معماری می تواند جدا از وجهه کارکردی خود واجد معنا بوده و معنای آن را به روشنی بیان کند . معماری و سایرهنرها همچون نقاشی می توانند واسطه و رسانه هایی برای عرضه معنا باشند، معنا می تواند بین عرصه ها و رسانه های مختلف مشترک باشد . بسیاری از معماران معاصر پیوسته در تلاش برای انتقال معنای متداعی از یک اثر هنری به رسانه معماری بوده و در این راستا به بازگویی ایده ها و مفاهیم در محیط های نمادین می پردازند . بدون تردید ، معنای اثر هنری می تواند با اجزا یا نمادهای بیانی دیگر وارد روابط استعاری شده، به این ترتیب معانی متداعی از یک اثر هنری به سایر آثار هنری انتقال یابد. در این راستا از جمله مسایلی که جای آن در حوزه معماری خالی است، بحث انتقال معنا از سایر رسانه های هنری به رسانه معماری است . این مقاله با طرح فرضیه های زیر تلاش می کند چگونگی انتقال معنا از رسانه نقاشی به رسانة معماری را تبیین کند : الف . انتقال معنااز سایر رسانه های هنری به رسانة معماری، می تواند معماران را درراستای خلق معنا یاری رساند. ب . بهره گیری از راهبردهایی مانند استعاره ، نقش اساسی در انتقال معنا از سایر رسانه های هنری همچون نقاشی به معماری دارد . جهت تبیین فرضیه ها در این مقاله نحوه بازگویی جان هیداک از نقاشی مادام دو سون ویل اثر جان اگوست دومینیک اینگرس و مجموعه استودیو اثرژرژبراک در معماری خانه دیوار2 بررسی می شود . روش تحقیق این مقاله براساس روش توصیفی _ تحلیلی و استدلال منطقی پایه ریزی شده و مبتنی بر بررسی و تحلیل اطلاعات کتابخانه ای است . در نهایت این پژوهش نشان می دهد انتقال معنا از یک واسطه هنری به واسطه دیگر می تواند موجب توسعة ایده ها از سایر هنرها همچون نقاشی به معماری و بالعکس شده و در ارتقاء هر دو رسانه هنری تاثیر گذار باشد .