مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
کسروی
حوزه های تخصصی:
یکی از دستاوردهای مدرنیته پس از نهضت مشروطه، ساختاری شدن تدریجی عرفی گرائی و موضع گیری ضد دینی و سنتی دولت پهلوی بود؛ حرکتی با هدف تضعیف ارزش های دینی و اخلاقی یا اسلام زدائی در شرق. در ادامه نهضت های سلفی و وهابی و با پیدائی بحران هویتی ایران معاصر، آرای غرب و اهداف سلطه گران اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ، روشنفکران عرب و ترک و ایرانی را به تامل واداشت. در این فضا که با آثار برخی روشنفکران آغاز و در دوره رضاشاه به اوج خود رسید، طیفی برآمدند که افکار و آرمان هایشان رنگی از انسان گرائی و اندیشه غیردینی داشت . در پرتوی تساهل دولت و همسوئی روشنفکران نوگرا ، کسانی نظیر: کسروی، شریعت سنگلجی، حکمی زاده و ... با سخنرانی ها و نوشته هائی انتقادی و بدیع، اسلام و مظاهر سنتی آن را نشانه گرفتند؛ زیرا می پنداشتند قادرند با نقد سطحی و تند از چهارچوبه های شریعت ، اصول سیانتیسم (علم زدگی) و عقل گرائی اروپائی را در جامعه سنت گرای شرقی پیاده نمایند. بویژه در شرائطی که دولت رضاشاه با هدف حاکمیت الگوهای جامعه مدرن غرب بر شئون اجتماعی ایران یک رشته دگرگونی ها را صورت داد؛ مانند: شکل گیری بوروکراسی(دیوانسالاری جدید)، ایجاد مدارس نوین، تاسیس دادگستری و برچیدن محاکم شرع و ... و در نهایت باورداشت های غرب گرایانه در قالب جهان بینی شاهنشاهی یک به یک به مورد اجرا گذارده شد. بررسی کوشش تنی چند از تجددگرایان دین ستیز یا نواندیشان دین خواه برای جایگزین کردن خردگرائی غربی بجای تعبد دینی و یا تاویل مدرن و روزآمد از دین، موضوع اصلی این مقاله است که همراه با ارائه کارنامه سیاست مذهبی رضاشاه ، مشکل اصلی بخشی از جریان روشن فکری معاصر را به بحث کشانده است.
مشروطه خواهان و قزاقها : جنبش مشروطیت و مداخله روسها در آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال 1909 نیروهای روس به بهانه رساندن گندم و بازکردن راهها، وارد آذربایجان شدند. در سال 1911 روسیه برای بار دوم تبریز را اشغال کرد. شش سال اشغال آذربایجان به دست روسها سرانجام در پی انقلاب 1917 روسیه پایان پذیرفت .
کسروی و تأمل درباره ی رضاشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کسروی در یکی از حساس ترین دوره های تاریخ معاصر ایران زیست. او دو جنگ جهانی، انقلاب مشروطه و دوره ی دیکتاتوری رضاشاه را تجربه کرد. خمیرمایه ی ذهنی و پژوهشی اش نیز وی را به اظهارنظر درباره ی مسائل مختلف و تفکر در موضوعات گوناگون واداشت. آن چه مسلم است، کسروی دوستدار و شیفته ی انقلاب مشروطه و آرمان های آن بود، اما این انقلاب به سرعت دستخوش استبداد شد. کسروی که هر دو فضا را تجربه کرده بود، در آثار خود به بحث در باره ی آن ها پرداخت. یکی از ویژگی های کسروی ستایش از انقلاب مشروطه و همچنین دفاع از رضاشاه است. به همین دلیل، این پرسش مطرح می شود که چرا و چگونه کسروی از دو پدید ه ی متفاوت و متضاد پشتیبانی کرد؟ با عنایت به این که تاکنون نوع نگاه و قضاوت کسروی در باره ی رضاشاه، به صورت مستقل مورد بررسی قرار نگرفته است این مقاله، با استفاده از روش توصیفی ـ تبیینی می کوشد با استناد به آثار کسروی، رویکردهای وی را پیرامون رضاشاه مورد ارزیابی قرار دهد.
مطالعه موضوعی منابع کشف الاسرار امام خمینی(س)
حوزه های تخصصی:
کتاب کشف الاسرار از مهم ترین آثار امام خمینی به شمار می آید که در شناخت بهتر و کامل تر ابعاد سیاسی و اعتقادی ایشان حائز اهمیت فراوانی است. این اثر در ظاهر امر پاسخی است به جزوه ای سی و چند صفحه ای که شبهاتی را علیه باورهای مردم شیعه مذهب مطرح کرده بود، و در واقع امر کتابی است علمی و چند وجهی که حاوی مضامین مختلف در دفاع از مسائل عقیدتی مذهب تشیع و تنقید از نظام حکومتی ایران و طرح مبانی حکومتی اسلام می باشد. به لحاظ مضامین مختلف و متعدد این اثر، شناسایی منابع و مصادری که امام خمینی از آنها در تدوین کتاب بهره گرفته مورد توجه این مقاله است. با استخراج کلیه منابع و مآخذی که مؤلف کتاب کشف الاسرار به آنها اشاره کرده مشخص می شود که طیف قابل توجهی از آثار و منابع در رشته های مختلف اعم از: عقلی و کلامی، حدیثی و روایی، ملل و نحل، تاریخی، فقهی و... مورد ارجاع و استناد وی قرار گرفته است.
مفهوم «خویشتن» در سنت فکری ملی گرا (مطالعه موردی: کسروی و شادمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
119 - 137
حوزه های تخصصی:
مسئله «خویشتن» و کیستی «ما» در برابر دیگری غرب یکی از مباحث عمده مورد توجه روشنفکران ایران معاصر بوده است. با رجوع به آثار روشنفکرانی که در زمینهاین حوزه موضوعی قلم زده اند، مشخص می شود که آنان با دیدگاه های گوناگونی که هر کدام از «سنتِ» فکری خاصی نشأت گرفته است، درباره «خویشتنِ ایرانی» به بحث نشسته اند. هدف این مقاله، واکاوی مفهوم «خویشتن» از دیدگاه «سنتِ» فکری ملی گراست که به طور خاص در آرای دو تن از متفکران ایرانی معاصر، احمد کسروی و فخرالدین شادمان متجلی است. بدین ترتیب، پرسش اساسی این مقاله، این است که روشنفکرانِ «سنتِ» فکری مذکور چه تصوری از مفهوم «خویشتن» داشتند و با توجه به کدام زمینه های اجتماعی و نظری به این تصور رسیده بودند؟ فرضیه مقاله عبارت است از اینکه در «سنت» فکری ملی گرا، تعریف روشنفکران از مفهوم «خویشتن» براساس بازخوانی آموزه های فکری و میراث معنوی «ما» در محدوده ایران و براساس مشترکاتی همچون زبان فارسی شکل می گیرد و روایت های آنان از زندگیِ «خویشتن ایرانی» مبتنی بر روایت های تاریخی ایران است. نوشتار حاضر، در دو بخش اصلی شکل یافته است. در محور نخست با توجه به تقدم زمانی دوران زندگی و همچنین فضل تقدم، به تبیین نظرهای سید احمد کسروی و در محور دوم به بررسی آرای سید فخرالدین شادمان پرداخته ایم. در پایان نیز جمع بندی مباحث و نتیجه گیری پرسش و فرضیه مقاله آورده شده است.
پرچم؛ مجله احمد کسروی و پیروانش: تصویری از تاریخ مطبوعات در ایران
منبع:
پژوهش در تاریخ سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
187 - 193
حوزه های تخصصی:
دیالکتیکِ ایدئولوژی و اتوپیا: مقایسه گریِ گفتارِ آدمیت و کسروی درباره ی نقشِ اتوپیای سوسیال دموکراسیِ انقلابی در جنبشِ مشروطه خواهی در دوره ی مجلسِ اوّل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدفِ مقاله ی حاضر آن است که پیش فرض های معرفت شناختیِ گفتارِ آدمیت و کسروی درباره ی نقشِ اتوپیای سوسیال دموکراسیِ انقلابی در دوره ی مجلسِ اوّل را بنابر چارچوبِ تحلیلی-تفسیریِ «دیالکتیکِ ایدئولوژی و اتوپیا» محلِ پژوهش قرار دهد تا به پاسخِ این پرسشِ اصلی دست یابد که آیا آدمیت و کسروی توانستند تاریخ نگاری ِ خویش درباره ی جنبشِ مشروطه خواهی را از ابتلا به «ناهمسازیِ ایدئولوژیک» و «ناهمسازیِ اتوپیایی» در امان نگه دارند؛ اگر توانستند، چگونه و بر چه مبنایی چنین کردند؟ یافته های پژوهش گویای آن است که آدمیت جنبشِ مشروطه خواهی را یک «رخدادِ تحقّق یافته ی به پایان رسیده» می داند. کشاکش های سیاسی-اجتماعیِ زاییده ی اتوپیای سوسیال دموکراسیِ انقلابی جنبشِ مشروطه خواهی را دستخوشِ دگرگونی کرد، اما آدمیت برمبنای عقل باوریِ بوروکراتیک و قانون سالار ایدئولوژیِ دموکراسیِ سیاسی را به کار می گیرد تا این دگرگونی را پنهان نماید. این «پنهان گری» گویای آن است که جنبشِ مشروطه خواهی در تاریخ نگاریِ آدمیت مبتلا به «ناهمسازیِ ایدئولوژیک» است. کسروی مشروطیّتِ ایران را میوه ی بِهنگام می داند، ولی میوه ای «خام». اتوپیای سوسیال دموکراسیِ انقلابی با موقعیتِ انضمامی ِ ایران و ایرانیان نسبتی نداشت. این جدایی به اتوپیا مجال می دهد تا از مواجهه با مسائلِ انضمامیِ زندگیِ اجتماعی در جامعه ای ازپیش بوده بگریزد. این «واقعیت گریزی» گویای آن است که مشروطیّتِ ایران نه میوه ی «خام»، بلکه میوه ای نابهنگام بود. بدین سان، جنبشِ مشروطه خواهی در تاریخ نگاریِ کسروی مبتلا به «ناهمسازیِ اتوپیایی» است.
بازخوانی نقش آیت الله سید عبدالله بهبهانی در تحصن مشروطه خواهان در سفارت انگلیس (بررسی دیدگاه امام خمینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۶
1 - 25
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات بحث برانگیز در تاریخ نهضت مشروطیت، تحصن تعدادی حدود بیست هزار نفر از مردم تهران در سفارت دولت انگلستان است. این حادثه که در ماه های جمادی الاول و جمادی الثانی سال 1324 (ژوئیه و اوت 1906 / تیر و مرداد 1285) رخ داد حدود یک ماه به طول انجامید و با فرمان مشروطیت مظفرالدین شاه خاتمه یافت. در مورد تصمیم گیرندگان و مشوقان تحصن در سفارت انگلیس اتفاق نظر وجود ندارد. در این رابطه نقش آیت الله سید عبدالله بهبهانی یکی از سران روحانی و رهبران مشروطه از موضوعات مهم و قابل بررسی است. در این مقاله به بررسی نقش بهبهانی در تحصن سفارت انگلیس پرداخته شده و دیدگاه های موافقان و مخالفان نقش او موردتوجه و نقد قرارگرفته است. ازجمله مخالفان نقش او در تحصن سفارت انگلیس، احمد کسروی است که رأی او مورد تأکید امام خمینی قرارگرفته است. پس از مطالعه منابع متعدد پیرامون این رخداد و بیان دیدگاه های مورخان و پژوهشگران متقدم و متأخر، نتیجه بررسی حاکی است که در بدو امر توصیه بهبهانی صرفاً به تعداد معدودی از تجار با هدف حفظ جان و امنیت آنان بوده است و به معنی مجوز تحصن عده کثیری از مردم در سفارت تلقی نمی شود. بااین حال، این توصیه ابعاد گسترده تری یافت که اگرچه ممکن است منظور نظر بهبهانی نبوده؛ اما اطرافیان و خواص بیت او در این رابطه نقش و تأثیر داشتند.
واکاوی رویکرد انتقادی کسروی به ناسیونالیسم باستان گرا در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
107 - 128
حوزه های تخصصی:
شکست های متعدد از روس و انگلیس، ارتباط نابه سامان اقتصادی و سیاسی با آنها و ضعف ساختاری سلسله قاجار در مقابله با چنین مشکلاتی بسترهای فکری لازم را برای روشنفکران مهیا نمود تا به بررسی علل ضعف و عقب ماندگی ایرانیان و راه های برون رفت از آن بپردازند. از جمله عوامل مورد توجه برخی از روشنفکران پیش از مشروطه در این زمینه توجه به ناسیونالیسم باستان گرا بود. در دوران مشروطیت ناسیونالیسم بیشتر وجهه ای ضد استبدادی و ضد استعماری داشت و رویکرد باستان گرایی آن نسبت به سابق کمرنگ بود، اما با پایان گرفتن جنگ جهانی اول دوباره به آن توجه شد. با قدرت گیری پهلوی اول، ناسیونالیسم باستان گرا، به عنوان یکی از مهم ترین ایدئولوژی های ملت ساز، مورد توجه عوامل حکومتی قرار گرفت. براساس چنین گفتمانی، بر تاریخ ایران دوران باستان و برخی مؤلفه های آن از جمله نقش شاه و عرب ستیزی تأکید شد. تکوین اندیشه های کسروی در چنین زمانه ای صورت گرفت. پژوهش حاضر با روش تاریخی و با رویکرد توصیفی تحلیلی درصدد پاسخگویی به این پرسش است که کسروی به عنوان یک اندیشمند چه نگرشی به گفتمان ناسیونالیسم باستان گرا داشت؟ یافته های پژوهش نشان می دهد کسروی ضمن علاقه به تاریخ ایران باستان و تلاش برای احیای برخی سنت ها و آداب آن، با برخی از مؤلفه های افراطی باستان گرایان چون تازی ستیزی، ضدیت با اسلام، حمله اعراب را عامل عقب ماندگی ایرانیان دانستن و توجه به نژاد آریایی درافتاد و ترویج آنها را از عوامل تضعیف انسجام ملی دانست.