مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
آگاهی متعالی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تدوین الگوی شاخص های هوش معنوی با توجه به نقش سبک های اسنادی و خود کنترلی بود. از این رو، 372 دانشجوی به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب و مقیاس های سبک های اسنادی سلیگمن، خود کنترلی تانجنی و هوش معنوی کینگ را تکمیل نمودند. در بررسی یافته ها از شیوة تحلیل مسیر و روش بیشینة احتمال بهره گرفته شد. یافته ها نشان دادند که سبک اسناد بیرونی و پایدار موفقیت و سبک اسناد پایدار و کلی شکست، از طریق خود کنترلی به ترتیب پیش بینی کنندة افزایش و کاهش تفکر انتقادی وجودی می باشند. همچنین مسیرهای مستقیمی نیز بین اسناد بیرونی موفقیت، تفکر انتقادی وجودی و تولید معنای شخصی، اسناد پایداری موفقیت و آگاهی متعالی، اسناد کلی موفقیت و بسط هوشیاری وجود دارند. مدل مفهومی حاضر نشان می دهد که بررسی نوع رویکرد اسنادی فرد در رویدادهای مختلف زندگی، در روشن شدن فرایند خودکنترلی و در تبیین هوش معنوی سودمند خواهد بود.
فرآیند آگاهی متعالی در مکتب یوگا و آئین ذن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
316 - 295
حوزه های تخصصی:
آدمی با معطوف کردن انرژی خویش به پدیده ای و مشاهده آن در درون به حضوری دست می یابد که جوهر آگاهی است؛ اما هنگامی که یگانگی خویش را با ذهن بگسلد و تماشاگر آن باشد، به مرتبه ای فراتر به نام آگاهی متعالی دست می یابد. رسیدن به این آگاهی در عرفان های شرقی به منظورِ آرامش ذهنی بسیار اهمیت دارد. در این پژوهش، فرآیند رسیدن به این آگاهیِ برتر در مکتب یوگا و ذن به روش تحلیلی توصیفی بررسی می شود. رهرو در مکتب یوگا با به کاربستن فنون ارائه شده به توقف جریانات ذهنی و در نهایت، به حقیقت برتر درونی و رسیدن به رهایی در پرتو آگاهی متعالی نائل خواهد شد. در مکتب ذن نیز روشن شدگی همراه با ادراک حقیقت وجود از طریق تمرکز و حضور دائمی حاصل می آید که با شهود درونی معنا پیدا می کند. آنچه در این دو مکتب علی رغم اختلاف در روش و مبانی مشترک است، همان هدف نهایی است که رسیدن به این آگاهی متعالی را دربر می گیرد.
ارزشیابی برنامه های آموزشی آموزش از دور در دوره متوسطه شهر تهران از نظر فراگیران بر اساس الگوی NADE-TDEC
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارزشیابی برنامه های آموزش از دور در دوره متوسطه شهر تهران از نظر فراگیران بر اساس الگوی NADE-TDEC می باشد. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. ابزارگردآوری اطلاعات، پرسش نامه ای پژوهشگر ساخته برگرفته از الگوی NADE-TDEC به تعداد 40 گویه بسته پاسخ با پایایی 882/0 با طیف لیکرت پنج درجه ای می باشد. جامعه آماری شامل 16275 نفر دانش آموز شاغل به تحصیل در 54 مرکز آموزشی از دور در دوره متوسطه شهر تهران بودند. نمونه آماری شامل 170 نفر از دانش آموزان مراکز آموزش از دور بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS در سطح آمار توصیفی و استنباطی (آزمون t تک نمونه ای و t مستقل و آزمون تحلیل واریانس) محاسبه و با توجه به میانگین وزنی سؤال ها و تحلیل استنباطی؛ کیفیت طراحی مطالب و مواد درسی، کیفیت موارد مربوط به آموزش و کیفیت امور اجرایی در حد بالاتر از متوسط می باشد و در همین حال کیفیت فناوری های جدید آموزشی استفاده شده در حد کم تر از متوسط می باشد.
تاثیر تفکر انتقادی وجودی، تولید معنای شخصی، آگاهی متعالی و بسط خودآگاهی حسابرسان بر تکوین نظریه سرمایه فکری در حرفه حسابرسی
منبع:
پژوهش های حسابرسی حرفه ای سال سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹
120 - 145
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه، تحلیل و مدل یابی نقش مولفه های روان شناسانه تفکر انتقادی وجودی، تولید معنای شخصی، آگاهی متعالی و بسط خودآگاهی بر سرمایه فکری انجام گرفته است. مولفه های روان شناسانه تفکر انتقادی وجودی، تولید معنای شخصی، آگاهی متعالی و بسط خودآگاهی، ممکن است، از طریق تعامل با سایر متغیرها، بر سرمایه فکری حسابرسان تاثیر داشته باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی حسابرسانِ شاغل در موسسات حسابرسی و سازمان حسابرسی در کشور ایران طی سال 1400 هجری شمسی است که براساس فرمول کوکران تعداد 319 نفر به عنوان نمونه و به روش تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه استاندارد دارای طیف لیکرت 5 سطحی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده هایِ جمع آوری شده و نیز آزمونِ فرضیه ها، در قالبِ تحلیلِ توصیفی و آمار استنباطی با استفاده از دو نرم افزار SPSS26 و SmartPLS3 با به کارگیری نسل جدید مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) به روش حداقل مربعات جزئی (PLS) صورت گرفت. نتایج حاصل نشان داد مولفه های روان شناسانه تفکر انتقادی وجودی، تولید معنای شخصی، آگاهی متعالی و بسط خودآگاهی تاثیر مثبت و معناداری بر سرمایه فکری دارند. نتایج این پژوهش نقطه عطفی بدیع برای توجه روزافزون و توسعه هر چه بیشتر آموزش مهارت های اکتسابی مرتبط با مولفه های روان شناسانه تفکر انتقادی وجودی، تولید معنای شخصی، آگاهی متعالی و بسط خودآگاهی در بین حسابرسان است که می تواند منجر به افزایش سرمایه فکری در حرفه حسابرسی گردد.
هوش معنوی و تأثیر آن بر عملکرد کارکنان پلیس (مطالعه موردی فرماندهی انتظامی شهرستان بروجرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
63 - 78
حوزه های تخصصی:
مقدمه: «هوش معنوی» یکی از مفاهیمی است که در پرتو توجه برخی از روان شناسان به حوزه معنویت مطرح شده و توسعه پیدا کرده است. از زمانی که مدیران به ضرورت القای حس هدف مندی و معنی داری در کارکنان پی بردند و برخی از مطالعات نشان داد که در اثر تقویت این هوش، می توان کیفیت انجام وظایف شغلی را بالا برد و سازمان ها را در راه رسیدن به اهدافشان یاری نمود، هوش معنوی در حوزه سازمانی نیز وارد شد. باتوجه به اهمیت و ضرورت این موضوع برای سازمان های نظامی و انتظامی، هدف اصلی این پژوهش، تبیین تأثیر هوش معنوی بر عملکرد کارکنان پلیس است. روش: تحقیق حاضر ازلحاظ روش، توصیفی و مبتنی بر پیمایش و گردآوری داده های میدانی است. جامعه آماری آن، 350 نفر از کارکنان فرماندهی انتظامی شهرستان بروجرد بودند که 182 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و ابزار گرد آوری داده ها، پرسشنامه معتبر سهرابی و ناصری (1392) بوده است. داده ها به نرم افزار spss نسخه 20 وارد شدند و تجزیه وتحلیل در دو بخش توصیفی و استنباطی ارائه شده است. نتایج: مؤلفه های «آگاهی متعالی»، «تجارب معنوی»، «صفات معنویِ بخشش و شکیبایی»، اجزای سازنده هوش معنوی هستند که براساس یافته های این تحقیق، رابطه معنی داری با عملکرد کارکنان پلیس دارند. از بین مؤلفه های مذکور، صفات معنوی «بخشش و شکیبایی»، بیشترین تأثیر را بر عملکرد کارکنان پلیس دارند و به ترتیب «تجارب معنوی» و «آگاهی متعالی» در رده های بعدی قرار دارند. بحث: باتوجه به یافته های تحقیق، می توان پذیرفت که هوش معنوی، در ارتقای عملکرد پلیس مؤثر است و کارکنان پلیس، هرقدر هوش معنوی بالاتری داشته باشند، عملکرد خدمتی آنان بالاتر می رود.
بررسی رابطه هوش معنوی و کارآفرینی فردی دانشگاه علوم پزشکی بجنورد در سال 92-91
منبع:
مهندسی مدیریت نوین سال ۳ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
44 - 52
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش معنوی و میزان کارآفرینی فردی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی بجنورد می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و ماهیت تحلیل توصیفی –همبستگی می باشد. در این تحقیق نمونه ای ۱۳۸ نفری از کارکنان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند و جهت گردآوری داده ها از مقیاس «هوش معنوی» کینگ (۲۰۰۸) و پرسشنامه «کارآفرینی فردی» اسکاربوروف و زیمرر استفاده شده است. اطلاعات حاصل از پرسشنامه در محیط نرم افزاری SPSS و آزمون معناداری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تفاوت میانگین های دو گروه مستقل، T آزمون فریدمن، محاسبات رگرسیون و آزمون ضریب همخوانی خی دو با توجه به فرضیات تحقیق تجزیه و تحلیل گردید. دراین پژوهش رابطه بین هوش معنوی و کارآفرینی فردی و مولفه های هوش معنوی یعنی تفکر وجودی انتقادی، خلق معنای شخصی، آگاهی متعالی و موقعیت هوشیاری بررسی شد. در آزمون همبستگی بین کارآفرینی و خلق معنای شخصی، آگاهی متعالی و موقعیت هوشیاری رابطه معناداری مشاهده شد ولی بین کار آفرینی فردی و تفکر وجودی انتقادی رابطه مشاهده نشد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که مولفه های خلق معنای شخصی، آگاهی متعالی و موقعیت هوشیاری به ترتیب با ضرایب 23/0، 28/0 و 32/0 بر کارآفرینی فردی تاثیر داشته و تاثیر تفکر وجودی انتقادی بر کارآفرینی فردی با ضریب 06/0 تائید نشد.
رابطه بین هوش معنوی با روحیه ی علمی دانشجویان پرستاری شهرستان ساوه.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۸ بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۷
57 - 76
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین هوش معنوی با روحیه ی علمی دانشجویان پرستاری شهرستان ساوه صورت گرفت. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ اجرا توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل دانشجویان رشته پرستاری در شهرستان ساوه بود که تعداد آنان در حدود 900نفر تخمین زده شد که از میان آنان با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 269نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. در این پژوهش به منظور گردآوری داده ها از دو پرسشنامه استاندارد هوش معنوی کینگ و دسیکو (2009) و روحیه علمی ساعتچی و همکاران(1389) بهره گرفته شد. روایی محتوا پرسشنامه مورد تائید متخصصین قرار گرفت؛ هم چنین به منظور سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار این ضریب برای هر یک از پرسشنامه ها به ترتیب 95/0 و 96/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSS21 در بخش استنباطی(آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه) انجام پذیرفت. یافته های پژوهش نشان داد که بین هوش معنوی و ابعاد آن (تفکر وجودی انتقادی، تولید معنای شخصی، آگاهی متعالی و بسط حالت هشیاری) با روحیه ی علمی دانشجویان پرستاری شهرستان ساوه رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
اثربخشی آموزش خردورزی بر هوش معنوی و مولفه های آن در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوش معنوی بیانگر مجموعه ای از توانایی ها، ظرفیت ها و منابع معنوی است که کاربست آن ها در زندگی روزانه می تواند موجب افزایش انطباق پذیری فرد شود و توجه به آن در دانشجویان به عنوان یک نقطه قوت می تواند زمینه ساز آینده حرفه ای موفق تر و مطلوب تر در آن ها باشد. هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش خردورزی در هوش معنوی در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع هدف کاربردی و از نوع مطالعات شبه آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران در سال تحصیلی 1400- 1401 بود که از بین آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008)(SISRI) و بسته آموزش خردورزی دانش پایه و همکاران (2022) بود. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش خردورزی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اثربخشی آموزش خردورزی در افزایش هوش معنوی، تفکر وجودی انتقادی، بعد آگاهی متعالی و بعد تولید معنای شخصی دانشجویان معنی دار است. ولی بر بعد بسط حالت هشیاری دانشجویان تأثیر معنی داری نداشت. درنتیجه با آموزش خرد و افزایش میزان آن در دانشجویان می توان باعث افزایش معناداری، آگاهی متعالی در زندگی این افراد و درنتیجه افزایش هوش معنوی آنان شویم.
مدل یابی ارتباط مولفه های هوش معنوی حسابرسان و مسئولیت پذیری اجتماعی در حرفه حسابرسی؛ نگرشی روان شناختی از منظر قضاوت ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۲
306 - 337
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه و مدل یابی نقش مولفه های هوش معنوی بر مسئولیت پذیری اجتماعی انجام گرفته است. این پژوهش از منظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی حسابرسان شاغل در موسسات حسابرسی و سازمان حسابرسی و دیوان محاسبات کشور ایران طی سال 1400 هجری شمسی است که تعداد 319 نفر به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند و سپس، تجزیه و تحلیل نتایج پرسش نامه ها و نیز آزمون فرضیه ها، در قالب تحلیل توصیفی و آمار استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS و SmartPLS صورت گرفت. نتایج حاصله نشان داد تاثیر تمام مولفه های هوش معنوی بجز معناسازی شخصی و آگاهی متعالی بر مسئولیت پذیری اجتماعی مثبت و معنا دار بودند که نشانگر لزوم بازنگری و ایجاد حساسیت بیش از پیش در زمینه آموزش حسابرسان و همچنین، نقطه عطفی مهم برای توجه روزافزون به پرورش مهارت های مرتبط با ارتقای هوش معنوی در راستای ایفای مسئولیت پذیری اجتماعی در حرفه حسابرسی می باشد.