مطالب مرتبط با کلیدواژه

پدیدارشناسی هگل


۱.

تعلیم و تربیت به مثابه «بیلدونگ» در پدیدارشناسی هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعلیم و تربیت بیلدونگ پدیدارشناسی هگل فرایند تکوین دانش تعامل خردورزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۵ تعداد دانلود : ۸۹۵
هدف اصلی این پژوهش، تبیین ماهیت، هدف و مؤلفه های مفهومی تعلیم و تربیت بر اساس فرایند تکوین دانش در پدیدارشناسی هگل می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تفسیر مفهومی و مفهوم پردازی بهره گرفته شد. یافته های به دست آمده حاکی از آن است که «بیلدونگ» در تعریف تعلیم و تربیت به عنوان فرایندی توصیف می شود که به دنبال ارتقای تجربه مفهومی فرد از طریق درک نابسندگی های موجود در زندگی است که با نگاهی به گذشته، رو به سوی آینده ای خردمندانه دارد. با این توصیف، هدف بیلدونگ «خردورزی فراگیر آشتی جویانه» در تعلیم و تربیت است. از جمله مؤلفه های مفهومی تعلیم و تربیت می توان به «آزادی بنیاد»، «تاریخ مند»، «بازسازانه»، «تعاملی»، «تأییدطلبانه» و «خطاشکیب» اشاره نمود. تعلیم و تربیت به مثابه بیلدونگ می تواند الهام بخش جریان نوینی در عرصه مطالعات تربیتی در ایران باشد که ارتقادهنده تجربه خرد بشری در تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم است.
۲.

نقش فیلسوف در پدیدارشناسی هگل با نظر به آرای ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی هگل ویتگنشتاین هگل نردبان فلسفه دیالکتیک سلبی دیالکتیک ایجابی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۵ تعداد دانلود : ۳۷۵
در این نوشتار می کوشیم به این پرسش پاسخ دهیم: در پدیدارشناسیِ هگل فیلسوف در رسیدنِ آگاهیِ طبیعی به جایگاه فلسفه چه نقشی دارد؟ برای پاسخ گویی به این پرسش، علاوه بر مقدمه پدیدارشناسیِ هگل به عنوان منبع اصلی، از آرای ویتگنشتاین درباره نقش فلسفه در رسیدن به شناخت نیز استفاده می کنیم. مسئله اینجاست که هگل از یک سو بر آن است که آگاهی در مسیر تکاملی خویش نیازمند نقش فعالِ فیلسوفی است که در پشت آگاهی حضور دارد؛ از سوی دیگر می گوید پدیدارشناسی مسیر خودتکاملیِ آگاهی است و در نتیجه نقش فیلسوف در این میان صرفاً مشاهده گری است. ما نشان دادیم پاسخ گویی به پرسش یادشده در گرو این است که چه خوانشی از دیالکتیکِ پدیدارشناسی داشته باشیم: سلبی یا ایجابی؟ از آنجا که پدیدارشناسی برای هگل نردبانِ رسیدن به فلسفه است، برداشت ما این است که دیالکتیکِ پدیدارشناسی مستعد هر دو خوانشِ سلبی و ایجابی است. در اینجا از قیاس ویتگنشتاین و هگل استفاده کردیم و نشان دادیم سویه سلبیِ دیالکتیکِ هگل همانندی ویژه ای با آرایِ ضدفلسفیِ ویتگنشتاین دارد، و سویه ایجابی رویکردهای هگل است که در مقابلِ مواضع ویتگنشتاین قرار می گیرد.
۳.

نقدی بر کتاب هگل و پدیدارشناسی روح از رابرت استرن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۴۵۸ تعداد دانلود : ۳۰۷
این مقاله بعد ازنگاهی کوتاه به وضعیت شکلی اثر استرن، به نقد محتوایی آن می پردازد. در نقد محتوایی در ابتدا به صورت کلی و اجمالی کار وی در مورد کلیتِ پدیدارشناسی ارزیابی می شود و آنگاه سه قسمت مهم که هم دشوارترین قسمت های پدیدارشناسی و هم کلیدی ترین نقاط آن برای پدیدارشناسی و بلکه برای کل نظام هگل هستند مورد ارزیابی تفصیلی تر قرار می گیرند. این سه قسمت عبارتند از دیباچه، مقدمه و فصل نهایی. نقد هم به لحاظ میزان توجه به محتوای این قسمت ها و هم به لحاظ تاثیر این میزان توجه، در ساختارمندی اثر خود استرن یا پیوند درونی بین مطالب فصل هفتم استرن با قسمت های مربوطه در این اثر صورت گرفته است.