مطالب مرتبط با کلیدواژه

دیالکتیک


۸۱.

صورت بندی جدید از مفهوم گفتمان عدالت فضایی چارچوبی برای تحلیل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضا دیالکتیک گفتمان عدالت فضایی سیاست گذاری شهری شهر تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۹ تعداد دانلود : ۲۷۸
بیان مسأله: موضوع عدالت و پیوند آن با فضا در قالب گفتمان عدالت فضایی در دو دهه اخیر به یکی از مباحث اصلی در موضوعات شهری تبدیل شده است. در شهر تهران به دلیل دگرگونی و تغییرات گسترده به ویژه در سال های اخیر، حساسیت فضایی به مقوله عدالت و شناخت فرایندها و قانونمندی های منجر به آن مسئله ای بسیار مهم به شمار می رود. هدف: در این راستا هدف پژوهش، ارائه تحلیل متفاوتی از گفتمان عدالت فضایی بر پایه صورت بندی دیالکتیکی از این مفهوم و سنجش آن در شهر تهران بوده است. روش:روش شناسی پژوهش از نوع ترکیبی با تأکید بر روش کیفی بوده به طوری که رهیافت کمی به دنبال رهیافت کیفی و به عنوان مکمل اجرا شده است. در این زمینه پس از انتخاب نهایی معیارهای گفتمان عدالت فضایی و مؤلفه های آن بر اساس چارچوب های نظری، با توجه به ابعاد در نظر گرفته شده برای پژوهش؛ در ابتدا سند سیاست گذاری مدیریت شهری بر اساس این معیارها با استفاده از روش کیفی و تحلیل تممورد ارزیابی قرار گرفته و در گام بعدی نتایج سیاست گذاری مدیریت شهری در فضای شهری از طریق روش کمی و تحلیل ثانویه و تحلیل نتایج آمارهای موجود مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها: یافته های پژوهش در قالب دو مفهوم «عدالت/ نا عدالتی حالت فضایی» و «حالت فضایی نا عدالتی/ عدالت» تبیین شده است.   نتیجه: در چارچوب مفهوم نخست که بر ظرفیت ساختارهای موجود در تولید نا عدالتی از طریق فضا دلالت دارد؛ در سند سیاست گذاری مدیریت شهری، برخی زمینه ها و ابعاد عدالت فضایی به صورت نسبی مورد توجه قرار گرفته است. در چارچوب مفهوم دوم که می توان با تحلیل الگو های توزیعی به تشخیص نا عدالتی در فضا پی برد؛ نتیجه به دست آمده نشان می دهد که در بستر اجرا در شهر تهران حالت فضایی ناعدالتی نمود عینی دارد و اهداف مورد نظر سیاست گذاری مدیریت شهری در بسیاری از زمینه ها محقق نشده است.
۸۲.

اصل تضاد در عالم از دیدگاه صدرا و هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تضاد عالم دیالکتیک ملاصدرا هگل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۵۳ تعداد دانلود : ۳۸۰
تضاد به معنای تزاحم و ناسازگاری، همواره نظر بشر را به خود معطوف داشته و با این سؤال مواجه کرده که چرا به نحوی جنگ و ستیز و حتی اختلافات متعدد در میان اجزای عالم مشاهده می شود. مقاله حاضر در صدد بررسی تطبیقی این مسئله از دیدگاه دو فیلسوف شرق و غرب، ملاصدرای شیرازی و گئورک ویلهلم فریدریش هگل و بیان تشابهات و تفاوت های دیدگاه این دو است. این مهم با توجه به مبانی فکری، نظری و فلسفی آن ها تبیین شده است. به گونه ای که صدرالمتألهین تضادها و تزاحمات را ناشی از کثرت می داند؛ زیرا هر جا کثرت وجود دارد، گریزی از تضاد نیست. او تضاد را لازمه عالم امکان و دارای وحدت تشکیکی دانسته که در عالم ماده به حداکثر خود می رسد و پس از آن، عالم مثال و عقول قرار دارد که در آن تضادها به دلیل شدت مرتبه وجودی به حداقل رسیده و به صورت تفاوت جلوه می نماید. هگل با بیان اصل تضاد به عنوان مهم ترین اصل از اصول دیالکتیک، آن را به عنوان امری درون ذات اشیاء می داند که در جریان حرکت دیالکتیکی صورت می گیرد و نشانه ای از بالقوگی در ظهور اندیشه مطلق تصور کرده که با حرکت از مقولات نازل تر به سوی مثال مطلق در جریان است و از این سیر دیالکتیکی به تضاد تعبیر کرده است.
۸۳.

ایرانیان خارج از کشور؛ فرصت یا تهدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزشهای اجتماعی حوزه عمومی دیالکتیک ارزشهای فردی ارزشهای جمعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۰ تعداد دانلود : ۳۵۵
پدیده مهاجرت و به‌طور ویژه مسئله‌ «ایرانیان مهاجر» مساله­ای غامض است که برخلاف اهمیت آن هم در ادبیات دانشگاهی و هم در ساحت سیاست­گذاری به اندازه کافی و به طور جدی به آن پرداخته نشده است.. این مقاله با رویکردی تحلیلی- انتقادی و مبتنی بر داده‌های اکتشافی تصویری آسیب­شناسانه از مواجهه دولت‌های پس از انقلاب با پدیده مهاجرت ایرانیان به دست می‌دهد. به بیان دقیق­تر، هدف پژوهش حاضر بررسی و شناخت آسیب‌های سیاست­گذاری جمهوری اسلامی ایران در قبال ایرانیانی است که از کشور مهاجرت کرده­اند . به لحاظ روشی ، داده­های مورد نیاز با پیمایش نظرات از 28 نفر از خبرگان و متخصصین امر سیاست‌گذاری، مهاجرت و امور ایرانیان مقیم خارج از کشور و با ابزار پرشسنامه جمع­آوری شده است. اطلاعات به دست آمده نیز با استفاده از نرم‌افزار SPSS با روش آمار توصیفی و استنباطی (آزمون‌های ضریب توافقی کندال، تی یک نمونه‌ای و آنالیز رتبه‌ای فریدمن) تجزیه و تحلیل شد. طبق یافته­های پژوهش، در فرآیند سیاست­گذاری در خصوص مهاجرت ایرانیان شانزده آسیب شناسایی شد که اصلی‌ترین آن­ها، پراکندگی سازمانی و فقدان یک نهاد مرجع با قابلیت اتخاذ تصمیم نهایی است. آسیب­های دیگری مانند نگاه امنیتی به ایرانیان مهاجر، موازی‌کاری، فقدان ضمانت اجرایی قانونی برای بازگشت ایرانیان مهاجر، فقدان بانک آماری و خلأ تقنینی در این حوزه و ...، نیز استخراج شد. به طور کلی در نتیجه این مقاله می­توان گفت، مجموعه‌ای از اقدامات حکومت جمهوری اسلامی به عنوان عامل رانشگر و ترغیب افراد به مهاجرت عمل کرده است.
۸۴.

دیالکتیک در باب اول مرزبان نامه

کلیدواژه‌ها: مرزبان نامه تمثیل ساختارشکنی دیالکتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۷
در این مقاله سعی بر آن است  تا با روش تحلیل ساختارشکنانه ی دریدا باب اول مرزبان نامه را – که به شیوه ی حکایت در حکایت است_ ساختارشکنی کنیم و پیوندش را با دیالکتیک هگل نشان دهیم. شخصیّت های اصلی این باب، مرزبان و دستور هستند. نگرش ساختارشکنانه ی دریدا برای ما روشن می سازد که بین این دو شخصیّت به ظاهر متضاد، ضدیتی وجود ندارد. در واقع این دو همچون دو همکار یا دو هم بازی هستند که وجود آن ها برای کامل شدن متن ضروری است. حکایات و سخنان ایراد شده توسط این دو شخصیّت، دیالکتیکی را می سازد که تزها، آنتی تزها و سنتزهایش را قاب بندی کرده ایم. این باب دارای دوازده وضعیت در هم تنیده است که همان سخنان ملک زاده و دستور است که در نه قاب مشخص و نشان داده شده است که جنگی بین ملک زاده و دستور نیست. بلکه خویش کاری این دو همکار این است که متن را به سرانجام برسانند. بنابراین دو شخصیت دستور و مرزبان، دو شخصیت حقیقی متضاد نیستند بلکه دو تمثیل از نیروهای متفاوت در جهان هستند که به وسیله این دو نیروی متضاد، جهان در گردش و تکامل است.
۸۵.

بازسازی منطق و متافیزیک هگل در منطق جدید: دیدگاه گراهام پریست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هگل دوحقیقت باوری گراهام پریست دیالکتیک منطق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۳ تعداد دانلود : ۶۶۲
در این مقاله سعی می کنیم که منطق و متافیزیک هگل را در قلمروی منطق جدید بازسازی کنیم. گراهام پریست مدعی است که می توان منطق هگل را با خوانشی فراسازگار از منطق جدید که به دوحقیقت باوری موسوم است، تطبیق کرد و او حکم به دوحقیقت باوربودن (Dialetheist) هگل می دهد. در این مقاله، ابتدا گزارش پریست را از دیالکتیک و تناقض دیالکتیکی هگل توضیح می دهیم و سپس دلایل او را له مدعای بالا بررسی می کنیم. برای اینکه بتوانیم مقایسه ای میان دوحقیقت باوری و منطق هگل داشته باشیم، به اختصار و به صورت غیرفنی معناشناسی (Semantics) یک منطق دایالتیک (Dialetheic) را توضیح می دهیم. در انتها با ایجاد یک پرسش و نقد، سعی می کنیم ادعای پریست را به چالش بکشیم یا دست کم راه را برای بازگشایی مجدد مسئله باز کنیم و به این نتیجه برسیم که منطق و متافیزیک هگل را نمی توان با منطق فراسازگارِ دوحقیقت باورانه مدل کرد.
۸۶.

دیالکتیک اقلیم و جنبش های اجتماعی در اندیشه مارکس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنبش های اجتماعی ماتریالیسم تاریخی تضاد دیالکتیک اقلیم طبقه اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۷ تعداد دانلود : ۱۸۵
تبارشناسی نظری، اندیشمندان متأخر نشان می دهد که هنوز جنبه های مختلفی از اندیشه های کلاسیک ها زنده است. مارکس یکی از این کلاسیک ها است که هنوز ردپای او را در حوزه های مختلف علوم انسانی از جمله نظریه های جدید جنبش های اجتماعی می توان مشاهده کرد. کارل مارکس و همکارش فردریش انگلس در تبیین پدیده های اجتماعی از روابط دیالکتیکی، پیش گزاره های هستی اجتماعی شروع می کنند. به عقیده آن ها بنابر منطق حاکم برماتریالیسم تاریخی به دلیل تنوع عناصر پیش گزاره های هستی تنوعات اجتماعی مختلفی در ارض جغرافیایی و دوران های تاریخی بوجود آمده است. این رابطه دیالکتیکی متأثر از تنوع اقلیم اروپای غربی و کشورهای موسوم به شیوه تولید آسیایی دو گونه رابطه استثماری و تضاد انسان و انسان را یکی در غرب و دیگری در شرق رقم زده است. مشخصه اولی تضاد طبقاتی و مشخصه دومی تضاد دولت و ملت است. این دو گونه روابط دیالکتیکی دو گونه جنبش های اجتماعی کلاسیک یکی از نوع غربی و دیگری از نوع شرقی را در طول تاریخ ملت ها نمایان کرده است که هر کدام ویژگی های خاصی دارند. این دو گونه جنبش های اجتماعی متأثر از تضاد نیروهای اجتماعی درون مرزهای سیاسی یک کشور است. اما از آنجا که نیروهای سرمایه داری میل به گسترش به بیرون از مرزها را دارند، شکل گیری روابط استثماری و تضاد انسان و انسان در سطح بین بین المللی نیز منجر به جنبشی در این سطح بین دو دسته از کشورها که یکی دیگری را مورد بهره کشی قرار می دهد خواهد شد. زیرا در این مدل نیروهای سرمایه داری از پایین ترین سطح تا بالاترین سطح باید جای خود را به صورت بندی غیرطبقاتی دهند. پس در مدل مارکس علاوه بر یک شکل جنبش در روابط بین المللی دو گونه جنبش کلاسیک در سطح ملی وجود دارد، اما در واپسین تجدید نظرهای او می توان نشانه هایی از باور به جنبش های اجتماعی غیرانقلابی نیز هرچند بطور گذرا یافت. با مرور دستگاه نظری مارکس از ماتریالیسم تاریخی تا جنبش های جهانی برخی از مهم ترین عناصر و مفاهیم حساس در نظریه پردازی جنبش های اجتماعی همچون؛ تضاد، شکاف های اجتماعی، دیالکتیک، روابط استثماری و سلطه بدست آمد.
۸۷.

زمینه های شکل گیری و گسترش جنبش های نوپدید دینی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جنبش های نوپدید دینی کلیسا مهاجرت بحران معنایی دیالکتیک کارکرد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۱۱۶
مطالعه جنبش های نوپدید دینی از جمله مسائل پرتکرار در مطالعات اجتماعی امروز محسوب می شود. رشد بالای این گروه ها در شصت سال اخیر، به خصوص در جوامع غربی، باعث بروز سؤال هایی زیادی شده است. برای درک بهتر کارکرد این گروه ها می توان به بررسی زمینه های شکل گیری و گسترش آن ها پرداخت. نوشتار حاضر به همین منظور بعد از معرفی کلی پدیده مورد بحث و تشریح مباحث پیرامونی، به نوعی بررسی تاریخی- تحولی می پردازد تا نشان دهد چگونه در یک فرایند دیالکتیک وار با افول کلیسای کاتولیک (تز) و بحران معنایی ایجاد شده (آنتی تز)، شکل گیری جنبش های نوپدید دینی (سنتز) به عنوان نوعی کارکرد عمل کرده است. همچنین مسائلی از قبیل مهاجرت، کثرت گرایی فرهنگی و حکومت لیبرال دموکراسی نیز به عنوان عوامل گسترش دهنده این جریانات مورد توجه خواهد بود.
۸۸.

افکار اگزیستانسیالیستی ژان پل سارتر با تاکید بر کتاب «نقد خرد دیالکتیکی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی دیالکتیک اِگزیستانسیالیسم مارکسیسم استعلا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۹ تعداد دانلود : ۲۷۸
درآثار ژان پل سارتر انسان شناسی بر هر موضوع دیگری اولویت دارد. رویکرد سارتر به بعضی از عناصر اگزیستانسیالیسم مانند آزادی و از خود بیگانگی در کتاب «هستی و نیستی» با آنچه درکتاب «نقد خرد دیالکتیکی» وجود دارد، متفاوت است. روش کار در این مقاله توصیفی_تحلیلی بوده و مهم ترین یافته ها، در ارتباط با تغییر نگرش سارتر در آثار فلسفی خود از آزادی فردی و انتزاعی به آزادی محصور و محدود در ساختارهای اجتماعی است. کتاب «نقد خرد دیالکتیکی »سارتر، تلفیقی از اگزیستانسیالیسم با مارکسیسم است. سارتر در این کتاب با این واقعیت که انسان ها درچنبره ساختارها و ضرورت ها، قدرت آزادیشان سلب شده و از خود بیگانه شده اند، سعی دارد راهی برای استعلای افراد از این وضعیت بیابد. او این مهم را با دیالکتیک انسان و ساختارهای اجتماعی و تاریخی نشان می دهد. سارتر در پژوهش های قبلی خود با تاکید برنقش فاعل آگاه و آزاد در تغییر ساختارهای اجتماعی و تاریخی، پلی میان اگزیستانسیالیسم و مارکسیسم ایجاد می کند که در درک کتاب «نقد خرد دیالکتیکی» کمک زیادی می کند. از نکات مهم کتاب «نقد خرد دیالکتیکی»، توجه سارتر به مفهوم از خود بیگانگی است، همچنین سارتر با توجه به نقش استعلایی که برای انسان در ساختن دنیای خویش قائل است، معنای جدیدی به تاریخ می دهد که مورد انتقاد ساختارگرایان معاصر او قرار می گیرد . شماره ی مقاله: ۱۰
۸۹.

خوانش بینامتنی دیالوگیسم باختین بر اساس دیالکتیک هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیالوگیسم باختین دیالکتیک هگل بینامتنیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۲ تعداد دانلود : ۲۰۴
با وجود این که اندیشه باختین و هگل در نظر اول ارتباط چندان روشنی با یکدیگر ندارند و به خصوص که باختین در اظهارنظرهای صریح خود منتقد هگل و روش دیالکتیکی اوست، اما می توان بر اساس اصول خود باختین خوانشی بینامتنی از متون باختین داشت و دیالوگیسم او را که در حکم چهارچوب اندیشه اوست بر اساس دیالکتیک هگل خوانش کرد. این خوانش بینامتنی از سه بخش تشکیل شده: در بخش نخست وضعیت های دیالکتیکی که عبارت اند از «وضعیت در – خود»، «وضعیت برای – خود» و «وضعیت در – خود و برای – خود»، در دیالوگیسم باختین شناسایی می شوند. بخش دوم به بازبینی دیالوگیسم باختین با کمک مفاهیم منطقی «کل، جزء و فرد» از فلسفه هگل، اختصاص داده شده است. در بخش سوم نیز ادعای باختین مبنی بر مونولوگی بودن دیالکتیک هگل بررسی و رد می شود. در نتیجه این خوانش بینامتنی از دیالوگیسم باختین هر چند گفت وگوی پنهان او با هگل آشکار می شود اما این گفت وگو هنوز به معنای تطابق صددرصدی اندیشه او با هگل نیست.
۹۰.

معرفی، نقد و ارزیابی کتاب اسپینوزا در فلسفه ی شوروی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۱۶۰
هدف از نگارش این مقاله معرفی، نقد و ارزیابی کتاب اسپینوزا در فلسفه ی شوروی است. این اثر مجموعه ی هفت مقاله از نویسندگان روس درباره ی بخش های مختلف فلسفه ی اسپینوزا است که تاریخ نگارش آن ها به دهه ی بیست میلادی بازمی گردد، درست زمانی که فیلسوفان روسی به فکر تدوین نظامی فلسفی بودند و در میان آنان مجادلات فراوانی در خصوص ماهیت این نظام صورت می گرفت. دستگاه فکری اسپینوزا از جمله ی منابعی بود که گروه های مختلف با رویکردهای کاملاً مخالف، از آن برای پی ریزیِ نظام فلسفی خود استفاده می کردند. جرج ال. کلاین، متفکر و مترجم آمریکایی، با احاطه ی کامل بر فلسفه ی شوروی و فلسفه ی اسپینوزا، در سال 1952 این مقالات را از مجلات مختلف آن دوره انتخاب، ترجمه و به همراه مقدمه ای مفصل منتشر کرد. در این مقاله ابتدا به معرفیِ کلیِ اثر و خاستگاه آن می پردازیم، سپس درون مایه ی مقالات را به صورت مستقل معرفی می کنیم و در پایان رویکردهای مختلف را تحلیل و نقد می کنیم.
۹۱.

همگرایی تناقض نمای نظارت الکترونیکی در برخورد تکنوکراسی و حریم خصوصی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نظارت الکترونیکی حریم خصوصی تکنوکراسی نظم خودجوش ناصفر دیالکتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۴۲
هدف از این تحقیق شناخت راه حلی برای تناقض نمای نظارت الکترونیکی درجامعه اطلاعاتی  و برخورد تکنوکراسی با حریم خصوصی افراداست. این پژوهش با روش مطالعات اسنادی انجام گرفته است. پژوهشگر از تکنیک مقایسه دائمی  وبرای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده کرد.یافته های تحقیق نشان می دهد که بسیاری در نظریه بدبینانه خود تکنوکراسی را ناقض حریم خصوصی می دانند درحالیکه همین تکنوکراسی است که امکان  تبادل اطلاعات،تولید وتوزیع انبوه آن ها درجوامع امروزی فراهم کرده است ولذا نمی توان با حذف آن اصولا تعریفی از اطلاعات وداده های شخص وحریم خصوصی افراد ارائه کرد.ممکن است حریم خصوصی وآزادی افراد  با نظارت دولت درتعارض باشد اما با استفاده از روش دیالکتیک  عناصر معارض نظارت وتکنوکراسی با حریم خصوصی می توانند در مجموعه جامعه اطلاعاتی قرارگیرند. برای حل مساله تضاد میان حریم ونظارت می توان دقیقا از این اصل دیالکتیک مارکس استفاده کرد که می گوید: دیالکتیک به معنی اخص کلمه، بررسی تضادها درماهیت داخلی اشیاء است.به زبان ساده تر چیزها ضد خود را در خود دارند ومبارزه این اضداد است که موجب حرکت می شود.مانند مبارزه طبقه کارگر با سرمایه دار که باعث حکومت پرولتاریا [کارگران] می شود.ودرحل مساله این تحقیق، مبارزه میان «حریم خصوصی» و «نظارت الکترونیکی» بیانگر سنتز آن، یعنی تولید اطلاعات دریک فضای تحت نظارت است. نظریه نظم خودجوش نیز این تعارض را می پذیرد ونظریه ناصفر بر شرایط برد-برد نظارت وحریم خصوصی صحه می گذارد.
۹۲.

تحلیل مفهوم «بیگانگی» در داستان های غلامحسین ساعدی با تکیه بر ماتریالیسم تاریخی- دیالکتیکی مارکس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماتریالیسم دیالکتیک بیگانگی ساعدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۹ تعداد دانلود : ۲۰۴
نظریه بیگانگی، بین ذات و وجود انسان یگانگی مطلقی را تصور می کند و چنان که میانجی بین این دو قرار گیرد و سبب تضاد بین این دو و بروز غیر عادی سرشت انسان شود, بیگانگی رخ داده است. ماتریالیسم تاریخی مارکس که علت العلل همه پدیده های اجتماعی را در مناسبت های مادی و شرایط اجتماعی جست و جو می کند، علت این بیگانگی را تضاد بین نیروها و روابط تولیدی می داند. در این وضعیت، شیء واره گی بر روابط انسانی مسلط می شود و مانع عینیت بخشی و بسط ذهنی شخصیت ها می گردد. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با استناد به شاهدمثال هایی از داستان های ساعدی و تحلیل آنها بر مبنای ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی مارکس و تضاد نیروهای تولید با مناسبات مادی و روابط اجتماعی، به چرایی و چگونگی دلایل مادی مفهوم «بیگانگی» پرداخته شده است. پیش فرض مقاله این است که ساعدی در داستان-هایش بیگانگی و دگردیسی شخصیت ها را محصول تضاد با عواملی چون تقسیم کار، ابزار تولید انحصاری، کار بیگانه شده، بروکراسی، سرمایه، عدم فراغت، کالایی شدن و همچنین شرایط اجتماعی موجود می داند که شخصیت ها در آن زندگی می کنند و مالک آن هستند.
۹۳.

جایگاه دیالکتیک و تشابه (آنالوژی) در الهیات افلوطین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیالکتیک تشابه افلوطین احد زبان دین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۰ تعداد دانلود : ۱۱۹
ابتدا فیلسوفان یونان باستان بودند که «دیالکتیک» را در فلسفه به کار بردند، البته طی تاریخ فلسفه تغییراتی نیز در کاربرد آن ایجاد شد. «تشابه» نیز در آثار افلاطون به قوت وجود دارد. افلوطین نیز در انئادها دیالکتیک و تشابه را مطرح کرده است. در بررسی زبان دین افلوطین می توان دیالکتیک و تشابه و نیز روش های سلبی و سکوت را ردیابی کرد. درباره الهیات سلبی افلوطین سخن بسیار گفته شده است، اما بحث از دیالکتیک و تشابه در الهیات افلوطین مغفول مانده است. پرسش این است دیالکتیک و تشابه در مباحث الهیاتی افلوطین چه جایگاهی دارد؟ آیا می توان میان دیالکتیک و تشابه با الهیات افلوطین پیوندی یافت؟ افلوطین دیالکتیک را در رساله سوم «انئاد اول» در معانی مختلف بررسی می کند، هم به عنوان روش و هم به عنوان یک علم، و البته در هر دو معنای دیالکتیک به «حقیقت» و «واقعیت برین» توجه دارد. دیالکتیک نزد او عالی ترین بخش فلسفه است و صرفاً ابزار نیست. علاوه بر دیالکتیک، او در «انئاد پنجم» از تشابهِ (آنالوژیِ) «شاه»، «آتش» و «خورشید» در توصیف احد بهره می گیرد. این نوشتار بنا بر متون افلوطین به توصیف و تحلیل مسئله حاضر می پردازد و به این نتیجه می رسد که در هر دو خوانش دیالکتیکی و تشابهی، توصیف سلبی تفضیلی و ایجابی از احد در تلفیق با هم صورت می گیرد.
۹۴.

دیالکتیکِ ایدئولوژی و اتوپیا: مقایسه گریِ گفتارِ آدمیت و کسروی درباره ی نقشِ اتوپیای سوسیال دموکراسیِ انقلابی در جنبشِ مشروطه خواهی در دوره ی مجلسِ اوّل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیالکتیک ایدئولوژی اتوپیا سوسیال دموکراسیِ انقلابی آدمیت کسروی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۷۳
هدفِ مقاله ی حاضر آن است که پیش فرض های معرفت شناختیِ گفتارِ آدمیت و کسروی درباره ی نقشِ اتوپیای سوسیال دموکراسیِ انقلابی در دوره ی مجلسِ اوّل را بنابر چارچوبِ تحلیلی-تفسیریِ «دیالکتیکِ ایدئولوژی و اتوپیا» محلِ پژوهش قرار دهد تا به پاسخِ این پرسشِ اصلی دست یابد که آیا آدمیت و کسروی توانستند تاریخ نگاری ِ خویش درباره ی جنبشِ مشروطه خواهی را از ابتلا به «ناهمسازیِ ایدئولوژیک» و «ناهمسازیِ اتوپیایی» در امان نگه دارند؛ اگر توانستند، چگونه و بر چه مبنایی چنین کردند؟ یافته های پژوهش گویای آن است که آدمیت جنبشِ مشروطه خواهی را یک «رخدادِ تحقّق یافته ی به پایان رسیده» می داند. کشاکش های سیاسی-اجتماعیِ زاییده ی اتوپیای سوسیال دموکراسیِ انقلابی جنبشِ مشروطه خواهی را دستخوشِ دگرگونی کرد، اما آدمیت برمبنای عقل باوریِ بوروکراتیک و قانون سالار ایدئولوژیِ دموکراسیِ سیاسی را به کار می گیرد تا این دگرگونی را پنهان نماید. این «پنهان گری» گویای آن است که جنبشِ مشروطه خواهی در تاریخ نگاریِ آدمیت مبتلا به «ناهمسازیِ ایدئولوژیک» است. کسروی مشروطیّتِ ایران را میوه ی بِهنگام می داند، ولی میوه ای «خام». اتوپیای سوسیال دموکراسیِ انقلابی با موقعیتِ انضمامی ِ ایران و ایرانیان نسبتی نداشت. این جدایی به اتوپیا مجال می دهد تا از مواجهه با مسائلِ انضمامیِ زندگیِ اجتماعی در جامعه ای ازپیش بوده بگریزد. این «واقعیت گریزی» گویای آن است که مشروطیّتِ ایران نه میوه ی «خام»، بلکه میوه ای نابهنگام بود. بدین سان، جنبشِ مشروطه خواهی در تاریخ نگاریِ کسروی مبتلا به «ناهمسازیِ اتوپیایی» است.
۹۵.

جایگاه اسطوره در دیالوگ های افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیالوگ های افلاطون دیالکتیک اساطیر یونان اساطیر غیرفرجام شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۳ تعداد دانلود : ۱۳۸
کانون این مقاله بررسی جایگاه اسطوره در دیالوگ های افلاطون است. این مقاله با رویکرد توصیفی_تحلیلی به این مسائل اشاره دارد که دیالوگ های افلاطون در دوره های مختلف دارای چه ویژگی هایی است؟ و رویکرد افلاطون نسبت به اسطوره در دیالوگ های آغازی، میانی و پایانی چه تغییری پیدا می کند؟ در این راه، ما نخست به بررسی ایراد دیالکتیک در دیالوگ های سقراطی و سپس به نحوه استفاده افلاطون از اسطوره در دوره های مختلف می پردازیم و توضیح می دهیم که بکارگیری اسطوره در دیالوگ های سقراطی برخلاف دوره های دیگر که به منظور افزودن بُعدی دینی یا اسطوره ای و یافتن راه حل برای مسائل مهم فلسفی است؛ در آن دیالوگ ها به جهت تقریب به ذهن و بیان تمثیل صورت می گیرد. در نهایت با تقسیم اسطوره های دوره های بعد به دو دسته کلی فرجام شناختی و غیرفرجام شناختی، به توضیح موضوع و محتوای خاص دسته دوم این اسطوره ها و علت بهره مندی از آنها می پردازیم.
۹۶.

نسبت میان روش سقراطی و دوستداری دانایی (فیلوسوفیا)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سقراط روش ابطالی دیالکتیک محاوره دیگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۰ تعداد دانلود : ۱۲۷
روش سقراطی که به روش ابطالی معروف است روشی است که در محاورات اولیه افلاطون؛ یعنی محاورات سقراطی به کار برده می شود. این روش پاسخی به ادعای سوفسطائیان راجع به تعلیم فضیلت بود. سقراط با به کار بردن این روش درصدد بود تا نادانی آنان را آشکار کند. او از طریق پرسش و پاسخ سعی می کرد دیگران را به این امر آگاه کند که جست وجوی معرفت و فضیلت در یک فرایند دیالکتیکی و در نسبت با دیگران قابل تحقق است. روش سقراطی صرفاً یک روش گفتگوی ساده نیست، بلکه این روش به تناهی فهم بشری و در نتیجه به ماهیت تفکر فلسفی اشاره دارد. در نظر سقراط فلسفه به معنای دوستداری دانایی است و ادعای داناییِ مطلق توهمی بیش نیست. سقراط از طریق پرسش و پاسخ سعی دارد ادعای دانایی دیگران را به چالش بکشد و آنان را در مسیر جستجوی دانایی قرار دهد. بنابراین روش سقراطی می تواند نقشی اساسی را در تعلیم و تربیت ایفا کند. ما در تفکر سقراط شاهد درهم تنیدگی عناصری هستیم که همه آنها در نسبت با یکدیگر معنا پیدا می کنند. آموزه تذکار (یادآوری)، روش ابطالی، هنرِ دیالکتیکی، پرسش و پاسخ و... از جمله این عناصر هستند. در این نوشتار سعی خواهیم کرد ضمن توجه به این عناصر، ماهیت روش سقراطی را مورد بررسی قرار دهیم.
۹۷.

مسئولیت حمایت و استیلای طالبان بر افغانستان درپرتو دیالکتیک هنجارهای بشری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسئولیت حمایت حاکمیت ارزش های بشری افغانستان دیالکتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵ تعداد دانلود : ۱۶۷
وضعیت افغانستان دارای جایگاه ژئو سیاسی است و وقایع آن توجه قدرت های بزرگ دنیا را جلب می کند. یورشهای نظامی، بازداشت های خودسرانه، کوچ اجباری، رعب و وحشت، ناامنی، عملیات تروریستی مکرر و سلب حقوق زنان و کودکان و مردان افغانی از جمله اقداماتی بوده که با تسلط افغانستان توسط طالبان در اوت 2021 رخ داد. این درحالی است که حاکمیت یک دولت باید در بردارنده تعهد حمایت از افراد تحت صلاحیتی آن باشد زمانی که دولتی به این تعهد عمل نمی کند باید انتظار واکنش جامعه بین المللی را داشت. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی در صدد است با در نظر داشتن وضعیت اخیر افغانستان و تسلط طالبان ، با تاکید بر لزوم رعایت تعهدات حقوق بشری نسبت به ملت افغانستان از طرف طالبان، امکان اعمال دکترین مسئولیت حمایت را به عنوان راه کاری برای خاتمه به وضعیت نابسمان افغان ها مطرح نماید تا در نهایت مشخص شود که مسئولیت حمایت مستلزم تعهد ایجابی در ذات مفهوم سنتی حاکمیت دولت ها است. حاکمیت نه تنها حق بلکه مسئولیتی است که به موجب آن یک دولت به مراقبت و رعایت حقوق افراد تحت صلاحیت خود متعهد می باشد به این ترتیب در رابطه دیالکتیکی میان حاکمیت از یک طرف و ارزش های بشری از طرف دیگر آنتی تز مسئولیت حمایت قابل ارائه است
۹۸.

فرایند تلفیق در نظریه ریخت یابی مارگارت آرچر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۸۹ تعداد دانلود : ۱۷۱
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی چگونگی تلفیق عاملیت و ساختار در نظریه آرچر بود؛ بدین منظور نخست ریشه های نظری تلفیق طرح شده و سپس نظریه ریخت یابی آرچر با نگاهی مقایسه ای به نظریه گیدنز مطرح شده است. درنهایت نیز به سؤال پژوهش«فرایند تلفیق کنش و ساختار در نظریه آرچر به چه شکل است؟» پاسخ داده می شود. وی با طرح نظریه ریخت یابی در مقابل ساخت یابی، نظریه تلفیقی خود را شکل داده است. در نظریه ریختیابی تلفیق عاملیت و ساختار از این قرار است؛ اول: شرایط از پیش موجود (ساختارها) که بستری برای کنش اجتماعی به شمار می آید؛ دوم: کنش متقابلی که در این بستر برای دستیابی به اهداف معین صورت می گیرد؛ سوم: پیامدهای کنش متقابل اجتماعی که ممکن است به پرورش ساختاری شرایط کنش بینجامد، به بیان دیگر ساختارها و کارگزاران دستخوش تغییر شوند. سرانجام این عاملان و ساختارهای تغییریافته به بستر و شرایطی برای کنش های بعدی تبدیل می شوند.
۹۹.

نقش «تضاد و جاذبه» در «شدن انسان» (بررسی انتقادی دیالکتیک هگل و تبیین دیدگاه شهید بهشتی)(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شهید بهشتی هگل دیالکتیک تضاد جاذبه شدن انسان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۱ تعداد دانلود : ۱۷۳
شهید آیت الله بهشتی، متفکر و فیلسوف معاصر، در انسان شناسی خود، انسان را موجودی متحرک و «شدنی» مستمر معرفی کرده است که می تواند در مسیر رشد قرار بگیرد و راه کمال را بپیماید. درمورد منشأ حرکت و شدن در هستی شناسی، نظریات مختلفی وجود دارد که یکی از برجسته ترین آن ها را می توان نظریه دیالکتیک هگل دانست. در مقابل، اندیشمندان اسلامی این نظریه را رد کرده اند و شهید بهشتی نیز قانون تضاد، جاذبه و التیام را اختیار کرده است. بر اساس مفاد این نظریه، انسان در مواجهه با تضاد و گرایش به یکی از اطراف تضاد ساخته می شود و این ساخته شدن مستمر همان حرکت و «شدن» در نگاه بهشتی است. این قانون در انسان شناسی او نمودی آشکار دارد و از انسان شناسی در نظامات اجتماعی انسان، نظیر نظام سیاسی، حقوقی و تربیتی نشئت می گیرد. در این پژوهش، به روش توصیفی تحلیلی ضمن تبیین و نقد نظریه دیالکتیک هگل، به دیدگاه شهید بهشتی درمورد عامل حرکت در متافیزیک پرداخته ایم و از آن در تبیین «شدنِ انسان» سود جسته ایم و به ثمراتش در اندیشه های تربیتی و سیاسی شهید بهشتی اشاره کرده ایم.
۱۰۰.

یه حبه قند: بازآفرینی دیالکتیک رخداد و روزمرگی در حیات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روزمرگی رخداد امپرسیونیسم مونتاژ دیالکتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۹۵
    یه حبه قند ، از منظر جامعه شناسیِ هنر و با نگاهی نئوفرمالیستی، بیانگر نکات بدیعی در مورد حیات اجتماعی فرد ایرانی است. این فیلم، با فرمی مشابه با فرم آثار امپرسیونیستی، تکه پاره های زندگی روزمره ایرانی را به آشناترین وجه با هم ترکیب می کند، اما درعین حال، با برجسته سازی عنصر رخداد و نمایش دیالکتیک رخداد و روزمرگی، از این زندگی آشنایی زدایی می کند. عملِ آشنایی زدایی در چارچوب یک پس زمینه تاریخی اجتماعی انجام می شود: تصویری از بافت سنتی جامعه ایران که در معرض تهدید عناصر مدرن است. تحلیل نئوفرمالیستیِ اثر (یعنی تحلیل قواعد فرمیک و اصول ساختارِ رواییِ اثر به منظور ایضاح معانی ارجاعی، آشکار، تلویحی و دلالت گر) و نیز تفسیر نتایج این تحلیل در پرتو رویکرد نظری تحقیق نشان می دهد رخدادی که امر روزمره را منهدم می سازد خود، جزء جدایی ناپذیر آن است. رخداد در کُنه روزمرگی لانه کرده است و حتی بالا انداختن یک حبه قند می تواند کام جمع انبوهی را تلخ کند: زندگی روزمره آبستن ضدِ خویش است و بداهت آن در چشم به هم زدنی به هم می ریزد. همه چیز از دل زندگی برمی خیزد و ورای آن چیزی وجود ندارد. با وقوع هر رخداد و به هم ریختن سیر طبیعیِ امور، روزمرگی از نو آغاز می شود و خودِ آن رخدادِ منهدم کننده به تدریج بخشی از امر روزمره جدید می گردد.