مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فهم حدیث
حوزه های تخصصی:
علامه مجلسی به عنوان یکی از برجسته¬ترین محدثان امامیه که به گردآوری بزرگترین دائرة المعارف حدیث شیعه موفق گردیده است، علاوه بر احیای نسخه¬های در حال اضمحلال حدیث و طبقه¬بندی بدیع احادیث، به شرح و تفسیر متون حدیث پرداخت و تا حدی مشکلات اخبار را حل کرد. اصولی که مجلسی در فقه¬الحدیث از آن بهره برده است به عنوان الگویی در نقد و فهم حدیث از اهمیتی به¬سزا برخوردار است. در این مقاله سعی شده است اصول نقد متن حدیث و نیز اصول فهم حدیث از منظر مجلسی در بحار الانوار مورد کاوش قرار گیرد.
نقش عقل در نقد و فهم حدیث از دیدگاه شیخ مفید (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ مفید دانشمند بلند آواز جهان تشیع نه تنها در مباحث کلامی و اعتقادی - که بالطبع رویکردی عقلی دارد- از عقل و استدلال های عقلی بهره برده بلکه در مباحث نقلی بویژه در نقد و فهم متون حدیثی نیز از عقل، فراوان سود جسته و بهره گیری از آن تاکید کرده است.
در عرصه نقد، وی عقل را یکی از معیارهای نقد حدیث و بر این باور است که در پرتو عقل می توان به صحت و شقم شماری از احادیث پی برد.
از نظر وی مطابقت مفاد حدیث با عقل، نشان دهنده صحت حدیث و مخالفت مفاد آن با عقل، دلیل بر ضعف و عدم صحت آن است و این بدان معناست که همواره بین نقل صحیح و عقل سلیم سازگاری وجود دارد و وحی هرگز گزاره ای بر خلاف گزاره عقل ندارد.
در زمینه فهم حدیث، مهم ترین نقش عقل، نقش اسکتشافی است. عقل در این عرصه هم به عنوان یک منبع و هم به عنوان یک ابزار یا مشعل، نقض ایفا می کند و شیخ مفید از آن در فهم مفاد واژگان، رفع ید از ظاهر، تاویل متن، تخصیص عمومات قرآن و روایات و درک استلزامات کلام، بهره جسته است که این مقال به بررسی آن می پردازد.
روش برداشت از روایات
حوزه های تخصصی:
برداشت درست از متون دینی نیازمند فهم روشمند است. مقاله پیش رو، ابتدا راه حل پیشنهادی خود را برای این منظور در قالب یک سیر منطقی و قابل تکرار و الگوده ارائه داده، به آسیب های ناشی از بیتوجهی به برخی مقتضیات این روش اشاره نموده است. در هر دو بخش، نمونه هایی از متن احادیث، استخراج و عرضه میگردد. در بخش نخست، سه مرحله برای برداشت روشمند عنوان و تبیین شده است. مرحله اول: احراز متن یعنی اطمینان از حدیث بودن و صحت متن؛ مرحله دوم: فهم متن به معنای برداشت ابتدایی و درک منطوق کلام در دو قسمت مفردات و ترکیبات حدیث و مرحله سوم: فهم مقصود، از طریق توجه به بافت و زمینه و نیز تشکیل خانواده حدیث است.
در بخش دوم به عوامل مؤثر در برداشت های نادرست از حدیث اشاره کرده و برخی از آسیب های جدی در این عرصه در دو بخش زمینه های اختیاری و غیراختیاری همراه نمونه توضیح داده شده است.
روش حدیثی محدث نوری در مستدرک الوسائل(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل،کتابی است مشتمل بر احادیث فقهی و همان طور که از نام آن پیدا است، مؤلف، آن را براى استدراک کتابِ وسائل الشیعه شیخ حرّ عاملی به انجام رسانده است. مؤلف، در ذیل بسیاری از احادیث این اثر، توضیحاتی براى فهم آنها نگاشته است که می توان آنها را، به عنوان روش هایی در فهم حدیث، مورد توجه قرار داد. نوشتارِ حاضر، بر اساس مطالعه مقدار قابل توجهی از توضیحات مؤلف، در جلدهای نخستین این مجموعه ارزنده، سامان یافته است.
تحقیق در متن و اسناد حدیث «انّ الله خلق آدم علی صورته» و نقد دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدیث «انّ الله خلق آدم علی صورته»، ازجمله مستندات صوفیّه و عرفا است؛ چنانکه بارها مورد استناد مدوّن اصلی عرفان نظری، یعنی «ابن عربی» قرار گرفته است. او در مهمترین اثر خویش، یعنی «الفتوحات المکیّه» تلاش کرده تا این روایت را هماهنگ با نظریه ی وحدت وجود نشان دهد؛ ازاین رو آن را در موضوعاتِ گوناگونِ مربوط به نظریه ی مزبور مطرح کرده است. ابن عربی قائل است که ضمیر«ها» در «صورته» به خداوند برمی گردد؛ به همین جهت تمام توضیحات وی درباره ی این حدیث، مبتنی بر خلق انسان بر صورت خداوند است. حال آنکه با توجّه به شأن صدور این حدیث که در منابع کهن و معتبر ثبت و ضبط شده است، نمی توان ضمیر را به خداوند ارجاع داد؛ چنانکه توضیحات دانشمندان بزرگ درباره ی این حدیث، گویای آن است که ضمیر، به خداوند برنمی گردد. افزون بر آنکه مدلول آیات و روایات، تطبیق حدیث مذکور را با نظریه ی وحدت وجود، به چالش می کشد.
کتاب شناسی پژوهش های فقه الحدیثی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های فقه الحدیثی معاصر به معنی هر گونه اثری است که سدة اخیر دربارة فقه الحدیث و مبانی آن، فهم حدیث، شرح حدیث، اجمال و تبیین در روایات، نقد متن حدیث، غریب الحدیث، معناشناسی حدیث و... به رشتة تحریر درآمده است. در این نوشتار به معرّفی اجمالی در حدّ اطلاعات کتاب شناسیِ بسیاری از این گونه آثار پرداخته شده است. این پژوهش ها شامل کتاب، مقاله و پایان نامه است که بر اساس ترتیب الفبایی نام نویسندگان تنظیم و ارائه گردیده است.
تقطیع روایت در کتاب من لا یحضره الفقیه؛ مصادیق، انگیزه ها و آسیب ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقطیع در لغت به معنای قطعه قطعه کردن و در اصطلاح اهل حدیث، نقل بخشی از روایت و ترک بخشی دیگر از آن است. این پدیده که از آغاز دوران نقل حدیث وجود داشت و با شروع تدوین جوامع موضوعی رواج بیشتری یافت، با عکس العمل های مثبت و منفی مواجه بوده و برخی آن را مجاز و برخی دیگر آن را برنتابیده اند؛ از جمله کسانی که در اثر حدیثی خود به تقطیع پرداخته، محدث نام آور، شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه است. تأثیرپذیری محدثان و فقیهان از این کتاب بر کسی پوشیده نیست. بررسی میزان فراوانی روایات تقطیع شده در این اثر حدیثی، علل و انگیزه های مؤلف برای تقطیع روایات و اینکه آثار این تقطیع ها چه بوده است، موضوعات و پرسش هایی است که در این پژوهش به آن ها پرداخته شده است. نتایج تحقیق که اغلب با روش مقایسه روایات متحد با یکدیگر به دست آمده، نشان می دهد که از مجموع 5920 روایت موجود در این کتاب، حداقل 626 مورد روایت تقطیع شده وجود دارد که حدود 5/10درصد کل روایات را شامل می شود. اکتفا به موضع حاجت، تبویب موضوعی روایات، اختصار کتاب و عقیده یا فتوای خاص مؤلف، بخشی از علل و انگیزه های تقطیع روایت در این کتاب بوده است. همچنین از این میان مشخص شد که تقطیع در حدود 100 روایت که معادل 8/15درصد کل روایات تقطیع شده است، مخل معنای صحیح یا کامل می باشد.
واکاوی نقادانه روش ماریا دکاک در فهم حدیث غدیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی به بررسی فصل دوم از کتاب «جامعه کاریزماتی: هویّت شیعه در صدر اسلام» و نقد روش مؤلفش، ماریا دکاک در فهم حدیث غدیر می پردازد. روش فهم وی دارای برخی نقاط قوت مانند اهتمام بر استفاده از منابع معتبر فریقین در فهم حدیث غدیر، دقّت در مؤلف کتاب الولایه، تأکید بر حفظ یکپارچگی متن حدیث غدیر، عنایت برنقش اقتضائات اجتماعی و مذهبی در نقل روایات و تحلیل عقلی در ردّ معنای محبّت برای مولی است. البته نقاط ضعفی نیز وجود دارد؛ مانند منحصر کردن ناقلان و راویان حدیث غدیر به افراد مدنی، عدم عنایت بر نقش ضابط بودن در پذیرش حدیث، تأکید بر جعلی بودن احادیث حاوی نام امامان (ع) و اشتباه در اعلام سبب صدور حدیث غدیرخم. تحلیل آسیب های روش فهم دکاک بیانگر فهم نادقیق وی از حدیث غدیر است که بی تأثیر از نظرات اهل سنّت که در فضای علمی خاورشناسان منتشر شده، نیست.
کاربست روش تحلیل گفتمان در راستای فهم نصوص دینی و زمینه های صدور آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دانش فقه الحدیث که متصدی فهم احادیث و مسائل مربوط به آن است، تلاش می شود تا نصوص دینی به مثابه یک «متن» مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته و خوانش صحیحی از آنها ارائه شود. بر این اساس لازم است جهت فهم «متن» از روش های تحقیق «متن محوری» استفاده شود که فراتر از واکاوی متن و عناصر تشکیل دهنده آن، به فرامتن و فضای گفتمانی تولید متن نیز توجه داشته باشد. یکی از بهترین روش های تحقیق میان رشته ای جهت فهم متن، روش «تحلیل گفتمان» است که در کنار تحلیل عناصر و اجزاء متن، به ناگفته های فراتر از متن نیز توجه داشته و تلاش دارد ابعاد و زوایای مختلفی از متن همانند زمینه های صدور، انگیزه های متکلم، جریان های غالب و مغلوب هم عصر را کشف و تبیین نماید. در این مقاله با مطالعه موردی چند حدیث مهم در حوزه اختلاف قرائات قرآنی، تلاش شده کاربست اجرا و بومی سازی این روش جهت فهم نصوص دینی را در پنج فضای: ساختاری، معنوی، ارتباطی، گفتمانی و فراگفتمانی معرفی شود. یافته های تحقیق نشان می دهند که این احادیث در تقابل با چندین جریان گفتمانی در داخل و خارج از مذهب تشیّع تولیدشده و اهداف خاصی را فراتر از الفاظ ظاهری، مدنظر داشته است.
نگاهی روزآمد به فهم حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در مورد ضرورت روزآمدسازی روش های فهم متون راهبر (متون دینی) است که باید به مقتضای پیشرفت علوم، برداشت ما از متون مقدس هم متناسب و همگام با آن مطرح شود. در این مسیر، می توان با کمک ابزارهای مختلف و با ارائه مبانی فهم و سیر منطقی فهم سخن، به مقصود اصلی گوینده نزدیک شد و از شاخه های علوم مرتبط با آن مانند زبان و ادبیات، سبک شناسی، هرمنوتیک، اصول فقه نیز به شکلی منسجم یاری بگیریم تا برای یافتن سرشت متنی احادیث که یکی از محورهای اصلی فرهنگ ماست، کوششی دوباره نماییم. پژوهش حاضر سعی دارد با مرور روش های سنتی حدیث پژوهی و استمداد از علوم یاری گر آن که برخی قدیمی و برخی امروزی است، به نظامی در بررسی حدیث دست یابد که ما را در فهم روزآمد حدیث و برداشت از آن به روش بینارشته ای یاری رساند.
جایگاه مخاطب حدیث در حدیث شناسی با مطالعه موردی مسأله امامت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تعریف و تحلیل یک گزارش تاریخی به صورت عام و یک گزارش حدیثی به صورت خاص، از دو منظر کلی امکان پذیر است: از جهت خاستگاه صدور آن و از جهت انعکاس و بازتاب آن در ذهن مخاطب (تحلیل انعکاسی). با تمرکز بر تحلیل انعکاسی، نقش مخاطب در شکل گیری ماهیت و تعریف حدیث در دو مرحله صدور و تلقی، موضوع اصلی این نوشتار است. در تعریف حدیث که البته متاثر از نگاه فقهی به حدیث است جنبه انتساب حدیث به معصوم، دیده شده است؛ اما نباید از سویی دیگر، جنبه تلقی را که جنبه بشری است در تحلیل ماهیت حدیث، نادیده گرفت. به عنوان نمونه حساسیت مسأله «امامت» و در کنار فهم و برداشت مسلمانان اولیه از این اصل مورد توجه قرار می گیرد. «قصدماندگاری»، «سطح درک مخاطب» و «تلقی حدیث»، سه مولفه ای است که در ضمن «جایگاه مخاطب در حدیث»، مورد بررسی قرار می گیرد و نشان می دهد که توجه به مخاطب در تحلیل روایات از اهمیت ویژه ای برخوردار است و نباید تحت تاثیر جایگاه معصومانه مصدر حدیث گردد. از همین رو طرح مسأله امامت در عصر نبوی با طرح آن در دوره های بعدی تاریخ تشیع توسط امامان پسین کاملا متفاوت است.
شا خصه های فقه الحدیثی امام رضا (ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰شماره ۱۴
168 - 194
حوزه های تخصصی:
فقه الحدیث در آموزه های اهل بیت (ع) از جایگاه رفیعی برخوردار است؛ به طوری که فهم یک حدیث را بر نقل هزار حدیث برتر دانسته اند. نگاهی به تاریخ فقه الحدیث نشان می دهد که بحث از فهم و مقصود واقعی کلام معصومان از عصر حضور مورد توجه بوده و ضرورت تمسک به سنت و حدیث، ایجاب می کرده که ضوابطی برای فهم درست آن ایجاد گردد. از روایات اهل بیت(ع) به ویژه احادیث امام رضا(ع) چنین برمی آید که آن بزرگواران در صدد تعلیم اصول و روش های صحیح فهم حدیث به پیروان خود بوده تا در زمان غیبت نیز بتوانند با بهره گیری از این مبانی و روش فهم صحیح از روایات بهره برده، راه هدایت را از آن در هر زمان و شرایطی بیابند. آنچه از واکاوی روایات امام رضا(ع) به دست می آید عبارت اند از: گونه های روش شناختی فهم حدیث، عدم مخالفت با نصوص قرآن، تبیین دلالت متن، توجه به سوءبرداشت و تفسیر نابه جا از حدیث امام، توجه به وجود احادیث متشابه و شیوه ارجاع به محکمات، توجه به اختلاف افهام مخاطبان، تقطیع حدیث، توسعه در معانی کلمات حدیث، معنا شناخت واژگان، فهم حدیث در پرتو سبب صدور، توجه به پدیده جعل و رد اصل حدیث منسوب به ائمهA.
آموزش روش های فهم حدیث در روایات امام باقر(علیه السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«فهم حدیث» از جایگاه والایی در میان آموزه های امامان شیعه برخوردار است؛ چنانکه ایشان فهم یک حدیث را برتر از روایت هزار حدیث برشمرده اند. فهم حدیث به دو نحوه تمسک به اصول عمومی فهم متن و رجوع به آموزه های خود امامان امکان پذیر است. واکاوی تاریخ فقه الحدیث نشان می دهد که بحث از اصول فهم و مقصود واقعی کلام معصومان موردتوجه ایشان و اصحاب بوده و از عصر آن بزرگواران و توسط خود ایشان ابداع گردیده است؛ آن سان که ضرورت تمسک به سنت و حدیث، نیز خود ایجاب کرده که ضوابطی توسط امامان(ع) برای فهم درست حدیث ارائه شود. یکی از بخش های روایی سرشار از این حیث، احادیث به جای مانده از امام باقر(ع) است. از مطالعه بر روی روایات رسیده از امام باق(ع) برمی آید که ایشان علاوه بر تبیین بخش عظیمی از معارف دینی، درصدد تعلیم روش های فهم صحیح احادیث به پیروان خود نیز بوده اند؛ تا شیعیان به ویژه در زمان غیبت، بتوانند با بهره گیری از این روش ها، از روایات منتفع گشته و موجبات هدایت را از آن در هر زمان و شرایطی بیابند. از واکاوی روایات امام باقر(ع) به شیوه ی تحلیل محتوا و گردآوری داده های تحقیق به نحو کتابخانه ای، چنین برمی آید که برخی از روش ها، همچون: شناخت واژگان اسمی و حرفی، و توجه به توسعه یافتگی معنای آن ها در جهت شناخت مراد بدوی حدیث می باشند. فهم مراد جدی از طریق روش هایی همچون: بهره گیری از آیات قرآنی همسو، تشکیل خانواده حدیث، توجه به مورد صدور، رخداد نقل به معنا، تقطیع، تحریف، تشابه، تجوز و همچنین تفسیر شایسته در برخورد با سوءبرداشت ها به دنبال اختلاف افهام، قابل دستیابی است و این مهم، در روایات امام باقر(ع) مورد اشاره واقع شده است .
بازخوانی حدیثی از «کافی» با مراجعه به نقل های دیگر آن حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۲۹۳
85-90
حوزه های تخصصی:
در مواقع بسیاری یک حدیث از طرق گوناگون و با تعابیر کم و بیش متفاوت در منابع روایی نقل شده است. در این دسته از احادیث که تعداد آنها کم هم نیست، راه برای دستیابی به متن حدیث و فهم بهتر حدیث نیز هموارتر است. در این موارد، ازجمله نکات لازم در فهم حدیث مراجعه به نقل های متفاوت یک حدیث در منابع گوناگون روایی است. مراجعه به نقل های گوناگون یک حدیث، محقق را در فهم صحیح مراد جدی از حدیث یاری می دهد. در مقاله پیش رو که به روش تحلیلی انتقادی انجام گرفته، مفاد روایتی از کتاب شریف «کافی» با مراجعه به نقل های دیگر بررسی و کارآیی این قاعده در فهم صحیح حدیث و تشخیص مراد جدی آن نشان داده شده و معلوم گردید برداشت رایج از این حدیث با نقل های دیگر آن همخوان نبوده و بازنگری در این برداشت ضروری به نظر می رسد.
نقد دعوت و قیام احمدالحسن
حوزه های تخصصی:
احمدالحسن، اهل بصره و دانش آموخته ی حوزه ی علمیّه ی نجف اشرف در سال 1423 ق/2002 م مدعی نیابت و فرزندی امام زمان عج شد و خود را یمانی موعود دانست که وظیفه دارد حوزه های علمیه را از بی توجهی به قرآن کریم برحذر دارد و حکومت اسلامی بر پا کند. یاران احمدالحسن با استناد نادرست به احادیث مهدویت و با تحریف و فریب کاری، توانسته اند پیروانی برای او جذب کنند. اساس دعوت آن ها روایتی از پیامبر است که اشاره به وجود دوازده مهدی بعد از دوازده امام دارد و احمدالحسن ادعا می کند: اولین مهدی از آن دوازده نفر است در حالی که در روایات شیعه دوازده مهدی، همان دوازده امام هستند.در این مقاله به بررسی این روایت و بعضی از قراین آن پرداخته ایم و بر استناد احمدالحسن به این روایت خط بطلان کشید شده است.
تأثیر قرینه های مقامی در فهم حدیث از دیدگاه شیخ انصاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
223 - 239
حوزه های تخصصی:
قرینه ها از جهات گونا گونی قابل تقسیم هستند که بنا بر یک تقسیم به دو نوع لفظی و غیر لفظی (مقامی) تقسیم می شوند. شیخ انصاری همانند دیگر فقیهان شیعه با تشکیل خانواده های حدیثی در جای جای مباحث فقهی از قرائن مختلف برای رسیدن به مراد واقعی امام بهره می برد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی چهار قرینه غیر لفظی (مقامی) پرداخته و به این نتیجه رسیده است که: اوّلاً در نظر شیخ انصاری اجماع، یکی از مهم ترین قرینه های غیر لفظی است که حدیث پژوه را به فهم مراد جدی معصوم راهنمایی می کند؛ ثانیاً شیخ اعظم در مقام نظریه پردازی فهم و عمل اصحاب را جابر و کاسر نمی داند ولی در مقام عمل برای فهم و تحلیل دلالی روایات، بارها به فهم و عمل اصحاب استناد کرده است؛ ثالثاً یکی از قرینههای غیر لفظی که حدیث پژوه را به مراد جدّی و واقعی حدیث راهنمایی می کند، جایگاه علمی سائل است که شیخ انصاری هم از این قرینه در آثار فقهی خود استفاده کرده است؛ رابعاً شیخ انصاری در تراث فقهی و اصولی خود، در مواردی برخی از معانی محتمل را که مستلزم تخصیص اکثر بوده کنار نهاده است. خامساً شیخ اعظم برخی روایات را با میزان ناسازگاری با شأن و عصمتِ معصوم سنجیده و با اینکه به لحاظ سند معتبر بوده اند، ولی آن ها را تأویل برده یا کنار نهاده است.
تحلیل انتقادی روش فقه الحدیثی سیوطی در تنویر الحوالک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
197 - 224
حوزه های تخصصی:
تنویر الحوالک شرح مختصر سیوطی بر موطأ مالک است. سیوطی به طور عمده در این اثر به شرح و بسط مفهوم متن احادیث پرداخته است؛ ازاین رو می توان نوشته مذکور را مجموعه ای فقه الحدیثی به حساب آورد. شناخت فقه الحدیث ثمره سایر علوم حدیث بوده و آگاهی از شیوه پیشینیان به خصوص شارحان جامع نگاری همچون سیوطی در فهم احادیث می تواند به تصحیح یا تعمیق فهم ما بینجامد. لذا این جستار درصدد است با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به واکاوی انتقادی روش فقه الحدیثی سیوطی در تنویر الحوالک بپردازد. به رغم آنکه سیوطی تلاش کرده تا روایات موطأ را در زمره روایات صحیح جلوه دهد، توجه به اوضاع نابسامان نقل و نگارش حدیث و شکل گیری روایات جعلی فراوان در زمانه مالک و تجدیدنظرهای مکرر وی، نمایانگر آن است که حتی آخرین نسخه موطأ نیز انتخاب نهایی و قطعی مالک نبوده است. اشتمال موطأ بر روایات موقوف و مقطوع و عنایت به عدم حجیت آراء و فتاوای صحابه و تابعین، دلیل دیگری بر بطلان دیدگاه سیوطی است. وی پس از طرح مباحث سندی، از طرق گوناگون به شرح احادیث پرداخته است. طرح مباحث بلاغی و توجه به مفاهیم حقیقت و مجاز و دوری از تجسیم و ظاهری گری، جمع میان احادیث متعارض تا حد امکان و اندک شمردن مصادیق وقوع نسخ، عدم رعایت انصاف در تبیین مسائل کلامی مانند مسئله ارث گذاشتن انبیا و بهره نیافتن کافی و وافی از آیات قرآن در شرح احادیث از جمله محاسن و معایب روش فقه الحدیثی سیوطی است.
رهیافتی بر آسیب های فهم حدیث؛ مطالعه موردی زمینه ها و پیامدهای بی توجهی به مَصبِّ حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
1 - 27
«فهم روشمند حدیث» در گرو کاربستِ «قواعد فهم» است. از سوی دیگر، صرف کاربستِ قواعد فهم، سبب تحقق فهم روشمند نمی گردد، بلکه توجه به آسیب های فهم نیز ضروری است. بی توجهی به آسیب های فهم، فهم روشمند حدیث را دچار اختلال، و پژوهشگر را از مقصود اصلی گوینده دور می کند. یکی از آسیب های فهم حدیث، بی توجهی به «مَصبِّ حدیث» است. نوشتار پیش رو به دنبال احصای پیامدهای بی توجهی به مصب حدیث است. با کوششی که صورت گرفت، روشن شد که تاکنون نوشتاری درباره زمینه ها و پیامدهای بی توجهی به مصب حدیث منتشر نشده است. این تحقیق که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده، به این نتیجه رسیده است که بر اساس روش مذکور، زمینه های بی توجهی به مصب حدیث عبارتند از: تصحیف، تحریف، تقطیع، توهّم راوی، تبادر و ترادف پنداری. همچنین، پیامدهای بی توجهی به مصب حدیث عبارتند از: تلقی تعارض میان حدیث، فهم ناصحیح از حدیث، زمینه سازی اشکال در حدیث، تلقی بی معنایی حدیث و تعمیم گرایی.
روش فهم حدیث از نگاه شیخ عبدالکریم حائری با تکیه بر «کتاب الصلاه»
منبع:
مصباح الفقاهه سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸
99 - 118
حوزه های تخصصی:
فهم احادیث، نیازمند روش صحیح علمی است که «فقه الحدیث» نامیده می شود. فهم متون روایات، بدون داشتن روش درست و مبانی صحیح، برداشت اشتباه را به دنبال خواهد داشت. دانشمندان اسلامی برای در امان ماندن از این خطر، قواعد و مبانی فهم صحیح از قرآن و روایات را تدوین کرده اند. بسیاری از این قواعد در لابه لای مباحث فقهی تبلور نموده است که استخراج آن ها می تواند ما را با شیوه و ضوابط و مبانی فقه الحدیث آشنا سازد. یکی از آن مباحث، «کتاب الصلاه» شیخ عبدالکریم حائری است. با عنایت به شخصیت علمی مؤلف و اهمیت این اثر، این نوشتار در راستای فهم حدیث با مطالعه این کتاب به روش توصیفی تحلیلی و پژوهشی تبیین گردیده است. نتیجه حاصله نشانگر آن است که وی برای دستیابی به مقصود شارع از قاعده های ضابطه مندی پیروی می کند. ایشان در فقه الحدیث با اثبات متن، گردآوری روشمند و کامل گزاره ها، فهم متن و فهم مقصود در ارائه گزاره های شرعی تلاش می کند.
بازشناسی مفهوم «أنا قَتیلُ العَبرَه» از رهگذر خوانش انتقادی رویکردهای تبیینی اندیشمندان و واکاوی پیوند «اشک ریزی- خردورزی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
251 - 278
حوزه های تخصصی:
مفهوم شناسی پاره گزاره روایی «أنا قَتیلُ العَبر ه » گرچه از دیرباز محل التفات اندیشوران حدیث پژوه بوده و به گاهِ مواجهه با آن به تحلیل نوع اضافه «عَبر ه » اشاره داشته اند، اما این رهیافت ها اغلب تک بُعدی بوده، عاری از غرض یابی و تحلیل چرایی کاربست «عَبر ه » در عوض «بُکاء» یا « دَمعه » در نظر می آیند. ازاین روست که واکاوی مفهوم «عَبر ه » در جهت بازشناسی مفهوم دلالی «أنا قَتیلُ العَبر ه » در وهله نخست از اهمیت عطف توجه قرار می گیرد. بدین منظور نوشتار حاضر به شیوه کتابخانه ای در گردآوری مطالب، و با روش توصیفی تحلیلی در پی نمایان سازی این مهم، ابتدا با زبان شناسی تاریخی و ریشه شناسی ماده «ع ب ر» که در گونه های نگارشی «عَبر ه / عِبر ه » با تطور معنایی از مفهوم بنیادین همراه بوده، خوانش نخستین در بازشناسی مفهوم پاره گزاره را پی جسته است. ثمره این خوانش، در ارزیابی رهیافت های اندیشوران در تبیین مفهوم «قَتیلُ العَبر ه » مورد استفاده بوده؛ اما آنچه در وهله پسینی رسالت این بازشناسیِ مفهومی را بر عهده داشته، خوانش روایی مؤلفه «تبیین اهداف قیام امام حسین» و واکاوی پیوند «اشک ریزی، پندپذیری» است. هدف قیام در ساحت اجتماعی، اصلاح جامعه و هدف فردی، عبرت آموزی مخاطب از این قیام با عبور از مرحله ای در درون، به اظهار برونی اشک بر آن است. و حاصل تتبع در مؤلفه اشک ریزی نیز نمایانگر آن است که «عَبر ه » به نوع ویژه ای از اشک اشاره دارد که بر محور «اشکِ نافع گریه قلبی» استقرار یافته، به طوری که صاحبانِ لُبّ بر پایه پیوند «اندیشه ورزی عبرت گیری/ پندپذیری» بدان تمسک می جویند. بر این اساس مفهوم دلالی گزاره های مشتمل بر «قَتیلُ العَبر ه » چنین بازخوانی می گردد: من کشته شدم تا صاحبانِ خرد با تأثر، عبرت و پندگیری از داستان قیام من، اشکِ نافع ریزند و از رهگذر این گریه قلبی، اصلاح رفتارهای فردی اجتماعی حاصل آید.