مطالب مرتبط با کلیدواژه

ماتریالیسم تاریخی


۱.

بررسی انتقادی مبانی انسان شناختی نظریه ماتریالیسم تاریخی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: ماتریالیسم ماتریالیسم تاریخی مبانی انسان شناختی ازخودبیگانگی کمونیسم کارل مارکس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶۶ تعداد دانلود : ۶۰۹
عصر جدید با ظهور و درخشش انسان به معنای مدرن آن، در عرصه معرفت شناخته می شود. اندیشه و تکاپوی شناختی انسان تعیین کننده آرایش معرفتی این عصر است و همه مقولات علم مدرن به نوعی بر محور و مدار انسان می چرخد. نظریه ماتریالیسم تاریخی مارکس، علاوه بر مبانی هستی شناختی، مبنای انسان شناختی پررنگی دارد و بر مبنای تلقی خاصی از انسان پی ریزی و صورت بندی شده است. مارکس، وجهی از هستی اجتماعی انسان؛ یعنی «کار» را محور و مبنای تحلیل دیالکتیکی خود قرار داده که هم مادی و هم اجتماعی تاریخی است. بر اساس نظر مارکس، جهان انسانی، یعنی همه نماد ها و نمود ها، اشکال آگاهی و نهادهای اجتماعی تاریخی، با همه اشکال و صور مختلف آن، صرفاً محصول و برایند عمل و کار انسانند؛ جلوه ها و تبلوراتی که در هر مرحله از تاریخ به گونه ای عینیت یافته و مختصات هر دوره تاریخی و اجتماعی را شکل داده است. این نوشتار، ضمن تقریر اجمالی نظریه ماتریالیسم تاریخی مارکس، سعی دارد مهم ترین مفروضات انسان شناختی آن را مورد بررسی تحلیلی و انتقادی قرار دهد.
۲.

اندیشه های اقتصادی ابن خلدون؛ ارزیابی انتقادی چهار ادعا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اندیشه اقتصادی ابن خلدون اقتصاد اسلامی اقتصاد اسکولاستیک مکتب سالامانکا ماتریالیسم تاریخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۴۰ تعداد دانلود : ۷۰۰
ابن خلدون پیشگام اندیشه اقتصادی مدرن در قرن چهاردهم میلادی است.این مقاله به ارزیابی چهار ادعا در مورد اندیشه های اقتصادی ابن خلدون می پردازد. اول، این که اندیشه های اقتصادی ابن خلدون با اندیشه های بعدی پیوستگی ندارد. دوم، این که اندیشه های وی اندیشه اقتصادی اسلام است. سوم این که ابن خلدون مبدع نظریه ارزش مبتنی بر کار است. چهارم اینکه وی پیشگام مارکس در تحلیل ماتریالیستی تاریخ است. در این مقاله ادعاهای یادشده با استفاده از روش تحلیلی مورد ارزیابی قرار می گیرد و نشان داده می شود که اندیشه های اقتصادی ابن خلدون از طریق مکتب سالامانکا به اندیشه های اقتصادی اسکاتلندی (کلاسیک) منتقل شده است. لذا از پیوستگی برخوردار است.اندیشه های اقتصادی ابن خلدون، اندیشه های اقتصادی اسلام نیست، بلکه تحلیل اقتصاد مسلمین در یک جغرافیای محدوداست. همچنین ابن خلدون مبدع نظریه ارزش مبتنی بر کار و ماتریالیسم تاریخی نمی باشد.
۳.

ارزیابی فرقه دموکرات عامیون در مجلس دوم مشروطه در رساله تنقید فرقه اعتدالیون (شوال 1328)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رسول زاده ماتریالیسم تاریخی مناسبات ارباب رعیتی مجلس دوم فرقه دموکرات عامیون تنقید فرقه اعتدالیون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۱ تعداد دانلود : ۴۰۷
پس از فتح تهران و استقرار دوباره نظام مشروطیت تلاش برای روند نوسازی قوت گرفت. بدین سبب احزاب دموکرات و اعتدالیون روش های متفاوتی را در مرامنامه ایشان مطرح کردند که موجب اختلاف در میان آنان شد. چنان که برنامه ضعیف اعتدالیون مقابل اندیشه های آزادی خواهانه و مساوات طلبانه دموکرات ها، که از ارکان تحول اقتصادی اجتماعی مرام نامه آنان به شمار می رفت، قرار گرفت. بنابراین، محمد امین رسول زاده با پیشینه سوسیالیستی در قفقاز و از رهبران فرقه دموکرات به منظور نقد و بررسی مرام نامه اعتدالیون، این موضوع را در رساله «تنقید فرقه اعتدالیون»، بر اساس مواضع ماتریالیسم تاریخی پرداخت تا ارتباط منافع طبقه حاکم با قالب سیاسی را تشریح نماید. بدین ترتیب، با توجه بر گردآوری اسنادی داده ها و معرفی یک رساله حزبی دارای ایدئولوژی مارکسیستی، روش توصیف و تبیین به کار رفته است. حاصل آن که رسول زاده با ناکارآمد خواندن برنامه اعتدالیون، قصد بیان نابودی مناسبات ارباب رعیتی را داشت که این امر، با مرام نامه دموکرات ها یکسان بود.
۴.

دیالکتیک اقلیم و جنبش های اجتماعی در اندیشه مارکس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنبش های اجتماعی ماتریالیسم تاریخی تضاد دیالکتیک اقلیم طبقه اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۷ تعداد دانلود : ۱۸۵
تبارشناسی نظری، اندیشمندان متأخر نشان می دهد که هنوز جنبه های مختلفی از اندیشه های کلاسیک ها زنده است. مارکس یکی از این کلاسیک ها است که هنوز ردپای او را در حوزه های مختلف علوم انسانی از جمله نظریه های جدید جنبش های اجتماعی می توان مشاهده کرد. کارل مارکس و همکارش فردریش انگلس در تبیین پدیده های اجتماعی از روابط دیالکتیکی، پیش گزاره های هستی اجتماعی شروع می کنند. به عقیده آن ها بنابر منطق حاکم برماتریالیسم تاریخی به دلیل تنوع عناصر پیش گزاره های هستی تنوعات اجتماعی مختلفی در ارض جغرافیایی و دوران های تاریخی بوجود آمده است. این رابطه دیالکتیکی متأثر از تنوع اقلیم اروپای غربی و کشورهای موسوم به شیوه تولید آسیایی دو گونه رابطه استثماری و تضاد انسان و انسان را یکی در غرب و دیگری در شرق رقم زده است. مشخصه اولی تضاد طبقاتی و مشخصه دومی تضاد دولت و ملت است. این دو گونه روابط دیالکتیکی دو گونه جنبش های اجتماعی کلاسیک یکی از نوع غربی و دیگری از نوع شرقی را در طول تاریخ ملت ها نمایان کرده است که هر کدام ویژگی های خاصی دارند. این دو گونه جنبش های اجتماعی متأثر از تضاد نیروهای اجتماعی درون مرزهای سیاسی یک کشور است. اما از آنجا که نیروهای سرمایه داری میل به گسترش به بیرون از مرزها را دارند، شکل گیری روابط استثماری و تضاد انسان و انسان در سطح بین بین المللی نیز منجر به جنبشی در این سطح بین دو دسته از کشورها که یکی دیگری را مورد بهره کشی قرار می دهد خواهد شد. زیرا در این مدل نیروهای سرمایه داری از پایین ترین سطح تا بالاترین سطح باید جای خود را به صورت بندی غیرطبقاتی دهند. پس در مدل مارکس علاوه بر یک شکل جنبش در روابط بین المللی دو گونه جنبش کلاسیک در سطح ملی وجود دارد، اما در واپسین تجدید نظرهای او می توان نشانه هایی از باور به جنبش های اجتماعی غیرانقلابی نیز هرچند بطور گذرا یافت. با مرور دستگاه نظری مارکس از ماتریالیسم تاریخی تا جنبش های جهانی برخی از مهم ترین عناصر و مفاهیم حساس در نظریه پردازی جنبش های اجتماعی همچون؛ تضاد، شکاف های اجتماعی، دیالکتیک، روابط استثماری و سلطه بدست آمد.
۵.

تاریخ نگاری مارکسیستی و ماهیت جامعه و دولت در ایران سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مارکسیسم ماتریالیسم تاریخی شیوه تولید فئودالیسم ایرانی جنبش اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۷ تعداد دانلود : ۲۷۵
رویکرد ارتدکس مارکسیستی از اصلی ترین چشم اندازها در روایت تاریخ ایران از زاویه علوم اجتماعی جدید بوده است. هدف اصلی این مقاله ارائه گزارشی انتقادی از این سنت تاریخ نگاری و شناسایی تحلیل آن از ماهیت دولت و جامعه ایرانی است. پرسش های اصلی مقاله عبارت اند از: 1. مشخصه های اصلی درک مارکسیستی از تاریخ ایران کدام اند؟ 2. برداشت پژوهشگران مارکسیست از ویژگی های جامعه و دولت در فئودالیسم ایرانی چیست؟  3.  ظرفیت ها و کاستی های این الگو برای تحلیل تاریخ ایران کدام اند؟ بر پایه این برداشت ایران مانند همه جوامع شیوه های تولید اشتراکی، برده داری، فئودالیسم و سرمایه داری را تجربه کرده، اما در هر دوره ویژگی های عمومی شیوه های تولید با ویژگی های خاص جامعه ایرانی ترکیب شده و گونه ایرانی این صورت بندی ها شکل گرفته است. با استفاده از داده های کیفی گردآوری شده از اسناد و منابع موجود، در این پژوهش  افزون بر ارائه گزارشی تحلیلی از شکل گیری، و فراز و فرود این رهیافت در مراحل تاریخی تلاش می شود تا با تمرکز بر مقطع «فئودالی»، ویژگی های «فئودالیسم ایرانی» شناسایی شود. محوریت اقتصاد کشاورزی معیشتی، سیطره مناسبات مبتنی بر بهره کشی فئودالی، تنوع اشکال مالکیت زمین، وجود ساخت طبقاتی مشخص، تلقی دولت به عنوان ابزار طبقه فئودال، چرخه تقویت مالکیت دولتی بر زمین در ابتدای تأسیس دولت و تجزیه آن در اثر واگذاری اقطاع، الگوی غیرمتمرکز اداره امپراتوری، آونگ تکرارشونده تمرکزگرایی-تجزیه طلبی فئودالی، تلقی وضعیت ملوک الطوایفی به عنوان فئودالیسم تکامل یافته و تلقی جنبش های اجتماعی به عنوان ستیزه های طبقاتی، از جمله ویژگی های مورد تأکید این تحلیل از تاریخ پیشامدرن ایران است. در این مقاله ضمن تأکید بر نارسایی های بنیادین این سبک تاریخ نگاری، نتیجه گیری شده است که برخی درون مایه های آن می تواند مورد توجهی دوباره قرار گیرد.
۶.

"سوختار همه ساختارها"؛ تأملی بر بازنگری ایدئولوژیک احسان طبری در مبانی مارکسیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: احسان طبری ماتریالیسم تاریخی بازنگری ایدئولوژیک تاریخ اندیشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۵۷
احسان طبری (1295-1368ش) به عنوان یکی از اعضای کمیته مرکزی و نظریه پرداز حزب توده شناخته می شود. این امر باعث می شود که تاریخ پژوهان معاصر با اتصاف او به صفت مارکسیسم، غالباً رفتار و افکار وی را در چهارچوب های ایدئولوژیک و حزبی ارزیابی کنند و به ویژگی های اخلاقی در شاکله بندی شخصیت او اعتنایی نداشته باشند. در حالی که اگر طبری را در جایگاه یک ادیب، شاعر و یا مورخ مورد بررسی قرار دهیم، می توانیم جنبه هایی از شخصیت وی را دریابیم که لزوماً برآمده از رفتار حزبی و سازمانی نیست، بلکه دغدغه هایی برخاسته از یک ذهن حقیقت جو است که در بیشتر دوران حیات در کسوت یک روشنفکر ماتریالیست مجال بروز و ظهور یافته است. مسئله اصلی این مقاله واکاویِ دلایل بازنگری ایدئولوژیکِ طبری در دهه پایانی عمر اوست. بدین منظور ابتدا با متن پژوهیِ آثار طبری در دوران مقدم بر دهه پایانی عمر، به جنبه هایی مغفول از تاریخ اندیشی طبری تا قبل از مقطع بازنگری ایدئولوژیک پرداخته می شود. این بررسی نشان می دهد آنچه با عنوان بازنگری ایدئولوژیک طبری یاد می شود بر بستری از بازاندیشی های تدریجی او در مبانی مارکسیسم استوار بوده است. در انتها با تمرکز بر آثار سال های پایانی عمر او به بیان درون مایه ها و دغدغه های تاریخ اندیشانه در این آثار پرداخته خواهد شد. عنوان مقاله برگرفته از یکی از تعابیر طبری در مورد بازنگری ایدئولوژیک وی می باشد.
۷.

فلسفه علم تاریخ: تحلیل انتقادی کتاب درباره تاریخ هابسبام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اریک جان ارنست هابسبام تاریخ اجتماعی درباره تاریخ فلسفه علم تاریخ ماتریالیسم تاریخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۱۱۶
مطالعه فرانگرانه تاریخ به مثابه علم که از آن به فلسفه علم تاریخ یاد می شود، در دوره های اخیر مورد توجه بسیاری از مورخان فلسفی اندیش یا فیلسوفان تاریخ اندیش قرار گرفته و هر یک به گونه ای به آن نظر کرده اند. هابسبام یکی از مورخان اندیشمند معاصر است که در کتاب درباره تاریخ، موشکافانه به فلسفه علم تاریخ پرداخته است. اینکه تاریخ چیست، چه ویژگی هایی دارد، چگونه حاصل می شود، چه کارکردی دارد و در هندسه معرفتی بشر از چه جایگاهی برخوردار است، عمده مباحث این اثر است که نویسنده به خوبی از عهده آن بر آمده است، اما در عین حال می تواند در معرض نقدهایی قرار بگیرد. مقاله پیش رو می کوشد تا با نگاه انتقادی به کتاب، دیدگاه های هابسبام را به روش تحلیل عقلی تبیین و به این پرسش کانونی پاسخ دهد که تاریخنگری او از چه سطح و اعتباری بهره داشته و در هندسه معرفت تاریخی چه جایگاه و اهمیتی دارد؟ فرضیه مقاله آن است که او متأثر از دیدگاه مادیگرایی تاریخی است، با این حال او در رویکردی منصفانه به مقوله های مرتبط با تاریخ نظر کرده و به تحلیل آنها پرداخته است. به رغم اهمیتی که هابسبام و اثر او در حوزه مطالعات تاریخی دارد، اثری به فارسی درباره وی نوشته نشده، از این رو مقاله حاضر می تواند این خلأ را پر کرده، بستر مناسبی برای مطالعات بعدی فراهم سازد.