این پژوهش تلاشی است در جهت تبیین قدرت های اجتماعی در یک متن گفتمان مدار ادبی به نام گلستان. در این تبیین عوامل قدرت و ایدئولوژی در اجتماع قرن هفتم نقش مهمی ایفا می کنند. دغدغه ی این تحقیق کشف راهبردها و ابزارهای گفتمان مداری است که منجر به ایجاد سلطه و نابرابری در جامعه و تبلور این نابرابری در زبان می شود.
برای این منظور از نظریه های مایکل هلیدی جهت تحلیل متن (فرانقش اندیشگانی با تمرکز بر فرآیندها و نام گذاری ها) و نورمن فرکلاف جهت تبیین ابعاد اجتماعی در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین و چگونگی پیوند آن با متن استفاده شد.
در نهایت یک گفتمان مقتدر مرکزی تحت عنوان «گفتمان حکومتی» تعریف شد. با تبیین نقش و جایگاه مشارکان این گفتمان به این نکته دست یافتیم که گفتمان حکومتی برای مشروعیت بخشی به حضور خود و تثبیت آن در جامعه از ایدئولوژی ای یاری می گیرد که او را دست نشانده و تأییدشده از طرف خداوند معرفی می کند.