نوشتار پیش رو تلاشی است در تفسیر و بازخوانی برخی از آثار میرزا آقاخان کرمانی به مثابه یکی از چهره های برجسته نسل نخست روشنفکری ایران. پرسش آن است که او چگونه به سنت می نگرد و با چه رویکردی با ابعاد گوناگون سنت متکثّر در ایران روبه رو می شود؟ در پاسخ به این پرسش با خوانش برخی آثار او شیوه مواجهه او با سنت مورد بازبینی و تحلیل قرار خواهد گرفت. با مراجعه به گوشه هایی از نوشته های آقاخان کرمانی نشان داده خواهد شد که علی رغم این تصور که او روشنفکری ضدسنت قلمداد می شود، به سنت یا دست کم وجوهی از آن دلبسته است. او با برخوردی گزینشی با سنت مواجه می شود و البته در جهتی معکوسِ سنت مداران، در پی آن است که بخش هایی از میراث گذشته که با حرکت ایران به سوی تجدّد در تناقض است را به پرسش بگیرد. بررسی نقاط قوت و ضعف دیدگاه های آقاخان کرمانی پیرامون سنت از این منظر واجد اهمیت است که او روشنفکری است نوگرا که در تلاش برای گشودن راه تجدّد در ایران، بحران درافتادن با میراث قدیم را در اندیشه، در مسیر زندگی و در مرگ خویش منعکس کرده است. این مقاله به صورت توصیفی ـ تحلیلی و مبتنی بر جمع آوری اسنادی و داده های ثانوی است.