در نظریه نهادی سازمان ها هم به دنبال مزیت رقابتی (با تأکید بر رقابت بر سر منابع کمیاب و اهمیت دادن به محیط وظیفه ای) و هم مشروعیت اجتماعی (با تأکید بر دستیابی به مشروعیت از منظر ذی نفعان اجتماعی با نفوذ و اهمیت دادن به محیط نهادی) بوده و برای دستیابی همزمان به این دو هدف به رویه ها و فرایندهای مقتضی نیاز دارند. اما سیر مطالعات انجام شده در این بخش از سال 1977 نشانه عدم پاسخگویی به این نیاز درقالب ارائه مدلی تجربی از فعالیت های لازم برای تحقق این هم زمانی در سازمان ها است. این شکاف نظری به ویژه در بستر کشورهای درحال توسعه نظیر ایران از اهمیت بیشتری برخوردار است. لذا فهم چگونگی برخورداری همزمان سازمان ها از مزیت رقابتی و مشروعیت به عنوان مساله اصلی پژوهش حاضر در نظر گرفته شد. در این پژوهش، گروه صنعتی گلرنگ به عنوان یک مطالعه موردی خاص در نظر گرفته شده و در چارچوب تحقیق کیفی - اکتشافی وضعیت آن مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور داده ها از طریق مصاحبه اکتشافی و نیمه ساختاریافته گردآوری و با استفاده از روش های تحلیل تم و کدگذاری تحلیل شدند. بررسی ها نشان داد مدیریت همزمان اقدامات رقابتی و مشروعیت آفرین از یک الگوی استراتژیک دوسوتوانی در 3 مرحله پی در پی تشکیل می شود: مرحله اول ایجاد نهاد و بستر رقابت جدید، مرحله دوم ایمن سازی محیط از تلاطم های نهادی و مرحله سوم اطمینان از جاری شدن برنامه ها و تضمین نتایج مطلوب. الگوی استراتژیک دوسوتوانی پیشنهاد شده در واقع معرف محدوده ای برای سازمان است که در این محدوده، سازمان می تواند مشروعیت خود را حفظ و در عین حال به تمایز توان رقابتی در قیاس با دیگران نیز دست یابد. بنابراین، سازمان اگر خارج از این محدوده اقدام به انتخاب استراتژی نماید، خود را در خطر از دست رفتن مشروعیت و یا تهدید اقدامات رقابتی برنامه ریزی شده قرار خواهد داد.