فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۴۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه انبارهای واحدهای تولیدی سهم قابل ملاحظه ای از هزینه های حمل و نقل کالاها در زنجیره تامین را برخوردار می باشند و عواملی چون عدم قطعیت در پارامترهای هزینه ای، ظرفیت تولید و مقدار تقاضا بعلت تغییرات در محیط کسب و کار ضرورت اتخاذ تصمیمات صحیح و کارا در قبال مدیریت انبارها را دوچندان می نماید. در این مقاله، عدم قطعیت پارامترها به صورت پارامترهای تصادفی گسسته تحت سناریو های مختلف بررسی می گردد. بنابراین سعی شده است مدل جامع تری از مساله مکانیابی مجدد انبارها با درنظرگرفتن حداقل سازی حداکثر تابع هزینه سناریوها در یک شعاع پوششی معین برای پشتیبانی مشتریان توسط انبارها ارائه گردد. رویکرد استوار بکار رفته در این مقاله، در قالب یک مثال تشریح گردیده است هزینه های بدست آمده با هزینه-های مبتنی بر مدل سازی میانگین مقدار انتظاری مقایسه شده است. نتایج، کارایی رویکرد استوار را نسبت به رویکرد مدل سازی میانگین انتظاری نشان می دهند. همچنین هزینه ی مکانیابی مجدد نسبت به هزینه ی ادامه ی وضعیت کنونی شبکه ی تامین مورد بررسی قرار داده شده است و نتایج بهبود در هزینه ها را نشان می دهد.
اولویت بندی پروژه های بهبودEFQM باستفاده ازAHPگروهی-فازی و ماتریس تلاش موفقیت؛ مطالعه موردی:یک صنعت تولیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در راستای انجام این تحقیق، پس از آنکه خودارزیابی براساس مدل EFQM توسط صاحبنظران صنعت انجام شد، پروژه های بهبود استخراج گردید. مسلماً پروژه هایی باید اجرا شوند که بیشترین بهبود را ایجاد نمایند. انتخاب شاخص-های مناسب، ازجمله ""میزان منابع مورد نیاز""، ""میزان تأثیر بر ذینفعان"" و ""احتمال موفقیت پروژه"" تأثیر بسزایی در انتخاب دارند؛ که این شاخص ها در ماتریس تلاش-موفقیت مدنظر قرار گرفته اند. همچنین، ازآنجا که هر پروژه به یکی از معیارهای EFQM وابسته است، وزن این معیارها نیز بومی شده اند. در نرم افزار طراحی شده در این تحقیق، ازیک سو، مکانیزم امتیازدهی پروژه ها براساس ماتریس تلاش-موفقیت، و ازسوی دیگر امکان تعیین وزن بومی با استفاده از روش AHP گروهی-فازی تعبیه شده است. در این مقاله نحوه اولویت بندی پروژه های بهبود توسط نرم افزار نیز تشریح شده است. در نهایت، خروجی این روش، نرم افزار و تحقیق، تعیین پروژه هایی است که بیشترین بهبود را برای صنعت در بر دارند و در اولویت بالاتری قرارگرفته اند.
شناسایی ابعاد معرف سیستم های تولیدی در ایران با استفاده از تحلیل تشخیصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرکتهای تولیدی با توجه به بازار و امکاناتشان، سیستم تولیدی مناسبی را برای خود انتخاب و طراحی می کنند. سیستم ها یا فرایندهای تولیدی مبتنی بر متغیرهایی معرفی می شوند که یکی از شناخته شده ترین آنها ماتریس محصول- فرایند هایز و ویل رایت(1984) می باشد که بر اساس دو متغیر بلوغ محصول و بلوغ فرایند فرایندهای تولیدی را شناسایی و معرفی کرده اند. در این تحقیق پس از بررسی مطالعات قبلی، ابعاد جدیدی برای معرفی سیستم های تولیدی شناسایی شدند. این ابعاد براساس تصمیمات تولیدی ساختاری و زیرساختاری تعریف گردیدند. به این منظور، نمونه ای 245تایی از شرکتهای تولیدی در ایران انتخاب گردید. برای تحلیل داده ها از تحلیل تشخیصی چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که سیستمهای تولیدی در ایران را می توان در یک صفحه روی دو بعد ""تکنولوژی-تامین کنندگان"" و "" برنامه های کیفیت"" معرفی نمود. در پایان نتیجه گیری و پیشنهادات برای تحقیقات آتی آورده شد.
عنوان: ارائه چارچوبی مفهومی برای ارزیابی چابکی و رتبه بندی سازمانها با استفاده از تکنیک Interval Fuzzy Electre (مورد مطالعه: کارخانه فولاد آلیاژی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت و اداره صحیح چالش های پیش روی سازمان ها، از مهمترین آرمان هایی است که هدفش برخورد موفقیت آمیز با تغییرات محیطی مداوم، پویا و غیر قابل پیش بینی است و سازمانی چابک شناخته می شود که بتواند چنین مدیریتی داشته باشد. در این پژوهش، پرسشنامه ای بر اساس معیارها، زیرمعیارها و مولفه های چابکی طراحی و با استفاده از تکنیک FAI به سنجش میزان چابکی بخش های مختلف فولاد آلیاژی یزد پرداخته شد. سپس برای مقایسه و رتبه بندی واحدها از تکنیک اینتروال فازی الکتره استفاده شد. شایان ذکر است که این ارزیابی در یک محیط فازی انجام گرفت. در نهایت، برای پیدا شدن موانع چابکی هر کدام از واحدها، یک ماتریس چهاربعدی پیشنهاد شد که از طریق آن نقاط ضعف و قوت آنها شناسایی و استراتژی های مناسب برای برنامه ریزی و تصمیم گیری در بخش های مختلف ارائه شد.
اولویت بندی فرآیندهای قابل بهبود سرمایه انسانی در شرکت پالایش نفت اصفهان براساس PCF با رویکرد IPA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه و مدیریت سرمایه انسانی از لحاظ تاثیر بر عملکرد سازمانی بسیار قابل اهمیت است، و جهت بهبود مستمر آن در سازمان لازم است ابتدا، عملکرد آن ارزیابی شود و فرآیندهای قابل بهبود، بدلیل کمبود منابع از حیث نیروی انسانی، زمانی، و تجهیزاتی اولویت بندی شوند. هدف این پژوهش، ارزیابی عملکرد فرآیندهای توسعه و مدیریت سرمایه انسانی طبق شاخصهای کلیدی عملکرد چارچوب طبقه بندی فرآیندهای مرکز الگوبرداری کیفیت و بهره وری آمریکا و سپس اولویت بندی فرآیندهای مذکور با تکنیک تحلیل اهمیت-عملکرد است. بدینمنظور شرکت پالایش نفت اصفهان برای مطالعه انتخاب شد. جهت پاسخ به سوالات تحقیق، وضعیت فرآیندها در میان بهترین صنایع جهان تعیین گردید. نقاط قوت و ضعف شرکت در فرآیندها شناسایی گردید. و در نهایت فرآیندها با میانگین امتیازات فازی شاخصهای مربوطه اندازه گیری شدند. علاوه بر اطلاعات امتیازات عملکرد، اهمیت فرآیندها نیز بوسیله پرسشنامه بسته اهمیت فرآیندها بر اساس طیف لیکرت گردآوری گردید. پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ بیش از 0.7 مورد تایید قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که 10 فرآیند بعنوان فرآیندهای اولویت دار برای بهبود به ترتیب ذیل تعیین شدند : مدیریت عملکرد کارمند، مدیریت روابط کارمند، مدیریت توجیه و استقرار کارکنان، توسعه و مدیریت ارزشیابی کارمند، پرورش و آموزش کارکنان، مدیریت ارتباط متقابل کارکنان، مدیریت سیستمهای اطلاعاتی منابع انسانی، مدیریت و نگهداری اطلاعات کارمند، مدیریت فرآیند بررسی درخواست کارمند، و توسعه و مدیریت حضور و غیاب.
سیستم های تولیدی در ایران و عملکرد کسب و کار آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات تاکسنومی در حوزه تولید نه تنها توصیف مناسبی از گروههای غالب سازمانی را در اختیار قرار می دهد بلکه زمینه لازم را برای مطالعات تخصصی تری چون بررسی عملکرد، شکل مناسب تصمیمات تولیدی در هر گروه و نظریه پردازی در آن را فراهم می آورد. تحقیقات تاکسنومیک برای شناسایی سیستم های تولیدی به تعداد محدود در نقاط مختلف جهان انجام شده است. در این تحقیق، مطالعه تاکسنومیک سیستمهای تولید در ایران مبتنی بر نه طبقه تصمیم تولیدی انجام شده است. از تحلیل خوشه ای K-mean برای تحلیل داده ها استفاده گردید و چهار خوشه شناسائی گردید. این خوشه ها تحت عناوین سیستم های تولیدی متوسط صنعت، کلاس جهانی، نابالغ و پیشرفته نامگذاری شدند. همچنین عملکرد تجاری این سیستم ها مورد بررسی قرار گرفت. دلالت ها برای هر خوشه آورده شد و در نهایت محدودیت ها و پیشنهادات آورده شد.
ارائه رویکرد جدید انتخاب تأمین کنندگان بر مبنای مدل کرالجیک با استفاده از تکنیک FMEA و برنامه ریزی عدد صحیح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی سالیان گذشته، روش های زیادی برای ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان ارائه شده است. اما نکته ای که معمولاً از آن غفلت شده است، نقش اقلام خرید در این فرآیند است. هدف این مقاله، ارائه رویکردی جهت انتخاب تأمین کنندگان و تخصیص سفارشات خرید بر مبنای ماهیت اقلام خرید است. به این معنا که ماهیت اقلام خرید در فرآیند ارزیابی تأمین کنندگان و تخصیص سفارشات خرید نقش مستقیمی دارد. به این منظور، ابتدا اقلام خرید توسط تکنیک تجزیه و تحلیل حالات بالقوه خرابی و آثار آن (FMEA) بر مبنای مدل کرالجیک دسته بندی می شوند. سپس تأمین کنندگان با درنظر گرفتن ماهیت اقلام خرید (اقلام استراتژیک، گلوگاهی، اهرمی و عادی) طی چهار مرحله به ازای دسته بندی صورت گرفته ارزیابی و اولویت بندی می شوند. با استفاده از یک مدل برنامه ریزی عدد صحیح تخصیص سفارشات خرید به تأمین کنندگان صورت می گیرد. در این پژوهش، از یک مثال کاربردی جهت تشریح مراحل رویکرد پیشنهادی استفاده شده است. نتایج بدست آمده از پژوهش نشان می دهد که رتبه بندی تأمین کنندگان و تخصیص سفارشات خرید با درنظر گرفتن ماهیت اقلام خرید توانمندی بیشتری جهت مدیریت اقلام خرید و تأمین-کنندگان ایجاد خواهد نمود.
الگوریتم ژنتیک برای مسئله زمان بندی تک ماشین با جرایم زودکرد، خطی و دیرکرد توان دوم و با در نظر گرفتن زمان بیکاری و شکست کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، مسئله زمانبندی تک ماشین با هزینه های زودکرد و توان دوم دیرکرد، با در نظر گرفتن شکست کار و بیکاری مجاز مورد بررسی قرار گرفته و یک مدل ریاضی غیر خطی جدیدی برای مسئله زمان بندی تک ماشین ارائه شده است. با توجه به پیچیدگی حل، این مسئله به عنوان یک مسئله NP-hard تلقی می گردد. بنابراین استفاده از روش هایی که نتایج بهینه تولید می کنند، تنها برای مسائل با اندازه کوچک مناسب است. براین اساس یک الگوریتم ژنتیک برای حل این مسئله در اندازه های متوسط و بزرگ ارائه شده است بطوریکه زمان حل به مقدار بهینه یا نزدیک به آن کاهش پیدا کرده است. نمونه های عددی نشان می دهد که الگوریتم ارائه شده کارا و مؤثر می باشد.
توسعه یک کران بالا و الگوریتم حـل ابتـکاری برای مسأله زمانبنـدی سفارشـات با هدف کمینه سازی زمان بیکاری ماشین ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، مسأله زمانبندی تولید سفارش های یک سازنده، با معیار کمینه سازی زمان بیکاری ماشین ها، مدل سازی شده و سپس یک رویکردی تحلیلی به منظور حل آن طراحی شد. در مسأله پیشنهادی، تولیدکننده تعدادی سفارش را در ابتدای افق برنامه ریزی از مشتریان دریافت می نماید، که هر کدام از آنها به دو مرحله عملیات مجزا برای تکمیل نیاز دارند. در راستای کاهش هزینه موجودی هنگام ساخت، محدودیت عدم انتظار بین عملیات بین دو مرحله تولیدی لحاظ شده است. پس از اثبات معادل بودن زمانبندی ناشی از کمینه سازی زمان کل بیکاری ماشین ها، با زمانبندی حاصل از معیار حداکثر زمان تکمیل کارها، مفهومی با عنوان «زوج سفارش» تعریف، و الگوریتمی به منظور تعیین زوج سفارش های بهینه بر مبنای مدل مسأله تخصیص متقارن ارائه شد. بر اساس زوج سفارش های تشکیل شده، کران بالایی بر مبنای سهم کل زوج سفارش های از زمان کل بیکاری ماشین ها استخراج شد. همچنین حالات مختلف بهبود کران بالای توسعه داده شده، در 12 وضعیت بالقوه که در تعیین توالی دو زوج سفارش ممکن است، بررسی و میزان بهبود کران بالا، در هر حالت اثبات شد. در نهایت، یک الگوریتم حل ابتکاری، بر اساس نتایج حاصل از بهبودهای زوجی توسعه داده شد و همچنین، یک مثال عددی در راستای اثبات کابرد رویکرد پیشنهادی بررسی و تحلیل شد.
حاکمیت مؤلفه های تعالی EFQM (مطاله موردی یک گروه صنعتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پیشروی به سمت تعالی مشکلات و موانع زیادی آشکار می شوند که این، اهمیت توجه به خود ارزیابی را نشان می دهد. از مدل های مشهور در راستای خود ارزیابی، مدل تعالی EFQM است. در این پژوهش نگرش مدیران و کارکنان نسبت به معیارهای تعالی بررسی شد تا میزان حاکمیت مؤلفه های تعالی در سازمان، سنجیده شود. سؤال اصلی پژوهش این است که آیا بین امتیاز وضعیت موجود و وضعیت مطلوب معیارهای تعالی در شرکت X تفاوت معناداری وجود دارد؟ این فرضیه به چند فرضیه فرعی، تقسیم شده است. جامعه آماری این پژوهش 157 نفر شامل مدیران، سرپرستان، و کارکنان شرکت X بوده، و 112 نفر از آنان به عنوان نمونه آماری بطور تصادفی انتخاب شدند. تمامی فرضیه ها به جز فرضیه دوم، چهارم و هشتم (فرضیات مربوط به معیار خط مشی و استراتژی، منابع و شرکا، و نتایج جامعه) در سطح اطمینان 95% تأیید شد. بعلاوه تحلیل داده ها و نتایج پژوهش به آشکار کردن حوزه های نیازمند بهبود پرداخت.
طراحی مدلی جهت ارزیابی و انتخاب پروژه های بهبود شش سیگما با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شش سیگما یکی از مشهورترین ابزارها برای حذف ضایعات، کاهش هزینه و بهبود کیفیت در سازمان است. فرآیند ایجاد و ارزیابی پروژه ها، از جمله فعالیت های اولیه در اجرای شش سیگما است که بسیاری از محققان معتقدند به-کارگیری موفقیت آمیز شش سیگما با اولویت بندی و انتخاب مناسب پروژه های شش سیگما ارتباط تنگاتنگی دارد. تحقیق حاضر با به کارگیری شبکه های عصبی مصنوعی به عنوان یک ابزار قدرت مند در پردازش اطلاعات غیرخطی، مدلی را جهت انتخاب این پروژه ها معرفی نموده است. در این مدل، جهت انتخاب پروژه های بهبود شش سیگما، 6 معیار به عنوان عوامل ورودی مؤثر بر انتخاب پروژه ها در نظر گرفته شده و با استفاده از مدل پرسپترون چندلایه، میزان بهره وری و سطح سیگمای حاصل از هر پروژه ی بهبود پیش بینی شده است. در فرآیند توسعه ی این مدل، با تغییر تعداد نرون ها، لایه ها و انواع الگوریتم های یادگیری نتایج مدل بهبود یافته و انواع شبکه ها با انجام آزمایش های متعدد بررسی شده است. نتایج این تحقیق ارائه ی دو شبکه ی پرسپترون 4 و 5 لایه، به عنوان بهترین شبکه ها جهت پیش بینی موفقیت پروژه های بهبود شش سیگما در ایجاد بهره وری و افزایش سطح سیگما می باشد. در پایان نیز با استفاده از تحلیل حساسیت تأثیر هر کدام از متغیرهای ورودی بر خروجی های مدل ارزیابی شده است.
ارائه الگوریتم تکاملی چند هدفه برای سیستم های موجودی احتمالی با مرور دائم(مقاله علمی وزارت علوم)
یک مدل ریاضی جدید جهت حل مسئله بالانس خطوط مونتاژ چند محصولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساده ترین نوع مسئله بالانس خط مونتاژ، یافتن تخصیص مناسبی از فعالیت های مونتاژ به مجموعه ای از ایستگاه های تولیدی بر اساس زمان سیکل، محدودیت های پیش نیازی و دیاگرام مونتاژ است تا معیارهای خاصی همچون روانی خط تولید و یا کارایی در شرایط مطلوبی قرار گیرند. در این مقاله یک مدل برنامه ریزی عدد صحیح آمیخته برای بالانس خطوط مونتاژ چند محصولی همراه با زمان های عملیاتی بیشتر از زمان سیکل و محدودیت های منطقه ای ارایه میشود. عملکرد مدل پیشنهادی در یافتن راه حل بهینه با عملکرد چند مدل موجود در ادبیات موضوع بر روی تعدادی مسئله نمونه مقایسه شده و نتایج امیدوار کننده حاصل شده اند. همچنین برتری نسبی مدل پیشنهادی در مورد معیارهایی همچون روانی خط، کارایی خط، انحرافات و عدم کارایی بر روی مثال های نمونه با یکی از رویکردهای موجود در ادبیات موضوع، توسط آزمون ناپارامتریک کروسکال ـ والیس تأیید شده است.
کاربرد روش شناسی های رویه پاسخ، رگرسیون فازی و الگوریتم ژنتیک برای ارزیابی عوامل موثر در فرایند مونتاژ کاسه چرخ خودرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی تولید ناب با رویکرد سلسله مراتبی ( مورد: صنایع کاشی و سرامیک استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیلی بر کیفیت شایسته گزینی مدیران گروه های آموزشی دانشگاه یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتخاب و بکارگماری شایسته ترین افراد در هر شغل؛ یکی از مهمترین مسائل و تصمیمات است. مدیریت در دانشگاه ها یکی از موضوعات مطرح در این حیطه می باشد و در این رهگذر مدیران گروه های آموزشی به سبب تاثیرگذاری در عملکرد دانشکده ها اهمیت بسزایی دارند. این مقاله، ضمن بررسی کیفیت شایسته گزینی مدیران گروه های آموزشی در پنج بعد دانش و معلومات حرفه ای، مهارتهای فکری و رفتاری، ویژگیهای شخصیتی ، نگرش و بینش و اعتبار افراد، به تحلیل شکاف وضعیت موجود و مورد انتظار اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد در ابعاد مذکور پرداخته است. داده ها، بصورت کتابخانه ای، مصاحبه ای و پرسشنامه ای گردآوری و روایی پرسشنامه توسط چند تن از اساتید مورد تایید قرار گرفت. از 175 پرسشنامه توزیع شده بین اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد در سال 1389 که در 30 گروه آموزشی قرار داشتند، 122 پرسشنامه جمع آوری گردید. پایایی کلی پرسشنامه، بر اساس ضریب آلفای کرونباخ، برابر 97/. بدست آمد. نتایج حاصله نشان می دهد در وضعیت موجود به ویژگیهای شخصیتی بالاترین توجه و دانش و معلومات حرفه ای افراد کمترین توجه می شود. نتایج محاسبه شکاف منفی موزون در هر کدام از دانشکده ها ی دانشگاه یزد حاکی از آن است که مهمترین عاملی که آنها را به سمت عدم انتخاب شایسته مدیر گروه می برد، عدم توجه لازم به ویژگیهای شخصیتی است. با رتبه بندی مولفه های این بعد با تکنیک تاپسیس مشخص گردید توجه به شاخص هایی چون متمایل به چالش بودن، سن، مقاومت در برابر فشار، شاداب و برونگرا بودن ، تواضع و فروتنی و صبوری و شکیبایی این وضعیت را بهبود بیشتری خواهد داد. پس می توان با برنامه ریزی برای ارتقای کیفیت آیتم های این ابعاد، آسیب های احتمالی بر سر راه عملکرد مطلوب دانشکده را با بیشترین سرعت مرتفع نمود.
رویکردی نوین در تولید سفارشی انبوه بسته های نرم افزاری (مطالعهی موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رقابت فزاینده بین شرکت های نرم افزاری، ناشی از نیازهای مشتریان و فناوریهای جدید رایانه ای ـ اطلاعاتی، شرکت ها را ملزم می کند که به طور پیوسته، محصولات نرم افزاری خود را با کیفیت و سرعت بالا و هزینه کمتر تولید کنند. پژوهش حاضر به دنبال معرفی و تعیین نحوهی اجرای خط تولید نرم افزار، یکی از رویکردهای تولید نرم افزار است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سه مرحله ای استفاده شده است. پرسشنامه مرحله اول، مستخرج از ادبیات پژوهش، پرسشنامه مرحله دوم، مستخرج از داده های مرحله اول و پرسشنامه مرحله سوم، برای سنجش پیش نیازهای سیستم بهکار گرفته شده است.
در تحلیل داده ها، ابتدا از آزمون دوجمله ای استفاده شده وسپس با آزمون فریدمن، اولویت فعالیت های اجرایی تعیین و در دو حوزه مدیریت فنی و مدیریت سازمانی، اولویت بندی و درنهایت با استفاده از ماتریس های روابط درمرحله دوم، ارتباط بین فعالیت های سه حوزه تعیین و در پایان الگوی اجرای خط تولید نرم افزار تهیه شده است.