آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۴

چکیده

مسئله تعلیم (پداگوژی) هر روزه قرابت بیشتری با تعریف مطالعات فرهنگی می یابد. مدرسان باید تعریف تعلیم را گسترده سازند تا بتوانند از مرز محدود آموختن فنون و روش ها فراتر روند. (ژیرو،1385) می خواهم در این گفتار «تصور جمعی غالب» که در فضای آموزشی دانشگاه های ما از آموزش نظریه ها وجود دارد واکاوی کنم و نشان دهم «آموزش نظریه ها» به ویژه نظریه های فرهنگی چه چیزهایی نیست و چه چیزهایی باید یا می تواند باشد. امروزه محققان «درس پژوهی» نشان داده اند که تدریس و یادگیری هر دانشی به مجموعه وسیعی از عوامل بستگی دارد. آموزش نظریه های فرهنگی را نوعی «تمرین فکری» می دانم. در این تمرین کردن ما انواع تمرین های انسانی و فکری را تجربه می کنیم. این تمرین ها را با توجه به تجربه ای که از آموزش و یادگیری «نظریه های مطالعات فرهنگی» دارم در چهار مقوله متمایز طبقه بندی می کنم: «تمرین نظری»، «تمرین اخلاقی»، «تمرین شناختی»، و نهایتا «تمرین عاطفی». این رویکرد به آموزش نظریه فرهنگی ریشه در این واقعیت دارد که نظریه فرهنگی آن گونه ای که تاکنون تکوین و توسعه یافته است همواره در کنار هدف های شناختی و معرفتی، اهداف سیاسی، اخلاقی و زیبایی شناختی ویژه ای را دنبال کرده است.

تبلیغات