مطالب مرتبط با کلیدواژه

اندیشه اشراقی


۱.

تأثیر پذیری عرفان سهراب سپهری از عرفان سهروردی

کلیدواژه‌ها: عرفان اسلامی عرفان بودایی سهراب سپهری سهروردی اندیشه اشراقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵۹ تعداد دانلود : ۱۳۷۶
هر انسانی فطرتأ خداجوست و گرایش به عشق ورزی نسبت به معبود ازلی خویش دارد، از این رو عارفان می توانند تأثیر گذارترین شخصیت در زندگی معنوی و تربیتی هر انسانی باشند. سهراب سپهری با توجه به اندیشه های عرفانی لطیفی که داراست از این قاعده مستثنی نیست او پیش از آنکه شاعر باشد انسان عارفی است که با نگاهی تازه به پدیده های طبیعی وجود معبودش را متذکر می شود. با توجه به پژوهش های متعددی که در زمینه ی عرفان سپهری به عمل آمده اکثریت معتقدند که عرفان او صرفأ بودایی و برگرفته از اندیشه های کرشنا مورتی است و به تأثیر اندیشه های عرفان سهروردی در شعر سهراب پرداخته نشده است، نگارنده در این جستار با توجه به واژه های رمزی موجود در اشعار سهراب تأثیرپذیری سهراب را از سهروردی بررسی می کند. البته باید یادآور شویم که عرفان بدیع و منحصر به فرد سهراب آمیزشی است ابتکاری و خلاقانه که آن را از دیگر عرفان های موجود متفاوت ساخته است. لذا نمی توانیم عرفان او را صرفأ بودایی، اشراقی یا شرقی تلقی کنیم.
۲.

«انسان کامل» در اندیشه اشراقی سهروردی و در نظام فلسفه فارابی: بررسی تطبیقی نظریه «قطب» و «حاکم آرمانی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فارابی سهروردی اندیشه اشراقی انسان کامل حاکم آرمانی قطب فیلسوف کامل رئیس اول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۸۱
اندیشه ورزی و تأملات نظری پیرامون «انسان کامل» در بین متفکران جهان اسلام، اعم از نظریه پردازی پیرامون حقیقت انسان و سعادت قصوای او یا توصیف ویژگی های حکمران آرمانی و خلیفه الهی، در حضور یا غیاب خلافت حاکم حقیقی و خلیفه الهی، یکی از مهم ترین مباحث مورد مطالعه در حوزه فلسفه است که با نام بزرگانی چون فارابی، خواجه نظام الملک، سهروردی، ملاصدرا و دیگران پیوند خورده است. در همین زمینه، این پژوهش در رهیافتی تطبیقی به دنبال بررسی و تحلیل آرای فارابی و سهروردی در مورد انسان کامل و حاکم آرمانی با رویکردی حِکمی است. بر مبنای چنین رویکردی، فارابی سعادت حقیقی و غایت قصوای کمال انسانی را در تجرد عقلی و اتصال به عقل فعال می داند، و سهروردی در مقام حکیمی متأله از تأله و خداگونگی و تجرد از ماده و توانایی بر خلع بدن سخن می گوید. نزد هر دو اندیشمند، توانایی عقل انسانی در غلبه بر وجود مادی معیار سعادت و کمال است. اتصال به عقل فعال یا اشراق عقل فعال، علاوه بر افاضه معرفت حقیقی، سبب و علت غلبه بر بدن عنصری و سلطه بر جهان عناصر است. لذا اشراقات انوار الهی اکسیر علم و قدرت است. همچنین سعادت غایی نیل به مرتبه عقل فعال است. «حاکم آرمانی» و «قطب» هر دو به این مقام نائل می شوند. بر مبنای نتایج این پژوهش، به رغم تفاوت در روش و رویکرد فلسفی این دو حکیم مسلمان، هر دو در صدد ارائه حقیقت واحدی هستند، یکی به اجمال و دیگری به تفصیل. این امر حاکی از سیر تکاملی اندیشه های فلسفی در تاریخ فلسفه اسلامی است. مهم ترین وجوه شباهت و افتراق این دو دیدگاه را باید در مضامین و مفاهیمی چون نسبت حکمت نظری و عملی، سعادت قصوا، انسان کامل و حاکم آرمانی جستجو کرد.