مقاله حاضر با نفی بعضی رویکردهای روان شناسی، علوم سیاسی و حقوق به دنبال بررسی این مفهوم با استناد به تئوری های جامعه شناسی در سطح جنبش های اجتماعی می باشد. از آن جا که پایه های شکل گیری برخی از اشکال تروریسم جدید در جهان بیش از آن که اهداف سیاسی- نظامی باشد ریشه در عوامل اجتماعی- هویتی دارد؛ از این رو تروریسم جدید یک جنبش اجتماعی جدیدِ معکوس در دنیای مدرن سیاست می باشد که «استراتژی زندگی» را که مهمترین مفهوم لیبرال دموکراسی است به چالش کشانده است. گسترش فزایده تروریسم همزمان با مسلط شدن نظام های دموکراسی و جامعه مدنی نشانگر شکل گیری مقاومتی جدید از سوی نیروهای اجتماعی مدافع حقوق اقلیت ها است. مجادلات جامعه شناسان درباره مفهوم تروریسم در قالب 2 دیدگاه طرح می شود:1) دموکراسی می تواند امنیت را به جامعه جهانی بازگرداند. 2) دموکراسی خود عامل تنش زا و تولید کننده تروریسم تلقی می شود. این مقاله با تحلیل های نظری و شواهد آماری اثبات می کند که جنبش های تروریستی مقاومتی علیه گونه های خاصی از نظام های دموکراتیک می باشند.