلو (2007) و استرس ادراک شده کوهن، کمارک و مرملسین (1983) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: بین سبک های حل مسئله درماندگی، اجتناب و گرایش با استرس ادراک شده همبستگی مثبت و بین سبک های حل مسئله مهارگری، خلاقیت و اعتماد با استرس ادراک شده همبستگی منفی معناداری برقرار بود (01/0=p)؛ همچنین بین خرده مقیاس های خودکارآمدی و تاب آوری با استرس ادراک شده (01/0=p) و نمره کل سرمایه روانشناختی و خرده مقیاس امیدواری و خوش بینی با استرس ادراک شده (05/0=p) همبستگی معناداری برقرار است. ضرایب رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک مهارگری با ضریب بتای (27/0=β)، سبک خلاقیت با ضریب بتای (24/0=β)، سرمایه روانشناختی خودکارآمدی با ضریب بتای (20/0=β)، سرمایه روانشناختی تاب آوری با ضریب بتای (19/0=β)، و سرمایه روانشناختی خوش بینی با ضریب بتای (17/0=β) توانست استرس ادراک شده حاصل از کرونا ویروس را در زنان پیش بینی کند. نتیجه گیری: با بر اساس یافته های به دست آمده از پژوهش، به نظر می رسد استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان و داشتن احساس معنا در زندگی می تواند از میزان شدت بار روانی در شرایط استرس زا بکاهد.
۴.
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی پرخاشگری پنهان زناشویی و ترس از صمیمیت براساس خودشفقت ورزی با نقش میانجیگری احساس گناه در افراد متاهل شاغل بود. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش گرداوری اطلاعات توصیفی با روش همبستگی و جامعه آماری پژوهش 4 هزار افراد متاهل شاغل در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در شهر تهران بود که با استفاده از جدول مورگان تعداد 350 زن و مرد متاهل به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب و به پرسشنامه های خودشفقت ورزی ریس (2011)، ترس از صمیمیت دسکاتنر و تلن (1991)، پرخاشگری ارتباطی پنهان نلسون و کارول (2006) و عاطفه خودآگاه تانجنی، واگنر و گومز (1989) پاسخ دادند. برای تحلیل از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بین خودشفقت ورزی بر پرخاشگری پنهان ارتباطی با میانجیگری احساس گناه (16/0= β, 01/0=P) و خودشفقت ورزی بر ترس از صمیمیت با میانجی گری احساس گناه (19/0= β, 01/0=P) رابطه معناداری دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده احساس گناه می تواند بین خودشفقت ورزی و پرخاشگری پنهان ارتباطی و ترس از صمیمیت نقش در افراد متاهل نقش میانجی داشته باشد.
۵.
چکیده هدف: هدف این پژوهش تعیین رابطه علّی تنظیم هیجان با گرایش به ایده پردازی خودکشی با میانجی گری رضایت زناشویی در زنان زلزله دیده بود. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری 21988 نفر از زنان متأهل دارای تجربه زلزله شهرستان سرپلذهاب در سال 1397 بود که با نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 600 نفر از زنان انتخاب و پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجانی (گرنفسکی و همکاران، 2001)، ایده پردازی خودکشی (بک، 1979) و رضایت زناشویی فرم کوتاه (اینریچ، 1979) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره و مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS-24 و AMOS-22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد، مدل مفهومی پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار بود؛ به طور کلی، در مدل پیشنهادی پژوهش، نتایج نشان دادند که تنظیم هیجان هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق رضایت زناشویی در زنان زلزله دیده با ایده پردازی خودکشی رابطه دارد؛ همچنین، نتایج نشان داد که بین راهبرد ناسازگار هیجانی با ایده پردازی خودکشی رابطه مثبت و معنی دار اما با رضایت زناشویی رابطه منفی و معنا داری است (05/0>P). این رابطه بین راهبرد سازگار هیجانی با ایده پردازی خودکشی، منفی و معنادار و رضایت زناشویی مثبت و معنادار بود (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت تنظیم هیجان و رضایت زناشویی تعیین گرهای مهم برای ایده پردازی خودکشی در زنان زلزله دیده هستند.
۶.
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر روابط ابژه و مقایسه آن با زوج درمانی راه حل محور بر ابرازگری هیجانی همسران دارای تعارض زناشویی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود؛ و جامعه آماری پژوهش حاضر 192 زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره حکمت و سعادت در شش ماهه اول سال 1398 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه ابرازگری هیجانی کینگ و آمونز (1990)، 60 زوجی که از نقطه برش 40 نمره کمتری گرفته بودند به شیوه در دسترس انتخاب و در گروه های آزمایشی زوج درمانی روابط ابژه (10 زوج)، گروه آزمایشی زوج درمانی راه حل محور (10 زوج) و گروه گواه (10 زوج) به صورت تصادفی جایگزین شدند. هر دو گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله زوج درمانی روابط ابژه دونوان (2013) و زوج درمانی راه حل محور مک دونالد (2007) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله زوج درمانی روابط ابژه بر ابرازگری هیجانی مثبت (76/114 =F، 001/0 =P)، ابرازگری هیجانی صمیمیت (85/228 =F، 001/0 =P) و ابرازگری هیجانی منفی (88/34 =F، 001/0 =P) و مداخله زوج درمانی راه حل محور بر ابرازگری هیجانی مثبت (96/49 =F، 001/0 =P)، ابرازگری هیجانی صمیمیت (30/116 =F، 001/0 =P) و ابرازگری هیجانی منفی (46/16 =F، 004/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله زوج درمانی روابط ابژه و زوج درمانی راه حل محور برای افزایش ابرازگری هیجانی مثبت و ابرازگری هیجانی صمیمیت و همچنین کاهش ابرازگری هیجانی منفی در همسران دچار تعارض زناشویی روش مناسبی است.
۷.
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی رابطه با همسر براساس خردمندی و راهبردهای کنترل فکر با نقش تعدیل گری ابعاد روابط خانوادگی (رابطه با خانواده خود، رابطه با خانواده همسر) و مثلث سازی در بین زنان متاهل شهر کاشان بود. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان متاهل شهر کاشان بود. نمونه ای مشتمل بر 210 زن متاهل به روش دردسترس از بین نواحی مختلف شهرداری شهر کاشان انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس های خردمندی آردلت (2013)، راهبردهای کنترل فکر ولز و دیویس (1994)، روابط خانوادگی بارنز و اولسون (2004) و مثلث سازی دهقان و یوسفی (1398) بود. داده ها از طریق روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شد. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که کلیه متغیرهای پیش بین و تعدیل گر با رابطه با همسر رابطه معنادار دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد متغیرهای تعدیل گر ارتباطی نقش خردمندی را در مدل پیش بینی خنثی می کنند و نقش کنترل فکر را در پیش بینی رابطه با همسر از مثبت به منفی تغییر می دهند و قدرت پیش-بینی آن را افزایش می دهند. نتیجه گیری: با توجه به این نتایج میتوان گفت متغیرهای ارتباطی در روابط زوجی می وانند در ماهیت متغیرهای روانشناختی تغییر ایجاد کنند.
۸.
هدف: در این مطالعه هنجاریابی، روایی و پایایی مقیاس خودکارآمدی پدر مورد بررسی قرار داده شده است. روش: روش این پژوهش توصیفی مقطعی و از نوع اعتبار سنجی بود.جامعه آماری پژوهش، کلیه پدران دارای دانش آموزان دختر ابتدایی در سال تحصیلی 1398-1399 در شهر شاهرود بودند که از بین آن ها به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 346 نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. برای بررسی روایی پرسشنامه از روش تحلیل عاملی اکتشافی به روش تجزیه به مؤلفه های اصلی و از روش آلفای کرانباخ برای بررسی میزان پایایی استفاده شد. سپس برای عوامل منتخب، شاخص های تحلیل عاملی تأییدی و ضرایب پایایی همسانی درونی بررسی شدند. کلیه تحلیل های آماری توسط نرم افزارهای SPSS نسخه 25 انجام پذیرفت. یافته ها: یافته های بخش تحلیل عاملی نشان داد که با تحلیل عاملی سؤالات و چرخش نتایج با روش واریماکس چهار مؤلفه آشکار می شود که تعداد این مؤلفه-های به دست آمده و نیز سؤالاتی که با این مؤلفه ها بار عاملی بالایی داشتند تا حد زیادی با یافته های مؤلفین پرسشنامه همخوان است. همچنین مشخص شد که هم کل پرسشنامه و هم تمام آزمون های فرعی از ضریب پایایی بالایی برخوردار هستند .نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت از این پرسشنامه جهت سنجش خودکارآمدی پدر در جامعه پدران ایرانی می توان استفاده نمود.
۹.
هدف: هدف این پژوهش تعیین نقش میانجی رضایت زناشویی مذهبی در ارتباط بین حس خوشبختی زوجین با تمایزیافتگی خود و روابط موضوعی اولیه بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی با رویکرد مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش زوج های شهر تهران در سال 1399 بودند که 10 سال از زندگی مشترک آن ها گذشته بود که 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و وارد پژوهش شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های ﺗﻤﺎیﺰیﺎﻓﺘﮕی اﺳکﻮرون (1998)، کیفیت روابط موضوعی بل (1995)، احساس خوشبختی لنتز (2010)، رضایت زناشویی مذهبی رضاپور میرصالح (1393) استفاده شد؛ به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تمام شاخص های برازش مدل با داده ها از مقادیر قابل قبولی برخوردار هستند (01/0=P)؛ یافته های پژوهش نشان داد که اثر غیرمستقیم تمایزیافتگی خود و کیفیت روابط موضوعی با احساس خوشبختی با میانجی گری رضایت زناشویی مذهبی در حد پایین فاصله اطمینان 11/0 و حد بالای آن 26/0 در سطح (01/0=P) معنی دار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش مشاوران و روانشناسان فعال در زمینه زناشویی می توانند در راستای بهبود و غنی سازی فرایند آموزش و ارتقای سلامت روان در سطح خانواده ها از یافته های این پژوهش بهره مند شوند.
۱۰.
هدف: پژوهش با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و شادکامی مصرف کنندگان مت آمفتامین انجام شد. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود؛ جامعه آماری پژوهش شامل همه مردان متأهل مصرف کننده مت آمفتامین مراجعه کننده به مراکز درمانی دولتی و خصوصی (شامل مراکز سرپایی و مراکز اقامتی) شهر کرمانشاه در سال 1397 بود که از بین آن ها 30 مرد به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند. هر دو گروه با پرسشنامه های راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و همکاران (2001) و شادکامی آرگایل و لو (1990) مورد ارزیابی قرار گرفتند؛ سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 120 دقیقه ای تحت مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی کابات - زین (2004) قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مؤلفه های راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی خود سرزنشگری (76/25 F=، 001/0 < p)، دیگر سرزنشگری (76/22F= ، 001/0 < p)، نشخوار ذهنی (76/21F= 001/0 < p)، تمرکز مجدد مثبت (71/29 =F 001/0 < p)، تمرکز مجدد برنامه ریزی (59/27F= و001/0 < p)، ارزیابی مجدد مثبت (51/26F= ،001/0 < p)، کم اهمیت شماری (91/21F= ، 001/0 < p)، پذیرش (63/20F= ، 001/0< p)، فاجعه نمایی (23/29 F= ،001/0 < p)، و متغیر شادکامی (29/86F= ، 001/0 < p) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود تا روان شناسان و روان درمانگران ضمن استفاده از نتایج این پژوهش در جهت افزایش راهبردهای شناختی هیجانی سازگارانه و شادکامی و همچنین کاهش راهبردهای شناختی هیجانی ناسازگارانه سوءمصرف کنندگان مواد مخدر؛ با استفاده از رویکردهای مؤثر و فراهم آوردن زمینه های سلامت در سیستم خانواده از پیامدهای منفی اعتیاد بر خانواده جلوگیری نمایند.
۱۱.
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و بازی درمانی شناختی رفتاری بر ادراک زمان کودکان مبتلا به نقص توجه- بیش فعالی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه با پیگیری دو ماهه بود و جامعه اماری شامل کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک توانبخشی شایان در سال 99-1398 بود. تعداد 59 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بصورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. شرکت کنندگان با پرسشنامه فرم کوتاه و تجدید نظر شده مقیاس درجه بندی کانرز (1960) و آزمون بازتولید زمان نظری، میرلو و اسدزاده (1390) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی جکسون (2018) و گروه آزمایشی بازی درمانی شناختی-رفتاری جعفری و همکاران (2002) در دوازده جلسه و هفته ای دوبار مورد درمان قرار گرفتند. داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین نمرات ادراک زمان کوتاه (0/001=F=4/01, P) در دو گروه آزمایشی تفاوت معنی داری وجود دارد و تفاوت در گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در پس آزمون نسبت به مرحله پیش آزمون و در مقایسه با بازی درمانی شناختی رفتاری بطور معناداری بیشتر است و نیز بین میانگین نمرات ادراک زمان بلند (0/001=F=13/45, P) در دو گروه آزمایشی تفاوت معنی داری وجود دارد و تفاوت در گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در پس آزمون نسبت به مرحله پیش آزمون و در مقایسه با بازی درمانی شناختی رفتاری بیشتر است و بهبود نمرات بیشتری در آزمودنی ها دیده می شود و این تفاوت از نظر آماری نیز معنادار بوده است (0/01=P). نتیجه گیری: با توجه به تاثیر معنی دار شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و بازی درمانی شناختی رفتاری بر ادراک زمان کودکان مبتلا به نقص توجه- بیش فعالی، پیشنهاد می شود از این دو روش در جهت افزایش سلامت این کودکان بهره برده شود.
۱۲.
هدف: هدف این پژوهش تبیین رابطه ساختاری سرمایه روان شناختی و استحکام روانی و نقش میانجی تحمل ابهام با شادکامی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک طرح همبستگی و جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد تهران واحد علوم تحقیقات در سال تحصیلی 1400-1399 بود که 380 دانشجوی دختر و پسر با روش تصادفی انتخاب و به پرسشنامه های شادکامی آکسفورد (آرگایل و دیگران، 1987)، سرمایه روان شناختی (لوتانز و آولیو، 2007)، استحکام روانی (کلاف و دیگران، 2002) و مقیاس تحمل ابهام (باهر و داگاس، 2002) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از ضرایب همبستگی و تحلیل مسیر و با نرم افزار spss و Amos تحلیل شد. یافته ها: نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین مؤلفه های سرمایه روان شناختی (تاب آوری، خوش بینی، امیدواری و خودکارآمدی)، مؤلفه های استحکام روانی (تعهد، مبارزه جویی، مهار و اعتماد) و تحمل ابهام با شادکامی دانشجویان رابطه مثبت معنادار وجود دارد. نتایج آزمون مدل یابی نشان داد مدل شادکامی بر اساس سرمایه روان شناختی و استحکام روانی با تاکید بر نقش میانجی تحمل ابهام برازش دارد و تحمل ابهام در ارتباط بین سرمایه روان شناختی و استحکام روانی با شادکامی دانشجویان نقش میانجی دارد. براساس نتایج آزمون مدل یابی سرمایه روان شناختی و استحکام روانی توانایی تبیین 43 درصد از واریانس تحمل ابهام دانشجویان را دارند. افزون بر آن سرمایه روان شناختی، استحکام روانی و تحمل ابهام توانایی تبیین 52 درصد از واریانس شادکامی دانشجویان را دارند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد به منظور افزایش سطح شادکامی دانشجویان، می توان بر اساس روان شناسی مثبت نگر و رگه-های شخصیتی مانند سرمایه روان شناختی و استحکام روانی، همچنین تقویت درک مناسب محیطی با تقویت تحمل ابهام دانشجویان، اقداماتی اثرگذار را در راستای تقویت شادکامی و کیفیت زندگی دانشجویان و افراد جامعه انجام داد که با توجه به شرایط تحمیل شده به دلیل همه گیری کرونا، امری ضروری است.
۱۳.
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری در مقایسه با طرحواره درمانی بر خودشفقت ورزی زنان و مردان مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش پژوهش: این پژوهش با روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود و جامعه آماری شامل زنان و مردان مبتلا به دیابت نوع 2 بود که در بازه زمانی فروردین تا شهریور 1399 به انجمن دیابت جزیره کیش مراجعه نموده بودند که پس از غربالگری 45 نفر به صورت هدفمند انتخاب و پس از همتاسازی در سه گروه درمان شناختی-رفتاری (15 نفر)، طرح واره درمانی (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه شفقت به خود نف (2003) بود؛ در این پژوهش گروه درمانی شناختی-رفتاری به وسیله بسته درمانی لیهی (2004) و گروه طرحواره درمانی به وسیله بسته درمانی یانگ و همکاران (2006) به مدت هشت جلسه به مدت 90 دقیقه تحت درمان قرار گرفتند. داده ها با استفاده از واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد گروه درمان شناختی-رفتاری و طرحواره درمانی بر خودشفقت ورزی (70/10=F، 001/0=P) زنان و مردان مبتلا به دیابت نوع دو موثر است؛ همچنین نتایج نشان داد گروه درمانی شناختی-رفتاری و طرحوراه درمانی بر مولفه های مهربانی با خود (54/4=F، 018/0=P)، قضاوت نسبت به خود (25/6=F، 005/0=P) و همانندسازی افراطی (45/3=F، 043/0=P) موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار است؛ همچنین نتایج آزمون تعقبی نشان داد بین نمرات گروه های شناختی-رفتاری و طرح واره درمانی در خودشفقت ورزی و مولفه های مهربانی با خود، قضاوت نسبت به خود و همانندسازی افراطی وجود ندارد (05/0 p>). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان نمود شفقت ورزی به خود بر اساس افکار و باورهای فرد در مورد خویش شکل می گیرد
۱۴.
هدف: هدف پژوهش مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی متمرکز بر ذهنیت بر تنظیم هیجان زنان با اختلال شخصیت مرزی می باشد. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها کمی بود، طرح پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش یک گروه گواه با مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش تمام زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی شهر تهران در سال 1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه (15 نفر گروه آزمایش هیجان مدار، 15 نفر گروه آزمایش طرحواره درمانی و 15 نفر گروه گواه) جایگزین شدند. ابتدا هر سه گروه با پرسشنامهٔ تنظیم هیجان گراس همکاران (2003) مورد سنجش قرار گرفتند سپس گروه آزمایش 1، 10 جلسه درمان هیجان مدار مبتنی بر هیجان مدار سوزان جانسون (2019) و گروه ازمایش 2، 10 جلسه طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت یانگ، گلوسکو ویشار (۲۰۰۳) دریافت کردند پس از اتمام دوره ها مجدد از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، که در مجموع هر دو روش درمان هیجان مدار و طراحواره درمانی بر تنظیم هیجان زنان با اختلال شخصیت مرزی موثرتر بوده است، همچنین از روند مقایسه دو روش می توان نتیجه گرفت که درمان هیجان مدار نسبت به طرحواره درمانی بر تنظیم هیجان زنان با اختلال شخصیت مرزی موثرتر بوده است. نتیجه گیری: با توجه به اثر بخشی درمان هیجان مدار نسبت به طرحواره درمانی می توان نتیجه گرفت که در درمان اختلال شخصیت مرزی، درمان هیجان مدار به عنوان درمانی مؤثر می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
۱۵.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توان بخشی شناختی بر مهارت خواندن و نوشتن در دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری مقطع ابتدایی شهر اردبیل (98-97) بود. روش نمونه گیری در دسترس بود که با استفاده از این روش تعداد 50 نفر انتخاب و به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش20 جلسه مداخله توان بخشی شناختی مبتنی بر مدل سلسله مراتبی سولبرگ و مایتر (2001) دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خواندن و مهارت نوشتن کرمی و همکاران (1384) استفاده شد. برای تحلیل داده از آزمون تحلیل واریانس اندازه های تکراری و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش توان بخشی شناختی به طور معناداری موجب کاهش میانگین نمرات اختلال خواندن (99/18=F، 001/0=P) و اختلال نوشتن (41/01=F، 001/0=P) در گروه آزمایش شده است و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بود (05/0<P). نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان دهنده تأثیر توان بخشی شناختی بر مهارت های خواندن و نوشتن در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری بود، بر این اساس مراکز آموزشی برای کمک به بهبود مهارت های خواندن و نوشتن در دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری از توان بخشی شناختی استفاده شود.
۱۶.
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای تنظیم هیجانی در رابطه بین تاب آوری و تعارض زناشویی بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر کلیهی زنان متاهل دارای اختلاف خانوادگی مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهر تهران در سال 1400 بود. نمونه پژوهش 200 نفر از این زنان متاهل بودند که به صورت نمونه گیری دومرحلهای خوشهای و تصادفی ساده از نوع قرعهکشی انجام شد. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه تنظیم هیجانی گراتز و رومر (2004)، پرسشنامه تاب آوری کونر و دیویدسون (2003)، پرسشنامه تعارض زناشویی کانزاس (1985). اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش خی دو و تحلیل مسیر، مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که بین تابآوری و تنظیم هیجانی و بین تعارض زناشویی و تنظیم هیجانی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد (05/0=P)؛ همچنین نتایج حاکی از آن بود که تنظیم هیجانی در ارتباط بین تابآوری و تعارض زناشویی، نقش میانجی دارد (05/0=P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت با ارتقاء تاب آوری، توانایی تنظیم هیجان افزایش می یابد و به دنبال آن مشکلاتی همچون تعارضات زناشویی کاهش می یابد. از این یافته می توان استفاده از آموزش برنامه های ارتقای تاب آوری و تنظیم هیجان زوجین را پیشنهاد کرد.
۱۷.
هدف: هدف این پژوهش تعیین مقایسه ویژگی های شخصیتی، حمایت اجتماعی و تاب آوری در دو گروه از زنان باردار متقاضی زایمان به روش طبیعی و زایمان به روش سزارین بود. روش پژوهش: این پژوهش یک مطالعه علی-مقایسهای بود که جهت رسیدن به این هدف از جامعه زنان باردار متقاضی زایمان به روش طبیعی 30 زن و از میان زنان باردار متقاضی به روش سزارین نیز 30 زن به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های سنجش صفات پنج گانه شخصیتی نئو کاستا و مک کری (1992)، تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و حمایت اجتماعی واکس و همکاران (1986) پاسخ دادند. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS-22 و مدل های آماری تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون یک راهه ANNOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد در هر سه متغیر ویژگی های شخصیتی، حمایت اجتماعی و تاب آوری در دو گروه تفاوت وجود دارد (05/0=P). نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که در زنان باردار متقاضی زایمان به روش طبیعی در مؤلفه های اشتیاق به تجارب تازه و وجدانیبودن نمره ی بیشتری کسب کردند و زنان باردار متقاضی زایمان به روش سزارین نمره ی رواننژندی و برونگرایی بیشتری کسب کردند. همچنین حمایت اجتماعی و تاب آوری در زنان باردار متقاضی زایمان به روش طبیعی بیشتر از زنان باردار متقاضی زایمان به روش سزارین است.
۱۸.
هدف: پژوهش حاضر با هدف، ارائه مدل یابی بلوغ اجتماعی در زوجین بر اساس رضایت جنسی، بهزیستی ذهنی، رفتارهای کنترل گرایانه با میانجیگری صمیمیت انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش مقطعی از نوع همبستگی و جامعه آماری را زوجین شهر تهران شهر تهران در سال 1398 تشکیل دادند، که از میان آن ها، تعداد 370 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های بلوغ اجتماعی رائو (1990)، رضایت جنسی هادسون (1981)، بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (2003)، رفتارهای کنترل گرایانه گراهام-کوان و آرچر (2005) و صمیمیت والکر و تامپسون (1983) بود. داده های جمع آوری شده از روش تحلیل معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین رضایت جنسی با بلوغ اجتماعی با نقش میانجی صمیمیت رابطه مثبت وجود دارد (05/0=P)؛ بین بهزیستی ذهنی با بلوغ اجتماعی با نقش میانجی صمیمیت رابطه مثبت وجود دارد. بین رفتارهای کنترل گرایانه با بلوغ اجتماعی با نقش میانجی صمیمت رابطه منفی وجود دارد (05/0=P). نتیجه گیری: بنابراین توجه به متغیرهای مذکور در طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران یاری می رساند.
۱۹.
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی انتظار از ازدواج بر اساس باورهای ارتباطی و نگرش به ازدواج در دختران در آستانه ازدواج بود. روش پژوهش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود، جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان دختر در آستانه ازدواج دانشگاه پیام نور در شهر تهران در سال 1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 145 دختر در آستانه ازدواج به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به پرسشنامه های باورهای ارتباطی آیدلسون و اپشتاین (1982)، مقیاس نگرش به ازدواج براتن و روزن (1998) و مقیاس انتظار از ازدواج جونز و نلسون (1996) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون نشان داد که باورهای ارتباطی و تمامی مؤلفه های آن با انتظارات بدبینانه و انتظارات ایده آل گرایانه از ازدواج رابطه مثبت معنی دار و با انتظارات واقع گرایانه از ازدواج رابطه منفی معنی دار دارند (p<0/05). به علاوه، از بین نگرش های به ازدواج، نگرش بدبینانه و ایده آل گرایانه با انتظارات بدبینانه و ایده آل گرایانه رابطه مثبت معنی دار و نگرش خوش بینانه و واقع گرایانه با انتظارات بدبینانه رابطه منفی معنی دار دارند (p<0/05). نگرش خوش بینانه و واقع گرایانه با انتظارات ایده آل گرایانه و واقع گرایانه از ازدواج رابطه منفی معنی دار و نگرش بدبینانه و ایده آل گرایانه با انتظارات واقع گرایانه از ازدواج دختران در آستانه ازدواج رابطه منفی معنی دار دارند (p<0/05) به طور کلی باورهای ارتباطی و نگرش به ازدواج به میزان 83/0 با انتظارات بدبینانه از ازدواج دختران در آستانه ازدواج همبستگی دارند، بدین معنی که 69 درصد از تغییرات انتظارات بدبینانه از ازدواج دختران در آستانه ازدواج به وسیله ترکیب خطی باورهای ارتباطی و نگرش به ازدواج تبیین می شود. نتیجه گیری: با توجه به نقش باورهای ارتباطی و نگرش به ازدواج در انتظار از ازدواج، روانشناسان و مشاوران می توانند در مشاوره های پیش از ازدواج متغیرهای ذکر شده را مدنظر قرار دهند
۲۰.
هدف: هدف مطالعه حاضر، بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس رضایت جنسی جدید (NSSS) بود. روش پژوهش: پژوهش از نوع توصیفی بود. جامعه آماری، شامل کلیه مردان و زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه دو شهر تهران بود. تعداد 6 مرکز به صورت تصادفی ساده انتخاب و از بین آن ها تعداد 295 نفر (171 زن و 124 مرد) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده مقیاس رضایت جنسی جدید بود. برای بررسی روایی سازه مقیاس از تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آلفای کرونباخ و ضریب باز آزمایی استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار LISREL و SPSS تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مقیاس رضایت جنسی جدید در ساختار عاملی مرتبه اول با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. ضریب بازآزمایی حاصل از اجرای این آزمون در فاصله یک هفته ای برآورد شده است. ضریب آلفای کرونباخ کل مقیاس، 0.80 و ضریب باز آزمایی آن، 0.80 برآورد شده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که نسخه فارسی مقیاس رضایت جنسی جدید (NSSS) از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بوده و ابزار خودگزارش دهی کارآمدی برای اهداف پژوهشی و مشاوره زوجین است
۲۱.
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی آموزش شایستگی هیجانی-اجتماعی و ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی دختران نوجوان بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود و جامعه آماری پژوهش دختران نوجوان در حال تحصیل در مقطع متوسطه دوم ناحیه 7 شهر مشهد در سال تحصیلی 1399 بود که از بین آن ها 45 دختر که در سرزندگی تحصیلی دارای نمره پایین تر بودند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) کاربندی شدند. گروه آزمایش اول بسته آموزشی شایستگی هیجانی-اجتماعی لارسون و سمدل (2007، 2008) و گروه آزمایش دوم بسته آموزشی ذهن آگاهی ون سون و همکاران (2011) را در هشت هفته به مدت 90 دقیقه دریافت کردند. هر سه گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از پرسشنامه سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391) مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این پژوهش جهت بررسی تفاوت های بین گروهی از تحلیل واریانس اندازه های مکرر چندمتغیره و تک متغیره عاملی با در نظر گرفتن عامل درون گروهی (آزمون) و بین گروهی (عضویت گروهی) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش شایستگی هیجانی-اجتماعی و ذهن آگاهی باعث افزایش سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان دختر شد (05/0=P)؛ همچنین نتایج نشان داد که بین اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی-اجتماعی و ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش شایستگی هیجانی-اجتماعی و ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی موثر است و تفاوتی بین میزان اثربخشی آنها وجود ندارد.
۲۲.
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی صلاحیت حرفهای دبیران انجام پذیرفت. روش پژوهش: پژوهش مذکور از نظر هدف بنیادی- کاربردی و از نظر دادههای اطلاعاتی، از نوع آمیخته بود که در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. از نظر نحوه اجراء، نیز از الگوهای پیمایشی در این پژوهش استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی پژوهش، شامل خبرگان آموزش و پرورش بود که با نمونه گیری هدفمند تعداد 20 خبره انتخاب شدند. در بخش کمی نیز جامعه آماری، شامل دبیران زن دوره دوم متوسط شهر تهران بودند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 324 نفر انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، در بخش کیفی پژوهش حاضر از مصاحبههای نیمه ساختاریافته استفاده شد. در بخش کمی نیز از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روایی و پایایی ابزارها مورد سنجش و تائید قرار گرفت. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریه پردازی داده بنیاد بود. در بخش کمّی با توجه به سؤال های پژوهش از روش های آمار توصیفی و استنباطی تحلیل عاملی تأییدی، معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که مؤلفه های صلاحیت حرفه ای شامل، صلاحیت شناختی و قابلیتی (خودشناسی، دانش موضوعی، شناخت فرایند یادگیری)، مؤلفه های صلاحیت رفتاری- قضاوتی (صلاحیت ارزشی، صلاحیت نگرشی، صلاحیت علایق)، مؤلفه های صلاحیت مدیریتی رهبری (صلاحیت مرتبط با کلاس درس، صلاحیت مربوط به محیط آموزش، صلاحیت عملکردی، صلاحیت در هدایت)، مؤلفه های صلاحیت معنوی- اخلاقی (صلاحیت در رهبری، صلاحیت در رفتار اخلاق مدار، صلاحیت هنجاری) است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که صلاحیت حرفه ای معلمان تأثیر معناداری بر نشاط معنوی ایشان دارد.
۲۳.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر میزان رضایت از انواع ازدواج بر تداوم و کیفیت زندگی زناشویی در میان زنان متأهل شهر تهران بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است که با ابزار پرسشنامه و به روش پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان متأهل شهر تهران در مناطق 1، 2، 6، 8، 12 در سال 1399 بود که از طریق فرمول کوکران 384 نفر به عنوان جمعیت نمونه محاسبه گردید. داده ها با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی زناشویی گراهام بی اسپنیر (RDAS) برادبوری، فینچام و بیچ (۲۰۰۰) و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ اولسون (1998) به دست آمده است. تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش انجام شد، در بخش اول و طراحی مدل از نرم افزار PLS در بخش دوم و آزمون فرضیه ها از آزمون رگرسیون با نرم افزار SPSS-22 انجام گرفت.. یافته ها: نتایج نشان داد انواع ازدواج باکیفیت زندگی و تداوم آن رابطه دارند (P≤0/05)؛ اما در نوع ازدواج تحمیلی این رابطه معکوس است (P>0/05). نتیجه گیری: در می توان نتیجه گرفت که ازدواج به چه شکلی صورت پذیرد بر سرنوشت ازدواج یک زوج اثرگذار خواهد بود؛ بنابراین فرهنگ سازی در اینجا بسیار ضروری جلوه می نماید تا به مرور از ازدواج هایی که به صورت تحمیلی و در سنین خیلی پایین انجام می گیرد جلوگیری شود و همچنین هنجارها و خرده فرهنگ هایی که امر ازدواج و تشکیل خانواده را مختل می کنند از بین بروند.