مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
شعر معاصر
حوزه های تخصصی:
با در نظر داشتن ظرفیت معناگستری رمز، دنیل چندلر با اعتقاد به لزوم برخورداری یک پژوهشگر ادبی از دانش کیفی و تشخیصی، نظریه آگاهی را مبنی بر نمایش نحوه و میزان تأثیرگذاری عناصر گوناگون اجتماعی و فرهنگی در یک اثر منظوم یا منثور با تکیه بر نقش زبانی و ادبی عناصر کلام پایه ریزی کرده است؛ یعنی صاحب سخن هر قدر از این عناصر بهره جویی آگاهانه تری کرده باشد، به طبع مفهوم مطلوب خود را پخته تر و ارزنده تر ساخته است؛ مفهومی که از نظر چندلر بیش از هر موضع دیگری در ساختار رمز ادبی و تبدیل شدن آن به رمزگان یعنی ساختار تفصیل شده بر اساس عوامل تأثیرگذار نامبرده حاضر می گردد. پژوهش حاضر درصدد است تا با روش مطالعه کتابخانه ای و با رویکردی توصیفی - تحلیلی و در کار بستن رمزواره یعنی کشف مفاد نظریه آگاهی در شعر سعدی یوسف - شاعری عراقی که همواره وطن خویش را از پنجره کوچک غربت نگریسته و وصف نموده است- و نمود نقش هر یک در آفرینش رمزگان اشاره کرده و مدعای خویش را به یاری عناصر درون زا یعنی ادبی، زبانی، ساختاری و گاه نگارشی به اثبات برساند؛ از مهمترین دستاوردهای رمزواره در این نوشتار تبیین روشن بهره برداری هوشمندانه سراینده از موارد مذکور در راستای تعمیق معانی فرهنگی و اجتماعی پنهان شده در پس هر رمزگان است؛ زیرا شاعر هیچگاه به برشماری عیان مزایا یا معایب اکتفا نکرده و همواره سیاق سخن خود را به گونه ای ترتیب داده است که ابتدا کل کلام، معنای مدّ نظر او را تصدیق کرده و سپس جزء جزء سخن با تأکید آن به واسطه ابزار های گوناگون زبانی و ادبی از جمله الفاظ، تعابیر، افعال، قیود، روایتگری و دیگر وسائط، مقصود اصلی را به گوش مخاطب برساند.
بررسی و تحلیل شیوه های اقتباس شاعران معاصر از ضرب المثل های اشعار حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴
123 - 152
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها آینه فرهنگ عامه هستند که سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابند و می توان با بررسی آن ها به شیوه تفکر و روح عامه یک سرزمین دست یافت. مضامین تعلیمی ضرب المثل ها بر عوام و خواص جامعه تأثیری بسزا دارد و شاید همین یکی از عوامل مهم ماندگاری آن طی قرون متمادی باشد. غزلیات حافظ سرشار از تمثیلات است. ایجاز زبان اشعار او سبب شده است مقبول طبع مردم صاحب نظر شود و هفت سده، در اذهان و زبان این مرزوبوم باقی بماند. در شعر معاصر چه از نوع نیمایی باشد یا غزل معاصر، الگوبرداری از زبان و اندیشه حافظ دیده می شود. در این پژوهش با مطالعه آثار هجده شاعر معاصر، انواع تأثیرپذیری و اقتباس از ضرب المثل های غزلیات حافظ در اشعار آنان، کشف و استخراج شده است؛ نیز وام گیری صریح و غیرصریح از 110 ضرب المثل غزلیات حافظ در اشعار آنان دیده می شود. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مضامین اندرزگونه، توصیه های شاعرانه، تشویق، نهی و تحذیر ضرب المثل های دیوان حافظ در شعر معاصر بازآفرینی شده است. شاعر معاصر چه در محور فرم و صورت و چه از جنبه مضمون و محتوا، گاه به صورت نقل قولی شاعرانه برای بیان تأثرات و گاه به منظور نقد شرایط روزگار، از آموزه های نهفته در محتوای ضرب المثل های اشعار خواجه وام می گیرد و می کوشد با افزودن و یا اندک تغییراتی در واژگان، تمثیلات اشعار او را بازآفرینی کند.
تحلیل عناصر زبانی، موسیقایی، بلاغی و محتوایی «غزل3» مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۱
233 - 259
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران، «غزل 3» از دفتر «آخر شاهنامه» مهدی اخوان ثالث را یکی از بهترین تغزلات معاصر دانسته اند اما چندان به دلایل برتری و جایگاه این غزل در شعر معاصر اشاره نکرده اند. در این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیلی _ توصیفی، اثبات کردیم که این غزل در چهار حوزه زبانی، موسیقایی، بلاغی و محتوایی، مرزهای شعر را درنوردیده و به ساحت جدیدی از وحدت هنری دست یافته است. از نظر زبانی، پیوند با عناصر زبانی گذشته در سطح واژگان و نحو، سبب هنجارگریزی زمانی یا آرکائیسم شده و فضاسازی چندسویه زبانی را پدید آورده که امری تقلیدناپذیر است. همچنین وزن عروضی جدید غزل 3 اخوان، با مضمون عاشقانه و تراژیک آن هماهنگ بوده و در کنار صنعت واج آرایی و تکرار، این شعر را از موسیقی درونی و بیرونی سرشار کرده است. از نظر بلاغی، کوشش اخوان در بهره مندی از شکل ابتکاری آرایه های بیانی و بدیعی و اجتناب از کلیشه های رایج و مبتذل، تصاویر بلاغی را در جهت محتوای غنایی غزل به پیش برده است. به لحاظ درون مایه، بازنمود نوستالژی حضور معشوق در بهترین لحظه های زندگی شاعر، توصیف عظمت وجود او در کوچه های عاشقی و تحمل اندوه هجران او، فضای شعر را از صمیمیت و لطافت یک عشق واقعی و تجربه شده آکنده ساخته و زاویه دیدی متفاوت از معشوق و عشق پاک ارائه می کند. این مجموعه عوامل، غزل 3 را به الگوی موفقی برای عاشقانه های نو نیمایی و شعر غنایی معاصر تبدیل کرده اند.
قلمروزدایی و قلمروگرایی در شعر معاصر: منظری دلوزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
259 - 282
حوزه های تخصصی:
قلمروگرایی و قلمروزدایی، دوگانه کلیدی در اندیشه دلوز و گتاری است که از درون فلسفه درون ماندگار وی بیرون آمده اند. قلمروزدایی، گریز از قلمرو با اصول و روابط ثابت و متعین است، فراشدی که هرگونه قراردادهای ایدئولوژیک و ازپیش تعیین شده را نفی می کند. درمقابل، قلمروگرایی، خصلتی استعلایی و همواره میل به «بودن» دارد. این پژوهش با تکیه بر نظریه قلمروزدایی در پی پاسخ به این پرسش است که شعر معاصر به مثابه قلمروزدایی از شعر قدمایی آیا در شیوه نگرش به همه موضع گیری های فکری همچنان قلمروزدایانه است؟ بررسی شعر معاصر نشان می دهد قلمرو زدایی از شعر کهن، در شاخه نیمایی و در مقیاس وزن عروضی نسبی و مثبت بوده، اما در کلیتش و با توجه به زایایی و توانمندی در پدید آوردن فراشدهای صیرورت پذیر چون شعرسپید، موج نو و حجم، مطلق و مثبت ارزیابی می شود. با وجود این، در برخی سنت های فکری که در فرایند تاریخی صورت متقابلی به خود گرفته اند، رویکردی قلمروگرایانه دارد. به واسطه تفکر استعلایی و طبق قراردادهای ایدئولوژیک و صیرورت ناپذیر، نیما یوشیج روستا را به شهر و شعر را به فلسفه، و اخوان و نادرپور، ایرانی را به عرب برتری می دهند. این تقابل ها به روش استعلایی میل به حفظ قلمرو در سویه متعینی دارند؛ چراکه خطوط گریز و فراشدهای قلمروزدایانه برای بازپیکره بندیِ مفهومی در شعر این شاعران بسته مانده است.
بررسی مؤلفه های هیچ انگاری در ارتباط با ادب غنایی در شعر معاصر مورد مطالعه: اشعار نصرت رحمانی، فریدون مشیری و نادر نادرپور
حوزه های تخصصی:
در نهاد ادبی شعر معاصر با گسست از ادبیات کلاسیک و تغییرات فرهنگی اجتماعی در سبک فکری، مضامین تازه با گرایش به مکتب های غربی، مورد توجه قرار گرفت. هیچ انگاری (نیهیلیسم) و رمانتیسم یکی از گرایش های فکری بود که با تحولات اجتماعی سیاسی جامعه، گسترش یافت و به ویژه در دهه سی شمسی بعد از کودتا، از موتیف های اصلی شعر شد. شعر غنایی در ادبیات ادامه داشت اما شاعران رمانتیک با تکیه بر اصل آزادی بیان رمانتیسم، بی پروا و به دور از اخلاق، صرفاً به زندگی دنیایی اهمیت دادند و در قالب رمانتیسم سیاه، در بن بست های زندگی شخصی و اجتماعی به هیچ انگاری روی آوردند و از شعر غنایی رایج دور شدند. در این مقاله، مؤلفه های هیچ انگاری که همسو با رمانتیسم سیاه است و از شعر غنایی کلاسیک متفاوت شده است، در شعر سه شاعر معاصر: نادرپور، رحمانی و مشیری مورد بررسی قرار گرفته است، روش مطالعه و بررسی منابع، کتابخانه ای است. نگارش مقاله توصیفی تحلیلی با انتخاب نمونه های شعری است. نتایج بررسی نشان می دهد: شاعران در برهه ای از تاریخ زندگی خود به ویژه دهه سی که جامعه درگیر تنش های حاصل از کودتای 28 مرداد است به اندیشه های هیچ انگاری روی آوردند. گرایش به یأس و مرگ اندیشی در زندگی، لذت جویی و اروتیک، میخانه رفتن و مستی، علاقه به افیون، مهمترین مؤلفه های رمانتیکی هیچ انگاری است که در اشعارشان دیده می شود و در تقابل با شعر غنایی کلاسیک با هدف بیزاری از هستی، خوشباشی گذرا و سرخوردگی اجتماعی سروده شده است. در مقایسه شاعران نیز شعر نصرت رحمانی در این موتیف، سرآمد است.
خوانش نشانه شناختی شعر «ارغوان» هوشنگ ابتهاج با استفاده از رویکرد ریفاتر(مقاله علمی وزارت علوم)
نشانه شناسی رویکردی میان رشته ای است که به بررسی نظام های نشانه ای اثر می پردازد. در میان رو یکردهای نشانه شناختی، نظریه مایکل ریفاتر درباره نشانه شناسی شعر درخور توجه است. بنابر این رویکرد، خواننده عامل بسیار مهمی در فرآیند خوانش متن است. ریفاتر معتقد است که معنا همیشه در متن شعر جای دارد و خواننده فقط باید آن را استخراج کند. به نظر او، دال های شعر را باید برحسب خود شعر فهمید نه با ارجاع نشانه های آن به مصداق های خارجی. فهمِ شعر مستلزم تلاش خواننده برای یافتن شبکه ای درهم تنیده از نشانه ها است و از این حیث رویکرد او می تواند در زمره نقدهای خواننده محور قرار گیرد. در این پژوهش، شعر «ارغوان» ابتهاج با رویکرد ریفاتر تحلیل شده است. ایده محوری شعر «انزوای شاعر در فضای نامناسب اجتماعی» است که به شکل های گوناگون و به طور غیرمستقیم و از طریق گزاره های پرکاربرد و کلیشه ای و با استفاده از فرآیندهای «تعیّن چندعاملی»، «تبدّل» و «بسط» ایده محوری شعر را تکرار، و جرح و تعدیل کرده، یا گسترش داده است. علاوه براین، فرآیند های معناساز «انباشت» و «منظومه های توصیفی» نیز شعر را برای القای یک مضمون واحد هدایت می کنند. دو منظومه توصیفی «آزادی» و «شرایط نامناسب اجتماعی» در این شعر، تقابل و صف آرایی انبوهی از واژه ها را به ذهن خواننده متبادر می کنند.
قابلیت مضمون و فرم در غزل های حسین منزوی در تطبیق با مضامین مشابه در نگاره های خمسه نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
455 - 469
در شعر معاصر یأس و امید از مضامین پرکاربردی است که شاعران در پی رخدادهای سیاسی و اجتماعی در اشعار خود به کار برده اند. حسین منزوی از شاعران معاصری است که با اندیشه سیاسی و اجتماعی و تحول در سرودن غزل نو که یکی از ارکان ابداع غزل نو به حساب می آید پا به عرصه ظهور نهاد. در سروده های وی اشعاری وجود دارد که بیانگر افکار سیاسی و اجتماعی او می باشد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که مضمون اشعار سیاسی و اجتماعی وی بیشتر یأس و حسرت و خفقان و گلایه از روزگار و مرگ است. در بسیاری از اشعار منزوی واژه یأس و امید ملاحظه می شود و در برخی از سروده های وی امیدواری به زندگی بسیار رنگین است و می توان گفت وی امیدوارترین شاعر معاصر است. درحالی که این گونه نیست و بسیاری از امیدهای اشعار او حکایت از ناامیدی دارد که از شکست سیاسی، اجتماعی، عشقی و عمومی نشأت می گیرد. رفتار انسان ها در محیط کار تابع عوامل بسیار گسترده ای است که ریشه در ویژگی های انسان و نوع تعامل در محیط دارد. به خصوص صاحب نظران در مکتب جبرگرایان روی این موضوع تأکید داشته و تأثیرگذاربودن و تعیین کننده بودن عوامل طبیعی اعتقاد داشته و این رویکرد رابطه محیط و رفتار را رابطه علّی می دانند. خمسه نظامی نیز یکی از آثار فاخر ادب فارسی است که مصور شده و دارای نگاره هایی است. بررسی نگاره های موجود در این اثر نیز حاکی از امتداد امیدها و رنج ها در این آثار هنر است. اهداف پژوهش: بررسی تأثیر شکست سیاسی، اجتماعی، عشقی و عمومی بر اشعار حسین منزوی. بررسی تطبیقی مضمون در اشعار حسین منزوی و نگاره های خمسه نظامی. سؤالات پژوهش: تأثیر شکست سیاسی، اجتماعی، عشقی و عمومی بر اشعار حسین منزوی چگونه می باشد؟ مضامین اشعار حسین منزوی و نگاره های خمسه نظامی چه شباهتی با یکدیگر دارند؟
بررسی و تحلیل دو مجموعه جدید اشعار نیما یوشیج («نوای کاروان» و «صدسالِ دگر») بر اساس تئوری های او درباره شعر و شاعری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۷
333 - 362
«صدسال دگر» و «نوای کاروان» دو مجموعه منتشر شده تازه ای است که به همت فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی از میراث نیما یوشیج چاپ شده است. تئوری های نیما یوشیج درباره شعر و شاعری در مجموعه های چاپ شده پیشین او آمده است و سیر تحولات شعری او را می توان ترسیم کرد؛ با این وجود بسیاری از اشعار دیگر نیما یوشیج در این دو دفتر اخیر وجود دارند که در تحلیل روند تحولات شعری او بسیار حائز اهمیت اند. در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن مهم ترین نظریات نیما از جمله توجه به سمبلیسم، دکلماسیون و روند طبیعی کلام، الگوی وصفی و روایی، عینیت و ذهنیت، هارمونی و استحاله به بررسی این دو مجموعه پرداخته ایم. نتایج نشان می دهد که نیما برای رسیدن به سمبلیسم علاوه بر ادبیات غرب به ادبیات کلاسیک خصوصاً «تمثیل» و «نمادهای عرفانی» علاقه زیادی نشان می دهد. علاوه بر ساختار نمایشی، نیما از ظرفیت «روایت» و «داستان» برای بیان مطالب خود استفاده می کند و تلاش می کند تا با طبیعت درآمیزد و برخلاف شعر کلاسیک، توصیفی عینی و بیرونی از آن ارائه بدهد. نیما شعر کلاسیک را دارای وحدتی اندام وار نمی بیند و تمام عناصر شعر را در راستای ایجاد یک ترکیب هماهنگ که آن را «هارمونی» و «فرم» می نامد، قرار می دهد.
گزارش انتقادی جریان شناسی های شعر معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۶
181 - 212
پس از انقلاب ادبی نیما، جریان ها و شاخه های متعددی از شعر نیمایی منشعب شد که گاهی رنگ نحله ها و مکاتب ادبی غربی نیز به خود گرفت. به تبع گسترش جریان ها و نحله های ادبی، مطالعات و نقدهای گوناگونی درباره آن ها صورت پذیرفت. باتوجه به تعدد منابع موجود در حوزه جریان شناسی شعر معاصر، نقد و بررسی آن ها و مقایسه دایره مطالعات نویسندگان هر کدام، به درک غثّ و سمین آثار چاپ شده، کمک خواهد کرد. در این مقاله که به شیوه توصیفی، تحلیلی و به شکل مقایسه آثار، تدوین شده است، سعی کرده ایم کتاب های حوزه جریان شناسی شعر را به نقد بگذاریم و هر یک از کتاب ها را در مقایسه با یکدیگر و نیز در بررسی تحلیلی هر جریان، بسنجیم. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تکاپوها در تبیین تحولات شعر معاصر، اگرچه بسیار سودمند بوده است، در بعضی از آن ها اشکالات اساسی دیده می شود. بسیاری از مطالعات جریان شناسی، در حد گزاره ای توضیحی از یک جریان شعری تقلیل پیدا کرده است و در بهترین حالت برخی از منتقدین به نقد شعر و تفسیر جریان های شعری پرداخته اند. فقدان معیار و ملاک مشخص در دسته بندی شاعران در جریان ها و حتی نام گذاری جریان ها و عدم دسته بندی زمانی شفاف برای سبک شعری معاصر، موجب آشفتگی در بعضی از تقسیم بندی ها شده است.
نماد، گستره و کارکردهای آن در سروده های اجتماعی- اعتراضی اسماعیل شاهرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
123 - 146
اسماعیل شاهرودی از شاعران توانمند و جامعه مدار شعر نو فارسی است که شعرش در بسیاری اوقات رنگ سمبولیسم اجتماعی به خود می گیرد. شاعری انسان گرا که آثارش سرشار از شور و هیجان جامعه و سیاست و مبارزه و عاطفه انسانی است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با هدف بررسی و تحلیل شعر اسماعیل شاهرودی ازنظر حضور کیفیت نمادها و نقش بلاغی و هنری آنها در تعلیق معنا، چندلایگی معنایی و تبیین مسائل و موضوعات اجتماعی و انتقادی به انجام رسیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد کاربرد تصاویر نمادین در شعر و اندیشه اسماعیل شاهرودی، راهی برای بیان و طرح موضوعات و مضامینی است که نمی توانسته است آنها را به صورت مستقیم و آشکارا بیان کند؛ نیز مسیری برای ورود به طرح مسائل و بیان دردهایی است که جامعه و فضای استبدادی، اجازه نزدیک شدن به آنها را نمی داده است. شاهرودی رویکرد نمادگرایانه را دریچه ای برای نگریستن عمیق و انسانی به مسائل اجتماعی و سیاسی، طرح و تبیین آنها و شورشگری، اعتراض و فریاد علیه ناملایمات و نابسامانی ها می داند. او از همه انواع نماد ازجمله نمادهای ادبی، طبیعی، تاریخی و... بهره برده و آنها را به زیبایی و آگاهانه در خدمت طرح مسائل اجتماعی و سیاسی قرار داده است. همچنین شاهرودی با وجود استفاده از نمادهای مرسوم و متداول در بسیاری اوقات برای بیان اندیشه های انتقادی و اعتراضی خود، به نوآوری در خلق نماد نیز دست یازیده است.
واکاوی مضامین اجتماعی در شعر محمود درویش و قهّار عاصی، مورد پژوهی مجموعه های شعری «لا تعتذرعما فعلت- کزهر اللوز او ابعد» و «تنها ولی همیشه- از آتش از ابریشم»)(مقاله علمی وزارت علوم)
شعر اجتماعی، بیشتر به بیان مشکلات، نیازمندی ها و مسائل روزمره زندگی در جامعه می پردازد. این گونه شعری حاصل ارتباط مستقیم شاعر با جامعه است. شاعر سعی می کند تا از این رهگذر رخدادها و واقعیت های عینی جامعه خویش را بازتاب دهد. شعر معاصر عربی و فارسی با تحولات عمده ای که در ساختار و مضامین آن رخ داده است، در کنار دیگر مباحث بیشتر به دردها و رنج های مردم می پردازد. محمود درویش و قهّار عاصی همچون دیگر شاعران معاصر از محیط و اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان خویش تأثیر پذیرفته اند. استبداد حاکم در این دو کشور این شاعران را وامی دارد تا آنان رسالت اجتماعی خود را به خوبی ایفا کنند. گرچه شعر اجتماعی زیرمجموعه شعر پایداری است؛ اما ازآنجاکه این موضوع بخش زیادی از اشعار ایشان را به خود اختصاص داده است، در پژوهشی مستقل موردبررسی، تحلیل و واکاوی قرار گرفت تا نگاه و دیدگاه این دو شاعر آشکار شود. یافته ها نشان می دهد که مهمترین مضامین اجتماعی در اشعار این دو شاعر مشتمل است بر: همدردی با مردم، درد و اندوهِ آوارگان جنگ، غربت، امید به آینده و نوید صلح؛ همچنین رویدادهای سیاسی در زادگاه آنان و تفاوت محیطی تفاوت در نوع نگاه آنان را به دنبال داشته است.
واکاوی بلاغی تصویر حزن در اشعار محمد القیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۰
100 - 120
تصویر که یکی از ارکان چهارگانه شعر در نقد ادبی به شمار می رود، یک ساختار زبانی است که شاعر با بهره گیری از آن به معانی انتزاعی، افکار و حالات پیچیده درونی خود تجسم می بخشد. این مفهوم چه در نقد قدیم که صور خیال را عنصر اساسی در شکل گیری تصویر می داند وچه در نقد جدید که همه ابزارهای بیانی و هنجارشکنی های زبانی را در بر می گیرد، نقش برجسته ای در بیان تجربه شعری شاعر دارد. محمد القیسی، سراسر عمر خویش را در تبعید سپری نموده وهمواره با رنج تبعید، اندوه فلسطین را به تصویر کشیده است. طی کاوش به عمل آمده تجربه تلخ زندگی شاعر، حزن را به عنصری ثابت وجدایی ناپذیر در اشعار وی تبدیل کرد به گونه ای که آهنگ پایدار حزن در اشعار وی، سبب نامگذاری او به الشاعر الحزین(شاعر اندوهگین) گردیده است. نظر به اینکه موضوع فلسطین به عنوان یک مسئله اجتماعی محوری در آثار ادبای عرب بازتاب یافته است، تحلیل تصویر در نحوه بازنمایی مسئله فلسطین، نقش اساسی دارد. از سوی دیگر حزن یکی از گرایش های مهم در شعر معاصر عربی است. لذا واکاوی حزن در اشعار محمد القیسی موضوعی است که به روش توصیفی-تحلیلی، وبا رویکرد نشانه شناسی وتحلیل آماری در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد با این هدف که چگونگی بازنمایی رنج واندوه فلسطین به عنوان پاره تن جهان اسلام، در شعر قیسی، شاعر مقاومت فلسطین را کشف و رمزگشایی نماید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که قیسی در تجسم بخشیدن به تجربه حزن انگیز خود، از تکنیک استعاره و تشبیه بهره می گیرد ودو تصویر متفاوت از حزن را پیش روی مخاطب قرار می دهد؛ حزن مثبت، که حزن حقیقی ومقدس شاعر است وحزن منفی، که مجازی، ناپایدار است. این تعارض در بازنمایی حزن، بیانگر این است که شاعر در تجربه شعری خود دچار نوعی کشمکش درونی است که ناشی از تعارض میان آرمان و واقعیت شاعر است.
کاربردهای اسطوره ای رنگ در شعر اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۱
235 - 258
رنگ به عنوان یکی از عناصر محسوس شعری در شعر مهدی اخوان ثالث با جنبه های نمادین و اسطوره ای پیوند می خورد. این شاعر نوپرداز باستان گرا بر شعر کهن و مفاهیم اسطوره ای تسلط دارد، و از این مفاهیم بارها در توصیف اوضاع اجتماعی دوره خود استفاده می کند، درواقع کاربرد انواع رنگ ها بازتاب نمادین نحوه نگرش و تفکر او است. کاربرد فراوان انواع رنگ ها در اشعار نیمایی اخوان که عرصه بروز و ظهور اسطوره نیز هست . نوع نگرش و باورها و ذهنیات او را درباره اوضاع و احوال روزگارش نشان می دهد. همچنین شعر عرصه بروز و نمود بخش های نهان و تاریک نهاد اوست و در واقع ناخودآگاه او را نمایان می سازد؛ آن بخش هایی که در جامعه هم عصر او به سادگی امکان بروز و ظهور ندارند، در قالب رنگ ها به تصویر کشیده می شوند، رنگ هایی که از گذشته های دور تاکنون نماد مفهوم و مضمونی خاص هستند. اخوان ثالث از رنگ های متعددی برای بیان دقیق تر مضمون های مدنظرش استفاده کرده است: سپید و سیاه و سبز و سرخ و زرد و آبی پربسامدترین رنگ هایی هستند که در شعر او نماد موضوعات گوناگون طبیعی، انتزاعی یا اجتماعی قرار گرفته اند. همچنین او از رنگ هایی چون لاژوردی، شنگرف، نیلی، زنگار، زبرجد، سیمگون و خضرا که در شعر کهن و سبک خراسانی کاربرد داشته اند بهره گرفته است.
بازتاب اندیشه های عرفانی در غزل های محمد قهرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
323 - 342
حوزه های تخصصی:
محمد قهرمان، شاعر و پژوهشگر معاصر است که ضمن سرودن انواع شعر به زبانِ فارسی و گویش محلّی تربت حیدریه، به تصحیح وانتشار دیوان چند تن از شاعران سبک هندی، همچون صائب تبریزی، همّت گماشت. او از زمره شاعران تاثیرگذار پنج دهه اخیر خراسان است. وی بیشتر اشعارش را در قالب غزل سنتی سروده است. قهرمان از متابعان سبک هندی است و به لحاظ ساختارو محتوا از این سبک مشهور بهره برده، این شاعر معاصر در غزل هایش توجه ویژه ای به مفاهیم و اصطلاحات عرفانی داشته است. در پژوهش حاضر که به شیوه اسنادی انجام شده، نگاه شاعر در غزل های عرفانی بر اساس متون سنتی عرفانی است. توجه به مقامات و اصطلاحات عرفانی، ذکر تحمیدیه و نیایش های زیبای عارفانه، سرایش هشت ساقی نامه در قالب غزل و استخدام ملزومات میخانه و شراب در خدمت عرفان کتاب شعر حاصل عمر او را خواندنی کرده است. نویسندگان این مقاله پژوهشی، ضمن تحلیل محتوای غزل های عرفانی محمد قهرمان به بررسی روابط محتوایی شعر او با متون عرفانی پرداخته اند.
پژوهشی در نقش موسیقایی «تکرار» و دیگر کارکردهای آن در شعر فروغ فرخزاد*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر هنری است زبانی، و موسیقی لازمه طبیعت شعر است؛ زیرا این موسیقی است که معنی، تخیّل و عاطفه نهفته در شعر را به مخاطب منتقل می کند و باعث ایجاد همگونی در شعر می شود . موسیقی شعر یعنی نظام خاصی که در محور افقی و عمودی شعر وجود دارد. موسیقی شعر فارسی در ادوار مختلف بر چهار گونه بوده که عبارتند از: موسیقی بیرونی، موسیقی کناری، موسیقی درونی و موسیقی معنوی. در شعر معاصر بر خلاف شعر کلاسیک، به موسیقی بیرونی و کناری کمتر توجّه شده و در عوض شاعران در راه غنی سازی موسیقی شعرشان، بیشتر به موسیقی درونی روی خوش نشان داده اند. از جمله آرایه هایی که در موسیقی درونی شعر معاصر کارکرد فراوانی دارد، «تکرار» است؛ یادآوری می گردد تمامی آنچه را که آرایه های لفظی خوانده می شود، در حقیقت گونه هایی از تکرارهای هنری یا واج آرایی است زیرا وجه مشترک همه آنها چیزی جز تکرار واک ها نیست. تکرار در شعر فروغ از پرکاربردترین آرایه هاست؛ بنابراین در این پژوهش آن گروه از آرایه هایی که عناصر سازنده آنها بر تکرار واک ها استوار است، در شعر فروغ مورد بررسی قرار گرفت و نقش این «تکرار» در موسیقی شعر او بررسی گردید. غیر از کارکرد موسیقایی «تکرار» در شعر فروغ، می توان به کارکردهای دیگری همچون: وحدت شاعر و مخاطب، جان بخشی به واژگان، برجسته سازی مضمون، ایجاد مفاهیم تازه، القای حسّ درونی شاعر و توضیح و تفسیر مضمون، ایجاد وحدت لحن و اندیشه، تداوم بخشیدن به فعل یا حالتی، ایجاد مدخل های متعدد در شعر و حفظ شکل ذهنی آن اشاره کرد.
بررسی شعرِ موج ناب فارسی؛ از سرآغاز تا سرانجام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«موج ناب» گرایشی است در شعر فارسیِ معاصر که از زایش های جریان شعر «موج نو» به شمار می آید. «موج ناب» در میانه دهه پنجاه خورشیدی با حمایت و کوشش منوچهر آتشی و معرفی آن از طریق مجلّه تماشا پاگرفت. پایه گذاران حلقه نخست موج ناب، پنج شاعر جوان به نام های سیدعلی صالحی، هرمز علی پور، آریا آریاپور، یارمحمّد اسدپور و سیروس رادمنش بودند. خاستگاه اصلی این موج، نخست، شهر نفتی مسجد سلیمان در جنوب غربی ایران بود، سپس با استقبال نشریّاتی هم چون تماشا و بنیاد ، این نحوه سرودن علاقه مندان بسیاری در سراسر ایران یافت. دو رخداد عظیم و دگرگون کننده انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی از یک سو و از دست رفتن پایگاه های رسانه ای آن از سوی دیگر، موجب کم فروغ شدن و رفته رفته به خاموشی گراییدن این موج گردید و شاعران آن در میانه دهه شصت هر کدام سرمشق های تازه ای را در سرودن پی گرفتند.تعهّد گریزی و فردگرایی، کم توجهی به عنصر اندیشه و محتوا، اقلیم گرایی، گریز از وزن و گرایش به زبان نثر، آشنایی زدایی، هنجارگریزی در نحو زبان، تأکید بر تقطیع ویژه، تصویرگرایی و کشف روابط جدید و تجریدی میان اشیا، بهره گیری از زبانی عاطفی و گاه مبهم، توجه به فرم و شکل بیان، ایجاز و بسامد بالای واژگان اقلیمی و عناصر طبیعت بومی در شعر از مهم ترین ویژگی های این موج شعر است.
«زبان محوری» و نقش آن در نوآوری های شعر سپید و شعر حجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد از ظهور نیما و پیدایش شعر نو فارسی و تثبیت این نوع ادبی جدید، جریان های مختلفی در شعر نو فارسی شروع شد. یکی از این جریان ها، «شعر زبان محور» است. این جریان شعری با تأکید بر اهمیّت زبان در شعر، بازی های زبانی و رفتارهای زبانی، توانایی های زبان را کانون توجّه خود قرار می دهد. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی با بهره گیری از نظریه های ادبی به ویژه نظریات وینگنشتاین به بیان نقش و اهمیّت زبان در شعر معاصر می پردازد. هدف پژوهش پیش رو، معرّفی این جریان شعری و بررسی مؤلّفه های آن، بر پایه نظریات نقد ادبی جدید است. بر اساس نتایج به دست آمده، شعر زبان محور از قابلیت های زبان برای ایجاد نوآوری بهره می برد و با قدرت زایش مستمر خود، فضاها و فرم های جدیدی را می آفریند. در این نوع شعر با یک بازی زبانی روبه رو هستیم که در آن هدف، انتقال معنای مشخّص نیست، بلکه فراهم کردن امکان ارتباط های معنایی متکثّر با خواننده است.
تحلیل محتوایی و ساختاری نقیضه های ناصر فیض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۸
165 - 202
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به تحلیل محتوایی و ساختاری نقیضه های شاعر طنزپرداز معاصر، ناصر فیض، در چهار مجموعه شعر طنزآمیز او («املت دسته دار»، «نزدیک ته خیار»، «فیض بوک» و «فیضاً له») پرداخته است. نگارندگان بر آن بوده اند تا تعریفی دقیق از نقیضه ارائه دهند و بر اساس آن کوشیده اند نقیضه های ناصر فیض را واکاوی نمایند. در زمینه محتوایی نقیضه های فیض ضمن خنداندن مخاطبان و بهره گیری از عناصر طنزآمیز، انتقادهایی را در حیطه مسائل اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی، فرهنگی و سیاسی مطرح ساخته است. در زمینه ساختاری، نقیضه های فیض با اعمال قواعدی در قلمرو زبان، موسیقی، معنا و تصویر، ناسازگاری هایی را پدید آورده است که با ساختار نقیضه ها همسویی دارد؛ به عنوان مثال، شاعر در ساختار زبانی از طریق واژه سازی، بازی زبانی، جمع الجمع سازی، عامیانه نویسی و ... مهارت های خود را نشان داده است. در زمینه موسیقی شعر، با برهم زدن قواعد معمول در وزن و قافیه و ردیف، فضای متناسبی را پدید آورده؛ به لحاظ معنایی دست به آشنایی زدایی زده و در عرصه خیال پردازی، تصاویری طنزآمیز و کاریکاتوروار خلق کرده است.
بررسی تطبیقی سیمای زن در شعر جمیل صدقی زهاوی و ملک الشعرا بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۷
65 - 87
حوزه های تخصصی:
زن و جایگاه او از مهم ترین موضوعاتی است که شاعران گذشته وحال بدان پرداخته اند. این موجود لطیف توانسته با وجود ناملایمات فراوان در طول تاریخ به رشد و بالندگی رسیده و تا حدودی آن مقام را که زیبنده ی جایگاه اوست باز یابد.جمیل صدقی زهاوی شاعر عراقی و ملک الشعرا بهار شاعر ایرانی نیز از این مهم غفلت ننموده اند و با اندیشه آزاد و هشیار خود در راه سرافرازی زن با یاری قلم حماسه ها آفریده اند. مقاله ی حاضر ضمن بررسی جایگاه زن در عراق قرن نوزدهم و بیستم و ایران عصر قاجار و پهلوی با ذکر شواهدی از اشعار دو شاعر در این زمینه به این نتیجه می رسد که هر دو شاعر نسبت به این مسئله دیدگاه های مشابهی دارند؛ هرچند مواردی نیز تفاوت هایی بین آنها دیده می شود.
اندیشه آرمان شهری در اشعار "فریدون مشیری" و "آدونیس"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۲۳
71 - 82
حوزه های تخصصی:
آرمان گرایی و داشتن جامعه ای آرمانی (Utopia) از اساسی ترین آرزوها و مشغله های ذهنی انسان های کمال طلب بوده است . دنیای ادبیات، عرصه گسترده ای برای طرح این اندیشه در اختیار شاعران و نویسندگان قرار داده است. شاعران کلاسیک شعر فارسی و عربی در اشعار خویش از این موضوع غفلت نکرده اند و از زاویه های گوناگون به روایت آرمان شهر مطلوب خود پرداخته اند و نمونه هایی بر جای نهاده اند. در شعر مدرن نیز می توان ردپای آرمان گرایی و تصور جهان آرمانی را به خوبی مشاهده کرد و ویژگی های جهان مطلوب را از لابه لای شعر شاعران معاصر به دست آورد. فریدون مشیری و آدونیس دو شاعر نوپرداز ادب فارسی و عربی به شمار می روند که در شعر خویش به موضوع آرمان شهر پرداخته اند و می توان مشابهت هایی از این زاویه در شعر ایشان جست. مقاله حاضر به بررسی ویژگی ها و مؤلفه های جهان آرمانی از دیدگاه این دو شاعر می پردازد و تا حد ممکن مشترکات اندیشه ایشان را در این زمینه مورد بررسی قرار می دهد.