مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
رمان
حوزه های تخصصی:
هویت، مفهومی جامعه شناختی و پرسش محوری انسان مدرن درباره خود و دیگران است و هویت جنسیتی به طور خاص حاصل بازاندیشی زنان برای گذار از برداشت های محدودیت ساز سنتی و کوششی برای ورود به عرصه های عمومی است. کوشندگان حقوق زنان در اشکال گوناگونی با هدف اثبات تفاوت، ایجاد برابری و کسب برتری با این مسئله مواجه شده اند. این روند در ایران فراز و فرودهایی داشته و یکی از زمینه ها ی تبلور آن رمان است که از طریق تتبع در نقش شخصیت های داستانی قابل ارزیابی است. هدف این پژوهش که با روش کیفی مبتنی بر توصیف و تحلیل به انجام رسیده، تحلیل محتوای رمان های پرفروش بعد از انقلاب در چارچوب برداشت های سنتی و مدرن و مفاهیم مرتبط است. یافته ها نشان می دهد که تفاوت معنا داری بین جنسیت نویسندگان و شخصیت های داستانی در طرح مسائل زنان وجود ندارد اما اتخاذ موضعی جدید در آثار زنان نمود بیشتری دارد. تفاوت آنجاست که نویسندگان مرد در چارچوب رویکردهای مدرن حقوق زنان می-اندیشند ولی زنان کوشیده اند خوانشی بومی از حقوق خود متناسب با بستر تاریخی طرح کنند اما این شیوه تفسیر از سنت، به تولید محتوای مدرنی منجر نشده است.
تأثیر فلسفۀ خیامی بر تکوین شخصیت زوربای یونانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
99 - 116
حوزه های تخصصی:
خیام نیشابوری یکی از پرآوازه ترین شاعران حوزۀ زبان فارسی است که به شهرتی عالمگیر دست یافت و رباعیاتش به زبان های مختلف ترجمه شد. شمارگان بالای انتشار این اثر، باعث شد که شاعران و نویسندگان بسیاری در اقصی نقاط جهان، از فلسفۀ لذت گرایانه و اخلاقیات خاص او تأثیرپذیر شوند. یکی از این نویسندگان که تحت تأثیر فلسفۀ خیامی قرار گرفته، نیکوس کازانتزاکیس یونانی است. کازانتزاکیس در پروردن شخصیت رمان خود؛ یعنی زوربای یونانی ، به اندازه ای از فلسفه و اخلاقیات خیام تأثیر پذیرفته که گویی قهرمان رمان او، همان خیام نیشابوری است که در شمایل پیری جهاندیده و لذت گرا ظهور یافته است. پس از تطبیق اخلاقیات و تفکرات خیام و زوربای یونانی بر مبنای نقد تطبیقی آمریکایی، این نتیجه حاصل شد که مهم ترین اشتراکات فلسفی و شخصیتی آن دو از این قرار است: مرگ اندیشی، غنیمت شمردن دَم، سفارش به تساهل و خوش باشی، ستایش رقص و شراب و معشوق، ستیز با زهدفروشان ریاکار، حیرت و شکاکیّت، چند و چون در کار خالق هستی، مادّه گرایی، نفرت از نوع بشر و... .
تحلیل و بررسی و مقایسۀ تطبیقی مؤلفههای ادبیات پلیسی و کارآگاهی در آثار آگاتا کریستی و اسماعیل فصیح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
۲۳۹-۱۸۳
حوزه های تخصصی:
اسماعیل فصیح از نویسندگان صاحب نام و پرکار در زمینه ادبیات داستانی به ویژه ادبیات پلیسی و کارآگاهی است که شماری از آثار وی مانند شهباز و جغدان، شراب خام، درد سیاوش، دل کور و... بیشتر جنبه پلیسی و کارآگاهی دارند. با وجود شهرت این نویسنده، همان طور که نتایج این پژوهش نشان می دهد، او تا حد زیادی تحت تأثیر آگاتا کریستی و رمان های جنایی او بوده است؛ به طوری که با مقایسه تطبیقی آثار پلیسی این دو نویسنده می توان به بسیاری از مؤلفه های مشترک در زمینه ادبیات پلیسی در آثار ایشان دست یافت. اسماعیل فصیح نه تنها در انتخاب زبان راوی و نوع شخصیت پردازی بلکه حتی در انتخاب پی رنگ برخی داستان ها نیز تحت تأثیر آگاتاکریستی بوده است. این ادعا را می توان از طریق مقایسه متن آثار هر دو نویسنده اثبات کرد. نویسندگان کوشیده اند در این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و با شیوه اسناد کتابخانه ای میزان تأثیرپذیری فصیح را از آگاتا کریستی تبیین و اثبات کنند. کاری که تاکنون از سوی پژوهشگران و ناقدان ادبیات داستانی صورت نگرفته است و در نوع خود تازگی دارد.
تحلیل» انسان« در رمان »فقط با یک گره« براساس دیدگاه روانشناسی یونگ
حوزه های تخصصی:
رمان فقط با یک گره، نوشته محمد میالنی، روایتگر مهاجرت دو نوجوان افغانستانی از افغانستان به ایران است. در این رمان به مشکالت و
مصیبتهای مهاجران غیرقانونی پرداخته شده و درد و رنج کسانی که به اجبار به مهاجرت میپردازند را به خوبی نمایش داده است. در طی
زمان، رمان اتفاقاتی را بیان میکند که موجب عبور این دو نوجوان از مرحله نوجوانی به بزرگسالی و یا گاه کهنسالی میشود، اتفاقاتی که
تحملش برای هر ظرفیتی به خصوص قشر کم سن و سال بسیار سخت و طاقتفرسا میباشد. این شرایط موجب شده که نگارنده در پی
رویکرد تحلیلی این رمان براساس نظریات یونگ برود. پرسش اصلی در این پژوهش این است که مفهوم انسان و انسانیت در این رمان چگونه
نمایش داده شده است؟ برای رسیدن به این پاسخ، نگارنده با رویکرد تحلیلی به مطالعه این اثر بر مبنای دیدگاه روانشناسانه یونگ پرداخته
است. این نوشتار با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای انجام گرفته است. پاسخ نهایی که نگارنده به آن دست پیدا
کرد، نمایش درد و رنج انسان در این رمان است. دغدغه نویسنده در این کتاب، به تصویر کشیدن رنج انسانهایی است که به امید یافتن
اندکی آزادی و لقمهای نان، تن به مهاجرت داده و غم غربت و تنهایی را به جان میخرند.
واکاوی و تحلیل درون مایه های فرهنگی و اجتماعی در نمایشنامه مشروطه غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
558 - 576
حوزه های تخصصی:
غلامحسین ساعدی در عرصه رمان، داستان، نمایشنامه و فیلمنامه نویسی به خلق آثار ارزنده ای پرداخته است. وی در بیشتر آثارش به ویژه نمایشنامه هایش، اندیشه های پوچ گرایانه و ب هویتی شخصیت های نمایشی را به تصویر کشیده و در پی آن بود تا مشکلات و آسیب های اجتماعی و فردی مردم روزگار خویش را در آثارش مطرح نماید. درون مایه های آثار وی در چهار حوزه قابل بررسی است: درون مایه های فردیت گرایی و وهمناکی و ویژگی روانی شخصیت ها، درون مایه های اجتماعی و رئالیستی، درون مایه های سیاسی و درون مایه های مرامی و اعتقادی، مبارزه در برابر استعمار و استبدادستیزی، آزادی خواهی و مبارزه با جهل و نادانی و خرافه پرستی و فقر فرهنگی و آسیب های فردی، روحی- روانی و مشکلات و اجتماعی و فساد و بی بندوباری جنسی از مهم ترین موضوعات به کار رفته در آثار غلامحسین ساعدی است. پیشگامی آذربایجان از نظر سیاسی در دوره مشروطه و قیام آزادی خواهانه دو پیشکسوت ستارخان و باقرخان و نیز شیخ محمد خیابانی و مخالفت ایشان با حکومت مرکزی و نفوذ روس های تزاری در آذربایجان و نیز تشکیل فرقه دموکرات و حکومت خودمختار آذربایجان توسط سیدجواد پیشه وری هر یک به نوعی بر اوضاع نابسامان مردم این دوره تأثیرگذار بوده اند که ساعدی در بخش مضامین سیاسی آثار خود از این موضوعات بهره برده است. این پژوهش به شیوه تحلیلی کیفی و روش استدلال استقرایی (از جزء به کل) با ارائه شواهد و نمونه ها صورت گرفته است..اهداف پژوهش:شناخت درون مایه های فرهنگی و اجتماعی در آثار، افکار و اندیشه های غلامحسین ساعدی.آشنایی با شخصیت های رمان ها، فیلم نامه ها و داستان های غلامحسین ساعدی.سؤالات پژوهش: درون مایه های فرهنگی و اجتماعی در آثار، افکار و اندیشه های غلامحسین ساعدی چیست؟ارزش آثار غلامحسین ساعدی در حوزه نمایشنامه نویسی چگونه است؟
بررسی تطبیقی شگردهای نام گذاریِ آثار ادبی در ایران و جهان (طبقه بندی نام های ادبی از منظر ساخت های نحوی و ویژگی های زبان شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
347 - 378
حوزه های تخصصی:
تمام مولفان و مصنفان ادبی، از دیرباز به دنبال یافتن نام هایی جذاب و ماندگار برای آثار خود بوده اند و بحث در باره نام آثار ادبی به اندازه بررسی ساختار و محتوای آنها، در مباحث نقد ادبی، در خور اهمیت بوده است. مقاله حاضر به دنبال یافتن شگردهای نام گذاری آثار برجسته و بزرگ ادبی و طبقه بندی آنهاست. رویکرد اصلی مقاله، بر شالوده زمینه ای بینارشته ای، میان ادبیات و زبان شناسی استوار گشته است.. مدّعای این مقاله آن است که نویسندگان ایران و جهان، از روش های کاملاً معین و محدودی در ساخت زبان، برای نام گذاریِ آثار خود، چه در زبان فارسی و چه در زبان های دیگر، بهره برده اند و بسیاری از این روش ها مشابه هستند. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از رویکرد تحلیل نامِ آثار ادبی، بر بنیاد «ساخت» و «دستور زبان فارسی» در نوشته شده است. نویسنده این مقاله در طبقه بندیِ نام ها، از روش های طبقه بندیِ نحوی و دستوری بهره گرفته است. ابتدا اسامی خاص و سپس جمله بندی های کامل و پس از آنها مفردات و ترکیبات در نامِ آثار، مورد توجه قرار گرفته است و از همه مهم تر اینکه مقاله حاضر در هر مقوله، آثار ادبی جهان و ایران را در در ساخت های نحوی مشابه، در کنار یکدیگر طبقه بندی کرده است. مقاله می کوشد به این نتیجه برسد، بر خلاف آنکه گمان می رود، نام نهادن بر اثر ادبی، دشوارترین بخشِ آفرینش اثر است؛ نام گذاریِ آثار، از الگوهای ساده و تکرار شونده ای تبعیت می کند که آشنایی با آنها می تواند برای هر نویسنده معاصر، کار نام گذاری اثر ادبی را تسهیل کند.
ارزیابی و نقد جامعه شناسانه بازنمایی هویت زنانه در رمان های محمد حجازی (هما، زیبا، پریچهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
41-2
حوزه های تخصصی:
ضمن آنکه کیفیت زندگی زنان و مقام و منزلت آنان می تواند یکی از نشانه ها و ضوابط برجسته ویژگی هایِ فرهنگی و تمدنی آن جامعه باشد، در بیشتر جوامع و به خصوص جوامع مردسالار، شاهد نوعی برزخی، بلاتکلیفی و «جاماندگیِ» زنان بین برخوداری از فرصت های عینی و مواجهه با محدودیت های انگاره ای و ایماژی هستیم. از آن جایی که ژانر رمان یکی از مهم ترین خاستگاه هایی است که به صورت غیر مستقیم نمود و نمادهای این وضعیت را بازتاب می دهد، مطالعه حاضر با منظری جامعه شناختی و با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی، نحوه بازنمایی زنان و پیش فرض های غالب اما ضمنی را در رمان های منتخب دوره پهلوی اول (سه گانه محمد حجازی) واکاوی می کند. تحلیل داده ها به شیوه تماتیک، واحد تحلیل «جمله» و تطبیق و بهره گیری از پیشینه تحقیق، شیوه اعتباریابی پژوهش حاضر بوده است. نتایج این مطالعه نشان داد که زنان داستان های حجازی حولِ دالِ برتر و سه گانه دین سنت مدرنیته، در دسته بندی هایِ دوگانه و سه گانه، بازنمایی می شوند و برخلاف انگاره ذهنیِ ِ رایجِ «زنِ تحت ستم»، از کلی گویی و انتسابِ فقط یک صفت، نقش، کارویژه و روایت واحد برای همه زنان، صرف نظر شده است. براین اساس ما در متون شاهد نوعی پای بندی به الگوهایِ گفتمانیِ هم این و هم آن گرا، فازی گونه و میانه رو مابین دین و تجدد، اُبژگی و سوژگی هستیم که گاهی نیز به «تخاصم گفتمانی» منجر شده است.
نقد و بررسی محتوای رمان های چهارگانه البشیر بن سلامه (عایشه، عادل، علی، ناصر) بر اساس رویکرد تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
153 - 179
حوزه های تخصصی:
نگاه ساختاری به آثار ادبی به سبب بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی پیوند آنها، زمینه های دریافت شایسته تر از ماهیت ادبیات را فراهم می آورد، و با ارایه شگردهای خلق آثار برتر ادبی می تواند به گسترش الگو های پردازش اثر ادبی کمک کند. بدین ترتیب، برای بررسی ساختاری و محتوای متن رمان چهارگانه االبشیر بن سلامه، ناچار باید ابتدا طرح کلی آن را استخراج کرد، و سپس به تحلیل آن پرداخت. در تجزیه رمان به طرح اولیه، عناصر و متون رمان ها، به میزان شرکت در زنجیره حوادث و نقششان در ساختن نقاط اوج در درجه اهمیت قرار می گیرند. قدرت یک رمان واقع گرا چون رمان های مذکور، در تعداد پی رفت های کامل و چگونگی چینش و رابطه علی و معلولی برقرار شده در میان آنهاست. تعداد پی رفت های اصلی معمولا به تعداد نقاط اوج داستانی وابسته اند. هر شخصیت در طول رمان با پی رفت های متعدد ایفای نقش می کند، ولی همه آنها در ایجاد ساختمان اصلی داستان نقش محوری ندارند. بدین ترتیب پژوهش حاضر که با روش توصیفی – تحلیلی و با هدف تبیین و نقد محتوای رمانه های چهارگانه البشیر بن سلامه، انجام یافته است. از جمله دستاوردهای این پژوهش آن است که «البشیر بن سلامه» با به کارگیری فن توصیف و شیوه ها و ابزارهای گوناگون آن، علاوه بر توفیق در انتقال محتوا و عواطف و حالات درونی شخصیت های رمان به خواننده، وی را به خوبی در جریان حوادث رمان قرار داده و تصویر بسیار ملموسی از فضای رمان ارائه کرده است.
نقد کهن الگویی روابط اجتماعی در رمان های سیال ذهن ایرانی (مطالعه موردی: این سگ می خواهد رکسانا را بخورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در تلاش است که با تحلیل رمان «این سگ می خواهد رکسانا را بخورد» به عنوان نمونه ای از رمان های سیال ذهن ایرانی دهه نود، به تبیین این مسأله بپردازد که چگونه کهن الگوها می توانند روابط اجتماعی را از پیش تعیین کنند؟ و چگونه می توان با شناخت کهن الگوها در راستای ارتباط فرد با خود، روابط اجتماعی را بهبود بخشد؟ بر این اساس، با کاربست نظریات یونگ و بهره گیری از روش نقد کهن الگویی، کهن الگوهای آنیما و آنیموس، نقاب، سایه، خود، رنگ، نماها و اعداد در راوی رمان تحلیل شده است. داستان با سقوط آنیمای روای (کاوه) اتفاق می افتد و در ادامه آنیمای خود را نه در رکسانا (همسرش) بلکه در سایه رکسانا (راحله) جستجو می کند، در خلال داستان با اعترافات خود، نقاب از صورت افتاده می شود، با سایه اش(مهران بنگی) مواجه می شود. سقوط رکسانا منجر به آشکار شدن سایه کاوه می شود. در واقع، کشف آنیموس رکسانا در سایه کاوه (مهران بنگی) و آنیمای کاوه در راحله (سایه رکسانا) منجر به خودآگاهی کاوه می شود. جسدی که از رکسانا برجای می ماند توسط سگ (سایه راحله) مورد حمله قرار می گیرد. کشف سایه راحله توسط کاوه، او را در توقف زمان (تنهایی به مثابه سقوط) رها می کند. . راوی به عنوان بازنمایی از تجربه جامعه، با شناخت ناخودآگاه جمعی خود ( منطقه ناشناخته شخصیت )، ارتباط با خود که سنگ بنای ارتباط اجتماعی است را از طریق خودگشودگی و گسترش منطقه گشوده شخصیت بهبود می بخشد و می تواند تعاملات اجتماعی مطلوب تری را با دیگری تجربه کند.
کاربست جایگاه زن در رمان «حبیبی داعشی» براساس رئالیسم اجتماعی لوکاچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
33 - 52
حوزه های تخصصی:
هدف: این مقاله، در تلاش است تا رمان «حبیبی داعشی» از هاجر عبدالصمد را مورد تحلیل و بررسی قرار داده ، قلمرو واقعیت و زندگی اجتماعی را بکاود. هاجر عبدالصمد نویسنده مصری است که تا قبل از «حبیبی داعشی» رمان دیگری نداشت و ابتدا با انتشار نسخه الکترونیکی این رمان پا به عرصه ادبیات نهاده است؛ رمانی واقع گرا، با بیانی ساده و بدون کلمات پرطمطراق. نویسنده تلاش نموده است تا از پدیده جدیدی به نام داعش در قالب رمان پرده بردارد و به نقد زشتی ها و فروکاهی های جامعه در خصوص قشر زنان و البته در رویارویی با داعش، زبان بگشاید و آنها را در قاب رئالیسم عرضه کند. شخصیتی که از هر یک از آنها به نمایش گذاشته شده این است که هرکدام علاوه بر ویژگی های فردی خاص، نماینده طبقه خود نیز هستند و آنان همواره در حال تغییرند و ایستا نیستند. این مقاله می خواهد آسیب پذیری آنها را در جدال با داعش و با بهره گیری از دیدگاه های رئالیستی به تصویر بکشد.
روش ها: با روش توصیفی_تحلیلی به بررسی مؤلفه های مهم شخصیت زنان در این رمان پرداخته شده و هدف این است تا زمینه ای برای شناخت هرچه بیشتر نویسنده و بررسی سنجش شخصیت ها و ارزیابی رمان و آثار رئالیستی با موضوع داعش که نوظهور است، فراهم شود؛ بنابراین، این مهم را اساس قرار داده و به بررسی شخصیت زنان در این رمان بر اساس مؤلفه های رئالیستی لوکاچ پرداخته ایم.
یافته ها: در این پژوهش نشان داده شده که زنان از هر طبقه و قشری که باشند در معرض تهاجم و خشونت هستند و جهل و ناآگاهی زندگی انسان را به ورطه نابودی می کشاند. این پژوهش بررسی شیوه پرداخت شخصیت ها در رمان حبیبی داعشی بر مبنای رئالیسم لوکاچ و تعاریف ارائه شده از شخصیت رئال در دیدگاه او را در کانون توجه قرار داده است. یافته ها نشان داد که این داستان کاملا منطبق با رئالیسم است و شخصیت ها در آن هرکدام وجوهی از واقع گرایی را از خود به نمایش گذارده اند.
تحلیل عواطف در داستان های محمود دولت آبادی (رمان جای خالی سلوچ و داستان های کوتاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
197 - 216
حوزه های تخصصی:
آدمی با ابراز عواطف به جهان خود روح می بخشد. «ابراز عاطفه» یکی از شیوه های ارتقاء کیفیّت زندگی و برقراری ارتباط های مؤثر انسانی است. در ادبیات داستانی معاصر، آثار محمود دولت آبادی به لحاظ واقع گرایانه بودن، متونی مناسب برای بررسی عواطف انسان ها و تعامل های عاطفی آنان است. نویسنده در مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی به «بررسی کمی و کیفی عواطف شخصیّت ها» در داستان های دولت آبادی (رمان جای خالی سلوچ و نه داستان کوتاه) پرداخته است. مهم ترین هدف؛ یافتن پاسخ این پرسش هاست: «چه عواطفی» «چرا»، «چگونه» و با «چه پیامدهایی» در اشخاص داستان های منظور بروز می یابند؟ نتایج نشان می دهد: در داستان های برگزیده، عواطف منفی خاصه «خشم و ترس» غالباً به علل: مشکلات اقتصادی، قهر طبیعت، فقر فرهنگی، جامعه ارباب-رعیتی، و... به شیوه های مختلف مانند: آشوب و نزاع های جمعی، خشونت های کلامی و غیرکلامی (آزارهای جسمی و روحی) بروز یافته، بر عواطف مثبت چیره می گردند. عواطف مثبت همچون: «شادی و عشق» نسبتا اندک و اغلب در رفتارهای غیر کلامی اشخاص داستان و گاه در برخی سنت های محلّی و ملّی- غالباً به صورت «غیرمستقیم»- نمایان می شوند. آثارعواطف که گاه خود، عامل پیدایی یا دگرگونی عواطف دیگرند، در حیطه های زیستی-فرهنگی-اجتماعی اشخاص داستان به اشکال مختلف ظهور می یابند
بررسی سبک زندگی اجتماعی رمان اینترنتی دلواپس توام مبتنی بر سبک زندگی ایرانی- اسلامی
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵
41 - 56
حوزه های تخصصی:
رمان های اینترنتی می توانند در تعریف و ترویج سبک زندگی در اجتماعِ عصر حاضر، جایگاه مهمّی داشته باشند؛ از این رو بررسی وضعیت رمان دلواپس توام، یکی از پرمخاطب ترین رمان های اینترنتی از اهداف این پژوهش است. برای رسیدن به این هدف به طرح و بررسی این پرسش پرداخته ایم که وضعیت شاخص های احصاشده سبک زندگی ایرانی اسلامی در رمان دلواپس توام چگونه است؟» از این رو، جهت پاسخ به سؤال تحقیق با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای به احصای شاخص های قابل تعریف و تحلیل سبک زندگی اسلامی ایرانی پرداختیم که در مجموع به پنج شاخص کلّی و هشت شاخص قابل اندازه گیری رسیدیم. سپس با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی، به کدبندی و مقوله بندی رمان های اینترنتی پرداختیم. استنتاج به دست آمده نشان داد که در این رمان، در مقوله های علم آموزی، عدم تبلیغ تجمل، تلاش برای کسب روزی حلال و مقولات حوزه خانواده و ارتباط همراه با تکریم اعضای یک جامعه، همسویی وجود داشته، اما به مقوله خداباوری و توجه به معنویّات اشاره ای نشده است. همچنین در مسئله ارتباط میان نامحرم با معیار های سبک زندگی ایرانی اسلامی، همسو نبوده است.
واکاوی تطبیقی بن مایه های اجتماعی در رمان های «شریک جرم» جعفر مدرس صادقی و «در نبردی مشکوک» جان اشتاین بک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی، به بررسی روابط، شباهت ها و تفاوت های ادبی کشورهای گوناگون با یکدیگر می پردازد. این امر، موجبات آشنایی و تبادل فرهنگی و ادبی کشورها با یکدیگر را فراهم می سازد؛ البته امروزه نحله های جدید ادبیات تطبیقی مانند مطالعات فرهنگی ایجاد شده که این امکان را میسر ساخته تا در متن و بطن ادبیات یک ملّت نیز مطالعات تطبیقی گوناگونی انجام گیرد. امروزه خوانش رمان در جوامع گوناگون تنها جنبه سرگرمی ندارد؛ بلکه ابزار ارزشمندی است که نویسنده از آن در نشر مسائل، افکار و انتقادات اجتماعی و سیاسی بهره می گیرد. در پژوهش پیش رو، به شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی تطبیقی مضامین اجتماعی مشترک در دو اثر «شریک جرم» از جعفر مدرس صادقی و «در نبردی مشکوک» از جان اشتاین بک پرداخته شده است. بررسی تطبیقی این دو اثر نشان می دهد، هر دو نویسنده دارای اهداف و آمالی هستند که ریشه اجتماعی و سیاسی دارند و همین اهداف اجتماعی، بن مایه اصلی دو اثر را تشکیل می دهد. اگرچه این دو رمان در مضامین اجتماعی مانند جنبش های اجتماعی، اعتصاب، سرکوب، تبعیض و مسائل سیاسی با یکدیگر شباهت دارند، امّا شیوه پرداخت آن ها در این موضوعات در برخی موارد تفاوت هایی دارد برای مثال جان اشتاین بک به شکل صریح تری مسائل را بیان می کند، اما مدرس صادقی مسائل را در لفافه منعکس می کند. قریب به انفاق شخصیت های هر دو رمان را افرادی تشکیل می دهد که در زندگی خود کنشگران جدی سیاسی و اجتماعی به شمار می آیند؛ به همین دلیل، تمام حوادث دو رمان در پیوند با یک چالش اجتماعی شکل می گیرد و قصه حول محور آن ماجرا پیش می رود.
تحلیل «عنوان گذاریِ» داستان های فارسی ( 1332- 1357 ه.ش) با رویکرد جامعه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۱۱
135 - 162
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی گاه بازتابنده مسائل اجتماعی جامعه عصر نویسنده هستند که بر پایه جامعه شناسی ادبیات قابل دریافت هستند. جامعه شناسی ادبیات، اثر ادبی را پدیده ای اجتماعی می داند. زیرا بازتاب واقعیت های اجتماعی یا بیان نمادین آن ها را در خود دارد. موضوع این پژوهش مروری بر «عنوان گذاریِ» داستان های فارسی از (1332 تا 1357 ه.ش) با رویکرد جامعه شناسانه است. در این پژوهش دو دوره تاریخی مورد بررسی قرارگرفته است. نویسندگان دوره اول در سال های(1332 تا 1342ه.ش)، متأثر از شرایط خاص سال های پس از کودتا، بدبینی، ناامیدی، غم و سکونی عمیق را به فضای داستانی این سال ها واردکرده اند. نویسندگان در این دوران از کاربرد نمادین عناصر طبیعت 12.5%، مفاهیم انتراعی 16% و طنز 10% از عناوین داستان ها برای نشان دادن شرایط سیاسی و اجتماعی بهره برده اند. در دوره دوم، داستان های کوتاه و بلندی در سال های (1342 تا 1357 ه.ش) نوشته شده اندکه بیشتر عنوان های آن ها از نظر جامعه شناختی متناسب با محتوا و مضمون داستان به ورود مدرنیته و پیامدهای آن می پردازد. نویسندگان در دوره دوم کوشیده اند تا ناسازگاری مدرنیته با جامعه سنتی بی-زیرساخت مدرن و بحران هویتی که دستاورد آن بوده را در قالب داستان ارائه دهند. ترسیم رنج های اجتماعی و جهل و چالش های فرهنگی و دعوت به اصلاح آن ها، روحیه مبارزه طلبی را در خوانندگان ایجادمی کند. پیوند میان عنوان های داستانی که با کاربرد واژگان اقلیمی8.3%، واژگان در پیوند با دنیای مدرن 7% و واژگان بیگانه 1.6% انتخاب شده اند با نگرش انتقادی به مدرنیته آشکار است. در نتیجه از مجموع 1200 عنوان داستان بررسی شده، 56% عناوین داستانی به نوعی به شرایط اجتماعی و سیاسی خلق اثر اشاره دارند.
تحلیل عناصر صحنه و پیرنگ در رمان "موت صغیر" اثر محمدحسن علوان
حوزه های تخصصی:
محمدحسن علوان، یکی از نویسندگان برجسته ادبیات عربی و عربستان سعودی است که تاکنون رمان های متعددی از وی به زیور طبع آراسته شده که تعدادی از آن ها برنده جوایز معتبر ادبی شده اند. در میان آثار او، رمان «موت صغیر» که سرگذشتی توأم با تخیّل از زندگی عارف مشهور، محی الدین ابن عربی است، در سال 2017 م برنده جایزه معتبر بوکر عربی شده است. جستار حاضر کوشیده است با استفاده از روش توصیفی- حلیلی و با بهره گیری از ابزار کتابخانه ای به بررسی و تحلیل عناصر صحنه و پیرنگ در این رمان مشهور بپردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که علوان به خوبی با فضای داستان نویسی آشنا بوده و با استفاده از تکنیک خاص این فن، توانسته است مخاطب را با داستان همراه سازد. علی رغم حجم بالای رمان، نویسنده توانسته با استفاده از دو نوع پیرنگ: پیرنگ اصلی که زندگی نامه آمیخته با تخیّل ابن عربی است و پیرنگ فرعی که حوادثی پیرامون حفظ و نگهداری کتاب خطیِ "فتوحات مکیه" ابن عربی است، مخاطب را به خواندن ادامه داستان ترغیب سازد. از دیگر نقاط بارز توجه در هنر داستان نویسیِ علوان، دقت فراوان وی در توصیف فضا و صحنه و مکانی است که متن در آن جاری گشته یا حادثه ای در آن روی داده است.
بررسی شاخص های دو گانه پست مدرنیسم در رمان «هست یا نیست» اثر سارا سالار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
113 - 139
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیسم در شمار سومین دوره از ادوار سه گانه تاریخ تفکّر انسانی قرار می گیرد. در این دوره که از پایان قرن نوزدهم تا به امروز را شامل می گردد، خلق واقعیت جانشین کشف واقعیت می شود. بسیاری از داستان نویسان معاصر امروز ایران نیز، تحت تأثیر آثار نویسندگان پسامدرن غرب به نوشتن این سبک از داستان پرداخته اند. از جمله این نویسندگان سارا سالار است که در رمان«هست یا نیست» با مؤلّفه هایی چون انکار حقیقت، شک اندیشی و عدم قطعیت، تناقض، اصالت دادن به ذهن خواننده و زمان پریشی، هنر خود را به عنوان نویسنده ای پست مدرن معرفی نموده است. این پژوهش ضمن برشمردن مؤلّفه های پست مدرن در رمان هست یا نیست، درصدد ارائه پاسخی مستدل به این سوال است که سارا سالاردر این رمان بیشتر از کدام عناصر پست مدرن استفاده کرده است؟ و در میان داستان نویسان پست مدرن چه جایگاهی دارد؟ در این پژوهش نویسندگان با استفاده از روش توصیفی -تحلیلی، به طور خاص به تعریف ویژگی های داستان های پسامدرن و مقوله های آن پرداخته و یافته های پژوهش نشان دهنده این موضوع است که عامل تغییر زاویه دید و عدم قطعیت مهمترین شاخصه های پسامدرن در این رمان است.
هویت و زیست زنانه در رمان «رازی در کوچه ها»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
315 - 335
حوزه های تخصصی:
تحولات اجتماعی ایران در صد سال اخیر و ارتباط زنان ایرانی با دنیای مدرن، همراه با شتاب جهانی شدن و نوگرایی، موجب برخی تغییرات از جمله بازنگری در هویت زنانه شده است. نمود بازاندیشی زنان ایرانی در هویت فردی و اجتماعی را در جامعه و به تبع آن در رمان های چند دهه اخیر می توان دید. فریبا وفی از داستان نویسان موفق ایرانی است که به مسائل زنان و خانواده توجهی ویژه دارد. یکی از دغدغه های وفی در آثارش از جمله در رمان رازی در کوچه ها، هویت زن ایرانی است که در قالب موضوعاتی چون بحران هویت، سرگردانی بین هویت مدرن و سنتی، و بازیابی و بازنگری در هویت زنانه نمود پیدا می کند. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی-تحلیلی به بررسی مؤلفه های هویت و زیست زنانه در رمان رازی در کوچه ها می پردازد و مواردی مانند خواب ها و رؤیاها، احساسات و عواطف، نیازها و آرزوها و واکنش زنان به موقعیت ها را با نظر به روان شناسی اجتماعی و نظریه های شخصیت، تحلیل و ریشه یابی می کند. نویسنده در این رمان، به انتقاد از کلیشه ها و ایدئولوژی جنسیتی مسلط بر جامعه می پردازد و بر لزوم بازنگری در هویت زنان و نقش و موقعیت آنان در خانواده و اجتماع، به صورتی آگاهانه و با پرهیز از افراط و تفریط تأکید دارد.