جوامع مختلف دیاسپورا در سطح بین المللی به شیوه های مختلفی همچون فعال و غیرفعال، سازنده و مخرب بر مسایل وطن شان، کشورهای میزیان و جهان تأثیرگذار هستند. تأثیرات جوامع دیاسپوریک بر سیاست خارجی کشورها، دو دسته تأثیرات بر سیاست خارجی کشور میزبان یا سرزمین مادری را در بر می گیرد. هدف مقاله حاضر، امکان سنجی نفوذ جوامع دیاسپورای ایرانی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، با تأکید بر جامعه دیاسپورای ایرانی مقیم ایالات متحده است. برای این منظور از مدل مفهومی شاین و بارث (2003) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که توزیع قدرت به گونه ای نامتوازن به نفع سرزمین مادری و به ضرر جامعه دیاسپورای ایرانی پیش رفته است که این امر باعث گردیده دیاسپورای ایرانی نفوذ بسیار کمی بر سیاست خارجی وطن داشته باشد. چراکه از میان متغیرهای پنج گانه ی مؤثر بر این توازان، تنها «ضعف نسبی اقتصادی ایران» تا حدودی راه را برای اثرگذاری کنش های دیاسپوریک بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران هموراه نموده است. در حالی که چهار متغیر «توانمندی ایدئولوژیک ایران»، «نفوذناپذیری جمهوری اسلامی ایران»، «عدم یکپارچگی دیاسپورای ایرانی در خصوص جهت گیری سیاست خارجی ایران» و «نگاه نگران جمهوری اسلامی ایران به دیاسپورای ایرانی» مانع اثرپذیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از کنش های جوامع دیاسپورای ایرانی بوده است.