بیان مسئله : منظر فرهنگی، منظر متأثر از فرهنگ و برآمده از تعامل بین انسان و طبیعت در طول زمان است. در این میان، فرهنگ نقش عامل و طبیعت نقش واسطه را بر عهده داشته و منظر فرهنگی محصول این دو است. منظر فرهنگی اقوام ایران بسیار متنوع و گوناگون است؛ به طوری که در مکان های جغرافیایی به ظاهر مشابه نیز شاهد تفاوت های عمیق و بعضاً متفاوت آنها با یکدیگر هستیم. باید اذعان داشت که عدم توجه به عناصر منظر فرهنگ ساز در دهه های اخیر سبب از بین رفتن برخی از خصوصیات بومی و تخریب منظر فرهنگی عشایر شده است. شناسایی این عوامل کمک شایانی به استمرار حیات این میراث غنی و احیای این مناظر می کند. در این پژوهش در پی یافتن این تفاوت ها و عوامل به وجودآورنده آنها در بین این اقوام و تأثیر آن بر الگوی مسکن و ساختار معماری آنها و به طور خاص، در بین عشایر بختیاری هستیم. سوالی که مطرح می شود این است که آیا گون به گون شدن فرهنگ سبب شکل گیری مناظر فرهنگی متفاوتی می شود؟ و اگر چنین است، متغیرهایی که سبب شکل گیری فرهنگ عشایر می شوند، کدامند و چگونه در معماری آنان نمود پیدا می کند؟ هدف : پژوهش حاضر با تکیه بر مطالعات میدانی، به بررسی مهم ترین ویژگی های منظر فرهنگی عشایر پرداخته و تأثیر این ویژگی ها را بر ساختار معماری آنها در قالب بحث منظر فرهنگی بررسی می کند. بنابراین هدف انجام مطالعات معماری عشایری و بررسی شناخت ویژگی های منظر فرهنگی آنان، تلاش برای شناسایی و ارایه الگوی منظر فرهنگی برآمده از زندگی عشایری است. روش تحقیق : پژوهش مبتنی بر روش کیفی و به لحاظ روش شناسی بر توصیف و تحلیل متکی است. نتیجه گیری : یافته ها مبین آن است که عامل اقلیم، مرتع، کوچ، قرارگاه های عشایری، معیشت، مصالح و تکنولوژی ساخت و منابع در دسترس، جایگاه زن، سنت و زبان، تفریح و سرگرمی، مذهب، دین و باورها، رنگ، امنیت و خویشاوندی در ایجاد الگوی منظر فرهنگی عشایر نقش به سزایی دارند. نتایج نشان می دهد که عوامل جغرافیایی و اقتصادی بر شکل گیری فرم چادر و نحوه قرارگیری آنها، استفاده از مصالح بوم آورد و ساخت بناهای مکمل اثرگذار است. عامل باور بر رنگ های مورد استفاده، استقرار مطبخ در چادر و جایگاه زنان مؤثر است. عامل مهم نیاز با تشکیل قرارگاه اجتماعی و قرارگیری چادرها به نحوی که دید هر چادر دیگری را تکمیل کند و فضاهای مرتبط با تفریح و سرگرمی مانند «کٌله» بر معماری عشایر تأثیر می گذارد.