مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
خردورزی
حوزه های تخصصی:
روایت تاریخ از زندگی اجتماعی بشر، حاکی از آن است که در همه اجتماعات انسانی، گروهی به سبب توانمندی های اقتصادی، مذهبی و یا سیاسی، نخبه تلقی شده و رهبری دیگران را به دست گرفته اند که در این میان، نقش عالمان و اندیشمندان مذهبی در جهت گیری دینی عوام حائز اهمیت و بی بدیل است. قرآن کریم نیز با پذیرش این واقعیت خارجی، با ذکر نمونه های متعدد، آن را آسیب شناسی کرده و با دعوت های مکرر به خردورزی، سعی در کاهش فاصله فکری طبقات اجتماعی داشته است. از منظر قرآن، پیروی از نخبگان دینی در پیشگاه الهی رفع تکلیف نکرده و همه افراد در قبال مواضع دینی که اتخاذ می کنند، مسئول هستند. از این رو، همگان مکرراً به تعقل و تدبر در نصوص وحیانی دعوت شده اند تا افزون بر آگاهی همگانی از مفاهیم دینی، کتاب آسمانی معیاری برای تشخیص سره از ناسره در دعاوی نخبگان قرارگیرد. بنابراین در منطق قرآن، وابستگی فکری عوام جامعه به نخبگان، امری مذموم است و همگان موظف اند با افزایش آگاهی و تعقل در براهین دینیِ ارائه شده از سوی رهبران اجتماع، مسیر حق را پیدا نموده و با دیده ای باز از نخبگان صالح پیروی نمایند تا به سعادت ابدی دست یابند.
تعلیم و تربیت به مثابه «بیلدونگ» در پدیدارشناسی هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین ماهیت، هدف و مؤلفه های مفهومی تعلیم و تربیت بر اساس فرایند تکوین دانش در پدیدارشناسی هگل می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تفسیر مفهومی و مفهوم پردازی بهره گرفته شد. یافته های به دست آمده حاکی از آن است که «بیلدونگ» در تعریف تعلیم و تربیت به عنوان فرایندی توصیف می شود که به دنبال ارتقای تجربه مفهومی فرد از طریق درک نابسندگی های موجود در زندگی است که با نگاهی به گذشته، رو به سوی آینده ای خردمندانه دارد. با این توصیف، هدف بیلدونگ «خردورزی فراگیر آشتی جویانه» در تعلیم و تربیت است. از جمله مؤلفه های مفهومی تعلیم و تربیت می توان به «آزادی بنیاد»، «تاریخ مند»، «بازسازانه»، «تعاملی»، «تأییدطلبانه» و «خطاشکیب» اشاره نمود. تعلیم و تربیت به مثابه بیلدونگ می تواند الهام بخش جریان نوینی در عرصه مطالعات تربیتی در ایران باشد که ارتقادهنده تجربه خرد بشری در تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم است.
کم یابی تفکر انتقادی در پیشینه فرهنگی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
در چشم اندازی تاریخی به جریان ها و آبشخورهای معرفت در جامعه ایران درمی یابیم که ردپای تفکر انتقادی را کم تر در جریان تبادلات فکری می توان جست؛ یعنی شیوه های ارتباط و انتقال معرفتی به گونه ای بوده است که تفکر انتقادی در آن ها جایگاهی ندارد یا به صورت ضعیف و کم مایه حضور دارد. برآیند و میراث این خصیصه تاریخی جریان های معرفتی امروزه در اجتماعات علمی به منزله یک ویژگی فرهنگی در عرصه عمومی در جامعه معاصر ایرانی بیان گر «کم مایگی خردورزی و تفکر انتقادی» است. ازاین رو، در انواعِ ارتباط ِمیان افراد و مناسبات اجتماعی و حتی در محافل علمی تفکر انتقادی جایگاه قابل توجهی ندارد. ازسوی دیگر، پیشرفت علمی مستلزم توجه جدی به تفکر انتقادی است. به این ترتیب، درصورتی که توسعه را راه برد و خواست ملی در نظر بگیریم، با کیفیت تفکر انتقادی در جامعه و روابط و مناسبات اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی نمی توان انتظار دگرگونی خاصی را داشت، چراکه با پدیده کم مایگی خردورزی و تفکر انتقادی مواجهیم و تقویت این بایسته توسعه مستلزم توجه جدی تر و تلاش برای فراهم آوردن زمینه های رشد آن در جامعه است. در این مقاله، با استفاده از روش تحلیل تاریخی، معرفی پیشینه ضدتفکر انتقادی در جامعه ایران، و بیان اهمیت آن برای پیشرفت و توسعه پیش نهادهایی برای ارتقای آن ارائه می شود.
رویکرد تربیتی افضل الدین مرقی کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۴ پاییز و زمستان ۱۳۸۸ شماره ۷ و ۸
211 - 223
افضل الدین محمد ابن حسن مرقی کاشانی، حکیم و عارف قرن هفتم، تربیت را عبارت از فراهم کردن زمینه ها و عوامل به فعلیت رساندن استعدادهای انسان در جهت مطلوب می داند. از نگاه او، این جهت مطلوب، کسب زندگانی عقلانی و روحانی است و هدف غایی تربیت، خداشناسی و معرفت صفات او از طریق تربیت اخلاقی و عرفانی است. وی معتقد است که آدمی باید در آغاز زندگی با تعلیم و تعلّم پرورش یابد تا خردورز شود و گفتار و کردارش بارور گردد، زیرا زندگی بدون تعلیم، تعلّم و خردورزی، بی حاصل و بیهوده خواهد بود. این مقاله در صدد است با روش توصیفی، هدف تربیت اخلاقی و عرفانی، مراتب اصول تربیت اخلاقی و عرفانی را در اندیشه های بابا افضل، تجزیه و تحلیل کند، و معنا و مفهوم تربیت، چیستی استعدادهای انسان، شرایط لازم برای تحول آدمی و حفظ تحول و نیز شیوه آموزش به فعلیت رساندن استعدادها را از دیدگاه وی بررسی نماید.
در آمدی بر روش شناسی خردورزی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با رویکردی مسئله محورانه و با توصیف و تحلیل روش شناسی خردورزی به دنبال خردورزی ای درست، اصولی و براساس یک اصطلاح، اسلامی است. روشن است که بدون بحث درباره روش شناخت در خردورزی، ابزار خردورزی و مبانی خردورزی نمی توان از روش شناسی خردورزی سخن به میان آورد؛ زیرا شناخت روش زمانی معنای دارد که اولاً راه شناخت معلوم باشد؛ ثانیاً ابزار شناخت نیز مشخص باشد؛ ثالثاً با توجه به اینکه ممکن نیست روش بدون داشتن پیش فرض و مبانی به کار گرفته شود، باید در روش شناسی از مبانی خردورزی نیز بحث نمود. پژوهش حاضر نشان می دهد که خردورزی در انواع روش های تحقیق وجود دارد؛ هم در روش تعقلی، هم در روش تجربی و هم در روش نقلی و تاریخی. ابزار خردورزی منطق است که در سه قسمت مفاهیم و تعاریف، گزاره ها و قضایا، قیاس و استدلال هویداست. مبانی خردورزی در مبنای معرفت شناختی (امکان شناخت، و عدم انحصار شناخت در محسوسات)، هستی شناختی (رئالیسم، و انقسام موجود به مادی و مجرد) و انسان شناختی (دوبعدی بودن، اختیار، کرامت و خلافت الهیِ انسان) قابل بحث است.
واکاوی فضیلت خرد و فرزانگی در شاهنامه براساس نظریه اخلاق فضیلت ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱
118 - 150
حوزه های تخصصی:
ادب حماسی در تربیت اخلاقی جامعه، نقش مهمی بر عهده دارد و شاهنامه حکیم فردوسی، بزرگ ترین حماسه ملی ایران و جهان، در پرورش فضایل اخلاقی به ویژه در بین ایرانیان همواره نقش آفرین بوده است. یکی از این فضایل، خرد و خردورزی است. نمودهای فضیلت خردورزی در شاهنامه، ذیل دو عنوان تقسیم شده است: خرد فطری و غریزی؛ خرد اکتسابی. برای شرح و تبیین این دو خرد، از چارچوبی فلسفی و تئوریک استفاده شد که نظریه فضیلت اخلاقی ارسطو یا سه گانه دانش و عاطفه و اراده است؛ برای هرکدام از مواردِ سه گانه نیز شاهد و مثال از شاهنامه نقل شده است. نگارنده در این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و روش کتابخانه ای به واکاوی فضیلت خرد و فرزانگی در شاهنامه براساس نظریه فضیلت ارسطو می پردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مفهوم خرد و خردورزی در هر دو حیطه بیان شده در شاهنامه به کار رفته است؛ بدین معنا که فردوسی در تعالیم اخلاقی و تعلیمی خود با آگاهی دادن، ایجاد انگیزه و نمود خرد و خردورزی، زمینه را در عمل برای ترویج و پرورش خردورزی، به مثابه کنشی اخلاقی، فراهم کرده است و کار او در این باره مبنایی فلسفی و تربیتی دارد.
تأثیر تفکرات عاشورایی بر رزمندگان دفاع مقدس در رمان باغ بهشت
منبع:
شاهد اندیشه دوره اول تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
9-37
حوزه های تخصصی:
تفکرات عاشورایی مهمترین راهبرد رزمندگان اسلام در مواجهه با عوامل غیریت ساز است. این مفهوم مجموعه ای از اندیشه ها و سبک زندگی جهادی امام حسین(ع) در گستره دین محمدی است و اصول رفتاری امام و اصحاب او را در عرصه های جدال با مخالفان شریعت به منصه ظهور گذارده است. مطالعه این ظرفیت، دستاورد عزت، قوت و سعادت جامعه بشری را در بر دارد. مطلب حائز اهمیت، شناخت تأثیرات چنین تفکراتی بر رزمندگان دفاع مقدس است. فایده این شناخت، یافتن هویت جهادی برگرفته از اندیشه عاشورایی است. سعی پژوهش پیش رو آن است که شاخصه های عاشورایی را در رمان«باغ بهشت» با استفاده از روش گفتمانی «ارنستو لاکلاو» تحلیل محتوا کند. این روش، پیوند خردمندانه مؤلفه ها را برای خلق هویت جهادی به مخاطب منعکس می سازد. یافته ها نشان می دهد عملکرد عاشورایی رزمندگان، ضمن تشکیل فضای انسان ساز، مقاومتی را ایجاد کرده است که ثبات آن، دستاورد استقلال و امنیت کشور را نیز به دنبال خواهد داشت.
تدوین معادله ممیزی خردورزی، هوش موفق و آفرینندگی در پیش بینی تقلب تحصیلی آنلاین در دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش ممیزی خردورزی، هوش موفق و آفرینندگی در پیش بینی تقلب تحصیلی آنلاین در دانش آموزان بود. طرح پژوهش، تابع تشخیص دوگروهی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دوره متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه 200 نفر از این افراد بر اساس بر طبق فرمول پلنت از تاپاکینگ و همکاران (2007) و به شیوه نمونه گیری در دسترس (شیوه آنلاین) انتخاب و به مقیاس کوتاه تقلب تحصیلی آنلاین (OACS-BF) ویسی و همکاران (1399)، مقیاس خِرَد (WS) اشمیت و همکاران (2012)، پرسشنامه هوش موفق (SIQ) گریگورنکو و استرنبرگ (2002) و پرسشنامه آفرینندگی (CQ) عابدی (1372) پاسخ دادند. از بین آن ها به این منظور تعداد 49 نفر متقلب تحصیلی آنلاین و 151 نفر غیرمتقلب تحصیلی آنلاین شناسایی شدند و داده های پژوهش به کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه 24 و با استفاده از روش تابع تشخیص (ممیزی) تحلیل شد. نتایج نشان داد که با کمک خردورزی، هوش موفق و آفرینندگی می توان تقلب تحصیلی آنلاین را پیش بینی کرد و تحلیل ممیزی توانست با 97/5 درصد پیش بینی صحیح دانش آموزان را به دو گروه متقلب و غیرمتقلب تحصیلی آنلاین طبقه بندی نماید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که خردورزی، هوش موفق و آفرینندگی نقش مهمی در پیش بینی تقلب تحصیلی آنلاین دانش آموزان پسر دارند.
ساختار اندیشه در نقاشی خیالی نگاری بر مبنای مفهوم هنر سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
16 - 25
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: نقاشی خیالی نگاری در رویارویی با ترویج مکتب های هنری دوران تجدد ایران، در تداوم سنت نگارگری و تلفیق آن با شیوه های هنری دوران خود شکل گرفت. نقاشان این شیوه در تلاش بودند تا روش بیانی ویژه خود را متناسب با هنر مردمی و مذهبی بیابند. خاستگاه هویت و اصالت این آثار به اصلِ درونی هنرمند ارجاع دارد و به واسطه نمادپردازی و رمزگرایی در قالبی مادی تجلی یافته است. آن چه مسئله است این است که چگونه می توان بر مبنای نظر «کوماراسوامی» و نسبت آرای وی در حوزه مفهوم هنر سنتی با آثار این مکتب، ساختار اندیشه و روش هنری در نقاشی خیالی نگاری را تبیین کرد تا بر این اساس، جایگاه و ارزش آثار نقاشی خیالی نگاری، میان مکاتب هنری و هنرهای سنتی نمود بیشتری یابد. هدف: هدف این نوشتار تبین ساختار اندیشه مکتب نقاشی خیالی نگاری بر مبنای تعریف و کارکرد هنر سنتی از نظر کوماراسوامی است. روش پژوهش: روش پژوهش در این مقاله به صورت نظری و بر اساس تحلیل کیفی صورت گرفته و گردآوری اطلاعات به صورت مطالعه اسنادی و با بهره از منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته ها: کوماراسوامی هنر را بیان جسمانی فرمِ از پیش تصور شده ای می داند که به چیزی مافوق و ماوراى خودش اشاره دارد، و این هنر همواره سمبلیک و نمادین است. در این حوزه، هنرمند سنتی دو ساحت را از پیش می گذراند، یکی ساحت رهایی و دیگری اقتناص و عبودیت. هنر سنتی بر اساس شهود صور مثالی با ابتنای بر عقل شهودی مفهوم می یابد و بر مبنای این مفهوم، اندیشه و نیز هدف غایی نقاشی خیالی نگاری چیزی جز بیان حقیقت و رسیدن بدان نیست. در نتیجه حاصل از آن دریافتیم که ساختار اندیشه و روش هنری در مکتب نقاشی خیالی نگاری در سایه سنت و معنویت اسلامی، باورها و عقاید شیعی و جهان بینی عرفانی شکل گرفته و هنرمند با تکیه بر عقلانیت و ژرف اندیشی به آفرینش اثر هنری دست زده و همین عامل برای هنرمند نوعی عبادت تلقی شده است.
رابطه ویژگی های شخصیتی و جنسیت با تعقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و جنسیت با تعقل به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان بالای 18 سال شهر قم بود که تعداد 190 نفر از ایشان براساس قانون تاباچنیک و فیدل به روش نمونه گیری گلوله برفی برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسش نامه های عقلانیت میردریکوندی و شخصیت نئو جمع آوری و داده ها با روش های ضریب همبستگی و رگرسیون گام به گام و آزمون T مستقل تحلیل شد. نتایج نشان داد که برخی ویژگی های شخصیتی مثل با وجدان بودن، برون گرایی، توافق پذیری و تجربه پذیری با تعقل رابطه مثبت و معنادار داشته و رابطه ویژگی روان رنجوری با آن منفی و معنادار بود. همچنین برخی ویژگی های شخصیتی با جنسیت رابطه داشت؛ از جمله روان رنجوری در زنان بیشتر از مردان و برون گرایی و با وجدان بودن در مردان بیشتر از زنان بود. در ویژگی تجربه پذیری و توافق پذیری، تفاوتی بین گروه مردان و زنان مشاهده نشد. همچنین، نتایج نشان دهنده رابطه معنادار جنسیت با نمره کل تعقل بود که میزان تعقل در مردان بیش از زنان بود. بین مؤلفه های تعقل، ارتباط فرد با خدا و ارتباط فرد با دین و مذهب، تفاوتی بین مردان و زنان مشاهده نشد. پیش بینی تعقل آزمودنی ها بر اساس عوامل ویژگی های شخصیت و جنسیت، فقط در مورد با وجدان بودن، روان رنجوری، توافق پذیری و برون گرایی معنادار بود. این متغیرها در مجموع 2/67% از تعقل آزمودنی ها را پیش بینی نمود.
معیار ارزش اخلاقی در نگرش صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
159 - 190
حوزه های تخصصی:
تأمل در مبانی فکری ملاصدرا و کاوش در آثار متعدد وی، با توجه به نظریه پردازی های بکری که در این زمینه دارد، افقی نو برابر چشم ها می گشاید؛ به طوری که می توان اندیشه وی را با نگاه تازه ای بازخوانی و ظرفیت فوق العاده آن را در حوزه فلسفه اخلاق مشاهده کرد. از مهم ترین مباحث این حوزه، نظریه ارزش اخلاق و محوری ترین بحث این ساحت، معیار ارزش اخلاق است. خردورزی و حکمت با تهذیب نفس و اخلاق الهی، در نوشته های صدرایی چنان درهم تنیده است که می توان به جرئت این دو را رکن رکین مبانی تفکر وی قلمداد نمود. این نوشتار بر آن است معیار ارزش اخلاق صدرایی را بر همین اساس استنباط نماید. بر خلاف آنچه امروز در خصوص معیار ارزش اخلاق وی مطرح است و از آن به اخلاق فضیلت یاد می شود، نویسنده ضمن تقسیم اخلاق فضیلت، به دو بخش فضیلت محوری و فضیلت گرایی معتقد است سخن حق و صواب در نظریه ارزش اخلاق ملاصدرا آن است که گفته شود ملاصدرا در نگاه عالی و نهایی یک غایت گرای قرب گراست . روی دیگر این حقیقت، غایت گرای فضیلت گراست. اینها دو روی یک سکه اند که اولین آنها در ساحت بلند عرفان و دومی در ساحت حکمت مطرح است و فرقی با هم ندارند
موانع خردورزی در قرآن کریم با نگاه روان شناختی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از تمایزهای ویژه انسان با سایر مخلوقات تعقل است. خردورزی در اسلام و روان شناسی دارای جایگاه ویژه ای می باشد که عدم شکوفایی و بهرمندی از آن پیامدهای زیان باری در پی خواهد داشت و شناخت موانع خردورزی یکی از گام های اساسی بهره مندی انسان از این نیروی تمایزبخش به حساب می آید. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی موانع خردورزی در قرآن به روش کیفی تحلیل محتوی انجام شد. برای دسترسی به هدف پژوهش، آیات قرآن مرتبط با خردورزی در تفاسیر المیزان، نمونه، نور و مانند آن بررسی شد. یافته های پژوهش نشان داد: الف. موانع خردورزی از منظر قرآن در سه دسته قرار می گیرد: موانع شناختی، عاطفی و رفتاری؛ ب. موانع شناختی خردورزی از منظر قرآن کریم عبارت اند از: عدم توجه به ندای فطرت، خودفراموشی و باورهای خرافی؛ ج. دوستی و صمیمیت با دشمنان خدا، تعصب و لجاجت برخی از موانع عاطفی خردورزی است؛ د. گناه، عدم پایبندی به حریم و مرزها، انتخاب غلط، دنیاگرایی، توجه نکردن به نشانه های قدرت الهی، بی توجهی به مراحل خلقت و مرگ، نفاق و کتمان حقیقت، تقلید کورکورانه و بی توجهی به سرگذشت پیشینیان از موانع رفتاری خردورزی به شمار می روند.
ویژگی های تاریخ نگاری در تاریخ بیهقی (باور جزا و پاسداشت خردورزی، سنجیدگی و مدارای ایرانشهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۶
337 - 361
حوزه های تخصصی:
زبان، دین، هنر، محیط، سیاست، فرهنگ و آداب یک جامعه و افرادش، آنرا از دیگر جوامع جدا می کند. با این دیدگاه، اثری ارزشمند خواهد بود که چون تاریخ بیهقی و شاهنامه، بتواند جنبه های فردی، جمعی و ملی مردم را نشان دهد و آنان و دیگران را به بد و خوب وجودشان آگاه گرداند. در اواخر قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم (سده اغتشاشات)، سنگ بنای نیاز به بازجست خرد و سنجیدگی ایرانشهری پایمال شده در پی اندیشه های شعوبی و با شاهنامه استوار شد، اما ابوالفضل بیهقی با وجود هم فکریش با فردوسی در تقویت کارکردهای ایرانی در روایت ها و در ساخت ظاهری کلامش، از فردوسی سخنی نگفت و توجهی به اثرش نشان نداد. این جستار توصیفی– تحلیلی، ویژگی های تاریخ نگاری بیهقی را جست وجو کرده است. یافته ها نشان می دهد که اثر بیهقی سفارشی نیست و هنر او در خدمت بیان علّی و معلولی شکست های مسعود غزنوی و ناتوانی او بوده است؛ هرچند که به ظاهر او را شهید می نامد و ناچار می شود که به حکومت استیلا بیش از حاکمیت خردسالار افلاطونی توجه نشان دهد. بیهقی، ویژگی های اسلامی- ایرانی را در فحوای زبان و هنرِ حقیقت نگارش قرار داده و آن را در قالب شخصیت وزیر و دبیری ترسیم کرده است که بر مدار جزا، مشیت و اراده الهی، با خردورزی، سنجیدگی، آینده نگری، دلیری، نرم خویی، مدارا و با اصلاح تباهی ها، سیمای کاردانی ایرانی را می نمایاند و مردم را به ویژگی های رهاننده شان در برابر نابخردی غزنویان آگاه می کند. فردوسی و بیهقی در تبیین تاریخ و آگاه کردن مردم به میراث خردورزی، عملکردی همسان دارند.
بررسی اثربخشی آموزش خردورزی بر یادگیری خود راهبر دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هجدهم زمستان ۱۴۰۱شماره ۴
207 - 222
هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش خردورزی در یادگیری خودراهبر و مؤلفه های آن در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع هدف کاربردی و از نوع مطالعات شبه آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران در سال تحصیلی 1400- 1401بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران(2001) و بسته آموزش خردورزی دانش پایه و همکاران(2022) بود. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش خردورزی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اثربخشی آموزش خردورزی در افزایش یادگیری خودراهبر، خودمدیریتی، و تمایل به یادگیری دانشجویان معنی دار است. ولی بر بعد خودکنترلی دانشجویان تأثیر معنی داری نداشت. بر این اساس، آموزش خرد می تواند یادگیری خودراهبر دانش آموزان را افزایش دهد. از این رو پیشنهاد می شود اساتید و معلمان بر مهارت های لازم برای آموزش خرد تسلط یافته و به فراگیران انتقال دهند.
بازشناسی مفهوم «أنا قَتیلُ العَبرَه» از رهگذر خوانش انتقادی رویکردهای تبیینی اندیشمندان و واکاوی پیوند «اشک ریزی- خردورزی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
251 - 278
حوزه های تخصصی:
مفهوم شناسی پاره گزاره روایی «أنا قَتیلُ العَبر ه » گرچه از دیرباز محل التفات اندیشوران حدیث پژوه بوده و به گاهِ مواجهه با آن به تحلیل نوع اضافه «عَبر ه » اشاره داشته اند، اما این رهیافت ها اغلب تک بُعدی بوده، عاری از غرض یابی و تحلیل چرایی کاربست «عَبر ه » در عوض «بُکاء» یا « دَمعه » در نظر می آیند. ازاین روست که واکاوی مفهوم «عَبر ه » در جهت بازشناسی مفهوم دلالی «أنا قَتیلُ العَبر ه » در وهله نخست از اهمیت عطف توجه قرار می گیرد. بدین منظور نوشتار حاضر به شیوه کتابخانه ای در گردآوری مطالب، و با روش توصیفی تحلیلی در پی نمایان سازی این مهم، ابتدا با زبان شناسی تاریخی و ریشه شناسی ماده «ع ب ر» که در گونه های نگارشی «عَبر ه / عِبر ه » با تطور معنایی از مفهوم بنیادین همراه بوده، خوانش نخستین در بازشناسی مفهوم پاره گزاره را پی جسته است. ثمره این خوانش، در ارزیابی رهیافت های اندیشوران در تبیین مفهوم «قَتیلُ العَبر ه » مورد استفاده بوده؛ اما آنچه در وهله پسینی رسالت این بازشناسیِ مفهومی را بر عهده داشته، خوانش روایی مؤلفه «تبیین اهداف قیام امام حسین» و واکاوی پیوند «اشک ریزی، پندپذیری» است. هدف قیام در ساحت اجتماعی، اصلاح جامعه و هدف فردی، عبرت آموزی مخاطب از این قیام با عبور از مرحله ای در درون، به اظهار برونی اشک بر آن است. و حاصل تتبع در مؤلفه اشک ریزی نیز نمایانگر آن است که «عَبر ه » به نوع ویژه ای از اشک اشاره دارد که بر محور «اشکِ نافع گریه قلبی» استقرار یافته، به طوری که صاحبانِ لُبّ بر پایه پیوند «اندیشه ورزی عبرت گیری/ پندپذیری» بدان تمسک می جویند. بر این اساس مفهوم دلالی گزاره های مشتمل بر «قَتیلُ العَبر ه » چنین بازخوانی می گردد: من کشته شدم تا صاحبانِ خرد با تأثر، عبرت و پندگیری از داستان قیام من، اشکِ نافع ریزند و از رهگذر این گریه قلبی، اصلاح رفتارهای فردی اجتماعی حاصل آید.
اثربخشی آموزش خردورزی بر هوش معنوی و مولفه های آن در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوش معنوی بیانگر مجموعه ای از توانایی ها، ظرفیت ها و منابع معنوی است که کاربست آن ها در زندگی روزانه می تواند موجب افزایش انطباق پذیری فرد شود و توجه به آن در دانشجویان به عنوان یک نقطه قوت می تواند زمینه ساز آینده حرفه ای موفق تر و مطلوب تر در آن ها باشد. هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش خردورزی در هوش معنوی در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع هدف کاربردی و از نوع مطالعات شبه آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران در سال تحصیلی 1400- 1401 بود که از بین آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008)(SISRI) و بسته آموزش خردورزی دانش پایه و همکاران (2022) بود. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش خردورزی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اثربخشی آموزش خردورزی در افزایش هوش معنوی، تفکر وجودی انتقادی، بعد آگاهی متعالی و بعد تولید معنای شخصی دانشجویان معنی دار است. ولی بر بعد بسط حالت هشیاری دانشجویان تأثیر معنی داری نداشت. درنتیجه با آموزش خرد و افزایش میزان آن در دانشجویان می توان باعث افزایش معناداری، آگاهی متعالی در زندگی این افراد و درنتیجه افزایش هوش معنوی آنان شویم.
تفکر، خردورزی و تعقل؛ زمینه ساز تحقق ساحات اخلاقی مدینه فاضله در نظریه جامعه گرایانه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله مقاله حاضر، بررسی نقش و تأثیر خردگرایی، تفکرمحوری و عقلانیت، به منزله یکی از اصلی ترین عوامل زمینه ساز در طراحی مدینه فاضله (در ابعاد اخلاقی) در نظریه جامعه گرایانه فارابی است. هدف این مقاله بیان کیفیت تأثیر خردگرایی در اخلاق جوامع است که این مهم را در میراث اخلاقی یکی از مهم ترین فلاسفه اجتماعی یعنی فارابی بررسی کرده است. روش اصلی مقاله تحلیلی-عقلانی است و از ابزارهای مختلف تحلیل مفهومی، تحلیل گزاره ای و سیستمی برای تحلیل آرای فارابی استفاده شده است. فارابی جامعه را ساختار یا نظام و مجموعه ای سازمان یافته می داند و اگرچه به صراحت شاهدی وجود ندارد که بگوید جامعه از هویت و وجود مستقل برخوردار است، بحث ها ناظر بر نظمی جمعی مانند نظام هستی است که فارابی درباره خصوصیات آن می نویسد. براین اساس خردگرایی و تفکرمحوری برای نیل به غایت اجتماعی مطلوب علاوه بر افراد و اخلاق شهروندان جامعه، بر محوریت این نظام نیز نظریه پردازی کرده است؛ تا آنجا که در برخی آثار، ملاک تشخیص مدینه فاضله از ضد آن، شاخصه های رشد شناختی در دو بعد علم و عمل است. بحث از قدرت استنباط و استدلال و همچنین سنجش و عقلانیت در سراسر نظریه جامعه اخلاقی آرمانی می درخشد و آن را در خصوصیات رئیس مدینه فاضله (که در بالاترین مرتبه عقلانیت است) و اخلاق شهروندان می بینیم. شهروندان برای وضعیت مطلوبشان و ملکه شدن فضایل نیکو، نیازمند قضاوت ها و سنجش های همیشگی و دائمی قوه ناطقه هستند. فضیلت های فکری که از عقل عملی برمی خیزد، هم در باب شهروندان و هم در قالب فضایل فکری، مدنی، منزلی و... طراحی شده اند و سعادت فردی و سعادت جامعه، هر دو بر مبنای خردورزی هستند؛ تا جایی که حتی عواطف اجتماعی مدنی مانند محبت در مدینه فاضله، براساس شاخصه عقلانیت ارزش گذاری می شوند. البته عقلانیت و سنجش خردبنیان، هرگز همه سلامت و سعادت شهروندان و جامعه نیست، اما مهم ترین شاخصه ای است که حتی عامل ایجاد سایر مؤلفه ها است.