مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
فارابی
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰۱
150 - 184
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اهداف و ارکان پیشرفت سیاسی عادلانه از دیدگاه فارابی است. با توجه به جایگاه بااهمیت فارابی در اندیشه و فلسفه ی سیاسی اسلامی، بازخوانی اندیشه ی وی می تواند زمینه ی تولید نظریه ی پشتیبان پیشرفت سیاسی عادلانه را ایجاد کند. اکنون پس از اتمام دهه ی چهارم انقلاب به عنوان دهه ی پیشرفت و عدالت، ازجمله ضعف های بنیادین در نظام جمهوری اسلامی ایران، عدم وجود نظریه ای دارای قابلیت تحقق عینی در حوزه های مختلف پیشرفت ازجمله پیشرفت سیاسی عادلانه است؛ ازاین رو، تکاپوهای نظریِ این چنینی و استنطاق آراء اندیشمندان اصیل اسلامی، بسیار با اهمیت است. در این تحقیق از روش اجتهادی - تحلیلی و نیز روش سیستمی برای بررسی ارکان پیشرفت استفاده شده است. فرضیه ی پژوهش بر اهداف و ارکان پیشرفت سیاسی از دیدگاه فارابی، فراگرد دوساحته ی دنیوی و اخروی، و با غایت دستیابی به کمال حقیقی، در فرآیند پیشرفت سیاسی عدالت محور و تحقّق سعادت اخروی از رهگذر زندگی سیاسی دنیایی استوار است. نتایج نشان داد پیشرفت سیاسی عدالت محور بر چهار رکن مکتب، رهبر، مردم و دولت استوار است. این چهار رکن، علاوه بر دارا بودن عنصر هماهنگی برای انجام کارویژه ها و ایفای نقش خود در فرآیند پیشرفت، بایستی دارای همبستگی با یکدیگر باشند.
بازیابی آموزه های سیاست ایرانی در اندیشه سیاسی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارابی را بنیان گذار فلسفه در جهان اسلام می دانند. وی گفتمانی آمیخته از عقل یونانی، نقل اسلامی و خرد ایرانی ارائه نمود. این نوشتار واکاوی مولفه های ایرانی این گفتمان را موضوع تامل قرار داده است. در واقع کوشش نوشتار شناسایی چندوچون حضور و امتداد حکمت ایرانی در اندیشه معلم ثانی است. به باور ما، فارابی ایرانی اندیشی را در هستی شناسی، شناخت شناسی و سیاست اندیشی ویژه اش دنبال کرده است. پژوهش در تلاش برای مشابه یابی این سه مولفه گفتمان سیاسی فارابی در گفتمان خرد سیاسی ایرانی است. در این میان می توان هستی شناسی را معادل سلسله فرشتگان به مثابه عامل پیوستگی آسمان و زمین، شناخت شناسی را در مرتبه بلند خرد و سیاست اندیشی را در جایگاه برجسته شاه آرمانی در اندیشه ایرانی سراغ گرفت. بازشناسی و بازخوانی مایه های ایرانی اندیشه سیاسی فارابی با بهره گیری از چارچوب نظری تبار شناسی و در سه بخش هستی شناسی، شناخت شناسی و سیاست اندیشی به نگارش درآمده است.
خوانش های متناسب با فلسفه سیاسی فارابی در سیاست گذاری جنایی ایران
حوزه های تخصصی:
در دوران فترت کنونی که تجدد را نمی توان نادیده گرفت، شاید فلسفه بتواند ما را از گم شدن در برهوت بی خردی که به سرعت در جهان گسترش می یابد حفظ کند. مراد از فلسفه سیاسی اسلامی، نوعی از فلسفه سیاسی است که مبانی و ارکان آن بر محور توحید استوار گشته و پیش فرض ها و غایات آن با آموزه های اسلامی سازگار است. فارابی نخستین فیلسوفی است که تلاش کرد فلسفه سیاسی کلاسیک را با آموزه های اسلامی مرتبط تا آنجا که ممکن است هماهنگ نماید. ایشان با بازسازی حکومت نبی به زبان فلسفی، طرحی برای یک حکومت راستین و مدینه فاضله ارائه و می کوشد پیوندی میان تمدن اسلامی و تأملات عقلانی و فلسفی برقرار نماید. در ادوار مختلف سیاست گذاری جنایی در کشور با برداشت ها و تفاسیر متفاوت از مفاهیم حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی، کرامت انسانی، عدالت ورزی، شایسته سالاری، نظارت همگانی (بر عملکرد حکمرانان) پاسخگویی، شفافیت، امنیت، برائت و مصونیت شهروندان مواجه بوده ایم که این امر محل چالش گسترده برنامه ریزان و مجریان نیز قرار گرفته است. محل مناقشه آنجاست که سیاست گذاری کرده ایم تا به افقی دست یابیم که نمی دانیم کجاست؟ از منظر فارابی، وظیفه نخست فیلسوف آن است که درد ها و کژی های جامعه را دریابد و برای آن درمان ارائه کند. از این حیث دستگاه فکری فارابی کمک می کند که از خشونت دوری کنیم و مبنا را بر عقلانیت بگذاریم. ازاین روی فلسفه اسلامی لازم است ادامه اجتماعی یابد.
بررسی تطبیقی رئیس اول، رؤسای مماثل و رئیس سنت مدینه فاضله فارابی با اندیشه کلامی و سیاسی شیعه جعفری
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹)
67 - 81
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، پیوسته، اندیشمندان دینی سعی کرده اند مدینه فاضله را به عنوان جامعه آرمانی به تصویر بکشند. فارابی به عنوان یکی از سرشناس ترین فیلسوفان اسلام نیز، مدلی از یک آرمان شهر در فلسفه خویش ارائه داده است. هدف اصلی فلسفه سیاسی فارابی، کسب سعادت از مجرای شریعت پیامبر (ص) است . نظریه مدینه فاضله فارابی، اشاره به همان مدینه فاضله ای دارد که در ظل کفایت و مدیریت پیامبر (ص) پدیدآمده، و پس از پیامبر نیز، ائمّه اطهار (ع) که جانشینان آن حضرت اند، زعامت مسلمین را بر عهده می گیرند و در ادامه ریاست سنت (ولایت فقیه) زعامت آن را برعهده خواهدداشت. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی تلاش می کند با بررسی آیات و روایات، جامعه آرمانی که در نصوص دینی به تصویر کشیده شده را با مدینه فاضله فارابی تطبیق دهد. یافته های این تحقیق بیانگر آن است که رئیس اول مدینه فاضله فارابی همان شخص رسول اکرم (ص) است، رؤسای مماثل اشاره به ائمه اطهار دارند و رؤسای سنت را نیز می توان فقهای شیعه دانست که بعد از رؤسای مماثل وظیفه رهبری مدینه را برعهده دارند و تمامی این موارد با اندیشه های اعتقادی و سیاسی شیعه امامیه همخوان است و می توان فارابی را در تأسیس مدینه فاضله متأثر از چنین اعتقاداتی دانست
جایگاه علی ابن ابیطالب در رؤیای سلطان علی مشهدی بر اساس نظریه وحی فارابی
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳)
125 - 132
حوزه های تخصصی:
سلطان علی مشهدی، خوشنویس شهیر عهد تیموری و بزرگ استاد قلم نستعلیق که نامش بر تارک هنر ایران زمین نقش بسته، در رساله پرآوازه خویش، صراط السطور، چنین مذکور داشته که نیّت روزه علی ابن ابیطالب(ع) کرده، شبی در عالم رؤیا (خواب)، علی ابن ابیطالب(ع) به خواب او آمده و اسرار خط به وی آموخته است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و از طریق مطالعات اسنادی و منابع کتابخانه ای صورت گرفته، می کوشد با تفسیر روایت رؤیای سلطان علی مشهدی بر مبنای نظریه وحی حکیم ابونصر فارابی، جایگاه علی ابن ابیطالب(ع) را در رؤیای محل بحث مورد واکاوی قرار داده، تأویل نماید. فارابی، مؤسس فلسفه اسلامی، نخستین فیلسوف در سیر تاریخ فلسفه اسلامی است که به نحوی روشمند، به تبیین مسئله وحی پرداخته، با توسل به رؤیا، امکان تجربه وحیانی را تبیین می نماید. بیانی که در تاریخ فلسفه اسلامی تبدیل به بنیاد اندیشه فلاسفه بزرگ اسلامی گشته، پرورانده و به اوج خود می رسد. این مقاله در پی پاسخ به پرسش چیستی جایگاه علی ابن ابیطالب(ع) در رؤیای سلطان علی مشهدی بر مبنای نظریه وحی فارابی، ابتدا با نگاهی اجمالی به آراء فارابی خاصّه نظریه وحی وی پرداخته، در ادامه با گزارش روایت رؤیای یادشده و همچنین بسترهای فکری آن به مسیر خود ادامه می دهد. در گام بعدی، پژوهش کنونی جایگاه علی ابن ابیطالب(ع) را بر اساس آراء ابونصر فارابی و بر مبنای نظریه وحی او مورد مطالعه قرار داده، سرانجام نشان می دهد که علی ابن ابیطالب(ع) در روایت رؤیای مذکور در مقام عقل فعال (عقل دهم) ظاهر شده، حلقه وصل عالم ملک با ملکوت و همچنین طریق انتقال معرفت و فیض الهی به قلب و جان هنرمند خوشنویس است.
فلسفه فارابی در میانه انتزاعی و انضمامی؛ الگویی برای اندیشیدن فلسفی و سیاستگذاری فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه فارابی به دقیق ترین معنای واژه، فلسفه ای مسئله محور و این جهانی است. این سخن در مقابل ادعایی قرار دارد که فلسفه فارابی را تماماً انتزاعی و بی ارتباط با موضوعات انضمامی دوره حیات فارابی می داند یا حتی اگر به چنین ارتباطی قائل است، الگوی فلسفی پیشنهاد شده را اساساً غیرقابل تحقق در این جهان می داند و آن فلسفه را در شئون متعدد انسان شناسی و سیاست و اخلاق و غیره را ناظر به عالی ترین پاره نفس آدمی، یعنی روح او متصور شده است. در مقابل این ادعا، که طرفداران بسیاری دارد، این نوشتار مدعی است نه تنها فلسفه فارابی اساساً مولود زمینه های انضمامی سیاسی و دینی و فرهنگی و اجتماعی زمانه حیات او است بلکه راه حل او برای مشکلات زمانه، برخلاف دیگر راه حل های تک سویه، بر دوگانه متمایز اما مرتبط ایدئال- واقعی مبتنی است. بنابه وجه اخیر، فارابی تلاش کرده است بین سنت قدمایی و اقتضائات زمانه جمع آورد و عقلای جهان را در حل مسائل جامعه اسلامی زمانه خود به مدد گیرد. در این مقاله تلاش می شود ضمن واکاوی این زمینه ها، و تحلیل پاسخ فارابی به مسائل و بحران های زمانه، این سنخ از اندیشیدن را به عنوان الگویی برای اندیشیدن فلسفی و سیاستگذاری فرهنگی پیشنهاد دهد که هم زمان دو وضعیت واقعی و ایدئال را به رسمیت می شناسد.
تبیین زیباشناسی سیاسی فارابی مبتنی بر سه عنصر سعادت، تخیل و کمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارابی به صورت خاص و مجزا به هنر و زیبایی نپرداخته است و به جز اثری تحت عنوان «موسیقی کبیر» که نگاهی علمی و ریاضی وار به موسیقی دارد، نگارش دیگری در این زمینه ندارد. عمده شهرت وی به دلیل نظرات خاصی است که در حوزه سیاست و فلسفه سیاسی مکتوب کرده است. او هدف از زندگی فردی و جمعی انسان ها را رسیدن به سعادت می داند. اما لازمه رسیدن انسان به سعادت را زندگی در جامعه کامل و فاضل می داند. انسان باید در چنین جامعه ای پرورش یابد و تعلیم ببیند تا به سعادت، که غایتی سیاسی و البته آن جهانی است، برسد. معلم و راهنما باید بتواند به واسطه قوه تخیل به عقل مستفاد راه داشته باشد. از همین مجرا است که در آرمان شهر فارابی هنرمندان نقشی کلیدی بازی می کنند و در مرتبه بعد از رئیس مدینه قرار می گیرند. دو انگاره تخیل و محاکات از یک سو در تعلیم شهروندان و از دیگر سو، در خلق آثار هنری، شأن و جایگاه اجتماعی سیاسی هنرمندان را برجسته می کند. تعریف فارابی از زیبایی مبتنی بر مفهوم کمال است. درواقع کمال همان زیبایی است، هچنان که کمال، سعادت است. با چنین نگرشی می توان گفت کد که کلیت فلسفه سیاسی فارابی صبغه زیباشناسانه دارد و از این طریق می توان لوازم و عناصر زیباشناسی سیاسی او را تدوین کرد. در این نوشتار با استفاده از گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، عناصری چون سعادت، قوه متخیله و محاکات بررسی شده و به تعریفی پرداخته ایم که فارابی مبتنی بر کمال از زیبایی ارائه داده است.
جامعه چند فرهنگی در فلسفه سیاسی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
79 - 103
حوزه های تخصصی:
این مقاله اندیشه های ابونصر فارابی را از حیث توجه به جامعه چند فرهنگی بررسی می کند و این پرسش را مطرح می دارد که آیا در اندیشه فارابی اقلیت ها و گروه های مختلف قومی و مذهبی به رسمیت شناخته می شوند؟ اگر پاسخ مثبت است چگونه چنین اتفاقی می افتد؟ در دو بخش مبانی هستی شناختی و مبانی سیاسی اجتماعی به مباحثی مانند تقدم فلسفه بر دین، مدینه جماعیه، جامعه عظمی، استفاده از تمثیل و خیال، شکل گیری تکاملی زبان و جامعه و پیچیده تر شدن زبان همراه با تکامل جامعه و تأثیر بحث های هستی شناسی فارابی بر پذیرش تکثر در جامعه پرداخته شده است. فارابی در بحث شکل گیری جامعه از چگونگی ایجاد فرهنگ های مختلف و سپس نحوه مواجهه آنها با یکدیگر سخن رانده است. مدینه جماعیه همان جایگاهی را برای اقلیت ها و گروه های مختلف قائل است که دموکراسی های پیشرفته امروزی قائل اند. جامعه عظمی در اندیشه او از همه ملت ها تشکیل شده است و از یک کشور کامل تر است. فلسفه که مبتنی بر روش شناسی و استدلال عقلی جهان شمول است، آراء عملی و نظری دین را معین می سازد و زبانی مشترک برای همه ساکنین مدینه فراهم می سازد و بدین ترتیب، حدیث گرایی و ظاهرگرایی دینی جایگزین حقایق عقلی نمی گردد. اینها همه اندیشه فارابی را منبعی غنی و کارامد برای تحلیل و بررسی یک جامعه چندفرهنگی قرار می دهد و پذیرش و مطلوبیت جامعه چندفرهنگی در اندیشه وی را نشان می دهد.
پرسش از سوبژکتیویته فلسفه فارابی و آینده فرهنگ فلسفی ما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
105 - 127
حوزه های تخصصی:
اگر تا کنون فارابی را مؤسس فلسفه اسلامی دانسته اند، زین پس می توان وی را به عنوان مؤسس سوبژکتیویته ای خاص در تفکر فلسفی جهان اسلام نیز دانست. نزد برخی از فیلسوفان جهان و نیز در تفکر فلسفی معاصر ایران، به طورکلی، به امکان گفت وگو میان تفکر فلسفی کلاسیک و فلسفه های جدید اذعان شده است. اما این گفت وگو برای فلسفی اندیشان کلاسیک ایران از اهمیت مضاعفی برخوردار است چرا که چنین گفت وگویی جزو شرایط امکان حضور در افق فلسفی جدید و هم زبانی (و نه لزوماً هم رأیی) با آن است. تا کنون تمرین این گفت وگو، کم وبیش، بر محور مقولاتی فلسفی از قبیل وجود، ماهیت، علیت، حرکت، غایت، معرفت و... صورت گرفته است. پیشنهاد این مقاله آن است که می توان و حتی بایسته است که این بار با طرح یک مسئله اساسی دیگر و گشودن مسیری دیگر به ادامه این گفت وگو پرداخت. مسئله اساسیِ پیشنهادی، پرسش از سوبژکتیویته فلسفه فارابی است. فلسفه فارابی متضمن معرفت شناسی خاصی است و هر معرفت شناسی، کم وبیش، مشتمل بر نظریه یا توصیفی در باب سوژه است. حال پرسش این است که سوبژکتیویته منطوی در بحث معرفت نزد فارابی چیست؟ این پرسش از آن رو قابل اعتنا و طرح است که بنیاد مدرنیته را سوبژکتیویته تشکیل می دهد. این نوشتار تلاش می کند با الهام از روش شناسی دکارتی در استخراج سوبژکتیویته فلسفی، به استناد متون فارابی همین رویکرد را در آثار فارابی دنبال کند. در نتیجه این وجه، می توان فارابی را به عنوان بنیان گذار سوبژکتیویته اسلامی معرفی کرد.
سعادت و نیک بختی انسان از نگاه فارابی و زمینه های فلسفی و فرهنگی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
129 - 140
حوزه های تخصصی:
سعادت طلبی، نیک بختی و کمال خواهی در گوهر وجود آدمیان سرشته شده و بی تردید تمامی انسان ها در طول زندگی خود در جستجوی کامیابی، رستگاری و خوشبختی خوداند. ازاینرو مسئله سعادت و نیک بختی از دیرگاه در حوزه علم النفس و انسان شناسی همواره دغدغه اندیشمندان و حکیمان در طول تاریخ تفکر و اندیشه بوده است و گویا گمشده انسان سعادت اوست. فارابی معلم ثانی سعادت انسان را به «الخیر المطلوب لذاته الذی لیس ورائه شیء آخر یمکن أن یناله الإنسان» و ابن سینا به « هی افضل ما سعی الحیّ لتحصیله» و به دیگرعبارات مشابه تعریف نموده و البته دیگر اندیشمندان نیز هر یک، از منظر و مبنای منتخب، سعادت و نیک بختی انسان را مورد شناسایی قرار داده اند. در این نوشتار نخست به تبیین و تحلیل دیدگاه ها و رویکردهای عقلی و نقلی پرداخته، سپس نظر فارابی در مسئله سعادت را تحلیل و تمایز دیدگاه او را با دیگر آراء اشاره نموده و سرانجام به داوری برترین سخن در تبیین کامیابی و نیک بختی انسان خواهیم پرداخت.
تفکر، خردورزی و تعقل؛ زمینه ساز تحقق ساحات اخلاقی مدینه فاضله در نظریه جامعه گرایانه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله مقاله حاضر، بررسی نقش و تأثیر خردگرایی، تفکرمحوری و عقلانیت، به منزله یکی از اصلی ترین عوامل زمینه ساز در طراحی مدینه فاضله (در ابعاد اخلاقی) در نظریه جامعه گرایانه فارابی است. هدف این مقاله بیان کیفیت تأثیر خردگرایی در اخلاق جوامع است که این مهم را در میراث اخلاقی یکی از مهم ترین فلاسفه اجتماعی یعنی فارابی بررسی کرده است. روش اصلی مقاله تحلیلی-عقلانی است و از ابزارهای مختلف تحلیل مفهومی، تحلیل گزاره ای و سیستمی برای تحلیل آرای فارابی استفاده شده است. فارابی جامعه را ساختار یا نظام و مجموعه ای سازمان یافته می داند و اگرچه به صراحت شاهدی وجود ندارد که بگوید جامعه از هویت و وجود مستقل برخوردار است، بحث ها ناظر بر نظمی جمعی مانند نظام هستی است که فارابی درباره خصوصیات آن می نویسد. براین اساس خردگرایی و تفکرمحوری برای نیل به غایت اجتماعی مطلوب علاوه بر افراد و اخلاق شهروندان جامعه، بر محوریت این نظام نیز نظریه پردازی کرده است؛ تا آنجا که در برخی آثار، ملاک تشخیص مدینه فاضله از ضد آن، شاخصه های رشد شناختی در دو بعد علم و عمل است. بحث از قدرت استنباط و استدلال و همچنین سنجش و عقلانیت در سراسر نظریه جامعه اخلاقی آرمانی می درخشد و آن را در خصوصیات رئیس مدینه فاضله (که در بالاترین مرتبه عقلانیت است) و اخلاق شهروندان می بینیم. شهروندان برای وضعیت مطلوبشان و ملکه شدن فضایل نیکو، نیازمند قضاوت ها و سنجش های همیشگی و دائمی قوه ناطقه هستند. فضیلت های فکری که از عقل عملی برمی خیزد، هم در باب شهروندان و هم در قالب فضایل فکری، مدنی، منزلی و... طراحی شده اند و سعادت فردی و سعادت جامعه، هر دو بر مبنای خردورزی هستند؛ تا جایی که حتی عواطف اجتماعی مدنی مانند محبت در مدینه فاضله، براساس شاخصه عقلانیت ارزش گذاری می شوند. البته عقلانیت و سنجش خردبنیان، هرگز همه سلامت و سعادت شهروندان و جامعه نیست، اما مهم ترین شاخصه ای است که حتی عامل ایجاد سایر مؤلفه ها است.
بررسی تطبیقی مفهوم شهروندی از منظر فارابی، السدیر مک اینتایر و جان رالز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی حقوق و تکالیف متقابل شهروندان و دولت یکی از مهم ترین موضوعات حوزه علوم اجتماعی و سیاست به ویژه در جوامع امروزی است. به موازات تغییر ساختارهای سیاسی و اجتماعی در جوامع، پدیدارشدن دولت مدرن مفهوم شهروندی و نقش شهروند به مثابه یکی از مهم ترین عناصر اجتماعی در جامعه مدرن، حقوق سیاسی و اجتماعی و تکالیف دوسویه دولت و شهروندان در نقطه تمرکز اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی و فیلسوفان سیاسی قرار گرفت. در این پژوهش، مسئله شهروندی از منظر السدیر مک اینتایر و جان رالز که نمایندگان دو رویکرد جماعت گرا و لیبرال هستند، بررسی شده است. همچنین نسبت سنجی میان آرای فارابی با این دیدگاه ها صورت گرفته است. فارابی صورت بندی مناسبات افراد با مدینه را با مفهوم «اهل مدینه» ترسیم می کند. بررسی تطبیقی دو مفهوم «شهروندی» و «اهل مدینه» سبب می شود شناخت بومی تری از مناسبات افراد در زیست مدنی کسب شود. در این مطالعه تلاش شده است با رویکردی توصیفی-تحلیلی با روش تطبیقی به بررسی مقایسه ای مؤلفه های مقوم مفهوم شهروندی و ابعاد مرتبط با آن در اندیشه فارابی، مک اینتایر و رالز پرداخته شود. یافته های این مطالعه حاکی از آن است که میان رالز و مک اینتایر در چارچوب مفهوم شهروندی تفاوت عمیقی وجود دارد، اما در برخی مؤلفه ها مانند تقدم خیر عمومی بر حقوق و منافع فردی مشابهت و نزدیکی میان اندیشه فارابی و مک اینتایر وجود دارد.
واکاوی در ابعاد و جنبه های روان شناختی اجتماعی آرا و اندیشه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
91 - 113
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با مرور منابع موجود در باب آرا و احوال فارابی و با استعانت از آثار باقی مانده از این فیلسوف اسلامی می کوشد تا با استفاده از روش تفسیر متن و تحلیل مضمون، آن موضوعات، مباحث و مفاهیمی را که واجد معانی و دارای مضامین روان شناختی اجتماعی هستند، اکتشاف و تحلیل کند. براین اساس، داده ها از متون (texts) مورد نظر جمع آوری شده و سپس با استفاده از شیوه کدگذاری اشتراوس تنظیم و مرتب شده اند. در مرحله کدگذاری باز، 113 مفهوم از داده ها در شکل جملات، عبارات، کلمات و مفاهیم اکتشاف و براساس واحدهای معنایی دسته بندی و متعلقات و مفاهیم در شکل کد به آن ها ضمیمه شد. در مرحله کدگذاری محوری بدواً 26 مضمون در شکل طبقات و مقولات براساس داده های مأخوذ از کدگذاری باز شناسایی و صورت بندی شد و سپس با پالایش و تفکیک آن ها به ده مضمون در هیئت مقولات و طبقات اصلی به انضمام مقولات فرعی تر تقلیل یافت. در کدگذاری گزینشی، ارتباطات میان مقولات و طبقات و مقولات فرعی تر تعیین و مشخص شد. مقولات ده گانه به دست آمده از تفسیر متون و تحلیل مضمون عبارت اند از: علم مدنی یا علم رفتار، ماهیت و طبیعت آدمی، اصالت فرد و اصالت جامعه، مدنی الطبع بودن انسان و نیاز به زندگی تعاونی، همانندی جامعه و ارگانیسم، انواع اجتماعات و انواع جامعه، تأثیرات گروه بر فرد و نقش اجتماعی کننده و تربیتی جامعه، بی هنجاری و انحراف، عوامل محافظت کننده و خطرآفرین رفتار، و رهبری و ویژگی های رهبر.
مقایسه زبان تمدنی فارابی و امام خمینی (ره) بر اساس الگوی زبان شناختی سوسور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران با محوریت ولایت مطلقه فقیه که اساساً برگرفته از اندیشه فقهی امام خمینی (ره) می باشد، در گام اول مشابهت هایی با نظریه فیلسوف شاه افلاطون و سپس راوی اسلامی آن یعنی فارابی به ذهن متبادر می کند. لذا همزبانی یا ناهمزبانی ساختار این دو نظام، محل بررسی و مسأله مقاله حاضر است، که در آغاز با شرحی مختصر از نظریه زبانی فردینان دوسوسور، سعی می شود نظام زبانی حاکم بر اندیشه فارابی و سپس رهگیری آن در نظام زبان سیاسی جمهوری اسلامی ایران در این چارچوب بیان شود و با مطالعه تطبیقی این دو نظام، به دنبال نشان دادن این نظر می باشیم که علی رغم تفاوت در مشرب فقهی-فلسفی فارابی با مشرب فقهی امام خمینی (ره)، این دو نظام از همزبانی قابل توجه ای برخوردار می باشند. در پژوهش حاضر از داده های کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شده و به روش تحلیلی-توصیفی به نگارش درآمده است. می توان گفت که جستار حاضر یک مطالعه میان رشته ای است.
«انسان کامل» در اندیشه اشراقی سهروردی و در نظام فلسفه فارابی: بررسی تطبیقی نظریه «قطب» و «حاکم آرمانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۸)
135 - 162
حوزه های تخصصی:
اندیشه ورزی و تأملات نظری پیرامون «انسان کامل» در بین متفکران جهان اسلام، اعم از نظریه پردازی پیرامون حقیقت انسان و سعادت قصوای او یا توصیف ویژگی های حکمران آرمانی و خلیفه الهی، در حضور یا غیاب خلافت حاکم حقیقی و خلیفه الهی، یکی از مهم ترین مباحث مورد مطالعه در حوزه فلسفه است که با نام بزرگانی چون فارابی، خواجه نظام الملک، سهروردی، ملاصدرا و دیگران پیوند خورده است. در همین زمینه، این پژوهش در رهیافتی تطبیقی به دنبال بررسی و تحلیل آرای فارابی و سهروردی در مورد انسان کامل و حاکم آرمانی با رویکردی حِکمی است. بر مبنای چنین رویکردی، فارابی سعادت حقیقی و غایت قصوای کمال انسانی را در تجرد عقلی و اتصال به عقل فعال می داند، و سهروردی در مقام حکیمی متأله از تأله و خداگونگی و تجرد از ماده و توانایی بر خلع بدن سخن می گوید. نزد هر دو اندیشمند، توانایی عقل انسانی در غلبه بر وجود مادی معیار سعادت و کمال است. اتصال به عقل فعال یا اشراق عقل فعال، علاوه بر افاضه معرفت حقیقی، سبب و علت غلبه بر بدن عنصری و سلطه بر جهان عناصر است. لذا اشراقات انوار الهی اکسیر علم و قدرت است. همچنین سعادت غایی نیل به مرتبه عقل فعال است. «حاکم آرمانی» و «قطب» هر دو به این مقام نائل می شوند. بر مبنای نتایج این پژوهش، به رغم تفاوت در روش و رویکرد فلسفی این دو حکیم مسلمان، هر دو در صدد ارائه حقیقت واحدی هستند، یکی به اجمال و دیگری به تفصیل. این امر حاکی از سیر تکاملی اندیشه های فلسفی در تاریخ فلسفه اسلامی است. مهم ترین وجوه شباهت و افتراق این دو دیدگاه را باید در مضامین و مفاهیمی چون نسبت حکمت نظری و عملی، سعادت قصوا، انسان کامل و حاکم آرمانی جستجو کرد.
تمایز امکان و احتمال از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
275 - 300
حوزه های تخصصی:
ابن سینا در کتاب شفا میان مفهوم احتمال و امکان تمایز گذاشته و با بیان سه رویکرد این دو مفهوم را از یکدیگر متمایز کرده گرچه بررسی های انجام شده نشان می دهد وی به صورت مستقل به مسئله احتمال نپرداخته است. این پژوهش به دنبال بررسی تمایز میان امکان و احتمال با توجه به آثار ابن سینا است. نتایج نشان می دهد که تمایز هایی که ابن سینا میان امکان و احتمال بر شمرده هر کدام ریشه تاریخی خاص خود را دارد. ذهنی بودن احتمال و عینی بودن امکان گرچه نظر اکثر منطق دانان است اما نمی تواند تمایز دقیقی میان امکان و احتمال ترسیم کند. تمایز دوم در واقع تمایز میان امکان استقبالی و احتمال وقوع امری در آینده است که گویای تمایز میان امکان استقبالی ابن سینا و امکان استقبالی فارابی است. تمایز سوم نیز به نظر خلط واژه احتمال و امکان خاص است که ریشه در ترجمه آثار ارسطو دارد.
جایگاه حکمت عملی در طبقه بندی دانش ها از دیدگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
181 - 198
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم و کلیدی در بحث از حکمت عملی، شناسایی جایگاه آن در طبقه بندی دانش ها است چرا که تصویری کلان و روشن از موقعیت این علم در اختیار می نهد. نوشتار حاضر به جهت نقش ویژه ای که فارابی در نشان دادن هویت، روش و کارکرد حکمت عملی از راه بررسی دانشی آن دارد، به بیان نظام طبقه بندی علوم و جایگاه حکمت عملی در این نظام و نسبت این حکمت با شاخه های آن از نگاه فارابی پرداخته و در این باره با بررسی نگاشته های وی تلاش دارد به ترتیب وجود این سه دیدگاه در آثار فارابی اثبات گردند: 1. حکمت عملی یک دانش قیاسی است و با علوم غیر قیاسی و صرفا عملی (حِرَف و فنون و انواع هنر) متفاوت است. 2. حکمت عملی یک دانش قیاسی برهانی است و با علوم قیاسی غیر فلسفی که از روش برهان بهره نمی گیرند یعنی جدل، سفسطه، خطابه و شعر متفاوت است. 3. حکمت عملی دارای دو جزء اخلاق (صناعت خُلقیه) و سیاست (فلسفه سیاسیه) است و مراد از اخلاق نیز دانش بررسی کننده صرف اخلاق فردی نیست بلکه دانشی است که اخلاق انسان به ما هو انسان در همه حیطه های زیست ارادی بشر را بررسی می کند و مراد از سیاست هم تدبیر اجتماع مدنی مشتمل بر اجتماع های خُرد و منزلی است.
مجازانگاری استفاده اخلاقی از هوش مصنوعی با استفاده از نظریه فارابی درباره حقوق طبیعی و سعادت
منبع:
تمدن حقوقی سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸ ویژه نامه هوش مصنوعی
195 - 200
حوزه های تخصصی:
بحث از هوش مصنوعی به عنوان یک پدیده نوظهور در عصر حاضر همواره با چالش های متعدد اخلاقی روبرو بوده است. گسترش هوش مصنوعی یک امر اجتناب ناپذیر می باشد و از آن جهت که این پدیده با جهان انسانی و اجتماعی در ارتباط است و هر امری که با انسان و اجتماع در ارتباط باشد وارد حوزه اخلاق و حقوق می باشد، بنابراین باید دانست که آیا استفاده از هوش مصنوعی یک امر اخلاقی می باشد یا خیر؟ و همچنین آیا انسان ها حق استفاده از آن را دارند یا خیر؟ به نظر می رسد که اندیشه فارابی در حوزه حکمت عملی می تواند جوابگوی این مسئله باشد. با تأمل در نظریات این فیلسوف برجسته در حکمت مدنی، نظریه حقوق طبیعی دریافت می شود و از سوی دیگر، آراء اخلاق فارابی نیز با نظریه حقوق طبیعی و به صورت کلی با حکمت مدنی فارابی دارای هماهنگی می باشند. بنابراین، می توان با عینک مکتب اخلاقی و مدنی فارابی به این مسئله نظر نموده و آن را تبیین کرد.
مقایسه تطبیقی چگونگی شعر در بوطیقای ارسطو و فن شعر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۱)
93 - 112
حوزه های تخصصی:
رساله فن شعر ارسطو یا بوطیقا که ساختار تئاتر را تبیین می کند، رساله ای معتبر پیرامون نقد شعر است که نظریه پردازان تئاتر غرب از دیرباز توجه بسیاری به آن داشته اند. پس از اسلام با انتقال بوطیقا به حوزه اسلامی، حکمای بسیاری ازجمله فارابی و ابن سینا به شرح و تلخیص آن پرداختند. شرح فن شعر فارابی در باب ورود امر خیال به فن شعر و ویژگی شعر است. خیال نزد فارابی قوه ای عهده دار حفظ صور محسوس، تجزیه و ترکیب آنها و محاکات از محسوس و معقول توسط صور محسوس است. پاسخ فارابی به این پرسش است که شاعران چگونه امکان می یابند حقیقت را از طریق ابزارهای غیرمستقیم انتقال دهند؟ این پژوهش در قامت تحقیقاتی بنیادی تلاش دارد با بررسی رسالات شعری فارابی و فن شعر ارسطو ضمن بیان کردن دیدگاه آنها تصویر روشن تری از نظریات آنان درباره شعر به دست دهد. نهایتاً پژوهشگر به این نتیجه دست یافته که تحریر و تلخیص فارابی بر بوطیقا، پیش از هرچیز متوجه تلاش او برای فهم بوطیقای ارسطو و تطبیق آن با عناصر فرهنگ اسلامی است.
جهت عقد الوضع در منطق موجهات از دیدگاه فارابی و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
177 - 201
حوزه های تخصصی:
بنابر ادعای فخر رازی و طوسی، جهت عقد الوضع در نگاه فارابی امکان و در نگاه ابن سینا فعلیت است. آنها پس از این انتساب، دیدگاه فارابی را نادرست و دیدگاه ابن سینا را تایید میکنند. اگرچه فارابی اشاره مستقیمی به جهت عقد الوضع ندارد ولی از مجموع عبارات او عقدالوضع به لفظ مفرد کلّی در ناحیه موضوعِ قضایای محصوره تعریف میشود. درواقع، در این نگاه عقدالوضع، خود، به یک قضیه حملیه جهت پذیر تحلیل می شود. از طرفی با بررسی متون ابن سینا روشن میشود او تعیین جهت عقدالوضع را منوط به تحلیل جهت قضیه میداند، اما نهایتا دو جهت امکان و فعلیت را به عقدالوضع نسبت میدهد و نه فقط فعلیت را. بنابراین، ادعای دو شارح بزرگ ابن سینا در فعلی دانستن جهت عقدالوضع نزد ابن سینا، صحیح نیست. در این مقاله نشان میدهیم اولا فارابی و ابن سینا هر دو از جهت امکانی سخن گفته اند و ثانیا نقد فخر و طوسی به جهت امکان در عقدالوضع مطابق با نگاه خود ابن سینا صحیح نیست.