از اواسط دوره صفوی با اوج گرفتن مراودات تجاری و فرهنگی ایران با غرب، تحولی اساسی در شیوه نمایش «فضا» در نقاشی ایرانی پدیدار شد. از این زمان «پرسپکتیو» به شیوه هایی گوناگون در نقاشی ایرانی به کار بسته شد که تا دوران معاصر تأثیری عمیق بر فضای نقاشی ایرانی داشت. خاستگاه تاریخی این تکنیک رنسانس اروپایی بود، بنابراین ورود این تکنیک به نقاشی ایرانی می تواند تصویرگر نخستین بارقه های تأثیرات غرب مدرن بر نقاشی ایرانی باشد. مسئله این مقاله «چگونگی پذیرش تکنیک پرسپکتیو خطی در نقاشی متأخر صفوی» است. برخی صاحب نظران به وجود زمینه ای اقتصادی در انقلاب علمی و فرهنگی رنسانس قایل هستند. از این منظر پیدایش این تکنیک در نقاشی نیز وابسته به آغازین مراحلِ رشد شیوه تولید سرمایه داری است. هدف این مقاله تفسیر شکل ویژه کاربست این تکنیک در نقاشی متأخر صفوی در پیوند با زمینه اقتصادی آن دوران است. این تفسیر رویکردی «اقتصادی» دارد و بر اساس روش «همتایی » انجام شده است. این روش مبتی تشخصی گونه ای شباهت ساختاری میان صورت بندیِ اقتصادی و اشکالِ فرهنگی و هنری است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تکنیکِ پرسپکتیو در نقاشی متأخر صفوی به گونه ای ناقص و منطقه ای اجرا شده است و نقاشان ایرانی «خواستی» برای کاربست دقیق و فراگیر آن بر فضای آثارشان نداشتند. در زمینه اقتصادی نیز در همین زمان به دنبالِ تمرکزگرایی قدرت در حکومت صفوی (مخصوصاً از زمان شاه عباس) و انحصاری تر شدن «اقتصاد» شرایط برای به ظهور کارگران آزاد و تجار مستقل به عنوان ملزومات مناسبات تولیدی سرمایه داری فراهم نشد؛ بنابراین فرهنگ «کمی باور» مبتنی بر آن شیوه تولید نیز امکان رشد نیافت. علی رغم آشنایی و نیاز دستگاه حکومت صفوی به کالاهای تکنولوژیکِ غرب، «شیوه تولید» این کالاها در این زمان نتوانست در اقتصاد ایران ریشه بدواند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که کاربست تکنیک پرسپکتیو در نقاشی ایرانی به صورت ساختاری مشابه نحوه ورود و مصرف این کالا های تکنولوژیک است؛ یعنی نگاه پرسپکتیوی در نقاشی ایرانی نتوانست «درونی» و «فراگیر» شود. اگر «پرسپکتیو» در نقاشی رنسانس نمادی از اقتصاد سرمایه داری در مرحله ای خاص از رشد آن است؛ این تکنیک در نقاشی ایرانی تنها «بازنمایی» آن نماد است. بازنمایی نمادی که با زمینه اقتصادی خود پیوندی ندارد. در این زمینه کاربست پرسپکتیو خطی در نقاشی متأخر صفوی را می توان گونه ای «بازنمائی مضاعف» تعبیر کرد.