تبیین مدل فرایند محور سازگاری ساکن و مسکن (مطالعه موردی: مسکن معاصر یزد) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
بیان مسئله: سازگاری میان نیازهای انسان و محیط ساخته شده از فاکتورهای بسیار مهم در ارزیابی محیط زندگی مطلوب است؛ به همین دلیل پژوهش های بسیاری مفهوم سازگاری را مورد توجه قرار داده اند. با وجود مطالعات بسیاری که انجام شده است، هم چنان مدل نظری کاربردی برای مطالعه فرایند سازگاری در رابطه میان ساکن و مسکن وجود ندارد. بسیاری از پژوهش ها سازگاری را به عنوان برآیند و هدف یک رابطه می دانند و بر نتایج سازگاری و عدم سازگاری ساکن و مسکن متمرکز شده اند؛ اما فرایند سازگاری ساکن و مسکن موضوعی است که در پژوهش ها کم تر مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش: پژوهش حاضر با طرح این سؤال که شیوه سازگاری انسان یزدی با مسکن معاصر چگونه است، در پی ارائه یک مدل نظری فرایندمحور برای مطالعه شیوه سازگاری ساکن و مسکن است. روش پژوهش: رویکرد و راهبرد اصلی پژوهش کیفی است و تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد در مسکن میانی، افراد شیوه های فعال تری را برای ایجاد سازگاری میان خود و مسکن انتخاب می کنند، آن ها در مسکن دخل و تصرف می کنند یا رفتار خود در فضا و نحوه استفاده از فضاها را تغییر می دهند؛ اما در مسکن جدید ساکنین دخل و تصرف بسیار محدودی در مسکن انجام می دهند و به دلیل این که همین تقلای محدود نیز از جانب فضا بی پاسخ می ماند نسبت به فضا بی توجه می شوند و در صورتی که محدودیتی وجود نداشته باشد، از مسکن خود نقل مکان می کنند. تحلیل داده های پژوهش نشان می دهد، علاوه بر سه عامل مهم بستر، نیازهای ساکنین و قابلیت های مسکن؛ سن و نسل ساکنین، مشارکت در فرایند ساخت، الگوی مسکن، مدت زمان اقامت در مسکن، خاطرات و روابط با همسایگان بر شیوه سازگاری ساکن و مسکن تأثیر بسیار دارد.A Process Oriented Model of Residential- Housing Congruence (Case Study: Contemporary Housing in Yazd)
Problem statement: Assessing a desirable living environment hinges on the compatibility between human needs and the built environment, making it a crucial factor. Consequently, numerous studies have focused on the concept of compatibility. Despite extensive research, there is still no practical theoretical model for studying the compatibility process in the relationship between residents and their residences. Many studies have focused on the outcomes of compatibility and incompatibility between residents and housing, considering compatibility as both a consequence and a goal within the relationship. However, the compatibility process of residents to their residences is a topic that has received less attention in research.
Research objective: The primary aim of this study is to investigate how Yazdi individuals are compatible with contemporary housing. The ultimate goal is to develop a theoretical, process-oriented model for studying the compatibility of residents with their residences.
Research method: The research primarily employs a qualitative approach, and data analysis is conducted using qualitative content analysis.
Conclusion: The research findings indicate that individuals in middle housing adopt more active approaches in order to establish compatibility between themselves and their residences. They engage with the housing or modify their behavior in the space. However, in new housing, residents are less engaged with their residences, and due to the unresponsiveness of the space, they become indifferent to it. In the absence of restrictions, some even choose to relocate from their residences. Despite three critical factors, including the physical environment, residents’ needs, and housing capabilities, data analysis in the study shows that residents’ age and generation, participation in the construction process, housing patterns, length of stay in housing, memories, and relationships with neighbors all have a significant impact on how compatible residents are with their residences.