امروز مرز میان تجارت و بازار فروش کالا با فرهنگ و هنر از بین رفته و هر گروه برای دستیابی به اهداف خود به دیگری وابسته شده است . هنر جایگاه ویژه ای در اقتصاد جهانی دارد و ظهور پایگاه های قدرتمند و مؤثر و نقش آفرین به عنوان میانجی موجب تعامل آشکارتر هنر و تجارت شده است. میانجی ها می توانند معرف هرآن چیزی شناخته شوند که میان اثر هنری و پذیرش آن مداخله می کنند. این مقاله ضمن بررسی نقش تعاملی هنر و تجارت به عملکرد میانجی ها در ارزشگذاری، معرفی و فروش آثار هنری با بهره گیری از مربع نشانه شناسی گرماس می پردازد. با توجه به یافته های موجود که حاکی از رشد روز افزون بازارهای هنری در نتیجة مشارکت میانجی های مربوطه است، پرداختن به این مبحث و بیان چالش های موجود ضروری به نظر می رسد. در این مقاله با گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی در پاسخ به این پرسش که ""چه عواملی در تعامل هنر با دنیای اقتصاد و تجارت بیشترین تأثیر را دارند؟"" به این نتیجه می رسد که مداخله و مشارکت عوامل میانجی و کنشگران مختلف ، در تعاملی معین با دو مقولة مورد بحث قرار گرفته و گسترة دامنة فعالیت و ترکیب آنها به عنوان شبکه ای از معنا و ارزش های اجتماعی می تواند موجب رشد هنر و اقتصاد و درک بیشتر فرهنگ شود. شناخت بیشتر در این زمینه ، می تواند بر غنای دستاوردهای هنری، فرهنگی و نیز اقتصادی بیافزاید.