مطالب مرتبط با کلیدواژه

جنبش های نوپدید دینی


۱.

دینداری پست مدرن و از خودبیگانگی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هویت ملی فرقه گرایی پست مدرنیزاسیون دینداری جنبش های نوپدید دینی عرفی سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۲ تعداد دانلود : ۵۰۵
دین از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری و بقای «هویت ملی» است. هرگونه تحولی بر بروز اجتماعی دین می تواند هویت را دستخوش تغییراتی کند. مسئلة این نوشتار آن است که «پست مدرنیزاسیون دینداری» چه رابطه ای با «از خود بیگانگی ملی» دارد. نوشتار حاضر، به روش تحلیلی و نه پژوهش پیمایشی تلاش می کند که رابطة معنادار میان این دو را به اثبات رساند. در تحلیل دینداری پست مدرن، به ویژگی هایی می رسیم که برای احساس تعلق به هویت ملی، مضر و مخرب اند؛ از آن جمله می توان به سطحی و روبنایی شدن دین، فرقه گرایی شدید، مصرفی شدن دین، تبدیل دین به حالتی که از آن به «دین خویشتن» یاد می توان کرد و عرفی سازی جهان اشاره نمود. این ویژگی ها موجب محو الگوها و مرجعیت های اصیل، اهداف مشترک ملی، محرومیت جامعه از کارکرد انسجام بخشی دین، پلورالیسم و تضعیف جایگاه شعائر و مناسک دینی می گردند. این پیامدهای منفی که دامنگیر هویت ملی می گردند، بر دامنه و شدت از خودبیگانگی می افزایند.
۲.

دیانت و مدرنیّت (رویکرد نظریه پردازان اجتماعی در باب رویارویی و دگرگونی دین با مدرنیته نخست و پسین)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدرنیته متقدم مدرنیته متأخر سکولاریزم جنبش های نوپدید دینی معنویت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۲ تعداد دانلود : ۶۲۷
خاستگاه تاریخی و جغرافیایی مدرنیته به اروپای سده های پانزدهم و شانزدهم میلادی باز می گردد؛ ولی بی گمان تأثیر روزافزون آن تا دورترین نقاط جهان تا کنون کشیده شده و در جهت همسان سازی فرهنگی ملل مختلف همچنان به پیش می تازد. یکی از مهم ترین ویژگی مدرنیته از آغاز تا اواخر دهه 1960، مخالفت با دین، سنت و گذشته بوده است؛ ولی از آن زمان به بعد، به تدریج جهان شاهد رشد گرایش ها نسبت به دین و سنت بوده است؛ به گونه ای که دوره جدید را برخی پسامدرنیته نام نهاده اند. آنتونی گیدنز معتقد است عناصر ذاتی مدرنیته در دوره جدید حتی به صورت تشدید شده همچنان پابرجاست؛ زیرا گوهر مدرنیته نه ضدیت با سنت، بلکه تکثرگرایی است. این جستار پس از ذکر ویژگی های معرفت شناسی، هستی شناسی و جامعه شناسی مدرنیته به مقایسه رویکردهای دوره نخست و متأخر آن می پردازد و به تحلیل عوامل این تغییر جهت گیری از قبیل ناکامی علم در پاسخ گویی به پرسش های بنیادین بشر و معنای زندگی، تردید معرفت شناختی در مبانی علوم، پیدایی بحران های اجتماعی و روانی و حتی تغییرات در مبانی ادیان کلاسیک و پیدایی جنبش های نوپدید دینی و... می پردازد و راه نجات بحران های بنیانکن بشری را هم دگرگونی در مبانی علوم و فنون جدید و هم دگرگونی های اساسی در مبادی اندیشه دینی و سنتی می داند.
۳.

زمینه های شکل گیری و گسترش جنبش های نوپدید دینی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جنبش های نوپدید دینی کلیسا مهاجرت بحران معنایی دیالکتیک کارکرد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۱۱۵
مطالعه جنبش های نوپدید دینی از جمله مسائل پرتکرار در مطالعات اجتماعی امروز محسوب می شود. رشد بالای این گروه ها در شصت سال اخیر، به خصوص در جوامع غربی، باعث بروز سؤال هایی زیادی شده است. برای درک بهتر کارکرد این گروه ها می توان به بررسی زمینه های شکل گیری و گسترش آن ها پرداخت. نوشتار حاضر به همین منظور بعد از معرفی کلی پدیده مورد بحث و تشریح مباحث پیرامونی، به نوعی بررسی تاریخی- تحولی می پردازد تا نشان دهد چگونه در یک فرایند دیالکتیک وار با افول کلیسای کاتولیک (تز) و بحران معنایی ایجاد شده (آنتی تز)، شکل گیری جنبش های نوپدید دینی (سنتز) به عنوان نوعی کارکرد عمل کرده است. همچنین مسائلی از قبیل مهاجرت، کثرت گرایی فرهنگی و حکومت لیبرال دموکراسی نیز به عنوان عوامل گسترش دهنده این جریانات مورد توجه خواهد بود.
۴.

ویژگی های جنبش های نوپدید دینی در عرفان کیهانی (حلقه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه عرفانی جنبش های نوپدید دینی درمان گری زبان دینی و عرفانی عرفان اسلامی عرفان کیهانی (حلقه)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۱۰۱
پژوهش حاضر بر آن است، میزان انطباق ویژگی های جنبش های نوپدید دینی را در مورد عرفان کیهانی(حلقه) ارزیابی کند و ادعای احیای عرفان اصیل اسلامی از سوی رهبر این مکتب را به روش توصیفی تحلیلی و با نگاه انتقادی بررسی کند. یافته های پژوهشی حکایت از این دارند که علی الظاهر اوصاف مکتب عرفان کیهانی(حلقه) با مشخصات جنبش های نوپدید دینی کاملاً سازگار است؛ از جمله: وجود رهبر یا بنیان گذار کاریزماتیک با داعیه تجارب معنوی، پراکنده گزینی از نظام نظری و عملی مکاتب دیگر، شکستن مرجعیّت بیرونی و تأکید بر معنویت، انسان محوری، ادعای درمان گری و شکوفاسازی استعدادهای درونی افراد، عرفی سازیِ تجربه دینی و عرفانی با وام گیری از شبه علم ها و روان شناسی، سهل الوصول بودن و قابلیّتِ دسترسی همگانی، بدون توجه به عقاید و اعمال دینی زمینه ایِ افراد. افزون بر این، بر اساس پژوهش حاضر روشن می شود، دستیابی به هدف احیای عرفان اصیل اسلامی در عرفان کیهانی(حلقه) مستلزم تغییرات بنیادین در ساختار، شیوه بیان و نحوه دستیابی به آن است. این تغییر و تحولات، منجر به این خواهند شد که زبان ناب دین و عرفانِ اصیل به کلی ویران شود و به جای آن از زبان علم و شبه علم ها، از مشرب روان شناسی و از بیان مکاتب دیگر استفاده شود، که در این صورت، روشن است که زبان اصیل عرفانی، دیگر آن معانی رفیع یا عمیق خود را از دست داده و بیشتر بر دغدغه های امروزین بشر متمرکز می گردد.